eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
243 دنبال‌کننده
227 عکس
7 ویدیو
0 فایل
🌱 مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) با نگاه «روایت پیشرفت» 🌱 کاری از خانه هنر و رسانه پیشرفت ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️️ برای راه رفتنِ دوباره ۱ سخت‌وشیرین‌های ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️️ برای راه رفتنِ دوباره ۱ سخت‌وشیرین‌های ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی بخشی از متن⬇️
⭕️️ برای راه رفتنِ دوباره ۱ سخت‌وشیرین‌های ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی 🔸ربات‌های اسکلت بیرونی برای اندام‌های مختلف بالاتنه، پایین‌تنه و تمام‌تنه طراحی و تولید می‌شوند و در حوزه‌های مختلف نظامی، صنعتی و درمانی کاربرد دارند. ربات‌های پایین‌تنه‌ شش مفصله که ربات اکسوپد هم یکی از آنهاست، اغلب برای اهداف درمانی و کمک‌حرکتی مورداستفاده قرار می‌گیرند. در دنیا حدود 24 شرکت در حوزه اسکلت بیرونی کار می‌کنند و محصولات کمتر از ده‌تای آنها که متعلق به کشورهای آمریکا، رژیم صهیونیستی، روسیه، کره‌جنوبی و فرانسه هستند، تجاری‌سازی شده است. در خاورمیانه، در حال حاضر تنها ربات اسکلت بیرونیِ تجاری، اکسوپدِ ایرانی است. چرا ربات اسکلت بیرونی 🔸مهندس حوائجی: اینکه چرا ما ربات اگزواسکلتون (exoskeleton) یا همان اسکلت بیرونی را برای محصول شرکتمان انتخاب کردیم، چند دلیل داشت: اول اینکه این ربات خیلی جدید بود در دنیا. یعنی سال 92 که من و سه نفر دیگر از بنیانگذاران دور هم جمع شده بودیم برای تصمیم تأسیس شرکت، تازه یک سال بود که نمونه اسرائیلی آن (ربات ریواک) معرفی شده بود. ربات‌های دیگر مانند ربات‌های صنعتی و کارخانه‌ای، حدود شصت هفتاد سال سابقه دارند و اگر ما به‌عنوان یک شرکت کوچک می‌خواستیم در این حوزه‌ها شروع کنیم، در رقابت با رقبای خارجی خیلی عقب بودیم. دلیل دوم هم انسانی بود؛ یعنی وقتی ما در نمونه اسرائیلی دیدیم که حاصل تکنولوژی تبدیل به چیزی شده است که یک انسان را دوباره راه می‌برد، برایمان خیلی ارزش داشت. دلیل سوم هم این بود که ما به‌طور خاص در ایران، به دلیل ناامنی جاده‌ها و اتومبیل‌ها، تصادفات زیادی داریم و در نتیجه تعداد معلولیت ناشی از تصادف بیشتر از متوسط جهانی است. 🔸وقتی که ارتباط مغز به‌عنوان کنترل‌کننده بدن، با عضلات پایین‌تر از محل آسیب نخاعی قطع می‌شود؛ عضلات بدن به‌عنوان عملگرهای محرک مفاصل از کار می‌افتند. در پایین‌تنه، شش مجموعه مفصل در اطراف لگن، زانوها و مچ‌ها وجود دارد. کاری که ربات‌های اسکلت‌بیرونی پایین‌تنه می‌کنند این است که در بخش‌های بالای ران، زانوها و گاهی مچ‌های سازه‌ مکانیکی‌شان، موتور یا عملگر فعال می‌گذارند و اراده کاربر که قبلا از طریق مغز به عضلات منتقل می‌شد، حالا از طریق مغز به یک سیستم واسطی منتقل می‌شود تا دستورات آن برای ربات قابل خواندن شود؛ مثلا با فشار دکمه‌های یک مچ‌بند. سپس ربات فرامین لازم را به مجموعه عملگرهایش می‌دهد و چون سازه‌ پوشیدنی ربات به بدن انسان متصل شده، پایین‌تنه را حرکت می‌دهد. در فرد سالم، مغز انسان به‌طور اتوماتیک و همزمان با حرکت، تعادل را هم حفظ می‌کند. اما وقتی بیش از ده مفصل را به چهار تا مفصل ساده‌سازی کرده‌ باشیم، نمی‌توان به‌صورت خودکار تعادل بدن را هم حفظ کرد؛ بنابراین بیمار باید بتواند با یک تجهیز حفظ‌کننده مانند پارالل (ساده‌ترین) یا واکر یا عصا(سخت‌ترین)، تعادل خودش را حفظ کند.   اولین قدم‌ها 🔸مهندس زادی: آن سالها همه ما یک سری دانشجوی کم‌کارکرده یا کارنکرده بودیم و خیلی گام‌به‌گام و یواش‌یواش با کنترل موتورها و ادغام آن‌ها روی سازۀ مکانیکی شروع کردیم و به تدریج پیش ‌رفتیم. سال‌های 94 و 95 نمونه‌های اولیه ربات ساخته شد و رفتیم روی تست با انسان سالم و سپس کاربر ضایعه‌نخاعی. سال 95، با ربات اکسوپد در نمایشگاه «ایران‌ساخت» که متعلق به معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری است، شرکت کردیم و یک سال بعد با کمک معاونت علمی، سه نمونه از نسخۀ وقت ربات را به مراکز درمانی فروختیم. با فروش‌های اولیه، امکان استفاده بیشتر توان‌یابان و تست واقعی ربات فراهم شد؛ تست‌هایی که نتایجش برای خود ما که می‌خواستیم ایرادات را رفع کرده و آن را ارتقا بدهیم، خیلی مهم بود. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ دست‌نیافتنی روایت زندگی قهرمان کشتی آزاد ایران علیرضا حیدری
روایت پیشرفت ایران
⭕ دست‌نیافتنی روایت زندگی قهرمان کشتی آزاد ایران علیرضا حیدری
دست‌نیافتنی روایت زندگی قهرمان کشتی آزاد ایران علیرضا حیدری 🔸کتاب دست نیافتنی اتوبیوگرافی یکی از قهرمانان نام‌آشنای ورزش حرفه‌ای ایران است. کشتی‌گیری بزرگ که در مسابقات جهانی و رقابت‌های بین‌المللی گوناگونی نظیر مسابقات آسیایی و المپیک، بارها خوش درخشیده و مدال‌هایی رنگارنگ را از آن خود ساخته است. از علیرضا حیدری حرف می‌زنیم. به قول هادی عامل، دلاوری از خطه‌ی ملایر! 🔸علیرضا حیدری در این کتاب که نگارش آن با همکاری با طاها صفری و ماشاالله صفری به انجام رسیده است زندگی پرفرازونشیب خود را روایت کرده و شاهدی آشکار بر درستی این مطلب ارائه کرده که مردان پولادین در کوره‌ی دشواری‌های زندگی آبدیده می‌شوند. حیدری روایت خود را از ایام قدیم شروع می‌کند و گام‌به‌گام خواننده را با مراحل گوناگون زندگی خویش آشنا می‌سازد؛ از تولد در استان ملایر تا رفتن بر سکوی قهرمانی در مسابقات جهانی. بخشی از کتاب: 🔸به‌عنوان یک کشتی‌گیر حرفه‌ای یاد گرفته‌ام با همه چیز کنار بیایم. برای همین بعد از مدتی مکانیزم ترسم را درک کردم. آن را به گوشه‌ای از وجودم می‌فرستادم و زندانی می‌کردم. همیشه احساسش می‌کردم، ولی حس‌کردن به معنی اهمیت‌دادن نیست. روی تشک پشت چشم‌ها می‌سوخت، سرم داغ می‌شد و گاهی حتی مدتی طول می‌کشید به خودم بیایم. اما برنامه را باید اجرا می‌کردم. انگار بخش حس از مغز جدا می‌شد. می‌دانستم احساسات در کنترل من نیست، ولی مغز و افکار را می‌توانم هدایت کنم. کم‌کم راهکارهای دیگر هم یاد گرفتم. دیوانه‌وار تمرین می‌کردم؛ تمرین که نه حمالی بود. کاری غیر از کشتی نداشتم، زندگی‌ام همین بود. پس تمرین می‌کردم ترسم را همان گوشه‌ی وجودم نگه دارم. معمولاً قبل از رفتن روی تشک دعا می‌کردم: «خدایا کمک کن ببرم.» وقتی حریف را می‌دیدم که او هم دست به دعا می‌برد مقابل من قرار گیرد، به نتیجه رسیدم باید نگاهم را عوض کنم. تمرین را بیشتر کردم و شروع کردم به دعای جدید: «خدایا هر کی بیشتر تمرین کرده ببره!» حالا می‌دانستم امکان ندارد کسی بیشتر از من تمرین کرده باشد. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ همه چی فقط پول نیست روایتی از مدیر یک شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم است
روایت پیشرفت ایران
⭕️ همه چی فقط پول نیست روایتی از مدیر یک شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم ا
⭕️ همه چی فقط پول نیست روایتی از مدیر یک شرکت دانش‌بنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم است   🔸سوژه‌های پیشرفت آدم‌های منحصربه‌فردی هستند. جدای از مسائل فنی و دستاوردهای علمی و فناوری، زیست این افراد هم قابل‌تأمل است. امیر پایدارثانی مدیر شرکت بهبود عضو ثانی یکی از این سوژه‌ها است؛ او به‌عنوان مخترع و تولیدکننده دست و بازوی مکانیکی و الکتریکی خودش زخم‌خورده معلولیت است. سال 89 که انگشتان دستش بر اثر حادثه‌ای توسط دستگاه برش قطع شد، خودش را درون دنیایی از تاریکی و نامیدی حس کرد. از کودکی پیانو می‌نواخت و انگشتان دستش برایش ارزش دیگری داشت. فکر اینکه دیگر توانایی نواختن پیانو را ندارد آزارش می‌داد. تقلایش برای پیدا کردن جایگزینی برای انگشتان ازدست‌رفته‌اش، او را به سمت طراحی و ساخت انگشت مکانیکی سوق داد. امید، تنها واژه‌ای است که زندگی امیر را نجات داد. ارتباطی که امیر با مراجعینش دارد مانند دیگر متخصصان ارتز و پروتز نیست. 🔸امیر از داخل دنیای معلولیت با آن‌ها ارتباط می‌گیرد. با مشکلات فقر و قطع عضو آشناست؛ و این روند درمان را تسریع می‌کند.«من چون با عمق وجودم قطع عضو را تجربه کرده‌ام با مشکلات و مصائب اش آشنایی دارم. علاوه بر قطع فیزیکی که رخ می‌دهد مشکلات روحی و روانی به‌مراتب بدتر از آن به دنبالش می‌آید. خود من تا ماه‌ها بعد از قطع انگشتانم از نشان دادن دستم خجالت می‌کشیدم. با مقوا استوانه‌ای هم قد انگشتانم برای دستم ساخته بودم و با جوراب زنانه روکش دوخته بودم و از آن برای حجم دادن دستم استفاده می‌کردم. بعدها که توانستم انگشت مکانیکی را طراحی کرده و بسازم، کم‌کم اعتمادبه‌نفسم بالاتر رفت. به‌گونه‌ای که حتی نیازی برای استفاده از انگشت مکانیکی و پروتز حس نمی‌کنم. پس بحث روان‌شناختی ماجرا بسیار مهم است. معمولاً با مراجعینم نزدیک ساعت‌ها بر سر این موضوع صحبت می‌کنم تا مشکلش را حل کنم.»   🔸شهریور 1401 بود که از شهرک صنعتی اسکان داشتم برمی‌گشتم شرکت که تلفنم زنگ زد. خانمی بود که با گویش زیبای یزدی صحبت می‌کرد:«من از میبد یزد زنگ زدم. معلم پرورشی هستم. مدرسه ما اکثر بچه‌ها از خانواده‌های ضعیفی هستند. بعضی وقت‌ها حتی صبحانه یا تغذیه‌ای هم نمی‌توانند با خود بیاورند. یک‌بار در هفته آش می‌پزیم برای بچه‌ها. یک دانش‌آموزی داریم که مثل بقیه خانواده ایشان هم وضع مالی خوبی ندارند. دست او در کودکی قطع‌شده است و همه باهم کمک کرده‌ایم تا پایان ابتدایی درسش را بخواند؛ اما الآن که می‌خواهد یه مقطع بالاتر برود و مدرسه‌اش را عوض کند از ترس مسخره شدن می‌خواهد ترک تحصیل کند. میبد خیّران زیادی دارد اما ما پیش هر کس رفتیم پاس داده به آن‌یکی. کمیک موشن شما را توی تلویزیون دیدم. باورم نمی‌شد که پاسخ تلفنمان را بدهید.» معمولاً چون با این افراد زیاد ارتباط داشته‌ام زیاد احساساتی نمی‌شوم. ولی به‌قدری صحبت‌های خانم پرورشی پراحساس بود که پشت فرمان گریه‌ام گرفته بود. گفتم باید دختربچه بیاید تبریز تا قالب دستش را بگیرم و برایش پروتز زیبایی بسازم. 🔸چند روز بعد خانواده دختربچه زنگ زدند. گفتند که از فرط خوشحالی سه شب و روز است که خوابشان نبرده است. قرار شد تا شنبه هفته بعدش تبریزباشند. یک مقداری حلوا به‌عنوان هدیه آورده بودند. دخترک هم یک نقاشی که برای من کشیده بود و یک اسکاچ کوچک ظرف‌شویی که می‌گفت خودم بافته‌ام برایم آورده بود. ابتدایی با انگشتان قطع‌شده‌اش کنار آمده بود و چون مقطع تحصیلی جدید قرار بود به مدرسه جدیدی برود ترس از مسخره شدن باعث شده بود که ترک تحصیل کند. کلی از بافتش تعریف کردم. عکس گرفتم و گفتم عکسش را برای دوستانم حتماً ارسال می‌کنم. با این تعریف کردن‌ها لبخند به لب دخترک نشست. سعی کردم روی اعتمادبه‌نفسش کارکنم. طوری رفتار کردم که احساس دِین بابت پروتزهایش نداشته باشد. گفتم من برایت ‌می‌سازم به شرطی که درست را ادامه بدهی. پروتزش آماده است و قرار است بعد از امتحانات برای تحویلش بیاید تبریز. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ بچه‌های انرژی طرح وزارت انرژی آمریکا برای آشنایی دانش‌آموزان آمریکایی با انرژی و مصرف بهینه آن   💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ بچه‌های انرژی طرح وزارت انرژی آمریکا برای آشنایی دانش‌آموزان آمریکایی با انرژی و مصرف بهینه آن  
⭕️ بچه‌های انرژی طرح وزارت انرژی آمریکا برای آشنایی دانش‌آموزان آمریکایی با انرژی و مصرف بهینه آن   💠بخشی از متن: 🔸«بچه‌های انرژی» یک وب سایت دانش آموزی با زبانی ساده است که توسط وزارت انرژی ایالات متحده، اداره اطلاعات انرژی (EIA) میزبانی می‌شود. این سایت شامل اطلاعات و فعالیت‌های متنوعی درباره انرژی است که در چند دسته اصلی سازماندهی شده است که به این شرح می باشد: انرژی چیست؟ منابع انرژی، استفاده از انرژی و صرفه‌جویی در انرژی، تاریخچه انرژی، بازی‌ها و فعالیت‌ها، برای معلمان، لینک‌های مرتبط، ماشین‌حساب‌های انرژی و واژه‌نامه. 🔸این سایت با هدف آشنا ساختن کودکان آمریکایی با انرژی و منابع انرژی، مصرف بهینه انرژی ایجاد شده است و با استفاده از بخش‌های متنوعی مانند معما، پازل، آزمایشات، تست دانستنی‌ها و گزارش‌های میدانی، با زبانی ساده کودکان را با موضوعات مرتبط با انرژی آشنا می‌کند. در بخش واژه‌نامه انرژی وبسایت، تمامی اصطلاحات مربوط به انرژی به ترتیب حرف الفبا آورده شده و در مورد هر کدام توضیح کوتاهی ارائه شده است. از جمله این واژه ها می توان به سیستم گرمایش فعال، سوخت جایگزین، سوخت‌های زیستی، زیست‌توده و ... اشاره کرد. 🔸 بازی‌ها و فعالیت‌های وبسایت بچه‌های انرژی : در بخش معما، سوالاتی در ارتباط با انرژی برای بچه‌ها مطرح می‌شود که ذهن آنها را به چالش بکشد. در قسمت پایین هر سوال، کلمه «پاسخ» نوشته شده است که با کلیک بر روی آن، پاسخ سوال نشان داده می شود. در بخش پازل، بچه‌ها ذهن خود را با سودوکو انرژی، پازل، جدول کلمات متقاطع و جستجوی کلمه به چالش می کشند. این قسمت به این صورت است که به بچه‌ها یک کلیدواژه ارائه می‌شود که آنها باید واژه اصلی را از جدول کلمات متقاطع پیدا کنند. به عنوان مثال کلیدواژه «سوخت‌های جایگزین» نوشته می‌شود و بچه‌ها باید انواع سوخت جایگزین را از جدول کلمات متقاطع پیدا کنند.  🔸 سفرهای میدانی : در این بخش، شخصیتی تخیلی با نام «مورچه انرژی» به مراکز پژوهشی، معادن، نیروگاه‌های برق‌آبی و هسته‌ای، سکوهای نفتی، موزه علم هسته‌ای و آزمایشگاه‌ها رفته و کودکان را با نوع فعالیت آنها آشنا می‌کند. در این بخش، تمام اطلاعات و ماجراهای مربوط به این مکان‌ها، به صورت گزارش و به همراه عکس در وبسایت منتشر می‌شود. بچه‌ها با کلیک بر روی نام مکان موردنظر خود، می‌توانند گزارش مرتبط با آن را بخوانند و عکس‌هایش را نیز ببینند. از جمله این مکان‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مرکز تحقیقات کشاورزی، دکل حفاری آنادارکو، کارخانه تولید زباله به انرژی بالتیمور، توربین بادی کیپ کاد، پالایشگاه کارسون، نیروگاه زغال سنگ چسترفیلد، پشت بام خورشیدی، نیروگاه برق آبی سد هوور، موزه علوم و تاریخ هسته‌ای، آزمایشگاه ملی انرژی‌های تجدیدپذیر، نیروگاه هسته‌ای آنا شمالی، سکوی نفت فلات قاره، کارخانه هیدروالکتریک روانوک رپیدز، نیروگاه برق آبی بندرامن. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱   💠 بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱   💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۱   💠 بخشی از متن: 🔸یکی از تجربه‌های جمعی بسیار مهم ما در طول حیات انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی است که خود معدنی است از تجربه‌ها؛ و یکی از موضوعات کلانی که هنوز از این معدن قابل‌استخراج است تجربه‌های «چگونگی کار جمعی» است. در جهاد سازندگی افرادی که هدف خود را سازندگی انتخاب کردند شعار خود را «همه با هم» قراردادند و با هم کار کردن را تجربه کردند؛ و در این میان الگو یا الگوهایی را برای نحوه فعالیت‌ها و روابط بین خودشان ایجاد کردند. با تقریبی نزدیک به‌یقین می‌توان گفت این الگوها بومی بوده‌اند چرا که عمدتاً افرادی این تشکیلات را ایجاد کردند و تجربه‌ها را رقم زدند که خود در ساختارهای رژیم گذشته فعالیت نکرده‌اند و نیز غالباً تحصیلات دانشگاهی مرتبط با مدیریت نداشتند. 🔸کتاب «رسم جهاد» روایت‌هایی از تجربه‌های کار جمعی در جهاد سازندگی به روایت مرحوم حسینعلی عظیمی است. مرحوم عظیمی که از باسابقه‌ها و مدیران مهندسی جنگ جهاد بودند در سال‌های پایانی عمر شریفشان تلاش کردند تا راه و رسم جهاد و الگوی تجربه‌شده بچه‌های جهاد سازندگی را برای نسل حاضر و همچنین آیندگان به ودیعه بگذارند. در ادامه بخش‌هایی از این کتاب آورده شده است. نحوه شروع یک فعالیت در جهاد 🔸تشکیلات جهاد اول از نفر شروع می‌شد. کاری که از یک نفر شروع نمی‌شد، هیچ وقت بعدها منجر به تشکیل واحد و سپس کمیته نمی‌شد.  آن نفر در مقابل شورا امتحان خود را پس می‌داد، بعد از دو سه هفته فعالیت، میزان مورد اعتماد بودن و حد و اندازه‌اش معلوم می‌شد. بعد از این او اعلام می‌کرد که دو نفر دائم می‌خواهد تا مسئولیت دو بخش کار را به عهده بگیرند و با آنها تشکیل واحد می‌داد. کسی که به جهاد می‌آمد و در حوزه‌ای تخصصی داشت اجازه داشت هرآنچه که برای جهاد و خودکفایی، هدف اصلی جهاد، لازم می‌داند انجام دهد. شروع به فعالیت می‌کرد، کار را تعریف می‌کرد، برای آن منابع مالی و امکانات پیدا می‌کرد، کمک‌های مردمی جذب می‌نمود و کار را انجام می‌داد. 🔸وقتی فعالیت‌های واحد افزایش می‌یافت پول زیادی باید خرج می‌کرد و روزی ده تا 20 درخواست به شورا ارائه می‌کرد. از طرفی شورای مرکزی نمی‌توانست هر روز با 10 واحد ارتباط داشته باشد چون چندان هم اهل نشستن نبودند و می‌خواستند بازدید کنند. در نتیجه، عملا کار آن واحدها زمین می‌ماند. در این حالت و هنگامی که شورا از طرق مختلف از جمله سرکشی‌های مداوم روابط عمومی و نماینده امام می‌فهمید که کار واحد ضرورت دارد، آن واحد با تصمیم شورا تبدیل به کمیته می‌شد. یا این که چند واحد مرتبط با یکدیگر تبدیل به یک کمیته می‌شدند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان مرور تجربه موفق ژاپن در انتقال دانش به کودکان 💠 بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان مرور تجربه موفق ژاپن در انتقال دانش به کودکان 💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان مرور تجربه موفق ژاپن در انتقال دانش به کودکان 💠 بخشی از متن 🔸در وب‌سایت آژانس منابع طبیعی و انرژی «Nattoku»، سایت پرتال انرژی‌های تجدیدپذیر به‌نام «شهر انرژی‌های تجدیدپذیر کودکان» دارای محتوایی است که درک آن برای کودکان آسان است و والدین و کودکان می‌توانند از آن لذت ببرند. در این وب‌سایت، اطلاعات انرژی‌های تجدیدپذیر به همراه ویدئوهایی غنی و مناسب، بارگذاری می‌شود و مربیان مانند آموزگاران مدارس ابتدایی می‌توانند از آن در کلاس‌های درس استفاده کنند. مطالب این وب‌سایت می‌تواند به‌عنوان مواد آموزشی تکمیلی با توجه به موقعیت‌های مختلف مانند آموزش انرژی و محیط‌زیست، مطالعات اجتماعی و علوم، مورداستفاده قرار گیرد. بخش با بازی یاد بگیرید 🔸بازی رساندن برق به نیروگاه: در این بخش به این موضوع اشاره‌شده است که برق برای زندگی ما ضروری است. ما باید به‌اندازه مصرف همه برق بسازیم و تحویل دهیم. الکتریسیته با روش‌های مختلف تولید برق مانند انرژی خورشیدی، انرژی باد، انرژی آب، انرژی هسته‌ای و انرژی حرارتی تولید می‌شود. درک مزایای هر یک و ترکیب آن‌ها به شیوه‌ای متعادل مهم است. پس بیایید نیروگاه را به چالش بکشیم و ببینیم آیا می‌توانیم برق را با موفقیت به شهر برسانیم! بخش ویدئوهای مخصوص کودکان 🔸در این بخش از وب‌سایت به انرژی‌های تجدیدپذیر؛ تولید برق خورشیدی، تولید برق بادی، تولید برق‌آبی، تولید انرژی زمین‌گرمایی، تولید انرژی زیست‌توده اشاره‌شده که با کلیک بر روی هرکدام از این عناوین، ویدئویی انیمیشنی برای ارائه اطلاعات به بچه‌ها در آن زمینه، نمایش داده می‌شود. برای اطلاعات بیشتر بچه‌ها به این موضوع اشاره‌شده که انرژی زیست‌توده با تبدیل چوب و زباله‌های ساختمانی به تراشه و گلوله، تولید می‌شود. سوزاندن چیزها، دی‌اکسید کربن تولید می‌کند، اما مواد خام برای تولید انرژی زیست‌توده، دی‌اکسیدکربن را جذب کرده و رشد می‌کنند، بنابراین دی‌اکسید کربن را از بین می‌برد. 🔸 در ژاپن، کشوری جزیره‌ای که توسط دریا احاطه‌شده است، تولید برق بادی فراساحلی، جایی که آسیاب‌های بادی روی دریا ساخته می‌شوند، توجه‌ها را به خود جلب کرده است. نقاط زیادی در دریا وجود دارد که باد شدیدتر از خشکی است و حمل‌ونقل در مقیاس بزرگ با استفاده از کشتی، امکان ساخت آسیاب‌های بادی بزرگ را فراهم می‌کند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ فناوری در حرکت‌های جهادی روایتی از تلاش نخبگان گروه جهادی سلمان در راستای عدالت آموزشی 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ فناوری در حرکت‌های جهادی روایتی از تلاش نخبگان گروه جهادی سلمان در راستای عدالت آموزشی 💠بخشی از
⭕️ فناوری در حرکت‌های جهادی روایتی از تلاش نخبگان گروه جهادی سلمان در راستای عدالت آموزشی 💠بخشی از متن: 🔸گروه جهادی سلمان با 18 عضو فعالیت خود را از سال 1393 در مناطق محروم استان قزوین آغاز می­کند. سلمان مخفف «ساز و کار لغو محدودیت‌های آموزشی نیروهای انقلابی» است. همان سال اول زمانی که به مناطق محروم رفتند مشاهده کردند که دروس تخصصی اعم از ریاضی، فیزیک، شیمی و عربی توسط یک دبیر تدریس می‌شود و بالطبع یک دبیر قادر نیست همۀ این دروس را به‌صورت تخصصی تدریس کند، برای همین تصمیم گرفته­‌اند که  هرکدام از اعضای گروه با توجه به رشتۀ تحصیلی خود یکی از دروس تخصصی را تدریس کنند. بعد از موفقیت اولیه کار، آنها تصمیم می­گیرند که این فعالیت را توسعه دهند. 🔸برنامه­‌ریزی کنکور نیاز به درس‌نامه، به تست‌های فراوان، به مدرّسینی که آن تست‌ها را از راه‌های تشریحی و تستی حل کنند و توضیح دهند و البته به مشاوری که برای دانش‌آموز برنامه‌ریزی درسی کند و در مسیر درس‌خواندن برای کنکور همراهش باشد، دارد. این گروه جهادی تمام کتاب‌های کنکور موجود در بازار را بررسی می­کنند و تصمیم می­گیرند برای اینکه دانش‌آموزان دسترسی به تست‌های فراوانی داشته باشند 32000تست برای هر درس تولید کنند. در این راه با انجمن‌های معلمان همکاری می­کنند و آنان هم خیرخواهانه بدون اینکه ریالی دریافت کنند و بی‌هیچ چشمداشتی پای‌کار ‌آمدند و فیلم‌های حل تستی و تشریحی سوالات را تهیه کردند. پشتیبانی نرم­‌افزاری هم توسط خود اعضای گروه جهادی انجام می­شود و یک خروجی شسته‌ورفته در اختیار مخاطبین در سراسر ایران قرار می­گیرد. 🔸شعار این جوانان در تمام فرآیند کار این بوده است که  «اگر آموزش پیشرفت کند و بچه‌های ما رشد کنند، همه­‌ی کشور پیشرفت می‌کنیم و بسیاری از مشکلات‌ به وجود آمده برای جامعه حل می‌شود.» اکنون حدود  500نفر از دوستان جوانش برنامه‌ای برای آموزش و آمادگی دانش‌آموزان برای کنکور آماده کرده و آن را پشتیبانی می‌کنند. نتیجه این کار قبول‌شدن حدود 700دانش‌آموز از بین 2000دانش‌آموز در دانشگاه‌های دولتی بوده است. تاکنون ۲۳ هزار دانش‌آموز مناطق کمتر برخوردار در این گروه جهادی، از کلاس‌های کنکور استفاده کرده‌اند. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲   💠 بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲   💠 بخشی از متن⬇️
⭕️ از تجربه تا علم در بوم انسانی خودمان ۲   💠 بخشی از متن: 🔸یکی از تجربه‌های جمعی بسیار مهم ما در طول حیات انقلاب اسلامی که ارزش الگوگیری دارد، جهاد سازندگی است. پیش از آنکه به مطالعه و استخراج این تجربه‌ها و الگوها بپردازیم، به‌طورکلی باید انتظار داشت که فضای فرهنگی و اعتقادی کسانی که در دنیا اهدافی متعالی دارند، سبک مدیریت جداگانه‌ای بطلبد و حتی دور از انتظار نیست در چنان تجربه‌هایی، مفهوم مدیریت عوض شود و یا توسعه یابد. با بازخوانی تجربیات جهاد از زبان حسینعلی عظیمی در کتاب «رسم جهاد۱» می‌توان به جنبه‌های جالبی از شیوه مدیریت انسانی متفاوت آن دست یافت. ساختار شورایی 🔸ساختار جهاد در همه سطوح شورایی بود، شورای مرکزی، شورای استان، شورای شهرستان و کسی رئیس بقیه نبود. شورا ایجاد شده بود و همه باید با هم مشورت می‌کردند و این مشورت باعث رشدشان می‌شد. شخصی که مسئول کمیته فنی بود ابتدا اطلاع خاصی از روابط عمومی نداشت یا شخصی که مسئول مالی بود هیچ چیز از کشاورزی نمی‌دانست، اما درباره حوزه‌های کاری همدیگر صحبت می‌کردند تا از این موضوعات اطلاع پیدا کنند و بتوانند به هم کمک برسانند. یکی از اعضای شورا می‌گفت من فلان چیز را می‌خواهم، بقیه اعضا درباره علت نیاز سوال می‌کردند و او باید توضیح می‌داد تا اطمینان و اعتماد لازم را ایجاد کند. این مشورت‌ها باعث سریع‌ترین نوع آموزش در مدیریت جهادی می‌شد. 🔸مسائلی که مربوط به عموم نیروهای جهاد بود، باید در شورای هماهنگی تصویب می‌شد. کسی نمی‌توانست به تنهایی بخش‌نامه صادر کند چون اگر در مقابل آن مقاومت به وجود می‌آمد، اجرایی نمی‌شد. بنابراین افراد باید توجیه می‌شدند تا بخش‌نامه‌ای اجرایی شود. «شورای هماهنگی» از ابداعات جدید در جهاد بود که متاسفانه سران جهاد پس از وزاتخانه‌شدن قدرش را ندانستند. ولی ابتکار خیلی خوبی بود، معمولا هفتگی یا دو هفته یک بار تشکیل می‌شد. البته در جبهه‌ کمتر شورای هماهنگی را تشکیل می‌دادیم چون سیستم بیشتر فرماندهی بود. شورای هماهنگی بچه‌هایی را که عقب بودند بالا می‌کشید و آن‌هایی که خیلی بالا رفته بودند ولی متوجه نمی‌شدند پایین چه خبر است، پایین می‌آورد. انسان مدار بودن ساختار 🔸جهاد ساختاری شکل داد که هدفش آباد‌کردن و خدمت بود؛ اگر نیروها تخصص نداشتند، مشکل را با آوردن متخصص حل می کردند. به دانشگاه می‌رفتند و التماس می‌کردند، جهاد می‌خواهد سدی بسازد، شما در این زمینه صاحب تخصص هستید، اگر امکان دارد مساعدت کنید. آزادی عمل و هدف مشترکی که در جهاد وجود داشت، باعث می‌شد نیروهای فعال در جهاد، بر سر ساختار با هم توافق کنند. کمیته‌های تخصصی هم برحسب اینکه هر کدام از جهاد استان‌ها چه نیروهایی داشتند تشکیل می‌شد. در حقیقت سازمان جهاد به جای سازمان‌مدار بودن، انسان‌مدار بود. نگاه می‌کرد چه نیرویی دارد و بعد بر اساس توانایی او ساختار را تشکیل می‌داد. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱ روایت شرکت دانش‌بنیان ارومیه‌ایی، تنها تولیدکننده میکروخازن‌های سه‌فاز و تک‌فاز در ایران
روایت پیشرفت ایران
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱ روایت شرکت دانش‌بنیان ارومیه‌ایی، تنها تولیدکننده میکروخا
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱ روایت شرکت دانش‌بنیان ارومیه‌ایی، تنها تولیدکننده میکروخازن‌های سه‌فاز و تک‌فاز در ایران 🔸بعد از دانشگاه در سال 1377 استخدام وزارت نیرو شدم. در کنار کار در وزارت نیرو برای زمان‌های بیکاری یک دفتر الکتریکی باز کردم. مدتی نگذشت که دیدم هفده نفر از همکارانم در دفتر  با من همکاری می‌کنند. بیشتر کارهای سیم‌کشی ساختمان انجام می‌دادم. کارمان خیلی خوب گرفته بود و بر این اساس سیم‌کشی گمرک ارومیه را هم به ما دادند. در این پروژه، سرویس ترانس‌هایشان را هم به ما واگذار کردند. در حین بررسی ترانس‌ها متوجه شدیم که بانک‌های خازنی‌اش منفجر شده است. اجازه گرفتیم تا بانک خازنی آنها را باز کنم. همزمان در شرکت مرغ طیور غرب هم پروژه داشتم. بانک خازنی آنها هم زیاد منفجر می‌شد. اجازه گرفتم تا بانک خازنی آنها را هم باز کنم. 🔸کم‌کم با ترکیبات و اجزای بانک خازن آشنا شدم. همزمان یکی از دوستانم تعدادی آداپتور کاهنده برق برای فروش وارد کشور کرده بود. وقتی به پریز برق می‌زدند مصرف برق را کاهش می‌داد. چند تا از او گرفتم و بررسی کردم. حجم این‌ها خیلی کوچکتر از نمونه‌های صنعتی بود. با همان ترکیب تک‌فاز، سه تا از این‌ها را به هم وصل کردیم و تبدیل شد به سه فاز. عملکرد سیستم تک‌فازی که ساخته بودیم بالاتر از سه فاز صنعتی بود. از سوپرمارکت‌ها شروع کردیم. نمونه‌ها را می‌دادیم تا عملکرد سیستم‌های جدیدمان را بررسی کنیم. به واسطه پدر همسرم که بازنشسته جهادکشاورزی بود و شناخت زیادی به این حوزه داشت، چند نمونه هم در مرغداری‌ها نصب کردیم. عملکردشان خیلی خوب بود.   🔸جرقه‌ای شد تا پی‌اش را بگیرم. 289 تا مقاله در رابطه با این موضوع مطالعه کردم. آن موقع اینترنت هم خیلی کند بود. برای همین پول می‌دادم تا برایم مقاله پیدا کنند. ماهی می‌شد که تمام حقوقم را بابت مقاله خرج می‌کردم. یکی از اتاق‌های خانه را تبدیل به کارگاه و آزمایشگاه کرده بودم. خازن‌ها روغنی دارند که بسیار بدبو است. بعد از مدتی که کار کردم بوی بد روغن موجب شد تا گوشه حیاط برای خودم کارگاهی بسازم. علت‌های خرابی خازن‌ها را بررسی کردم. از اسفند سال 1389 به طور جدی شروع به تولید بانک خازنی ابداعی خودم کردم. اوایل اعتماد نمی‌کردند. برای همین به طور امانی و رایگان در چند تا از مرغداری‌های ارومیه نصب کردم. 🔸نتیجه به حدی خوب بود که چند مرغداری و شرکت دیگر هم سفارش دادند. متوجه شدیم فیش‌های برق محل‌هایی که بانک خازنی‌مان را وصل کرده بودیم به‌شدت کاهش یافته است. عملکرد بهتر خازن‌ها باعث شد تا به سمت ارگان‌ها و شرکت‌های دیگر برویم. اما عدم اعتماد اولیه و کمبود سرمایه در گردش خیلی مشکل برایم ایجاد می‌کرد. برای مثال یکی از خازن‌ها را در بیمارستان آذربایجان نصب کردم که بعد از هشت ماه پولم را دادند. برای ماندن در بازار باید سرمایه در گردش جور می‌کردم. مجبور شدم تا خانه و ماشینم را بفروشم. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۲ روایت شرکت دانش‌بنیان ارومیه‌ایی، تنها تولیدکننده میکروخازن‌های سه‌فاز و تک‌فاز در ایران 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۲ روایت شرکت دانش‌بنیان ارومیه‌ایی، تنها تولیدکننده میکروخاز
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۲ روایت شرکت دانش‌بنیان ارومیه‌ایی، تنها تولیدکننده میکروخازن‌های سه‌فاز و تک‌فاز در ایران 💠بخشی از متن: 🔸خانه را که فروختم تن به اجاره‌نشینی دادیم. کم‌کم هر چه داشتم را فروختم. همسرم دیگر نمی‌توانست با این شرایط زندگی کند. پدرزنم از من حمایت کرد و شغل‌اش را که در حوزه تولید و فروش داروهای دامپزشکی بود، رها کرد و با من همراه شد. چون خدمات برگشت پول فروش خیلی دیر بود و تعداد درخواست‌کننده‌ها زیاد شد، مهرماه 91 مجبور شدم تا طلاهای همسرم و فرش ابریشمی خانه‌ام را هم بفروشم تا به عنوان افزایش سرمایه به شرکت تزریق کنم. 🔸برای اینکه در بازار جا باز کنیم، با کمترین سود خازن‌ها را می‌فروختیم. مشتری‌ها برای اینکه از کیفیت خازن‌ها مطمئن شوند شش ماه خازن‌ها را نگه می‌داشتند و اگر موردی پیش نمی‌آمد، پول ما را می‌دادند. دو سال هم خدمات پشتیبانی و تعویض تقبل کرده بودیم. یک ماشین سمند خریده بودم. می‌زدم به جاده تا به استان‌های دیگر هم سر بزنم. صندلی عقب ماشین برای خودم جای خوابی درست کرده بودم تا در فرصت اندکی که برای استراحت داشتم آنجا بخوابم. یزد، تهران، اصفهان و شهرهای مختلف را با ماشینم سر می‌زدم. 🔸سال 1395 چند دستگاه خازن را در آب‌وفاضلاب شیراز نصب کردیم؛ آنجا 3 موتور 650 کیلووات داشتند. اولی و دومی که وارد مدار می‌شد ترانسش نمی‌کشید و سومی هم اصلا فرصت ورود به مدار پیدا نمی‌کرد. روز تست خازن‌های ما مدیرکل آبفای استان فارس هم آمده بود. خازن‌ها را نصب کردم. موتور اول را که روشن کردم دومی را هم همزمان استارت کردم. مشکلی پیش نیامد. گفتم سومی را هم روشن کنید. گفتند امکان ندارد، ترانس می‌سوزد. گفتم نگران نباشید. سومی را که روشن کردند بهت‌زده شدند و مشکلی هم پیش نیامد. اردیبهشت سال 96 که کنفرانس بین‌المللی آب‌و‌فاضلاب در شیراز برگزار شد، مدیر فارس 20 دقیقه برای ارائه من زمان گرفت. بعد از آن جلسه، هفت منطقه از آب‌و‌فاضلاب کشور سفارش خرید دادند. 🔸برای فروش به فولادمبارکه در دفاع از محصولمان با 7 دکتری برق و 4 مهندس برق بحث کردیم و بالاخره توانستیم توانایی خازن‌هایمان را برایشان ثابت کنیم. از سال 97 تا اسفند 99 بارها و بارها ما را تست کردند، تا بالاخره در اسفند 99 اولین خازن را از ما خریداری کردند. روز نصب خازن ما مدیر فنی فولاد مبارکه هم آمد تا خازن‌های ما را تست کنند. هر گونه تست کردند نمونه ما خیلی بهتر از خازن‌های خارجی بود. عملکرد خیلی خوبی از خودمان در فولاد به جا گذاشتیم که باعث پیشرفت کاری ما شد. 🔸 اواخر سال 97 وارد کشور آذربایجان شدیم. اولین محصول را به سیمان نُرم باکو دادیم. این پروژه باعث شد تا در عرض سه سال بالای 120 خازن به آذربایجان بفروشیم. متوجه شدیم که سیستم چند شرکت در آذربایجان نامتقارن است. همه جای دنیا سیستم متقارن استفاده می‌کنند. آمدیم و اولین خازن‌های نامتقارن را در دنیا طراحی کرده و ساختیم. آن را هم ثبت اختراع کردیم و آنجا نصب کردیم. در ایران هم یک شرکت فولاد در نطنز اصفهان بود که سیستم آنها هم نامتقارن بود. مشکل آنها را هم حل کردیم. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🔆 کیمیاگری در گرمای خوزستان ۱ روایت بازدید دانشجویی از دستاوردهای پتروشیمی ماهشهر 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
🔆 کیمیاگری در گرمای خوزستان ۱ روایت بازدید دانشجویی از دستاوردهای پتروشیمی ماهشهر 💠بخشی از متن⬇️
🔆 کیمیاگری در گرمای خوزستان ۱ روایت بازدید دانشجویی از دستاوردهای پتروشیمی ماهشهر 💠بخشی از متن: 🔸ساعت هشت صبح به سمت میدان اصلی پتروشیمی حرکت کردیم. چند نفر از بچه‌های دانشگاه آزاد ماهشهر آمده بودند برای کمک. قرار بود کاروان اردبیل ساعت ده برسد. دانشجویان یکی‌یکی از اتوبوس‌ها پایین می‌آمدند. یک‌دفعه چشمم به صحنه‌ای افتاد که برق از سه فازم پرید. چند نفر بدون زیر پیراهن، حوله روی دوش شان انداخته بودند و از اتوبوس به‌طرف من می‌آمدند. سریع رفتم جلو و با لبخند و چشمان باز جوری نگاهشان کردم که یعنی داستان چیست؟ یکی‌شان در دم با لهجه غلیظ ترکی گفت:«این‌جا خیلی گرمه! ما از جای خنک بلند شدیم اومدیم این‌جا داریم تلف می‌شیم.» خنده‌ام گرفت. گفتم اگر جای من بودید که دو هفته این‌جا هستم چه می‌گفتید؟! با تعجب پرسیدند مگر شما بچه این‌جا نیستید؟ نگاهی به دست‌هایم انداختم. آفتاب خوزستان انگار مرا به فرزندخواندگی قبول کرده بود.   🔸هماهنگ کرده بودم آهنگ محمد معتمدی در بدو ورود بچه‌ها پخش شود تا با حس مثبت وارد سالن شوند. بعد از سه روز گشتن در راهیان نور و خاک و گرمای منطقه، نشستن در سالن خنک آمفی‌تئاتر پتروشیمی و شنیدن موسیقی پرانرژی، انگار یه‌کم حالشان را جا آورده بود. بعد از قرآن و سرود ملی و کلیپ معرفی منطقه ویژه، میکروفون را به دست گرفتم و از صندلی ردیف اول به بالای سن رفتم.«یه سوال؟ چرا اومدید راهیان نور؟ چرا اومدید راهیان پیشرفت؟» ادامه دادم: هر ملتی برای پیشرفت به رؤیا نیاز داره. ما تو پنج مرحله‌ی نظام‌سازی خودمون، رؤیای تمدن اسلامی رو داریم. اون جایی‌که همه اون شعارهای قشنگ میاد روی زمین. کارشناس‌ها می‌گن ما الان درحال گذر از نظام اسلامی به دولت اسلامی هستیم. می‌گن برای رسیدن به دولت اسلامی، بزرگ‌ترین چالش‌مون نداشتن مدل مدیریت جهادی انقلابیه.   🔸ما معتقدیم هشت سال دفاع مقدس غنی‌ترین منبع ارزشمند مدیریت جهادی و انقلابیه. تجربه بن‌بست‌شکنی علی هاشمی. تجربه تفکر انقلابی حسن باقری. تجربه مدیریت شهید همت. تجربه استعدادیابی شهید بروجردی. بچه‌های مهندسی می‌دونن فناوری یعنی چی. ما میایم راهیان نور و راهیان پیشرفت تا این تجربیات موفق رو از نزدیک لمس کنیم. خب حالا یه قدم بیاییم جلوتر. شما چند روز قبل‌از جنگ قدیم شنیدید. امروز اومدید تا از دفاع مقدس جدید بشنوید. جایی اومدید که به گزارش مرکز مطالعات مجلس اگه نباشه بیشتر از نیمی از اقتصاد کشور مستقیماً افت می‌کنه. اهمیت این دستاوردها رو زمانی متوجه میشید که بدونید این بیست و یک مجتمع پتروشیمی تو این منطقه، از آسمون نیفتاده پایین یه دفعه ساخته بشه. 🔸تا قبل انقلاب ما اینجا سه‌تا مجتمع پتروشیمی داشتیم. ایران-ژاپن، ایران دیپوند و پتروشیمی شاهپور. چهار روز بعد از شروع جنگ، ایران -ژاپن رو بعثی‌ها موشک‌بارون می‌کنن. همون موقع ژاپنی‌ها از قرارداد یه طرفه خارج میشن و میذارن میرن. بعد از اون نوزده بار دیگر پتروشیمی ایران-ژاپن یا به اسم امروزیش پتروشیمی بندر امام بمبارون می‌شه. پتروشیمی ایران دیپوند که امروز به پتروشیمی فارابی مشهوره، یه بار آبان ۶۶ و یه بار تیر ۶۷ موشک‌بارون می‌شه. سیزده نفر تو این مدت شهید میشن‌. پتروشیمی شاهپور که امروز به اسم رازی می‌شناسیمش، یه روز بعد از قطعنامه با حدود سی و شش فروند هواپیما چندین‌بار، هر بار سه دقیقه با صد تا راکت و موشک خاکش شخم زده می‌شه. هیچی از اینا نباید باقی می‌موند. ولی اون موقع یه عده وایسادن، چون کشور به پتروشیمی نیاز داشت. بجای این‌که لب و دهن باشن و غر بزنن، شونه زیر بار دادن و این کار رو امروز رسوندند به جایی‌که حرف تو خاورمیانه برای گفتن داریم. ما این‌جا قراره راجع به تئوری «اصلاح در حین حرکت» صحبت کنیم. چون در راه پیشرفت توقف ممنوعه. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🏆 با اولین حضور، قهرمانِ جهان شدیم ۱  گفت‌وگو با علی کشفیا، رکورددار  قهرمانی پارالمپیک والیبال نشسته جهان
روایت پیشرفت ایران
🏆 با اولین حضور، قهرمانِ جهان شدیم ۱  گفت‌وگو با علی کشفیا، رکورددار  قهرمانی پارالمپیک والیبال نشس
🏆 با اولین حضور، قهرمانِ جهان شدیم ۱  گفت‌وگو با علی کشفیا، رکورددار  قهرمانی پارالمپیک والیبال نشسته جهان 🏐امروز، موفقیت‌های تیم ملی والیبالِ نشسته مدیون جانبازانی است که با ورودشان به عرصه ورزش قهرمانی، آن روحیه جهادی و خستگی‌ناپذیری را از خط مقدم به زمین‌بازی آوردند. حاج علی کشفیا نماد آن انسان‌های پرتلاش است که زمانی با بازی و حالا نیز با سرپرستی تیم ملی، آن روحیات را هنوز در این تیم حفظ کرده است. 💠بخشی از مصاحبه با «علی کشفیا»: 🔸علی کشفیا، متولد آذرماه سال 42 تبریز هستم. مرحوم پدرم، آقا محمدحسین کارمند اداره مخابرات بود. پدرم به‌صورت حرفه‌ای کُشتی می‌گرفت و در زورخانه‌ی محله‌مان صاحب نام بود. وقتی نه سال داشتم، پدرم به دلیل اختلال کلیه ناشی از رژیم‌های کُشتی، از دنیا رفت. علاوه بر پدرم، دایی من آقای گوهرخانی یک آدم ورزشی بود و من به واسطه ایشان به والیبال علاقه پیدا کردم. بعدها در مدرسه قدس تبریز توی زنگ ورزش از معلممان آقای عزیزی، حرکات اصولی والیبال را یاد گرفتم. کم‌کم در والیبال جدی‌تر شدم. در ایام نوجوانی هم توی مدرسه و هم توی کوچه تور می‌کشیدیم و والیبال بازی می‌کردیم و حتی با پسردایی‌ام و بچه‌های محل یک تیم والیبال تشکیل دادیم. 🔸چند سال نگذشت که در والیبال آنقدر پیشرفت کردم که عضو یکی از تیم‌های حرفه‌ای تبریزشدم. الگوی من در آن زمان آقا «یدالله کارگرپیشه» بود. آقا یدالله کاپیتان تیم ملی والیبال بود. از چند جهت او را خیلی دوست داشتم، هم بازیکن خوش‌تکنیکی بود و هم اینکه تنها بازیکن شهرستانی تیم ملی بود. آقایدالله و غیرت‌اش در زمین‌بازی را خیلی دوست داشتم. شماره پیراهنم در تیم ملی هم از روی شماره ایشان برداشتم و همیشه شماره 4 می‌پوشیدم. 🔸اواخر سال 61 داوطلبانه خودم را به حوزه نظام وظیفه معرفی کردم. بعد از دوره آموزشی، در تیپ مهاباد لشگر 64 ارومیه شروع به خدمت کردم. در مهاباد قبل از اعزام به مناطق عملیاتی دوره‌های فشرده مین‌یابی و تخریب را آموزش دیدم. در اکثر مناطق شمالغرب حضور داشتم و خاطرات تلخ‌و‌شیرین زیادی از آن دوران به یاد دارم. فعالیت بدنی‌ام در دوران خدمت هم مثل قبل زیاد بود مثلاٌ روزانه حدود 20 کیلومتر پیاده روی می‌کردم و همین پیاده‌روی در مسیر‌های کوهستانی آمادگی جسمانی‌ام را بسیار بالا برده بود. 🔸17 ماه از خدمت من در مناطق شمالغرب می‌گذشت. اول فروردین سال 64 چند ساعتی از تحویل سال گذشته بود و من به همراه بعضی همرزم‌هایم، توی جنگل آلواتان سردشت مشغول مین‌یابی بودیم که رفتم روی مین... موج انفجار مرا از زمین کند و به بالا پرت کرد ولی من لحظه اول چیزی متوجه نشدم، فقط حس کردم دارم از بالا به پایین می‌آیم. افتادم داخل یک چاله و بعد دیدم یکی از دوستانم بالای سر من است و گریه می‌کند؛ آن صحنه خیلی برایم غم و سنگینی عجیبی داشت. چندثانیه گذشت ناگهان از شدت درد فریاد زدم. نگاهی به پایین انداختم و آن‌موقع  بود که متوجه شدم چه بلایی سرم آمده است؛ جفت پاهایم قطع شده بودند! 🔸واکنش مادرم به مجروحیت من خیلی روی من تأثیر مثبت گذاشت و خودم هم با این مسئله‌ای که پیش آمده بود، کنار آمدم. روزی که مرخص شدم خواهش کردم مرا ببرند ورزشگاه. لحظاتی را آنجا برای تماشا ماندم و بعد از ورزشگاه به خانه رفتم. برخلاف دیگران که فکر می‌کردند من تا ابد خانه‌نشین می‌شوم، اما دوباره به ورزش بازگشتم. این بار با والیبالِ نشسته! اولین تمرین رسمی‌ام تنها 4 ماه پس از مجروحیتم بود. اواخر سال 63 به عنوان بازیکن یکی از تیم‌های تبریز در مسابقات کشوری اصفهان شرکت کردم و بعد آن مسابقات به اردوی تیم ملی والیبال نشسته دعوت شدم. @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🏆 با اولین حضور، قهرمانِ جهان شدیم ۲  گفت‌وگو با علی کشفیا، رکورددار قهرمانی پارالمپیک والیبال نشسته جهان 🏐بخشی از متن⬇️