#صبح_بخیر
آن کس که درد عشق بداند
اشکی بر این سخن بفشاند:
این سان که ذرههای دل بیقرار من
سر در کمند عشق تو
جان در هوای توست
شاید محال نیست که بعد از هزار سال،
روزی غبار ما را آشفته پوی باد؛
در دوردست دشتی از دیدهها نهان
بر برگ ارغوانی
پیچیده با خزان
یا پای جویباری
چون اشک ما روان
پهلوی یکدیگر بنشاند!
ما را به یکدیگر برساند
#فریدون_مشیری
سلام🙋
صبح شما به مهر، به عشق، به نور🪴
📷 طبیعت روستای کمکوئیه بهاباد
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
🚩 شهید علی اکبر جلیلی بهابادی
علی اکبر در بیست و ششم اسفند ماه ۱۳۴۶ در یزد دیده به جهان گشود.
در سن هفت سالگی برای کسب دانش، به «دبستان اسلامی» و از آنجا به «مدرسه راهنمایی رمضانی» و سپس به «دبیرستان امیر کبیر» در رشته اقتصاد راه یافت و سرپرست انجمن اسلامی آن دبیرستان شد. در خردادماه ماه سال ۱۳۶۵ موفق به گرفتن دیپلم در رشته اقتصاد شد.
پس از شرکت در آزمون دانشگاهها در رشتههای «ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی» و «آموزش ابتدایی تربیت معلم» و «حقوق دانشگاه تهران» و «علوم سیاسی دانشگاه امام صادق u» و «اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی» قبول شد که پس از شور و مشورت با دوستان و آشنایان و استخاره با قرآن مجید، رشته علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) را انتخاب کرد. علی اکبر پس از گذراندن یک ترم از دانشگاه با چند نفر از هم کلاسیهای خود در تایخ ۱۲ اسفندماه ۱۳۶۵ به جبههها شتافت و در جبهه شلمچه به پاسداری از اسلام عزیز مشغول شد.
او سرانجام به آرزوی دیرینه خود رسید و در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۱۴ به درجه رفیع شهادت نایل شد و این گونه این شاگرد امام صادق(علیهالسلام) از دست مولایش امام حسین(علیهالسلام) موفق به گرفتن دانشنامه شهادت شد. پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع با شکوه در بهشت محمدی بهاباد به خاک سپرده شد.
«یادش گرامی باد»
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_انگیز
#بهاباد_قدیم
#خاطرات_مدرسه
📸 این عکس زیبا و پر خاطره از دانش آموزان دهه ی شصت بهاباد را آقارضا شجاعی به چنته هدیه دادن و نوشتن :
"هیچ اطلاعاتی ازش ندارم ، هیچی هم نپرس" 😄
منم خدا رو شکر تکلیفم روشن شد و هیچی نپرسیدم ☺️
فقط میدونم آقامعلم مهربونشون آقای محمدرضا (محمدتقی ) خادمی هستن و اون دانش آموز جلو هم آقا حسن بهرامیان،
بقیه هم خودتون ، خودتون رو معرفی کنِد . 😊😕
✍ روی پارچه هم سخنی از امام حسین علیه السلام نوشته که معلوم میشه ماه محرم بوده :
" هر کس می تواند سوز شمشیرها و .. را تحمل کند مرا همراهی کند "
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روانشناسی
💠 محبت یک طرفه و بی توجهی دیدن باعث طلاق عاطفی میشود.💔
#دکتر_سعید_عزیزی
#بی_توجهی
#طلاق_عاطفی
#محبت
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
درخشش ستاره های هنرمند بهابادی در آسمان نصف جهان
🔹️کسب رتبه برتر گروه تئاتر دانش آموزی دبیرستان پسرانه امینی بهاباد در مرحله کشوری چهل و دومین دوره جشنواره فرهنگی هنری فردا .
🔻گروه تئاتر دبیرستان پسرانه امینی که با نمایش صحنه ای " افسانه جمشیدشاه" به کارگردانی آقای کاظم کاظمیان موفق شده بود با اقتدار به مرحله کشوری این مسابقات راه پیدا کند در این مرحله نیز که باحضور گروه های منتخب در اصفهان برگزار گردید موفق به کسب رتبه برتر این مسابقات شد و عصر دیروز با استقبال مدیر و معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهرستان بهاباد ، مسئولین مدرسه و اولیا دانش آموزان وارد بهاباد گردید.
موفقیت و افتخار آفرینی دانش آموزان بهابادی را به این عزیزان و همه ی دست اندرکاران امور تربیتی و جامعه هنری شهرستان بهاباد تبریک میگیم.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
اسامی قدیمی شهرستان بهاباد1.pdf (2).docx
25.4K
✍ آقای محمدرضا خادمی
برخی از اسامی خاص و تاریخی آبادی ها ، اماکن و پدیده های طبیعی بهاباد بدین شرح است( فایل پیوست )
لطفاً ضمن اطلاع رسانی به یاوران و علاقمندان چنته پربرکت بهاباد ، اعلام فرمایید در زمینه وجه تسمیه ، معانی ، ریشه لغوی و ...آنها تحقیق فرمایند و به چنته ارسال کنند .
برخی اسامی از زبان فارسی پهلوی است. لطفاً نتیجه پژوهش ها را نیز به اطلاع دوستان برسانید.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
🚩 شهید علی اکبر جلیلی بهابادی ( نفر دوم ایستاده از سمت چپ)
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#خاطره_انگیز 💌 آقای علیرضا ملاحسینی با ارسال مدارک مرحوم پدرشان، نوشین روان جناب حاج جواد ملاحسینی،
#پیام_شهروندان
✍ آقای دکتر علی لقمانی
سلام و عرض ارادت مجدد و تجدید مراتب مودت ؛
اما بعد، جناب ملاحسینی از چرایی محل موسوم به " سر منزل کولیا " پرسیدن . قبل از این، بنده و اخوی حسن آقا در تصحیح نوشته یکی از خوانندگان چنته که این محل را سر آسیاپ پایین نامیده بودند مطلبی نوشتیم که در چنته هم منتشر شد. اینجا👇
https://eitaa.com/chantehh/6552
جناب ملاحسینی را به مطلب فوق ارجاع میدم . در صورت نیاز به بازگویی دوباره وجه تسمیه " منزل کولیا " بفرمایید مجدداً به عرض برسد .
#خاطره_انگیز
#مردم_بهاباد
🔘 کارت ورود به جلسه امتحانات نهائی سال سوم متوسطه - آقای حاج محمد حسین زاده ( محد اصغر )
🗓 سال ۱۳۵۲
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_انگیز
#یادی_و_فاتحه_ای
📷 مرحوم حاج محمد حاتمی (ایستاده جلو) مرحوم علی امینی پور (پشت سرشون) شهید محمدعلی حاتمی (نشسته روی دیوار) مرحوم عباس عبداللهی و شهید علی اصغر امینی پور (نشسته ردیف جلو) احتمالا احمد آغا رضوانی(پشت سرشون)
🗓 دهه ی ۵۰ زمانی که مرحوم حاج حسن امینی پور در شیطور و جوزی کار می کردن
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #مردم_بهاباد ✍ جناب آسیدجلیل رضوی با ارسال تصویری از مرحوم حاجی علی کاظمی نوشتن: « این
#خاطرات_طنز
#خاطره_قدیمی
خاطرات شازده چاخان
✍ آقای حسین زینلی بهابادی(جهاد)
دزد لاکردار
وقتی این عکس را که آسیدجلیل آقا رضوی فرستادند و بدنبال آن یادی از مرحوم حاج علی کاظمی شد، دیدم یاد خاطره ای از ایشان افتادم:
پشت خانه مان باغی بود که مال مرحوم حاج حسن آرتشدار بود و از طریق کوچه تگر از یک طرف و ازطریق کوچه خون از طرف دیگر به خیابان امام متصل می شد و بعد از فوت مرحوم آرتشدار، ما از وراثشان خریدیم و با خرید باغ، خانه ما از خیابان تا کوچه تگر امتداد داشت.
خاطره مربوط می شود به شهریور ماه یکی از سالهای دهه هشتاد که زمان برداشت پسته و انگور بود، شایعه شده بود که باغهای پسته را دزد میزنه(مثل الان اینقدر امنیت نبود😁)
آن روز جهت انجام کاری (شاید پسته چینی) فرغون به دست به داخل باغ رفته بودم.
دیوارهای چینه ای و گِلیِ باغ، کوتاه بود و هر عابری که از کوچه می گذشت بر داخل باغ اشراف داشت ـمتقابلاً ما هم رهگذرهایی که از کوچه میگذشتند را می دیدیم .
آن روز آقای حاج علی کاظمی بیل بر دوش و با قامت خمیده (دقیقا همینطور که در عکس مشاهده می شود) جهت آبیاری به دنبال آبِ داخل جوبی که از کنار کوچه می گذشت می رفتند ، من را دیدند،سلامشون کردم و ایشان جواب داده یا نداده ، رفتند.
کارم که تمام شد ،به داخل خانه برگشتم دیدم صدای در زدن و کوبیدن محکم طوقه ی در می آید.
داخل خانه کسی نبود. من دوان دوان به پشت در رسیدم. در را باز کردم دیدم مرحوم حاج علی مریم هستند.
هس هس کنان پیرمرد فاصله دو کوچه و نیز خیابان را گذرانده ، تا به درب منزل ما رسیده بود. تا در را باز کردم ، پرسیدند پدرت کجایند ؟
جواب داده و گفتم که خانه نیستند
بدون فوت وقت و نفس زنان گفتند : جونُم بدو بدو که دزد اومده داخل باغ تون و می خواد پسته هاتون رو بدزده 😱
گفتم: حاج علی مطمئن هستِد دزد بوده؟ من که الان اونجا بودم کسی را ندیدم گفتند: بلِکهِ دزد بود با همین چشام دیدمُش، تازه لاکردار(😂،) با فرغون اومده بود تو روز روشن دزدی، بدو تا در نرفته مچش رو بگیر و نگذار دزدی کنه ، پدر بیچاره ت چقدر زحمت بکشه و یکسال آزگار انتظار بکشه تا این موقع بشه و حالا یه اَ خدا بی خبری بیاد یکجا بار کنه ببره؟
من گفتم: چشم حاج علی، شما خیالتون راحت باشه ، الان میرم مچشو میگیرم و تحویل پاسگاه ش می دم شما خیالتون راحت باشه و ازشون تشکر و خداحافظی کردم و ایشان رفتند.
از یک طرف خنده ام گرفته که الکی الکی دزد لاکردار(😘) شده بودم و از طرفی از این حس خوب کمک به همشهری و مواظبت و مراقبت از همدیگر و هوای همدیگر را داشتن ، لذت بردم چرا که این پیرمرد کار خود را رها کرده و این مسیر طولانی را آمده تا خبر دهد که دزد آمده حواستون باشه 😍
خدایش بیامرزد و مورد رحمت و غفران الهی قرار دهد این مرد سختکوش و کشاورز مهربان و زحمتکش دیارمان را
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_قدیمی
#بهاباد_قدیم
✍ آقای حاج حسن قاسمی
پشت خانه مرحوم حاج محمد جلیلی( تگ خندق) آثار حوض دروازه بود که زمان کودکی آنجا بازی میکردیم.
حدود ده سال پیش، برای ساخت سرویس های بهداشتی مهدیه گودبرداری انجام شد به عمق سه و نیم متر.
یه روز من داشتم با بیل، خاک ها رو جابجا میکردم که به لایه های شن و ماسه ریز و درشت رسیدم که معلوم بود سیل این شن و ماسه ها رو روی هم انباشته کرده، همینجور که داشتم می کندم رسیدم به کوره ی آجرپزی که خاکستر و ذغال و خشت های خود کوره و حتی رد دست های فرد خشت مال بر روی آنها مشخص بود.
من فکر میکنم برای ساخت حوض دروازه از همین کوره استفاده میکردند.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#یادمانه
#خاطره_انگیز
#محرم_بهاباد
📨 آقامحسن هوشمند برامون فرستادن
◾️هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود 😔 معلم فرزانه و فرهیخته جناب نوشین روان حاج احمد هوشمند که تو بهاباد به «آغَمد» هم مشهور بودن.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#مردم_بهاباد
💌 آقای آسید محمد آقای رضوی (فرزند مرحوم آسیدعلی) این عکس زیبای جناب حاج محمد حسین زاده (اکبر) و همسرشون خانم زهرا حسین زاده را به چنته فرستادن.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#یادمانه
✍ آقای حاج سیدمهدی رضوی با ارسال این تصویر از پدر بزرگوارشون مرحوم جناب حاج سید محمد رضوی ( وقتی مدیر کاروان حج و زیارت بودن) در کنار زنده یاد آسید محمود رضوی، این سوال را مطرح کردن:
« لطفا از مردم سوال کنید کسی از پدربزرگها و اجدادشون شنیده که در زمانی که ماشین و هواپیما نبوده، چه جوری برای انجام حج واجب و ازچه راه و مسیری به مکه مکرمه می رفتن؟
میدونید هواپیما در ایران حدود سالهای ۱۳۱۵ پرواز را شروع کرده و ماشین هم چندسال قبل ترش
مثلا مرحوم حاج سیدجواد پدر آمیرسعید در سال ۱۳۱۶ فوت کردند و حج واجب خود را هم به جا آورده بودند، سوال پیش میاد با چه وسیله ای رفتن و از چه راهی؟»
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#یادمانه ✍ آقای حاج سیدمهدی رضوی با ارسال این تصویر از پدر بزرگوارشون مرحوم جناب حاج سید محمد رضوی
#پیام_شهروندان
✍ خانم نجمه دادگرنیـــــــــــــــــا
سلام، در مورد رفتن به حج از پدر بزرگوارم پرسیدم.
گفتند: به وسیله ی کجاوه و حمل آن با شتر، یک سال در راه بودند و چنانچه روز نهم ذی الحجه به صحرای عرفات نمی رسیدند برای وقوف، یکسال دیگر در مکه میماندند تا سال بعد اعمال حج را بجا می آوردند و بعد برمی گشتند و چنانچه کسی در مسیر رفت و برگشت یا در مکه و مدینه فوت می کرد همانجا به خاک سپرده میشد.
داخل هر کجاوه معمولا دو نفر سوار می شدند تا بار شتر خیلی سنگین نشود و تعادل هم برقرار باشد. نحوه ی سوار شدن هم به این صورت بود که باید یک نفر که محرم بود زانوی خود را خم می کرد و فرد مورد نظر پای خود را روی زانوی طرف میگذاشت و دیواره کجاوه را می گرفت و از در وارد کجاوه میشد.
#ایران_قدیم
♦️کشف شیر دال هخامنشی در تخت جمشید سال ۱۳۱۰
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
#کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر
💌 آقای حسین حدادزاده
🗓 تابستان ۶۳ - خط کوشک ( پاسگاه زید)
🔹 بچه های گروهان حر به فرماندهی شهید کاظم دهقانی اشکذری و گردان امام علی به فرماندهی سردار علی اردکانی
🔸از راست ایستاده: محمد بخشی ده عسکری (مربی پرورشی)،شهید محمدرضا دهقان (محمد شیخ علی)،مرحوم عباس محمدی نیا ،حاج حسین قاسمی ،حسین عبدالهیان ،حاج عباس اقبال
🔸 نشسته از راست: حاج علی بخشی ، حاج احمد قاسمی ، حسین حداد زاده ، شهید سیدعلی طباطبایی هراتی
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_انگیز
#مردم_بهاباد
#جوانان_قدیم_بهاباد
📷 جناب آقای حاج محمدعلی حاتمی زاده
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
21.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موسیقی
🎼 تصنیف اندک اندک
🔘 اجرای آمریکا
📚 کلام: مولانا
🎙 آواز: استاد #شهرام_ناظری
🎵 آهنگساز: استاد جلال ذوالفنون
🎶 سهتار: استادان
♪ کیخسرو پورناظری
♪ علی اکبر مرادی
♪ محمد فیروزی
♪ بیژن کامکار
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
🚩 شهید بزرگوار علی اکبر جلیلی بهابادی
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_انگیز
#خاطره_قدیمی
✍ جناب سرهنگ غلامرضا محمدی نیا
سلام، سپاس از خانواده محترم عبدالهیان که با تولید محتوای زیبا در کانال چنته ما را که دور از وطن هستیم به حال و هوای بهاباد میبرن و بخصوص ایام جوانی مان را یادآوری می کنند.
خاطرهای بادم آمد مربوط به سال های ۶۰ که در پلیس راه خدمت می کردم:
🔸روزی در جاده هراز گشت می زدم که درجه دار من، خودروئی را بخاطر خلافی که کرده بود، برای اعمال قانون متوقف و راننده را نزد من هدایت کرد.
وقتی راننده پیاده شد و پیش من آمد و اتیکت من را خواند با عذرخواهی سئوال کرد: جناب سرگرد شما بهابادی هستید؟ گفتم: بله
سئوال کرد: بهابادِ یزد؟
پاسخ دادم: بله
سئوال کرد: عضو دانشگاه کُندهئو هستید یا دانشگاه تپهئو؟😂😁
من که به این اصطلاحات آشنا نبودم، گفتم: نمیدونم
گفت: پس تو بهابادی نیستی!
گفتم: چرا؛ ولی من از شانزده سالگی از بهاباد بیرون آمدم.
سئوال کرد: قلعهای هستی یا باغستونی؟
گفتم: قلعهای!
گفت: پس عضو دانشگاه تپهئو هستی ☺️
سپس چند دقیقه ای،قضیه ی این دو دانشگاه را کامل برای من توضیح داد و گفت: چند سال در بهاباد خدمت می کردم و تقریبا با فرهنگ مردم بهاباد آشنا هستم.
من هم به خاطر اطلاعات خوبی که به من داده بود، از جریمه ایشان صرف نظر کردم.
برای من جالب بود که ایشان حتی اسامی اساتید دو دانشگاه را هم خوب می دونست و یادش بود که مثلاً برادران حاج میرزا حسن استاد دانشگاه تپه ئو هستن 😁
متاسفانه الان اصلا آثاری از دانشگاه تپهاو نیست ولی دانشگاه کندهئو با قدرت مستقر است
با آرزوی موفقیت برای دانشجویان این دانشگاه مردمی 😊
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh