eitaa logo
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
467 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
201 ویدیو
5 فایل
با قصه‌ها زندگی کن اینجا زنان برش‌های واقعی زندگی خود را می‌نویسند. #دورهمگرام شبکه زنان روایتگر منتظر روایت‌های شما هستیم: @dorehamgram2 ❗انتشار مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
0⃣0⃣2⃣ 🏴 رویای شیرین دو هفته پیش چنین شبی مشغول جمع کردن لباس‌های سفر بودم. همان زمان می‌دانستم که عمر این سفر کوتاه مثل یک رویای شیرین زود گذر است. رویایی که هنوز شیرینی‌اش کامم را شیرین می‌کند. مرور می‌کنم روزهای قبل از سفر را ... و از آغاز محرم که هر روز زمزمه می‌کردم، «حالا تمام دغدغه‌ام این شده حسین این اربعین کربلا می‌بری مرا ...» و ناامیدانه روضه‌های محرم را سپری می‌کردم. هر روز در خاطرم، خاطرات اربعین‌های گذشته را مرور می‌کردم و فکر می‌کردم که چطور امسال می‌توانیم راهی سفر شویم. و ناباورانه خداوند روزیمان کرد، آن هم همراه با فرزندان. لحظه لحظه‌ی سفر یاری امام همرامان بود و ما خود را سپرده بودیم به دریای لطف و کرامتشان. چند روزیست که سفر ما به پایان رسیده است و امشب که مشغول مرتب کردن لباس‌های سفرمان بودم، بی اختیار مداحی‌ای را پخش کردم «سلام من به حسین و به کربلای حسین...😭» و من همان‌طور که لباس‌ها را جمع می‌کردم با خود نجوا می‌کردم که آیا سال بعد هم من را دعوت می‌کنید؟؟!!! لباس‌هایم را جدا از دیگر لباس‌ها در کمد جا می‌دهم و دوباره زمزمه می‌کنم «حالا تمام دغدغه ام این شده حسین ...» اصلا مگر جز حسین دغدغه‌ی دیگری هم می‌شود داشت؟! ✍ 🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
ماده‌ی خام نویسندگی | قسمت۱ ✅ برای انتخاب سوژه مناسب باید اطراف خودمان را با دقت بررسی کنیم. پیرامون ما تعداد زیادی ماده‌ی خام نویسندگی(سوژه) وجود دارد. 💫 چیزی شبیه طلا که در دل معدن یا زمین پنهان شده باشد و برای استخراج آن باید زمان گذاشت و در دل زمین یا کوه‌ها، روز‌ها و روزها به جستجو پرداخت. 🔎 برای انتخاب سوژه‌های مناسبِ نوشتن باید سه معیار مهم را در نظر بگیریم؛ 1⃣ نیاز؛ مخاطبان معمولا به محتوایی توجه می‌کنند که به آن نیاز دارند. حال این نیاز به شکل‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. مثلا: •| نیاز به اطلاع‌رسانی؛ •| نیاز به دانستن و آگاهی؛ •| نیاز به مهارت؛ •| نیاز به سرگرمی؛ و ده‌ها نیاز مختلف دیگر. اگر ما بتوانیم نیازهای مخاطب را به درستی تشخیص دهیم، می‌توانیم از همان‌ها برای انتخاب سوژه استفاده کنیم. 2⃣ انتخاب سوژه متناسب با مخاطب ؛ همه ما دوست داریم نوشته‌ی ما دیده و خوانده شود و مخاطبان با آن ارتباط بگیرند. به همین دلیل لازم است در انتخاب سوژه به مواردی مانند: •| علاقه‌مندی‌ها •| منطقه جغرافیایی •| سطح دانش و آگاهی گیرندگان پیام توجه ویژه‌ای داشته باشیم. 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
ماده‌ی خام نویسندگی | قسمت۲ 3⃣تأثیر رسانه؛ هر رسانه اعم از روزنامه‌، مجله، وب‌سایت، وبلاگ و... خط مشی و چارچوب‌های خاص خود را دارد. همین ویژگی‌ها محدودیت‌هایی را در انتخاب سوژه برایمان ایجاد می‌کند. مثلا وقتی قرار است در زمینه فضا و نجوم مقاله‌ای را برای مجله دانستنی‌ها بنویسیم، لازم است سوژه‌های عمومی‌تری را انتخاب کنیم. اما هنگامی‌که برای مجله نجوم مقاله می‌نویسیم،‌ این امکان را داریم که به سوژه‌های تخصصی‌‌تری بپردازیم. 🔎 برای انتخاب سوژه با در نظر گرفتن معیارهای گفته شده می‌توان راه‌های مختلفی را امتحان کرد که ما در اینجا به سه مورد آن اشاره می‌کنیم؛ 🔹بررسی صفحه حوادث بولتن‌های خبری بخش حوادث روزنامه‌ها و بولتن‌های خبری همیشه پر از اتفاقات ریز و درشت است. گاهی با خواندن سرتیتر بعضی خبرها، جرقه‌ای در ذهن‌مان می‌زند که می‌شود از این اتفاق بدون وفاداری به واقعیت حادثه، داستانی نوشت. 🔹 تولید سوژه برای داستان از بازی با «چه می‌شد اگر…» •| چه می‌شد اگر خرگوش هم از کامپیوتر استفاده می‌کرد؟ •| چه می‌شد اگر در آسانسور بیمارستان محبوس می‌شدم؟  🔹 تولید سوژه با تغییر قالب داستان‌های مورد علاقه‌مان شاید یک داستان معمایی، به طور دلپذیری در ذهن ما به جا مانده باشد. فرصت خوبی است تا آن داستان را انتخاب و به یک داستان فانتزی یا هر ژانر دیگری تبدیل کنیم. یا حتی می‌توان یک حکایت را به داستانی کودکانه تبدیل کرد. 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
1⃣0⃣2⃣ 🏴 ریسه‌های دست‌گیر | قسمت۱ دفعه اولی که از سفر اربعین برگشته بودیم، هنوز روح و جسمم همان جا مانده بود. یادم است تا چند وقت شب‌ها از خواب می‌پریدم و چشم‌هایم را آن قدر گرد می‌کردم که نشانی از موکب پیدا کنم تا خیالم تخت شود وسط موکب خوابیده‌ام. اما خوب که نگاه می‌کردم توی رختخواب خانه‌ام بودم و باز هم غرق یک رویای زود گذر. دلم نمی‌آمد حس و حالم پیش خودم امانت بماند و با کسی تقسیم نکنم. دوست داشتم هر طور شده همه‌‌ی آدم‌های دور و برم را جمع کنم و از همه رشته‌های بلند و باریک سفرم که حالا محکم توی بغل‌شان بودم، حرف بزنم. دلم یک چیزی توی مایه‌ی مجلس‌های بعد از زیارت می‌خواست. از همان مجلس‌هایی که پدربزرگ همیشه می‌گرفت. از مکه و کربلا که برمی‌گشت همه اهل فامیل را به بهانه ولیمه جمع می‌کرد و بعد هم می‌نشست با همان لهجه شیرین محلی از خاطرات تلخ و شیرین سفرش حرف می‌زد. گاهی می‌زدیم زیر خنده، گاهی هم غرق اشک می‌شدیم. گاهی هم کنجکاویمان گل می‌کرد و حسابی آقاجان را سوال پیچ می‌کردیم. راستش زور ولیمه دادن نداشتم. اما زورم به یک چای و شیرینی می‌رسید. چانه‌ام هم مثل پدربزرگ گرم و شیرین نبود و باید کنار چای و شیرینی برای گفت و گو بهانه‌ای جور می‌کردم. نشستم به زیر و رو کردن عکس‌های سفر اربعین. تعدادی از عکس‌ها را گلچین کردم و همسر زحمت چاپش را کشید. ✍ 👈 منبع 🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
1⃣0⃣2⃣ 🏴 ریسه‌های دست‌گیر | قسمت۲ بعد هم دور تا دور خانه را طناب کشیدیم و عکس ها را با گیره بهشان آویزان کردیم. شده بود شبیه زمستان‌هایی که ریسه‌های لباس را وسط خانه می‌زدیم. حالا بین ریسه‌ها که قدم می‌زدم انگار از کنار همه اتفاقات آن چند روز عبور می‌کردم و همه آن تصاویر توی ذهنم جان می‌گرفت. مهمان‌ها یکی یکی از راه می‌رسیدند. قبل از نشستن، ریسه‌ها توجهشان را جلب می‌کرد، راه می‌افتادند بین عکس‌ها، نگاه می‌کردند، به هم نشان می‌دادند، می‌خندیدند. چشم‌هایشان خیس می‌شد. گاهی هم علامت تعجب و سوال روی سرشان سبز می‌شد. آن‌ها هم که رفته بودند یک سرنخ آشنا توی عکس‌ها پیدا می‌کردند و خاطراتشان را می‌ریختند وسط. من هم میان مهمان‌ها که حالا حسابی غرق عکس‌ها بودند، راه می‌رفتم و شیرینی تعارف می‌کردم. بفهمی نفهمی حس موکب‌داری به خودم گرفته بودم که داشت از زوار سفر روحانی حسین (ع) پذیرایی می‌کرد. دیدار نمایشگاه که تمام شد، مهمان‌ها دور هم حلقه زدند. فیلم‌ها و خاطرات شد چاشنی ادامه بحث و هرکس یک گوشه مجلس را دست گرفت. آخر سر هم تصمیم گرفتیم سال بعد همه‌مان بشویم یک کاروان به سمت حسین علیه السلام. 👈 منبع 🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
این الطالب بدم المقتول بکربلا؛ طنین صدایی که یک روز دنیا را زیر و رو خواهد کرد. یعنی دیگر نام حسین(
🏴 : ۴ روز 📣 مهلت شرکت در : فقط تا *ساعت ۲۴ روز شنبه ۲۵ شهریور ماه* ✍پس زودتر آثار خودتون رو برای ما ارسال کنید، چون زمان مسابقه قابل تمدید نیست.😊 🔻آیدی زیر جهت ارسال آثار🔻 @mimanemo 🔹 _________________________________________ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/ببینیم 4⃣2⃣ 🏴 بوی نان تازه تازه وارد کربلا شده بودم. بی صبرانه منتظر رسیدن به حرم بودم. ناگهان از بین هیاهوی جمعیت حواسم به موکبی جلب شد. جلو رفتم گروهی از بانوان بخش اشکنان استان فارس بودند که با ذوق عشق فراوان مشغول پخت نان برای زائران بودند. جلو رفتم و شروع به صحبت با این دوستان کردم.... 🎙 گزارشگر: 🌀 دورهمگرام شبکه زنان روایتگر؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
برشی از رهیده.mp3
5.26M
4⃣2⃣ یا من اضحک و ابکی 📚 روایتی از کتاب رهیده 📝 به قلم معصومه توکلی روایت شنیدنی از عشق خواهرانه به برادری که "گریه کن امام حسین (ع)" بودن، عاشق ارباب بودن مثل مهری روی پیشانیش خورده بود و نشانی از هویتش شده بود. ✍ 🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر آخر این ماه سخت و سنگین است تمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین است بزرگتر ز غم مجتبی (ع) و داغ رضا(ع) فراق فاطمه با خاتم النبیین (ص) است. ایام عزای اهل بیت تسلیت باد 🌀 دورهمگرام؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
2⃣0⃣2⃣ 🏴 روضه بهشتی | قسمت۱ دخترک که توی کالسکه خواب رفته را بغل می‌کنم و می‌روم جایی که نوشته «قاعة للنساء». یک حیاط کوچک دارد، یک طرف دستشویی و حمام است و آن طرف روبرویش اتاق درازی است که همه خوابیده‌اند. همه‌ی تشک‌ها و بالش‌ها با یک طرح پارچه‌ی گل‌داری روکش شده‌اند. میان جمعیتِ خوابها راه می‌روم و دنبال جای خالی می‌گردم. زنی با پوست سفید و چشمان سبز و موهای جوگندمی نگاهمان می‌کند، به نظر می‌رسد کنارش خالی است. می‌پرسم :«اینجا جای کسی نیست؟» آنقدر «تعال» را جدی و سفت می‌گوید که فکر میکنم منظورش این است که بروم ، وقتی با دست پتو را کنار می‌زند و برای دخترک بالشت را صاف می‌کند، به مغز آفتاب‌خورده‌ام یادآوری می‌کنم که تعال یعنی بیا. دخترها که آرام می‌گیرند، خودم هم به کوله تکیه می‌دهم و چشمانم را می‌بندم. توی خواب و بیداری صدایی از بهشت می‌آید. ✍ 🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
2⃣0⃣2⃣ 🏴 روضه بهشتی | قسمت۲ توی خواب و بیداری صدایی از بهشت می‌آید. صدای دسته‌ی سینه‌زنی زنانه است که می‌خوانند و به سینه می‌کوبند. می‌ترسم خواب باشد، چشمانم را باز نمی‌کنم اما کم کم ذهنم هوشیار می‌شود و مطمئن می‌شوم صدا واقعی است. چشم که باز می‌کنم دسته‌ای حوری با لباس های سیاه و صورت‌های سوخته و صدایی کلفت دارند نوحه می‌خوانند. پذیرایی این روضه بهشتی هم چیزی شبیه رنگینک است که انگار طعم خرمایش با مزه‌ی سیاهدانه مخلوط شده و رویش ارده ریخته‌اند. همانطور نشسته، من هم سینه می‌زنم. از دلم می‌گذرد کاش من هم یکی از آن‌ها بودم. تا به خودم بیایم و بروم در جمعشان ایستاده سینه بزنم، بهشت تمام می‌شود. حوری های بهشتی پراکنده می‌شوند و دیگر سینی پذیرایی را نمی‌بینم. ✍ 🌀 دورهمگرام(شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
3⃣0⃣2⃣ 🏴 کاش اربعین بماند برایمان | قسمت۱ به هر قیمتی که هست، باید برسیم به امام. هیچ چیز جلودارمان نیست. خستگی، گرما، بی‌خوابی، شلوغی، بیماری. اگر گرسنه شویم کمی غذا در حال رفتن می‌خوریم و باز تندتر می‌رویم. با بغض، یاد عطشش آبی می‌نوشیم و قدم می‌زنیم. همه را زائر و عیال امام می‌بینیم. بی‌دریغ همه چیزمان را به یکدیگر می‌بخشیم و در خدمت به هم مسابقه می‌گذاریم. آخر ما امت امام حسینیم. همه یکی هستیم. من، او و دیگری معنا ندارد. همه دست یکدیگر را می‌گیریم تا برسیم به امام. امام است که امت را معنا می‌‌بخشد. عشق دیدار امام و زیارتش همه چیز را ممکن کرده است. شیرخوار و خردسال و کودکمان را به دندان می‌کشیم و با خود می‌بریم. چرا؟ ✍️ 🌀 دورهمگرام؛ شبکه زنان روایتگر فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🍃 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها