#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
#میرزا_ابوطالب_و_سبب_تعریف_مضاف_إلیه:
از دیدگاه #میرزا_أبوطالب در #حاشیه_البهجة_المرضیة، آنچه باعث می شود #مضاف، در زمان اضافه به معرفه، #معرفه بگردد، #معهود بودنِ آن است نه #إضافه شدنِ آن.
به عقیده وی، در صورتی که #مضاف، دارای #افراد متعدد باشد، #تعریفِ آن به جنس است، یعنی لفظا معرفه است و از لحاظ معنایی فقط تخصیص می خورد.
#عبارت_حاشیه_میرزا_ابوطالب:
اقول : « تعریفُ المضافِ بالعهدِ أو الجنسیةِ
المقارِنَینِ للإضافةِ کما قالوا ،
لا بالمضافِ الیه ؛
ضرورةَ أنَّ «غلام زید» لا یَصِیرُ مُعَرَّفاً بالمضافِ الیه ،
لجواز أن یکونَ لِزَیدٍ أَغلِمَةً مُتَعَدِّدَةً... .»
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#تمرین_قرآنی #إضافه
فرق معنایی «#بأخیکم» و «#بأخٍ_لکم» و «بغلامِک» و «بغلامٍ لک»:
سؤال: چرا در آیه: «وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُوني بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبيكُمْ » (سوره یوسف؛ آیه59) به جای #ترکیب #بأخیکم از ترکیب #بأخٍ_لکم استفاده نموده است؟
پاسخ:
نحویین در فرق: «مررت بغلامك»، و «بغلام لك»، گفته اند:
جمله اول در صورتی به کار می رود که مضاف بین متکلم و مخاطب، معهود باشد.
ولی جمله دوم به معنای این است که مضاف، برای متکلم معهود و شناخته شده نمی باشد. (الدر المصون)
در تفسیر کشف الأسرار؛ و دقائق التأویل و حقائق التنزیل؛ تفسیر أبی السعود و ...درباره علت عدول از #بأخیکم به #بأخٍ_لکم گفته اند:
با اینکه یوسف آنان را می شناخت و باید می گفت #بأخیکم ولی از ترکیب نکره استفاده کرد، چون هنوز نمی خواست خود را به آنان معرفی کند و اینکه آنان برادر دیگری دارند را از خودشان شنیده بود، پس گویا منظور آیه چنین است: «بأخٍ لكُم قَد سَمِعتُ بِهِ». يعنى نزد من آريد برادرى را كه وصف او شنيدم و شما برایم گفتید.
آنچه ذیل این آیه گفتیم، می تواند توضیح بر عبارت #حاشیه_میرزا_ابوطالب باشد که فرمود: تعریف مضاف، به «عهد» یا «جنس» است.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
May 11
#تمرین_قرآنی :
#فرق_معنایی_و_لفظی اسماء دائم الإضافه ای که چهار حالت دارند.
غُلِبَتِ الرُّومُ (2) في أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (3) في بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ(4) (سوره روم)
قراءات:
#قراء_سبعه: مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ
#فراء نقل نموده که برخی مِنْ قَبْلِ وَ مِنْ بَعْدِ (به کسر و بدون تنوین) خوانده اند.
#إبن_نحاس قرائت منقول توسط فراء را تخطئه نموده و گفته صحیح آن است که مِنْ قَبْلٍ وَ مِنْ بَعْدٍ (به کسره و با تنوین) بخوانند. و البته برخی هم آیه را اینچنین خوانده اند. (الدر المصون)
اکنون این سؤال مطرح است که #فرق بین «#مِن_قبلُ» و «#مِن_قبلِ» و «#مِن_قبلٍ» چیست؟
#پاسخ: بین این قراءات دو فرق است: یک #فرق_لفظی و یک #فرق_معنایی؛ و البته درک و نوشیدن #فرق_لفظی، بعد از درک #فرق_معنایی، میسّر خواهد بود.
#توضیح #فرق_لفظی:
«#مِن_قبلُ»: فقط معنای مضاف إلیه در نیت و تقدیر است.
«#مِن_قبلِ»: لفظ مضاف إلیه در تقدیر است (و معلوم است که وقتی لفظ در تقدیر باشد، معنایش هم مراد است.)
«#مِن_قبلٍ»: هیچ چیزی در تقدیر نیست و إصطلاحا می گویند مضاف الیه «نسیاً منسیّاً» است.
#توضیح #فرق_معنایی:
«#مِن_قبلُ» (مبنی بر ضم): وقتی می گوییم فقط معنای مضاف الیه در تقدیر است، یعنی: 1- مضاف إلیه، به خاطر وجود قرینه حذف شده است. 2- برای تعبیر از مضاف إلیه، لفظ خاصی منظور نیست. مثلا در همین آیه به قربنه «وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ» (آیه3)، مضاف إلیه «مِن قبلُ و مِن بعدُ» حذف شده و تقدیر آن می تواند هر یک از «من قبل غَلَبِهِم و من بعد غَلَبِهِم» یا «من قبله و من بعده» یا «من قبل ذلک و من بعد ذلک» باشد. (توضیح اینکه: گاهی خود لفظی که برای تعبیر به کار می رود در مقصود گوینده دخالت دارد همانند اینکه می گویند: «بفرمایید بنشینید» یا «بنشین» یا «بتمرگ»)
«#مِن_قبلِ»: متکلم لفظ مضاف إلیه را به خاطر رعایت اختصار حذف نموده در حالی که همان لفظی که قرینه می فهماند منظور است. مثلا در این آیه تقدیر چنین است: در تقدیر است «من قبل غَلَبِهِم و من بعد غَلَبِهِم» (در این حالت، جای این سؤال هست که علت ترجیح یک واژه بر واژگان دیگر چیست؟ چرا متکلم فقط این لفظ را اراده کرده است؟ این واژه چه معنایی را می فهماند که سایر واژگان از فهماندن آن قاصراند.)
«#مِن_قبلٍ» (با کسر و تنوین): در این حالت، هیچ چیز در تقدیر نیست و قبل و بعد، نکره محضه اند. نظیر اینکه در فارسی می گوییم: «قبلاً گفته ام» یا «بعداً خواهم گفت». می بینید که در زبان فارسی هم در زمانی از این واژه با تنوین استفاده می کنیم که می خواهیم به طور کاملا مبهم سخن بگوییم و قید خاصی منظورمان نمی باشد.
#تتمه:
این بحث اختصاصی به #قبل و #بعد ندارد و در #اسماء #دائم_الإضافه ذیل نیز مطرح است:
#جهات_ستّ، #غیر، #حسب، #أوّل، #دون، #عل، #أیّ
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
واژه #أوّل
کدام #أوّل #دائم_الإضافه بوده و #چهار_حالت دارد؟
*کلمه #أوّل به چهار #معنا إستعمال می شود:
1- اسم به معنی«#مبدأ»:ما له أوّلٌ و لا آخَر.
2- اسم به معنی«#سابق»:لقیتُهُ عاماً أوّلاً
3- إسم تفضیل به معنی«#أسبق» و غیر منصرف:هذا أوّلُ مِن هذینِ.(نکته:از لفظش فعلی یافت نشده است.)
4- #ظرف به معنی «#قبل» و #دائم_الإضافه و دارای #چهار_حالت در إضافه که در یک حالت آن #مبنی می شود،:رأیتُ الهِلالَ أوَّلَ النَّاسِ،أی:قبلهم
#حاشية_الصبان على شرح الأشمونى؛ ج2 ؛ ص417
*قوله: (#أول)
*يستعمل اسما بمعنى (مبدأ الشئ) نحو ما له أول و لا آخر،
*و بمعنى (السابق) نحو لقيته عاما أولا فيصرف. و قد تلحقه تاء التأنيث،
*و وصفا بمعنى (أسبق) فيمتنع الصرف للوصفية و وزن الفعل و تليه من فيقال: هذا أول من هذين فيكون أفعل تفضيل لا فعل له من لفظه أو جاريا مجراه على الخلاف،
*و (ظرفا) نحو: رأيت الهلال أول الناس أى قبلهم
*قال ابن هشام: و هذا هو الذى إذا قطع عن الإضافة بنى على الضم قاله يس و غيره.
*صبان، محمد بن على، حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، 4جلد، المكتبة العصرية - بيروت - لبنان، چاپ: 1.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
واژه #دون
اسم #دائم_الإضافه
*واژه #دون به چه معناست؟
#معنای_وضعی #دون:
اسم برای #مکان_پایین_تر از #مکان_مضاف_إلیه: جلست دون زيد (مکان جلوس متکلم پایین تر از مکان زید بوده است.)
#معنای_مجازی_اول:
#مکانت و #منزلت پایین تر از #منزلت_مضاف_إلیه: زيد دون عمرو فضلا (در این استعمال که زیاد است، #دون از باب #إستعاره است، یعنی مکانت و منزلت که از امور معنوی و معقول است به مکان خارجی محسوس تشبیه شده و سپس از باب استعاره تصریحیه، «مشبّهٌ به» به معنای «مشبّه» به کار رفته است.)
#معنای_مجازی_دوم:
گاهی از معنای مجازی اول هم خارج شده و در معنای #تجاوز و گذشتن از یک شیء و إقبال به چیز دیگر است. «أكرمتُ زيداً دونَ عمروٍ». (در این مثال از إکرام عمرو (مضاف إلیه #دون) چشم پوشی شده و زید إکرام شده است) «فعلت بزيدٍ الإكرامَ دونَ الإهانةِ» (در این مثال نیز از توهین (مضاف إلیه #دون) گذشته و به إکرام زید روی آورده است.)
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #أفعال_ناقصه:
#قسمت_اول:
1- #إبن_عقیل در شمارش #أفعال_ناقصه به #اختلاف مطرح در #اسمیّت و #حرفیّت «#لیس» اشاره کرده و قائلین به #حرف_بودن_لیس را نام برده است. ولی #سیوطی متذکر این نکته نشده است.
(#أدله و #نقد این قول را در #شرح_قطر_الندی ببینید.)
2- #إبن_عقیل در توضیح #أفعالی که به نحو #مشروط عمل می کنند می گوید: ممکن است بر #نفی یا #نهی_تقدیری تکیه کنند و برای توضیح به آیه «تالله تفتأ تذکر یوسف» مثال می زند که خود این آیه برای مبتدیان از آیات مشکل قرآنی است. ولی #سیوطی این نکته را بیان نمی کند.
3-#سیوطی به طور اجمالی به بررسی #صرفی #زال پرداخته و متذکر شده که #زال_یزال از #افعال_ناقصه است نه سایر ریشه ها، ولی #این_عقیل این نکته را بیان ننموده است. (#شرح_الأشمونی به طور دقیق تر و مفصل تری به بررسی ریشه ای و صرفی این افعال پرداخته است.)
4- #ابن_عقیل معنای #بات و #ظل و #أضحی و #أمسی و #أصبح و #لیس را دقیق تر بیان نموده است.
5- #صرف_أفعال_ناقصه در #شرح_إبن_عقیل به نحو مفصل تر و با بیان مثال های مستند بیشتری، شرح شده است.
6- شرح #توسط_خبر بین #فعل_ناقصه و #إسم آن در #شرح_إبن_عقیل بیشتر و کامل تر بیان شده است.
7- آیا #تقدیم_خبر بر #دام به تنهایی (لا أصحبك ما قائما دام زيد) جایز است؟ این بحث را #سیوطی مطرح نکرده است ولی #إبن عقیل توضیح داده است.
8- آیا #نقدیم_خبر بر خودِ #فعل_ناقصه، نه بر #ما نافیه، جایز است؟ «ما قائما زال زيد» و «ما قائما كان زيد»
این مسأله هم در #شرح_إبن_عقیل آمده است ولی در #البهجة_المرضیة_سیوطی نیامده است.
9- در بحث #تقدیم_خبر_لیس بر خودِ #لیس، مبنای استدلال به آیه «ألا یوم یأتیهم لیس مصروفا...» و کیفیت استدلال به این ایه، در #شرح_سیوطی نیامده است ولی در #شرح_إبن_عقیل بیان شده و #قاعده_نحوی « لا يتقدّم المعمول إلا حيث يتقدّم العامل» شرح داده شده است، خصوصا با #حاشیه_محمد_محیی_الدین_عبدالحمید.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #أفعال_ناقصه:
#قسمت_دوم:
10- در #شرح_ابن_عقیل، مثال های #توسیط_معمول_خبر بین #فعل_ناقصه و #معمولش؛ به طور واضح تری بیان شده است.
11- #مواضع_قیاسی_و_سماعی #رائده_شدن_کان، در #شرح_إبن_عقیل به درستی تبیین شده است ولی در #سیوطی بسیار مجمل آمده است.
12- آیا #کان_زائده هم #صرف می شود؟ #شرح_إبن_عقیل به پاسخ این مطلب پرداخته است ولی #سیوطی خیر.
13- #سیوطی #زائده_شدن_أمسی_و_أصبح را متذکر شده است ولی #إبن_عقیل خیر.
14- در بررسی #مثال: «أمّا أنتَ برّاً...» #إبن_عقیل صوری را مطرح کرده که #سیوطی از آنها غافل بوده است، مثل اینکه آیا در صورتی که #اسم_کان، #ضمیر متکلم یا #اسم_ظاهر باشد هم می توان #کان را #حذف نموده و #ما زائده را #عوض از آن قرار داد؟ حکم مثال #سیبویه در این باب: «أمّا زیدٌ ذاهباً» چیست؟
15- #سیوطی #حذف_کان_و_اسم_و_خبرش را بررسی نموده و موضع آن را بیان نموده است ولی #إبن_عقیل خبر.
16- #سیوطی #أفعال_ناقصه_ای که به #معنای #صار می آیند را نام برده است ولی #إبن_عقیل خبر.
17- #سیوطی #أفعال_تامه_ای که گاهی به #معنای #صار به کار می روند و در حکم #ملحق_به_صار اند را نام برده است ولی #إبن_عقیل خبر.
18- #حذف_نون_مضارع_کان در #شرح_إبن_عقیل بسیار مفصل و با بررسی #فروع بیشتری دنبال شده است.
19- در این باب، #إبن عقیل بیشتر از #سیوطی به #سماع و #إستعمال_عرب و أقوال #سیبویه و نیز ذکر #صاحبان اقوال توجه نموده است.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
May 11
هدایت شده از گروه علمی زبان و ادبیات حوزه علمیه خراسان
▪️ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی
▪️بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی
▪️یک عمر ستم دیده ز جور متوکل
▪️در آینه صبح و مسا حضرت هادی
▪️دل سوخته از طعنه و از زخم زبانها
▪️خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی
⬛️فرارسیدن سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، امام علی النقی الهادی «علیه السلام»؛
▪️را به محضر حضرت بقیة الله الاعظم «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای و شما ارادتمندان به اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام»، تسلیت عرض می نماییم!
🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان»
🆔 @Arabicliteraturehozehkh