eitaa logo
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
38.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
5 فایل
و تو خدای بعیدهایی❤️ #کپی‌از‌سرگذشت‌ها‌حرام‌است‌دوست‌عزیز نکات همسرداری ویژه، سرگذشت های واقعی✔️👌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اشتباه در انتخاب سعی کردی با چشم باز ازدواج کنی مشاوره رفتی تحقیق کردی همه ی تلاشتو کردی.... 😢اما بعد از چند سال دیدی اشتباه کردی..... @delkade_matn
41.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باهم بودن مهمه نه پدر مادر 🌷دکتر_سعید_عزیزی @delkade_matn
22.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸✨ رابطه درست و مومنانه زن و مرد در خانواده @delkade_matn
🍃🍂 مردها دوست ندارند برای هر سوالی که از همسرشان میپرسند یک سخنرانی طولانی بشنوند🍃🍂 ✍🏻 زنها عاشق حرف زدن اند و مردان دوست دارند با همسرشان صحبت کنند اما تمام جزئیات موضوع را نمیخواهند! @delkade_matn
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با م
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با مادرم به سرزمین مادریش یعنی ایران برم. بعد از اون همه کشمکش و بحث دعوای مادرم سر جدایی که من رو حسابی کلافه کرده بود تا به پارتی و مهمونی و هرچی خلاف هست رو بیارم، با مادرم به ایران رفتیم، حتی فکرشم نمی کردم که یه دختر ایرانی بخواد من و این همه تغییر بده... اون حجاب و صلابتش، اون چشمای معصومش قلب من و نشونه رفته بود. پسر بی بند و باری بودم ولی اون دختر ایرانی شد همه ی وجودم😍... فکر می کردم ساده به دستش میارم ولی اون واسم شرط داشت، یه شرط... سرگذشت‌کارن👇 @delkade_matn
جلوی چشمای متعجبش، من و سوار ماشین کرد و خودشم پشت فرمون نشست و گاز داد و به سرعت نور از کوچه خارج شدیم، محدثه همونطور که تند می روند گفت: - آشغال عوضی فکر کرده اینجا خارجه که هر غلطی خواست بکنه و ما هیچی نگیم؟ توانایی حرف زدن نداشتم، همه ی یدنم سرد شده بود و هنوز ناخداگاه می لرزیدم، محدثه که انگار متوجه ی حال من شده بود، گوشه ی خیالبون نگه داشت و در حالی که دستام و می گرفت پرسید. - خوبی؟ گفتم خوبم ولی خوب نبودم، حرکت کرد و از سوپر مارکت برام آبمیوه خرید، چند قلپی خوردم، بدون این که حرکت کنه پشت فرمون نشسته بود، سعی داشت حالم و بهتر کنه. - نگران نباش، دیگه جرات نمی کنه حتی تا دم در خونه بیاد. ولی حس من می گفت که کارن آدمی نیست که بیخیال شه، تا نابورم نکنه ول نمی کرد. یه خورده تو شهر بی هدف گشتی زدیم، وقتی برگشتیم پدرم و دم در خونه دیدم. پیاده شدم و بهش سلام دادم، ولی جوابم و با سردی داد و راه افتاد تو خونه، پشت سرش رفتم و گفتم: - چیزی شده؟ برگشت سمتم و گفت: - تو بگو! - نه، هیچی! - پس کارن چی‌می‌گفت؟ محدثه که تازه داخل اومده بود، کنارم ایستاد و گفت: - چی گفته؟! - چرا نذاشتی زهرا با نامزدش بیرون بره؟
آقایون از نظر مالی به همسرتان اهميت دهید هميشه مبلغی را برای خود او در نظر بگيريد. حتی اگر خودش درآمد دارد وظيفه شما حكم می‌كند او را تامين كنید @delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 ⚜ هميشه صادق باشيد. صداقت شما هيچوقت ازياد همسرتان نخواهد رفت و بی صداقتی نيز براحتی میتواند اعتماد همسرتان را ازشما سلب❌ و او رابه شما بدبين كند.⚠️ 🔴وهمين اتفاق باعث ازبين رفتن عزت شما شود.🔴 @delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 ﺧﻮﺩﺕ رو دست بالا بگیر ﮔﺎﻫﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ،ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎیی ﻫﺎﺗﻮﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎیی ﻫﺎﺗﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﯿﻦ. ﺍﮔﺮ کسی ﺑﻬﺘﻮﻥ میگه ﭼﻘﺪﺭ ﻟﺒﺎﺳﺖ قشنگه ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ سلیقه ﺍﯼ ﻭ.... ﺣﺘﻤﺎ ﺑﯿﺎﯾﻦ واسه ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ کنین ﺑﮕﯿﻦ:"ﻓﻼﻧﻲ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ سلیقه ﺍﯼ..." یا مثلا امروز که رفته بودم آرایشگاه آرایشگره میگفت عجب موهایی دارین خانوم... ﯾﺎ ﻣﺜﻼ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﺗﻮﻥ ﻫﺮ ﺍﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺻﺤﺒﺖ کنین .ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺳﺘﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻩ،ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭗ ﺑﻮﺩﯾﻦ،ﺍﮔﺮ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺗﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﻩ دیگه ﺍﯼ. ﻓﮏ ﮐﻨﯿﻦ که چه ﭼﯿﺰﺍیی ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻩ،ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﯾﻲ ﺗﻮﻥ که ﺩﺭ ﺯمینه ﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼقه ﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ کنین @delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 ❣اصلی ترین جلوه بروز محبت به یک مرد قدردانی و احترام هست.. یاد بگیریم در مقابل محبتهایی که همسرمون میکنه آشکارا قدرشناسی کنیم. نباید منتظر کار بزرگی باشیم تا ازش تشکر کنیم و باید یاد بگیریم که در برابر هر کار کوچیکی توجه نشون بدیم. 👌در واقع آقاییتون به این تشویق احتیاج داره تا بتونه همچنان محبتش رو ابراز کنه... @delkade_matn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 استاد عالی 🛑 اگر پدر و مادرتون از دنیا رفتن مواظب باشــید عاق والـدیـن نـشـید! @delkade_matn
🧚‍♀️✨️ ازدواج چیست؟ ازدواج فقط  بله گفتن به یک مرد یا زن نیست بلکه بله گفتن به فرهنگ ها، اداب و رسوم و ارزش های یک خانواده‌ست @delkade_matn
😜😜😜یه حرف یواشکی زن ضعیف تا قبل اومدن شوهرش تمام کارارو می‌کنه، موقع اومدن شوهرش چون کاری نداره دائما گوشی به دسته اما  زن قدرتمند تمام تلاششو می‌کنه تا پیش شوهرش گوشی دست نگیره و اکسپلوورو بالا پایین نکنه دلیل: اگر پیش شوهرت دائما کار خونه انجام بدی دیگه وقتی برای کنارش نشستن و لذت بردن نداری! اگر هم هیچکاری انجام ندی شوهرت تصور می‌کنه تمام کارای خودت یهویی انجام شده  و این نظم و ترتیب از جانب خدا نازل شده😁👌 پس خواهرم تعادل♥️ ⁣@delkade_matn
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 📌شما لجبازی میکنید وقتی که ؛ 💞بخواهید اشتباه همسرتان را با رفتارتان تلافی کنید 💞عمدا کاری را که می دانید همسرتان دوست ندارد انجام دهید. 💞می دانید اشتباه از شماست اما آن را نپذیرید. 💞در برابر اشتباهات فعلی خود اشتباهات قبلی همسرتان را پیش بکشید تا خودتان را بی تقصیر جلوه دهید. 💞حرف اشتباه خود را تکرار کنید و اصرار داشته باشید که حرفتان درست است. 💞به حرف همسرتان گوش نکنید و مدام حرف بی منطق خود را تکرار کنید. 💞بخواهید همسرتان را آزار دهید. لجبازی رو کنار بگذار @delkade_matn
23.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣دوست داشتن مهم تر از عشق ورزی است⁉️ ❣دوست داشتن مگه دلیل میخواد⁉️ 👤استاد   @delkade_matn
🤝♥️ . نمی‌خواد کاری کنی این پسره رو بندازی به جون من! خندیدم و گفتم: ببخشید آنا خیلی زحمت افتادی. -زحمت چیه؟ بعد یک سال اومدی مهمونی خونه پدر بزرگت کاری نکردم که! صورت سفید و تپلش رو بوسیدم و گفتم: پس من یه سر میرم اونجا! -برو ولی تنها نه، این دوستت هم با خودت ببر تنها نباشی. باشه ای گفتم و بعد از بیدار شدن افسانه حاضر شدیم و باهم راهی شدیم خونه آقام، خودم کلید داشتم و باهم رفتیم تو، افسانه خندید و گفت: بیرون نرفته باشن. +مگه جایی بلدن اصلا؟ بیا تو از کفشا معلومه که هستن. با هم رفتیم تو خونه از اقاجونم و داییم خبری نبود، همون‌طور که چشم میچرخوندم دنبال دیار خودش با موهای خیس جلو روم ظاهر شد، از ترس دستم رو گذاشتم رو قلبم و گفتم: چرا یهو ظاهر میشی جلو آدم؟ قلبم رفت... -قربون قلبت ماه طلا! خوش اومدی...چشمم به در خشک شد! +الکی نگو! اگر چشمت به در بود صبح میمودی دنبالم! -خواستم خوشتیپ کنم بعد بیام! زود بیدار شدی از تو بعیده! +سرما میخوری ها اینجوری می‌گردی! -خوردمم خوردم فدای یه تار موت ماهی خانوم.دستم رو گرفت و بردم تو اتاق و گفت: دلم برات تنگ شده ماهی! منو ببخش بابت اون چهار ماه و ده یازده روزی که تنهات گذاشتم. بغض کردم: خیلی سخت بود، نه می‌بخشم نه فراموش میکنم! صورتم رو با دستاش قاب کرد و گفت: گریه نکنیا! هر تن‍‌.بیهی باشه با جون و دل قبول میکنم!لبخندی زدم و گفتم: فعلا موهات رو خشک کن بعدش فکر میکنم چیکارت کنم که در خور این چند وقت باشه! حوله کوچکی از بین وسایلش بیرون کشید، ناخودآگاه دست دراز کردم و حوله رو از دستش گرفتم و گفتم: بشین من خشک میکنم تو کم حوصله ای الکی ولکی کار می‌کنی!دیار نشست رو تخت دو نفره آقام و مامانم و گفت: دلم برای همین کارات هم تنگ شده ماهی! بخصوص حرص خوردنات! دلم سرخ شدن لپات رو میخواد. +بیخود! از این چیزا نخواه که نمیتونی بهشون برسی اصلا. حوله رو گذاشتم رو سرش و شروع کردم به خشک کردن موهاش، وسط کار یهو سرش رو آورد جلو رو گذاشت رو شکمم! دلم فروریخت! آب دهنم رو قورت دادم و سعی کردم آروم باشم، نمی‌دونستم خبرش رو چطوری و چه وقت باید بدم!تو همون حالت موهاش رو خشک کردم و حوله رو انداختم رو تخت و انگشتام رو کشیدم لا به لای موهاش، یکم سرش رو ازم فاصله داد و دستام رو گذاشتم رو شونه هاش...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز ثانیه ثانیه نزدیک میشود یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های پاییـز برایت آرزوهـای خوب دارد.  @delkade_matn
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه بهمون میگن عصبانی نشو، تو جوابشو نده! اما اتفاقا عصبانیت یکی از حالتهای خوب ماست که برای دفاع از ما ایجاد میشه، و اتفاقا احساس درستیه اما اگر درست بروز بدیم. ولی متاسفانه ما با پرخاشگری اشتباه بروزش میدیم و نتیجه اشتباه ازش میگیریم🌱 @delkade_matn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 هفت راز خوشبختی از نظر : - متنفر نباش☁️ - زود عصبانی نشو🦋 - زندگی رو ساده بگیر🌸 - نسبت به اطرافیانت کم توقع باش🍓 - همیشه لبخند بزن🚌 - همه چیز رو ببخش🐌 - یک دوست خوب همیشه همراهت‌ داشته‌ باش.🍋 @delkade_matn
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
من پری_ام به خاطر مشکل مادرزادی که داشتم کل مردم از من فراری بودن. حتی مادر خودم! هروقت منو می دیدن
من پری_ام به خاطر مشکل مادرزادی که داشتم کل مردم از من فراری بودن. حتی مادر خودم! هروقت منو می دیدن بسم الله می گفتن و جوری فرار می کردن که انگار جن دیده باشن! تا این که یه روز یه مرد جذاب من و دید و عاشقم شد و.... شروع سرگذشت واقعی پری👇👇 @delkade_matn
همه میدونید که من بخاطر پاهام نمیتونم این کفش رو پا کنم . بخاطر همین ، این کفشها رو برای شهین آوردم تا از پدر مهربون و بزرگش یه هدیه داشته باشه . شهین کفش ها رو گرفت و به سینه اش فشار داد و گریه کرد . طاهره خانم هم با گوشه ی روسریش اشکهایش رو پاک میکرد . بوسه ای به سر شهین زدم و شروع به دست زدن کردم. همه ی مهمونها بعد از من شروع به دست زدن کرد و توران با ابروهای گره خورده ، بقیه ی وسایل ها رو سریع نشون داد و سر جاش نشست. نزدیک غروب بود که به خونه برگشتیم . طاهره خانم برای شام اشکنه بار گذاشت و فامیلهای نزدیک رو برای شام نگه داشت توی اتاق نشسته بودم و به مکده تکیه داده بودم . همه با هم مشغول بگو و بخند بودن و منم هراز گاهی توی بحث هاشون شرکت میکردم. هر چند به مزاق عذرا و علم تاج و چند نفر دیگه خوش نمی اومد . با صدیقه عروس عموی هادی در حال تعریف بودم که توران وارد اتاق شد و نزدیکم اومد و کشیده ای توی صورتم زد. با تعجب نگاهی بهش انداختم و بلند شدم و ایستادم و گفتم چرا زدی؟ توران که از عصبانیت خون خونش رو میخورد گفت: باید خیلی قبل تر این کشیده رو بهت میزدم . تو که صاحب نداشتی بهت تربیت یاد بده و بهت بفهمونه بزرگ و کوچیک یعنی چی ؟! بعد هر چی از دهنش بیرون اومد رو بار من کرد . از شنیدن حرفهاش خیلی ناراحت شدم و دستم رو بلند کردم و محکم توی گوشش خوابوندم و گفتم: چیزی که لیاقت خودت رو داره به من نگو . تو اگه ابرو سرت میشد روی من دست بلند نمیکردی ؟ چند ثانیه طول نکشید که توران بهم حمله کرد و سر و صورتم رو چنگ گرفت منم ساکت نموندم و منم موهاش رو توی دستم گرفتم و از خودم دفاع کردم !!! از صدای جیغ و جیغ زنها طاهره خانم و هادی و بی بی وارد اتاق شدن و ما رو بزور از هم جدا کردن توران بلند شد و موهاش رو توی روسریش کرد و رو به هادی گفت: حاشا به غیرتت که زن هرجاییت ، دست رو من بلند میکنه و تو مثل ماست وایستادی نگاه میکنی !!! هادی مات و مبهوت به من و توران نگاه میکرد .
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با م
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با مادرم به سرزمین مادریش یعنی ایران برم. بعد از اون همه کشمکش و بحث دعوای مادرم سر جدایی که من رو حسابی کلافه کرده بود تا به پارتی و مهمونی و هرچی خلاف هست رو بیارم، با مادرم به ایران رفتیم، حتی فکرشم نمی کردم که یه دختر ایرانی بخواد من و این همه تغییر بده... اون حجاب و صلابتش، اون چشمای معصومش قلب من و نشونه رفته بود. پسر بی بند و باری بودم ولی اون دختر ایرانی شد همه ی وجودم😍... فکر می کردم ساده به دستش میارم ولی اون واسم شرط داشت، یه شرط... سرگذشت‌کارن👇 @delkade_matn
محدثه جواب داد. - چون زهرا خودش نمی خواست با کارن بره! پدرم با تندی نگاه از محدثه گرفت و به من داد. - زهرا بیخود کرده با تو! اینجوری با دل نامزدت راه میای؟ اگه اینطوریه پس چرا محرمش شدی؟ اشک از این همه بدبختیم تو چشمام حلقه زد و با گله مندی گفتم: - فکر کردم شما بهتر از هرکسی من و میشناسی بابا! می دونی دوست ندارم با کارن تنها بشم، اگه گذاشتم محرم بشیم چون روز نامزدی خواست حجابم و برداره، دوست ندارم باهاش برم،شوهرم که نیست، نامزدمه، اگه خواست بیاد تو خونه و من و ببینه، وگرنه خارج از این خونه دوست ندارم ببینمش! می دونست که چه اخلاقی دارم و انتخابم کرد، حالا اگه واسش مهمم، به نظرم احترام بذاره، من تنها باهاش جایی نمیرم! پدرم توی فکر نگاه از صورتم گرفت و گفت: - با محدثه برین تو! نگاهی به محدثه انداختم و پشت سرش راه افتادم و داخل رفتیم. قبل از اسن که پا تو هال بذاریم، محدثه بازومو گرفت و گفت: - با بابا صحبت می کنج، میگم که رفتارش خیلی زشت بود و توجه همسایه هارو هم جلب کرده بود تا یه کم نظرش راجع بهش برگرده، مامان و بابا فکر می کنن کارن کیه دیگه، نمی دونن چه تحفیه ایه که! سرم و تکون دادم، حوصله نداشتم، زود به اتاقم رفتم، گوشیم و که چک کردم کلی از کارن پیام تهدید داشتم، محدثه ازم خواسته بود بلاکش کنم، بدون این که به عواقبش فکر کنم بلاکش کردم و گوشی و توی کشوی دراور گذاشتم و به سمت پنجره رفتم، وقتی پرده رو کنار زدم پدرم و دیدم که روی حیاط قدم می زد، با کشیدن نفس عمیقی پرده رو رها کردم و روی تخت دراز کشیدم و به آینده ی مبهمم فکر کردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیاه و سفید فقیر و غنی غرب و شرق برای او فرقی ندارد… ⚘ که او رحمت است، نه تنها برای بشر و نه فقط در زمانی خاص؛ بلکه رحمت است برای «عالمیان». حتی برای من که قرن‌ها پس از آمدنش نفس می‌کشم! ⚘ محمد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) معشوق خدا و سفیر اوست که همچون معبودش تحمل گمراهی، نقص و عذاب بندگان را ندارد. پس برای هدایت همگان جان‌فشانی می‌کند؛ تا جایی که خداوند به او می‌فرماید: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»! ⚘ و من چقدر خوشبختم، که پیامبری چون تو دارم، ای مهر بی‌پایان.⚘ ✨أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج✨ مبارک باد ❤️ 💛 (ص)💚 (ع)💜 @delkade_matn