کلیه عناصر هستی بر ما اثر میگذارند و ما نیز میتوانیم برآنها اثر بگذاریم، و از آن جایی که تمام حرکتها در این عالم برآیندی است، لذا برای اینکه بتوانیم به سمت و سویی حرکت کنیم باید کلیه نیروهایی که به ما وارد میشود و ما می توانیم بر آنها نیرو وارد کنیم را محاسبه کنیم تا بتوانیم برآیند آنها را به سوی هدفمان به دست آوریم؛ بنابراین باید هر کدام از خطوط موجود در شکل که نمایاننده یک نیرو وارده به ما هستند یک «معادله» تعیین کنیم یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت نیرو در هنگام ارتباط، تا بتوانیم برآیند این معادلات را طوری به دست آوریم که رو به سوی هدف باشد.
چقدر و چگونه باید به بدن بپردازیم (تعیین کلیه عوارض زمانی، مکانی، کمی، کیفی، جهتی و …) تا برآیندش با نحوه پرداختن به محیط و نحوه پرداختن به همنوع و نحوه توجه به فرشتگان و نحوه توجه به شیاطین و …، رو به سوی خدا باشد.
دقّت دراين نمودار نشان ميدهد كه كوچك ترين تغيير در هر يك از نقاط ارتباطی به ديگر نقاط هم سرايت میكند، هر نقطه را كه حركت دهيد تمام نقاط ديگر هم حركت خواهند كرد. اگر بخواهيم جهت حركتِ “انسان به سوی خدا” را تنظيم كنيم، بدون تنظيم ارتباطات نقاط ديگر، نمیتوان جهت مطلوب را ايجاد كرد. وقتی انتخاب يك رنگ يا مدل لباس، در روحيّه انسان تأثير دارد و تغييراتی در احساسات و در پی احساس، در افكار ايجاد ميكند و اين تغييرات در دراز مدت سبب تغيير جهت حركت زندگی ميشود، [1] آيا ميتوان بدون ارائه برنامه برای جوانب مختلف زندگی و ايجاد اثرات حساب شده درفكر و روحِ فردی و جمعی، انسان را در كوتاهترين و سريعترين و باكيفيتترين حركت به سوی خدا بُرد؟
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
با توجه به نظريّه “هستی شبكهای” و ملاحظه تعريف و اهداف دين، دين بايد برای سؤالات زير پاسخ داشته باشد (يعنی دين بايد برای موارد زير كه عناصر حياتی زندگی انسان هستند طرح و برنامه ارائه دهد تا بتواند هدف نهايی خود را محقق كند): (انتقال به مبنای دینشناسانه)
چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشيم؟
چگونه به هدف زندگی برسيم؟
چگونه قلب و روح سالم داشته باشيم؟
چگونه فكر و ذهن فعال و خلّاق داشته باشيم؟
چگونه بدن سالم داشته باشيم؟
چگونه ارتباط مفيد با ديگر انسانها داشته باشيم؟
چگونه محيط زندگی سالم داشته باشيم؟
چگونه نيازهای خود را به درستی برطرف كنيم؟
موارد زير نيز برخی از جوانب و لايههای زندگی هستند كه بنا بر مقتضای شبكهای بودنِ هستی، دين تا برای آنها طرح و برنامه نداشته باشد نمیتواند انسان را به هدف مورد نظر خود برساند[2] و يك دينشناس بايد الگو و مدلی را كه دين برای آنها بيان كرده است شناسايی و ارائه كند:[3]
نظام عبادی، نظام اخلاقی، نظام تربيتی، نظام آموزشی، نظام توليد و مصرف غذايی، مدل لباس و مسكن و استراحت، نظام بهداشتی، نظام حقوقی و قضايی، نظام امنيتی، نظام تجاری و اقتصادی، نظام زندگی اجتماعی و تعاون و فعاليّتهای گروهی، نظام حكومتی و تصميمگيری، الگو و مدل فرهنگی، نظام خانوادگی و نظام رسانهای .….. (رجوع به نقشه تمدن)
انتقال به بحث تفصیلی از مبانی هستیشناسانه
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
فلسفه، حکمت متعالیه، هستیشناسی، نقشه هستی، هرم هستی، مخروط هستی، نظام علت و معلولی، فرمول حرکت
پی نوشت ها:
[1]. اين نمودار الهام گرفته از نمودار زير است كه در كتاب “معادشناسي”، تأليف مرحوم علامه آيهالله حاج سيدمحمدحسين حسينی طهرانی قدسسره، انتشارات حكمت، ج۶، ص۲۰۰ آمده است. مبانی فلسفی نمودار نيز در همان قسمت از كتاب تشريح شده است.
دركتاب”هرم هستی”، ص۱۷۵ نيز آمده است: “وجه تشبيه جهان هستی به مخروط يا هِرَم اين است كه همانگونه كه رأس مخروط بسيط و ناپيداست و در عين بساطت، محيط و فراگيرنده تمام جسم مخروط يا هرم است، مقام غيب الغيوب و غيب مكنون نيز به همين گونه است كه در عين احاطه و حضور قيومی در تمام مراتب هستی، اختصاص و تعيّن مخصوصی به هيچ يك از نقاط مخروط ندارد؛ و نيز به خاطر اين است كه در عين اتصال مستقيم و ناگسستنی كه ميان تمام نقاط جسم مخروط و راس حاكميت بنيادی وجودی دارد، مراتب قرب و بُعد ذاتی و شدت و ضعف تعلّقی ميان مراتب متكثره حكمفرماست كه میتواند از كثرت تشكيكی حكايت كند و از همه گذشته در هرم هستی میتوان قاب قوسين را بهخوبی ترسيم رياضی نمود و رأس مخروط را در قاب قوسين قرار داد.”
[2]. بررسی كتاب”مبانی كلامی جهتگيری دعوت انبياء”، احد فرامرزقراملكی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی۱۳۸۰، میتواند در اين بحث راهگشا باشد.
[3]. هم در مقياس خُرد و هم در مقياس كلان
برچسب #حکمت متعالیه #شبکه هستی #فرمول حرکت #فلسفه #مخروط هستی #مفهوم شبکه #نظام علت و معلولی #نقشه هستی #هرم هستی #هستی #هستیشناسی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
۱. تمدن وقتی شکل میپذیرد که اجتماع بشری بهصورت جمعی و بدون وابستگی به افراد یا شرایط خاص، پاسخ به کلیه لایههای نیاز را پوشش بدهد و ساختار و فرآیندهایی برای ارضاء کلیه لایههای نیاز، تعریف کرده و بهصورت مستمر فعال نگاه دارد.
۲. برای تدوین الگوی پیشرفت و توسعه، مدل نیازها بهمنزله «نقشه راهنما» عمل میکند. (این تعبیر متعلق به جناب دکتر سلیمان خاکبان است.)
۳. برای نیازسنجی باید به سوالات جدول «شبکه مسائل نیاز» پاسخ داد. (انتقال به صفحه نیازسنجی و ابزارهای آن)
۴. تولید شبکه موضوعات و مسائل زندگی، تابعی از مدل نیازهاست. (انتقال به صفحه شبکه موضوعات و مسائل)
انتقال به انجمن بحث و گفتگو
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
انسانشناسی ، نیازشناسی ، مدل نیازها ، هرم نیازها، نقشه تمدنی ، الگوی پیشرفت و توسعه
[۳]– شایان ذکر است که همه اوصاف نیاز در یک مرتبه نیستند، فلذا هرچند برخی امور از نیازهای مادی محسوب میشوند اما این مانع از آن نیست که آخرتی و الهی هم باشند. این توارد اوصاف با درجات مختلف بر یک نیاز نیز بر حسب نظام اولویتهایی است که هر انسان برای خود دارد.
[۴]– متناظر با بحث نیت در فضای دینی. مثلاً اگر نیاز به تغذیه را لحاظ کنیم، این نیاز تا میزان خاصی میان برخی اهداف غایی مشترک است، اما اینکه همین نیاز رنگ هدف غاییِ خاصی را به خود بگیرد بسته به آن است که فرد آن را در ملاحظه با هدف غایی میخواهد رفع کند، یا خیر. فلذا در فضای دینی – به عنوان مثال – برخی اموری که ظاهراً رنگ دنیایی دارند اگر در راستای تأمین نیازهای آخرتی به کار گرفته شوند، آخرتی محسوب میشوند.
[۱] . http://psychclassics.yorku.ca/Maslow/motivation.htm[۲] . http://www.simplypsychology.org/maslow.html[۳] . http://www.simplypsychology.org/maslow.html
[۴] . http://changingminds.org/explanations/needs/cin.html
[۵] . http://www.netmba.com/mgmt/ob/motivation/mcclelland& http://en.wikipedia.org/wiki/Need_theory[۶] . http://changingminds.org/explanations/needs/kano_needs.htm[۷]. http://en.wikipedia.org/wiki/Two-factor_theory & http://www.netmba.com/mgmt/ob/motivation/herzberg
[۸]. http://en.wikipedia.org/wiki/Basic_needs
[۹] . http://www.netmba.com/mgmt/ob/motivation/erg/
[۱۰]http://www.turkishweekly.net/article/308/reducing-violence-applying-the-...
[۱۱]http://www.turkishweekly.net/article/308/reducing-violence-applying-the-...
[۱۲] . http://atwww.alastairmcintosh.com/general/resources/2007-Manfred-Max-Nee...
برچسب #الگوی پیشرفت و توسعه #انسانشناسی #مدل نیاز مازلو #مدل نیاز ها #مفهوم نیاز #نقشه تمدنی #نیازشناسی #هرم نیازها
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
ترجمه: “خداوند در قرآن توصيف و توضيح هر چيزی را بيان كرده است و به خودش سوگند كه هيچ چيزی از نيازمنديهای مردم فروگذار نشده است به طوری كه هيچكس نميتواند بگويد ای كاش فلان مطلب هم در قرآن بود (چرا كه در مورد همان موضوع هم خداوند در قرآن مطلب آورده است).
۹. اِنَّ اللهَ تَعَالَي لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَان َو لاَ لِنَاسٍ دُونَ نَاس فَهُوَ فِى كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوُمٍ غَضٌّ اِلَى يوَمِ القِيَامَهْ.[۱۴]
ترجمه: “خداوند قرآن را برای زمان خاص و مردم خاصی نفرستاده است بلكه قرآن برای تمام زمانها و برای تمام ملّتها و گروهها تا روز قيامت آمده است و برای آنها تازه و جديد است.”
نتيجهگيری:
اين روايات به صراحت بيانگر حداكثری بودن قلمرو[۱۵]دين هستند و مقصود از “تبيانا لكل شيء”، “تفصيلا لكل شيء” و “ما فرطنا في الكتاب من شيء” را بيان نمودهاند. برخی اعاظم از مفسرين در توصيف آيات سابق الذكر، تبيين و تفصيل را مختص به امور مرتبط با هدايت كردهاند[۱۶]، لکن به نظر میرسد که مفاد روايات، موقعيتی فراگيرتر را ترسيم میکنند، موقعيتی كه معادلات[۱۷]كلانِ هستی با تمام ابعاد و جوانبش را در بر دارد. دين بيانگر معادلات كلانِ هستی و توصيفكننده معادلات زندگی انسان در هستی برای رسيدن به هدف است.
توضیح مهم: روشن است که شمول و فراگیری دین (بالخصوص قرآن) بر تمام امور، به نحو تصریح و دلالت مطابقی نیست، بلکه به تعبیر روایات، به نحو «القاء الاصول» است یعنی روح و ملاک و قواعدی که بتوان از آنها نتایج لازم برای تعیین وضعیت همه چیز را گرفت، بیان شده است. به همین دلیل در نگرش سیستمی به دین، از این خصوصیت، تعبیر به «ظرفیت راهبردی دین» و استراتژیساز بودن گزارههای دینی شده است. در تشبیه امیرالمؤمنین علیهالسلام از این حالت چنین آمده است: «عَلَّمَنی رسول الله صلیالله علیهوآله اَلف باب، یَنفَتِحُ منه الف باب» یعنی رسول خدا هزار درب از علم را به من آموخت که از هر کدام هزار درب دیگر باز میشد.»
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر دین حداکثری و راهبردی است، باید حداقل در علوم انسانی برای هر موضوع و پدیدهای بتوان راهبردی را از گزارههای دین به دست آورد. (عرضه مسأله واقعی عینی، بر دین؛ نَه عرضه تئوریهای بشری بر دین و تلاش برای ایجاد مناسب میان گزارههای دین و دستآوردهای بشری) برای استنباط راهبردها از گزارههای دین باید روش موجه اجتهادی تعریف شود. (انتقال به بحث اجتهاد سیستمی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
دینشناسی، قلمرو دین، دین حداکثری، دین راهبردی، انتظار از دین، علم دینی
برچسب #انتظار از دین #دین حداقلی #دین حداکثری #دین راهبردی #دین واصل #دینشناسی #علم دینی #قلمرو دین #مفهوم
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
آموزه “انتظار”، نفوس را به سوی تدارك شرايط ظهور میكشاند. توجه بشريت به تمدنی جهانی بر اساس عدالت و معنويت، آماده شدن فكری و قلبی و عملی عدهای برای همراهی با منُجی از شرايط اوليه و ضروری ظهور است. حركت به سوی ارائه حقايق اسلام به صورت مدلها و سيستمهای عينی زندگی، اين دو مؤلفه را به بهترين نحوه فعال خواهد ساخت.
از سوی ديگر با لمس و احساس برتری سيستمها و نظامهای اسلام، شوق به تحقق تمدن جهانی افزايش میيابد و احساس”انتظار” را تشديد میكند.
اين حركت دوسويه منجر به فوران حس مطالبه موعود و تكميل شدن زمينه عينی تحقق كامل شبكه تمدنی اسلام میگردد و شرايط ديگرِ جهانی كه فشار ظلم و تجاوزهاست موانع اقدام عملی را مرتفع میسازد و نقطه عطف ظهور محقق میگردد.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
نگرش اسلام در مورد پايان تاريخ، برقراری تمدّن يكپارچه جهانی براساس آموزههای اسلام است. از آنجائی كه هويّت تمدن، زندگی جمعی در سيستمهای به همپيوسته است، برای تمدنسازی نياز به سيستمسازی است و هر انديشه تمدنسازی برای تحقق تمدنِ موردنظرش چارهای جز طراحی و اجرای نظامها و سيستمهای به جريان اندازنده ابعاد مختلف زندگی ندارد. سيستمهای آموزشی، رسانهای، فرهنگ عمومی، امنيتی، غذائی، دادگستری، اقتصادی، مديريتی، حكومتی، خانوادگی، توليد و ابزارسازی، خدماتی، معماری و شهری و … كه براساس فرآيندها و معادلات ارتباطی تعريف شده از طرف دين و گزارههای دينی فعال شده باشند میتوانند با به همپيوستگی خود، تجلیدهنده تمدن اسلام شوند.
از سوی ديگر، فرآيند تمدنسازی فرآيندی تدريجی و نيازمند بسترسازیهای درازمدت است و تا نگرش نخبگان و ديد عمومی به ضرورت سيستمسازی، و در سيستمسازی به ضرورت فرآيندسازی، و در تعريف فرآيندها به اهميت دادههای دين معطوف نشود، فضای حركت به سوی تمدن اسلام شكل نخواهد گرفت.
با حركت به سوی نظامسازی و سيستمسازی، احساس انتظار موعود فعال شده، تقويت میگردد؛ چرا كه حس انتظار برآيند چهار عاملِ: تشخيص نياز، تشخيص كمال، قابل دسترس بودن كمال مورد نظر، و تلاش برای تدارك شرايط تحقق آن است.
بدون مؤلفه چهارم يعنی تلاش برای زمينهسازی شرايط تحقق كمال مطلوب، حس انتظار حاصل نميشود و فقط حس طلب و گرايش به وجود میآيد. ظهور تمدن موعود اسلام،نيازمند حركت به سوی سيستمسازی براساس دين است؛ پس:
منتظر واقعی نهضت سيستمسازی ونظامسازی دينی را به جِدّ پيگير خواهد بود.
از سوی ديگر نيز با تلاش برای طراحی سيستمهای زندگی براساس گزارههای دين، حس انتظار تشديد ميگردد و نفوس با اشتياق بيشتر به مطالبه سيستمها و نظامهای دينی رو میآورند و نهضت فكری زمينهساز برای ظهور و تحقق حكومت جهانی مهدوی گامی فراخ به پيش میگذارد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
تمدن مهدوی، مهدویت، موعودگرایی، انتظار سازنده، سیستمهای دینی
برچسب #انتظار سازنده #انتظار فعال #تمدن مهدوی #سیستمهای دینی #مفهوم انتظار #مهدویت #موعودگرایی
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی