.
#بعد_از_شهادت_امام_علی
علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را
پیمبر آورد از بهر استقبال ،زهرا را
ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی
ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی
#حاج_علی_انسانی✍
#شب_بیست_و_دوم_رمضان
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
.
14010202eheyat-bazri-zamine2.mp3
2.38M
|⇦•علی یا علی ...
#سینه_زنی وتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ #شبهای_قدر اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
یا غایةَ آمالِ العارفین
یا اولَ امامِ المومنین
علی یا علی ...
صلِّ علی سیدِ العابدین
صلِّ علی مولی الموحّدین
علی یا علی....
من، به دل عشق تورا دارم
زِ ولای تو سرشارم
که تویی بهترین یارم
به دل عشق تو را دارم
نرسد اگر به علی کسی
به کجا رود به کجا رسد
به خدا قسم که اگر کسی
به علی رِسد به خدا رِسد
علی یا علی ...
یا حبیبَ قلوبِ الصادقین
صلِّ علی اَعدلِ العادلین
علی یا علی..
صلِّ علی امانِ الخائفین
صلِّ علی امیرِالمومنین
علی یا علی..
تا، نفسی به تنم باشد
نام تو سخنم باشد
حَرمت وطنم باشد
درِ کس به غیرِ علی مزن
رهِ کس به جُز رهِ او مجو
که از این دَر و ره اگر کسی
برسد به نور هدی رسد
علی یا علی ...
یا حبیبَ من لا حبیبَ له
یا طبیبَ من لا طبیبَ له
علی یا علی ....
یا معینَ من لا معینَ له
یا امینَ من لا امینَ له
علی یا علی....
تو، همه دلخوشیِ مایی
همه قطره تو دریایی
همه بنده تو مولایی
زِ رَهِ طلب به ولی برس
زِ رَهِ ولی به علی برس
مگر از عنایتِ مرتضی
دلِ ما به کرب و بلا رسد
#شاعر :حمید رمی
ــــــــــــــــــ
#زمیته
#ماه_مبارک_رمضان
#حاج_محمد_بذری
#شب_قدر
#امام_علی
.
.
#مرثیه
#واحد
#شب_بیست_و_سوم
#بعداز_شهات_مولا
به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را
شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را
نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم
که می شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را
امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت
به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را
به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت
چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را
ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد
از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را
زتو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر
تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را
به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند
ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را
تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم
نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را
بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت
که گیرم در بغل نعش علّی اکبر خود را
یتیمان بر تو آوردند شیر و یاد من آمد
که باید پیش تیر ، از شیر گیرم اصغر خود را
زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن
که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را
#استاد_سازگار ✍
#بعد_از_شهادت_امام_علی
..............................................
.👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری روضه خوانی #شب_قدر در ایام #شهادت_امام_علی علیه السلام
💠 زبانحال امام حسین علیه السلام به پدر مظلومش امام علی علیه السلام
🔴 یتیمان بر تو آوردند شیر و یاد من آمد؛ که باید پیش تیر از شیر گیرم اصغر خود را...
🗣 #حاج_امیر_عباسی
.
#غزل_مدح
#امام_علی علیه السلام
➖➖➖
بگو در سکوت و هیاهو ، علی
بگو مثل درویش، یاهو ، علی
بگو شافع هر چه عاصی، حسین
بگو ضامن هر چه آهو، علی
بپرس از پیمبر که تا ساق عرش
کجاها که می رفته با او، علی
امیر و ابرمرد بی تاج و تخت
شهنشاه بی برج و بارو، علی
به هنگام شق القمر، ماه را
دوتا کرده با تیغ ابرو، علی
خدا روز محشر نشسته به تخت
در آن سو محمد، در این سو، علی
پس از تفلحوا، امر فرمود حق:
که قالوا محمد که قالوا علی
به دنیای فانی تمایل نداشت
به اندازه ی تاری از مو، علی
فقط دست او فوق ایدیهم است
اگر دست خود را کند رو، علی
قسیم بهشت و جهنم علی ست
صراط و حساب و ترازو، علی
به دوشش فقط نان گندم گذاشت
خودش کرده با نان جو، خو، علی
خدا، بنده ای مثل حیدر ندید
خدا ترس بود و خداجو، علی
نجف تا ابد عین دارالشفاست
که زهرا طبیب است و دارو، علی
چه شب ها که همراه با فاطمه
زده خانه را آب و جارو، علی
پس از ارتحال رسول خدا
چه کرده است با داغ بانو، علی
چرا دست های خدا بسته شد؟
چه شد آن همه زور بازو، علی؟!
بمیرد الهی زمین و زمان
گذارد اگر سر به زانو، علی
چه کرده است با آن در سوخته؟
چه کرده است با درد پهلو، علی
در آن شهر یک روز خوش هم نداشت
پس از کوچ سرخ پرستو، علی
خبر دارد اسما که هنگام غسل
چه ها گفته با یاس شب بو، علی...
➖➖➖
.
حاج محمود کریمی - به نام نجف.mp3
11M
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مدح_امیرالمومنین
▫️مناجات، مدحومرثیه؛
به نام خاک دیار خدا، به نام نجف
🎙#حاج_محمود_کریمی🎤
📝#مجتبی_خرسندی ✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خاک دیار خدا به نام نجف
به نام حضرت سلطان دین امام نجف
به نام خاک زمینی که جمع اضداد است
که پادشاه و گدا می شود غلام نجف
دلیل خلقت عالم دلیل خلق زمین
به احترام علی بود و احترام نجف
گمان کنم که خدا از ازل به دست خودش
نوشته واژه الله را به بام نجف
علی علیه سلام است کعبه دلها
که واجب است کنی سجده در تمام نجف
بشر کنار که حتی بعید نیست اگر
که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف
در ارزوی غبارش بمیر چون که خدا
به دست فاطمه داد اختیار تام نجف
اول تو از پیاله هستی چشیده ای
ما نیز خورده ایم و ز جام دهانی ات
قنبر که خود لیاقت قنبر شدن نداشت
افتاد بین جذبه قنبر کشانی ات
در پیری ات کنار خدا تکیه میزنی
وقتی روی به دوش نبی در جوانی ات
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
روضه شب بیست ویکم
شهادت امیرالمومنین.
حاج میثم مطیعی
به نقل از محمّد بن حنفيّه پسر امیرالمومنین
میگه وقتی شب بيستويكم شد ، دومين شب حادثه بود پدرم فرزندان و خانواده خود را جمع كرد و با آنان خداحافظى نمود ...میگه آب و غذا آورديم اما چيزى ننوشيد.قربون لب تشنه برم مولا، به لبهايش نگاه كرديم، داره ذكر خدا رو میگه،
پيشانىاش شروع کرد عرق کردن امیرالمومنین با دست خود آن را پاك مىكرد. گفتم: بابا چرا دست بر پيشانى مىكشى؟.فرمود: «پسرم! از جدّت پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود:" مومن وقتی مرگش نزدیک میشه پيشانىاش عرق مىكند و نالهاش آرام مىگيرد"».
شروع کرد همه بچه هارو از کوچیک وبزرگ به اسم صدا زدن شروع کرد. با همه خداحافظى کردن و آنان مىگريستند.امام حسن فرمود بابا چیکار میکنی
فرمود: حسن جان يك شب پيش از اين حادثه، جدّت پيامبر خدا را در خواب ديدم. بهاو گفتم یا رسول الله این امت خیلی من واذیت کردن،خیلی من علی و خار کردن
. فرمود:" نفرينشان كن". گفت منم شروع کردم دعا کردن خداوندا! بدتر از مرا جايگزين من در ميان آنان كن و بهتر از اينان را براى من برگزين.
به من فرمود:" خداوندْ دعايت را پذيرفت. سه روز ديگر تو را پيش ما مىآورد". حالا سه روز گذشته است وقته رفتنه
گفت دارم میبینم بعد من چه میکنند با شما یه وقت نگاهش و برد سمت حسین
حسین من تو شهید این امتی
صبر کن خدا قضاوت میکنه
بعد اینکه با حسین حرف زد بیهوش شد
نقل میکنند نمیدونند امیرالمومنین چی دید که بیهوش شد
میگن شاید یکی از صحنه های کربلا جلوش متمثل شد
شاید امیرالمومنین این صحنه رو دید اون لحظه ای که زینب اومد بالا گودی قتلگاه با صدای سوزناک صدا زد حسین چه کردی با قلب خواهر یه وقت دو دست رو سر گذاشت صدا زد وا محمدا
رسول خدارو صدا کرد این حسین توست آغشته در خون مقطع الاعضا
به هوش آمد
چشمانش را به چهره همه خانوادهاش گرداند
سپس رو به قبله شد،،گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه، وحده لا شريك له و أشهدُ أنّ محمّدا عبده و رسوله». سپس جان داد.
صدا ناله زینب بلند شد حسن ناله میزنه حسین ناله میزنه
خونه علی بوی مرگ گرفته دختراش سر به دیوار گذاشتند گریه میکنند
اما من ميگم یا امیرالمومنین
یادت میاد اون روزی که زهرا رو دفن کردی؟ وقتی بچه ها رو از کنار قبر زهرا بلند کردی
بزار اینجا یه روایت وبگم
یا امیرالمومنین
اونشب که بی بی رو دفن کردی
روایت میگه همچین که کار دفن تمام شد
دست از خاک برداشت دست هارو بهم زد
خاک ها رو از دست تکان داد
یا امیرالمومنین قربونت برم
روایت میگه غم واندوه به قلب علی هجوم آورد
قربون نالت برم اینجور ناله میزنی
علی خیبر شکن شروع کرد های های گریه کردن اینجا بچه هاشو بلند کرد بچه ها بلند شید بریم خونه
یه چیزی برام سوال وقتی علی وبچه ها به کوچه بنی هاشم رسیدند چه حالی پیدا کردند
وقتی به آستانه ی در رسید وقتی در نیم سوخته رو باز کرد قطرات خون زهرا رو دید
الهی بشکنه دست مغیره
#شهادت_امام_علی
#شب_بیست_و_یکم_رمضان
#شام_غریبان_امام_علی
.
Shab19Ramazan1402[06].mp3
31.78M
🎙مراسم احیاء و دعای قرآن به سر
#شب_نوزدهم_رمضان ۱۴۰۲
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
#ماهرمضان_سال۱۴۰۲
4_5798824084372458084.m4a
2.13M
#پیش_مظلوم
#شهادت_امام_علی
یا اَبتاٰ واویلتا یا اَبتاٰ واویلتا
غریب علیِ مرتضی یا اَبتاٰ واویلتا
کوفه شده کربوبلا یا اَبتاٰ واویلتا
صاحبعزا خودِ خدا یا اَبتاٰ واویلتا
تابوتِ شَه بر شانهها یا اَبتاٰ واویلتا
تشییعِ مولا بیصدا یا اَبتاٰ واویلتا
ذکرِ حسین و مجتبی یا اَبتاٰ واویلتا
واٰ ابتاهُ واٰ اُمّاه یا اَبتاٰ واویلتا
شد علی مهمانِ زهرا یا اَبتاٰ واویلتا
یتیمِ کوفه بیبابا یا اَبتاٰ واویلتا
جان داده پیرِ نابینا یا اَبتاٰ واویلتا
ذکرِ لبِ سینهزنها یا اَبتاٰ واویلتا
نوحهیِ شاهِ نینوا یا اَبتاٰ واویلتا
زمزمهیِ لبِ آقا یا اَبتاٰ واویلتا
#حسین_ایمانی
.
4_5798824084372458086.m4a
2.86M
#زمینه
#شهادت_امام_علی
سبک تویِ این دلِ صحرا.....
شورِ سینهزنها علی ولیُّاللّه
ذکرِ عرشِ اعلی علی ولیُّاللّه
عینُالیقین یاحیدر حِصْنِ حَصین مولاعلی
حبلُالمتین یاحیدر امیرالمؤمنین مولا علی
نوحهیِ اهل خاک و اهالیِ افلاک
یاعلی روحی فِداک
به جرمِ عدالت خورده سرِ مولا چاک
یاعلی روحی فِداک
اَشهدُ انَّ علی ولیُّاللّه
یا ابالحسن امامِ ثاراللّه/۴/
داره غریبونه شبونه رو شونه
چون فاطمیه میره تابوت از این خونه
سینه میزنه برادرم حسینت پریشون شده
با رفتنِ تو مضطرم دلِ زینبت خون شده
سلام ما رو به مادرم زهرا برسون
بگو شده زینب دلخون
قرار ما با مادرم و بابا جون
کنارِ پیکرِ گلگون
تنها به جرمِ ولایِ حیدر وای
دست و پا میزنه غریبِ مادر وای
اَشهدُ انَّ علی ولیُّاللّه
یا ابالحسن امامِ ثاراللّه/۴/
#نوحه_زمینه
#حسین_ایمانی ✍
.
#زمزمه
#ضربت_خوردن
#امام_علی علیه السلام
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شمشیر! اومدی ولی چرا دیر اومدی
شمشیر! حالا که علی شده پیر اومدی ۲
کاش روزی که
صبر من دستامو بست میومدی
کاش روزی که
غرور علی شکست میومدی
کاش روزی که
فاطمه به خون نشست میومدی
دیر اومدی ، دیر اومدی
قبل تو داغ عزیزم من و از پا انداخت
قبل تو میخ دری کار حیدر رو ساخت ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شمشیر! زهرتو ریختی دیگه کوتاه بیا
شمشیر! کربلا با دل زینب راه بیا ۲
توی گودال
جلو زینب دیگه شر به پا نکن
توی گودال
بیشتر از حدِّ خودت جفا نکن
توی گودال
جای زخم نیزه ها رو وا نکن
کوتاه بیا ، کوتاه بیا
نذا دادِ زینبش تا خیمهها برسه
بذا سهمی از تنش به بوریا برسه ۲
.
................
.
#زمزمه
#شهادت_امام_علی
#شب_قدر
#سبک_شمشیر_اومدی_ولی_چرا_دیر_اومدی
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با اشک، به منه خسته شده نگید بمون
با اشک، راهیام امشب به سمت آسمون ۲
سی ساله که
صبح و شب چشام تره باید برم
سی ساله که
قلب من شعلهوره باید برم
سی ساله که
فاطمهم منتظره باید برم
فداتون شم
که نگاه همهتون پریشونه
فداتون شم
اشک تون قلب منو میلرزونه
فداتون شم
باباتون دیگه نمیخواد بمونه
نگید بمون ، نگید بمون
هر جا قنفذ و دیدم بازوی من تیر کشید
تا مغیره رو دیدم پهلوی من تیر کشید ۲
〰〰〰〰〰〰
زینب! ببینم با کوه غم چه میکنی
زینب! داغ ببینی پشت هم چه میکنی؟! ۲
گریه نکن
اگر امشب داری بی بابا میشی
گریه نکن
بعد من با غصه آشنا میشی
گریه نکن
تو یه روز راهی کربلا میشی
آماده شو
تن ارباً اربا باید ببینی
بین لشکر
کنار حسین اون روز بشینی
رو یک عبا
جگر حسینو باید بچینی
چه میکنی؟! ، چه میکنی؟!
سر هجده تا عزیزتو ببینی رو نی
خیزرونو روی لب ببینی توو بزم می ۲
👇
..............
.
#زمزمه #شهادت
#حضرت_رقیه علیها سلام
#سبک_شمشیر_اومدی_ولی_چرا_دیر_اومدی
#عبدالله_باقری ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بابا، اومدی بالاخره نازنینم!
بابا، نیمه شب اومدی خوب نمیبینم ۲
چشمات بسته است
من تو رو نمیبینم تو هم منو
چشمات بسته است
نمیگیره هیچی جای دیدنو
چشمات بسته است
چطوری بگم چطوری زدنو
چشمام بسته است
تو رو لمست میکنم با هر دو دس(ت)
چشمام بسته است
زجر منو میزد بابا از پیش و پس
چشمام بسته است
هی منو زد خودش افتاد از نفس
بابا حسین ، بابا حسین
تا شنید عشق عموجونم بودم بیشتر زد
تا شنید شبیه مادر توأم بدتر زد ۲
〰〰〰〰〰〰
ای وای، لخته خون لباتو دوخته انگاری
ای وای، موهای تو هم که سوخته انگاری ۲
با هم بریم
باز چش دخترتو وا نذاری
با هم بریم
این دفعه رقیهتو جا نذاری
با هم بریم
من و با دشمنا تنها نذاری
منو ببر
این جوری عمهمو کمتر میزنن
منو ببر
ما رو با کینهی حیدر میزنن
منو ببر
ندیدی چطوری دختر میزنن
بابا حسین ، بابا حسین
خواستی حرفی بزنی کمی بلند حرف بزن
بعد سیلی دیگه خوب نمیشنوه گوش من ۲
#شب_سوم_محدم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#امام_علی علیهالسلام
#زمینه
بند1⃣
دست از سرم بردار آه ای درد پنهونی
دست از سرم بردار آه ای آه زندونی
دست از سرم بردار ای کابوس میخ در
دست از سرم بردار ای شبهای دلخونی
علی سی ساله شب و روزش رو با گریه سرکرده
علی سی ساله امیدش اینه که زهرا برگرده
من موندم و خلوت من موندم و گریه من موندم و یتیمای فاطمه
من موندم و این غم من موندم و حسرت با خاطرات زیبای فاطمه
من موندم و دوری من موندم و غصه یه عمره خالیه جای فاطمه
بند 2⃣
دست از سرم بردار ای دنیای بی زهرا
دست از سرم بردار ای روزای بی معنا
دست از سرم بردار صبرم دیگه سراومد
دست از سرم بردار افتاده علی از پا
علی سی ساله داره میسوزه با آیات کوثر
علی سی ساله جلو چشماشه غم دیوار و در
من بودم و آتیش و من بودم و هیزم دوشنبه ای که شد روز مرگ من
من بودم و آشوب من بودم و فریاد چهل نفر عزیزم رو میزدن
من بودم و روضه من بودم و روضه جلو چشام مرور میشه دائما
بند3⃣
دست از سرم بردار ای آه پر از حسرت
دست از سرم بردار ای شهر پر از تهمت
دست از سرم بردار که از زندگی سیرم
دست از سرم بردار ای تنهایی و غربت
علی سی ساله توی اون لحظه س که زهرا افتاده
علی سی ساله توی اون لحظه با زهرا جون داده
من بودم و حیرت من بودم و اندوه که شد تمومه امیدم ناامید
من بودم و این درد من بودم این داغ همینکه دست من به پهلو رسید
من بودم و این راز من بودم و این بغض چشام کبودی روی ماه و دید
شعر و سبک: #امیر_آهمند و #احسان_نوری
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
📋نوشته اند دلم را برای خون جگری
#مناجات #امام_زمان
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان (عج)
.............................................
نوشته اند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری
نیازمندِ تکامل ، به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمی دهد ثمری
.(مولا امام حسن عسکری(ع) فرمود : هرکی میخواد راه و پی کنه و به خدا برسه شرطش گریه تو سحره ، مناجات).
دو فیض ، توشه ی راه سلوک عاشق هست:
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری؟
.(به خدا اونایی که ریاضت می کشن عمری به روش های مختلف پدر خودشون رو در میارن ، اونا کجا ما کجا !
اما مولا یه نظر کن به ما به خدا اگه تو بها ندیدی تو نخری هیچ کدوم از کارای ما ارزشی نداره).
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من ، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمی کند اثری
.(فرمول اگه به عمه ام قسم بدید به دل سوختهٔ عمه ام قسم بدید رد خور نداره ، به حق خانم زینب کبری به حق دل سوخته زینب).
یگانه منتقم خون کربلا برگرد
قسم به عمه ی مظلومه ات بیا برگرد
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان ✍
.............................................
📋او می دوید و من می دویدم
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زینب (س)
🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان
.............................................
.(وقتی برگشت سمت مدینه ، عبدالله داره بین این کاروان میگرده به هر کسی میرسه میپرسه از زینب خبر دارید یا نه؟
این کاروان وقتی میرفت دختر علی با این کاروان بود ، بگید از زینب چه خبر؟
یکی یکی می پرسید اشاره میکردن ؛ رسید به یه شتری پرسید از اون که این شتر رو می گرفت عنان و می برد ؛ پرسید از دختر علی خبر ندارید؟ اشاره کرد ؛ صدا زد آی خانوم خبر نداری از دختر علی ؟ صدا آشناست پردهٔ مهمل و کنار زد یه پیرزن بالای شتر نشسته ، از اون بالا صدا زد عبدالله حق داری نشناسی! بعداً فرمود عبدالله بالای تل ایستاده بودم یه وقت دیدم نانجیب داره به سمت گودی میره
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
.(دیگه زانو هام رمق نداشت عبدالله!).
او می کشید و من می کشیدم
او خنجر از کین من آه و از دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل
.............................................
حاج مسعود پیرایش
👇
زمینه؛ أینَ عمّار.mp3
1.41M
#امام_علی علیهالسلام
#زمینه
🔹أینَ عمّار🔹
توی کوفه آقای ما تنهاست
حرف حق آخه بیطرفداره
دیگه از کوفیا دلش خونه
ذکرش این روزا أینَ عمّاره
غریبونه رفتند خوبای این روزگار
مونده علی با غصۀ این روزای تار
میگه خدایا نوبت من کی میرسه؟
این زمونه دیگه علی رو میخواد چیکار؟
میگه علی رو ببر از دنیا
شده علی از زمونه خسته
بیقرار مالک و عماره
دیگه علی بار سفر بسته
«آقام آقام آقام غریب آقام آقام»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همیشه مرد اول میدون
همیشه در رکاب پیغمبر
عاشق لحظۀ شهادت بود
فاتح بدر و خندق و خیبر
چه زخمایی که خورده از شمشیر نفاق
ولی دلشو میسوزونه داغ فراق
سی ساله که دلتنگ روی پیغمبره
حالا شده قلبش پر از شور و اشتیاق
سر اومده روزای تنهایی
آروم میگیره دل پر خونش
حسرت دیدار رسولالله
میباره از چشمای گلگونش
«آقام آقام آقام غریب آقام آقام»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاب موندن نداره آقامون
لحظه لحظه داره میره از حال
نمیدونم ولی دلم میگه
اومده فاطمه به استقبال
مگه میره از یادش اون شب با قلب خون
بدرقه میکرد فاطمهش رو تا آسمون
سی ساله که روضه میخونه با اشک و آه
کشته علی رو داغ زهرای قد کمون
دیگه بیقراره برا رفتن، تو دل علی قیامت بر پاست
مرهم دل غرق در خونش، حالا دیدن محسن و زهراست
«آقام آقام آقام غریب آقام آقام»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
.
.
#شعرخوببههمهدیهدهیم
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹صدای مولا باش🔹
دل من! در هوای مولا باش
یار بیادعای مولا باش
گر نشد یاورش شوی همه عمر
گاه گاهی برای مولا باش
به گدایی تو هر کجا رفتی
یک سحر هم گدای مولا باش
دست من! دستگیر مردم باش
پینهٔ دستهای مولا باش
پهن کن سفرهای برای یتیم
مستمند دعای مولا باش
پا به پایش اگر نشد بروی
لاأقل ردپای مولا باش
جان من! تا که در بدن هستی
باش اما فدای مولا باش
ای نَفَس! میروی به سینه برو
چون برآیی صدای مولا باش
از یمن، از دمشق و غزه بگو
شیعهٔ زخمهای مولا باش
خار در چشمهای مولا بود
چشم من! در عزای مولا باش...
📝 #یوسف_رحیمی ✍
نمونه منتخب #شعر_تبیینی
با محوریت #امر_مجازی
#شور مولا #امام_علی
سبک (آقای منی)
دنیای علی
شد رنگ خزون
توو بستره با
فرقه پره خون
بی تابه حسن
بی تابه حسین
شد کاسه ی خون
چشم حسنین
فرق مولای دوعالم وا شد
صاحبه عزا خود زهرا شد
آسمون و غم گرفته امشب
نفسای آخر مولا شد
مظلوم مظلوم مظلوم ای علی جان
دنیا به علی
هیچ رحمی نکرد
توو سینه دلش
داره غم و درد
سی ساله به غم
مانوسه علی
اون کوچه شده
کابوسه علی
کوچه ای که دشمن حیدر شد
بین شعله فاطمه پرپر شد
از توو خاطِرش نمیره هرگز
ضربه ی لگد به پهلو شر شد
مظلوم مظلوم مظلوم ای علی جان
#عباس_قلعه✍
#شب_قدر
.👇
#شور (آقای منی....)
#امام_حسین
آقای منی
رویای منی
تو دل خوشیه
دنیای منی
ای عشق مدام
بارونه چشام
دل تنگه تَم و
شیش گوشه میخام
به ضریحت برسون دستامو
تو عوض کن حال این روزامو
ببرم به کربلا آقاجون
توی حسرتت نذار چشمامو
(وای من وای من ای حسین)
ای نور دوعین
مظلومم حسین
از داغ توام
در شیون و شین
ای بی کفنم
عریان بدنم
ای تشنه لبِ
دور از وطنم
قتلگاهه یا که نیزه زاره
داره نیزه روو تنت میباره
وسط برو بیا افتادی
یکی پا روو پیکرت می ذاره
(وای من وای من ای حسین)
بد می زدنت
ریختن روو تنت
غارت شد حسین
اون پیروهنت
مردیکه ی پست
روو سینه نشست
با دشنه زد و
قلبم رو شکست
بی هوا میزدنت مظلومم
با عصا میزدنت مظلومم
عده ای میون مقتل با سنگ
از جفا میزدنت مظلومم
(وای من وای من ای حسین)
ای بی سر من
بی یاور من
شد کاسه ی خون
چشم تر من
ای سایه سرم
رفتی ز برم
توو شعله و دود
میسوزه حرم
همه سمت خیمه روو آوردن
دل اهل حرم و آزردن
روی نیزه همه چیز و دیدی
زن و بچتو اسارت بردن
(وای من وای من ای حسین)
#عباس_قلعه✍
.👇
4_5924621666427601014.mp3
5.87M
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
#تک
#شهادت_امام_علی
#محمدحسین_حدادیان
بند اول
قسم به روز یمت یرنی
می میرم تا ببینم روی تو
میفته گردنت خونم آقا
چون میشه قاتلم ابروی تو
سنگینی اعمالم ، روزی ده هر سالم
ای حضرت عین الله ، ای شاهد احوالم
ای ساقی محشر تو ، پیمانه و ساغر تو
اسدالله الغالب ، جنگاور و صفدر تو
شیر غضنفری ، ساقی کوثری
اول و آخری ، حضرت حیدری
مولا علی مولا علی(4)
بند دوم
قسم به لیس کمثله شی
مانند تو کسی در عالم نیست
هر کسی که دلش از تو دوره
به زیر سایه ی این پرچم نیست
قسم به آیه آیه ی قرآن
توحیدم بی تو ناقص می مونه
قرآن مدح خدا در وصف تو
که پیغمبر برامون می خونه
افسونگر دلها تو ، در عرش معلی تو
در دایره ی قسمت ، فانی همه الا تو
بالای بلا فصلی ، شاهنشه با فضلی
ابالحسنینی و ، بابای ابوالفضلی
صاحب ذوالفقار ، صوت تو برقرار
پای تو میثمیم ، همه تا پای دار
مولا علی ، مولا علی(4)
بند سوم
ساقی ساقی علم بالا عباس
در اوج آسمان پرچم داری
ای عشقت تا ابد در دل جاری
در قلبم نهری از علقم داری
جانم چه علمداری ، می آیی و دم داری
حیدر به تو می نازد ، از بس که جنم داری
ای سید و سر لشکر، ای محشر در محشر
همرزم تو در میدان ، شهزاده علی اکبر
ای یل کربلا ، با وفا با وفا
دست مشکل گشا ، پسر مرتضی
یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل(4)
بند چهارم
صفین اومد به یادم روزی که
سیزده سالت بود اما جنگیدی
صد دل از مالک اشتر بردی
وقتی که مثل مولا جنگیدی
روز از پی شب می رفت ، ابرو به غضب می رفت
تو به جلو می رفتی ، دشمن به عقب می رفت
ضربت همه کاری بود ، خون بود که جاری بود
صدها بدن بی سر، همواره فراری بود
#امام_علی
.
📋ماه مهمانی یار است و شب و بیداری
#مناجات_با_خدا
#مناجات
#روضه_امام_حسین (ع)
.............................................
ماه مهمانی یار است و شب و بیداری
شب نشینان سحرخیز پی دیداری
عاشقانی که سوی بزم سحر می آیند
باده نوشان دعایند و می هوشیاری
نه سری و نه سراغی ز گنه میگیرند
توبه جویان گنهکار ز سنگین باری
نفس گوش نشینان بشود آب حیات
تا بشویند گنهِ شهر و بگردد جاری
دست از گفتن عیب دگران میشویند
که مبادا برسد بر دل کس آزاری
آن که مشغول عیوبات خودش می گردد
بغلش میکند ارباب ز خوش کرداری
سعیِ بسیار به گمنامی خود میسازند
هرگز از شهرت بسیار نیاید کاری
هر چه هستند می آیند به درگاه کریم
به امید کرم نیمه شب دلداری
سحر و فیض نسیم نجفی میچسبد
من غلام علی ام حیدری ام کراری
مِی ناب است تولای علی لب وا کن
تا به یک یا علی هر روز کنی افطاری
در بر شیر خدا کُرنش ما می ارزد
ای خوش آنکس که چو قنبر بشود درباری
آتشِ دامن طفلی که هراسان میرفت
پرسش راه نجف کرد ز یک سرداری
.(تو اون گیر و دار آتیش زدن خیمه ها ، دامنش آتیش گرفته بود یه وقت یه سواری رسید ، دختر بچه بود ، گفت آی سوار میشه راه نجف و بهم نشون بدی ! ما دختر علی هستیم اینا به ما رحم نمیکنن میبینی دامنم آتیش گرفته ما رو آتیش زدن شکایت کنم به بابام علی).
.(دید با ملاطفت داره برخورد میکنه دلش سوخت لشگری دشمن ، اینا همونا بودند که گفته بودند آقا زن و بچه ات رو بیار کوفه خوش آب و هواست ، دامن این طفل و خاموش کرد یک کاسهٔ آب بهش داد).
گفت بابای مرا خسته و عطشان کشتند
آب در مشک و ترحم به بساطت داری؟
.(آب و بهش داد آورد جلو صورتش آب و بنوشه اما یاد).
پدرم را ته گودال که نحرش کردند
بر سر نیزه ی خون راهی شهرش کردند
.............................................
📋گرچه از دور از آن فاصله ها زد بد زد
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
.............................................
.(بعضی مقاتل می خوان روضه حضرت علی اصغر رو بنویسن این طور می نویسن ، میگن حتی وحشی های صحرا هم آب خوردن «اشربه الکلاب و الخنازیر»
صحرا تو صحرا وحشی ها هم آب خوردن اما مقابل لشکر دشمن ایستاده بود صدا زد «فَارحَموا هذَا الطِّفلَ» رحم کنید).
گرچه از دور از آن فاصله ها زد بد زد
آتش انگار که بر کرببلا زد بد زد
چقدر هست مگر بچه سه جایش بِرَود
وایِ من بر سه هدف او به سه جا زد بد زد
اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید
به سه شعبه همه یِ حَنجره را زد بد زد
دست و پا داشت که می زد پدر انداخت عبا
آخرین بار نَفَس زیرِ عبا زد بد زد
اولین بار که چشمش به ربابش اُفتاد
اندکی حرف نزد بعد صدا زد بد زد
بُرد در بینِ عبا تا که نبیند چه شده
مادرش گفت بگو تیر کجا زد بد زد؟
گرچه بر چشمِ ابالفضل همین تیر نشست
بدتر از چشمِ عمو بود که تا زد بد زد
پشتِ خیمه به سرِ قبر، حرامی آمد
نیزه برداشت و مانندِ عصا زد بد زد
طفل را از وسطِ خاک کشیدند به نِی
بچه را باز نوکِ نیزه که جا زد بد زد
نیزه دارَش زِ سر نیزه سرش را انداخت
سَر که اُفتاد زمین ضربه یِ پا زد بد زد
رهگذرهای دَمِ کوچه به هم می گفتند
حرمله تیر به این بچه چرا زد بد زد
.(جایزه بهش سر عباس و دادن ، هر شهری می رسید هر دیاری می رسید ، سر عباس و از بالای نیزه پایین می آورد روی چهار پایه می گذاشت رجز می خوند ، گفت من سر عباس و گرفتم واسه ی این که حسین و شرمنده کرد آبروی حسین و بردم ).
سالها بود همین جمله فقط کارِ رباب
نانجیب آنهمه لبخند به ما زد....بد زد
.............................................
حاج مسعود پیرایش ✍
.👇
.
📋مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
#شب_قدر
#روضه_امام_علی (ع)
#روضه_حضرت_زینب (ع)
.............................................
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
.(خیلی بی قرار مولا ! مدام بیرون میاد آسمونو نگاه میکنه «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » این روزا وقتی بالا منبر می رفت خطبه میخوند بعد کلامش نگاه می کرد به حسنش یا حسینش تو روایت داره «یا اباعبدالله امروز چندم ماه مبارکه بابا چرا اینقدر این سوال رو میپرسی؟ بالا منبر؟ امروز هفدهم یه دست به محاسن میکشه وعده دیدار نزدیکه!»
.(آقا داره آروم آروم به سمت مسجد میره دخترش داره میگه کجا داری میری بابا ؟ زبونهٔ در داره میگه مولا نرو! در و دیوار میگن مولا نرو! کجا میخوای بری مولا؟ یه حالی داشت امشب نوشتن امام حسن دید آقا اصلا برخلاف همیشه که لحظاتی استراحت می کرد و همینطور نشسته
چشاشو بسته بود امام حسن حال عجیب امیرالمومنین عرضه داشت یا امیرالمومنین بیدارید ؟ صدا زد حسنم بیدارم ، پیغمبر رو الان میدیدم گفتم یا رسول الله دلم تنگ شده دیگه می خوام بیام «الدَّهْرُ أَنْزَلَني ثُمَّ أَنْزَلَني حتَّي يُقالُ عَليٌّ وَ مُعاوية.»
اینقدر روزگار علی رو پایین آورد پیغمبر فرمود:« علی جان نفرین شون کن نفرین نکرد امیرالمومنین دعا کرد خدا یا اون چه که مردم میخوان بر اینها مسلط کن » و بعد از علی چه شد اما حسنم وعده دیدار نزدیکه).
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
.(اومد دید ملعون رو به شکم خوابیده صداش زد بیدارش کرد بلند شو ابن ملجم ، یه وقتی به بیماری سختی دچار شد سه روز امیرالمومنین پرستاری می کرد گفت آقا انشاءالله یه وقت برسه جبران کنم ، هزار دینار شمشیر خریده هزار دینار شمشیر مسموم و زهر آلود شده امشب میخواد جبران کنه ! شروع کرد اذان گفتن بالای مأذنه رفت صدا زد آی افق روزی رو سراغ نداری خورشید بیرون اومده باشه علی چشماش تو خواب باشه اما این آخرین وعده من و تو از مأذنه پایین اومد تو محراب رفت).
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
این شمشیر آشناست!
«تیغی که بین سجده شکسته سر مرا
قبلاً غلاف آن کمرم را شکسته بود»
رو خاک افتاد خون از سرش داره میجوشه جبرائیل ناله زد :
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى »
اما حالا آقا دیدنیه تا به حال بهش می گفتند آقا محاسنت رو
خضاب کن می فرمود «وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ»
من جوون از دست دادم ! عمری عزادار فاطمه ام ؛ اما وقتی محاسنش به خون سرش خضاب شد صدا زد می خوام اینطور خدا را ملاقات کنم!).
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورده است
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش
.(تا فرقش شکافته شد صدا زد «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة»
به خدای کعبه رستگار شدم خیلی وقته منتظرم
کجا بودی تا به حال ؛ نوشتن امام حسن عمامهٔ مولا رو برداشت سر آقا رو بست اما دیگه رمقی نمونده از همون مسجد یه گلیم برداشتند مولا رو میان گلیمی گذاشتند.).
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
.(اجازه بدید خودم برگردم با پای خودم زینبم طاقت نداره منو با این حال ببینه! حسنم خون های صورتم رو پاک کن دلواپس حال دخترش ؛ یا امیرالمومنین طاقت نداشتی دخترت تو رو تو این حال ببینه حتماً بودی کربلا!
«چقدر عمهٔ سادات بدو شمر بدو»
با یه صحنه ای گودال رو به رو شد هی صدا میزد «حرکوا حرکوا» کنار برید واسش یه کاری کنم ).
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
اینبار شُکر که زینب عبا ندید
اینبار شکر که او بوریا ندید
شاعر : #حسن_لطفی✍
.............................................
حاج مسعود پیرایش