eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
394 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
230 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی وفرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان: #آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
📜💞💞 ✍منظومه عاشقانه قدیمی ای در میان مردم سوادکوه و بندپی مازندران رواج دارد که تقی لفوری معصومه باکراِدمُلّائی نام دارد و اسم کامل تر آن تقی نوروزی (جنگن) و معصومه باکر ادملایی است. 👇 ✍ مردم سرزمین (شیرگاه، زیراب، پل سفید و روستاهای توابع آن) و بندپی (؛ ) معتقدند که این منظومه بر اساس یک اتفاق واقعی سروده شده است و به سال های ۱۲۷۰ تا ۱۲۸۰ خورشیدی باز میگردد. 👇 ✍ زمانی که ساکنین آن سرزمین تنها و تنها از طریق دامداری و کشاورزی روزگار خود را میگذراندند و ارتباطی تنگاتنگ با طبیعت داشتند. 📌شاید یکی از عوامل مهمی که باعث میشود در این نقطه از ایران، افسانه ها، منظومه ها و سروده های عاشقانه زیادی در میان مردم سینه به سینه منتقل شود، همین نکته است. ✍ از جمله اشعار معروف مازندرانی، یکی اشعار مازندرانی " " است که در میان خود مازندرانی ها به "" شهرت دارد و دیگری منظومه عاشقانه ی و نیز " تقی لفوری و معصومه باکر ادملایی " . 👇 ✍، یکی از ساکنین سواد کوه، کتابی تحت عنوان " فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه" نوشته است که در سال ۱۳۸۰ جایزه کتاب برگزیده پانزدهمین جشنواره روستا را از آن خود کرد. این حوزه مردم شناسی، منظومه "تقی و معصومه" را همراه با برگردان فارسی آن در کتاب خود آورده است . 👇 [🔴متاسفانه این پژوهشگر نتوانسته است اطلاعات جامع از تبار و خاندان معصومه باکر در روستای ادملای بابل دسترسی یابد و به همین دلیل به اشتباه معصومه باکر را لداری معرفی کرد. 📌این در حالی است که برادران معصومه باکر به دلیل ملکی علف چراهی که در لدار داشتند رفته بودند و برای مدت کوتاهی در آنجا اقامت داشتند.] ✍ بر اساس این کتاب پژوهشی، داستان عاشقانه"تقی جنگن و معصومه باکر" از این قرار است: معصومه دختر زیبارو و مهربانی بود که به همراه دو برادرش در روستای "ادملا؛باکرمحله" بندپی زندگی میکرد. روزی میان دو برادر اختلافی رخ میدهد و یکی از برادرها به همراه خواهرش معصومه باکر از "ادملا" کوچ میکند و به "چاشتخوارون" میرود. 👈تقی که از اهالی "چاشتخوارون" است، با دیدن او دل از کف میدهد. عاشقش میشود و از برادرش حسین میخواهد که "معصومه باکر" را برای او خواستگاری کند. اما برادر تقی هم در حقش کوتاهی میکند و به خواستگاری نمیرود. دو سال میگذرد و تقی هر روز بیشتر از پیش به معصومه باکر دل میبندد. 👈تا این که یک روز در ایام نوروز میبیند که معصومه باکر و برادرش بار سفر بسته اند تا دوباره به دِه خود باز گردند. آنها بی خبر میروند و تقی آشفته و پریشان حال میشود. تقی تاب نمی آورد و پس از مدت کوتاهی بار و بنه میبندد و به دنبال آن ها به راه می افتد. 📌روزهای سختی را در میان جنگل ها میگذراند، مریض میشود و از روستاهای "گل کتی" ، "کهلوچال" و " " میگذرد و بالاخره به " و ادملا" میرسد. وقتی به آنجا میرسد، می گردد و زن برادر معصومه باکر را پیدا میکند. به او التماس میکند که معصومه را برای او خواستگاری کند اما دیگر کار از کار گذشته است و معصومه باکر را به عقد کسی در آورده اند. 👈نامزد معصومه از طایفه "باکر" بود. طایفه ای جنگجو که در چوبزنی مهارت تمام داشتند. زن برادر معصومه باکر او را مجاب میکند که به دهکده خود باز گردد و فکر معصومه باکر را برای همیشه از سرش بیرون کند. تقی از "ادملا" خارج میشود اما به ده باز نمیگردد و آواره و سرگردان میشود. 📌او از "ادملا" به "لارجون" و از آن جا به "" میرود تا بلکه فکر معصومه از سرش بیرون بیاید. اما نه تنها عشق او کمرنگ نمیشود، بلکه تاب و توان را از او می رباید. تقی پس از دو ماه سرگردانی به ده خود باز میگردد. مدتی که میگذرد شوهر معصومه که دامدار بود و مدام همراه با گله در حال کوچ به مرتع ها و جنگل های مختلف بود، معصومه را به محلی در نزدیکی "چاشتخوارون" لفور می آورد و او را در " گردنه سر" مسکن میدهد. 📌دو سال از این ماجرا میگذرد که یک روز در ایام نوروز، برای تقی خبر می آورند که معصومه باکر سر زا مرده است. شوهر معصومه همراه با گله در کوچ بود. تقی با سرعت خود را به بالین معصومه می رساند. 👈نوزاد مرده او را در همان "گردنه سر" دفن می کند. پیکر معصومه را نیز با خود به حسن می برد و برایش سوگواری میکند و از آن پس بر سر هر کوی و برزن که می رود و هر گوش شنوایی که پیدا می کند، داستان عشق نافرجام خود به معصومه را باز می گوید. 📌قدیمی ها معتقدند که چون خود تقی سواد نداشته است او سوز دل خود را به# شعر می خواند و برادرش حسین، که او هم بی سواد بوده است، از بر می کند. 🔵 ادامه دارد... 🖊 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📜 " تقی جنگن و معصومه باکر ادملائی " : 💞💞 ⭐️ قسمت دوم ⭐️ ✍سالهای سال از آن اتفاق میگذرد اما اشعار سوزناک لفوری در غم دوری از ورد زبان تمام عشاق آن منطقه [ ارتفاعات سوادکوه، بندپی، ارتفاعات چلاو و سنگچال و برخی از مناطق دودانگه ساری بویژه در حوالی باکرسره] می شود تا این که در سال ۱۳۵۲ یعنی حدود ۷۰ یا ۸۰ سال پس از عشق نافرجام معصومه باکر ادملائی و [جنگن،لفوری و محمدی] ، یکی از اهالی " چاشتخوارون" لفور [استاد ] این منظومه را از دهان یکی از اهالی سالمند [مشهدی ]، بر روی یک نوار ضبط می کند و بدین ترتیب این منظومه فولکلور ثبت و ضبط می شود. 👇👇 ✍مردم می گویند، تقی لفوری آنقدر به عشق معصومه باکر ادملائی پایبند می ماند که تا مدتها ازدواج نمی کند و سالها بعد، بر اثر اصابت سنگ دوق بر سرش که از روی یک درخت سقوط می کند و در عالم دیگر به وصل معصومه باکر می رسد. 👇 مردم این منطقه از مازندران برای عشق هایی از این دست که تمام زندگی یک انسان را تحت الشاع خود قرار می دهد ، یک اسم دارند. آنها به این نوع عشق می گویند: سیو عشق. یعنی عشق سیاه... 👇👇💞💞💞💞 📜منظومه باقی مانده"تقی و معصومه" بیش از ۲۰۰ بیت است. که از دهه ی ۱۳۷۰ تا کنون توسط آقای محسن داداش پور باکر ادملایی از مناطق مختلف مازندران جمع آوری شده است. 💞 📄 برخی از ابیات این منظومه از این قرار است: 💞 ای داد بیداد و ای برادرون معصومه باکر من چقدر مهربان بود به نام دختر دلبندم به سخن در می آیم همه با قلم [بیان می کنند] و من با گوشه زبان .... جستجو کردم اما نام تو را نیافتم. به بالای " گل کتی" دام بگذاشتم نردبان ببندم و به آسمان بروم و دامان خدا را بگیرم ای داد بیدا و ای برادران معصومه باکر من چقدر مهربان بود محمد(ص) بر تخت سلیمان نشسته بود اول حضرت علی(ع) و بعد فرزندانش [گفتم:] امر خیر هست و پشیمان نمی شوید/ بیایید و کار را یکسره و آسان بکنید مرتضی علی با ذولفقارش/ به دنیا بیاید و کار را به انجام برساند ... در خانه نشسته بودم و در فکر و خیال/ دختر دلبندم به بندپی رفته است ... ای داد بیداد به چه کاری دچار شدم؟!/ پای پیاده به رفتم خدمت برادر جانش رفتم/ [زنش پرسید:] در این وقت روز چه کار داری؟ گفتم: تو صاحب اختیار هستی/ خواهر شوهرت مجرد است،چه خیالی دارد؟ وسایلش را سوار ده چهارپا کرد/ و مرا جا گذاشت . به دنبالش آمدم... اوایل فروردین ماه به جستجویش آمدم/ عاشق گم کرده ام و به لاریجان رفتم به بازار آمل رفتم/ قطرات باران از لا به لای موهایم می چکید پیغام تو را به کلاغ و کبوتر می دهم / که معصومه باکر مرا به میدان بیاورید... اول بهار به محل کوچ رفتم / اسب سفیدم را رکاب و دهنه زدم اسماعیل را قاصد بفرستم/ دده نازبانو را خبر کنم خاله و خواهرزاده آخرین دیدار را انجام دهند/ دو نفر بر یک بالین [مرگ] افتادند بروید و به ننه گوهر من بگویید/ دو شمع برای دختر دلبندم روشن کند... دیگر از محله آن طرف کوه گذر نمی کنم/ چون آن که روسری سفید داشت را دیگر نمی بینم در " شلقرائیچ پرتاس" و " منسر آروس پل" / هر کجا که نشسته باشم درد دل می کنم از چه کسی خبر لیلی خودم را بگیرم؟/ سراغ لیلی من در زیر خاک است 🔻🔻 📎بر اساس آقای محسن داداش پور باکر منظومه معصومه باکر و تقی لفوری با اصلاحات زیادی مواجهه می باشد. 🔻متاسفانه اطلاعات مربوط به مصومه باکر توسط محققین سوادکوه کامل و جامع نبوده است و به همین دلیل او را لداری دانسته اند حال آنکه معصومه باکر و برادرانش اهل قریه ی تاریخی ، ادملا بندپی بوده اند. 🔻از طرفی اشعاری که مرحوم تقی لفوری در وصف معشوقه اش در ادملا و آمل سروده است در تحقیق خانم فریده یوسفی نیامده است بنابراین به همین دلیل[کاستی ها و اطلاعات نادرست] این پژوهش جامع به ایشان ابلاغ شد. 🔵 پایان 🔵 ✍ ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
14030223 روستای لدار_ادملاوند.mp3
5.01M
🌺🎼🎧 🌺🎤 ●━━━━━────── ⇆ ◁ ㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻ ‌‌💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 ❖ ﷽ ❖ 🌺 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍂 @edmolavand 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼
🌍 ۱۱ - سجاد رود [ ]: ‌به مرکزیت روستای گلوگاه [] مشتل بر ۱۶۷ روستا، مزرعه و مکان به شرح زیر: ۱ - آخمن، ۲ - احمدکلاه، ۳ - ازراسی، ۴ - ، [] ۵ - ارکا، ۶ - ازارسی گنجعلی، ۷- امیرده، ۸ - اسبو، ۹ - ، ۱۰ - امامزاده رضا، [شاهزاده رضا] ۱۱ - الاش میان، ۱۲ - ازارسی نصراله، ۱۳ - آبندان یوسف‌زاده، ۱۴ - افرابن، ۱۵ - افراکتی (۱)، ۱۶ - افراکتی (۲)، ۱۷ - عباس، ۱۸ - انجیل سی (۱)، ۱۹ - انجیل‌سی (۲)، ۲۰ - انجیل سی (۳)، ۲۱- بالا گنجکلاه، ۲۲ - ، [لدار] ۲۳ - ، ۲۴ - بل کرون، ۲۵ - بولک ردپی، ۲۶ - بهارستان، ۲۷ - پوستکلاه، ۲۸ -‌ پهن کش، ۲۹ - پنبه جار، ۳۰ - پیت سره، ۳۱ - پینک، ۳۲ - ، ۳۳ - ، ۳۴ - ، ۳۵ - تیرخال گردن، ۳۶ - چاسرکاه، ۳۷- چالرز، ۳۸ -‌ خرطوسی، ۳۹ - خونکا، ۴۰ - خورسو، [ترسو] ۴۱ - درازکش، ۴۲ - دیچر، ۴۳ - ریکو، ۴۴ - رستم کلاه، ۴۵ - رودبار فیرزجاه، ۴۶ - زریروان، ۴۷ - زوارده، ۴۸-‌ ، ۴۹ - زربت، [زربوت] ۵۰ - ،[] ۵۱ - سنگپراشت، ۵۲ - سرسم، ۵۳ - سنگسی، ۵۴ - سنگسی، ۵۵ - شالیکش امیرقلی، ۵۶ - شهر رحیم، ۵۷ -‌ شاه فرا، ۵۸ - شهربن، ۵۹ - صورت، ۶۰ - علی ماندگار، ۶۱ - فیروزآباد، [] ۶۲ - فرام رودبار حاج صادق، ۶۳ - فرونه چال، ۶۴ - ، ۶۵ - قراب سره، ۶۶ -‌قلعه، ۶۷ - قلعه، ۶۸ - کمل چوسر، ۶۹ - کنسلو، ۷۰ - موچ سیف‌ا..، ۷۱ - کوهپایه‌سرا، [کوپه سره] ۷۲ - کاشیکلاه، ۷۳ - محله، ۷۴ - کلاگر کلاه، ۷۵- گلوگاه،[] ۷۶- پایین، ۷۷ - گردرودبار، ۷۸ - گری‌محله، ۷۹ - لیر علی بابامحمدی، ۸۰ - لیاردن، ۸۱ - لپرعلی گدا، ۸۲ - لته، ۸۳ - ، ۸۴ - لرکانون، ۸۵-‌ لیتالار، ۸۶ - لیسی، ۸۷ - مرزناک دشت، ۸۸ - ممرکزن، ۸۹ - مچی کتی، ۹۰ - مرتع کتی، ۹۱ - ناریوران شرقی، ۹۲ - ناریوران غربی، ۹۳ - ولتش بن، ۹۴ - ولیک، ۹۵ - وولی گردن، ۹۶ - وولی کله، ۹۷ - هشتری، ۹۸ - هفت موزی، ۹۹ - ، ۱۰۰ - جلی‌رود، ۱۰۱ - لیس، ۱۰۲ - کوهپاره، ۱۰۳ -‌ گرزین چال، ۱۰۴ - نرگس کتی، ۱۰۵ - کل هوسی، ۱۰۶ - کریون، ۱۰۷ - فی‌صل، ۱۰۸ - دنباله، ۱۰۹ - شمیون، ۱۱۰ - کلهوچال، ۱۱۱- کیس، ۱۱۲ -‌ چه‌سر، ۱۱۳ - ایربی، ۱۱۴ - میرملک، ۱۱۵ - آل دره، ۱۱۶ - انجیل کتی، ۱۱۷- پلم کتبی، ۱۱۸ - سنگ سی، ۱۱۹ - نسیه، ۱۲۰ - انجیل سی، ۱۲۱ - انجیل‌سی، ۱۲۲ - آبندان شوس، ۱۲۳ - لنگه، ۱۲۴ - بت لیم، ۱۲۵ - نسوم، ۱۲۶ - نوکار، ۱۲۷ - مرتع پرچم کش، ۱۲۸ - کمل برگ، ۱۲۹ - کل خال، ۱۳۰ -‌ضیافه، ۱۳۱ - زارک، ۱۳۲ - جون، ۱۳۳ - فرونک، ۱۳۴ - مرتع افراکتی، ۱۳۵ - دینگچال، ۱۳۶ - بنه بن، ۱۳۷ - کراتلو، ۱۳۸ - چال سرون، ۱۳۹ - تختی ،۱۴۰ - شرباشی، ۱۴۱ - شنبه، ۱۴۲ - ، ۱۴۳ - خردیم حسین‌آقا، ۱۴۴ - سی‌بن، ۱۴۵- انجیل سی، ۱۴۶ - ، ۱۴۷ - هلی بن، ۱۴۸ - افرابن، ۱۴۹ - ولته، ۱۵۰ - علی نو، ۱۵۱ - موزیلو، ۱۵۲ - روزمه، ۱۵۳ - پینک، ۱۵۴ - قدرت، ۱۵۵ - قلعه، ۱۵۶ - الاش سی، ۱۵۷ - ، ۱۵۸ - چفا، ۱۵۹ - ویشکون، ۱۶۰ - کلاتشکنگ، ۱۶۱ - آغوزچال، ۱۶۲ - چه کرسی، ۱۶۳ - یونس، ۱۶۴ - کهلوخمن، ۱۶۵ - لرجارگردن، ۱۶۶ - سر، ۱۶۷- لیس تیمور 📌‌تذکر - نام روستاهای ردیف ۱۰ و ۵۰ و ۶۱ دهستان فوق شاهزاده رضا و پاشا امیر و شاهکلا بوده که بر اساس این تصویب‌نامه به امامزاده رضا، سید نظام‌الدین‌ و فیروزآباد تغییر می‌یابد. "مرکز پژوهشها - ایجاد و تشکیل ۱۲ دهستان شامل روستاها، مزارع و مکانها در شهرستان بابل تابع استان مازندران" https://rc.majlis.ir/fa/law/show/108036 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3135 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─