کلیه عناصر هستی بر ما اثر میگذارند و ما نیز میتوانیم برآنها اثر بگذاریم، و از آن جایی که تمام حرکتها در این عالم برآیندی است، لذا برای اینکه بتوانیم به سمت و سویی حرکت کنیم باید کلیه نیروهایی که به ما وارد میشود و ما می توانیم بر آنها نیرو وارد کنیم را محاسبه کنیم تا بتوانیم برآیند آنها را به سوی هدفمان به دست آوریم؛ بنابراین باید هر کدام از خطوط موجود در شکل که نمایاننده یک نیرو وارده به ما هستند یک «معادله» تعیین کنیم یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت نیرو در هنگام ارتباط، تا بتوانیم برآیند این معادلات را طوری به دست آوریم که رو به سوی هدف باشد.
چقدر و چگونه باید به بدن بپردازیم (تعیین کلیه عوارض زمانی، مکانی، کمی، کیفی، جهتی و …) تا برآیندش با نحوه پرداختن به محیط و نحوه پرداختن به همنوع و نحوه توجه به فرشتگان و نحوه توجه به شیاطین و …، رو به سوی خدا باشد.
دقّت دراين نمودار نشان ميدهد كه كوچك ترين تغيير در هر يك از نقاط ارتباطی به ديگر نقاط هم سرايت میكند، هر نقطه را كه حركت دهيد تمام نقاط ديگر هم حركت خواهند كرد. اگر بخواهيم جهت حركتِ “انسان به سوی خدا” را تنظيم كنيم، بدون تنظيم ارتباطات نقاط ديگر، نمیتوان جهت مطلوب را ايجاد كرد. وقتی انتخاب يك رنگ يا مدل لباس، در روحيّه انسان تأثير دارد و تغييراتی در احساسات و در پی احساس، در افكار ايجاد ميكند و اين تغييرات در دراز مدت سبب تغيير جهت حركت زندگی ميشود، [1] آيا ميتوان بدون ارائه برنامه برای جوانب مختلف زندگی و ايجاد اثرات حساب شده درفكر و روحِ فردی و جمعی، انسان را در كوتاهترين و سريعترين و باكيفيتترين حركت به سوی خدا بُرد؟
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
با توجه به نظريّه “هستی شبكهای” و ملاحظه تعريف و اهداف دين، دين بايد برای سؤالات زير پاسخ داشته باشد (يعنی دين بايد برای موارد زير كه عناصر حياتی زندگی انسان هستند طرح و برنامه ارائه دهد تا بتواند هدف نهايی خود را محقق كند): (انتقال به مبنای دینشناسانه)
چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشيم؟
چگونه به هدف زندگی برسيم؟
چگونه قلب و روح سالم داشته باشيم؟
چگونه فكر و ذهن فعال و خلّاق داشته باشيم؟
چگونه بدن سالم داشته باشيم؟
چگونه ارتباط مفيد با ديگر انسانها داشته باشيم؟
چگونه محيط زندگی سالم داشته باشيم؟
چگونه نيازهای خود را به درستی برطرف كنيم؟
موارد زير نيز برخی از جوانب و لايههای زندگی هستند كه بنا بر مقتضای شبكهای بودنِ هستی، دين تا برای آنها طرح و برنامه نداشته باشد نمیتواند انسان را به هدف مورد نظر خود برساند[2] و يك دينشناس بايد الگو و مدلی را كه دين برای آنها بيان كرده است شناسايی و ارائه كند:[3]
نظام عبادی، نظام اخلاقی، نظام تربيتی، نظام آموزشی، نظام توليد و مصرف غذايی، مدل لباس و مسكن و استراحت، نظام بهداشتی، نظام حقوقی و قضايی، نظام امنيتی، نظام تجاری و اقتصادی، نظام زندگی اجتماعی و تعاون و فعاليّتهای گروهی، نظام حكومتی و تصميمگيری، الگو و مدل فرهنگی، نظام خانوادگی و نظام رسانهای .….. (رجوع به نقشه تمدن)
انتقال به بحث تفصیلی از مبانی هستیشناسانه
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
فلسفه، حکمت متعالیه، هستیشناسی، نقشه هستی، هرم هستی، مخروط هستی، نظام علت و معلولی، فرمول حرکت
پی نوشت ها:
[1]. اين نمودار الهام گرفته از نمودار زير است كه در كتاب “معادشناسي”، تأليف مرحوم علامه آيهالله حاج سيدمحمدحسين حسينی طهرانی قدسسره، انتشارات حكمت، ج۶، ص۲۰۰ آمده است. مبانی فلسفی نمودار نيز در همان قسمت از كتاب تشريح شده است.
دركتاب”هرم هستی”، ص۱۷۵ نيز آمده است: “وجه تشبيه جهان هستی به مخروط يا هِرَم اين است كه همانگونه كه رأس مخروط بسيط و ناپيداست و در عين بساطت، محيط و فراگيرنده تمام جسم مخروط يا هرم است، مقام غيب الغيوب و غيب مكنون نيز به همين گونه است كه در عين احاطه و حضور قيومی در تمام مراتب هستی، اختصاص و تعيّن مخصوصی به هيچ يك از نقاط مخروط ندارد؛ و نيز به خاطر اين است كه در عين اتصال مستقيم و ناگسستنی كه ميان تمام نقاط جسم مخروط و راس حاكميت بنيادی وجودی دارد، مراتب قرب و بُعد ذاتی و شدت و ضعف تعلّقی ميان مراتب متكثره حكمفرماست كه میتواند از كثرت تشكيكی حكايت كند و از همه گذشته در هرم هستی میتوان قاب قوسين را بهخوبی ترسيم رياضی نمود و رأس مخروط را در قاب قوسين قرار داد.”
[2]. بررسی كتاب”مبانی كلامی جهتگيری دعوت انبياء”، احد فرامرزقراملكی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی۱۳۸۰، میتواند در اين بحث راهگشا باشد.
[3]. هم در مقياس خُرد و هم در مقياس كلان
برچسب #حکمت متعالیه #شبکه هستی #فرمول حرکت #فلسفه #مخروط هستی #مفهوم شبکه #نظام علت و معلولی #نقشه هستی #هرم هستی #هستی #هستیشناسی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
– ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا به صورت برداری و برآيندی است. (موضوع، كاركردی مستقل از ديگر عناصر محيط ندارد.)
– ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نيز میباشد. (تركيب تا رسيدن به علتالعللهای كلان و ريشهای در ابعاد مختلف)
– موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بيرونی، احتمالا در حال تغيير دائمی هستند.
– موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میكند.
– موضوع، احتمالا دارای اهداف اوليه و ميانی نيز هست.
– هدف نهايی و ديگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نيز میباشند.
– صورتبندی موضوع، احتمالا از زوايای ديد مختلف، تغيير میكند.
نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای كليه احتمالات فوق
نگرش سیستمی به زندگی، یعنی بررسی جریان زندگی در فضای کلیه احتمالات فوق.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر دين صرفا مجموعه كنارهم گذاشته شده از تك گزارهها نباشد (جمع جبری گزارهها) بلكه دارای هويّتی مجموعی و شبكهای باشد (جمع برداری ميان گزارهها و برآيند آنها با معادلات حاكم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستيابی به كاركرد اصلی و بهينه دين، بدون نگرش سيستمی و شبكهای ممكن نخواهد شد.
اگر با نگرش سیستمی به دین نگاه کنیم موارد زیر را خواهیم یافت:
۱.دين، مجموعهيی از عناصر و گزارههای بهه همپيوسته و نظاممند است.
۲.اين عناصر و اجزاء، تابع اهداف دين هستند و هدفگرايی دين، به اين عناصر شكل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با يكديگر را تعيين ميكند.
۳.اتحاد مبدأ پيدايش دين با مبدأ پيدايش هستی، پل ارتباطی دين با واقعيتهاست و بر اين اساس، برنامههای دين جلوههايی از معادلات واقعی است و برنامههای دين، مدل كردنِ واقعيتها است.
۴.دين، اهداف و برنامههای خود را اولويتبندی میكند.
۵.دين، به عناصر محيطی خود تعامل دارد.
۶.دين، برای شكلدهی به عناصر محيطی خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغيير و تحول میبخشد.
۷.دين از تضاعف نيروبخشی برای حركت به سمت هدف برخوردار است.
۸.شناخت دين از طريق تحليل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهكاری ممكن است.
۹.برنامههای دين، قابليت خود تنظيمی دارد؛ تعادلگرا و تكاملی است.
۱۰.برنامههای دين، در فرآيندی پيوسته و مستمر و تدريجی تحقق میيابند.
۱۱.هويت و برنامههای دين را ميتوان از منظرِ “محرك – پاسخ” مطالعه كرد. دين دارای شبكه عصبی منسجم و در تحت مديريت اهداف است كه نسبت به محركها واكنش نشان میدهد.
۱۲.گزارههای دين را بايد در عرصه اهداف و اولويتهای آن بررسی كرد.
۱۳.سيستم دين از سه خُرده سيستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشكيل شده است.
۱۴.اين خُرده سيستمها، مسئوليت تقسيم كار و فعاليتها را در سيستم اصلی به عهده دارند.
۱۵.بخش استراتژيك هر سيستمی از سه مولفه: تعادل حياتی، ميدانهای نيرو و برآيند بُرداری تشكيل میشود. تعادل حياتی، نقطه ثقلی است كه مجموعه سيستم خود را براساس آن متعادل میكند و محيط درونی خود را ثبات میبخشد و بين نيروهای درونی و بيرونی موازنه برقرار میكند. ميدان نيرو، صافی كليّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است كه نيروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میكند. برآيند بُرداری، ابزار اندازهگيری نيروها و عوامل علّی و محركهای سيستم هستند. در اين تحليل، سطوح تعامل عوامل با يكديگر مشخص میشود. در سيستم دين نيز اين سه مؤلفه به وضوح وجود دارند:
الف- تعادل حياتی در دين، طيف اهداف دين است كه نقطه ثقلِ فازیای است كه مجموعه گزارههای دين را منسجم و متعادل كرده و موازنههای لازم بين محركها و پاسخها را ايجاد مینمايد.
ب- ميدانهای نيرو در دين، حداقلها وحداكثرهايی است كه در موضوعات مختلف توسط دين تعيين شده است. اين حداقل وحداكثرها، مرزها و حدودی هستند كه بهعنوان صافی جهتدهنده به كليّه ارتباطات ميانگزارهای در عرصه دين و صافی فعاليتها در عرصه دينداری عمل میكنند.
ج-برآيند بُرداری در دين، گزارههايی هستند كه سطوح و لايهها و معادلاتِ كلی را بيان میكنند و رابطه بين آنها را تبيين مينمايند. اين گزارهها توسط علمِ “قواعدفقه” و علمِ “اصولفقه” به تفصيل تعريف و توصيف شدهاند.
اگر چنين باشد آنگاه دين قانونگذار، ساختارساز، فرآيندآفرين، برنامهساز و راهبرددهنده خواهد بود و میتوان براساس شبكه گزارههای دين، سيستمهای زندگی جمعی بشررا بهزبان قابل مقايسه با سيستمهای رقيب ارائه كرد.
براساس نگرش سیستمی به زندگی، میتوان قالبی را برای رصد و کشف عناصر نهفته در زندگی و جهتدهنده به زندگی و کشف برآیند آنها پیشنهاد کرد. (دریافت قالب برنامهریزی راهبردی برای زندگی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
نگرشی سیستمی، نگرشی سیستمی به دین، دین راهبردی، مدلهای دینی، دین استراتژیک، دین تمدنساز
[۱] مقصود از تبیین به روش تحلیل مفهومی این است که: با استخراج لوازم ذاتی هر مفهوم (با استفاده از روش تشخیص جنس و فصلهای مفهومی و روش استدلال مباشر در علم منطق) مفاهیم تشکیلدهنده مفهوم اصلی و لوازم آن کشف شوند.
و مقصود از تبیین به روش اصل موضوعی این است که: بااستفاده از لوازم گزارههای تصدیقی و تصوری که در علم دیگری اثبات شده است و یاترکیب اینگونه گزارهها، نتیجه جدیدی بهدست بیاید.
برچسب #دین استراتژیک #دین تمدنساز نگرشی سیستمی #دین راهبردی #مدلهای دینی #نگرشی سیستمی #نگرشی سیستمی به دین #نگرشی سیستمی،نگرشی سیستمی به دین،دین راهبردی،مدلهای دینی،دین استراتژیک،دین تمدنساز
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#نگرشسیستمیبهدین
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش سیستمی به دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش سیستمی به دین
8 دقیقه خواندن
317
نگرش سیستمی به دین
نگرش سیستمی به دین دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«نگرش سیستمی» چیست؟ چه کاربرد و کارآمدی دارد؟ «نگرش سیستمی به دین» یعنی چه؟ ( اسلاید بحث ) + (مقاله)
مسأله بحث
چگونه میتوان بیشترین ابعاد و زوایای پدیدهها را کشف کرد و به موقعیت واقعی پدیده در شبکه هستی رسید؟
پیش فرض ها
۱. «نگرش سیستمی» یعنی بررسی پدیده از جهت نحوه ارتباط اجزاء آن با یکدیگر، و با دیگر پدیدهها، برای ایجاد یک اثر و نتیجه.
۲. کاربرد نگرش سیستمی، کشف فرآیندهای فعال در پدیدهها یا تولید فرآیند لازم برای ایجاد یک پدیده است.
۳. کارآمدی نگرش سیستمی، کشف اجزاء و روابط نهفته، و در نتیجه، ایجاد قدرت پیشبینی و کنترلِ برتر از «نگرش خُرد و اتمی» است.
۴. نگرش سیستمی به دین یعنی تحلیل شبکه به هم مرتبط گزارههای دین برای کشف سازهها و فرآیندها در مقیاس کلان تمدنسازانه
۵. نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن (در سه لایه ذهن و فکر، قلب و روح، رفتار و عمل) محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، به هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه.
تبیین بحث
«نگرش» يعنی جهت توجّه به ابعاد وجودی موضوعات و پدیدهها. اشياء مادی به واسطه عناصر زمان، مكان، كميت، كيفيت، اثرگذاری و اثرپذيری (نوع رابطه با ديگر اشياء) در محدوديت قرار دارند، و ذهن انسان نیز قدرت دارد اشياء را برش بزند و لايهلايه كند و ابعاد آن را از هم جدا كند و هر يك را مستقل نگاه كند؛ ذهن میتواند فقط بُعد مكانی شیء را نگاه كند و از اين زاويه به بررسی آن بپردازد يا فقط جنبه كميتی آن را نگاه كند و از اين حيث به مطالعه آن بپردازد. كلماتِ: زاويه ديد، جهت، حيث، بُعد، لايه، جنبه و مانند اينها همگی دلالت بر قابليت ذهن در ايجاد نگرشهای خاص نسبت به موضوعات دارند.
از سوی ديگر ذهن انسان به واسطه انس با ماده و محدوديتهای مادی، جزئی نگر است. يعنی در ديد اوليه فقط متوجّه برخی از ابعاد و جنبهها میشود و برای دستيابی به يك ديد كامل بايد چندين بار از جوانب و زاويههای مختلف شيء را بررسی كند سپس تصاوير به دست آمده در هر يك از بررسیها را كنار هم بگذارد تا بتواند يك ديد كلّی و جامع از موضوع به دست آورد. بنابراين میتوان گفت كه نگرشهای انسان دو گونه است: نگرش خُرد و نگرش كلان. نگرشهای خُرد فقط به اجزاء و خصوصيات آنها میپردازند و توجّهی به ارتباط اجزاء با يكديگر و جايگاه آنها در مجموعه اصلی ندارند (ديد دروني). نگرشهای كلان به ارتباطات اجزاء و مجموعهای كه اين اجزاء ايجاد كننده آن هستند میپردازد (ديد بيرونی).
خود را در موقعيتی فرض كنيد كه طاقه پارچهای را میبينيد. يك وقت است به جنس آن نگاه میكنيد، رنگ آن را بررسی میكنيد،عرض آن را میپرسيد و يك وقت به طرح لباسی كه از اين پارچه میتوان درآورد فكر میكنيد؛ تمام بررسیهای جزئی ما برای رسيدن به يك كلّ است؛ اگر در جزئيات بمانيم و فقط خود را سرگرم بررسی جزئيات كنيم، در حقيقت مانند اين است كه بهترين پارچهها را بخريم و انبار كنيم و با وجود نياز به لباس آنها را ندوزيم نپوشيم.
اگر اين توجّه به برخی از ابعاد باشد، نگرش جزئی است و اگر به تمام ابعاد باشد نگرش كُلی است. ما در زندگی به هر دو گونه از نگرش نيازمنديم ولی نگرشهای جزئی هميشه مقدمهچين و زمينه ساز برای نگرشهای كلّی هستند. بدون يك ديد كلان و محيط بر موضوع، تلاشهای انسان برای رسيدن به حقيقت ناكام میماند. كشف نگرش كلانی كه جزئيات موضوع برای ايجاد آن با يكديگر مرتبط شدهاند از ضروريات فهم موضوع است. با توجه به مطالب فوق میتوان گفت:
اصل «نگرش سيستمی» مبتنی بر پيشفرضهای زير است:
– موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با يكديگر است.
– اين اجزاء احتمالا دارای لايههای درونی و عميقتر نيز هستند. (تجزيه تا رسيدن به ذرات بنيادين)
– ارتباط اجزاء با يكديگر احتمالا بهصورت بُرداری و برآيندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نيست.)
– موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغيرهای بيرون از خود میباشد.
#مفاهیمکلیدی
#نگرشآیندهپژوهانه
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش آینده پژوهانه
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش آینده پژوهانه
13 دقیقه خواندن
116
نگرش آینده پژوهانه
نگرش آینده پژوهانه دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
کارگاه آیندهپژوهی (هویت آیندهپژوهی و روشهای آن) (انتقال به بسته اسلاید یک، بسته اسلاید دو + بسته آموزشی صوتیتصویری)
مسأله بحث
چگونه میتوانیم در محیط رقابت و فراوانی عوامل نامطلوب، برای ارتقاء مستمر زندگی برنامهریزی کنیم؟ (دریافت فایل برنامهریزی راهبردی آیندهنگرانه در زندگی)
پیش فرض ها
آینده جزئی از زندگی ما و دنیاست؛ همان طور که “امروز” نیاز به اندیشیدن دارد “فردا” نیز نیاز به اندیشیدن دارد. توجه به آینده و تفکر درباره آن به معنای خیال پردازی نیست بلکه به معنای واقع نگری است. آنچه در آینده پژوهی مطرح است نگاه متفکرانه به آینده است.[1]
آینده پژوهی چیست و چه فایدهای دارد؟
آینده پژوهی کشف و تحلیل عوامل تأثیرگذار نسبت به آینده، به هدف ایجاد آینده مطلوب است. آینده بر سه نوع است:
الف- آینده ممکن: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید که میتواند در آینده رخ دهد.
ب- آینده محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست (مبتنی بر استمرار شرایط کنونی در آینده).
ج- آینده مرجّح: آنچه مطلوبترین و مرجّحترین رویداد آینده به شمار میرود.
در آینده پژوهی آنچه به عنوان هدف اساسی مطرح است محتمل ساختن آینده مرجّح می باشد.
بدین منظور باید ازآنچـه که میخـواهیـم بیـافرینیم تصـویری روشن و شـفاف در ذهن داشـته باشیـم. همچنین نسبت به آینده ممکنی که علیرغم تردید در وقوعش، تحقق آن اثر بزرگی بر زندگی مردم میگذارد، باید آگاهی لازم داشته باشیم.
درحوزه آينده انديشی چه پرسش های مهمّی مطرح است؟
شاخه اصلی موضوع سوال مساله
مدیریت و برنامه ریزی آینده پژوهی آینده چیست؟ چگونه می توان آینده را شناخت؟
چرا باید آینده را شناخت؟
روند، رویداد و رخداد چیست؟ چگونه می توان روند ها، رویدادها و رخدادهای آینده را رصد کرد؟
تسلط بر آینده یعنی چه؟ چگونه می توان بر آینده مسلط شد؟
مدیریت آینده چیست؟ چگونه می توان آینده را مدیریت کرد؟
تغییر آینده یعنی چه؟ چگونه می توان آینده را تغییر داد؟
آینده با قسمت و تقدیر چه ارتباطی دارد؟ چگونه می توان برنامه ریزی برای آینده را با قسمت و تقدیر هماهنگ کرد؟
برای شناخت آینده دچار چه محدودیت هایی هستیم؟ چگونه می توان محدودیت ها در شناخت آینده را برطرف کرد؟
چه موانعی باعث عدم شناخت صحیح از واقعیت های آینده می شود؟ چگونه می توان احتمال خطای برنامه ریزی در آینده را به صفر رسانید؟
چگونه می توان مدل برنامه ریزی آینده نگرانه طراحی کرد؟
برنامه ریزی آینده نگرانه چیست؟ عدم موفقیت در برنامه ریزی های برای آینده، از چه عوامل، زمینه ها یا شرایطی نشأت می گیرد؟
اگر آینده را نشناسیم، دچار چه آسیب ها یا بحران هائی می شویم؟
چگونه می توان این عوامل، زمینه ها یا شرایط را از بین برد؟
آینده ممکن و مرجّح یعنی چه؟ چگونه می توانيم نسبت به آينده معرفت كسب كنيم؟
روش های آینده پژوهی کدامند؟ عدم موفقیت در برنامه ریزی های برای آینده، چه آسیب ها یا بحران هایی را در پی خواهد داشت؟
علم آینده پژوهی در پاسخ به چه مسأله و نیازی به وجود آمد؟
تاریخچه علم آینده پژوهی چیست؟ محدوديت هايی كه در راه ادراك دقيق واقعيت وجود دارد، چه تأثيری بر شناخت صحيح از شرايط ظهور يابنده در آينده دارد؟
قلمرو این علم تا کجاست؟ آن چه در مقام يك حوزه معرفت علمی به مطالعات آينده شناسی ارتباط دقيق دارد چيست، و رابطه اين حوزه با ديگر قلمروهای معرفت علمی كدام است؟
موضوع آینده پژوهی چیست؟ فناوری كنونی مطالعات آينده انديشی متشكل از چيست؟
هدف از آینده پژوهی چیست؟ چگونه می توان افق های دید را گسترش داد؟
جایگاه آینده پژوهی در بین منظومه علوم کجاست؟ نسبت آینده پژوهی با سایر علوم چگونه است؟
رابطه آینده پژوهی با تمدن سازی چیست؟ چگونه می توان آینده پژوه تمدنی تربیت کرد؟
آینده پژوهی چگونه باعث تمدن سازی می شود؟
آینده پژوهی تا چه اندازه ضمانت اجرائی دارد؟
قطعاَ در مورد آینده موارد یقینی وجود ندارد. اما انسان میتواند در سرنوشت آینده تأثیرگذار باشد. در این میانه دانشی زاده میشود که سعی میکند با پیشبینی عوامل مؤثر در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، هم مهار تغییرات را در دست گیرد و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند. آینده پژوهی فراتر از پیشبینی است و ادعای پیشگویی هم ندارد.
ضرورت آینده پژوهی در زمان معاصر چیست؟
امروزه تغییرات با نرخ سریع تری بوقوع می پیوندند. تغییرات فناوری و متعاقباً تغییر در دیگر جنبه های زندگی، افزایش روزافزون وابستگی متقابل کشورها و ملل، تمرکز زدایی جوامع و نهادهای موجود که به دلیل گسترش فناوری اطلاعات شتاب بیشتری یافته است، تمایل روزافزون به جهانی شدن به همراه حفظ ويژگی های ملی، قومی و فرهنگی و بسیاری عوامل دیگر، لزوم درک بهتر از “تغییرات” و ” آینده” را برای دولت ها، کسب و کارها، سازمان ها و مردم ایجاب می کند. می توان گفت اگر مردم در گذشته های دور به اندازه کافی فرصت داشتند تا زندگی خود را بر اساس عادتهایشان بنا کنند؛ و از این رو بسیار آسوده خاطر بودند؛ اما با پیشرفت علم و فناوری در سده های اخیر، ثبات تقریباَ یک پدیده نادر شده است.
سابقه آينده پژوهی از چه زمانی است؟
در کتاب «الفبای آیندهپژوهی» آمده است:
«…كتاب جمهوری افلاطون آغازگر سنت آرمان شهری (utopia) بود كه در گسترش مطالعات آينده نقش مهمی ايفا كرد. روندهای جهان باستان كه می توانستند به يك آينده پژوهی آگاهانه بينجامند با انحطاط امپراتوریهای بزرگ ايران و روم از بين رفتند. اما در اروپا طی سده های يازده و دوازده ميلادی نهضتی ظهور كرد كه در قرون ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ نيز آرام آرام شتاب يافت. نويسندگان زيادی با الهام از كتاب جمهوری افلاطون آرمان شهر خود را ترسيم می كردند. به عنوان مثال مور در سال ۱۵۱۶ م جزيرهای آرمانی كه تجسم يك جامعهی سعادتمند بود را به رشتهی تحرير در آورد. در طول اين سال ها تا اواسط قرن ۲۰م دانشمندان زيادی همچون ديدرو ودالامبر(Diderot & Dalabert)، جي.بي. بري (J.B,bury) و سپاستين مرسيه فرانسوی كمك شايانی به پيشرفت اين علم از طريق نگاشتن كتاب های فراوانی كردند.
دههی معروف ۱۹۶۰ دههی پيدايش سازمان های آينده پژوهی در گوشه و كنار جهان بود. دراين سال ها همزمان با پيدايش اين سازمان ها كتابهای مقدماتی خوبی در اين موضوع پديد آمد. همچون كتاب مدخلی بر هنر و علم شناخت و شكل دهی به جهان فردا كه كتابی كلاسيك است و هنوز هم در دسترس بوده و آن را رئيس انجمن علمی آينده پژوهی آقای ادواردكورنيش ويرايش كرده است. اين كتاب با همكاری گستردهی اعضاء و كاركنان انجمن جهانی آينده پژوهی نوشته شده و شكل تكامل يافته” پروژهی گسترده فهرست منابع برای قرن سوم امريكا” است. سال ۱۹۶۷ شاهد اولين كنفرانس جهانی آينده پژوهی بود كه در اسلو برگزار شد. اين اجلاس و شركت كنندگان آن به عنوان منبعی برای تعريف كتاب” بشريت در سال ۲۰۰۰” مورد استفاده قرار گرفت. اين كتاب توسط دو تن از اعضای اصلی اجلاس يعنی روبرت يونگ ( مؤسس آينده پژوهی وين) و جان گالتون (رئيس فدارسيون جهانی آينده پژوهی بعد از برت ران دی جوونل) نوشته شد. پس از اين سال ها در دهه ۹۰ افرادی همچون ريك اسلاتر (بنيانگذار مركز آينده پژوهی استراليا) و رولف كربيج (نويسنده كتاب آينده پژوهی و سياست) نقش عمده ای در مطالعات آينده پژوهی ايفا كردند. در همين سال ها يكی از نويسندگان به نام” ضياءالدين سردار” نظرات و انتقادات مبسوطی را نسبت به گسترش آينده پژوهی در مقالهی با نام” استعمار آينده” بيان داشت. در پايان اين سال ها و آغاز قرن بيست و يك بايد از نويسندگانی مانند يونجی ماسودا (استاد ژاپنی علوم اطلاعات) و پاول كندی (استاد تاريخ و نويسنده كتاب آمادگی برای قرن بيست و يك) نام برد.
نخستين فعاليت های آينده پژوهانه در ايران به اوايل دهه هفتاد در دانشگاه اميركبير باز می گردد. در شرايط فعلی تا حدود زيادی از مهجوريت آينده پژوهی در ايران كاسته شده و مراكز متعدد پژوهشی و دانشگاهی، نظير انديشكده صنعت و فناوری (آصف)، مركز آينده پژوهی علوم و فناوری دفاعی، مركز تحقيقات سياست علمی كشور و مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مديريت و برنامه ريزی، مستقيم يا غير مستقيم در اين زمينه فعاليت های زيادی را در دست اقدام دارند. حتی بعد از چند دهه غفلت، به تازگی آموزش آينده پژوهی به عنوان يك رشته دانشگاهی نيز در كشور ما آغاز شده است. اما بايد پذيرفت كه اين دانش به دليل عدم آشنايی و مساعدت مسؤولان كشور و فقدان زيرساخت های فكری و فرهنگی مورد نياز هنوز به شكلی شايسته نهادينه نشده است و بر خلاف كشورهای توسعه يافته، در بالاترين مرتبه ممكن برای سياست گذاران ارشد مقبول نگرديده است.»
روش آینده پژوهی چیست؟
آينده پژوهی دارای اصول اساسیاست، همچنان که روش های متعددی در آن مطرح است كه شمار آن به ۱۹ مورد می رسد. به فراخور هريك از اين روش ها، اصطلاحات خاصی نيز در اين علم مطرح می گردد. تذكر اين نكته ضروری است كه برای آينده پژوهی استفاده از تنها يك روش الزامی نيست.
به این مثال توجه نمایید:
تصور کنید در جایگاه مسؤول ناوبری کشتی قرار دارید. هنگامی که مشغول دیده بانی افق مقابل هستید (رصد محیطی)، دو چیز نظر شما رابه خود جلب می کند. «یک کوه یخ» و «یک کشتی تدارکاتی» که باید به آن بپیوندید. شما سرعت ها و جهت های محتمل کوه یخ و نیز کشتی تدارکاتی را بررسی می کنید (تجزیه و تحلیل روندها) و اطلاعات حاصله را وارد رایانه کشتی می کنید (مدلینگ). سپس مسیرحرکت را چنان ترسیم می کنید که به جای برخورد با کوه یخ به کشتی تدارکاتی بپیوندید (نقشه راه). در حین انجام تمام این فعالیت ها رؤیای به انجام رسیدن مأموریتتان با پیوستن به کشتی تدارکاتی را در سر می پرورانید (چشم اندازسازی). متوجه می شوید که سرعت ها و جهت های کوه یخ و کشتی تدارکاتی ممکن است تغییرکند. لذا شروع به بررسی بر روی گزینه های ممکن در خصوص این تغییرات می کنید تا این اطمینان حاصل شود که بیشترین بخت برای پیوستن به کشتی تدارکاتی وجود داشته باشد (سناریو پردازی). علیرغم تمامی این برنامه ریزی ها، شما می دانید که احتمال وقوع حادثه ای غیر منتظره و برخورد با کوه یخ همچنان وجود دارد. لذا از خدمه کشتی می خواهید که به تمرین تخلیه اظطراری کشتی مبادرت ورزند (شبيه سازی). هنگامی که آنان مشغول به تمرین هستند، شما خود را در موقعیت محتمل ترین وضعیت برای رسیدن به کشتی تدارکاتی فرض کرده و مراحل رسیدن به این وضعیت نهایی را ترسیم می کنید. (پس نگری)
در این مقال، تنها نگاهی به برخی از اصول، اصطلاحات و روش های رایج خواهیم داشت.
الف- اصل: وحدت هستی (انتقال به مبنای هستیشناسانه)
اصل اساسی آینده پژوهی توجه به یکپارچگی هستی است. با این تفکر درک کامل هر موجود بدون توجه به جایگاه آن در کلّ هستی ممکن نیست. هستی یک مجموعه به هم پیوسته در گستره زمان و مکان است. در پی این تفکر ارتباط گذشته و حال و آینده به نحو معناداری خود را نشان می دهد. جهان آینده از درون جهان حال به وجود می آید همان گونه که جهان فعلی از جهان گذشته شکل گرفته است. به همین خاطر توجه کامل به وضعیت موجود و وضعیت گذشته لازم می باشد.
ب- اصل: اهمیت ایده ها
منظور از ایده ها در فضای این مقاله ابزارهای تفکر هستند. ایده ها را می توان به دو قسمت تقسیم کرد:
۱- مفاهیم: مفاهیم همان تصوّرات ذهنی ما هستند مانند مفهومی که از درب، دیوار، فقر، اعتیاد و غیره در نظر ماست.
۲- نظریه ها: ایجاد رابطه بین دو یا چند مفهوم برای نشان دادن چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر. به عنوان نمونه این یک نظریه است: فقر عامل اعتیاد است.
ایده های مربوط به جهان آینده، تصویرهای آینده نامیده می شوند و تفکر عبارت است از کاربرد ماهرانه مفاهیم و نظریه ها به شیوه های مختلف. یکی از این شیوه ها آن است که با ایده های قوی آینده قوی را تأمین نماییم.
ج- اصطلاح: روند
روندها تغییراتی هستند که در مسائل مهم به مرور زمان تحقق می یابند. به عنوان مثال: افزایش موقعیت های شغلی در کشور در طول چند سال، یک روند رو به رشد محسوب می گردد. با کمک اطلاعات آماری تغییرات روندها را به صورت نموداری رسم می گردد.
د- اصطلاح: سناریو
سناریو تصویری از آینده محتمل هستند که با تکیه بر استفاده از تجربه وضعیت موجود، احتمالی باورپذیر گردیده است.
ه- روش: تحلیل روند
بررسی تغییراتی که با عنوان روند شناخته می شوند امکان شناخت علل ضعف و قوت برنامه ریزی را فراهم می سازد. تحلیل روندها باید بسیار دقیق باشد؛ زیرا یک روند مشخص می تواند تأثیرهای بسیار متفاوتی بر ابعاد گوناگون زندگی ما داشته باشد و از سوی دیگر شاید بسیاری از این تأثیرها در نگاه اول قابل کشف نباشند.
و- روش: سناریونویسی
روش سناريونويسی به معنای سازمان دهی اطلاعات و احتمالات آتی در ترسيم و تصويرسازی آينده است. هدف از طرح سناریو آن است که تصویر آینده آن گونه که مطلوب ماست طراحی گردد.
فرق عمده چشم انداز با سناریو در این است که در سناریو، ردّ پای از اکنون به آینده مشهود است به خلاف چشم انداز که بیشتر شبیه پرش به آینده است و لزوماً نمی توان نحوه تدوین چشم انداز را دید.
آفات آینده پژوهی چیست؟
الف- فقدان جامع نگری:
توجه به برخی فرصت ها و برخی تهدیدها و بی توجهی به بسیاری دیگر از عواملی است که ترسیم آینده را با مشکل مواجه می سازد. دید جامع به ما کمک می کند که تمام آن چه تأثیرگذار است را به خوبی بشناسیم و متناسب با آن رفتار نماییم. آن چه در این زمینه بسیار مفید است استفاده از نظرات مختلف است. باید دیدگاه دیگران به ویژه افراد خبره و کارشناس را نسبت به آینده جویا شویم (مشورت)؛ ضمن اینکه کار گروهی و همفکری در این زمینه می تواند بسیار راهگشا باشد.
ب- شکست:
ناامیدی بر اثر شکست در پیشبینی آینده، راه فعالیت های بعدی را می بندد. فراموش نکینم که شکست با وجود برنامه ریزی بهتر از شکست بدون برنامه ریزی است چرا که حداقل فایده ای که در این صورت نصیب انسان می گردد آن است که اقدام غلط به خوبی شناسایی می گردد.
ج- جبرگرایی:
انسان جبرگرا آینده خود را قابل تغییر نمی داند و در نتیجه اقدامی برای آن انجام نمی دهد، در صورتی که قسمت عمده آینده ساخته اراده ماست و اتفاقات غیر منتظره تغییر چندانی در ساختار آینده ما ایجاد نمی کند. نگاهی به زندگی کسانی که با برنامه ریزی به آینده مطلوب دست یافته اند بیانگر همین نکته است. علاوه بر اینکه در یک برنامه ریزی خوب احتمالات غیر منتظره در کنار سایر موارد مورد توجه قرارمی گیرد. به عنوان مثال در سناریونویسی آنچه مطرح است برنامه ریزی برای رویارویی با رویدادهای منتظره و غیر منتظره است. توجه به این نکته ضروری است که هرچه آینده دورتری را مورد نظر قرار دهیم پیچیدگی و تعداد احتمالات افزایش می یابد.
آینده جهان در برخی تحلیلها:
اصول كلی جهانی در امروز و دهه آينده:
حركت صنعت به سوی حفظ محيط زيست
كيفيت همه جا
پذيرش مهاجرين و ايجاد تنوع تفكر
فيبرنوری همه جا
صرفه جويی در مصرف انرژی (نگاوات)
تيم های كاری كوچك و خودگردان
آب ماده گرانبها
بيوتكنولوژي
دارايی های اطلاعاتی به جای طلا
انرژی های غير فسيلی
آموزش كاربردی برای زندگی
پليمرها
تعامل با درايت و ادراك طبيعت
رياضيات كسرها
توليدات مطابق خصوصيات شخصی
حقيقت مجازی
مراحل آینده پژوهی: (انتقال به بحث تفصیلی از کانون تفکر و تصمیمسازی)
۱- شبیه سازی وضع موجود (محیط و روندها و اقدام های فعلی، فرآیندها، باید زمان گذشته و حال با دید تحلیل تاریخی بررسی شود)
۲- شبیه سازی آینده در صورت ادامه وضع موجود
۳- احتمال پردازی اتفاقات برای آینده های ممکن (اتفاقات نسبت به تمامی عوارض)
۴- شبیه سازی بهترین آینده ممکن (آینده مرجح)
۵- ارائه بسته اجرائی
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
روندها و روندسازی، سناریوها، تمدنسازی و پیشرفت، آینده پژوهی
پی نوشت
[1]. ر.ک. الفبای آینده پژوهی، عقیل ملکیفر
برچسب #آینده #آینده پژوهی #تمدنسازی و پیشرفت #روندها و روندسازی #سناریوها #نگرش
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش سیستمی به دین
ماموریت حوزههای علمیه، اسلامشناسی است، فهم دین، ابلاغ دین، دفاع معرفتی از دین، زمینهسازی اقامه دین. اصلیترین صحنه زندگی بشر، تحقق تمدن است، یعنی زندگی در ساختارها و سیستمهای بهینه که کلیه لایههای نیازهای او را پاسخگو باشد.
نقشه سازههای این تمدن به صورت زیر است:
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
توجه به این تقسیمبندی ، سبب میشود بتوان در شبکه کردن آیات و روایات و جمع میان آنها (جمع دلالی)، موقعیت هر گزارهها را تشخیص داد و میدان تاثیر آن را بهدست آورد و در نهایت به مدل اجرایی متشکل از آیات و روایات مرتبط با موضوع نزدیک شد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
طبقهبندی گزارههای دینی ، نگرش و قانون و فرهنگ دین ، لایههای معنایی آیات و روایات ، مدلسازی و فرآیندهای دینی
برچسب #اخلاق #طبقهبندی گزارههای دینی #فرهنگ دین #قانون #لایههای معنایی آیات و روایات #مدلسازی و فرآیندهای دینی #نگرش #نگرش و قانون و فرهنگ دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#نگرشقانونوفرهنگدین
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش، قانون و فرهنگ دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش، قانون و فرهنگ دین
4 دقیقه خواندن
120
نگرش، قانون و فرهنگ دین
موضوع بحث:
تحلیل مفهوم نگرش، قانون، اخلاق و فرهنگ اسلام
مساله بحث:
«نقشه کلان محتوای دین» چیست؟ محورهای کلان محتوایی – نگرش، قانون، اخلاق و فرهنگ
پیش فرض ها:
فرضیه بحث:
الف. مجموعه آیات و روایات در یک تقسیمبندی کلان، قابل تقسیم به گزارههای سه گانه زیر هستند:
گزارههای نگرشساز (توصیفکننده پدیدهها ، بیان چیستیها، تبیین چراییها و چگونگیها)
گزارههای حقوقی و قانونی (بیان بایدها و نبایدها، جرم و مجازاتها، حقوق و فقه)
گزارههای اخلاقی و فرهنگی (بیان خوبها و بدها، اخلاقیات)
ب. ماموریت حوزههای علمیه طراحی ساختارها و فرآیندهای تمدنی براساس نگرش، قانون، اخلاق و فرهنگ اسلام است
تبیین بحث:
کل محتوای دین، در دید ظاهری اولیه، قابل محوربندی به موارد زیر است:
توصیفهایی از تکوین (خلقت هستی و خصوصیات آسمان و زمین و مخلوقات و تناسب آنها با یکدیگر و با انسان)
توصیفهایی از انسان (خلقت انسان، خصوصیات جسمی، خصوصیات روحی روانی، ظرفیتها و قابلیتها)
توصیفهایی از زندگی انسان در دنیا(مبدء و مقصد او در هستی، روابط او با پدیدهها، رابطه با عوالم فوقانی، زندگی اجتماعی و قوانین آن، معادلات حاکم بر تاریخ زندگی انسانها، داستان زندگی انسانهای مثبت و منفی)
توصیفهایی از عالم ملکوت و بعد از مرگ (خصوصیات آن عوالم، خصوصیات برخی موجودات ملکوتی و غیرانسانی، نحوه ربط آنها با دنیا، موقعیت انسان در آنها، سرنوشت انسان در دو فضای مثبت و منفی)
توصیف بسیاری از مفاهیم (تقوی، نیکی، روح، ایمان، ….)
توصیف خوب و بد و توصیههای اخلاقی براساس آنها
تکلیفها و قوانین فردی و جمعی، عبادی و ارتباطی جمعی (اصل قانون و شرایط تحقق آن و آثار و لوازم آن)
توصیف پاداشها و مجازاتها (تشویقها و هشدارها)
براساس روایت شریفه «انما العلم ثلاثه، آیه محکمه، فریضه عادله، سنه قائمه» که راهبردی در تقسیم علوم و معارف هستند، و به معنی سه فضای «اندیشهها و معارف و عقائد» ، «قوانین و حقوق» ، «اخلاق و فرهنگ» تفسیر شدهاند، میتوان کلیه موارد فوق، را دستهبندی کرد:
گزارههای نگرشساز (توصیفها، عقائد= آیه محکمه)، گزارههای قانونساز (تکالیف، فقه= فریضه عادله)، گزارههای فرهنگساز (اخلاق = سنه قائمه)
این سه محور، سه اَبَرفرآیند هستند که در کلیه نظامها و سیستمهای زندگی بشر و در کلیه پدیدهها جریان دارند؛ به عبارت دیگر درباره هر پدیده و هر فرآیندی در هستی، نیاز به نگرشسازی و تعیین هویت و چیستی آن وجود دارد، همچنین نیاز به تعیین ضوابط و چهارچوبهای اصلی و مرزهاست که سبب بقاء و پایداری پدیده در حداقلهای لازم میشوند که این ضوابط ، قانون حاکم بر آن پدیده یا آن فرآیند هستند؛ و همچنین نیاز به تعیین مسیر و شاخصهای رشد و تکامل و بهینهشدن است که فرهنگ و اخلاق حاکم بر آن پدیده یا آن فرآیند هستند.
مثلا در سیستم بهداشتی، باید هم توصیف بهداشت و فرآیندهای آن ارائه شود هم قوانین حاکم بر فرآیندهای بهداشتی و هم فرهنگ و اخلاق حاکم بر فرآیندهای بهداشتی.
هر کدام از سه محور فوق، هم در مقیاس کلان و هم در مقیاس خُرد عرضه شدهاند. (توصیفهای خرد و کلان، قوانین خرد و کلان، اخلاقیات خرد و کلان) اما با توجه به هویت راهبردی دین ، تمام گزارهها دارای ظرفیت معنایی برنامهای هستند و با عبور از مصداق ذکر شده در آنها باید به روح معنایی و فرآیند حاکم بر آن مصداق رسید و راهبرد مورد نظر دین که در ضمن آیه یا روایت مطرح شده است را استخراج کرد. (این عملیات که تعمیم در موضوع یا تعمیم در محمول گزارهها است، باید طبق ضوابط کشف میدان معنایی و اخذ قدرجامع (در تعمیم موضوعات) و طبق ضوابط تنقیح مناط (در تعمیم محمولها) صورت پذیرد و استحسانی و تخمینی نیست.
هر کدام از محورهای فوق، دارای مراتب درونی نیز هستند:
گزارههای نگرشساز، یا تعریف میکنند یا توصیف یا تبیین یا تفسیر یا تمثیل؛ و تمام این موارد بعلاوه گزارههای قانونی و فرهنگی، میتوانند مربوط به ورودی یک فرآیند باشند یا خروجی یا تعیین نقطه شروع یا مراحل فرآیند یا مرکز ثقل آن یا نقاط بحران فرآیند و جریان فرآیند.
#مفاهیمکلیدی
#شبکهموضوعاتومسائل
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه موضوعات و مسائل
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شبکه موضوعات و مسائل
24 دقیقه خواندن
143
شبکه موضوعات و مسائل
موضوع بحث:
« شبکه موضوعات و مسائل زندگی چیست؟ چرا؟ چگونه؟ »
مساله بحث:
یک تمدن کامل، برای چه موضوعات و مسائلی باید برنامهریزی کند؟
پیشفرضهای بحث:
شبکه موضوعات = نقشهای منظم از موضوعات مرتبط با موضوع اصلی که بررسی رابطه اثرگذاری و اثرپذیری آنها بر موضوع اصلی، سبب دستیابی به هدف تحقیق میشود.
·
شبکه مسائل = مجموعه مسائلی که از تحلیل ابعاد و روابط مختلف یک موضوع، بهدست میآید که با پاسخگویی به آنها میتوان دید حداکثری به موضوع پیدا کرد.
موضوعشناسی = تولید شبکه مسائل یک موضوع
فرضیه بحث:
براساس پیشفرضهای فوق میتوان شبکه موضوعات و مسائل زندگی را چنین تعریف کرد:
·
)چیستی): نقشه جامع موضوعات و مسائل خُرد و کلانی که انسانها در زندگی خود بهطور معمول، باید نسبت به آنها واکنش داشته باشند و اثرگذار در حرکت او هستند. (با دستهبندی و اولویتبندی و تعیین رابطه دستههای مختلف و سطوح متفاوت با یکدیگر)
·
(چرایی): بدون نقشه موضوعات و مسائل زندگی، مدیریت زندگی بالخصوص مسیر آینده آن با چالشهای جدی از طرف نیروهای منفی و موانع دیدهنشده مواجه میشود و یا در حیطهای کوچک و بدون گسترش باقی خواهد ماند.
·
(چگونگی): از دو طریق میتوان به فهرستی جامع از موضوعات و مسائل زندگی بشر رسید: روش قیاسی و روش استقرایی:
o
در روش قیاسی با تحلیل مفهومی «زندگی»، «هستی»، «انسان» و «جامعه» و تحلیل فلسفی آنها به ابعاد وجودیشان، محورهای اصلی موضوعات و مسائلی که میتوانند در مسیر زندگی انسان اثرگذار باشند بهدست میآید.
o
در روش استقرایی با رصد تمام موقعیتهایی که نیازهای انسان در آنها بروز و ظهور کرده است میتوان به فهرستی اولیه و سپس دستهبندی شده رسید مانند فهرست علوم، فهرست مشاغل، فهرست برنامه توسعه و …
تبیین بحث:
(تبیین براساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی)
انسان براساس حس نیاز حرکت میکند + پدیدههایی که انسان با آنها ارتباط دارد در نگرش، احساس و رفتار انسان تاثیر میگذارند + حرکت انسان در زندگی برآیندی است و مجبور است نسبت به پدیدههای مرتبط با حرکت او اثرگذاری یا اثرپذیری داشته باشد و این فعلوانفعال را تنظیم و مدیریت کند تا بتواند برآیند نیروها را بهسوی هدفش قرار دهد. بنابراین:
اگر انسان، موضوعات و مسائل مرتبط با زندگی را رصد و محاسبه نکند نمیتواند حرکت مطلوب را در زندگی داشته باشد.
تفسیری در چگونگی تولید نقشه موضوعات و مسائل:
موارد زیر برای دستیابی به این نقشه باید مورد بررسی قرار گیرند:
ابعاد زندگی،ابعاد انسان و مراتب و لایههای وجودی او، ابعاد جامعه و لایههای آن، نقشه شبکه هستی؛ مدل نیازهای انسان، مدل طبقهبندی علوم، شبکه مسائل علوم انسانی، فهرست دائرهالمعارفها، فهرست مشاغل، محورهای برنامههای توسعه در کشورها، محورهای قوانین اساسی، کمیسیونهای مجالس قانونگذاری، فهرست وزارتخانهها و ماموریتهای آنها، محورها و مفاد آگهیها و نیازمندیها، شاخصهای انسان سالم، خانواده سالم، جامعه سالم، شاخصهای استاندارد در پدیدههای مختلف؛ مدل ابواب فقه، نقشه اسماءالله، نقشه موضوعی قرآن و روایات؛ فهرست بحرانها، مشکلات، پرسشوپاسخها، اختلالها، و….(فهرست جامع)
نمونهای از نتایج:
۱. جدول استخراج نیاز از علوم انسانی:
علم مورد نظر
مساله اصلی
نیاز
انسان شناسی
نقشه وجودی انسان چگونه است ؟
دستیابی به ابعاد و لایههای انسان و سرآغاز و سرانجام او
معرفت شناسی و ذهن شناسی
چگونه می توان حقایق را شناسایی و توهمات را برطرف کرد ؟ چگونه می توان توسعه معرفت را مدیریت کرد ؟
حقیقتیابی و ایجاد تمایز با توهمات
دستیابی به روش تفکر و خلاقیت
روان شناسی
چگونه می توان روانی سالم داشت ؟
روان سالم و دوری از بحرانهای روانی
زبان و ادبیات
چگونه می توان اسلوب های ادبی فرهنگ زا تولید کرد ؟
اسلوب های ادبی فرهنگ زا
جامعه شناسی
چگونه می توان روابط اجتماعی مطلوب تولید کرد ؟
روابط اجتماعی مطلوب
علوم تربیتی
چگونه می توان برای فرآیند رشد فکری، اخلاقی و مهارتی برنامه ریزی کرد ؟
فرآیندهای رشد مطلوب
اخلاق حرفه ای
چگونه می توان رفتار شهروندی ، سازمانی و خدماتی مطلوب تولید کرد ؟
رفتار شهروندی ، اداری و خدماتی مطلوب
حقوق
چگونه می توان عدالت اجتماعی تولید کرد ؟ چگونه می توان برای تحقق عدالت اجتماعی زمینه سازی کرد ؟
نظم و عدالت اجتماعی
اقتصاد
چگونه می توان تولید ثروت کرد ؟
تولید سرمایه و ثروت جمعی
مدیریت
چگونه می توان شخصیت ها را بر موقعیت ها تطبیق داد ؟ چگونه می توان برای رشد یک سازمان برنامه ریزی کرد ؟ چگونه می توان رفتار سازمانی مطلوب تولید کرد ؟
برنامه ریزی مطلوب سازمانی
برای تعالی سازمانی
سیاست
چگونه می توان اراده ها را مدیریت کرد ؟ چگونه می توان جریان قدرت را مدیریت کرد ؟
مدیریت ارادهها در جهت رشد جمعی
مدیریت بر جریان قدرت
تاریخ و باستان شناسی
چگونه می توان از جریانات تاریخی ، ملاکی برای حل مسائل مشابه در آینده بدست آورد ؟
کشف علل حوادث برای آینده
آینده پژوهی
چگونه می توان روند ها ، جریانات و رخداد های آینده را رصد و مدیریت کرد؟
رصد و مدیریت روند ها ، جریانات و رخداد های آینده
روابط بین الملل
چگونه می توان اثرگذاری بین المللی ایجاد کرد ؟
عدالت بین المللی و اثرگذاری مطلوب
فرهنگ و تمدن
چگونه می توان تمدنسازی کرد؟ چگونه می توان مدل برنامه ریزی فرهنگی در دو سطح راهبردی و عملیاتی تولید کرد ؟
روش کاربردی کردن و پیاده سازی فرهنگ جمعی پایدار رو به رشد
توسعه
چگونه می توان منطق ساختارها و سیستم های کلان اجتماعی منجر به تولید یک تمدن، را تولید کرد ؟
نقشه و فرآیند ساختار ها و سیستم های کلان اجتماعی
هنر
چگونه می توان زیبایی های عالی تکوین را کشف کرد ؟ چگونه می توان نگاه زیبایی شناختی پیدا کرد ؟ چگونه می توان زیبایی های حاصل از روابط اشیاء در عالی تکوین را کشف کرد ؟
کشف وحدت نهفته در روابط میان کثرات در عالم تکوین
دین و الهیات
چگونه می توان ارتباطات انسان با تمام اجزاء عالم هستی را بر اساس دین تنطیم کرد ؟
تنطیم ارتباطات در عالم هستی
عرفان
چگونه می توان زندگی را قدم به قدم به سمت خدا (هدف ) حرکت داد ؟ چگونه می توان زندگی را معنی دار کرد ؟
زندگی قدم به قدم به سمت خدا
معنی دار کردن زندگی
فلسفه
چگونه می توان مسائل را در شبکه هستی ( مرتبط با کل هستی ) بررسی کرد ؟ چگونه می توان نگاه هستی شناسانه پیدا کرد ؟ چگونه می توان دید جامع به اشیاء پیدا کرد ؟
نقشه هستی و دستیابی به دید جامع
۲. جدول نیازهای انسان در رابطه با خود:
ردیف
محور های کلی نیاز
محور های جزئی نیاز
مسائل
۱
نیاز به معنای زندگی
هدف گذاری
منشا نیاز به هدف گذاری چیست ؟
نیاز به هدف گذاری چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به هدفگذاری نیازمندیم ؟
اگر برای زندگی هدف گذاری نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان برای زندگی هدف گذاری کرد ؟
چگونه می توان اهمیت و اولویت بین اهداف را تشخیص داد ؟
هدف گذاری چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح هدف گذاری کرده ایم ؟
چگونه می توان اهداف زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان بهترین نوع هدف گذاری را بدست آورد ؟ ( مبتنی بر هستی شناسی )
چگونه می توان در هدف گذاری به بینهایت متصل شد ؟
اگر در هدف گذاری میل به بینهایت نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تحقق اهداف در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق اهداف در زندگی را علت یابی کرد ؟
برنامه ریزی ، شناختن ، تسلط و احاطه صحیح بر شرایط
منشا نیاز به برنامه ریزی چیست ؟
نیاز به برنامه ریزی چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به برنامه ریزی نیاز مندیم ؟
چگونه می توان بر اساس اهداف ، برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی کرد ؟ مراحل قدم به قدم برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی در زندگی کدامند ؟
چگونه می توان بین برنامه ها اولویت گذاری کرد ؟
برنامه ریزی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه می توان برنامه ریزی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
بدون برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان تحقق برنامه ریزی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق برنامه ریزی در زندگی را علت یابی کرد ؟
نیاز های عاطفی و مدیریت احساس
منشا نیاز های عاطفی چیست ؟
نیاز های عاطفی چگونه بروز می کنند ؟
چگونه می توان متوجه بروز نیاز های عاطفی شد ؟
چرا در زندگی به عواطف و احساسات نیاز مندیم ؟
علت وجود عواطف و احساسات در انسان چیست ؟
اگر در زندگی عواطف و احساسات نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان عواطف و احساسات را به شکل صحیح بروز داد ؟
چگونه می توان پاسخگویی به نیاز های عاطفی و احساسی را مدیریت کرد ؟
چگونه می توان روش بروز احساسات و عواطف را بدست آورد ؟