💠جای خالی ولتر در ایران
🖋رضا بابایی
♦️ولتر در قرن هیجدهم میزیست. مهمترین انقلابهای ذهنی و عینی غرب در این قرن رخ داد؛ از پیروزی عصر روشنگری بر فرهنگ قرون وسطایی تا انقلاب کبیر فرانسه. ولتر در اروپای قرن هیجدهم، جایگاهی ویژه دارد. او اندیشهای نیافرید و فلسفهای نساخت و دانشی بر دانشهای بشری نیفزود؛ اما در صحنۀ فرهنگ غرب، نقشی را بر عهده گرفت که هیچ فیلسوف و دانشمندی از عهدۀ آن برنمیآمد. او توانست اندیشههای پدران عصر روشنگری، همچون فرانسیس بیکن، اسپینوزا، جان لاک و لایبنیتس را در جامعۀ اروپایی نهادینه کند و از برج عاج نخبگانی به میان مردم بیاورد. بریان مگی در «سرگذشت فلسفه» میگوید: «ولتر خود هیچگاه چیزی اصیل و در خور اهمیت به این مجموعۀ فکری نیفزود؛ اما با هر وسیلهای که در اختیار داشت(نمایشنامه، رمان، زندگینامهنویسی، نامۀ سرگشاده، طنز، تاریخنگاری) به تبلیغ این اندیشهها پرداخت.»
♦️ولتر توانست اندیشههایی را که فیلسوفان بزرگ عصر روشنگری روی کاغذ آورده بودند، به درون خانهها ببرد و با جانها بیامیزد. در این راه از همۀ هنرهای پرطرفدار آن روز، مانند نمایش و طنز و داستان و شعر و حتی ژانر نامه استفاده کرد. بدون ولتر، فرهنگ مدارا و ارزش آزادی و دموکراسی و اهمیت پاسخگویی دولتمردان به ملت، در کتابها میماند و شاید نیمقرن پس از او اندکاندک راهی به سوی جامعه باز میکرد. تجربۀ ولتر به ما میگوید: تا اندیشهای در قالبها و ژانرهای مختلف بازگو نشود و از آن فیلم و رمان و نمایشنامه و تابلو نقاشی و طنز و کارتون ... نسازند، پا از کتابها بیرون نمیگذارد.
♦️ایران قدیم و معاصر نیز متفکرانی بزرگ داشته است، اما هنوز هنرمندان و طنزنویسان و سینماگران و نگارگران و خطاطان و معماران و گرافیککاران و شاعران به این قافله نپیوستهاند. خطاطان بزرگ ما آیهای از قرآن یا بیتی از حافظ را صدها بار نوشته و تابلو کردهاند، اما هنوز هیچیک از آنان یکبار اعلامیۀ حقوق بشر را خوشنویسی نکرده است. به هر روی فرق است میان ملتی که طنزپرداز او کارمند غیر رسمی صداوسیماست با قارهای که مردم آن پنجاه سال طنزهای ولتر را خواندهاند و از آن لذت بردهاند و شبنشینیهایی دلپذیر برای خود ساختهاند. مفاهیمی همچون انسانگرایی، آزادی، حقوق بشر، صلح، مدارا، محیط زیست، دولت مسئول و شیوههای مدرن همزیستی، همان اندازه که به فیلسوف و نظریهپرداز نیاز دارند، هنرمند و نویسندگان حرفهای و اثرآفرینان دردمند هم میخواهند تا بخشی از فرهنگ عمومی جامعه شوند و در میان مردم جا خوش کنند.
♦️من از همین منظر به روشنفکری دینی مینگرم. روشنفکران دینی میکوشند برای مفاهیم عصر جدید که زندگی متمدنانۀ بشر در گرو آن است، پشتوانههایی از دین بیابند و ترویج کنند. دین و هنر و توسعه و سیاست اگر در خدمت انسان و زندگی مادی و معنوی او نباشند، وسیلهای برای هدررفت استعدادها و تواناییهای بشر میشوند.
#یادداشت
#علوم_انسانی
#آسیب_شناسی
#روشن_فکر
#غرب
#علوم_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به اساتیدی که نسبت به اسلام زاویه دارند نباید اجازه تدریس داده شود
▪️آیتالله سبحانی در دیدار دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی:
♦️مسئله ای که وجود دارد این است که آیا ازدیاد دانشگاه و فارغالتحصیل دانشگاهی نیاز کشور بوده و یا اینکه باید کمتر از این مقدار وجود داشته باشد. تربیت دانشجو و دکتر باید به مقدار نیاز باشد و اگر بیش از حد نیاز صورت گیرد مشکلات جدی پیش میآید و دانشگاهها باید از میان افراد عصاره آنها را انتخاب کنند.
♦️گاهی پدر و مادرها گله میکنند که ما فرزندمان را متدین به دانشگاه میفرستیم اما در زمان خروج آنها از دانشگاه پایبدی دینی آنها کاهش مییابد و شورای انقلاب فرهنگی میتواند در حل این معضل نقش مهمی ایفا کند.
♦️گاهی نوشته هایی از منابع دانشگاهی برای ما آورده میشود که در این کتاب ها مبانی اسلامی مورد تشکیک قرار گرفته و شورای انقلاب فرهنگی باید بر محتوای کتب اشراف داشته باشد.
♦️شهید بهشتی در قانون اساسی تاکید داشتند که بندهای آن نباید مخالف اسلام باشد، چرا که در برخی از حوزه ها، اسلام نظری ارائه نداده است و کتب دانشگاهی نیز حداقل نباید با مفاهیم اسلام مخالفتی داشته باشند.
♦️برخی بیان میکنند که اسلامی کردن مفاهیم کتب دانشگاهی معنایی ندارد که متاسفانه این افراد در شورای انقلاب فرهنگی عضویت دارند. به اساتیدی که نسبت به اسلام زاویه دارند نباید اجازه تدریس داده شود.
-نامه های حوزوی
#علوم_انسانی
#دانشگاه
#علوم_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آینده اسلام و فضلای حوزه
▪️حجت الاسلام حمید رجایی
♦️من واقعاً به فضلای حوزه، دل بستهام و امیدوارم با درک صحیح از مناسبات جهان امروز (در فرآیند گفتگوی خوب) فارغ از تندروی و کندروی، شجاعانه و متواضعانه و با شیوه نامه ای صحیح با سپهر معرفت جهانی، وارد دیالوگ شوند. حوزه اگر چه باید انقلابی باشد، اما هرگز نباید برای دیگر کشورها بسان «برانداز حکومت» و «یک حرکت طوفنده» ظاهر شود. فرض کنید با یک شور پرخروش خواستید در کشوری دیگر بدرخشید و بسا حکومتش را هم سرنگون کنید، تا مثلاً انقلاب اسلامی را صادر کنید!! معلوم است که این ثمری ندارد (طبعاً بیخردی هم هست). نخست باید ملتها بیدار شوند و مزهٔ اسلام را بچشند، تا زمانی که حدنصابی از طاغوت درون انسان و جوامع، فرو نریزد، طاغوتهای برون، پابرجا میمانند، بله یک طاغوت میرود یکی دیگر میآید. بسا آنکه میآید با ما دشمنتر و طعانتر هم بشود (مانند بنسلمان) انبیاء، نخست مردم را بیدار کردند و گاهی برای تأمین آن، «تولید مجال» کردند حتی با بتپرست و یهودی، پیمان صلح بستند. عالمان دین، نباید، کور، عمل کنند و نانتیجهگرا باشند.
♦️مسئلهٔ دیگری که از فضلای حوزه جداً مورد توقع است، «تولید علوم انضمامی» است. علم باید «مسئله حاضر» را حل کند. آنچه من در دانش حوزوی میبینم وفور مباحث کمفایده یا گاه انبوهی از مباحث جذاب نظری و خوشطعم و هفتآسمانی است که مدام با آبوتاب، گفته میشود و گوینده و شنونده را بسی خوش میآید... علم اگر کارآیی حل مسئله را نداشته باشد، آن خوشحالی و بهجتش، در جایی که باید مسئله حل کند، بیشتر شیبه «الکیخوش بودن» و دیوانگی است. بهت عارفانه، برای راهانداختن و کنترل پروژه و رفع عیب، برای در کوزه هم خوب نیست...(در جای خود، بله، نشان معرفت و شعور است)
♦️حال باید دید حوزه (و با همکاری دانشگاه) با این کمتجربگی انبوه، دانش ناچندمنبعی، بیارتباطی با گفتگوی تمدنی و گاه خودشیفتگی کمابیش، چگونه میخواهد برای خودش و جهان اسلام، علم انضمامی تولید کند؟! (شدنی است، اما نه با این هیئت...؛ با شاگردی و دیالوگ با جهان علم، بله) حوزهای که یک عمر به ریش تجارب و علوم جهانی خندیده!! و غرب را نپژوهیده و آن را بیشتر از منظر سیاستمداران سفله و گندیده، دیده!! و اندیشمندان غربی را نجس یا متنجس دانسته!!!
♦️اما سومین توقع جدی از فضلای حوزه این است که ضمن استقلال از کل بدنهٔ حاکمیت، محکم پای ممانعت از منکرات یقینی دولتمردان و جریانات سیاسی، بیاستند. اختلاس، اشرافیگری، پاسخگونبودن، کمبضاعتیهای ساختاری، فسادهای سیستمی مانند فساد سیستم بانکداری، فساد سیستماتیک اقتصاد دولتی و مانند آن، اموری یقینی هستند. همانطور که در ضرورت «اقامه نماز» شک نداریم، در برچیدن سفرهٔ مفاسد یقینی هم قطعاً وظیفه داریم و بیتفاوتی و پرستیژ «من پژوهشگرم»، «من فلسفه درس میدهم»، «من استادم» و «من نظریهپردازم» و... فایده ندارد. باید راهی جست. همه باید علیه «فساد قطعی» قیام کنیم. برخی از اساتید دانشگاه، فیلسوفان و استادان لمیده در تشک استادیاند و بسا ننر کرده حکومت هم باشند. اینان احتمالاً سرسلامت به گور نخواهند برد. مؤمن باید ناهی از منکر باشد. بله در روشهای برچیدن سفره فساد، حتماً به حوزه نظری و اجتهادهای بدیل برمیخوریم، آنجا دیگر نباید با رگ برآمدهٔ غیرت ورود کرد. باید متواضانه راهکار کاهش فساد قطعی را جست. خیلی وقتها راهکارهای ارائهشده برای مبارزه با فساد، بچهگانه و فرسوده است. مثلاً آقای مبارز میخواهد با نصیحت، با وعظ اخلاقی و بیانات انقلابی، فساد جمع شود و توجه و سواد آن را ندارد که فساد باید بطور سیستمی و ساختاری مورد تضعیف نهی و برچیدن باشد. ساختار بانک و اقتصاد باید حامی سلامت اقتصادی و مالی باشد. جهان، تجارب خوبی دارد، نباید چرخ را دوباره اختراع کرد. گاهی شکافندگان فلک، دجالاند. دروغ میگویند، چیزی در چنته ندارند... اگر دارند، همان معارف آسمانی و غیرانضمامی است... (گاهی، برخی)
♦️فضلای حوزه میدانند بسیاری از مسائل در رفتارهای اجتماعی و سیاسی، نظری هستند. گاهی میبینیم یک عالم دین در آن حوزه نظری، حنجره میدرد و وااسلاما میگوید!! گویی خدای علم است!! نمیداند این مسئله، مشمول تکثر دیدگاه است و شق بدیل اجتهادی دارد و نباید ادبیات مباحثه در آن، خطابی و پر جوش و خروش باشد. (کاری که معمولا خطیبان میکنند) فرض کنیم در مورد موسیقی یک عده با خروش انقلابی قیام کنند که «آقا میخواهیم نباشد یا باشد!!» که چه بشود؟ بله ممکن است عدهای برای اجتهاد خودشان، ترویج کنند، اما خطابهٔ آتشین وسط اجتهادها، از شعب تکبر و جنون است. بنگرید چقدر از آن را در جوامع ایدئولوژیک میتوان یافت.
-به نقل از کانال طلوع مهر
#آسیب_شناسی
#حوزه_علمیه
#انقلاب_اسلامی
#چهل_سالگی
#علوم_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دیدار با سید احمد فردید، فیلسوف غربزدگی
🖋دکتر مهدی نصیری
🔸دکتر فردید (متوفی ۱۳۷۳ ش) بدون شک یکی از جدی ترین متفکران معاصر ایران است، هر چند همچنان گرفتار یک تحریم و بایکوت نیم قرنه از سوی روشنفکران مدافع جامعه باز و انقلابیون فلسفه زده صدرایی است.
🔸طیف رنگارنگی از صاحب نظران معاصر چون جلال آل احمد، سید حسین نصر، داریوش شایگان،رضا داوری اردکانی، داریوش آشوری، احسان نراقی، حمید عنایت، امیر حسین جهانبگلو، محمد مددپور، محمد رجبی، عباس معارف، علی معلم دامغانی، مرتضی آوینی با شدت و ضعفی متفاوت از فردید متاثر بوده اند. هر چند برخی از آنان مانند شایگان و آشوری بعدا به منتقدان و مخالفان جدی او تبدیل شدند.
🔸دکتر فردید ارائه دهنده نگرشی عمیق و ماهیت کاو از مدرنیته و تجدد بود و در شرایطی که شیخ و شابّ در برابر برق علم و تکنولوژی مدرن دل و دین از دست می دادند، او از عمق اومانیستی و خودبنیادانه مدرنیته و ایلغار غرب جدید علیه جهان و بشریت، در فضای دانشگاهی و روشنفکری سخن می گفت.
🔸روشنفکران متاثر از پوپر که مدافع وضع موجود عالمند و حاکمیت لیبرال دموکراسی را آخرین منزلگاه سیر تکاملی بشر می دانند، با فردید به شدت در ستیز بودند و با نفوذی که در دهه نخست انقلاب در ارگان های فرهنگی نظام مانند ارشاد و صدا و سیما و دانشگاهها و شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند، به شدت عرصه را بر فردید و تراوشات فکری او تنگ کردند و مجالی برای بروز و ظهور آن نگذاشتند.
🔸سید مرتضی آوینی با آن که متاثر از آرای فردید و شاگردان او همچون دکتر داوری بود، هرگز به دیدار فردید که همیشه در دسترس و مشتاق دیدار دوستانش بود، نرفت. شهریار زرشناس برای من نقل کرد که روزی در مجله سوره به آوینی پیشنهاد داده که به دیدار فردید برویم اما او نپذیرفت و گفت: من به دیدار فردید نرفته متهم به فردیدیسم هستم، وای به وقتی که بفهمند من به دیدار او رفته ام!
🔸اما این فضای بایکوت مانع دیدارمن ـ به عنوان مدیر مسئول روزنامه کیهان که می توانست باعث اتهام فردیدیسم به کیهان نیز شود ـ با فردید نشد و از همین رو در سال 71 یا 72 به اتفاق آقایان حجت الاسلام محمد علی معلی و یوسفعلی میرشکاک به دیدن او در منزلش رفتیم و ساعتی را با او گپ زدیم. اگر چه در آغاز دیدار، تعرض تندش به برخی از افراد توی ذوقمان زد اما وقتی وارد بحث های غربشناسی اش شد میخکوب حرفهایش شدیم و سراپا گوش.
🔸علاوه بر روشنفکران، اهل فلسفه و پیروان حکمت متعالیه هم به دلیل نقد فردید بر فلسفه یونانی و عدم توافق آنها با نقد او به علم و تکنولوژی مدرن که برای آن چون چاقوی آشپزخانه ماهیت خنثی و لابشرط قائلند، (علی رغم مواضع انقلابی او و حمایتش از امام خمینی) هیچ گاه روی خوش به فردید نشان ندادند.
🔸اما این مخالفت صدراییان با فردید گاه وجه بامزه ای نیز پیدا می کند و آن این که فردید را متهم به التقاط هایدگری می کنند. البته فردید از فیلسوف آلمانی هایدگر متاثر بود و خود می گفت که من تفسیر و خوانشی اسلامی از هایدگر ارائه می کنم اما مساله این است که صدراییان که فلسفه یونانی را به نام حکمت اسلامی قالب زده و بر حوزه های علمیه تشیع غالب کرده اند، چگونه التقاط آشکار خود را نادیده و به التقاط فردید خرده و ایراد می گیرند.
🔸التقاط و عدم دسترسی به اسلام ناب در غیاب فصل الخطاب معصوم در فراتر از مسلمات و اجماعیات دین و مذهب، مصیبت و مشکل همگانی است و کسی نمی تواند در مسائل و موضوعات اختلافی دینی به سادگی ادعای وصول به حقیقت و حکم واقعی خداوند را داشته باشد و اساسا مفتوح بودن باب اجتهاد در عصر غیبت معنایی جز این ندارد که حقیقت یقینی در فراتر از مسلمات و قطعیات نزد فقیه و یا مجتهدی خاص نیست و هر مجتهدی باید خود مستقلا برای فهم بهتر مسائل و مقاصد کتاب و سنت و عقل تلاش و استفراغ وسع کند.
🔸اگر قرار باشد میزان خلوص و عدم التقاط در موضوع غرب شناسی را در مورد متفکرانی چون طباطبایی و مطهری و فردید محک بزنیم به نظر حقیر دیدگاه فردید به مبانی قران و سنت و عقل بسی نزدیکتر از آن دو بزرگ دیگر است و اشکال وارده به فردید در این موضوع یکی از جهت تاثر از مبانی هایدگر و دیگری تاثر از مبانی ابن عربی (در علم الاسماء تاریخی) است و البته اگر اخذ از ابن عربی ایراد دارد ـ که دارد ـ باید پیش و بیش از فردید دانشگاهی، صدراییان حوزوی را سرزنش کرد که توحید و دیگر اصول عقاید خود را به توحید تشبیهی مخالف عقل و وحی ابن عربی گره زده اند.
🔸جالب است که فردید ادعای خلوص و نابی اندیشه نداشت و با وقوف بر عمق تاثیر غرب و مدرنیته بر عالم و آدم، می گفت همه ما غربزده ایم، منتها من غربزده خودآگاهم و غرب و غربزدگی ام را می فهمم اما بسیاری متوجه غربزدگی شان نیستند.
-به نقل از کانال نویسنده
#غرب_زدگی
#علوم_اسلامی
#فلسفه
#فردید
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغههای حوزوی
💠سفر «از شیطان تا میکروب» با رسول جعفریان
🔸 #معرفی_کتاب «از شیطان تا میکروب» جدیدترین اثر تحلیلی رسول جعفریان بر جریان تولید علم در عرصه بهداشت و سلامت
🔸از شیطان تا میکروب، مسیر سختی نیست اگر با رسول جعفریان همنوا و همافق باشیم؛ پژوهشگری که پروژه فکری چندسال اخیرش مباحث پیرامون فقدان تولید علم ( بهمعنای ساینس) و به تبع آن ضعف رویکرد علمی در تمدن ایرانی ـ اسلامی بوده است.
🔸از نظر استاد جعفریان ما هیچ نقشی در راهبری جریان علمی بشر نداشته و نداریم. تمدن ایرانی ـ اسلامی با تمام کبکبه و دبدبهاش حتی یک دوچرخه هم نتوانسته بسازد. هرچند به زعم عدهای، جعفریان در این رویکرد قدری افراط میکند، اما شاید وجه افراطی سخنان وی برای تعدیل جریانی که میگوید تمدن، تکنولوژی و علم بشر مدیون شرق و بهویژه ایران است مفید باشد؛ بهویژه در آشفتهبازاری که یکی ترویج واکسن را توطئه اسرائیل برای عقیمکردن مسلمانان میداند، دیگری با ورزشهای امروزی مخالفت میکند چون در روایات به آنها اشارهای نشده و.. .
🔸کتاب «از شیطان تا میکروب» نیز با همین رویکرد نگاشته شده است. جعفریان در مقدمه کتاب اشاره میکند که ایرانیان در برخورد با پزشکی نوین ـ از میانه دوران قاجار ـ سه مرحله را پشت سر گذاشتند؛
🔹مرحله اول؛ ورود اطلاعات پزشکی غربی به ایران و پذیرش تام و کمال آن بدون هیچ ایراد و اشکالی.
🔹مرحله دوم؛ تلاش برای انطباق اطلاعات پزشکی با آموزههای اسلام در زمینه بهداشت و طهارت.
🔹مرحله سوم؛ انتقاد از پزشکی جدید با تأکید بر برتری طب اسلامی.
🔸تمرکز کتاب بر مرحله دوم است و مؤلف سعی کرده با استناد به کتابها و مقالات مرتبط نشان دهد که چگونه در دورهای سعی شده پزشکی جدید با قوانین طهارت تطبیق داده شود. مفهوم «حفظ الصحه اسلامی» نیز زاییده همین تلاش بوده است. از آثار شاخص در این مرحله ـ طبق ادعای مؤلف ـ میتوان به کتاب «مطهرات در اسلام»، اثر مهندس مهدی بازرگان اشاره کرد.
🔸جعفریان همچنین در مقدمه کتاب ـ و درجهت پروژه اصلی خود ـ اشاره میکند که ما در مواجهه با کلیت غرب، مدرنیته و علم جدید نیز با همین سه مرحله دست به گریبان بودهایم؛ ابتدا ابهت آن ما را گرفت و وحشتزده شدیم، سپس به خود آمدیم و سعی کردیم داشتههای خودمان را با دستاوردهای غرب ترکیب کنیم و نهایتاً دست بالا را گرفتیم و مدعی شدیم داشتههای سنتی و بومی ما از دانشهای غربی برتر است و به قول معروف: «آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم».
🔸مؤلف درباره انتخاب عنوان کتاب مینویسد: «درمیان تطبیقهایی که میان روایات اسلامی و موضوعات پزشکی جدید رخ داده، شاید یکی از جذابترین آنها، انطباق عنوان میکروب بر روایاتی است که در آنها شیطان، برای عفونت یا کثافت بهکار رفته است».
🔸نگاهی اجمالی به ساختار کتاب
کتاب «از شیطان تا میکروب» را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد؛
🔹بخش اول ـ حدود یکسوم حجم کتاب ـ مقدمهای مشروح است با عنوان «عقبماندگی درمانی در سایه حفظ الصحه اسلامی»؛ مؤلف در این بخش با اشاره به برخی آثار و نوشتهها میکوشد چگونگی شکلگیری جریان بهداشت اسلامی را نشان دهد. برخی از عناوین این بخش عبارتند از: «دکتر امیراعلم و حفظ الصحه اسلامی»، «دکتر تومانیانس و حفظ الصحه در دین اسلام»، «علیاکبر حکمیزاده و ترکیب علم و دین در حوزه بهداشت» و «داستان خزینه و دوش در ادبیات بهداشتی ـ دینی معاصر».
🔹بخش دوم کتاب شامل پنج متن در حوزه «حفظ الصحه اسلامی» است که عبارتند از: «نامه احمدی یا حفظ الصحه اسلامی» اثر امیراعلم؛ «بهداشت در اسلام»، فصلی از کتاب تمدنالاسلام شیخ قاسم مهاجر؛ «هدیه همایون» اثر علیاکبر حکمیزاده؛ بخش حفظ الصحه از کتاب «مرآتالغیب» اثر محمدعلی مبارکهای؛ «مطهرات در اسلام» اثر مهندس بازرگان.
🔸کتاب «از شیطان تا میکروب» مشتمل بر ۴۳۶ صفحه است که پاییز ۹۸ چاپ شده است.
🔸هرچند ایده کتاب کاملاً ابداعی نیست و دیگرانی نیز جسته و گریخته به این موضوع پرداختهاند، اما از نظر جامعبودن و نیز جمعآوری متون و رسالههای ناب و کمیاب، بدونشک اثری بینظیر است.
-به نقل از راوینیوز
#طب_اسلامی
#علم
#غرب
#علوم_اسلامی
@daghdagheha
👆👆👆
◀️{3 از 3}
🔻به هر حال نزد صاحبان هر دو تفکر نوعی دیکتاتوری و جزم اندیشی وجود دارد که مانع از گفتگو و همزیستی می شود. گویا مردم ناچارند در این دوگانه نظری تنها یکی را برگزینند.
🔸راست است که انسان امروز، انسان پسا مدرن است و هرچند عمیقا به سنت باور ندارد و عملا علم اسلامی را نمیتواند جدی بگیرد اما از سویی اعتمادش به علوم مدرن هم به شدت مخدوش شده است. اگر پزشکان مدرن امروز بالاخره با میراث طب سنتی – و نه طب اسلامی- کنار آمدهاند و در کنار شيوههای جدید برخی درمانهای سنتی را هم تجویز میکنند، نتیجه نفوذ فرهنگ پسامدرن است که از قطعیت هر اندیشهای حتی اندیشه مدرن دوری میکند. اگر انسان پسامدرن به وقت بیماری همزمان داروی شیمیایی را با جوشانده گیاهی مصرف میکند و هم به ضریحی دخیل میبندد جای هیچ شگفتی نیست؛ چون این فرهنگ پسامدرن است که همه راهها را برای انسان، پیمودنی میداند. همچنین اگر امروز میبینید که مراجع تقلید سنتی یا مسوولان انقلابی و حزب اللهی که دلبسته علوم اسلامی و دشمن نظام غربی هستند، گاه برای مقابله با بیماری هایی نظیر کووید19 عملا پزشکی مدرن را به رسمیت می شناسند، با این توجه قابل درک است که همه ما از عوام تا خواص، دیندار یا بی دین، غربی یا شرقی، در جهان پسامدرن نفس میکشیم. و عجیب نیست که حرف انسان پسامدرن با عملش جور نیاید و رفتارهای پارادوکسیکال از خود نشان دهد.
#کرونا
#فلسفه
#علوم_انسانی
#علوم_اسلامی
#غرب
#طب_اسلامی
#علوم_تجربی
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha