⚜️#حکایت
👈روزی فقیری با #لباس چر کین به نزد پادشاهی در آمد!
☺️پادشاه از آمدن او روی در هم کشید.
یکی از نزدیکان پادشاه گفت:
ای بی ادب! این مقدار هم نمیدانستی که با لباس کثیف نزد سلاطین آمدن #عیب است؟!
🌷فقیر در پاسخ گفت: با لباس چرکین از پیش پادشاهان برگشتن، عیب دو چندان است!
🍎پادشاه را این سخن خوش آمد و او را خلعت فراوان بخشید.
برچسب ها:
#رياست ، #اقتصاد، #فقر
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰ادامه مقدمه ها 9
https://eitaa.com/dastan_latifeh/13
🌷شعار مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (ع)
https://eitaa.com/manabe_eslami/7
👈آماده سازی دانش پژوهانی خلاق در عرصه های مختلف است بطوری که نمونه کاری آن در کانال مدرسه تعليم و تربيت قابل مشاهده است.
@madresehtalim
☺️توضيح:
👈بخواست خدا تصميم بر اين است که با #آموزش های مختلف دانش پژوهان خود را به نوعی آموزش دهیم که بتوانند خوب #فکر کنند و بينديشند و بر اثر مرور کلمات و #سيره_بزرگان آنان از خلاقيتی در عرصه های مختلف برخوردار شوند که بتوانند خلق کلمات و #سخنان_حکيمانه کنند تا در زمينه های مختلف #حاضر_ جواب بوده؛ نه که تؤری های نا کار آمد را طوطی واری بخوانند و ندانند عمرشان را در چه راهی از دست داده اند.
برای اجرای اين طرح برنامه هايي در پيش است
از جمله #خلاصه و #چکيده_نويسی تک خطی منابع مختلف است.
👈البته از ساليان دور به تهيه پيش نياز های اين خدمت بزرگ به جامعه اقداماتی کرده ايم و بحمد الله به حد نسبتاً خوبی دست يافته ايم .
از جمله منابع که سريع تر ما را به اين هدف می رساند و راهکارهای خوبی به ما ارائه می دهد، #داستان_های_بهلول است که به صورت موضوعی الفبائی در آمده و آماده برای اين عمليات است.
🌷اکنون به نمونه ای از اين حکايت های منسوب به بهلول توجه فرمائيد.
👈خلاصه و چکيده نويسی تک خطی
🌷#آفت_رياست_و_مديريت #همنشينی با #نادان ها است و غافل شدن از عاقلان #دانا و #هوشيار.
☺️حکایت هارون و صیاد
👈آورده اند که خلیفه هارون الرشید با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج بودند ، بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد .
در آن حال صیادی زمین ادب را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت خلیفه آورده بود .
هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند !
زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت :
این مبلغ برای صیادی زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری و کشوری انعام بدهی و چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر صیادی هم نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندک مدتی تهی خواهد شد ...
هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم ؟
مکر زنانه
گفت: صیاد را صدا کن و از او سوال نما این ماهی نر است یا ماده ؟ اگر گفت نر است بگو پسند مانیست و اگر گفت ماده است باز هم بگو پسند ما نیست و او مجبور می شود ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد .
بهلول به هارون گفت :
فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود .
صیاد را صدا زد و به او گفت : ماهی نر است یا ماده ؟ صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه ماده بلکه خنثی است .
هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند !!!
صیاد پول ها را گرفته ، در بندی ریخت و موقعی که از پله های قصر پایین می رفت یک درهم از پولها به زمین افتاد . صیاد خم شد و پول را برداشت !
زبیده به هارون گفت :این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد .
هارون هم از پست فطرتی صیاد بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت مزاحم او نشوید .
هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد وگفت : چقدر پست فطرتی که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود .
صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم . بلکه نمک شناسم و از این جهت پول را برداشتم که دیدم یک طرف این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه روی زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است !
خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر هم به صیاد انعام دادند و به بهلول گفت :
من از تو دیوانه ترم به جهت اینکه هردفعه مرا مانع شدی من حرف تو را قبول ننمودم و حرف آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم ...!
☺️برچسب ها: منتقل شد
نمک شناسی حاضر جوابی ارزش ها مکر و حيله و فريبکاری
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰عوارض بی عدالتی
#حکایت
✅روزی #بهلول را گفتند:
شخصی #دزدی کرده بود را گرفته اند،
به نظرت باید چکارش کنند؟
بهلول گفت:
باید دستان حاکم آن شهر را قطع کرد!
همه با تعجب پرسیدند:چرا؟؟؟
مگر حاکم دزدی کرده که دستش را قطع کنند؟
بهلول در جواب گفت:
#گناهکار اصلی حاکم شهر است
که مردمش باید برای امرار معاش دزدی کنند!
https://eitaa.com/dastan_latifeh
💦بسم الله الرحمن الرحیم💦
🔐 بیائید گرهگشا باشیم🔐
🌹امام حسن مجتبی "علیهالسلام" در مسجد معتکف بودند که مردی نزد ایشان آمد و عرضه داشت : 👇
🎄«ای فرزند رسول خدا! من مقروضم و میخواهند به خاطر بدهیام مرا #حبس کنند.»🌷
💟 امام حسن علیه السلام فرمودند: 👎
☀️«در حال حاضر مالی در اختیار ندارم که #قرض تو را بپردازم.»🌷
⚡️آن شخص عرض کرد: 👇
💠«پس #وساطت کنید تا به من #مهلت دهند.»🌷
🎇 امام حسن "علیه السلام" برخاستند تا همراه #بدهکار بروند.🌷
🎇 ((ابن مهران)) که آنجا حضور داشت به ایشان عرض کرد : 👇
«ای فرزند رسول خدا ! آیا اعتکاف را فراموش کردید؟!»🍒
💠👈امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:👇
🎆 « نه ،فراموش نکردهام، منتها جدّم رسول خدا "صلی الله علیه وآله" فرمودند:👇
♦️👈کسی که در راه برآوردن #حاجت برادر مسلمانش بکوشد، چنان است که نُه هزار سال خدا را #عبادت کرده باشد. عبادت کسی که روزها را #روزه گرفته و شبها را به #شب زندهداری و عبادت مشغول باشد.»🌷
📚من لایحضره الفقیه، جلد۲، صفحه ۱۸۹🍃
📚وسائل الشیعه، جلد ۱۰، صفحه ۵۵۰🍃
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰ستايش کار و تلاش
#خاطرات_معصومان_(ع)_
🌷مرگ خوب / مرگ بد
◀️محمّد بن مُنكدِر که صوفی مسلک بود، امام باقر (ع) را دید که در هوای گرم به سوی نخلستان مي رود.
▫️پيش آمد و گفت: در اين هوای گرم، طلب #دنيا سزاوار نيست!
❓اگر در اينحال #مرگت فرا رسد در پيشگاه پروردگار چه خواهی گفت؟
✅حضرت گفتند: اگر مرگم در اين حال برسد، در راه انجام #وظيفه و كسب #مال حلال برای خود و عيال و حفظ #آبرو و #زندگيِ كفاف بوده است و در پيشگاه خداوند مأجور خواهم بود.
من از #مرگ بيم دارم در صورتي كه در حال #معصيتی از معاصی خدا بمیرم.
📕اعلام الوری ص 263
💽 @kotahshenidanie 💽
-توماس ادیسون
انسانهای بسیار موفق زیادی در دنیای ورزش و تجارت چنین ارتباط سالمی را با شکست برقرار کردهاند. یکی از مشهورترین مخترعین یعنی توماس ادیسون هزاران بار تلاش کرد تا توانست لامپ را اختراع کند. ادیسون صدها ماده را آزمایش کرد تا بتواند از آنها بعنوان رشتهی داخل لامپ استفاده کند. اما همیشه مشکلی در سر راهش پیش میآمد. بسیاری از آن مواد میسوختند، بعضی از آنها منفجر میشدند و برخی نیز حباب لامپ را ذوب میکردند. بنابراین، همیشه چیزی برای شکست خوردن پیدا میشد. اما او هرگز دست نکشید و به شکست فقط به چشم یک قدم بسوی پیروزی و موفقیت نگاه میکرد.
ادیسون در یک جملهی مشهور اعلام کرد: “من هرگز شکست نخوردم، آنها فقط 9999 روش از بین 10000 روشی بودند که جواب نمیدادند”.
چنین نگرشی به شکست بعنوان “یک تجربهی باارزش” به او کمک کرد تا در راهش ثابتقدم باقی بماند. همین دیدگاه باعث شد که یک سفر به ژاپن داشته باشد، جایی که او توانست از نوعی گیاه “بامبو” که یک مادهی عالی برای ساخت رشتهی داخل حباب لامپ بود، استفاده کند.
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰کودک خردسال و #موعظه
👈موقعی که خلافت به #عمربن_عبدالعزیز منتقل شد، هیاءت هایی از اطراف کشور برای عرض تبریک و تهنیت به دربار وی آمدند که از آن جمله هیاءتی از حجاز بود. #کودک خردسالی در آن هیاءت بود که در مجلس خلیفه به پا خاست تا سخن بگوید.
خلیفه گفت : آن کس که سنش بیشتر است ، حرف بزند.
کودک گفت : ((ای خلیفه مسلمین ! اگر میزان #شایستگی ، سن بیشتر باشد، در مجلس شما کسانی هستند که برای خلافت شایسته ترند.))
عمر بن عبدالعزیز از سخن طفل به عجب آمد، او را تاءیید کرد و اجازه داد حرف بزند.
کودک گفت : از شهر دوری به اینجا آمده ایم . آمدن ما نه برای طمع است نه به علت ترس ! طمع نداریم برای آن که از #عدل تو برخورداریم و در منازل خویش با اطمینان و #امنیت زندگی می کنیم . ترس ندایم زیرا خویشتن را از ستم تو در امان می دانیم .
آمدن ما در این جا فقط به منظور #شکرگزاری و #قدردانی است .
((عمربن عبدالعزیز)) به کودک گفت : ((مرا موعظه کن !))
کودک گفت :
((ای خلیفه مسلمین ! بعضی از مردم از حلم خداوند و همچنین از تمجید مردم دچار #غرور شدند. مواظب باش این دو عامل در شما ایجاد غرور ننماید و در زمامداری گرفتار #لغزش نشوی .))
عمر بن عبدالعزیز از گفتار کودک بسیار مسرور شد و از سن او سوال کرد.
گفتند: ((دوازده ساله است .))
- المستطرف ، ج 1، ص 46؛ کودک از نظر وراثت و تربیت ، ج 2، ص 279.
🔰کاربرد اين حکايت در موضوع: پند، نصيحت، موعضه.
https://eitaa.com/dastan_latifeh