eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا اباعبدالله ببین که دوباره ، هوای تو دارم به چشمم ستاره ، برای تو دارم تو و یک اشاره ، مرا راه چاره به دهلیز قلبم ، نوای تو دارم نظر کن دل من ، همه حاصل من مه کامل من ، ثنای تو دارم همه رمز و رازم ، قنوت نمازم به راز و نیازم ، دعای تو دارم تو هستی قرارم ، چو باشی کنارم هر آن چه که دارم ، برای تو دارم ز نام تو خوانم ، به راهت بمانم که در گوش جانم ، ندای تو دارم چو این دل شکسته ، دلی بر تو بسته که چشمی به دستِ ، عطای تو دارم شده عقل و هوشم ، که حلقه به گوشم غمت کی فروشم ، صلای تو دارم اگر چه خموشم ، ولی در خروشم ببین روی دوشم ، لوای تو دارم الا یابن زهرا ، سلاله ی طه همه هستی ام را ، به پای تو دارم الا جسم بی سر ، گل سرخ پرپر ببین مثل مادر ، عزای تو دارم من و جان سپردن ، من و غصه خوردن غم رأسِ از تن ، جدای تو دارم یکشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳ ✍ شب دوم محرم ۱۴۴۶ .
امام حسین ع
. مشخصات فردی اینجانب: امیر حسین یعقوبیان متولد ۱۳۴۹ ش شناسنامه ۱۲۷۹ صادره از تهران ساکن تهران من
. اینم شماره کارت هیئت ما برای دریافت نذورات شما 👇 6221061077039982 بنام : فروغی آقای فروغی مسئول مالی هیئت جوانان متوسلین به حضرت زینب است. مکان فضای بازِ جنب مدرسه مطهری . 0912 534 4551 فروغی
. 📋 سری غرق در خون، گلویی بریده با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت تو رو زدن، تورو زدن نیزه‌ها و خنجر تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .. 📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا (س) (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا شبیه مادر در پشت در زدند مرا چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش می‌کرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا... اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش می‌کرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابه‌لای تار و پودای چادر عمه می‌دیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین می‌اومد نمی‌دیدم به کجا می‌خوره؛ اما می‌دیدم عمه‌م با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد... بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه... *شاعر : .👇
3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
14.85M
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی... 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی بابای مظلوم من __________ مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بابای مظلوم من ___________ محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه .
53.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ «بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی..» مدّاح: هیئت ثارالله زنجان مراسم شب سوم محرم‌الحرام ۱۴۴۴ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بازار نرفته بودیم که رفتیم سیلی نخورده بودیم که خوردیم محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه
202030_24508915.mp3
32.94M
حضرت رقیه سلام‌الله‌علیه هیئت‌ثاراللّٰه‌زنجان مدّاح: شب سوم محرم‌الحرام ۱۴۴۴ یکشنبه ۹ مــردادماه ۱۴۰۱
‌. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 یک شنبه ۱۷ تیرماه ماه ۱۴۰۳ 🔷   حاج 🔊 بخش اول | با اجازه از خداوندِ تعالیِ حسین 🔊 بخش دوم | کاروان با وقار وارد شد 🔊 بخش سوم | بانوای کاروان بار بندین همرَهان 🔊 بخش چهارم و نغمه خوانی | یا اباعبدالله آقای من 🔊 بخش پنجم | مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته 🔊 بخش ششم | توی دل من چه اشتیاقیِ 🔊 بخش هفتم | شبایِ غم سحر نداره 🔊 بخش هشتم | من از اون شب که دلِ عاشقمو بهت دادم 🔊 بخش نهم | حسین جان حسین جان حسین جان 👇👇👇👇👇
4_5789900860318291602.mp3
37.3M
📋 میشه اون رو برام بیاری؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که بی‌بی دخترش و صدا زد:« لحظه‌های آخر، زینبم بیا؛ بدو بدو این دختر خودش و به مادر رسوند. جونم مادر! میشه اون بُقچه رو برام بیاری؟! بقچه رو آورد، دخترم! میشه در بقچه رو خودت باز کنی؟! دستای مادر رمق نداره. در بقچه رو باز کرد؛ دید کفن داخل بقچه‌ست ولی سه‌تا بیشتر نیست. زینبم اولین کفن مال خودمه، دومین مال بابات علیه، کفن سومی مادر مال کیه؟! مال داداشت حسنه. یهو بی‌بی سرش و پایین انداخت، مادرم یه سوالی ازت دارم؛ جون دلم، دختر گلم، چی؟! ببینم نکنه حسینم و یادت رفته... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5789900860318291603.mp3
37.97M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاروان با وقار وارد شد یار پیش نگار وارد شد آینه با تمام آینه‌ها بین گردوغبار وارد شد جان عالم به کربلا آمد آب بر جویبار وارد شد در یَمینَش زُهیر زانو زد و حبیب از یَسار وارد شد آمده بر سر قرار اما خواهرش بی‌قرار وارد شد خواهر تک سوار در محمل بین هجده سوار وارد شد دختری نیز با دوتا خلخال با دوتا گوشوار وارد شد روبه‌رو نیز سی هزار نفر لشکر نیزه دار وارد شد چند روزی گذشت و در گودال لاله در لاله زار وارد شد شمر در قتلگاه وارد شد بعد از آن یک سپاه وارد شد گوییا ذبح اعظم شد بدن شاه نامنظم شد نَبُرید و کمی اذیت کرد تا که نای حسین هم کم شد سر انگشترش که دعوا شد همه‌ی قتلگاه در هم شد همه را شمر زد کنار اما چکمه‌ش توی پاش محکم شد خم شد زلف را به چنگ گرفت روی تَل قد خواهری خم شد شمر از قتلگاه خارج شد دامنش قرص ماه خارج شد موقع رقص نیزه‌داران بود دانه دانه سپاه خارج شد وقت آتش شد از نَهاد حرم دم واویلتاه خارج شد از دل خیمه با دوتا خلخال دختری بی‌گناه خارج شد این گذشت و رباب وارد شد توی بزم شراب وارد شد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ متن ادامه 👇 .https://eitaa.com/emame3vom/101841
4_5789900860318291604.mp3
21.6M
📋 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با نوای کاروان، بار بَندید هَمرَهان این قافله عزم، کرب و بلا دارد این قافله عزم، کرب و بلا دارد پیچیده در عالمین، گفتگوی کربلا کاروان عاشقان، رفته سوی کربلا سرگذشت از سرگذشتگان می‌خورد پیوند با خون خدا هرکسی که از جان گذشته است برساند خود را به کربلا هر که دارد به سرش شور و نوا بِسْمِ اللّه هر که دارد هوس جام بلا بِسْمِ اللّه طی این راه فقط مرد خطر می‌خواهد هر که دارد هوس کرب و بلا بِسْمِ اللّه « لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله» الرّحیل ای عاشقان، همسفر با کاروان به ما به پا خیزد هرکس وفا دارد این قافله عزم، کرب و بلا دارد دوباره شد موسم، ابتلاء و امتحان صدای هَلْ مِنْ مُعین منعکس شد در جهان هرکسی که اهل حقیقت است می‌شود همراه با خون خدا هرکه باشد مرد جنگ و جهاد برساند خود را به کربلا هرکسی گشته گرفتار حسین بِسْمِ اللّه هر که شد مست علمدار حسین بِسْمِ اللّه سفر عشق فقط مرد خطر می‌خواهد هر که خواهد که شود یار حسین بِسْمِ اللّه « لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله» ای حسینی‌ها به پیش، راه قدس از کربلاست دنیا سراسر چشم، بر عَظم ما دارد این قافله عزم، کرب و بلا دارد مسیر آزادگی، شده روشن با حسین رمز آزادی بُوَد، تا همیشه یا حسین جنگ بین حق و باطل شده در فلسطین و غزه جِلوه‌گر در سکوتِ بی‌رحمیِ خواص شده برپا عاشورایی دگر هر که دارد به دلش نور خدا بِسْمِ اللّه هر که بیزار شد از جور و جفا بِسْمِ اللّه مکتب کرب و بلا مکتب آزادگی است هر که راهش شده از ظلم جدا بِسْمِ اللّه «لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
4_5789900860318291605.mp3
5.15M
📋 مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته چشم وا کردم، از اول گفت:« این مال حسین» نوکرت را جز به بزم روضه‌ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه‌های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن‌تَر کنی در لحظه‌های آخرم آتشی را که غمت در سینه‌ام افروخته سوختم با روضه‌هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_5789900860318291606.mp3
15.64M
متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/101913 ادامه 👇 📋 بنا چه بود؟ که با هم بر او سلام کنند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنا چه بود؟ که با هم بر او سلام کنند بنا چه بود؟ که همراهی امام‌ کنند رسید آن همه نامه، از آن همه لَبَّیک بنا چه بود؟ که همراه او قیام کنند قرار بود بجنگند با فساد یزید که در رکاب ولی کار را تمام کنند حسین با زن و فرزند راه کوفه گرفت بنا چه بود؟ به ناموسش احترام کنند بنا نبود که از کوفه تا خرابه ی شام نگه به خواهر او از فراز بام کنند بنا نبود به اجبار نیزه و شمشیر ورود، عائله در مجلس حَرام کنند بنا نبود بیاید به قتلگاه، حسین که دور او‌ تَه گودال ازدحام کنند بنا نبود که پیران بر او عصا بزنند چنین به زخم‌ قدیم خود التیام کنند بنا نبود ولی شد، که روضه‌های لُهوف بناست گریه برایش عَلَی الدَّوام کنند *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_5789900860318291607.mp3
13.6M
📋 توی دل من، چه اشتیاقیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توی دل من، چه اشتیاقیه میرن همه و، عَلَمت باقیه عشق تو حسین، پَرِ قنداقیه چشمام و که وا کردم دیدم بغل مادر دارم دورت می‌گردم من از بچگی عکس حَرَم و دوست دارم عَلَم و پرچم و دوست دارم من اصاً مُحَرَّم و دوست دارم از اون روزی که خورده به ضریحت دستم مَست مَست مَست مَستم من اصاً امام حسینی هستم « جان، امام حسین جان امام حسین جان، امام حسین جان» دارائیه من، چشمی که اشکیه غیر از تو حسین، آرامش کیه عشق بچگیم، پیراهن مشکیه رخت عزا پوشیدم بابام تنم کرد و من دستش و می‌بوسیدم حسین همیشه خیلی به گدا می‌بخشه توو راه خدا می‌بخشه بابا کربلا به ما می‌بخشه خودش خواسته که نوکریم برا این درگاه که هستیم همه توو این راه بگو سَیِّدی یا ابا عبدالله « جان، امام حسین جان امام حسین جان، امام حسین جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5789900860318291608.mp3
21.61M
📋 شبای غمت، سحر نداره حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبای غمت، سحر نداره بیچارس اونی، که از غم تو، خبر نداره دخیله دلم، به پرچم تو کدوم دله که، هوای تو رو، به سر نداره عشق تو با من میاد، حتی توی قبرمم من که دل سپرده‌ی، بیرق مُحَرَّمم من اگه سَرَم بره، از تو دل نمی‌کَنَم می‌کنی دعا برام، وقتی سینه می‌زنم یا ابا عبدالله، شور رؤیایی یا ابا عبدالله، تَه زیبایی یا ابا عبدالله، من دوسِت دارم خیلی آقایی « یا اباعبدالله حسین، یا اباعبدالله حسین» دلم به همین، گدایی خوشه یه روزی میاد، که فاطمه از، ما راضی بشه تو و کَرَمت، بِبَر حَرَمت سحر زیر قُبِّه‌ی تو عجب، نمازی بشه قبله‌ی دل منه، پرچم رو گنبدت من که سر به را شدم، با نسیم مَرقَدت این مدال نوکری، عزّت و عیارمه وقتی اسم تو میاد، مایه‌ی قرارمه یا ابا عبدالله، ذکر تسکینم یا ابا عبدالله، باطن دینم یا ابا عبدالله، لحظه‌ی مرگم تو رو می‌بینم « یا اباعبدالله حسین، یا اباعبدالله حسین» *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_5789900860318291609.mp3
13.43M
📋 من از اون شب که دل عاشقم و بت دادم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من از اون شب که دل عاشقم و بت دادم من از اون روزی که پای غم تو افتادم من از اون لحظه گرفتارتم و آزادم وقتی / پیشت / یه گنهکار و را بدی یعنی / میشه / به منم کربلا بدی اربابم نوکرت رسیده تا حرم خودت در وا کن بی‌تابم آخه گم شدم ولی خودت من و پیدا کن مُردابم من و با اشک چشام جاری کن و دریا کن «اربابم، یا ابا عبدالله؛ اربابم، یا ابا عبدالله» چه جوری قسم بدم، من به خدا دلتنگم به همین پرچم و این رخت عزا، دلتنگم به مشّایه به همون تاول پا، دلتنگم کاشکی / هر روز / به غمت مبتلا باشم هر ماه / هر سال / زائر کربلا باشم این دنیا به چه دردی می‌خوره وقتی ببنده پام و این چشما ارزشی نداره وقتی نبینن آقام و ایشالا که به پای تو می‌ریزم همه ی دنیام و «اربابم، یا ابا عبدالله؛ اربابم، یا ابا عبدالله» من به خوش قولی تو عمریه عادت کردم پای روضه‌هات نشستم با تو بیعت کردم من توو این اشک چشام غسل شهادت کردم حتماً / میشه / مِثِ حُر یا مِثِ زهیر من هم / باشم / با دعات عاقبت بخیر تنهام و تو برام نعم الامیری من ازت ممنونم دستام و چه بگیری چه نگیری من ازت ممنونم حرفام و بپذیری نپذیری من ازت ممنونم *شاعران: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_5789900860318291610.mp3
21.31M
فریاد یا محمدا زینب رسید به کربلا لب گودال خنجر افتاده توی گودال پیکر افتاده توی خیمه خواهر افتاده 📋 گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم / حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم پشت سرت خیلی وَإِن يَكَاد خوندم وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ، نیزه فرو شد به تنت وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ، خودت بگو از کفنت یکی دم مغرب، موت و پریشون کرد با تنِ صد پاره‌ت، یه ختم قرآن کرد اونی که از گودال، سرت و حالا برد روی سر زینب، صداش و بالا برد جلوی نامحرما معذبم، من زینبم، خواهرِ تو جلوی نامحرما معذبم، من چی بگم از دخترِ تو جلوی نامحرما معذبم، چی بگم از مادر تو «حسین جان حسین جان، حسین جان حسین جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . https://eitaa.com/emame3vom/99082
امام حسین ع
📋 میشه اون #بُقچه رو برام بیاری؟! #روضه_حضرت_زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که
👆 با اجازه از خداوند تعالای حسین اول ماهی زدم دل را به دریای حسین بادبانِ عشق وا شد، ناخدا آماده است باز کشتی نجات شاه راه افتاده است در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده شخص حیدر پای کارِ نصب پرچم آمده سینه‌زن‌ها! یا علی..، ماه مُحَّرم آمده کُشته‌ی اشک است اربابی که شد آقای ما کِیف دارد دسته‌جمعی گریه‌ کردن‌های ما خالی از احساس بودم، از غمش پُر می‌شوم مطمئنم عاقبت با لطف او حُر می‌شوم بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش جان جُونَت نوکر خود را بغل کن آخرش حضرت زهرا خودش دنبال کار نوکر است پیرهن مشکی نوکر دست‌دوز مادر است چای مجلس از فُراتِ شاه تأمین می‌شود این عَلَم‌ها با پَرِ جبریل تزئین می‌شود بین هیئت کربلایش را زیارت می‌کنیم شب به شب با انبیاء در روضه شرکت می‌کنیم دختری‌ شیرین‌ زبان اعجاز را آغاز کرد نُطق لالِ مجلس ما را رقیّه باز کرد آی نوکر! رزق اشکت را از آب‌ آور بگیر کربلای اربعین را از علی‌اکبر بگیر کاش خون ما بریزد در دیار کربلا شیرخوار ما فدای شیرخوارِ کربلا بین آن خاکی که شاه‌ تشنه‌لب از حال رفت ناگهان از ذوالجناح افتاد، تا گودال رفت مادر پهلو شکسته طاقت دیدن نداشت این تنِ سر نیزه‌خورده پشت و رو کردن نداشت ابا عبدالله الحسین حاج محمد رضا بذری الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ مِن جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین" با اجازه از خداوند تعالیِ حسین اول ماهی می‌زنیم دل را به دریای حسین بادبان عشق وا شد ناخدا آماده است باز کشتی نجات شاه راه افتاده است بر غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده *راوی به امام صادق علیه السلام گفت:آقا! هرکس از دنیا بره مردم برایش مجلس عزا یی برپا می‌کنند ولی شما و شیعیانتان تا محرم میشه از روز اول محرم همه داغدارید. و شروع به عزاداری می‌کنید .حضرت تا این جمله را شنیدن توضیح دادند،فرمودن: لحظه‌ای که هلال محرم جلوه می‌کنه پیراهن خونی جد غریب ما حسین رو از عرش آویزان می‌کنند. این پیراهن همان پیراهنی است که به ضرب شمشیرها پاره پاره شده.فرمود:ما و شیعیان ما می‌بینیم این پیراهن خونی را با چشم دل نه چشم سر،فرمود: تا با چشم دل می‌بینیم این اشک ها سرازیر میشه...* در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده شخص حیدر پای نصب پرچم آمده سینه زن‌ها یا علی ماه محرم آمده کشته ی اشک است اربابی که شد آقای ما کیف دارد دسته جمعی گریه کردن‌های ما *یاد این دو بیت افتادم* (پروانه شدم تا که بسوزم اما هر سوختنی سوختن شمع نشد ما جمع شدیم دور هم گریه کنیم بر آن بدنی که آخرش جمع نشد) خالی از احساس بودم از غمش پر می‌شوم مطمئنم عاقبت با لطف او حر می‌شوم در میان هروله پرواز را حس می‌کنم رخت از تن کم کنم تا یاد عابس می‌کنم بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش با مصیبات عمیقت دیده گریان می‌کنم در میان روضه ها یاد شهیدان می‌کنم خوش به حال هرکه بین روضه گرم خدمت است چادر زهرا پناه خادمان هیئت است حضرت زهرا خودش دنبال کارنوکر است پیراهن مشکی نوکر دست دوز مادر است نالهٔ ما امتداد ناله‌های فاطمه است بانی اطعام روضه مجتبیِ فاطمه است بین هیئت کربلایش را زیارت می‌کنیم شب به شب با انبیاء در روضه شرکت می‌کنیم آی نوکر! رزق اشکت را ز آب آور بگیر *مرحوم آیت الله بهجت می‌فرمایند: اشک رو از عالم بالا میارن تو‌ مشک‌ چشا تقسیم‌میکنن.یا ابوالفضل به ماهم رزق گریه بده..* ای نوکر رزق اشکت را ز آب آور بگیر کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر کاش خون ما بریزد در دیارِ کربلا شیرخوار ما فدای شیرخوار کربلا دختری شیرین زبان اعجاز را آغاز کرد نطق لالِ مجلس ما را رقیه باز کرد خسته‌ام خسته در این شهر مسلمان کُش‌ها میهمانم به میهمانی مهمان کش‌ها .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
روضه - حاج محمدرضا بذری.mp3
40.05M
|⇦•رخت خونین حسین... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و باب الحوائج حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
امام حسین ع
#روضه_ورودیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاروان با وقار وارد شد یار پیش نگار وارد شد آی
. کاروان با وقار وارد شد یار پیش نگار وارد شد آینه با تمام آینه ها بین گرد و غبار وارد شد جان عالم به کربلا آمد آب بر جویبار وارد شد در یمینش زهیر زانو زد و حبیب از یسار وارد شد آمده بر سر قرار اما خواهرش بی قرار وارد شد خواهر تک سوار در محمل بین هجده سوار وارد شد دختری نیز با دوتا خلخال با دوتا گوشوار وارد شد روبرو نیز سی هزار نفر لشکر نیزه دار وارد شد چند روزی گذشت و در گودال لاله در لاله زار وارد شد شمر در قتلگاه وارد شد بعد از آن یک سپاه وارد شد گوییا وقت ذبح اعظم شد بدن شاه نامنظم شد نبرید و کمی اذیت کرد تا که نای حسین هم کم شد سر انگشترش که دعوا شد همه‌ی قتلگاه در هم شد همه را شمر زد کنار اما چکمه‌اش توی پاش محکم شد خم شد زلف را به چنگ گرفت روی تل قد خواهری خم شد شمر از قتلگاه خارج شد دامنش قرص ماه خارج شد موقع رقص نیزه داران بود دانه دانه سپاه خارج شد وقت آتش شد از نهاد حرم دم واویلتاه خارج شد از دل خیمه با دوتا خلخال دختری بیگناه خارج شد این گذشت و رباب وارد شد توی بزم شراب وارد شد  وحید عظیم پور ادامه 👇 https://eitaa.com/emame3vom/101841
4_5812270952666368573.mp3
5.18M
به نفس حاج مهدی اکبری      بعد تو هر لحظه بابا از گریه دیده هام تر ه بعد تو هیچ کسی دیگه نازه من و نمی خره من و دادن خیلی آزار نبودی  تو من و بردن کوچه بازار ه. یهودی بابا جونم.   بابا جونم.    بابا جونم.   تو دلاشون اثر نکرد هر چی که  خواهش کردم و زیر ضربه های کتک چند دفه ای. غش کردم و شبیه  رنگین کمونه بدنه من بس که مشت خرد پر خونه دهنه من. ✍ -👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه و شور روضه. بعد تو هر لحظه بابا شعر و سبک رضا نصابی به نفس حاج. مهدی اکبری.
. بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دوچشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را ✍ ........ گفت وشنود مرا باتو سرگفت وشنود است یتیمی من مظلومه زود است بگو با دخترت دراین دل شب چرا لب های توبابا کبود است .