علامهسیـدعلےقاضی"ره"فرمـود :
خوشحال ڪردن انسان محزون
چه با بذل مال ، چه با سخن نیکو، چه با کنار او نشستن،گناهان را پاڪ میکند✨
دلیلحالِخوبھمدیگهباشیـم♥️
•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
@chaadorihhaaa
———⃟💛⃟🌻⃟🌙⃟———
⚠️ #برهنگی_نسخه_شکست_خورده_غرب
خشونت علیه زنان در جهان، مسئله ای جهانی است و در اغلب کشورهای دنیا مشاهده می شود. با تأسف ٧٥ درصد عاملان این گونه خشونت ها، همسران یا نزدیکان آنان هستند. 😱
👈در آلمان ٤٠ میلیون زن، مورد اعمال زور و خشونت همسران خود هستند.
👈 ٩٠ در صد دختران دوازده تا شانزده ساله ای که در این کشور صاحب فرزند شده اند، مورد سوء استفاده جنسی پدر، پدر ناتنی یا یکی از اعضای خانواده خود قرار گرفته اند!
👈در نروژ ٢٥ درصد زنان مورد سوء استفاده نزدیکان خود قرار گرفته اند!
👈در آمریکا در هر ٦ دقیق به یک زن تجاوز می شود!
📙دختران آفتاب، ص۱۲۳
#پویش_حجاب_فاطمے
▪️[ @chaadorihhaaa]▪️
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_سیونهم ••○🖤○•• .... سجاد را با فاصل
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلم
••○🖤○••
....
آی! عرب هاى خبیث بیابانى! عرب هاى جاهلیت مطلق! شما چه می فهمید دختر یعنى چه؟ و دختر کوچک چه لطافت غریبى دارد.
اگر مى فهمیدید؛ رقیه را، این دختر داغدار سه ساله را اینگونه دوره نمى کردید و هر کدام به یاد ازلام(18) جاهلیت، زخمى بر او نمى زدید.
تو به کدامیک از این ها مى خواهى برسى زینب! به کدامیک مى توانى برسى!
به سجادى که شمر با شمشیر آخته بالاى سرش ایستاده است و قصد جانش را کرده است؟
به بچه هایى که در بیابان گم شده اند؟
به زنانى که بیش از کودکان در معرض خطرند؟
به پسرانى که عزاى تشنگى گرفته اند؟
به دخترانى که از حال رفته اند؟
به مجروحینى که در غارت و احتراق خیام آسیب دیده اند؟
آنجا را نگاه کن! آن بى شرم، دست به سوى گردن سکینه یازیده است.
خودت را برسان زینب! که سکینه در حالى نیست که بتواند از خودش دفاع کند. مواظب باش که لباس به پایت نپیچد! نه! زمین نخور زینب! الان وقت لرزیدن زانوهاى تو نیست. بلند شو! سوزش زانوهاى زخمى قابل تحمل تر است از آنچه پیش چشم تو بر سکینه مى رود. کار خویش را کرد آن خبیث نامرد! این گوشواره خونین که در دست هاى اوست و این خون تازه که از گوش و گردن و گریبان سکینه مى چکد.
جز نگاه خشمگین و نفرین، چه مى توانى بکنى با این دشمن سنگدل بى همه چیز.
گریه سکینه طبیعى است... اما این نامرد چرا گریه مى کند؟!
گریه ات دیگر براى چیست اى خبیثى که دست به شوم ترین کار عالم آلوده اى؟
نگاه به سکینه دازد و دست هاى خونین خودش و گوشواره. و گریه کنان مى گوید: به خاطر مصبتى که بر شما اهل بیت پیامبر مى رود!
با حیرت فریاد مى زنى که : "خب نکن! این چه حالتى است که با گریه مى کنى؟"
گوشواره را در انبانش جا مى دهد و مى گوید: "من اگر نبرم دیگرى مى برد."
استدلال از این سخیف تر؟!
واى اگر جهل و قساوت به هم درآمیزد!
دندان هایت را به هم مى فشارى و مى گویى :"خدا دست و پایت را قطع کند و به آتش دنیایت پیش از آخرت بسوزاند!"
و همو را در چند صباح دیگر مى بینى که مختار دست و پایش را بریده و او زنده زنده به آتش مى اندازد.
سکینه را که خود مجروح و غمدیده است به جمع آورى بچه ها از بیابان مى فرستى و خودت ار عقاب و از به بالین بیابانى سجاد مى رسانى .
عده اى با شمشیر و خنجر و نیزه او را دوزه کرده اند و شمر که سر دسته آن هاست به جد قصد کشتن او را دارد و استدلالش فرمان این زیاد است که : "هیچ مردى از لشگر حسین نباید زنده بماند."
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_چهلم ••○🖤○•• .... آی! عرب هاى خبیث بیا
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلویکم
••○🖤○••
....
تو مى دانستى که حال سجاد در کربلا باید چنان بشود که دشمن امیدى به زنده ماندنش و رغبتى به کشتنش پیدا نکند، اما اکنون مى بینى که کشتن او نیز به اندازه وخامت حال او جدى است. پس میان شمشیر شمر و بستر سجاد حائل مى شوى، پشت به سجاد و رو در روى شمر مى ایستى، دو دستت را همچون دو بال مى گشایى و بر سر شمر فریاد مى زنى: "شرم نمى کنى از کشتن بیمارى تا بدین حد زار و نزار؟ و الله مگر از جنازه من بگذرى تا به او دست پیدا کنى."
این کلام تو، نه رنگ تعارف دارد، نه جوهر تهدید. چه ؛ مى دانى که شمر کسى نیست که از کشتن زنى حتى مثل تو پرهیز داشته باشد.
بر این باورى که یا تو را مى کشد و نوبت به سجاد نمى رسد، که تو پیشمرگ امام زمانت شده اى . و چه فوزى برتر از این؟!
و یا تو و او هر دو را مى کشد که این بسى بهتر است از زیستن در زمین بى امام زمان و خالى از حجت.
شمر، شمشیر را به قصد کشتننت فراز مى آرد و تو چشمانت را مى بندى تا آرامش آغوش خدا را با همه وجودت بچشنى... اما... اما انگار هنوز هستند کسانى که واقعه اى اینچنین را بر نمى تابند.
یک نفر که واقعه نگار جبهه دشمن است ، پا پیش مى گذارد و بر سر شمر نهیب مى زند که: "هر چه تا به اینجا کرده اید، کافیست. این دیگر در قاموس هیچ بنى بشرى نیست ."
و دیگرى، زنى است از قبیله بکر بن وائل ، با شمشیر افراشته پیش مى آید، مقابل همسر و همدستانش در جبهه دشمن مى ایستد و فریاد مى زند:" کشتن پسر پیامبر بس نبود که بر کشتن زنان حرم و غارت خیام او کمر بسته اسى ؟!"
همسرش او را به توصیه دیگران مهار مى کند و به درون خیمه اش مى فرستد اما این بلوا و بحث و جدل ، ابن سعد را به معرکه مى کشاند.
ابن سعد، سیاست دار تر از این است که جو عمومى را بر علیه خود برانگیزد و جبهه خود را به بحث و بلوا بکشاند. از سویى مى بیند که این حال و روز سجاد، حال و روز جنگیدن نیست و از سوى دیگر او را کامال در چنگ خود مى بین آنچنانکه هر لحظه اراده کند، مى تواند جانش را بستاند.
پس چرا بذر تردید و تفرقه را در سپاه خویش بپاشد، فریاد مى زند:" دست بردارید از این جوان مریض!"
تو رو به ابن سعد مى کنى و مى گویى: "شرم ندارید از غارت خیام آل الله ؟"
ابن سعد با لحنى که به از سر واکردن بیشتر مى ماند، تا دستور، به سپاه خود مى گوید:" هر که هر چه غنیمت برداشته ، بازگرداند."
دریغ از آنکه حتى تکه مقنعه اى یا پاره معجرى به صاحبش باز پس داده شود.
ابن سعد، افراد لشگرش را به کار جمع آورى جنازه ها و کفن و دفنشان مى گمارد و این فرصتى است براى تو که به سامان دادن جبهه خودت بپردازى .
اکنون که افراد لشکر دشمن، آرام آرام دور خیمه ها را خلوت مى کنند، تو بهتر مى توانى ببینى که بر سر سپاهت چه آمده است و هجوم و غارت و چپاول با اردوگاه تو چه کرده است.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
•🍃🌿•
واحساس مـن بہ ٺــو؛
شبیہ آرزویۍ برآوردھ است! ^^
و شبیہ پیچڪی ست بۍ تاب،
ڪہ تا خــدا میرود...❤️
@chaadorihhaaa |°•🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی ✨:)
سوال : یمانی دروغگو احمدالحسن کیست؟
«اللهم عجل لولیک الفرج»💕💛
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
#ارباب
دودِ این شهـر🌪
مـرا،ازنفس انداختہ است😓✋
بہ هـواے
حرمِ #ڪربُ_بلا💚🍃
محتاجم😭💔
•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
@chaadorihhaaa
———⃟💛⃟🌻⃟🌙⃟———
.
یه رفیق باشه،
که تو تمومِ سختیات
پا به پات باهات باشه و جا نزنه^^
این یعنۍ خودِ خوشبختۍ!🖇🦋
#رفاقت
#یهقابآرامش
.
@chaadorihhaaa🍃♥️
.
#هوشبرتر🧠💫
#قسمتاول
#نکاتصحیحدرسخواندن👇🏻
ساعتهایمعینبرایمطالعههمراهبا زماناستراحتفراوان :
اولین اشتباه
این باور است که میتوانید بیوقفه درس بخوانید ؛
این وسوسهای خطرناک است
و هر چه امتحان بزرگتر یا ضربالاجل نزدیکتر باشد،
راحتتر در این دام میافتید.
قرار نیست میزان بهینهی ساعات مطالعه کوتاه یا تفریحی باشد
اگر میخواهید سخت درس بخوانید، باید سخت کار کنید، اما به چشم دویدن در یک مسابقهی دو به آن نگاه کنید،
سرعت بالایی هست که میتوانید
با آن به دویدن ادامه بدهید و سرعت دیگری هم هست که بسیار بالاست و نفس کم میآورید.
این دو نوع سرعت را از هم تفکیک کنید.
سادهترین راه برای جدا کردن این دو کار، تنظیم ساعتهای معینی است
که به شما اجازه میدهد زمان کافی برای استراحت داشته باشید
مثلا من میتوانم ۵ روز در هفته از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعدازظهر به علاوهی یک نصف روز اضافه (البته با زمانهای استراحت) کار کنم
و برای چند هفته به این روال پایبند باشم.
توجه کنید
چنین برنامهای به معنای آزاد بودن تمام عصرها و روز جمعه (به علاوهی یک نصف روز دیگر) است که در این زمان آزاد میتوانید بیرون بروید
با دوستان خود ملاقات کنید
ورزش کنید یا هر تفریح دیگری انجام دهید.
اگر در حال حاضر سخت درس میخوانید، احساس خستگی میکنید
و در تلاش برای تغییر استراتژی هستید،
حتی میزان حجم کار شما باید کمتر از این باشد. شاید برای چند روز ابتدایی یا هفتهی اول، عمل کردن به نیمی از برنامه کافی باشد
تا برای عملی ساختن کامل آن آمادگی پیدا کنید. اگر در حین دویدن از نفس بیفتید
باید برای مدتی سرعتتان را کم کنید تا بتوانید به سرعت پایدار برسید.
با خودت تکرار کن اینو 👇🏻
نمیشه رو حذف کن ...
یک بار به خودت اعتماد کن و
بگو #میشه
یعنی باید #بشه هااا💪🏻🍃
.
@CHAADORIHHAAA |🌙|
درحالیکه فکر ( #برخی ) زنان ایرانی درگیر مساله ورود به ورزشگاه ها و هزارتا مساله پیش و پا افتاده دیگه هست .... صهیونیستها با نرخ رشد بالای ۳درصد❗️نگران وضعیت افزایش جمعیت خود هستتد!
نرخ رشدی که در ایران ، به ۱/۲ درصد ❗️رسیده و بالاترین کاهش را در دنیا داشته ، اما کسی هم نگرانش نیست!
#پویش_حجاب_فاطمے
▪️[ @chaadorihhaaa]▪️
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_چهلویکم ••○🖤○•• .... تو مى دانستى که
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلودوم
••○🖤○••
....
نگاه خسته ات را به روى دشت پهن مى کنى.
چه سرخى غریبى دارد آفتاب! و چه شرم جانکاهى از آنچه در نگاهش اتفاق افتاده است. آنچنانکه با این رنج و تعب، چهره خود را در پشت کوهسار جمع مى کند.
او هم انگار این پیکرهاى پاره پاره، این کبوتران پر و بال سوخته و این آشیانه هاى آبش گرفته را نمى تواند ببیند.
پیش روى تو سجاد خفته است بر داغى بیابانى که تن تبدارش را مى سوزاند، آنسوتر خیمه هاى نیم سوخته است که در سرخى دشت، خود به لشگر از هم گسسته مى ماند و دورتر، بچه هایى که جا به جا در پهناى بیابان، ایستاده اند، افتاده اند، نشسته اند، کز کرده اند و بعضیشان از شدت خستگى، صورت بر کف خاك به خواب رفته اند.
آنچه نگران کننده تر است، دورترهاست. لکه هایى در دل سرخى بیابان. خدا نکند که اینها بچه هایى باشند که سر به بیابان نهاده اند و از شدت وحشت، بى نگاه به پشت سر، گریخته اند.
در میان خیمه ها، تک خیمه اى که با بقیه اندکى فاصله داشته، از دستبرد شعله ها به دور مانده و پاى آتش به درون آن باز نشده.
دستى به زیر سر و گردن و دستى به زیر دو پاى سجاد مى بر، از زمین بلندش مى کنى و چون جان شیرین، در آغوشش مى فشارى، و با خودت فکر مى کنى؛ هیچ بیمارى تاکنون با هجوم و آبش و غارت، تیمار نشده است و سر بر بالین نگذاشته است .
وقتى پیشانى اش را مى بوسى، لبهایت از داغى پیشانى اش، مى سوزد.
جزاى بوسه ات درد آلودى است که بر لب هاى داغمه بسته اش مى نشیند.
همچنانکه او را در بغل دارى و چشم از بر نمى دارى، به سمت تنها خیمه سالمت مانده، حرکت مى کنى.
یال خیمه را به زحمت کنار مى زنى و او را در کنار خیمه بى اثاث مى خوابانى.
اکنون نوبت زنها و بچه هاست. باید پیش از تاریکى کامل هوا، این تسبیح عزیز از هم گسسته ات را دانه دانه از پهنه بیابان برچینى.
عطش، حتى حدقه چشم هایت را به خشکى کشانده. نه تابى در تن مانده و نه آبى در بدن. اما همچنان باید بدوى.
باید تا یافتن تمامى بچه ها، راه بروى و تا رسیدگى به تک تکشان ایستاده بمانى.
تو اگر بیفتى پرچم کربلل فرو مى افتد و تو اگر بشکنى، پیام عاشورا مى شکند.
پس ایستاده بمان و کار را به انجام برسان که کربلا را استقامت تو معنا مى کند و استوارى توست که به عاشورا رنگ جاودانگى مى زند.
راه رفتن با روح، ایستادن بى جسم، دویدن با روان، استقامت با جان و ادامه حیات با ایمان کارى است که تنها از تو بر مى آید.
پس ایستاده بمان و سپاهت را به سامان برسان و زمین و آسمان را از این بى سر و سامانى برهان.
پیش از هر کار باید سکینه را پیدا کنى. سکینه اگر باشد، هم آرامش دل است و هم یاور حل مشکل.
شاید آن کسى که زانو بر زمین زده و دو کودك را با دو بال در آغوش گرفته و سرهایشان را به سینه چسبانده، سکینه باشد.
آرى سکینه است. این مهربانى منتشر، این داغدار تسلى بخش، این یتیم نوازشگر، هیچ کس جز سکینه نمى تواند باشد!
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_چهلودوم ••○🖤○•• .... نگاه خسته ات را
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلوسوم
••○🖤○••
....
در حالیکه چشم هایش از گریه به سرخى نشسته و اشک بر روى گونه هایش رسوب کرده ، به روى تو لبخند مى زند و تلاش مى کند که داغ و درد و خستگى اش را با لبخند، از تو بپوشاند. چه تلاش خالصانه اما بى ثمرى! تو بهتر از هر کس مى دانى که داغ پدرى چون حسین و عمویى چون عباس و برادرى چون على اکبر و بر روى این همه چندین داغ دیگر، پنهان کردنى نیست. اما این تلاش شیرینش را پاس مى دارى و با نگاهت سپاس مى گزارى.
اگر بار این مسئولیت سنگین نبود، تو و سکینه سر بر شانه هم مى گذاشتید و تا قیام قیامت گریه مى کردید.
اما اکنون ناگزیرى که مهربان اما محکم به او بگویى :"سکینه جان! این دو کودك را در آن خیمه نسوخته سامان بده و در پى من بیا تا باقى کودکان و زنان را از پهنه بیابان جمع کنیم ."
سکین ، نه فقط با زبانش که با نگاهش و همه دلش مى گوید: "چشم! عمه جان!" و دو کودك را با مهر به بغل مى زند و با لطف در خیمه مى نشاند و به دنبال تو روانه مى شود. باید رباب باشد آن زنى که رو به قتلگاه نشسته است ، با خود زبان گرفته است، شانه هایش را به دو سو تکان مى دهد، چنگ بر خاك مى زند، خاك بر سر مى پاشد، گونه هایش را مى خراشد و بى وقفه اشک مى ریزد.
خودت باید پا پیش بگذارى. کار سکینه نیست، که دیدن دختر، داغ رفتن پدر را افزونتر مى کند.
خودت پیش مى روى، در کنار رباب زانو مى زنى. دست والیت بر سینه اش مى گذارى و از اقیانوس صبر زینبى ات، جرعه اى در جانش مى ریزى.
آبى بر آتش!
آرام و مهربان از جا بلندش مى کنى، به سوى خیمه اش مى کشانى و در کنار عزیزان دیگرى مى نشانى.
از خیمه بیرون مى زنى. به افق نگاه مى کنى. سرخى خورشید هر لحظه پر رنگ مى شود.
تو هم مگر پر و بال در خون حسین شسته اى خورشید! که اینگونه به سرخى نشسته اى؟!
زنان و کودکان که خود، خلوت شدن اطراف خیام را از دور و نزدیک دیده اند و این آرامش نسبى را دریافته اند، آهسته آهسته از گوشه و کنار بیابان، خود را به سمت خیمه ها مى کشانند.
همه را یک به یک با اشاره اى، نگاهى ، کلامى، لبخندى و دست نوازشى، تسلى مى بخشى و به سوى خیمه هایت مى کنى.
اما هنوز نقطه هاى ثابت بیابان کن نیستند. ماناه اند کسانى که زمینگیر شده اند، پشت به خیمه دارند یا دل بازگشتن ندارند.
شتاب کن زینب جان! هم الان هوا تاریک مى شود و پیدا کردن بچه ها در این بیابان، ناممکن .
مقصد را آن دورترین سیاهى بیابان قرار بده و جابه جا در مسیر، از افتادگان و درماندگان و زمینگیران بخواه که را به خیمه برسانند تا از شب و ظلمت و بیابان و دشمن در امان بمانند.
بلند شو عزیزکم! هوا دارد تاریک مى شود.
خانمم شما چرا اینجا نشسته اید؟ دست بچه ها را بگیرید و به خیمه ببرید.
گریه نکن دخترکم! دشمنان شاد مى شوند. صبور باش! سفارش پدرت را از یاد مبر!
سکینه جان! زیر بال این دو کودك را بگیر و تا خیمه یاریشان کن.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
°•💎•°
سر بر شانہ خدا بگذار ツ
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
ڪہ نہ از دوزخ بترسی و نہ از بهشت
به رقص درآیــے 🍃
قصہ عشق ، انسان بودن ماست
اگر ڪسی احساسٺ را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
”فهمیدن” کار هر آدمی نیست...! ♥️
《 احمد شاملو 》
@chaadorihhaaa|°•✨
#امام_زمانی ✨:)
حدیث از پیامبر اکرم✨
«اللهم عجل لولیک الفرج»💕
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
.
#هوشبرتر🧠💫
#نکاتصحیحدرسخواندن👇🏻
جایمناسببرایدرسخواندن :
اگر می خواهید
هنگام درس خواندن خسته نشوید
بهتر است یک جای مناسب در اتاق
را که آرام و آفتابی است
انتخاب کنید
و بدون استرس شروع به درس خواندن کنید.🍃
بجنگبرایهدفت...
همانطورکهلیلیبرایمجنونجنگید
سربازبرایغنیمتجنگجنگید...
پستوامبرایهدفتبجنگ☺️💛
.
@CHAADORIHHAAA
چی بگم آخه؟.pdf
2.32M
میخوای امر به معروف کنی اما نمیدونی چی بگی🤔؟! عذاب وجدان میگیری که نمیتونی حرفی بزنی😔؟!
دیگه نگران نباش 🌸
یه خبر خوب 😊
📔کتاب جالب «چی بگم آخه؟!👆
💠 مختصر | مفید | کاربردی 💠
✓ جملات کوتاه
✓ به قلم روان و گفتاری
✓ فهرست لمسی
✓ کم حجم
#کتابکار
#کتابهمراه
#امربهمعروفونهیازمنکر
#پویش_حجاب_فاطمے
╚ @chaadorihhaaa ╝
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_چهلوسوم ••○🖤○•• .... در حالیکه چشم ه
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلوچهارم
••○🖤○••
....
مرد که گریه نمى کند، جگر گوشه ام! بلند شو و این دختر بچه ها را سرپرستى کن. مبادا دشمن اشک تو را ببیند.
عمه جان! این چه جاى خوابیدن است؟ چشمهایت را باز کن! بلند شو عزیز دلم! آرام آرام دانه ها برچیده مى شوند و به یارى سکینه در خیمه کوچک بازمانده، کنار هم چیده مى شوند.
تا سکینه همین اطراف را وارسى کند تو مى توانى سرى به اعماق بیابان بزنى و از شبح نگران کننده خبر بگیرى.
هرچه نزدیک تر مى شوى، پاهایت سست تر مى شود و خستگى ات افزونتر.
دخترى است انگار که چنگ بر زمین زده و در خود مچاله شده است. به الك پشتى مى ماند که سر و پا و دستش را در خود جمع کرده باشد.
آنچنان در خود پیچیده است که سر و پایش را نمى توانى از هم بشناسى.
بازش مى گردانى و ناگهان چهره ات و قلبت درهم فشرده مى شود.
صورت، تماما به کبودى نشسته و لب ها درست مثل بیابان عطش زده، چاك خورده .
نیازى نیست که سرت را بر روى سینه اش بگذارى تا سکون قلبش را دریابى. سکون چهره اش نشان مى دهد که فرسنگها از این جهان آشفته، فاصله گرفته است.
مى فهمى که وحشت و تشنگى دست به دست هم داده اند و این نهال نازك نورسته را سوزانده اند.
مى خواهى گریه نکنى، باید گریه نکنى. اما این بغضى که راه نفس را بسته است، اگر رها نشود، رهایت نمى کند.
در این اطراف، نه از سپاه تو کسى هست و نه از لشگر دشمن. فقط خدا هست. خدایى که آغوش به رویت گشوده است و سینه خود را بستر ابتلاى تو کرده است.
پس گریه کن! ضجه بزن و از خداى اشکهایت براى ادامه راه مدد بگیر. بگذار فرشتگان طوفگیرت نیز از اشکهایت براى ادامه حیات، مدد بگیرند.
گریه کن! چشم به تتمه خورشید بدوز و همچنان گریه کن. چه غروب دلگیرى!
تو هم چشمهایت را ببند خورشید! که پس از حسین پ، در دنیا چیزى براى دیدن وجود ندارد. دنیایى که حضور حسین را در خود بر نمى تابد، دیدنى نیست.
این صداى گریه از کجاست که با ضجه هاى تو در آمیخته است؟ مگر نه فرشتگان بى صدا گریه مى کنند؟!
سر بر مى گردانى و سکینه را مى بینى که در چند قدمى ایستاده است و غبار بیابان ، با اشک چشمهایش در آمیخته است و گونه هایش را به گل نشانده است.
وقتى او خود ضجه هاى تو را شنیده است و تو را در حال شیون و گریه دیده است، چگونه مى توانى از او بخواهى که گریه اش را فرو بخورد و اشکهایش را پنهان کند؟
از جا برمى خیزى، آغوش به روى سکینه مى گشایى، او را سخت در بغل مى فشرى و مجال مى دهى تا او سینه تو را ماءمن گریه هایش کند و بار طاقت فرساى اندوهش را بر سینه تو بگذارد.
معطل چه هستى خورشید؟ این منظره جانسوز چه دیدن دارد که تو از پشت بام افق، با سماجت سرك کشیده اى و این دلهاى سوخته را به تماشا ایستاده اى؟!
غروب کن خورشید! بگذار شب، آفتابى شود و بر روى غمها و اشکها و خستگیها سایه بیندازد!
زمین، دم کرده است. بگذار وقت نماز فرا رسد و درهاى آسمان گشوده شود.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
.
#هوشبرتر🧠💫
#نکاتصحیحدرسخواندن👇🏻
خودتان را گول نزنید
خوابیدن در رختخواب برای درس خواندن بیشتر شما را خسته می کند
و باعث می شود که نتوانید
به خوبی درس بخوانید،
بهتر است برای درس خواندن
از یک میز و صندلی راحت استفاده کنید.
یک مشکل رایج در افرادی که سریع از درس خواندن خسته می شوند
این است که برای درس خواند برنامه ریزی نمی کنند،
قبل از اینکه درس خواندن را شروع کنید
برای آن برنامه ریزی کنید
تا بتوانید به طور موثر مطالعه کنید.
یکی از بهترین روش ها برای جلوگیری از خسته شدن
هنگام درس خواندن این است که پس از هر دو ساعت درس خواندن
به مدت 15 دقیقه استراحت کنید.
.
@CHAADORIHHAAA🍃
#امام_زمانی ✨:)
6 راه نزدیکی به امام زمان ✨🌈
«اللهم عجل لولیک الفرج»💕
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
دوستم انقد ست ساق های جذاب داره😕
هربار یه مدل خیلی خوشتیپ و جذاب میشه🙁
هرچی میگم کجا خریدی نمیگه😤🤒
خودم کانالشو پیدا کردم🤩
فهمیدم از این کانال میخره کلک🤓👇
https://eitaa.com/joinchat/1830354968C8d2e5af551
💢 شخصیت به تاراج رفته
"تمدن غرب از یک سو زن را مانند بیشتر ادوار تاریخ، طرفِ ضعیف و مغلوب در مجموعهٔ خانواده و جامعه دانسته و نگهداشته و از سوی دیگر؛ تحمیل فرهنگ برهنگی دست تطاول جنس مرد را به شخصیت وی گشوده و با کمال تأسف او را در موارد زیادی در حد یک وسیله التذاذ تنزل داده و بزرگترین ظلم را به وی روا داشته است."
✍مقام معظم رهبری
📙جایگاه و نقش زن در نظام های مختلف از دیدگاه آیت الله خامنهای، ص١٦
#پویش_حجاب_فاطمے
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══ ❃🌸❃ ═══
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_چهلوچهارم ••○🖤○•• .... مرد که گریه نم
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلوپنجم
••○🖤○••
....
خورشید، شرمزده خود را فرو مى کشد و تو شتابناك، کودك جانباخته را بغل مى زنى، به سکینه نگاه مى کنى و به سمت خیمه راه میفتى.
بى اشارت این نگاه هم سکینه خوب مى فهمد که خبر مرگ این کودك باید از زنان و کودکان دیگر پنهان بماند و جگرهاى زخم خورده را به این نمک نیازارد.
وقتى به خیمه میرسى، مى بینى که دشمن، آب را آزاد کرده است.
یعنى به فرزندان زهرا هم اجازه داده است که از مهریه مادرشان، سهمى داشته باشند.
بچه ها را مى بینى که با رنگ روى زرد، با لبهاى چاك چاك و گلوهاى عطشناك، مقابل ظرفهاى آب نشسته اند اما هیچ کدام لب به آب نمى زنند. فقط گریه مى کنند.
به آب نگاه مى کنند و گریه مى کنند.
یکى عطش عباس را به یاد مى آورد، یکى تشنگى على اکبر را تداعى مى کند، یکى به یاد قاسم مى افتد، یکى از بى تابى على اصغر مى گوید و...
در این میانه، لحن سکینه از همه جانسوزتر است که با خود مویه مى کند: هل سقى ابى ام قتل عطشانا؟(19)
تاب دیدن این منظره طاقت سوز، بى مدد از غیب، ممکن نیست.
پرده را کنار مى زنى و چشم به دور دستهاى مى دوزى؛ به ازل، به پیش از خلقت، به لوح، به قلم، به نقش آفرینى خامه تکوین، به معمارى آفرینش و...مى بینى که آب به اشارت زهراست که راه به جهان پیدا مى کند و در رگهاى خلقت جارى مى شود.
همان آبى که دشمن تا دمى پیش به روى فرزندان زهرا بسته بود و هم اکنون با منت به رویشان گشوده است.
باز مى گردى.
دانستن این رازهاى سر به مهر خلقت و مرورشان، بار مصیبت را سنگین تر مى کند.
باید به هر زبان که هست آب را به بچه ها بنوشانى تا حسرت و عطش، از سپاه تو قربانى دیگرى نگیرد.
چه شبى تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پاى تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟
حسین، این خطه را با خود تا عرش بالا برده است یا عرش به زیر پیکر حسین بال گسترده است؟
الرحمن على العرش استوى.
اینجا کربلاست یا عرش خداست؟!
اگر چه خسته و شکسته اى زینب! اما نمازت را ایستاده بخوان ! پیش روى خدا منشین!
......
آدمى به سر، شناخته مى شود، یا لباس؟
کشته اى را اگر بخواهند شناسایى کنند، به چهره اش مى نگرند یا به لباسى که پیش از رزم بر تن کرده است؟
اما اگر دشمن آنقدر پلید باشد که سرها را از بدن جدا کرده و برده باشد، چه باید کرد؟
اگر دشمن، کهنه ترین پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟
لابد به دنبال علامتى، نشانه اى، انگشترى، چیزى باید گشت.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_چهلوپنجم ••○🖤○•• .... خورشید، شرمزده
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_چهلوششم
••○🖤○••
....
اما اگر پست ترین سپاهى دشمن در سیاهى شب، به بهانه بردن انگشتر، انگشت را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، به چه علامت نشانه اى کشته خویش را باز مى توان شناخت؟
البته نیاز به این عالئم و نشانه ها مخصوص غریبه هاست نه براى زینبى که با بوى حسین بزرگ شده است و رایحه جسم و جان حسین را از زوایاى قلب خود بهتر مى شناسد.
تو را نیاز به نشانه و علامت نیست. که راه گم کرده، علامت مى طلبد و ناشناس، نشانه مى جوید.
تویى که حضور حسین را در مدینه به یارى شامهات مى فهمیدى، تویى که هر بار براى حسین دلتنگ مى شدى، آینه قلبت را مى گشودى و جانت را به تصویر روشن او التیام مى بخشیدى. تویى که خود، جان حسینى و بهترین نشانه براى یافتن او، اکنون نیاز به نشانه و علامت ندارى. با چشم بسته هم مى توانى پیکر حسین را در میان بیش از صد کشته، بازشناسى. اما آنچه نمى توانى باور کنى این است که از آن سرو آراسته، این شاخه هاى شکسته باقى مانده باشد.
از آن قامت وارسته، این تن درهم شکسته، این اعضاى پراکنده و در خون نشسته.
تنها تو نیستى که نمى توانى این صحنه را باور کنى. پیامبر نیز که در میانه میدان ایستاده است و اشک، مثل باران بهارى از گونه هایش فرومى چکد، نمى تواند بپذیرد که این تن پاره پاره؛ حسین او باشد. همان حسینى که او بر سینه اش مى نشانده است و سراپایش را غرق بوسه مى کرده است.
این است که تو رو به پیامبر مى کنى و از اعماق جگر فریاد مى کشى:
یا جداه! یا رسول الله صلى علیک ملیک السماء (21)
این کشته به خون آغشته؛ حسین توست، این پیکر بریده بریده؛ حسین توست! و این اسیران، دختران تواند. یا محمد! حسین توست این کشته ناپاك زادگان که برهنه بر صحرا افتاده است و دستخوش باد صبا شده است. اى واى از این غم و اندوه! اى واى از این مصیبت جانکاه یا ابا
عبدالله!
گریه پیامبر از شیون تو شدت مى گیرد، آنچنانکه دست بر شانه على مى گذارد تا ایستاده بماند و تو مى بینى که در سمت دیگر او زهراى مرضیه ایستاده است و پشت سرش حمزه سید الشهداء و اصحاب ناب رسول الله.
داغ دلت از دیدن این عزیزان، تازه تر مى شود و همچنان زجرآلوده فریاد مى کشى: از این حال و روز، شکایت به پیشگاه خدا باید برد و به پیشگاه شما اى على مرتضى! اى فاطمه زهرا! اى حمزه سید الشهداء!
داغ دلت از دیدن این عزیزان تازه تر مى شود و به یاد مى آورى که تا حسین بود، انگار این همه بودند و با رفتن حسین ، گویى همه رفته اند.
همین امروز، همه رفته اند، فریاد مى کشى: امروز جدم رسول خدا کشته شد! امروز پدرم على مرتضى کشته شد! امروز مادرم فاطمه زهرا کشته شد! امروز برادرم حسن مجتبى کشته شد!
اصحاب پیامبر، سعى در آرام کردن تو دارند اما تو بى خویش ضجه مى زنى:
اى اصحاب محمد! اینان فرزندان مصطفایند که به اسارت مى روند. و این حسین است که سرش را از قفا بریده اند و عمامه و ردایش را ربوده اند.
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
🌺 به رسم هر روز 🌺
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✨السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن
ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان✨
#اللہمعجللولیکالفرج
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✿〖 دعای فرج〗✿
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══