eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
243 دنبال‌کننده
226 عکس
7 ویدیو
0 فایل
🌱 مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) با نگاه «روایت پیشرفت» 🌱 کاری از خانه هنر و رسانه پیشرفت ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پیشرفت ایران
⭕️ روی پاهای ایرانی 2 به روایت دکتر حمیدرضا مقاره‌عابد
⭕️ روی پاهای ایرانی 2 به روایت دکتر حمیدرضا مقاره‌عابد 🔻روزی فرارسید که برای اولین بار آقای ريحان یاری قرار بود به‌عنوان شخصی که پايش قطع شده بود از پنجه ما استفاده بکند و نظر بدهد. یکی از لحظات ناب زندگی من و آقای دکتر نصر همان روز است؛ آقای ریحان یاری کاپیتان تیم ملی قطع پای کشورمان بود. ایشان آمد و استفاده کرد. وقتی اول راه رفت و بعد دوید ما مدام داشتیم نگاه می­‌کردیم الآن چی می­‌گوید؟ او هم جوابی نمی­‌داد؛ در یک کوریدور خیلی طولانی می­‌رفت و برمی­‌گشت. می­‌دوید. من آخرین بار گرفتمش، گفتم آقای یاری چطور است؟ گفت که «آقای مقاره‌عابد دارم پرواز می­‌کنم، بگذار ادامه بدهم. این لحظه ناب‌ترین لحظه­‌های ما است» می‌گفت «من قبلاً یک پنجه کربنی انگلیسی داشتم ولی اين که الان دارم، هم خیلی نرم­تر است و هم خیلی انعطاف دارد. بگذارید من به پروازم ادامه بدهم.» این جمله یکی از جمله­‌هایی است که در آرشیو ذهنی­مان همیشه ماندگار شد و هر وقت در این 10 سال انرژی­مان می­‌افتد، آن کلمات آقای یاری ما را دوباره سرحال می­‌آورد و پرانرژی می­‌کند. 🔻رفتیم یکی از ارگان­‌هایی که مسئول خرید این تجهیزات بود گفتیم آقا ما هم مجوزش را داریم و هم تست بالینی­ شده است. گفتند شما تأییدیه اتحادیه اروپا را دارید؟ ان موقع برای من خیلی عجیب بود که گفت تأییدیه اتحادیه اروپا؛ من که داخل کشور خودم بودم! گفتند نه ما فقط تأییدیه اتحادیه اروپا را می­‌خواهیم. این تکنولوژی­ جزء تکنولوژی­‌هایی است که شاید 7-8 تا کشور بیشتر این تکنولوژی را نداشته باشند. ما هم از هیچ کجا به‌هیچ‌وجه کپی نکردیم و هیچ رفرنسی هم نبود که ما بتوانیم برویم و از آن الهام بگیریم. بعد این ارگان دولتی به من گفت باید بروید تأییدیه اتحادیه اروپا را بیاورید. سنگی بود که فکر می­‌کردند این سنگ آن‌قدر مانع بزرگی است که ما نمی­‌توانیم از روی آن بپریم. ولی این اتفاق افتاد و ما تأییدیه اتحادیه اروپا را هم گرفتیم و آن‌ها واقعاً خلع سلاح شدند و دستشان را بالا بردند؛ این‌یک واقعیت تلخ است که خود تحریمی خیلی اذیتمان می­‌کند. 🔻یک روزی من در پله­‌های آن ارگانی دولتی که می­‌خواست از ما خرید کند داشتم می­‌رفتم و می­‌آمدم. البته یک‌بار که نه؛ من آن پله­‌ها را 100 بار رفتم و آمدم. یک مسئولی من را دید که 3 سال قبل هم من را دیده بود، گفت:« تو هنوز تو داری این پله­‌ها را بالا می­‌روی و می­‌آیی؟» گفتم «بله!» گفت «ما تخصصمان این است که نگذاریم افراد امثال شما بمانند. چقدر تو چغر و بدبدنی که مانده‌ای!» خیلی جمله عجيبي گفت؛ یعنی سیستم دولتی و نوع قانون‌گزاری ما و اجرای قانونمان به شکلی است که توقع حمایت که هیچ، حتي خودشان می­گویند ما کاری می­‌کنیم که شما نمانید. تکنولوژی این محصول واقعاً کار خیلی پیچیده‌ای است. ولی برای رسيدن به اين تکنولوژی و ساخت نهايی پنجه­‌های کربنی، 20 درصد توان و انرژی ما راگرفته است. 20 درصد دیگر توان ما را گرفتن مجوزها و تأییدیه‌ها گرفت و 60 درصدش هم صرف ورود به بازار کردیم. 🔻فکر می­‌کنم ورود به بازار یکی از موانع اصلی است که همه شرکت­های دانش‌بنیان دارند و اکثراً سر همین مرز که می­رسند عقب‌نشینی می­کنند؛ یکی از اصلی­‌ترین دلیل‌های اين مانع بزرگ، فرهنگ خودمان است. ما مردم اگر بخواهیم برای خانه­، مان یک جنس بخريم و يک جنس داخلی و یک جنس خارجی باشد قطعاً می‌رویم سراغ جنس خارجی را می­‌گیریم و می­‌گوییم خارجی یک‌چیز دیگر است. شاید در قديم ما تولیدکننده‌ها هم کم‌کاری کرده بودیم و نتوانسته بودیم جنس خوبی تولید کنیم. اصلاً نمی­‌توانیم از این دفاع کنیم ولی الآن نسل جدیدی که وارد فضای دانش شده است واقعا به این خودباوری رسیده است که بتواند به آن سطح از تولیدات خارجی برسد؛ یعنی نگاهش نگاه صادرات است. ما روزی به‌سختی وارد بازار خودمان شدیم ولی الآن به چند کشور داریم صادرات می­‌کنیم. حتی چند تا کشور که جزء قطب­های صنعتی دنیا هستند از ما تقاضای انتقال تکنولوژی به کشورشان را دارند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
زرشک با دستان مردم طلا شد ۳ روایت یک نقش‌آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕ زرشک با دستان مردم طلا شد ۳ روایت یک نقش‌آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 💠بخشی از متن⬇️
زرشک با دستان مردم طلا شد ۳ روایت یک نقش‌آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 💠بخشی از متن: 🔸اولین جشنواره ملی زرشک تأثیر خودش را گذاشت. طوری ‌که دو ماه بعد، استانداری برای کمک به حوزه زرشک پا پیش گذاشت. آذرماه همان سال با شرکت‌های دانش‌بنیان جلسه‌ای با عنوان «بررسی طرح‌های دانش‌بنیان در حوزه فرآوری زرشک» تشکیل داد و من هم درباره ایده ترفروشی و ظرفیت صنعتی و فناوری استان برای تحقق آن توضیح دادم. نتیجه رفت‌و‌آمد‌های متعددم به پارک علم و فناوری خراسان جنوبی، شروع همکاری با دو شرکت بود. با شرکت «چاوش صنعت خاوران» که تولیدکننده دستگاه دان‌کن زرشک بود برای تولید پنجاه دستگاه به توافق اولیه رسیدم. همچنین قرار شد شرکت «فراساخت پویا ساینا» برای اولین‌بار در ایران یک دستگاه شست‌وشوی زرشک تولید کند. دستگاهی که کم‌کم تبدیل به یک خط تولید شد. به صورتی‌که علاوه بر شست‌وشو، زرشک‌ها رطوب‌گیری هم می‌شد. برای تأمین مالی طرح ترفروشی، اولین راه به بنیاد علوی ختم می‌شد؛ ولی بنیاد فقط می‌توانست بخشی از اعتبار لازم را فراهم کند و آن هم شرطش راه‌اندازی یک شرکت تعاونی بود؛ جمع‌کردن چهل‌پنجاه عضوِ پای کار، ساده‌ نبود. نمایشگاه آبادیران 🔸در مرحله مذاکرات با بنیاد بودم که یکی از دوستانم در بنیاد علوی پیشنهاد شرکت در نمایشگاه آبادیران را داد. در نمایشگاه ‌توانستم بی‌واسطه و رودررو با مسئولین مؤسسه دانشمند که از زیرمجموعه‌های بنیاد مستضعفان بود و چندبار درخواست من را بی‌جواب گذاشته بود، حرف بزنم. بازدید از غرفه‌های دو شرکت همراهم موثر بود و توضیحات و گزارش من هم آنقدر تخصصی بود که مسئولان مؤسسه متقاعد شدند طرح من برای فرآوری زرشک فقط روی کاغذ نیست و قابلیت عملیاتی‌شدن دارد و چند گام اول را هم برداشته‌ام. مقدمات اولیه تعلق تسهیلات مؤسسه دانشمند در همان نمایشگاه انجام شد. این مسیر خط پایان ندارد 🔸بعداز نمایشگاه و گرفتن تسهیلات کارها شتاب بیشتری گرفت. باید تشکیل شرکت تعاونی را جدی‌تر دنبال می‌کردم. اول از خودم و اطرافیانم شروع کردم. قوم‌وخویش‌ها راحت‌تر از بقیه به من اعتماد می‌کردند و تعاونی زودتر راه می‌افتاد. اغلبشان از باغداران کوچک زرشک بودند. زندگی‌های سطح متوسط و حتی پایینی داشتند و متراژ باغ‌های زرشک‌شان به هکتار نمی‌رسید. با هر مشقتی بود شرکت تعاونی «الماس سرخ مشکات» را با حدود پنجاه عضو تشکیل دادیم و توانستیم 48 فقره تسهیلات خرد بگیریم. خیالم آسوده بود که توانسته بودیم به‌عنوان یک حلقه میانی، ظرفیت‌های حاکمیت را در مسیر توسعه قرار بدهیم و با تشکیل شرکت تعاونی از انحراف تسهیلات جلوگیری کنیم. این همان کاری بود که ژاپن سال‌های قبل کرده بود؛ یعنی هدایت تسهیلات و منابع. 🔸با پنج‌میلیارد سرمایه اولیه شرکت تعاونی و یک‌میلیارد وام مؤسسه دانشمند، توانستم بالاخره قرارداد دستگاه‌های دان‌کن زرشک و خط تولید شست‌وشوی زرشک را نهایی کنم. چند ماه بعد با آنکه هنوز مدت زیادی از راه‌اندازی شرکت تعاونی نگذشته بود، رضایت از بازدهی بالای دستگاه‌ها و به صرفه‌تربودن ترفروشی شگفت‌انگیز بود. طوری‌که هر جا می‌رفتم باغدارها با خوشحالی جلو می‌آمدند و قدردانی می‌کردند؛ به‌خصوص‌ آنهایی که توانسته بودند بدون واسطه زرشک‌هایشان را با قیمتی بالاتر از قیمت پیشنهادی دلال‌ها به بازارهای شهرها و حتی استان‌های دیگر برسانند. خیر و برکت ایدۀ ترفروشی، حتی به کسانی که باغدار نبودند هم رسیده بود؛ مثلا شنیدم چند نفر با خرید دستگاه دان‌کن و خرید زرشک از باغدارها برای خودشان منبع درآمد ایجاد کرده بودند. حتی یکی از برندهای معروف تولید سوغاتی استان خراسان هم با خرید چند دستگاه، وارد میدان ترفروشی زرشک شده‌بود. 🔸همه این نتایج در حالی است که ما هنوز در ابتدای مسیر طرح ترفروشی زرشک هستیم. هنوز در حال تأمین دستگاه‌هایی مثل انجماد سریع، دُم‌گیر زرشک و فریزدرایر هستیم. آشنایی با شرکت تولیدکننده دستگاه انجماد سریع و شرکت سازنده فریزدرایر هم از مواهب شرکت در نمایشگاه آبادیران است. همزمان که دارم بقیه ایده‌ها مثل سردخانه‌های اقتصادی و خرمن هوشمند را بررسی می‌کنم، برای تولید فرآورده‌های متنوع خوراکی از زرشک هم تلاش می‌کنم. حالا نه تنها به افزایش اثرگذاری در حوزه زرشک فکر می‌کنم بلکه آماده‌ام تا اگر در هر حوزه دیگری نیاز فناورانه‌ای‌ به وجود بیاید، برای گره‌گشایی از زندگی هم‌استانی‌هایم وارد میدان بشوم. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۳ گفت‌وگو با نعمت‌الله سعیدی، نویسنده و پژوهشگر سینما
روایت پیشرفت ایران
سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۳ گفت‌وگو با نعمت‌الله سعیدی، نویسنده و پژوهشگر سینما
سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۳ گفت‌وگو با نعمت‌الله سعیدی، نویسنده و پژوهشگر سینما 🔸در روایت پیشرفت مثال همافرها را عرض می‌کنم. همافرها نقل می‌کردند قبل از انقلاب که مستشاران آمریکایی بودند، مثلا وقتی F14 را باز و بسته می‌کردیم و به یک قطعه‌ای می‌رسیدیم، مهندسشان می‌گفت برو فلان چیز را بیاور. یکی از همافرها می‌گوید من رفتم دیگر هرچی می‌شد را آوردم گذاشتم آنجا که یکبار بتوانم این قطعه را که یک جای حساس F14 بود ببینم. بالاخره این با پررویی یکبار می‌بیند که آن قطعه را چطوری باز و بسته‌اش می‌کنند و همان یکبار هم بوده است. دفعه دیگر مثلا طرف بهش نمی‌گوید که برو دستمال بیاور، رسما بهش می‌گوید پاشو برو بیرون و حذفش می‌کند. خب بعد مثلا در شروع جنگ، آمریکایی‌ها به عراق می‌گویند که 6 ماه دیگر، جمهوری اسلامی یک پرنده ندارد بپرد و هواپیماهایش کاملا می‌خوابد. نمی‌خواهم حالا طول و تفسیرش بکنم. ببینید این ماجرا چقدر دراماتیک است؟ یا مثلا خاطره شهید تهرانی مقدم در لیبی. نکته‌اش این است که این رخداد، بر اساس ذکر و یادآوری است. برو آنجا چارچوبش را بگیر و بعد هر چقدر دوست داری نوآوری کن. 🔸روایت ماهواره فضایی زمانی درست اتفاق می‌افتد که جوان ما با شنیدنش، به همزادپنداری برسد؛ بگوید ببین اینها 4 تا دانشجوی ایرانی بودند. خب اینکه سینما یک کارخانه رؤیاسازی است، در غرب قطعا اینطوری است. وظیفه مثلا سینمای غربی و سینمای هالیوودی، در درجه اول ساختن رؤیا برای مخاطبش است. ولی در ما لزوما چنین تأثیری ندارد؛ در ما ایجاد تغافل و عصبانیت است. این سوال مهمی است و تیترش این می‌شود که «سینمای ما، باید سینمای آرمان‌سازی باشد و نه رؤیاسازی.» رؤیا آن امیال و گرایش‌هایی است که صرف تصورکردنش هم برایمان لذت‌بخش است. یعنی ما در رؤیاپردازی، خیالِ به جایی رسیدن نداریم؛ یک آرزو و خواستی است که صرف اینکه من تصورش می‌کنم هم لذت می‌برم. یعنی غایتش خودش است و هیچ بَعدی ندارد که من را فعال کند و به سمتی هُل بدهد. 🔸الان گرفتاری سینما و تمدن هند همین است. قرآن کریم می‌گوید مختال الفخور. این مختالی یکی از گرفتاری‌های تمدن هند است که اگر می‌توانست بگذارد کنار، با توجه به ضریب هوشی و امکانات بومی که دارد، اتفاقات عجیب و غریبی در کشورش می‌افتد. خب ما مثلا اگر به این مفاهیم دقت نکنیم، توقع داریم که سینماگر در عرصه پیشرفت، برای مخاطب رؤیا بسازد. در صورتی که اصلا نباید رؤیا بسازد، بلکه باید آرمان بسازد. رؤیا می‌شود همان مختالی و فخوری. رؤیا حد ندارد آن موقع. تو اگر می‌خواهی رؤیا بسازی برای مخاطب ایرانی در این فضا، باید بروی جنگ ستارگان بسازی؛ حد ندارد که. تو دیگر نمی‌توانی سوخو را رؤیایی کنی. در همین امریکا که کشور فرصت‌ها است، 99 درصد چرا احساس بدبختی دارند؟ آیا صرف اینکه این فرصت رؤیایی وجود دارد، برای تو کافی است؟ یعنی دوگانه رؤیا و حسرت؛ یا با افیونی که برایت از جهان سرمایه داری می‌سازم خوش هستی یا حسرت می‌کشی. 🔸وقتی که سینمای طرف مقابل ما کارخانه رؤیاسازی است، سینمایی که ما می‌خواهیم کارخانه آرمان‌سازی باید باشد. آرمان خواست و امیال و گرایش‌هایی است که من می‌خواهم بهش برسم و نه تنها می‌خواهم بهش برسم، خواستی است که ارزش آن از خودم بیشتر است. آن خواستی که من خودم را هزینه‌اش بکنم می‌شود آرمان. خارجی‌ها رؤیاپردازی می‌کنند و برای همین هم جوان فکر می‌کند آنجا همه‌اش خوشی است؛ کار سنگین آنها را نمی‌بیند. جوان‌های ما رؤیاپردازهای قوی هستند ولی آرمان ندارند؛ چون ما دیگر به آرمان ضریب نمی‌دهیم. 🔸ما الان با حکمت شُکر باید نگاه کنیم؛ اینکه داشته‌هایمان خیلی بوده است. مثلا از همینجا بگویم که فیلم بادیگارد خیلی عالی بوده است؛ بادیگارد روایت پیشرفتی است که دقیقا جای خودش قرار گرفته است. برایت آرمان ایجاد می‌کند؛ اینکه من برای همین کشور، دانشمند هسته‌ای بشوم یا دانشمند کشورم را حفظ کنم. در عین حال هم اصلا از سانتریفیوژ صحبت نمی‌کند ولی این که من دانشمند هسته‌ای‌ام را حفظ می‌کنم از دست دشمن؛ این یعنی پیشرفت. برعکس هناس که اتفاقا مرگ دانشمندم را دارد به من نشان می‌دهد. اما الان اگر بروی به منتقدین سینمای ما بگویی «سینما کارخانه رؤیا نیست، سینما کارخانه آرمان‌سازی است.» اینها مگر قبول می‌کنند؟ 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
سینما و ورزش ملی ۶ مروری بر پنج فیلم ورزشی با محوریت ارزش پیروزی تیم‌های ملی
روایت پیشرفت ایران
⭕ سینما و ورزش ملی ۶ مروری بر پنج فیلم ورزشی با محوریت ارزش پیروزی تیم‌های ملی
سینما و ورزش ملی ۶ مروری بر پنج فیلم ورزشی با محوریت ارزش پیروزی تیم‌های ملی 💠فیلم «پسران در قایق» سال 2023 / آمریکا 🔸تیم قایقرانی دانشگاه واشنگتن، به دنبال جذب نیروهای جدیدی برای تیم دوم و جوانان خود است. با توجه به اینکه بیشتر اعضای این شهر و دانشگاه، از جامعه کارگری هستند و مشکلات مالی دارند، دریافت حقوق و محل اسکان، انگیزه خوبی برای شرکت در جلسات آموزش و انتخاب تیم است. تعدادی از دانشجویان از جمله جو رنتس، با همین انگیزه به این تمرینات می‌روند و به عنوان اعضای تیم انتخاب می‌شوند. 🔸زمان مسابقات داخلی کشور فرا رسیده و مربیان تیم از سوی مسئولین دانشگاه تحت فشار هستند که پس از سال‌ها، بتوانند مقامی در مسابقات بگیرند و هزینه‌های صورت‌گرفته برای تیم را به نتیجه برسانند. در این شرایط حساس، مربی تیم انتخاب سختی می‌ کند و عملا همه آینده خود و سایر کادر مربیان را در خطر می‌اندازد؛ او تصمیم می‌گیرد که به‌جای تیم اصلی، تیم دوم و جوانان را به مسابقات ببرد چون معتقد است که اعضای این تیم، با وجود تجربه کمتر، هماهنگی بیشتر و بهتری با هم دارند. 🔸با وجود انگیزه، چالش حفظ هماهنگی و آمادگی این تیم جوان، چندان هم ساده نیست. آنها موفق می‌شوند تیم دانشگاه کالیفرنیا که رقیب قوی و همیشگی و قهرمان چندین‌ساله کشور است را شکست دهند. با اینکه از قبل بنا بر این بوده است که تیم برنده به‌عنوان نماینده آمریکا در المپیک ورزش‌های تابستانی شرکت کند، مسئولین فدراسیون شرط جدیدی می‌گذارند؛ تیم برنده باید بتواند هزینه حضور خود را که چیزی در حدود پنج هزار دلار است را پرداخت کند؛ هزینه‌ای که برخلاف تیم و ایالت پولدار کالیفرنیا، برای واشنگتنی‌های کارگر بسیار زیاد است. لازم است که این مبلغ در مدت یک هفته تأمین شود وگرنه یکی از تیم‌های رده بعدی مسابقات داخلی که می‌توانند این هزینه را پرداخت کنند، به المپیک اعزام خواهند شد؛ تیمی که احتمالا متعلق به کالیفرنیا خواهد بود. 🔸دانشگاه واشنگتن برای تأمین این مبلغ، کمپینی مردمی را به کمک دانشجویان خود برگزار می‌کند و کسانی به این کمپین کمک می‌کنند که اصلا انتظارش را ندارند. المپیک ورزش‌های تابستانی سال ۱۹۳۶، در کشور آلمان و با حضور رایش سوم برگزار می‌شود؛ کشوری که تیم ملی قایقرانی‌اش برای چندین دوره، قهرمان المپیک بوده است و در دورانی که دولت نازی می‌خواهد برتری‌اش را به رخ جهانیان بکشد، هر مدال طلا ارزش بالایی دارد. در این فیلم، شاهد رشد پله‌پله انگیزه‌های افراد از سطح فردی به سطح ملی و سپس تلاش و فداکاری آنها برای رسیدن به مقامی می‌شویم که بسیار افتخارآمیز و در عین حال دست‌نیافتنی می‌نماید. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
رؤیای فردا و مسیر روایت اکنون ۲
روایت پیشرفت ایران
⭕ رؤیای فردا و مسیر روایت اکنون ۲
رؤیای فردا و مسیر روایت اکنون ۲ 🔸ما اگر بخواهیم تاریخ فرهنگی‌مان را بگوییم، تاریخ فرهنگی از کِی شروع می‌شود؟ و آدم‌هایش چه کسانی هستند؟ کل حرف ما در قصه روایت پیشرفت این است که ما با یک خلأ و فراموشی و یک غفلت و جهالت عظیمی نسبت به واقعیت بیرونی‌مان مواجه هستیم. در همین دهه هفتادی که می‌گوییم ما دچار غیبت می‌شویم، خاطرات آقای بهاروند را می‌خوانیم و می‌بینیم ایشان به خاطر این‌که برود در رویان و مسئله مردم را حل بکند، می‌گوید «دیدم پیگیری‌هایم به نتیجه نمی‌رسد تصمیم گرفتم بروم مشهد شاید توانستم پاسخم را از امام رضا بگیرم و چهل روز روزه نذر کردم» به فاصله ۱۰ سال بعد، همان آدم، ما را به دانش سلول‌های بنیادی می‌رساند. برای روایت درست این آدم، باید او را از خیلی قبل‌تر ببینیم و در مقطع‌های زمانی و ساحت‌های مختلف انسانی‌اش روایت کنیم. 🔸بدنه دلبستگان به انقلاب، آدم‌های فرهیخته و غیرفرهیخته ما، اصلاً با این جزئیات انقلاب را نمی‌شناسند. اگر می‌خواهیم رویا داشته باشیم، اول باید واقعیت الانمان را بشناسیم. از هر اصفهانی که می‌پرسم می‌دانی این شنگول و منگول رویان، گوسفندهای شبیه‌سازی شده، از کجا به دنیا آمدند؟ می‌گویند احتمالاً تهران، می‌گویم اصفهان به دنیا آمدند. آقای نصر را می‌شناسید؟ این کجا درس خوانده، کجا کارکرده و از کجا شروع کرده؟ چهار سال پیشش داشته در دانشگاه انگلیس درس می‌خوانده، پا شده آمده و بعد به این دستاورد بزرگ علمی رسیده است. موقعی که من می‌روم روایتش می‌کنم، همه ابعادش را می‌گویم؛ می‌بینم این آدم اربعین می‌رود، این آدم دوست صمیمی خانوادگی شیخ زکزاکی است، از اوایل دهه هفتاد همدیگر را در مکه دیده‌اند و با هم رفیق شده‌اند. این آدم ساحت‌ها و ابعاد مختلفی دارد. 🔸من می‌گویم آن آدم‌ها وجود دارند، احمدی‌روشن وجود دارد، بهاروند وجود دارد، آقای مهبودی و یعقوب‌زاده وجود دارند، صدها نفر دیگر وجود دارند و این‌ها هم همه‌شان دارند می‌جنگند و موانع و مخالفت‌های داخلی زیادی هم دارند. آمریکا اگر ژانر علمی تخیلی و رویایی دارد، پیشترش صدها فیلم بر اساس داستانِ واقعیتش دارد. درباره کسی که اولین عمل جراحی قلب را در آمریکا انجام داده است، با فاصله 10 سال فیلم ساخته است. در حالی رویا می‌سازد که پایش روی زمین واقعیتش هم هست و می‌گوید آدم‌هایی برای رویای آمریکایی تلاش کردند و الان هم دارند می‌کنند. اما در ایران چه کسی می‌داند که دکتر ماندگاری کیست؟ منِ دانش‌آموز اگر سال 72 می‌دانستم دکتر ماندگاری پیوند قلب کرده در ایران، رویای من خیلی وسیع‌تر می‌شد. 🔸ما نه یک فیلم در مورد معلم خوبمان داریم، نه در مورد دانشمندمان داریم، نه در مورد راننده تاکسی خوبمان داریم، در مورد هیچی فیلم نداریم. در هنر از همه این‌ها غفلت کردیم و هیچ کدامشان را روایت نکردیم. خب اگر این آدم‌ها بروند سراغ رویا، مالیخولیایی و ناامید می‌شوند یا نمی‌توانند تصویر درستی بسازند چون واقعیت جمهوری اسلامی را نمی‌بینند. 🔸جریان ترویج علم، پنجاه سال داشت مجله دانشمند درمی‌آورد. مثلا آمریکا می‌گفت ما روی یک جانور یا کِرم داریم کار می‌کنیم که قرار است پنجاه سال آینده، برگ‌های آبی را در مریخ بخورد! بعد آدمی که امتداد همان آدم غربی است، در ایران این را می‌کند طرح جلد مجله علمی کشور اما حاضر نیست که به کسی مثل آقای بهاروند ضریب بدهد. همان سالی که آقای نصر گوساله شبیه‌سازی‌شده رویانا را به دنیا آورده است، هیچ ترویج‌گر علمی او را روی جلد مجله داخلی‌اش نیاورده که آقای نصر تو چه می‌گویی. ولی روزنامه‌های خارجی می‌گویند دیگر قرار است اصفهان را به کاشی و هنر اسلامی قرن فلان نشناسیم، قرار است اصفهان را با تصویر دانش شبیه‌سازی آن بشناسیم؛ این‌ها اگر روایت شود، چقدر می‌‌تواند به دانش‌آموز من روحیه بدهد؟ 📍پژمان عرب - نشست‌های هم‌عزم در گفتمان‌سازی پیشرفت 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️️ برای راه رفتنِ دوباره ۱ سخت‌وشیرین‌های ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️️ برای راه رفتنِ دوباره ۱ سخت‌وشیرین‌های ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی بخشی از متن⬇️
⭕️️ برای راه رفتنِ دوباره ۱ سخت‌وشیرین‌های ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی 🔸ربات‌های اسکلت بیرونی برای اندام‌های مختلف بالاتنه، پایین‌تنه و تمام‌تنه طراحی و تولید می‌شوند و در حوزه‌های مختلف نظامی، صنعتی و درمانی کاربرد دارند. ربات‌های پایین‌تنه‌ شش مفصله که ربات اکسوپد هم یکی از آنهاست، اغلب برای اهداف درمانی و کمک‌حرکتی مورداستفاده قرار می‌گیرند. در دنیا حدود 24 شرکت در حوزه اسکلت بیرونی کار می‌کنند و محصولات کمتر از ده‌تای آنها که متعلق به کشورهای آمریکا، رژیم صهیونیستی، روسیه، کره‌جنوبی و فرانسه هستند، تجاری‌سازی شده است. در خاورمیانه، در حال حاضر تنها ربات اسکلت بیرونیِ تجاری، اکسوپدِ ایرانی است. چرا ربات اسکلت بیرونی 🔸مهندس حوائجی: اینکه چرا ما ربات اگزواسکلتون (exoskeleton) یا همان اسکلت بیرونی را برای محصول شرکتمان انتخاب کردیم، چند دلیل داشت: اول اینکه این ربات خیلی جدید بود در دنیا. یعنی سال 92 که من و سه نفر دیگر از بنیانگذاران دور هم جمع شده بودیم برای تصمیم تأسیس شرکت، تازه یک سال بود که نمونه اسرائیلی آن (ربات ریواک) معرفی شده بود. ربات‌های دیگر مانند ربات‌های صنعتی و کارخانه‌ای، حدود شصت هفتاد سال سابقه دارند و اگر ما به‌عنوان یک شرکت کوچک می‌خواستیم در این حوزه‌ها شروع کنیم، در رقابت با رقبای خارجی خیلی عقب بودیم. دلیل دوم هم انسانی بود؛ یعنی وقتی ما در نمونه اسرائیلی دیدیم که حاصل تکنولوژی تبدیل به چیزی شده است که یک انسان را دوباره راه می‌برد، برایمان خیلی ارزش داشت. دلیل سوم هم این بود که ما به‌طور خاص در ایران، به دلیل ناامنی جاده‌ها و اتومبیل‌ها، تصادفات زیادی داریم و در نتیجه تعداد معلولیت ناشی از تصادف بیشتر از متوسط جهانی است. 🔸وقتی که ارتباط مغز به‌عنوان کنترل‌کننده بدن، با عضلات پایین‌تر از محل آسیب نخاعی قطع می‌شود؛ عضلات بدن به‌عنوان عملگرهای محرک مفاصل از کار می‌افتند. در پایین‌تنه، شش مجموعه مفصل در اطراف لگن، زانوها و مچ‌ها وجود دارد. کاری که ربات‌های اسکلت‌بیرونی پایین‌تنه می‌کنند این است که در بخش‌های بالای ران، زانوها و گاهی مچ‌های سازه‌ مکانیکی‌شان، موتور یا عملگر فعال می‌گذارند و اراده کاربر که قبلا از طریق مغز به عضلات منتقل می‌شد، حالا از طریق مغز به یک سیستم واسطی منتقل می‌شود تا دستورات آن برای ربات قابل خواندن شود؛ مثلا با فشار دکمه‌های یک مچ‌بند. سپس ربات فرامین لازم را به مجموعه عملگرهایش می‌دهد و چون سازه‌ پوشیدنی ربات به بدن انسان متصل شده، پایین‌تنه را حرکت می‌دهد. در فرد سالم، مغز انسان به‌طور اتوماتیک و همزمان با حرکت، تعادل را هم حفظ می‌کند. اما وقتی بیش از ده مفصل را به چهار تا مفصل ساده‌سازی کرده‌ باشیم، نمی‌توان به‌صورت خودکار تعادل بدن را هم حفظ کرد؛ بنابراین بیمار باید بتواند با یک تجهیز حفظ‌کننده مانند پارالل (ساده‌ترین) یا واکر یا عصا(سخت‌ترین)، تعادل خودش را حفظ کند.   اولین قدم‌ها 🔸مهندس زادی: آن سالها همه ما یک سری دانشجوی کم‌کارکرده یا کارنکرده بودیم و خیلی گام‌به‌گام و یواش‌یواش با کنترل موتورها و ادغام آن‌ها روی سازۀ مکانیکی شروع کردیم و به تدریج پیش ‌رفتیم. سال‌های 94 و 95 نمونه‌های اولیه ربات ساخته شد و رفتیم روی تست با انسان سالم و سپس کاربر ضایعه‌نخاعی. سال 95، با ربات اکسوپد در نمایشگاه «ایران‌ساخت» که متعلق به معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری است، شرکت کردیم و یک سال بعد با کمک معاونت علمی، سه نمونه از نسخۀ وقت ربات را به مراکز درمانی فروختیم. با فروش‌های اولیه، امکان استفاده بیشتر توان‌یابان و تست واقعی ربات فراهم شد؛ تست‌هایی که نتایجش برای خود ما که می‌خواستیم ایرادات را رفع کرده و آن را ارتقا بدهیم، خیلی مهم بود. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ دست‌نیافتنی روایت زندگی قهرمان کشتی آزاد ایران علیرضا حیدری
روایت پیشرفت ایران
⭕ دست‌نیافتنی روایت زندگی قهرمان کشتی آزاد ایران علیرضا حیدری
دست‌نیافتنی روایت زندگی قهرمان کشتی آزاد ایران علیرضا حیدری 🔸کتاب دست نیافتنی اتوبیوگرافی یکی از قهرمانان نام‌آشنای ورزش حرفه‌ای ایران است. کشتی‌گیری بزرگ که در مسابقات جهانی و رقابت‌های بین‌المللی گوناگونی نظیر مسابقات آسیایی و المپیک، بارها خوش درخشیده و مدال‌هایی رنگارنگ را از آن خود ساخته است. از علیرضا حیدری حرف می‌زنیم. به قول هادی عامل، دلاوری از خطه‌ی ملایر! 🔸علیرضا حیدری در این کتاب که نگارش آن با همکاری با طاها صفری و ماشاالله صفری به انجام رسیده است زندگی پرفرازونشیب خود را روایت کرده و شاهدی آشکار بر درستی این مطلب ارائه کرده که مردان پولادین در کوره‌ی دشواری‌های زندگی آبدیده می‌شوند. حیدری روایت خود را از ایام قدیم شروع می‌کند و گام‌به‌گام خواننده را با مراحل گوناگون زندگی خویش آشنا می‌سازد؛ از تولد در استان ملایر تا رفتن بر سکوی قهرمانی در مسابقات جهانی. بخشی از کتاب: 🔸به‌عنوان یک کشتی‌گیر حرفه‌ای یاد گرفته‌ام با همه چیز کنار بیایم. برای همین بعد از مدتی مکانیزم ترسم را درک کردم. آن را به گوشه‌ای از وجودم می‌فرستادم و زندانی می‌کردم. همیشه احساسش می‌کردم، ولی حس‌کردن به معنی اهمیت‌دادن نیست. روی تشک پشت چشم‌ها می‌سوخت، سرم داغ می‌شد و گاهی حتی مدتی طول می‌کشید به خودم بیایم. اما برنامه را باید اجرا می‌کردم. انگار بخش حس از مغز جدا می‌شد. می‌دانستم احساسات در کنترل من نیست، ولی مغز و افکار را می‌توانم هدایت کنم. کم‌کم راهکارهای دیگر هم یاد گرفتم. دیوانه‌وار تمرین می‌کردم؛ تمرین که نه حمالی بود. کاری غیر از کشتی نداشتم، زندگی‌ام همین بود. پس تمرین می‌کردم ترسم را همان گوشه‌ی وجودم نگه دارم. معمولاً قبل از رفتن روی تشک دعا می‌کردم: «خدایا کمک کن ببرم.» وقتی حریف را می‌دیدم که او هم دست به دعا می‌برد مقابل من قرار گیرد، به نتیجه رسیدم باید نگاهم را عوض کنم. تمرین را بیشتر کردم و شروع کردم به دعای جدید: «خدایا هر کی بیشتر تمرین کرده ببره!» حالا می‌دانستم امکان ندارد کسی بیشتر از من تمرین کرده باشد. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ همه چی فقط پول نیست روایتی از مدیر یک شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم است
روایت پیشرفت ایران
⭕️ همه چی فقط پول نیست روایتی از مدیر یک شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم ا
⭕️ همه چی فقط پول نیست روایتی از مدیر یک شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم است   🔸سوژه‌های پیشرفت آدم‌های منحصربه‌فردی هستند. جدای از مسائل فنی و دستاوردهای علمی و فناوری، زیست این افراد هم قابل‌تأمل است. امیر پایدارثانی مدیر شرکت بهبود عضو ثانی یکی از این سوژه‌ها است؛ او به‌عنوان مخترع و تولیدکننده دست و بازوی مکانیکی و الکتریکی خودش زخم‌خورده معلولیت است. سال 89 که انگشتان دستش بر اثر حادثه‌ای توسط دستگاه برش قطع شد، خودش را درون دنیایی از تاریکی و نامیدی حس کرد. از کودکی پیانو می‌نواخت و انگشتان دستش برایش ارزش دیگری داشت. فکر اینکه دیگر توانایی نواختن پیانو را ندارد آزارش می‌داد. تقلایش برای پیدا کردن جایگزینی برای انگشتان ازدست‌رفته‌اش، او را به سمت طراحی و ساخت انگشت مکانیکی سوق داد. امید، تنها واژه‌ای است که زندگی امیر را نجات داد. ارتباطی که امیر با مراجعینش دارد مانند دیگر متخصصان ارتز و پروتز نیست. 🔸امیر از داخل دنیای معلولیت با آن‌ها ارتباط می‌گیرد. با مشکلات فقر و قطع عضو آشناست؛ و این روند درمان را تسریع می‌کند.«من چون با عمق وجودم قطع عضو را تجربه کرده‌ام با مشکلات و مصائب اش آشنایی دارم. علاوه بر قطع فیزیکی که رخ می‌دهد مشکلات روحی و روانی به‌مراتب بدتر از آن به دنبالش می‌آید. خود من تا ماه‌ها بعد از قطع انگشتانم از نشان دادن دستم خجالت می‌کشیدم. با مقوا استوانه‌ای هم قد انگشتانم برای دستم ساخته بودم و با جوراب زنانه روکش دوخته بودم و از آن برای حجم دادن دستم استفاده می‌کردم. بعدها که توانستم انگشت مکانیکی را طراحی کرده و بسازم، کم‌کم اعتمادبه‌نفسم بالاتر رفت. به‌گونه‌ای که حتی نیازی برای استفاده از انگشت مکانیکی و پروتز حس نمی‌کنم. پس بحث روان‌شناختی ماجرا بسیار مهم است. معمولاً با مراجعینم نزدیک ساعت‌ها بر سر این موضوع صحبت می‌کنم تا مشکلش را حل کنم.»   🔸شهریور 1401 بود که از شهرک صنعتی اسکان داشتم برمی‌گشتم شرکت که تلفنم زنگ زد. خانمی بود که با گویش زیبای یزدی صحبت می‌کرد:«من از میبد یزد زنگ زدم. معلم پرورشی هستم. مدرسه ما اکثر بچه‌ها از خانواده‌های ضعیفی هستند. بعضی وقت‌ها حتی صبحانه یا تغذیه‌ای هم نمی‌توانند با خود بیاورند. یک‌بار در هفته آش می‌پزیم برای بچه‌ها. یک دانش‌آموزی داریم که مثل بقیه خانواده ایشان هم وضع مالی خوبی ندارند. دست او در کودکی قطع‌شده است و همه باهم کمک کرده‌ایم تا پایان ابتدایی درسش را بخواند؛ اما الآن که می‌خواهد یه مقطع بالاتر برود و مدرسه‌اش را عوض کند از ترس مسخره شدن می‌خواهد ترک تحصیل کند. میبد خیّران زیادی دارد اما ما پیش هر کس رفتیم پاس داده به آن‌یکی. کمیک موشن شما را توی تلویزیون دیدم. باورم نمی‌شد که پاسخ تلفنمان را بدهید.» معمولاً چون با این افراد زیاد ارتباط داشته‌ام زیاد احساساتی نمی‌شوم. ولی به‌قدری صحبت‌های خانم پرورشی پراحساس بود که پشت فرمان گریه‌ام گرفته بود. گفتم باید دختربچه بیاید تبریز تا قالب دستش را بگیرم و برایش پروتز زیبایی بسازم. 🔸چند روز بعد خانواده دختربچه زنگ زدند. گفتند که از فرط خوشحالی سه شب و روز است که خوابشان نبرده است. قرار شد تا شنبه هفته بعدش تبریزباشند. یک مقداری حلوا به‌عنوان هدیه آورده بودند. دخترک هم یک نقاشی که برای من کشیده بود و یک اسکاچ کوچک ظرف‌شویی که می‌گفت خودم بافته‌ام برایم آورده بود. ابتدایی با انگشتان قطع‌شده‌اش کنار آمده بود و چون مقطع تحصیلی جدید قرار بود به مدرسه جدیدی برود ترس از مسخره شدن باعث شده بود که ترک تحصیل کند. کلی از بافتش تعریف کردم. عکس گرفتم و گفتم عکسش را برای دوستانم حتماً ارسال می‌کنم. با این تعریف کردن‌ها لبخند به لب دخترک نشست. سعی کردم روی اعتمادبه‌نفسش کارکنم. طوری رفتار کردم که احساس دِین بابت پروتزهایش نداشته باشد. گفتم من برایت ‌می‌سازم به شرطی که درست را ادامه بدهی. پروتزش آماده است و قرار است بعد از امتحانات برای تحویلش بیاید تبریز. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ بچه‌های انرژی طرح وزارت انرژی آمریکا برای آشنایی دانش‌آموزان آمریکایی با انرژی و مصرف بهینه آن   💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ بچه‌های انرژی طرح وزارت انرژی آمریکا برای آشنایی دانش‌آموزان آمریکایی با انرژی و مصرف بهینه آن  
⭕️ بچه‌های انرژی طرح وزارت انرژی آمریکا برای آشنایی دانش‌آموزان آمریکایی با انرژی و مصرف بهینه آن   💠بخشی از متن: 🔸«بچه‌های انرژی» یک وب سایت دانش آموزی با زبانی ساده است که توسط وزارت انرژی ایالات متحده، اداره اطلاعات انرژی (EIA) میزبانی می‌شود. این سایت شامل اطلاعات و فعالیت‌های متنوعی درباره انرژی است که در چند دسته اصلی سازماندهی شده است که به این شرح می باشد: انرژی چیست؟ منابع انرژی، استفاده از انرژی و صرفه‌جویی در انرژی، تاریخچه انرژی، بازی‌ها و فعالیت‌ها، برای معلمان، لینک‌های مرتبط، ماشین‌حساب‌های انرژی و واژه‌نامه. 🔸این سایت با هدف آشنا ساختن کودکان آمریکایی با انرژی و منابع انرژی، مصرف بهینه انرژی ایجاد شده است و با استفاده از بخش‌های متنوعی مانند معما، پازل، آزمایشات، تست دانستنی‌ها و گزارش‌های میدانی، با زبانی ساده کودکان را با موضوعات مرتبط با انرژی آشنا می‌کند. در بخش واژه‌نامه انرژی وبسایت، تمامی اصطلاحات مربوط به انرژی به ترتیب حرف الفبا آورده شده و در مورد هر کدام توضیح کوتاهی ارائه شده است. از جمله این واژه ها می توان به سیستم گرمایش فعال، سوخت جایگزین، سوخت‌های زیستی، زیست‌توده و ... اشاره کرد. 🔸 بازی‌ها و فعالیت‌های وبسایت بچه‌های انرژی : در بخش معما، سوالاتی در ارتباط با انرژی برای بچه‌ها مطرح می‌شود که ذهن آنها را به چالش بکشد. در قسمت پایین هر سوال، کلمه «پاسخ» نوشته شده است که با کلیک بر روی آن، پاسخ سوال نشان داده می شود. در بخش پازل، بچه‌ها ذهن خود را با سودوکو انرژی، پازل، جدول کلمات متقاطع و جستجوی کلمه به چالش می کشند. این قسمت به این صورت است که به بچه‌ها یک کلیدواژه ارائه می‌شود که آنها باید واژه اصلی را از جدول کلمات متقاطع پیدا کنند. به عنوان مثال کلیدواژه «سوخت‌های جایگزین» نوشته می‌شود و بچه‌ها باید انواع سوخت جایگزین را از جدول کلمات متقاطع پیدا کنند.  🔸 سفرهای میدانی : در این بخش، شخصیتی تخیلی با نام «مورچه انرژی» به مراکز پژوهشی، معادن، نیروگاه‌های برق‌آبی و هسته‌ای، سکوهای نفتی، موزه علم هسته‌ای و آزمایشگاه‌ها رفته و کودکان را با نوع فعالیت آنها آشنا می‌کند. در این بخش، تمام اطلاعات و ماجراهای مربوط به این مکان‌ها، به صورت گزارش و به همراه عکس در وبسایت منتشر می‌شود. بچه‌ها با کلیک بر روی نام مکان موردنظر خود، می‌توانند گزارش مرتبط با آن را بخوانند و عکس‌هایش را نیز ببینند. از جمله این مکان‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مرکز تحقیقات کشاورزی، دکل حفاری آنادارکو، کارخانه تولید زباله به انرژی بالتیمور، توربین بادی کیپ کاد، پالایشگاه کارسون، نیروگاه زغال سنگ چسترفیلد، پشت بام خورشیدی، نیروگاه برق آبی سد هوور، موزه علوم و تاریخ هسته‌ای، آزمایشگاه ملی انرژی‌های تجدیدپذیر، نیروگاه هسته‌ای آنا شمالی، سکوی نفت فلات قاره، کارخانه هیدروالکتریک روانوک رپیدز، نیروگاه برق آبی بندرامن. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱   💠 بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱   💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱   💠 بخشی از متن: 🔸یکی از تجربه‌های جمعی بسیار مهم ما در طول حیات انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی است که خود معدنی است از تجربه‌ها؛ و یکی از موضوعات کلانی که هنوز از این معدن قابل‌استخراج است تجربه‌های «چگونگی کار جمعی» است. در جهاد سازندگی افرادی که هدف خود را سازندگی انتخاب کردند شعار خود را «همه با هم» قراردادند و با هم کار کردن را تجربه کردند؛ و در این میان الگو یا الگوهایی را برای نحوه فعالیت‌ها و روابط بین خودشان ایجاد کردند. با تقریبی نزدیک به‌یقین می‌توان گفت این الگوها بومی بوده‌اند چرا که عمدتاً افرادی این تشکیلات را ایجاد کردند و تجربه‌ها را رقم زدند که خود در ساختارهای رژیم گذشته فعالیت نکرده‌اند و نیز غالباً تحصیلات دانشگاهی مرتبط با مدیریت نداشتند. 🔸کتاب «رسم جهاد» روایت‌هایی از تجربه‌های کار جمعی در جهاد سازندگی به روایت مرحوم حسینعلی عظیمی است. مرحوم عظیمی که از باسابقه‌ها و مدیران مهندسی جنگ جهاد بودند در سال‌های پایانی عمر شریفشان تلاش کردند تا راه و رسم جهاد و الگوی تجربه‌شده بچه‌های جهاد سازندگی را برای نسل حاضر و همچنین آیندگان به ودیعه بگذارند. در ادامه بخش‌هایی از این کتاب آورده شده است. نحوه شروع یک فعالیت در جهاد 🔸تشکیلات جهاد اول از نفر شروع می‌شد. کاری که از یک نفر شروع نمی‌شد، هیچ وقت بعدها منجر به تشکیل واحد و سپس کمیته نمی‌شد.  آن نفر در مقابل شورا امتحان خود را پس می‌داد، بعد از دو سه هفته فعالیت، میزان مورد اعتماد بودن و حد و اندازه‌اش معلوم می‌شد. بعد از این او اعلام می‌کرد که دو نفر دائم می‌خواهد تا مسئولیت دو بخش کار را به عهده بگیرند و با آنها تشکیل واحد می‌داد. کسی که به جهاد می‌آمد و در حوزه‌ای تخصصی داشت اجازه داشت هرآنچه که برای جهاد و خودکفایی، هدف اصلی جهاد، لازم می‌داند انجام دهد. شروع به فعالیت می‌کرد، کار را تعریف می‌کرد، برای آن منابع مالی و امکانات پیدا می‌کرد، کمک‌های مردمی جذب می‌نمود و کار را انجام می‌داد. 🔸وقتی فعالیت‌های واحد افزایش می‌یافت پول زیادی باید خرج می‌کرد و روزی ده تا 20 درخواست به شورا ارائه می‌کرد. از طرفی شورای مرکزی نمی‌توانست هر روز با 10 واحد ارتباط داشته باشد چون چندان هم اهل نشستن نبودند و می‌خواستند بازدید کنند. در نتیجه، عملا کار آن واحدها زمین می‌ماند. در این حالت و هنگامی که شورا از طرق مختلف از جمله سرکشی‌های مداوم روابط عمومی و نماینده امام می‌فهمید که کار واحد ضرورت دارد، آن واحد با تصمیم شورا تبدیل به کمیته می‌شد. یا این که چند واحد مرتبط با یکدیگر تبدیل به یک کمیته می‌شدند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان مرور تجربه موفق ژاپن در انتقال دانش به کودکان 💠 بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان مرور تجربه موفق ژاپن در انتقال دانش به کودکان 💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان مرور تجربه موفق ژاپن در انتقال دانش به کودکان 💠 بخشی از متن 🔸در وب‌سایت آژانس منابع طبیعی و انرژی «Nattoku»، سایت پرتال انرژی‌های تجدیدپذیر به‌نام «شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان» دارای محتوایی است که درک آن برای کودکان آسان است و والدین و کودکان می‌توانند از آن لذت ببرند. در این وب‌سایت، اطلاعات انرژی‌های تجدیدپذیر به همراه ویدئوهایی غنی و مناسب، بارگذاری می‌شود و مربیان مانند آموزگاران مدارس ابتدایی می‌توانند از آن در کلاس‌های درس استفاده کنند. مطالب این وب‌سایت می‌تواند به‌عنوان مواد آموزشی تکمیلی با توجه به موقعیت‌های مختلف مانند آموزش انرژی و محیط‌زیست، مطالعات اجتماعی و علوم، مورداستفاده قرار گیرد. بخش با بازی یاد بگیرید 🔸بازی رساندن برق به نیروگاه: در این بخش به این موضوع اشاره‌شده است که برق برای زندگی ما ضروری است. ما باید به‌اندازه مصرف همه برق بسازیم و تحویل دهیم. الکتریسیته با روش‌های مختلف تولید برق مانند انرژی خورشیدی، انرژی باد، انرژی آب، انرژی هسته‌ای و انرژی حرارتی تولید می‌شود. درک مزایای هر یک و ترکیب آن‌ها به شیوه‌ای متعادل مهم است. پس بیایید نیروگاه را به چالش بکشیم و ببینیم آیا می‌توانیم برق را با موفقیت به شهر برسانیم! بخش ویدئوهای مخصوص کودکان 🔸در این بخش از وب‌سایت به انرژی‌های تجدیدپذیر؛ تولید برق خورشیدی، تولید برق بادی، تولید برق‌آبی، تولید انرژی زمین‌گرمایی، تولید انرژی زیست‌توده اشاره‌شده که با کلیک بر روی هرکدام از این عناوین، ویدئویی انیمیشنی برای ارائه اطلاعات به بچه‌ها در آن زمینه، نمایش داده می‌شود. برای اطلاعات بیشتر بچه‌ها به این موضوع اشاره‌شده که انرژی زیست‌توده با تبدیل چوب و زباله‌های ساختمانی به تراشه و گلوله، تولید می‌شود. سوزاندن چیزها، دی‌اکسید کربن تولید می‌کند، اما مواد خام برای تولید انرژی زیست‌توده، دی‌اکسیدکربن را جذب کرده و رشد می‌کنند، بنابراین دی‌اکسید کربن را از بین می‌برد. 🔸 در ژاپن، کشوری جزیره‌ای که توسط دریا احاطه‌شده است، تولید برق بادی فراساحلی، جایی که آسیاب‌های بادی روی دریا ساخته می‌شوند، توجه‌ها را به خود جلب کرده است. نقاط زیادی در دریا وجود دارد که باد شدیدتر از خشکی است و حمل‌ونقل در مقیاس بزرگ با استفاده از کشتی، امکان ساخت آسیاب‌های بادی بزرگ را فراهم می‌کند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ فناوری در حرکت‌های جهادی روایتی از تلاش نخبگان گروه جهادی سلمان در راستای عدالت آموزشی 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ فناوری در حرکت‌های جهادی روایتی از تلاش نخبگان گروه جهادی سلمان در راستای عدالت آموزشی 💠بخشی از
⭕️ فناوری در حرکت‌های جهادی روایتی از تلاش نخبگان گروه جهادی سلمان در راستای عدالت آموزشی 💠بخشی از متن: 🔸گروه جهادی سلمان با 18 عضو فعالیت خود را از سال 1393 در مناطق محروم استان قزوین آغاز می­کند. سلمان مخفف «ساز و کار لغو محدودیت‌های آموزشی نیروهای انقلابی» است. همان سال اول زمانی که به مناطق محروم رفتند مشاهده کردند که دروس تخصصی اعم از ریاضی، فیزیک، شیمی و عربی توسط یک دبیر تدریس می‌شود و بالطبع یک دبیر قادر نیست همۀ این دروس را به‌صورت تخصصی تدریس کند، برای همین تصمیم گرفته­‌اند که  هرکدام از اعضای گروه با توجه به رشتۀ تحصیلی خود یکی از دروس تخصصی را تدریس کنند. بعد از موفقیت اولیه کار، آنها تصمیم می­گیرند که این فعالیت را توسعه دهند. 🔸برنامه­‌ریزی کنکور نیاز به درس‌نامه، به تست‌های فراوان، به مدرّسینی که آن تست‌ها را از راه‌های تشریحی و تستی حل کنند و توضیح دهند و البته به مشاوری که برای دانش‌آموز برنامه‌ریزی درسی کند و در مسیر درس‌خواندن برای کنکور همراهش باشد، دارد. این گروه جهادی تمام کتاب‌های کنکور موجود در بازار را بررسی می­کنند و تصمیم می­گیرند برای اینکه دانش‌آموزان دسترسی به تست‌های فراوانی داشته باشند 32000تست برای هر درس تولید کنند. در این راه با انجمن‌های معلمان همکاری می­کنند و آنان هم خیرخواهانه بدون اینکه ریالی دریافت کنند و بی‌هیچ چشمداشتی پای‌کار ‌آمدند و فیلم‌های حل تستی و تشریحی سوالات را تهیه کردند. پشتیبانی نرم­‌افزاری هم توسط خود اعضای گروه جهادی انجام می­شود و یک خروجی شسته‌ورفته در اختیار مخاطبین در سراسر ایران قرار می­گیرد. 🔸شعار این جوانان در تمام فرآیند کار این بوده است که  «اگر آموزش پیشرفت کند و بچه‌های ما رشد کنند، همه­‌ی کشور پیشرفت می‌کنیم و بسیاری از مشکلات‌ به وجود آمده برای جامعه حل می‌شود.» اکنون حدود  500نفر از دوستان جوانش برنامه‌ای برای آموزش و آمادگی دانش‌آموزان برای کنکور آماده کرده و آن را پشتیبانی می‌کنند. نتیجه این کار قبول‌شدن حدود 700دانش‌آموز از بین 2000دانش‌آموز در دانشگاه‌های دولتی بوده است. تاکنون ۲۳ هزار دانش‌آموز مناطق کمتر برخوردار در این گروه جهادی، از کلاس‌های کنکور استفاده کرده‌اند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲   💠 بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲   💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲   💠 بخشی از متن: 🔸یکی از تجربه‌های جمعی بسیار مهم ما در طول حیات انقلاب اسلامی که ارزش الگوگیری دارد، جهاد سازندگی است. پیش از آنکه به مطالعه و استخراج این تجربه‌ها و الگوها بپردازیم، به‌طورکلی باید انتظار داشت که فضای فرهنگی و اعتقادی کسانی که در دنیا اهدافی متعالی دارند، سبک مدیریت جداگانه‌ای بطلبد و حتی دور از انتظار نیست در چنان تجربه‌هایی، مفهوم مدیریت عوض شود و یا توسعه یابد. با بازخوانی تجربیات جهاد از زبان حسینعلی عظیمی در کتاب «رسم جهاد۱» می‌توان به جنبه‌های جالبی از شیوه مدیریت انسانی متفاوت آن دست یافت. ساختار شورایی 🔸ساختار جهاد در همه سطوح شورایی بود، شورای مرکزی، شورای استان، شورای شهرستان و کسی رئیس بقیه نبود. شورا ایجاد شده بود و همه باید با هم مشورت می‌کردند و این مشورت باعث رشدشان می‌شد. شخصی که مسئول کمیته فنی بود ابتدا اطلاع خاصی از روابط عمومی نداشت یا شخصی که مسئول مالی بود هیچ چیز از کشاورزی نمی‌دانست، اما درباره حوزه‌های کاری همدیگر صحبت می‌کردند تا از این موضوعات اطلاع پیدا کنند و بتوانند به هم کمک برسانند. یکی از اعضای شورا می‌گفت من فلان چیز را می‌خواهم، بقیه اعضا درباره علت نیاز سوال می‌کردند و او باید توضیح می‌داد تا اطمینان و اعتماد لازم را ایجاد کند. این مشورت‌ها باعث سریع‌ترین نوع آموزش در مدیریت جهادی می‌شد. 🔸مسائلی که مربوط به عموم نیروهای جهاد بود، باید در شورای هماهنگی تصویب می‌شد. کسی نمی‌توانست به تنهایی بخش‌نامه صادر کند چون اگر در مقابل آن مقاومت به وجود می‌آمد، اجرایی نمی‌شد. بنابراین افراد باید توجیه می‌شدند تا بخش‌نامه‌ای اجرایی شود. «شورای هماهنگی» از ابداعات جدید در جهاد بود که متاسفانه سران جهاد پس از وزاتخانه‌شدن قدرش را ندانستند. ولی ابتکار خیلی خوبی بود، معمولا هفتگی یا دو هفته یک بار تشکیل می‌شد. البته در جبهه‌ کمتر شورای هماهنگی را تشکیل می‌دادیم چون سیستم بیشتر فرماندهی بود. شورای هماهنگی بچه‌هایی را که عقب بودند بالا می‌کشید و آن‌هایی که خیلی بالا رفته بودند ولی متوجه نمی‌شدند پایین چه خبر است، پایین می‌آورد. انسان مدار بودن ساختار 🔸جهاد ساختاری شکل داد که هدفش آباد‌کردن و خدمت بود؛ اگر نیروها تخصص نداشتند، مشکل را با آوردن متخصص حل می کردند. به دانشگاه می‌رفتند و التماس می‌کردند، جهاد می‌خواهد سدی بسازد، شما در این زمینه صاحب تخصص هستید، اگر امکان دارد مساعدت کنید. آزادی عمل و هدف مشترکی که در جهاد وجود داشت، باعث می‌شد نیروهای فعال در جهاد، بر سر ساختار با هم توافق کنند. کمیته‌های تخصصی هم برحسب اینکه هر کدام از جهاد استان‌ها چه نیروهایی داشتند تشکیل می‌شد. در حقیقت سازمان جهاد به جای سازمان‌مدار بودن، انسان‌مدار بود. نگاه می‌کرد چه نیرویی دارد و بعد بر اساس توانایی او ساختار را تشکیل می‌داد. @daneshmand_mag | مجله دانشمند