eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه دروازه کوفه_ حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله ..
. |⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه حاج حسین سازور ●━━━━━━─────── بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1. دوباره زهر جفا.mp3
زمان: حجم: 10.09M
( علیه السلام ) دوباره زهرِ جفا دوباره شور و نوا یه روز بقیع و یه روز سامره غرقِ عزا حال و هوایِ سامره حالِ دیگریِ ، وای وای حضرتِ حجت غرقِ عزای عسکریِ ، وای وای غُصّه برای عسکریِ وای ... وای ... وای ... غریب سامره ( تکرار بند اول ) دوباره تشنه لبی دوباره تاب و تبی دوباره چشمِ ترِ ، خواهری و زینبی زِگریه پُر خون شده دو چشمِ پسری ، وای وای به خاکِ غربت نهاده صورت پدری ، وای وای کسی ندارد خبری ... ( تکرار بند اول ) این روزُ و شب ها میاد از مدینه یک صدا فاطمه خورده زمین در وسطِ کوچه ها میونِ دیوار و در شده ناله به پا ، وای وای ببین که آتیش زبونه داره همه جا ، وای وای تنم زیرِ دستُ و پا وای ... وای ... وای ... مادر مادر مادر ( تکرار بند اول ) حسن ... حسن ...
4_5827902060938396170.mp3
زمان: حجم: 12.59M
‍ حاج حسین سازور سبک زمینه(ضرب تک) شهادت ها-امام عسكري عليه السلام آسمون دل خونه ای وای ای وای 4 آقام دیگه نمی‌مونه ای وای ای وای 4 دلم پریشونه 2 گریَم ز غم سامرا غصه میکُشه مرا واویلا 2 * پاره جگر از کینه ای وای ای وای 4 میکِشه آه از سینه ای وای ای وای 4 غریبی میبینه 2 گوید ای قرار من بنشین در کنار من واویلا 2 * آوارۀ صحرا شد اقام آقام 4 همنشین غم‌ها شد اقام آقام 4 روضه‌خونِ زهرا شد اقام آقام 4 تنهای تنها شد
حاج حسین سازورحاج حسین سازور_شب اول محرم 95_واحد_حسین من که سفیر عشقت ات هستم-1479896642.mp3
زمان: حجم: 6.03M
🪴❣﷽❣🪴 🌿🌱🍃🪴 🌿🌱🪴 🌿🪴  🌿 🎙: حسین من که سفیر عشقت هستم اگر به خون خود نشستم دلواپس رقیه هستم حسین اشک رباب شده روونه زینب تو دل پریشونه برگرد که اکبرت جوونه حسین از بالای دار الاماره صدات زدم با لب پاره غریبی چاره ای نداره حسین کوفه برا تو نقشه داره بارون سنگ برات می باره سری رو سالم نمیزاره حسین دل نگرونی هام همینه داغ تو رو زینب ببینه تا وقت داری برگرد مدینه حسین تا از قفا سرم بریدن ریسمانی دور پام پیچیدن تو کوچه ها من و کشیدن حسین دعام اینه ز پا نیفتی گیر یه بی حیا نیفتی با نیزه از صدا نیفتی حسین در به دری دوا نداره کوفه چشاش حیا نداره عهد اینا وفا نداره حسین از اسمون بلا می باره حرمله فکر یک شکاره یگو رباب پسر نیاره ☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆ 📩ارائه این کانال به دوستانتون () است ☆«یاعلی🌴مدد»☆
‍ . |⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه حاج حسین سازور ●━━━━━━─────── بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•بازوی بشکسته ام... سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۳ به نفس حاج گریز به کربلا ●━━━━━━─────── این قد خم ایستادن در بدن را سخت کرد این تن زخمی به خانه کار من را سخت کر کارهایی مانده باید آب و جارویی کنم بازوی بِشکسته ام جارو زدن را سخت کرد دست من از کار افتاده ببخش ای دخترم گیسوان درهمت شانه زدن را سخت کرد نه فقط از، زینبم، از فضه هم شرمنده ام زخم های بسترم درمان من را سخت کرد *حالا میخواییم ببینیم وضع فاطمه چگونه بوده..* زخم‌پهلو، زخم بازو، زخم سینه زخم سر بعد از این پهلو به آن پهلو شدن را سخت کرد *امام زمان ببخشین از این دوسه بیت شعر..* عُفله ی مسمار جای خود شکافِ پهلویم وقت خونریزی یقین غسل وکفن را سخت کرد از نحیفی در میان قاب چشمان علی دیدن عکس جمال خویشتن را سخت کرد *خانمی که یه روز به اندازه ی یه هفته رشد میکرد، یه هفته به اندازه یه ماه،روایته یه ماه به اندازه ی یکسال.. حالا اونقدر لاغر شده که وقتی میخواست میان قبر بگذاردش علی زیر بغلش، زد..هیچکسم نبود علی رو‌کمک کنه، انقدر مظلوم عالم گریه کرد.* از، نحیفی درمیان قاب چشمان علی دیدن عکس،جمال خویشتن راسخت کرد گفتگوی، لکنت آمیزم علی را میکشد در جوانی، پیری امکان سخن را سخت کرد هرچه مولا التماسم کرد این پوشیه چیست راز سیلی با علی، حرفی بزن را سخت کرد از همان روزی که افتادم به کوچه برزمین احتیاجم به عصا کار حسن را سخت کرد یک دوروزی صبر کن ،دارم ز دنیا میروم ای مدینه داغ پیغمبر به همراه سخت کرد * به فضه فرمود تنهام بگذار من میان حجره ساعتی میخوابم،بعد بیا منو صدا بزن اگه جواب نیومد و نشنیدی برو زود علی رو خبر کن. درِ حجره رو بستن ساعتی گذشت، اومدن دیدن صورت رو به قبله، پارچه ای رو خودش کشیده این دستش رو زیر صورتش قرار داده..اومدم بالا سرش پارچه رو از،رو صورتش کنار زدم گفتم: "یا بنت رسول الله، یا بنت خیرالبشر،یا ام الحسنین"،شور دلم زیاد شد دقت کردم دیدم دیگه نفس نمیکشه دوان دوان اومدم برم مسجد دیدم بچه هاش وارد شدن از هولم دست وپامو گم کرده بودم گفتم بچه ها بیایین براتون غذا بیارم،گفتن چه وقت غذا آوردن مادرمون کجاست؟ دیگه به من حرفی نزدن اومدن میان حجره دیدم حسن صورت رو صورت مادرش گذاشت دیدم‌حسین صورت کف پای مادرش گذاشت هرچی صدا میزننن گفتن آقازاده ها پاشید باباتون رو خبر کنید رفتن مسجدو اون وضع امیرالمومنین بماند بالا سر فاطمه اومد مولا، به اسم های مختلف صداش کرد دید جواب نمیده.یوقت صدا زد: فاطمه جان کِی بوده علی صدات بزنه جواب ندی؟فاطمه جان، من علی ام..اشک علی رو صورت فاطمه ریخت ،روح به بدنش برگشت (بعضیا میگن: امیرالمؤمنین به قدرت ولایتی خودش روح فاطمه رو از آستانه ی بهشت برگردوند)بی بی چشماش رو باز کرد "هذا فِراقُ بِینی و بینک.."بچه ها رو از رو بدن بلند کرد.با احترام علی بچه هاش رو بلند کرد،اصلا یه داد نزد"صلی الله علیک یا اباعبدالله."این بچه ها وقتی دیدن عمه خودش رو رو بدن بی سر انداخت اونام شروع کردن با عمه گریه کردن گفتن حالا ی عده میان میگن خانم تسلیت پاشو اما راوی میگه اعراب بی تربیت اعراب بادیه نشین با دادوهوار و با فحاشی اونقدر زینب و زدن صدای بچه هاش بلند شد.."اَبتا اُنظُر الی عَمَتی المَظلومَه"..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
. |⇦•مثل خورشید روشنی ... وفات حسنی علیه السلام اجرا شده حاج‌ حسین سازور ●━━━━━━─────── ری همان شهر دوست داشتنی ست که کرم خانه ی خدا شده است و به یُمن ترنم قدمت شهر اولاد مجتبی شده است بین آغوش مهربان توام از همان خورد سالی ام آقا دانه دادی و جلب مهرت شد دل حالی به حالی ام آقا مثل خورشید روشنی بخشی تا که در سایه ی حرم هستیم غم نداریم، حالمان خوب است تا که همسایه ی حرم هستیم ای ولی نعمت تعالی ری دین تو تا ابد به گردن ماست کربلایی شدیم در صحن حرمت شاه راه کرب و بلاست زیر پای زائران اینجا بال های ملائکه پهن است عطر ناب حضور جبرائیل پخش در گوشه گوشه ی صحن است پیش چشم طلایی گنبد ماه و خورشید رنگ می بازند معجزه در حرم فراوان است خادمان تو اهل اعجازند گوییا جبرئیل و فطرس را روبروی ضریح میبینم دست بر سینه کنج ایوانت خضر را بر آن مسیح میبینم قلب های فراری از همه جا در پی ات از عاشقانه میاید حرمت پاتوق بهشتی هاست رندها پا برهنه می آیند معدن رحمتی و مدت هاست از نسیم کرامتت مستیم حکمتی دارد اینکه در حرمت دائما به یاد هستیم دست ما نیست مدح میگوییم ناخود آگاه روضه میخوانیم خود تو خواستی چنین شود سرِّ این قصّه را نمی دانیم رگ خواب دل رئوفت را روضه خوان ها چه خوب می‌دانند هر زمانی گره به کار افتد روضه ی قحط آب میخوانند آب گفتم، دلم به جوش آمد آب گفتم ،دلم کباب شده بس که داغ رباب جانسوز است قلب سنگی من مذاب شده دست ما نیست آب می‌بینیم یاد طفل رباب می افتیم کودکی غرق خواب می بینیم یاد طفل رباب می افتیم رو به دشمن گرفت روی دو دست غنچه ی سردِ بی قرارش را تا به یک جرعه آب تازه کند حنجره خشک شیر خواره اش را گفت : منّوا علی گلم پژمرد پاسخش هلهله دادند گفت یک جرعه آب میخواهم تیر را دست حرمله دادند ساعتی بعد، پیش چشم حرم روی نیزه، سری نمایان شد پیش چشم رباب گهواره سهم سوغات نامسلمان شد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
حاج حسین سازور4_140028844521292278.mp3
زمان: حجم: 11.74M
شهادت_امام_صادق_ع سبک 6 مداح:👌😭 شدحرم ماتم سرا صادق دین شدفدا وا مصیبت زین عزا از نوا افتاده است روضه خوان کربلا وا مصیبت زین عزا شهریار عالمین///// جان دهدباشوروشین اشهد او یاحسین وای وای وای(۳) صادق آلِ عبا بی عمامه بی عبا روی خاک کوچه ها می کشد دشمن مرا مانده مثله مادرم بر لباسم جای پا می کشد دشمن مرا روضه ام نا گفته شد////باغریبی سفته شد گیسویم آشفته شد وای وای وای(۳) صادق آلِ عبا پیش خانواده ام ناله ها سر داده ام از نفس افتاده ام دشمنم بین نماز می کشد سجاده ام از نفس افتاده ام من رئیس مذهبم/////آمده جان برلبم یاده عمه زینبم عمه ام قدّش خمیده/نیمه شب گیسوسپیده دربیابان می دویده وای وای وای(۳) صادق آلِ عبا
حاج حسین سازور4_140028844521292278.mp3
زمان: حجم: 11.74M
شهادت_امام_صادق_ع سبک 6 مداح:👌😭 •---- شدحرم ماتم سرا صادق دین شدفدا وا مصیبت زین عزا از نوا افتاده است روضه خوان کربلا وا مصیبت زین عزا شهریار عالمین///// جان دهدباشوروشین اشهد او یاحسین وای وای وای(۳) صادق آلِ عبا بی عمامه بی عبا روی خاک کوچه ها می کشد دشمن مرا مانده مثله مادرم بر لباسم جای پا می کشد دشمن مرا روضه ام نا گفته شد////باغریبی سفته شد گیسویم آشفته شد وای وای وای(۳) صادق آلِ عبا پیش خانواده ام ناله ها سر داده ام از نفس افتاده ام دشمنم بین نماز می کشد سجاده ام از نفس افتاده ام من رئیس مذهبم/////آمده جان برلبم یاده عمه زینبم عمه ام قدّش خمیده/نیمه شب گیسوسپیده دربیابان می دویده وای وای وای(۳) صادق آلِ عبا
. |⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه حاج حسین سازور ●━━━━━━─────── بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇