🔰تغيير نگاه و نگرش
🌷راهکار حال خوب
📚#داستان_کوتاه
در ژاپن مردمیلیونری برای #درد چشمش #درماني پیدا نمیکرد
بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت
راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند
وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند
و چشمان او خوب شد.
تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد
زمانی که راهب به محضر ميليونر می رسد جویای حال وی می شود
مرد میلیونر می گوید:
خوب شدم
ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام...
راهب با #تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام
برای مداوا،تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه مي كرديد !!
👈برای درمان دردهايت، نمی توانی #دنیا را تغییردهی...
بلکه با تغییر نگرشت می توانی دنیا را به کام خود دربیاوری..
تغییر دنیا کار احمقانه ایست
ولي، تغییر#نگرش ارزانترین و موثرترین راه است.
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰 نگرش
نگهدارى
🔰 نماز
🌷اهميت نماز در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید #نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم.
حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟
آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم.
پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟
مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند.
پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی_نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.
📙 تفسیر عیاشی، ج1: 25. 🌷برکات نماز
https://eitaa.com/dastan_latifeh/34
🌷توفيق توبه در اثر نماز
https://eitaa.com/dastan_latifeh/189
🌷نکته ای در شناخت نماز
https://eitaa.com/dastan_latifeh/120
🌹نکته ای در باره توجه به نماز https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/192 نمامى
نمونه
نوشته
نوشيدن
نوميدى
نويد
نهاد
نهى از منكر
نياز
نيايش
نيت
🔰قلب و نیت
📚#داستان_کوتاه
👌بخونین قشنگه♥️
دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، #ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
اسماعیل همیشه زمین اش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار #آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.
ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصول اش همان شد.
زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
در راز این کار #حیرت ماند. اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما ،پرندگان گرسنه راکه چیزی نیست بخورند، آنها را هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند و لی تو #دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو #آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود. پس بدان انسان ها نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و #قدرت فکرشان را .برو قلب و #نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت ، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.
شبيه اين داستان سر زمين يونجه سعيد آباد گلپايگان مشاهده شد.
علت آن هم مردی اهل عبادت و ديگری بی موالات.
🔰نيرنگ
نيكوكاران
نيكوكارى .
🔰نيكى
🌷عاقبت نيکی و بدی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/341
https://eitaa.com/dastan_latifeh/66
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
9️⃣2️⃣ حرف و :
🔰وابستگى
واجبات
واگذارى
🔰#والدين
🌷بايدها و نبايدهای والدين نسبت به فرزندان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/64
🌷سبب آمرزش والدين
https://eitaa.com/dastan_latifeh/114
وام
🔰#وجدان
🔰#وحدت ✅ نياز به وحدت 👈د ر زمان خليفه دوم، سفيرى از جانب قيصر روم به مدينه آمد، و اظهار داشت : من سخنى با خليفه مسلمانان دارم، او را پيش خليفه بردند. او به خليفه گفت : شما ما را به دين اسلام دعوت مى كنيد و حال آن كه خودتان در دين اسلام، شك و ترديد داريد؟ خليفه گفت : چطور؟ سفير جواب داد : مگر شما هر روز در فريضه نماز، اين كلام را نمى گوئيد؟ اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ :خدايا! ما را به راه راست، هدايت فرما، پس اگر خود را حق مى دانيد و راه حق را يافته ايد؟ اين طلب هدايت به راه راست چه معنى دارد؟ خليفه و اطرافيان متحير ماندند؛ ماجرا را به حضرت امير (ع) رساندند. حضرت فرمود : مراد از (اِهْدِنا) يعنى : همچنان كه بما توفيق عطا فرمودى، تا عبادت و بندگى تو را، در گذشته و حال بجا آورده ايم، همچنان ما را توفيق عنايت فرما، در بقيه عمر خود نيز عبادت ترا بكنيم ؛ و ما را در صراط مستقيم ثابت و پايدار بدار
📚کتاب نكته هاى برگزيده، 205.
وحشت
وحى
ورد
ورزش
ورع
🔰وساطت
🌷وساطت در پرداخت بدهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/128
وسوسه
وسيله
وصيت
وضو
وطن
🔰وظيفه
🌷اهميت انجام وظيفه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/130
وعده
وعظ
وفادارى
وقار
وقاهت
وقف
وكالت
ولايت
🔰ولخرجى و گشاده دستی
🎂پرهيز از ولخرجی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
ولع
وليمه
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰مدارا با والدين
📔#داستان_کوتاه
👈مـردی نـزد عالمی از پــدرش شکایت کرد.
گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد.
پیــر شده است و از من می خواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر می گوید پنبه بکار و خودش هم نمی داند دنبال چیست؟
مرا با این #بهانهگیریهایش خسته کرده است...
بگو چه کنم؟
عالم گفت: با او بساز
گفت: نمیتوانم
عالم پـرسید: آیا فرزنـد کوچکی در خانه داری؟
گفت: بلی
گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را میزنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست
آیا او را نصیحت میکنی؟
گفت: نه چون مغزش نمیرود و ...
گفت؛ میدانی چرا با فــرزندت چنین برخورد میکنی؟!
گفت: نه
گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده ای و میدانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نکردهای، هرگز نمیتوانی اقتضای یک پیر را بفهمی!!
"در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشهگیر میشود، عصبی می شود، احساس ناتوانی می کند و ...
"پس ای فرزند برو و با پدرت #مدارا کن اقتضای سن #پیری جز این نیست."
🔰در ادامه حرف واو:
👈موضوع وحدت و اتحاد را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/288
https://eitaa.com/dastan_latifeh
انفاق ولايتمداری
💎روزی یک کشتی در ساحل لنگر انداخت، بار کشتی بشکههایی از عسل بود
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت: از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی
تاجر نپذیرفت و پیرزن رفت...
سپس تاجر به دستیارش سپرد که آدرس آن پیرزن را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد. آن مرد تعجب کرد و گفت از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد: ای جوان او به اندازه خودش درخواست میکند و من در حد و اندازه خودم می بخشم...
پروردگارا ...
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمی شناسیم
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید
@madresehtalim
https://eitaa.com/dastan_latifeh
ادامه حرف واو:
🔰#وحدت
☺️تلاش برای وحدت بين مذاهب و فرق
🌷تدبير براي ايجاد وحدت و الفت بين شيعه و سني
👈در يكي از سال ها شب اول ماه رمضان هلال ماه نزد اهل تسنن در شهر سامراء ثابت شد و در نزد ثابت شد مرحوم ميرزا محمد حسن شيرازي امر فرمودند كساني كه از اهل تسنن ماه را ديده اند حاضر شوند و در نزد ميرزا گواهي بدهند . پس از آنكه حاضر شدند و #شهادت به #رويت_هلال دادند مرحوم ميرزا به ثبوت اول ماه رمضان حكم دادند . بعضي از مردم به عنوان #اعتراض عرض كردند چه سبب شد كه قول آنها را به رويت ماه قبول كرديد ؟
فرمود: من خودم ماه را ديدم ولي چون خواستم بين مسلمانان علاقه و وحدتي ايجاد كرده باشم اين چنين نمودم . (پندهائي از رفتار علماي اسلام ص 48)
🌷نمونه اي ديگر از حلم و تدبير
حكايت مي كنند كه جماعتي از بچه هاي شهر سامراء شروع به آزار و اذيت مرحوم ميرزاي شيرازي (قدس سره ) و شيعه هاي آنجا نمودند و ليكن شيعه ها بنا به دستور ميرزا اين آزارها را تحمل كردند، تا آنكه يك جواني مي خواست ازدواج كند با خود فكر كرد كه به نزد ميرزا رفته و درخواست كمك كند و چنانچه به خواسته اش اعتنا نكرد او را توهين و اذيت كند .
پس آمد به منزل ميرزا و درخواست كمك نمود .
ميرزا فرمود: ازدواج شما چه مبلغ خرج دارد ؟ جوان گفت : بيست ليره .
آن مرحوم تمام آن مبلغ را به او داد .
جوان بسيار خوشحال شده آمد داستان را به پدرش و پدرش هم به ديگران و بزرگان شهر نقل كردند كه همه از شنيدن اين بزرگواري شگفت زده شدند و گفتند سزاوار نيست كه چنين شخصيتي را كه در شهر ماست اذيت و آزار كنند .
جماعتي از آنان با يك شمشير و قرآن به نزد ميرزا آمدند (اين رسم عذر خواهي و توبه آن زمان بوده ) عرض كردند فرزندان ما شما را اذيت و آزار كرده اند چنانكه مايل باشيد از تقصير آنها بگذريد و گر نه با اين شمشير انتقام بگيريد و ما به اين قرآن سوگند مي خوريم كه بعد از اين شما را اذيت نكنيم .
مرحوم ميرزا فرمود: اينها فرزندان من هستند و احتياجي به انتقام نيست و من به خوشرفتاري و حسن همجواري شما اطمينان دارم .
اين حسن تدبير ميرزا سبب شد كه يك الفت و محبتي بين شيعه و سني و بين ميرزا و بزرگان شهر پيدا شد.
(پندهائي از رفتار علماء ص 60)
☺️برچسب ها:
👈اتحاد، همدلی
https://eitaa.com/dastan_latifeh