زبانحال حضرت زینب (سلام الله علیها):
#اسارت
نمی گویم ز نوکّ نیزه با خواهر تکلم کن
نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن
اگر چه غنچه ی بی آب، هرگز نشکفد اما
در فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن
به چشم خارجی ما را تماشا می کند، کوفی
به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن
اگر بهر نماز شُکر می خواهی وضو سازی
ندارم آب با خاک سر زینب، تیمم کن
تو قلب عالم امکانی و آگاهی از قلبم
به دریا با نگاه خود بگو، کم تر تلاطم کن
نگه با اختیار و اشکِ من بی اختیار آید
ز برج نی، نظر، ای ماه من! امشب به انجم کن
اگرچه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز
ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن
#علی_انسانی
🏴گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه👇
🔴ابن زیاد رو به امام سجاد (ع) کرد و پرسید:
_تو کیستى؟
🔵حضرت پاسخ داد:
_من على بن الحسین هستم.
🔴ابن زیاد گفت:
_مگر على بن الحسین را خداوند (در کربلا) نکشت؟
🔵امام(علیه السلام) فرمود:
_من برادرى به نام على بن الحسین (حضرت علی اکبر) داشتم که مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند.
🔴ابن زیاد گفت:
_نه، او را خداکشت!
🔵امام (ع) با استفاده از آیه ۴۲ سوره زمر فرمود:
_«اللهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» (خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گیرد).
(یعنى هر چند خداوند، جان هر کس را هنگام مرگ مى ستاند ولى برادرم را عده اى ستمکار به #شهادت رساندند).
🔴ابن زیاد که از این جواب دندان شکن خشمگین شده بود، گفت:
_تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانایى پاسخگویى به من وجود دارد؟ او را ببرید و گردن بزنید!!
🔵#حضرت_زینب (س) وقتی این وضع را دید، #امام_زین_العابدین (ع) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زیاد فرمود:
_بس است! هر چه خواستى از خون ما بر زمین ریختى. سپس افزود: به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بکشى، مرا نیز همراه او به قتل برسان!
@emame3vom
🔴ابن زیاد به حضرت زینب و #امام_سجاد (ع) نگاهى انداخت و گفت:
_شگفتا از مِهرِ خویشاوندى! به خدا سوگند! گمان مى کنم این زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود. از او (#علی_بن_الحسین) درگُذرید که گمان مى کنم همین بیمارى براى درد و رنجش کافى است!
🔵امام سجاد (ع) رو به عمه اش کرد و فرمود:
_عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگویم. آنگاه رو به ابن زیاد کرد و فرمود:
_آیا ما را به قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟!
🔴پس از این گفتگوها ابن زیاد که کاملا شکست خورده بود، دستور داد على بن الحسین (ع) و همراهانش را درخانه اى کنار مسجد اسکان دهند.
📚لهوف، ص ۲۰۲
.
#حضرت_زینب سلام الله علیها
مرحوم خوشدل تهرانی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خطبهء زینب اگر در سفر شام نبود
ازفداکاری شاه شهدا نام نبود
نه همین نام نبود ازشه خونین کفنان
اثر از مکتب ارزندهء اسلام نبود
ازمدینه ، زن و فرزند به همره بردن
نکته ای بود که اندر خور افهام نبود
ورنه تکمیل شهادت ، به اسارت می شد
جای بانوی حرم در ملأ عام نبود
کاش می بود یکی تا که بگوید به یزید
زن دل سوخته را طاقت دشنام نبود
چوب،چون برلب و دندان شه دین می زد
خواهر غمزده اش را دمی آرام نبود
جست ازجا و همانند پدر راند سخن
که نظیرش به سخن ، در همه ایّام نبود
لرزه بر کاخ ستم ، از «اَمِن العدل» فکند
با نوایی که به جز نعرهء ضرغام نبود
خاصه«یابن الطّلقایش»که شررهاافروخت
که به جز این ره کوبیدن و الزام نبود
اثراز دختر ویرانه نشینی باقیست
گرچه آن روز ، چو او دختر گمنام نبود
@emame3vom
لیک نبوَد ز معاویه و پورش اثری
با وجودی که به جز در کفشان ، شام نبود
این دلیلیست که حق باقی وباطل فانیست
فکر دنیاطلبان ، جز غلط و خام نبود
«خوشدل»آنکس که حسینی شد،ازروزنخست
هیچ گه فکر پرستیدن اصنام نبود
#شام
بسم الله الرحمن الرحيم
#شب_هشتم_محرم #شب_نهم_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
باید برای روضه ی تو دست و سرشکست
یا بهتر اینکه پای تو از هر نظر شکست
چیزی نداشتم سر بازار جز همین
شرمنده ام بیا دل من را بخر شکست
میخواستی برای کسی جز تو نشکند!؟
اصلاً فدای خواستنت دل اگر شکست
هرکس برای سفره ی تو خرج می کند
هرگز نمیشود همه ی عمر ور شکست
ماها چگونه از غم داغ تو نشکنیم ؟
وقتی برای درک تو کوه از کمر شکست
یک لحظه دست و پا زدنت جبرئیل دید
آنقدر بال وپر به زمین زدکه پرشکست
بالا سر ضریح تو قلبم شکسته بود
پایین پات آمدم و بیشتر شکست
امشب چه قدر مثل جگر پاره ها شدی
مثل کسی که از غم مرگ پسر شکست
پپیغمبرانه بود معجزه ی بین علقمه
قدّ تو از نهایت شق القمر شکست
تو با خبر شدی و توانت گرفته شد
با دیدن تو زینب تو بی خبر شکست
از چه عمود خیمه ی سقّا نزول کرد؟
آقا ستون حرمت زن ها مگر شکست؟
حالا خودت نشان بده یک راه چاره را
از دخترت بگیر خودت گوشواره را
.
🌷 یا صاحب الزمان (عج) ... 🍃
ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم
از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم
با یاد غصه های تو از حال میروم
با یاد غصه های تو خون گریه میکنم
داغ اسیری ات کمرم را شکسته است
بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم
حتی خدا برای تو روضه بپا کند
با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم
تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ...
از سوزِ های های تو خون گریه میکنم
بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ...
از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم
هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ...
هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم
ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا
از داغ کربلای تو خون گریه میکنم
از داغ همسفر شدنت با حرامیان ...
میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم
تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و
من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
#رضا_قاسمی
#امام_زمان عج
دهه دوم محرم
مداحی آنلاین - کاش بودی کرببلا - مهدی اکبری.mp3
3.95M
⏯ #تک احساسی
🍃کاش بودی کرببلا ...
🍃کنار حرمم حرم داشتی حسن
🎤 مهدی #اکبری
👌فوق زیبا
🌷 #دوشنبه_های_امام_حسنی
.
کاش بودی کرببلا کنار حرمم حرم داشتی حسن
کاش بودی کرببلا یه ایوون طلا تو هم داشتی حسن
دور ضریحت پر مرد و زن بود مادرمون فاطمه بی محن بود
یک شب جمعه حرم حسین و یک شب جمعه حرم حسن بود
من گنبدی دارم گنبد بقیع گرد وغباره
من گنبدی دارم و تو سایبونم قبرت نداره
برادر بی حرمم حسن
کاش بودی کرببلا تو بین الحرمین حرم داشتی حسن
کاش یه گنبدی شبیه به گنبد حسین تو هم داشتی حسن
گنبدامون شبیه کاظمین بود قشنگ ترین بهشت عالمین بود
پرچم سبز یا حسن کنار پرچم سرخ ذکر یا حسین بود
صحن و سرای من شلوغه و بقیع زائر نداره
صحنت تو دلم و چشام آسمونش پر از ستاره
برادر بی حرمم حسن
کاش بودی کرببلا کنار خیمه گاه حرم داشتی حسن
پیش قبر قاسمت یه دونه بارگاه تو هم داشتی حسن
هیچکسی غربت حسن نداره این همه داغ دل شکن نداره
درسته که بی حرمی حسن جان ولی حسینتم کفن نداره
لا یوم کیومک حسین به کربلا عطشان حسین جان
ذکر شب و روز امام مجتبی عریان حسین جان
برادر بی کفنم حسین👇👇
.
#شب_هفتم_امام
***:
((سبک:همه جا کربلا...))
نوحه ی شب هفت امام
از سماواتیان ، میرسد این پیام
تشنه لب کشته شد سبط خیرالانام
این ندا میرسد شب هفت امام
یابن الزهرا حسین السلام السلام
یاحسین یاحسین (2)
شب هفت امام بر سر و سینه زن
بهر خون خدا آن شه بی کفن
اوفتـاده به خاک لاله و یاسمن
از زمین و زمان میرسد این پیام
یابن الزهرا حسین السلام السلام
یاحسین یاحسین (2)
شب هفت امام آید این زمزمه
ساقی افتاده است تشنه درعلقمه
میرسد از جنان حضرت فاطمه
با دل پر ز خون برلبش این پیام
یابن الزهرا حسین السلام السلام
یاحسین یاحسین (2)
ای خدا حاجت ما همه کن روا
باهمین اشک و آه با همین نوحه ها
اربعین اربعین دست جمع کربلا
بر لب ما بود روز و شب این کلام
یابن الزهرا حسین، السلام السلام
یاحسین یاحسین(2)
یوسف حق پرست (غریب)
▪️
از خدا خواستم یه بار بیام کربلا پای ضریح سقا سر بزارم بمیرم
چی میشه مولا تو اوج این روضه ها میون سینه زنا حاجتم رو بگیرم
می خوام امشب یک سر پر شور یک دل دریا
چش پر خون لباس مشکی لباس تقوا
جای دوری نمیره اگه ارباب نگاهم کنه دلم آروم بگیره تا ابد رو به راهم کنه
اومدم اینجا تا منو مهمون کنی دردمو درمون کنی با همه آرزوهام
با وضو آقا تو مجلست می شینم شاید تو رو ببینم عمریه اینه رویام
همه عمرم تموم عشقم شده محرم
توی دنیا شال عزاته دار و ندارم
دوباره مادر تو داره ما رو صدا می کنه این شبا خواهر تو نوکراتو دعا می کنه
جای دوری نمیره، اگه ارباب نگاهم کنه
دلم آروم بگیره، تا ابد رو به راهم کنه
اومدم اینجا، تا منو مهمون کنی،دردمو درمون کنی، با همه آرزوهام
با وضو آقا، تو مجلست میشینم، شاید تو رو ببینم،عمریه اینه رویام
همه عمرم، تموم عشقم، شده محرم
توی دنیا، شالِ عزاته دار و ندارم
جای دوری نمیره، اگه ارباب نگاهم کنه
دلم آروم بگیره، تا ابد رو به راهم کنه*
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-شب هفتم
هفت روز است اسیر سفرم
غصهی جانسوز تو و قاسم و عباس و علیاكبر و جعفر شده داغ جگرم
سایهٔ سنگین سرت روی سرم
خم شده دیگر كمرم
بعد تو بی بال و پرم
درد و بلایت به سرم ، كاش كه چشمی بگشایی و ببینی كه در این داغ جدایی چه به روز من و اطفال حرم آمده ای ماه خدایی
آن قدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه
كه از ما نرسیده است به كوفه
به جز سایهی آهی .
هفت روز است به جای تو و عباس شدم همسفر سایهی خولی و سنان
هر طرفی چشم من افتاد، غمی روی دل افتاد
كه نا گاه در آن كوچهی تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و یك پیرزن از جنس جهنم به كسی قول طلا داد كه با نیزه به نزدیكی بامش برود
لحظهای آمد و دنیا به سرم ریخت كه سنگی به سر زخمی تو بوسه زد و سر ز روی نیزهات افتاد
رقیه به سویت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانهی زنجیر ، حصاری به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد،
نیش تلخ دو سه شلاق عجب درد سرش شد
تنش انگار حصیری است پر از تار سیاهی.
هفت روز است پرستار حرم زینب كبراست
سپر و حامی و غم خوار حرم زینب كبراست
پدر و مادر و دلدار حرم زینب كبراست
و وقتی همه خوابند نگهبانی بیدار حرم زینب كبراست
چه گویم كه ابالفضل علمدار حرم زینب كبراست
به خداوند قسم حیدر كرار حرم زینب كبراست
پس از حضرت حق و پسر خون خداوند، نگهدار حرم زینب كبراست
ولی چشم به نیزه ست كه از چشم تو بر خستهی این راه رسد نیم نگاهی..
▪️▪️▪️
400.2K
از خدا خواستم یه بار بیام کربلا پای ضریح سقا سر بزارم بمیرم
چی میشه مولا تو اوج این روضه ها میون سینه زنا حاجتم رو بگیرم
می خوام امشب یک سر پر شور یک دل دریا
چش پر خون لباس مشکی لباس تقوا
جای دوری نمیره اگه ارباب نگاهم کنه دلم آروم بگیره تا ابد رو به راهم کنه
اومدم اینجا تا منو مهمون کنی دردمو درمون کنی با همه آرزوهام
با وضو آقا تو مجلست می شینم شاید تو رو ببینم عمریه اینه رویام
همه عمرم تموم عشقم شده محرم
توی دنیا شال عزاته دار و ندارم
دوباره مادر تو داره ما رو صدا می کنه این شبا خواهر تو نوکراتو دعا می کنه
جای دوری نمیره، اگه ارباب نگاهم کنه
دلم آروم بگیره، تا ابد رو به راهم کنه
اومدم اینجا، تا منو مهمون کنی،دردمو درمون کنی، با همه آرزوهام
با وضو آقا، تو مجلست میشینم، شاید تو رو ببینم،عمریه اینه رویام
همه عمرم، تموم عشقم، شده محرم
توی دنیا، شالِ عزاته دار و ندارم
جای دوری نمیره، اگه ارباب نگاهم کنه
دلم آروم بگیره، تا ابد رو به راهم کنه*
#زمزمه_حضرت_رقیه_س
#شب_سوم_محرم #چهارم_صفر
#سبک_جدید
#عمه_بیاخرابه
🔘🔘915🔘🔘
✅بنداول
عمه بیا خرابه که امشب دارم مهمون
با پا نه باسر اومده خرابه باباجون
🔘
دیگه نمیزارم بره
دوریش برام بسه
بابا باشه رقیه ش از
چیزی نمیترسه
دیده رقیه ش بی قراره
دیده که حالم زاره زاره
دیده که از ضربه ی سیلی
چشمام کبوده تاره تاره
😭
بابای مظلومم حسین جان
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
سه سالمه اما بابا ببین دیگه پیرم
از زندگی من به خدا بدون تو سیرم
🔘
چن وقته که ندیدمت
عوض شدی خیلی
نگوکه مثل ما تو هم
خورده بودی سیلی
😭
چراسرت سوراخ سوراخه
چرا لبای تو کبوده
اخه کجا بودی بابایی
که از موهات می ریزه دوده
😭
بابای مظلومم حسین جان
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
جات خالی بود وقتی که من ازناقه افتادم
تو طولِ کربلا به شام صددفه جون دادم
این نانجیبا هردفه
اشک مارو دیدن
باخوشحالی به اشکای
ماها می خندیدن
😭
یه لحظه آرامش ندیدم
اون لحظه که خواب تودیدم
بالگد زجر بی انصاف
یهویی از خوابم پریدم
😭
بابای مظلومم حسین جان
💠💠9⃣1⃣5⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#شاعرسبکساز_کربلایی_مجیدمرادزاده
.
لحظهای درنگ...
چادرم را تا کردم و در بقچه گذاشتم.
چقدر خوابم میآید!
از امشب دیگر صدای دستهٔ عزاداری نمیآید. منبرها کمکم جمع میشوند. هیئتها کتل و سنج و علمها را میبرند انباری.
خستهام؛ هنوز جای سینههایی که زدهام، درد میکند. چشمانم را میبندم. استراحت بعد از ده شب و روز دویدن و اشک ریختن میچسبد. اما انگار باز صدایی میآید. کاروانی از جلوی قلبم رد میشود. چه عجیب؛ شهیدانش هنوز نیارامیدهاند! با سر میروند! خوابم میپرد. بلند میشوم. چادرم را درمیآورم. چطور با این کاروان بروم؟
خرابههای دلم...
وای خرابههای دلم را باید آباد کنم.
نکند ارباب در راه، سری به دلم بزند و از شدت خرابی حتی نتواند درنگی کند!
#محرم
#کربلا
#عاشورا
#دل_نوشته
1_1393021.mp3
5.39M
🎧 شنیدن این صوت را ازدست ندهید❗️👇
⚫️ وقتی میگن ابا عبدالله توی صحرای کرب وبلا تنها شد خیلیا دلشون میسوزه و گریه میکنن...
ولی...
هیچ کس برای تنهایی و غربت چند هزار ساله #امام_زمان نه دلش میسوزه و نه گریه میکنه...
🔴 گریه برای #امام_حسین خرجی نداره
ولی...
گریه برای مظلومیت امام زمان خرج داره...
باید از خودمون بپرسیم اصلا چرا امام مون تنهاست؟!
مگه ما شیعیان نیستیم که امام مون این طور آواره وغریبه؟!
👈 آیا واقعا هنوز وقتش نرسیده که یک نفعی از طرف ما به امام زمانمون برسه؟!
#حتماگوش دهید...
.
لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است
شعر هم از بیت اوّل در هوای زینب است
نام من چون در میان سائلانت ثبت شد
تا قیامت این دل عاشق گدای زینب است
در میان روضه ی ارباب مظلومان حسین
هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است
کــربلا زیباترین تـصـویر در چـشـمان او
ماجرای دیگری کرب و بلای زینب است
آنچه تا شـام و مـدینه کـربلا را می برد
کوه صبر و غیرت بی انتهای زینب است
از میان غصه ها سهمش اسارت می شود
این جسارت ها جوابش با خدای زینب است
می شوم امشب شریک غصه و غمهایتان
قلب من چون خیمه ی دارالعزای زینب است
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
هردم به آخرین سخنت گریه میکنم
یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم
پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین
بر خون روی پیرهنت گریه میکنم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_ظهیری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
#نهج_البلاغه
💠 (خوشا به حال كسى كه)
باطن او پاك و صالح است.
📚 #حکمت ۱۲۳
#نهج_البلاغه
✨وَ لَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِهَا دَاراً، وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ يُوَطِّنْهَا مَحَلاًّ! وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْيَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْيَوْمَ✨
💠دنيا چه سراى خوبى است براى کسى که آن را خانه هميشگى خود نداند و چه محلّ نيکويى است براى کسى که آن را وطن خود برنگزيند (آرى!) سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت، آنها هستند که امروز از آن مى گريزند»
📚 #خطبه ۲۲۳
✅فضیلت زیارت عاشورا
✍️مرحوم شهید دستغیب (ره) در ڪتاب “داستانهای شگفت” حڪایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آوردهاند که خلاصه آن چنین است:
یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش،در خواب حضرت عزراییل را میبیند. پس از سلام میپرسد: از کجا میآیی؟ملک الموت میفرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ میپرسد: روح او در چه حالیست؟عرزاییل میفرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است فرمود:نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت وبیان احکام! فرمود: نه گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا
💥نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمیتوانست بخواند، نایب میگرفت.
📚داستانهای شگفت، حکایت١١٠
مراســم عـزادارى شب دهم محرم(شب عاشورا)
هيأت روضه العباس ( عليه السلام )
با مــداحى حـاج حسين سيب سرخي
شهـريور١٣٩٨
👇👇
.
حضرت رقیه(س)
وقتی که شده فاطمه الگوی رقیه
داده ست فلک تکیه به زانوی رقیه
ماه ست گدای سر بازار نگاهش
خورشید بود مشتری کوی رقیه
چشمان علمدار اگر چشمه ی خون شد
میخواست نباشد خجل از روی رقیه
دست چه کسی خورده به آیینه رویش
زخم ست چرا گوشه ی ابروی رقیه
@emame3vom
یک روزه شده پیر چه گفتید به این طفل
ای زجر سفید ست چرا موی رقیه
وادار نکن دختر نالایق خود را
اندازه ی او نیست النگوی رقیه
ترسیم نکن داغ غم مادرمان را
باپات نزن ضربه به پهلوی رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#مهدی_کبیری
💠 جواز نـــــوکرے 💠
1_101587379.mp3
23.09M
تو رو به مشک پاره ی علمدار
بیا آقا...بیا آقا...
بسیار سوزناک
دلتون شکست برای فرج مولای عزیزمان دعا کنیم...
@emame3vom
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5)
✳️چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند،
ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟
🔘 ما را از دروازه ای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم!
🔥شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند...
✳️ سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم عبورم به شام افتاد .
❗️دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟!
💠 ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟
🔰گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم.
🔅گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟
گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند!
❗️گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!!
🔴 جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است.
🍃نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟
🌷حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند..
🍀جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد.
🌺 از علی ابن الحسین روایت شده:
هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم:
🔥 یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟
♨️یزید دستور داد بند از ما برداشتند.
🌹 فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟
💥ناگهان زنی از بنی هاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا..
⚡️ ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید.
♨️مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد.
🌸زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست!
@emame3vom
🔥 یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم!
⭐️زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی!
🌑مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش.
🔥یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد...
✍ادامه دارد...
📔بحار ج 45،ص129.
📗حیات الحسین ج 3/ص371
📕 نفس المهموم ص 433
📚 طبری ج 7 ص381.
📘ارشاد ص246.
📙کامل ج4 ص86
📓روضه الواعظین ص 164
.
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
مدح و مناجات امام زمان (عج)
آن درد می اَرزد که درمانش تو باشی
آن هجر می چَسبد که پایانش تو باشی
دل آرزو دارد در این تاریکیِ محض
یک شب بیایی ماهِ تابانش تو باشی
روحی که در سردرگُمی ها در عذاب است
آرامش حالِ پریشانش تو باشی
یک عُمر مانده مُنتظر، پیرِ محلّه
یک دَم ببیند پیشِ چشمانش تو باشی
دل می خورَد حسرت به حالِ آن جُذامی
وقتی فقط هم لُقمه ی نانش تو باشی
حالا برایت روضه ای می خوانم آقا
آن روضه که عُمریست گریانش تو باشی
دختر به بابا گفت؛ “بابای عزیزم
بد نیست ویرانه، چو مهمانش تو باشی
بد نیست، حتّی شام هم خوب است بی شام!
اما به شرطی که پدرجانش تو باشی
تو چوب خوردی، دخترت زخم زبان خورد
من غصّه خوردم، عمّه هم سنگ از سنان خورد
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#رضا_رسول_زاده
💠 جواز نـــــوکرے 💠
VID_20190914_201036_270.mp3
3.42M
#با_پاي_پر_ورمم
نوحه های #حضرت_رقیه (سلام الله علیها)
هيأترايةالعباس ( عليهالسلام )
كارى از گروه استوديويى أسفارالغدير