eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
4.9هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 ما ملت امام‌حسینیم تا ابد... http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 یازده / ۱۸ خاطرات پروفسور احمد چلداوی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ درگیری شدید آن شب سه ساعتی طول کشید و به یاری خدا با پاسخ قاطع بچه ها، دشمن جرأت حرکت از سنگرهایش را هم پیدا نکرد. آن شب امیر با این که بالای کانال ایستاده با دشمن درگیر بود یک ترکش هم نخورد ولی علیرضا معتمد زرگر فرمانده رشید دسته قاسم داخل کانال شهید شد. همان شب کلاش زیبایم پس از یک عمل کرد شبه تیربار برای همیشه خاموش شد و دیگر هیچ وقت روشن نشد. بعد از شهادت معتمد زرگر، ابوالقاسم اقبال منش فرمانده دسته شد. چند روز بعد با چند نفر از بچه ها توی کانال مشغول گپ زدن بودیم. کاملاً آرام بود. حتی صدای تک تیراندازها هم نمی آمد. امیر در فاصله یک متری ما ایستاده بود که ناگهان افتاد. رفتیم بالا سرش، تیر به سرش خورده بود و در دم تمام کرده بود. با دیدن این صحنه شوکه شدم. با صدای بلند الله اکبر می گفتم. با تشر محمدرضا برادر علی رضا سالمی به خودم آمدم: «چی‌کار می کنی؟ عراقیا همین جا هستن و صدات رو میشنفند». راست می‌گفت، عراقی ها خیلی به ما نزدیک بودند. امیر را بلند کردیم و بردیم پایین تپه تا آمبولانس برسد. بالای سرش بودم و به چهره نورانی‌اش خیره شده بودم. خیلی آرام و زیبا بود. آن شب بالای کانال بدون هیچ جان پناهی، حتی یک ترکش هم نخورد اما امروز توی کانال در حالی که صدای هیچ شلیکی نمی آمد تیر مستقیم مهمان سرش شد. همان روز شهادت امیر یا فردایش بود که توی سنگر انتهای کانال با یکی از بچه ها نشسته بودم تیربارچی دسته زخمی شده بود و تیربارش به من به ارث رسیده بود. تیربار را تمیز کردم و می‌خواستم امتحانش کنم. گفتم: «حیفه گلوله هاش رو هوایی ،بزنم بهتره به طرف دشمن امتحانش کنم، مقداری به طرف سنگرهای عراقی تیراندازی کردم که ناگهان گرد و خاک شدیدی از سنگر بلند شد. دشمن که دقیقاً گرای کانال را داشت شروع به کوبیدن کانال با انواع خمپاره ها کرد. اوضاع خطرناکی شده بود. می‌دانستم الان است که ما را بزنند همان لحظه یک خمپاره دقیقاً پشت سرمان خورد داخل کانال و مهمات پشت سرمان را منفجر کرد. شدت انفجار به حدی بود که همه خرجها و حتی گلوله های آرپی جی شعله ور شدند. بغل دستی ام دستش را روی چشمانش گذاشته بود و با صدای بلند فریاد میزد، کور شدم! او با سرعت از روی آتش پرید و خودش را به آن طرف رساند. اما من که دو تا ترکش به پاهایم خورده بود نمی‌توانستم حرکت کنم. در آن لحظات صحنه قیامت را به چشم می‌دیدم. من در انتهای کانال افتاده بودم و بچه ها از فاصله چند متری به من روحیه می‌دادند. آنها نمی توانستند به کمکم بیایند. از طرفی کانال پر از آتش بود و از طرفی بیرون از کانال هم توی دید مستقیم دشمن قرار داشت. شهادتینم را خواندم و منتظر شهادت ماندم با هر انفجار مهمات ترکش‌ها به اطراف پراکنده می‌شدند... •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد لینک عضویت کانال حماسه جنوب/ ایتا http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 وقایع سال آخر 7⃣ 🔅 هواپیمای مسافربری - ۲۹۰ نفر قربانی ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ رسیدگی به موضوع در شورای ایکائو پس از درخواست جمهوری اسلامی ایران در ۱۴ ماه جولای سال ۱۹۸۸ (برابر با ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۷)، شورای سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری مستقر در مونرال کانادا جلسه فوق العاده ای را برای رسیدگی به حادثه انهدام هواپیمای ایرباس تشکیل داد. در این جلسه، نماینده جمهوری اسلامی ایران درخواستهای خود را از شورا به شرح زیر مطرح کرد: (۱) شناسایی صریح عمل نقض مقررات حقوق بین المللی؛ (۲) شناسایی این حقیقت که کشورهای عضو، در مقابل اعمال جنايتكارانه مأموران خود مسئول هستند، حتی اگر آنان در حیطه اختیار خود عمل نکرده باشند؛ ۳) محکومیت صریح ایالات متحده آمریکا به دلیل استفاده از سلاح علیه هواپیمای مسافربری ایران؛ (۴) تشکیل کمیسیون فرعی برای بررسی جنبه های مختلف حقوقی، فنی و دیگر جنبه های واقعه انهدام هواپیمای ایران ایر گزارش به شورای ایکائو و از طریق آن به اجلاس فوق العاده مجمع این سازمان برای پیش بینی اقدامات لازم برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه؛ و (۵) پایان دادن فوری به محدودیتها و استفاده از زور و تهدید علیه فضای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای ساحلی خلیج فارس. در پاسخ به این درخواستها، نماینده آمریکا شرح حادثه را چنین بیان کرد: در روزهای ۲ و ۳ ماه جولای، منطقه خلیج فارس بسیار ناامن بود. کشتی‌های مختلف از جمله یک کشتی پاکستانی و یک کشتی لیبریایی هدف حمله قرار گرفته بودند. در همان روز یک هواپیمای اف - ۱۴ ایران که از فرودگاه بندر عباس پرواز کرده بود، قصد حمله به کشتی آمریکایی را داشت. هواپیمای مسافربری ایرباس هم از همان فرودگاه برخاسته بود و به رغم تلاشهای ناو وینسنس برای شناسایی هواپیما از جانب این هواپیما پاسخی دریافت نشد و فرمانده ناو برای دفاع از خود، به سوی هواپیما شلیک کرد. وی در ادامه با بیان اینکه مسئله حمله به هواپیمای ایران ایر، نتیجه جنگ ایران و عراق است، پیشنهاد کرد که در وضعیت جنگی موجود، برای جلوگیری از تکرار این نوع حوادث، فرستنده ها و گیرنده های هواپیماها دقیقاً کنترل شوند و ارتباط رادیویی منظم میان هواپیماهای نظامی و غیر نظامی برقرار گردد. ┄┅┅❀❀┅┅┄ پیگیر باشید کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 هنگامه عملیات بود و آتش خمپاره. تدارکات لشکر، برای انتقال مهمات‌ و آذوقه نیروها، تعدادی «قاطر» به خدمت گرفته بود. هنگامی که در ارتفاعات، در کنار ستون نیروها بالا می‌رفتیم، تا سوت خمپاره می‌آمد قاطرها زودتر از ما خیز می‌رفتند روی زمین تا ترکش نخورند! چند بار که شاهد خیزرفتن قاطرها بودیم، بچه‌ها متعجب از یکدیگر علت این را که چرا آنها زودتر از ما خیز می‌روند، سؤال می‌کردند. دقایقی گذشت و ما به راه خود ادامه دادیم. ناگهان سوت خمپاره آمد و قاطری که در کنارم بود سریع خیز رفت. من هم که روی جاده دراز کشیدم، نگاهم افتاد به شکم و ران قاطر. خوب که توجه کردم، دیدم جای چند زخم ‌بزرگ که خوب شده بود، روی بدنش وجود دارد. دیگر نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. بچه‌ها پرسیدند که چرا می‌خندم،گفتم: ـ شماها می‌دونین چرا قاطرها زودتر از شما خیز میرن؟ جواب همه منفی بود. با خنده گفتم: ـ خب معلومه. این بیچاره‌ها توی عملیات قبلی ترکش خوردن و اعزام ‌مجددی هستن و دیگه می‌دونن با سوت خمپاره باید خیز برن که دوباره‌ زخمی نشن. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
اینک زمین در سفر آسمانی خویش به عصر تاسوعا رسیده است و خورشید از امام اذن گرفته که غروب کند. دیگر تا آن نبأ عظیم ، اندک فاصله ای بیش نمانده است و زمین و آسمان در انتظارند . فرات تشنه است و بیابان از فرات تشنه تر و امام از هر دو تشنه تر. فرات تشنه مشک‌های اهل حرم است و بیابان تشنه خون امام و امام از هر دو تشته تر است؛ اما نه آن تشنگی که با آب سیراب شود. او سرچشمه تشنگی است ، و می دانی، رازها را همه در خزانه مکتومی نهاده اند که جز با مفتاح تشنگی گشوده نمی شود. امام سرچشمه راز است و بیابان طف، عرصه ای که مکنونات حجاب تکوین را بی پرده می‌نماید. مگر نه اینکه اینجا را عالم شهادت می نامند؟ و مگر از این فاش تر هم می توان گفت؟ غروب تاسوعا نزدیک است‌و امام بر مدخل سراپرده راز تکیه بر شمشیر زده و در ملکوت می نگرد. عمرسعد فرمان داده است : یاخیل الله بر مرکب‌ها سوار شوید؛ بشارت باد شما را به بهشت !...» و آن گمگشتگان برهوت و هم سپاه شیطان ، بر اسب‌ها نشسته اند تا به اردوی آل الله حمله برند و هیاهوی آنان بادیه را سراسر از هول آکنده است. زینب کبری خود را به خیمه امام رساند و او را دید بر در خیمه تکیه بر شمشیر زده ، چشم بر هم نهاده است رسول الله آمده بود تا او را بشارت دیدار دهد. امام سربرداشت و به گنجینه دار عالم رنج نگریست. رسول الله (ص) را به خواب دیدم که می گفت : زود است که به ما الحاق خواهی یافت .» ... و طور قلب زینب از این تجلی در خود فرو ریخت. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فتح خون از آوینی.pdf
865.7K
🍂 فتح خون به قلم: شهید هر کس می‌خواهد ما را بشناسد داستان را بخواند.   http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 از هجده کشور در جنگ اسیر گرفتیم !! و دشمنانی منتخب از ده‌ها کشور با تجهیزات متنوع نظامی ۶ اسفند سال ۱۳۶۲ شمال‌شرقی القرنه، جزیره مجنون اسرای عراقی در منطقه عملیاتی خیبر عراق در طول جنگ با ایران از نیروهایی با تابعیت کشورهایی چون سودان، اردن ، مراکش و ... استفاده می‌کرد. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 یازده / ۱۹ خاطرات پروفسور احمد چلداوی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ چیزی نگذشت که هر دو دست و ابرویم هم ترکش خورد. فقط خودم را به گونی‌های ته کانال چسباندم. از شدت دود و آتش نمی توانستم بچه هایی که آن طرف بودند را ببینم. فقط صدای یکی از آنها که به نظرم خوانساری بود را می‌شنیدم که حالم را می‌پرسید و سعی می‌کرد به من روحیه بدهد. توان پاسخ دادن نداشتم و از هر دو دست و دو پا و صورتم خون جاری بود. یک لحظه فکری به سرم زد، با خودم گفتم اینجا نشستن که خودکشی است ولی اگر از روی آتش بدوم شاید زنده بمانم. اگر هم شهید شدم که تمام تلاشم را کرده ام و حرجی بر من نیست توان پا شدن را نداشتم با تمام توان فریاد زدم: «یا امام زمان!». ناگهان توانی در وجودم شکل گرفت و توانستم بایستم، با سرعت از روی آتش پریدم و در آن طرف کانال روی زمین افتادم. آنجا فهمیدم یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چگونه معجزه می‌کند. امدادگر یزدی بالای سرم آمد و زخم‌هایم را پانسمان کرد. دستم بی حس و بی حرکت شده بود. ترسیدم عصبش قطع شده باشد. گفتم؛ دستم حرکت نداره گفت: «باکش نیست» تعجب کردم، چون ما کلمه باک را مثلاً برای باک بنزین استفاده می‌کردیم. امدادگر بعد از پانسمان زخم هایم گفت حالا دنبالم بیا بریم. گفتم نمیتونم از جام بلند شم». گفت: «تو که تازه داشتی می‌دویدی» گفتم دیگه توانش رو ندارم. بچه ها را صدا کرد و به هر زحمتی بود مرا آوردند پایین تپه، مدتی پایین تپه منتظر ماندیم تا آمبولانس رسید و مرا سوار آمبولانس کردند رفتیم بیمارستان اندیمشک. آن جا یکی از ترکش های دستم که از یک طرف وارد شده و از طرف دیگر نوکش معلوم بود را در آوردند. دستم حسابی باد کرده بود. خیلی ترسیده بودم. یک ترکش هم رفته بود توی آرنج دست چپم و از طرف دیگرش خارج شده بود. یکی از ترکش‌های پاهایم هم از طرف دیگر خارج شده بود اما ترکش پای راستم هنوز که هنوز است اذیتم می‌کند. آنجا بسیجی که در کنارم زخمی شده بود را دیدم . الحمد لله وضعیتش خوب بود و مدتی بعد مرخص شده و به اهواز برگشت. پزشکان مشکوک به قطع شدن عصب دستم بودند. به همین خاطر من را به همراه چند مجروح دیگر جهت اعزام به تهران، به پایگاه هوایی دزفول فرستادند. در فرودگاه نظامی دزفول با یک هواپیمای C۱۳۰ مرا به تهران بردند. اولین باری بود که سوار هواپیما می‌شدم. هواپیما بعد از حدود یک ساعت به زمین نشست. نمی شد که به این زودی رسیده باشیم و اینجا تهران باشد، اما هوای سرد و لهجه تهرانی پرستاران قانعم کرد که اینجا تهران است. به بیمارستان سینا بخش مغز و اعصاب رفتیم. آن قدر تعداد زخمی ها زیاد بود که به جز پانسمان کار خاصی برایم نکردند. ترکش کوچکی که به آرنج خورده بود و از طرف دیگر خارج شده بود اگر چه کوچک بود اما حس و حرکت دست چپم تا انگشتان دست را از کار انداخته بود. با این دستم حتی نمی توانستم دکمه های لباسم را ببندم. تصور فلج شدن دستم اعصابم را به هم ریخته بود. می‌خواستم هر طور شده توجه پزشکان را به خودم جلب کنم تا بلکه کاری برایم بکنند. به همین خاطر یک روز که طبق معمول پرستار بخش تب سنج را زیر زبانم گذاشت، همزمان چای عصرانه را هم آوردند دیدم حالا وقتش است و بلافاصله تب سنج را توی لیوان چای گذاشتم تا درجه اش بالا برود. ولی چایی آن قدر داغ بود که باعث شد تب سنج توی لیوان بترکد. سریع درجه را سر به نیست کردم تا ضایع بازی نشود، خواستم چای را بخورم که دیدم ته لیوان ماده ژله مانند نقره ای رنگی وجود دارد. عصبانی شدم و داد و بیداد راه انداختم که: «این چه وضعیه! چرا توی لیوان چای چیزای عجیب و غریب پیدا میشه. پرستارها آمدند و با معذرت خواهی و سلام و صلوات آرامم کردند، بعداً متوجه شدم که دست گل را خودم به آب داده بودم و ماده ته لیوان همان جیوه تب سنج بود توی چای، خلاصه بعد از چند روز بدون نتیجه مشخصی مرخص شدم و به اهواز برگشتم بعدها علی رغم پیگیری و فیزیوتراپی های مکرر بی حسی آن انگشت مداوا نشد و الان هم که در حال نوشتن خاطراتم هستم هنوز مشکل به طور کامل رفع نشده است. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد لینک عضویت کانال حماسه جنوب/ ایتا http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf @defae_moghadas 🍂
حواستان هست ؛ این‌ها استخوان‌های آن شهیدی‌ست که پای امام زمان خود ایستاد مبادا جا بمانیم ..... @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 وقایع سال آخر 8⃣ 🔅 هواپیمای مسافربری - ۲۹۰ نفر قربانی ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ در جلسه فوق العاده شورا نماینده ایالات متحده، نه تنها حاضر نشد به تخلف و خطای ناو وینسنس اعتراف کند، بلکه وقایع را طوری تشریح کرد که گویی این هواپیمای مسافربری ایرانی بوده است که با رعایت نکردن موارد فنی و ایمنی موجب بروز حادثه شده است، اما آیا وقایع این حادثه واقعاً آن گونه که نماینده آمریکا ادعا کرد، بود؟ اگر اظهارات نماینده آمریکا درست است؛ بنابراین این گفته بوش، معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا در شورای امنیت که «اگر ایران به جنگ خود با عراق پایان داده بود قطعاً، حادثه ایرباس اتفاق نمی افتاد»، چه معنایی داشته؟ شورا پس از شنیدن نظر هر دو طرف تصمیم‌هایی را به‌شرح زیر اتخاذ کرد: (۱) شورا استفاده از سلاح علیه هواپیماهای مسافربری را تقبیح می کند؛ (۲) شورا بر این اصل اساسی که کشورها باید از هدف قرار دادن هواپیمای غیر نظامی خودداری نمایند تأکید می کند همچنین از کشورهایی که ماده ۳ کنوانسیون شیکاگو را امضا نکرده اند میخواهد هر چه زودتر نسبت به امضای آن اقدام کنند. شورا از کشورها می خواهد تا از هر عملی که امنیت هوانوردی بین المللی را در منطقه با خطر روبه رو می نماید خودداری کنند؛ (۳) شورا از دبیرکل ایکائو میخواهد که تیم حقیقت یابی را برای بررسی حقایق مربوط به جنبه‌های فنی عواملی که به نابودی هواپیما منجر شده است، تشکیل دهد؛ (۴) از دو طرف درخواست میشود تا در بررسی موضوع همکاری کنند رئیس شورا و دبیرکل ایکائو نیز باید هر چه زودتر گزارش کاملی را به اجلاس (جلسه) ۱۲۵ شورا که در‌ ماه سپتامبر سال ۱۹۸۸ برگزار می شود ارائه کنند؛ و (۵) از رئیس شورا و دبیرکل ایکائو خواسته میشود تا با همکاری کشورهای درگیر در منطقه هماهنگی لازم بین عملیات پروازهای نظامی و غیر نظامی را برای تأمین امنیت و سلامتی هواپیماهای غیر نظامی فراهم آورند. ┄┅┅❀❀┅┅┄ پیگیر باشید کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
آخرین دستنوشته های غلامرضا بسیار خواندنی است: شهیدان!، عزیزان!، چابک سواران!، شما رفتید و ما، کوله بار سنگین مسئولیت را، چه سان و با چه قدرتی تحمل توانیم. الا به قدرت خدای شما. ای عزیزان، از خدا بخواهید در درگاه ربوبی قدمهایمان نلرزد، دستانمان، افکارمان، انحراف را حتی لحظه ای در پیش پایمان به استقبال ننهد. شما میدانید اگر تنها مسئولیت خونتان و تنها مسئولیت انقلابتان، انقلابمان انقلاب امام زمانی ملت بزرگمان می‌بود آهنین اراده ی مردان را به زانو می نشاند. حال چه گویم این سنگین امانت پربها را با غم رفتنتان، غم تنها شدنمان، سوز دلمان اشک دیدگانمان به باید کشاننده باشیم. من با شما چه بگویم، چه دارم که بگویم، جز بر خاک تربت گلگونتان و یا بر غبار هجرت بی بازگشتتان سرشک غم ایثار کنم. خاطراتتان را چطور به فراموشی بسپارم! غم سنگین داغتان را به چه دارویی التیام بخشم؟ آوای قرآن‌تان درسم بود به رفتار و کردارتان معلم بودید. با چه روی در حضورتان سر بر گیرم. شرم و خجلت از سیمای منورتان را چه سان پنهان دارم که لحظه ای در ادای دین‌تان استوار نبودم؟ داستان شیوای مهرتان و قصه غمبار هجرتتان را با که گویم که بزرگی و شرافت شما را و دل شکسته و افسرده مرا التیام بخشد. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
50سال عبادت.pdf
2.83M
🍂 وصيتنامه و دلنوشته های ادبی و عاشقانه پنجاه تن از شهدا 📝 گروه فرهنگی شهيد ابراهيم هادی http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا