eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی داستان، طنز،لطيفه ها و خاطرات آموزنده
105 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰با سلام 🌷به فرهنگ هزار موضوعی! داستان، طنز، لطیفه. خوش آمدید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷☺️☺️☺️☺️🌷🌷🌷🌷🌷🌷 👈برای مشاهده اهداف این کانال و نيز انواع و اقسام داستان، طنز، لطیفه؛ جدول و لیست موضوعات و واژه های معارفی دینی از این لینک استفاده شود . https://eitaa.com/dastan_latifeh/13 https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰آگاهی بخشی به شيوه های مختلف 👈می بينيم معصومان (ع) ارائه راهکار داشتند 🌸فردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت: من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت: نمی توانم چیزی نخورم . امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست. ( بحار الانوار جلد 78 صفحه 126) https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂👌 در عهد رسالت پیامبر(ص) چون اين آيه فرود آمد كه: «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها.»« اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.» يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم. پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد. مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟ گفتند: بلى. مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند. آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد: آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است. آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند. زن جهود در دست و پاى رسول خدا (ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم. 📙چهل داستان از عظمت قرآن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا [ای انسان!] آنچه از نیکی به تو رسد، از سوی خداست و آنچه از بدی به تو رسد، از سوی خود توست. و [ای پیامبر! از نیکی هایی که از سوی ماست اینکه] تو را برای مردم به پیامبری فرستادیم، و گواه بودن خدا [بر پیامبریِ تو] کافی است. ⚜️جزء «۵» سوره نساء آیه «۷۹»⚜️ https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰گفتگوي با 👈روزي جنيد بغدادي با مريدان خود به قصد سفر از بغداد بيرون رفت، و در بين راه از بهلول سراغ گرفتند گفتند: مردي ديوانه است گفت نشاني او را به من بدهيد كه با او حرف دارم. بهلول را در صحرايي يافتند. جنيد پيش رفت سلام كرد. بهلول پرسيد كيستي؟ پاسخ داد: شيخ جنيد بغدادي بهلول گفت: تويي شيخ بغداد كه مردم را مي‌كني؟ گفت: آري بهلول پرسيد: وقتي گرسنه شدي و مي‌خواهي بخوري چه مي‌‌‌‌‌‌‌‌كني؟ شيخ گفت: اول الله مي‌گويم، سپس از پيش خود مي‌خورم و لقمه كوچك برمي‌دارم به طرف راست دهان مي‌گذارم، آهسته مي‌‌‌جوم ،به لقمه‌ي ديگران نظر نمي‌كنم، در وقت بدون نيستم با هر لقمه كه مي‌خورم حمد خدا را مي‌گويم، و در اول و آخر غذا دستهايم را مي‌شويم. بهلول روي گردانيد وگفت: تو پير و مرشد مردمي و طعام خوردن نمي‌داني؟ سپس به راه افتاد. مريدان گفتند: يا شيخ او ديوانه است گفت: حرف راست ودرست را از ديوانگان بايد شنيد. و به دنبال بهلول رفت. بهلول پرسيد كيستي؟ گفت: جنيد بغدادي كه طعام خوردن خود نمي‌داند. پرسيد آيا گفتن مي‌داني؟ گفت: سخن به اندازه مي‌گويم؛ به قدر درك مخاطب مي‌گويم؛ خلق را به خدا و رسول خدا مي‌خوانم، و آن قدر سخن نمي‌گويم كه مخاطبين ناراحت شوند، ودقايق ظاهر و باطن را مراعات مي‌كنم. بهلول گفت: برو كه سخن گفتن هم نمي‌داني وحركت كرد شيخ دوباره درپي‌اش روان شد. بهلول پرسيد كيستي؟ گفت: جنيد بغدادي كه طعام خوردن و سخن گفتن خود نمي‌داند. بهلول گفت: آيا خفتن را بلد هستي؟ شيخ گفت: وقتي نماز و ذكرها را به انجام رساندم مي‌پوشم و آنچه خفتن از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيده به جاي مي‌آورم. بهلول گفت: خفتن را هم نمي‌داني. خواست دور شود كه شيخ دامنش را گرفت و گفت به خاطر خدا مرا بياموز. بهلول گفت: آنچه گفتي فرع است واصل در طعام آن است كه لقمه، باشد، و اگر نه لقمه حرام را با هر آداب و رسومي كه تناول كني باعث سياهي مي‌شود؛ و اما سخن گفتن ، بايد براي خوشنودي باشد كه اگر براي طلب دنيا باشد بهتر از سخن گفتن است و اما خفتن. بايد كه در وقت خفتن، دل از بغض و و و غيره خالي باشد ودر حال حق باشي تا خواب روي. علي اكبر رباني، داستانهايي از بهلول عاقل، ص 79 https://eitaa.com/dastan_latifeh