اشعار شب اول محرم – احمد بابایی
از پشیمانی پریشانم، شکسته بال من
بی کسی افتاده همچون سایه ای دنبال من
ماه من! سوزد دل خورشیدی ات بر حال من
شب شد و باید بگردم تا سحر در کوچه ها
رد پایم را مگر گیری خبر در کوچه ها
شب شد و انگار تکلیف نگاهم روشن است
کوچه ها تاریک گشته، شمع آهم روشن است
اینکه من از شرم رویت روسیاهم، روشن است
روشن است آئینه را چشم و چراغ شیشه ها
تیز شد بار دگر بی ریشه ها را تیشه ها
آه من با آهن دلها، اگر درگیر شد
شیر افتاد از نفس، حتی نفس شمشیر شد
خواستم منع ات کنم از کوفه، اما دیر شد
یوسف راز علی هستی به چاه افتاده ای
پلک، زخم ام می زند، یعنی تو راه افتاده ای
کوفه از اصرار من افتاده در انکار من
از هزاران تن به تنهایی کشیده کار من
از جوانمردی مگو! یک پیرزن شد یار من
کعبه را آواره کرده نامه ام در دشت ها
آه یحیی! شد فراهم بهر سرها تشت ها
آه هست و چاه هست و شِکوه هست و درد هست
آه دور چاه شِکوه، دردهای مرد هست
تا بخواهی در مقابل، خنجر شبگرد هست
دست کوفه رو شد و روز و شب اش یکدست شد
شد خیابان، کوچه و آن کوچه هم بن بست شد
دیده ام دلواپسی را، بی کسی را، چاره نیست
پس امید آسمانگردی بر این فواره نیست
هیچ جا سرگشته ای چون نایب ات آواره نیست
نایب ات آواره شد، راه سفیرت بسته شد!
بازهم کوفه ز خوبی های حیدر خسته شد
شهر بیعت با شکستن، شهر حاشا کوفه است!
بار کج در راه کج افتاده، اینجا کوفه است
دست پائین اش مدینه، دست بالا کوفه است
دین به دیناری فروشند این نمک نشناس ها
آه، چشم داس ها مانده به راه یاس ها
تو به راه افتاده ای و مرگ هم دنبال تو
سنگ می پرسد ز پیشانی مسلم، حال تو
نیزه آماده ست تا آید به استقبال تو
گرچه دور از چشم تو زارم، غریبم، بی کسم
تو به راه افتاده ای و مرگ هم... دلواپسم!
تکیه باید کرد بر یاد شما در هر بلا
نیست باکی گر بیفتد نایب تو در بلا
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»
من که عمری همچو ساحل رو به دریا زیستم
تشنه آب فرات و آب زمزم نیستم
می رسد هر لحظه بوی کربلا بر شامه ها
مُهر «باطل شد» زده هنگامه ها بر نامه ها
حق، فروزان تر شده در فتنه ها، هنگامه ها
یک نفس، بی آه بودن از سفیرت دور باد
زخم ها بر جامه من وصله های جور باد
ردّ پایم بذر نومیدی به خاک کوفه کاشت
تشنه کامی داغ ساحل بر دل دریا گذاشت
سوخت جانم، نایب تو فرصت جبران نداشت
من امامِ مسجدی هستم که مأمومش گم است
ساغرم صد تکه شد، اما پریشان خُم است
با مژه می روبم و با اشک شویم راه را
آب و جارو می کنم امشب مسیر شاه را
می کشم با رگ رگ خود، بار ثارالله را
من جلودارِ گریبان چاکی خیل توام
ابرِ تو، بارانِ تو، طوفانِ تو، سیلِ توام
وام می گیرم گلویی تازه از شمشیرها
واگذارم کوفه را در شبهه ها، تکفیرها
شیرم اما بسته سردسته زنجیرها
دست بسته، سرشکسته، خسته، اما مست مست
دست ساقی کو که گیرد همچو ساغر، دست مست
تیغ روزم! از غلاف شب برونم کرده ای
زخم های تشنه را مهمان خونم کرده ای
در جنون «السابقون السابقونم» کرده ای
عید قربانِ ذبیح ات بود و قحط آب بود
پیش رو قصاب بود و پشت سر قصاب بود
جان که از شوق تو پَر گیرد، نمانَد در قفس
سینه ای کز عشق پُر گردد چه داند از نفس
جای عشق و شوق شد این سینه و این جان، سپس
یک سر و گردن فراتر رفته ام از دارها
لیک با خاک کف پای تو دارم کارها
احمد بابایی
#شعر_شهادت_حضرت_مسلم
#احمد_بابایی
.
#صلوات
🌸🍃🌸🍃
#باريدن_طلا_از_آسمان
📚در حكايات الصالحين آورده اند كه :
فقيرى محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود.
ناگاه گذارش به كنار مجلس واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود.
آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت :
در فرستادن صلوات ، تقصير مكنيد كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در مالش بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد.
آن فقير از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و سبوى پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد.
آن مرد گفت :
وعده روزى من از آسمان است ، و روى زمين را نمى خواهم ،
و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، صورت حال را با زن گفت . آن مرد، همسايه اى داشت كه يهودى بود و از قضا در بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده
، به ويرانه رفت ، آن سبو را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است . به اطرافيان خود گفت :
اين همسايه ي مسلمان ، دشمن ما است . وقتى كه من در بام بودم ، فهميد، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضررى به من رسد. پس بهتر آن است كه آن را به بام برده از راه ، روزنه ، در خانه او ريزم ، تا آن كه ضررى را كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد.
به بام آمد،
وقتى كه آن زن فقير، به شوهر خود مى گفت :
روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در فقر و تنگدستى باشيم ؟
آن مرد مى گفت :
من اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود.
ناگاه يهودى ، سر سبو را گشود و آن را سرنگون ساخت ؛
آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از روزنه خانه او، زر فرو ريخت . فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد،
و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد.
وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان مار و عقرب است .
باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از اسرار غيبى كه به ظهور مى رسد.
در خاطرش گذشت كه اين همان حكم آب نيل دارد، كه در زمان حضرت موسى على نبيا و آله و عليه السلام
در نظر قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده
، به دست او مسلمان شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمان را دولت غناء، و يهودى را سعادت اسلام روزى
.
.
#جوادالائمه
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🔸بغداد هم از حال و روزش بی خبر بود
🔸تنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود
ایام، ایام شهادت میوه دل امام رضا...
آقا جوادالائمه است...
دلت رو آماده کن...
با پای دل بریم کنار حرم باصفاش...
ان شاء الله سال بعد یک همچین روزهایی این دست جمع بریم کاظمین...
کنار حرم باصفاش عرض ادب کنیم...
این روزها خانه آقا جوادالائمه چه خبره...
خدا لعنتش کنه ام الفضل ملعونه...
وقتی به آقا زهر داد...
صدای ناله حضرت بلند شد وای جگرم...
🔸در کنج حجره بی کس و بی یار و مونس
🔸دور از وطن افتاده و خونین جگر بود
دو نفر از ائمه ما خیلی غریب بودند...
یکی آقا امام حسن. ..
یکی هم آقا جوادالائمه...
این دو بزرگوار توی خونه خودشون هم غریب بودند...
قربون غریبیت برم آقا یا جوادالائمه
شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید...
حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید...
اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند ... شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند ...
با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند...
کسی به بدن شما جسارت نکرد...
دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند...
🔸بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش
🔸این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود
خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند...
اما میخام بگم هر طوری بود بلاخره بدن امام حسن رو دفن کردند...
لا یوم کیومک یا اباعبدلله...
دلها بسوزه برا امام سجاد...
روز یازدهم...
صدا زد...
عمه جان زینب...
ببین این نانجیبها... دارن بدنهای خودشون رو دفن میکنند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین کربلا...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
-
❁﷽❁
🔹 السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ الْکُبْرَى ... 🔹
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه ، دور از آب تو ماندی حسین هم
پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم
کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند
در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم
گودال و بام ، مرز قبول شهادتند
راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم
شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند
دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم
در روضه های کرببلا جانگدازتر
داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم
هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما
پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم
محسن ناصحی
#مرثیه_شهادت_امام_جواد علیه السلام
🌴#صلوات
خادم الحسین علیه السلام:
🏴 بسم الله الرحمن الرحیم 🏴
#جوادالائمه
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🌹به روح مطهر امام جواد علیه السلام صلوات
#روضه_نشین
#سبک_زمینه_سوزناک_شهادت_امام_جواد_ع_
#شور
#واحد
#زمینه
#دارم_میسوزم_از_زهر
🖌به قلم شاعر:
#کربلایی_سعید_نوروزیان (خادم الحسین ع )
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰 بند اول
دارم میسوزم از زهر
ظلمِ این همسر
آتیش جونم ازپا تابه سر
بابا جونم نگاهی
ناله وآهی
خونه برایم
شدقتلگاهی
در ، یم و حکمت در دلِ افلاک
بالب خشکم ، میشوم هلاک
خدایا من جواد عزیزِ مادرم
شدم مسومِ زهر زدست همسرم
جوادابن الرضا
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰 بنددوم
منم عزیزِ بابا
رولبم نجوا
کنج حجره و
به یادزهرا
به زهرا نورِعینم
وارثهِ جدم
مظلوم حسینم
درعطشم و ندادم آبی
باکف وخنده دادام جوابی
زسوزِ تشنگی میسوزه جِگرم
چوشمعی اب شده تنم و پیکرم
جواد ابن الرضا
.
#خوشرویی
پيرزنى به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رسيد،
گفت علاقه من این است كه اهل بهشت باشم.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به او فرمود:
پيرزن به بهشت نمى رود.
او گريان از محضر پيامبر خارج شد.
بلال حبشى او را در حال گريه ديد.
پرسيد:
چرا گريه مى كنى ؟
گفت :
گريه ام به خاطر اين است كه پيغمبر فرمود:
پيرزن به بهشت نمى رود.
بلال وارد محضر پيامبر شد حال پيرزن را بيان نمود.
حضرت فرمود:
سياه نيز به بهشت نمى رود.
بلال غمگين شد و هر دو نشستند و گريستند.
عباس عموى پيامبر آنها را در حال گريان ديد.
پرسيد:
چرا گريه مى كنيد؟
آنان فرمايش پيامبر را نقل كردند.
عباس ماجرا را به پيامبر عرض كرد.
حضرت به عمويش كه پيرمرد بود فرمود:
پيرمرد هم به بهشت نمى رود.
عباس هم سخت پريشان و ناراحت گشت .
سپس رسول اكرم هر سه نفر را به حضورش خواست ، آنها را خوشحال نمود و فرمود:
خداوند اهل بهشت را در سيماى جوان نورانى در حالى كه تاجى به سر دارند وارد بهشت مى كند، نه به صورت پير و سياه چهره و بدقيافه
(داستانهای بحار الانوار جلد ۳}
📋هرجا بیفتد روزگارش کربلاییست
#سبک_روضه / بخش اول صوت
#روضه_امام_جواد (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد
زشت است پیش چشمها افتاده باشد
ایکاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بیسرصدا افتاده باشد
تلخ است همسر، زهر همسر را بنوشد
مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد
انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند
در حجرهاش آقای ما افتاده باشد
در راه پشت بام میبیند مصیبت
پیکر که بین پلهها افتاده باشد
هرجا بیُفتد روزگارش کربلاییست
فرقی ندارد که کجا افتاده باشد
ای وای اگر در ازدحام سخت گودال
روی تنی سرنیزهها افتاده باشد
این آبرودار قبیلهست و روا نیست
عریان در این صحرا رها افتاده باشد
*شاعر : #سیدپوریا_هاشمی
_______
📋 لبتشنهای در گوشهی گودال بود
#سبک_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنجال بود و...
لبتشنهای در گوشهی گودال بود و...
گودال بود و...
از نیزه و شمشیر مالامال بود و...
میرفت بالا...
تیغی که دست نفرت دجال بود و...
دجال بود و...
در زیر پایش پیکری پامال بود و...
"ای وای ای وای"
ذکر لبانِ مادری بیحال بود و...
بُنَیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
.
.
نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک #دهه_محرم قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک
#گریز_زیارت_عاشورا
#گریز_دعای_توسل
#گریز_دعای_ندبه
#جوادالائمه
#غدیریه مدح و سرود امیرالمؤمنین
#یاسیدالشهدا #امام_حسین
#یااباصالح #امام_زمان #جمعه
#امام_رضا
#ترحیم_خوانی #ترحیم
#مادر
#پدر
#جوان
نوحه های #دهه_محرم
#آموزش_مداحی
#غدیریه
#پیوند_آسمانی ازدواج مولا و حضرت زهرا س
#دعای_کمیل
#سخنرانی
قابل دسترسی است.
از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های #دهه_محرم دسترسی پیدا میکنید:
#شب_اول_محرم #مسلم
#شب_دوم_محرم #ورودیه
#شب_سوم_محرم #رقیه
#شب_چهارم_محرم #حر #طفلان
#شب_پنجم_محرم #عبدالله
#شب_ششم_محرم #قاسم
#شب_هفتم_محرم #اصغر
#شب_هشتم_محرم #اکبر
#شب_نهم_محرم #عباس
#شب_دهم_محرم
#شب_تاسوعا
#شب_عاشورا
#کرامات
#واحد #شور #زمینه
مواردی که موجود نیست به مرور بارگذاری میگردد. این هم #لینک گروه👇
http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927
.
سلام
روضه پنج تن
معمولا حدیث کسا و ترجمه
بکاربرده میشود.
اما چند شعر عرضه میکنم
التماس دعا
ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ
ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ
ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ
ﮐﺴﺎ
ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ
ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ
ﻣﺼﻄﻔﯽ
ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ
ﮐﺮﯾﻢ
ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ
ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ
ﺷﻤﺎﺭ
ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ
ﻣﺮﺗﻀﯽ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ
ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ
ﺣﺴﯿﻦ
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ،
ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ
ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ
ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺣﺴﯿﻦ
ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
شعر در مدح پنج تن آل عبا
گفت زهراای غریبای کشته مادر حسین
گشتهای عریان چراای با وفای پنج تن
ایکه میخواهی سعادت در جهان وآخرت
همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن
*
آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن
پس همه هستند خلق ماجرای ، پنج تن
مثل جبرائیل تا عرش بالا می روم
آن زمان هایی که می افتم به پای ، پنج تن
شعر در مورد پنج تن آل عبا
نذر “اهل بیت” ، اهل بیت باید ذبح کرد
بچه های ما فدای بچه های ، پنج تن
استجابت در قسم دادن به نام فاطمه است
پس بدون او نمی گیرد دعای ، پنج تن
**
الم کون و مکان را کبریای پنج تن
کرد خلقت روز اول از برای پنج تن
آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات
در وجود آورد از بهر ولای پنج تن
احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا
حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن
شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق
خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن
#کسا
.
روضه ی پنج تن التماس دعا. بریم در خونه پنج تن عرض ادب کنیم متوسل میشوم درخونه ی پنج تن برای ظهور فرج اقا امام زمان شفای همه ی مریضان هدایت وخوش بختیی همه ی جوونا حاجات قلبیی همه موء منین حا جات بانی مجلس قربه الله. السلا م علیک یارسول الله ااسلام علیک یا خیر خلق الله سلام بر حبیب خدا وطبیب دل فاطمه زهرااقارسول الله در بستر بیماری روز های اخر عمرش بودفاطمه زهرا کنار بستر بابا. رسول الله اهسته با دخترش سخن می فرموددخترم زهراجان بعدازمن تومظلوم واقع خواهی شد فاطمه زهرااشک میریخت فرمود دخترم سرخودراخم کن میخوام مطلبی را بتو بگویم فاطمه زهرا خم شد حضرت لب مبارک خودرادرگوش زهرانهاد فرمود زهراجان من امروز از این دنیا میروم فاطمه زهرا بسیار ناراحت شدگریه میکرد حضرت فرمود فاطه جان ناراحت نباش. اول کسیکه بمن ملحق میشه شما هستی اینجابود فاطمه زهرا خوشحال شد اقارسول الله نگاه میکردبه صورت فاطمه بیاد ان روزی می افتاد که تو کوچه های بنی هاشم سیلی به صورت فاطمه میزنن گریه میکرد نگاه به پهلوی فاطمه میکرد. بیاد انروزیکه فاطمه را لای درودیوار خانه دربه پهلویش میزنن گریه میکرداما بمیرم براش اخه هیچ پدری نمی تونه اشک چشم دخترش رو ببینه چشاش افتاد اشک چشاش فرمود زهراجان چراگریه میکنی نمی تونم اشک چشات و ببینم.فرمود. دخترم مکن گریه دور بستر بابا. نور دیده ام زهرا غم رسیده ام زهرا. یافاطمه یازهرا یا فاطمه یازهرا. بنشین دمی کنارم ای دختر حزینم. تا خوب وقت رفتن روی تورا ببینم. یا فاطمه یازهرا. یا فاطمه یازهرا. تودل شکسته هستی من بغض درگلویم. من ازرخ کبودت. توازفراق رویم. یافاطمه یازهرا. یافا طمه یازهرا. باکی بگویم ای گل ازظلم این زمانه. گل طاقتی نداره. درزیر تازیانه. یافا طمه یازهرا. یافاطمه یازهرا. ناله مزن کزین غم. چون موج در خروشم. ازپشت در صدایت. فردارسد بگوشم. یافاطمه یازهرا. یافا طمه یازهرا. خدایا به نالهای فاطمه واشک چشمانش کنار بستر بابا قسمت میدهم هرچه ذودتر ظهور فرج مهدی فاطمه رو عنایت بفرما مریضان اسلام شفا عنایت بفرما ثوابی ازاین مجلس شادی روح اموات بای شهدای گمنام شهدای مدافعین حرم امام راحل دوفرزندانش عایدوواصل بفرما. نام مارا در دفتر عزاداران ثبت وضبط بفرما. النماس دعا
#کسا
#حدیث_کسا
#پنج_تن
#روضه_پنج_تن
.
روضه پنج تن صلوات الله علیه
◾️◾️◾️◾️◽️◽️◽️
ب احترام غمه مادرت بیا مهدی
قسم ب عمرکمه مادرت بیامهدی
به چادری که شده پرچم عزاداری
به پرچم علم مادرت بیامهدی
دل هاروببریم مدینه کنار حرم رسول الله و ائمه بقیع و توسلی
ب دامن پنج تن آل عبا بزنیم یا رسول الله آرزومندان مدینه دلشون پر میزنه برا اون حرمی که راهش بسته شده هروقت دلتنگ فاطمه میشدند هروقت بهانه قبر مخفی رو میگرفتند میامدند ب زیارت قبرشما حالا اونایی که آرزوی نجف دارن
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا
یاعلی امدم صحن و سرایت دیدم
گلی از گلشن رویت چیدم
جان عالمی ب فدای ان مولایی که وقتی سلام ب مردم مدینه میکرد جواب سلام مولارو نمیدادن اما بازم دلش خوش بود که زهرارو داره اما یجا خیلی ب مولا سخت گذشت اونم اون لحظه ای بود
که دسش رسید ب بازوی ورم کرده ب صورت سیلی خورده
اما حالا یه کاروان اشک ببریم مدینه کنار بستره مادری که ب سختی نفس میکشه ب سختی دست بالا میاره ی دست ب گردن حسن ی دست ب گردن حسین .....👇👇👇
ودختر4ساله ای که زبانحالی داره ازهمگی التماس دعا اونایی که سوز دل دارن عزیزایی که داغ مادر دیدن منو ببخشن
اخ..به 18ساله بانویی بباله
دعا میکرد طفلی 4ساله
الهی مادرم زهرا جوان است
چرا در نوجوانی پیر گشته
چرا ازعمرخود او سیر گشته
اما این خواهر دلش ب برادرا خوشه ای کاش امام مجتبی
رو هم مثل مادرش شبانه ب خاک میسپردند دیگ هفتاد چوبه تیر ب تابوت برادر
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
اما کربلا رفته ها حسینیا روزی برا این خواهر سخت از روز عاشورا نبود که وقتی اومد کنار بدن برادر ،برادرو نشناخت ناله میزنه
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هر گل میرسم میبویم اورا
اگرجویم گلم را در گلستان
به اب دیدگان میشویم اورا
همه ناله بزنید غریب مادر حسین ...یا مظلوم حسین .
#کسا
.
🏴سلام،روضه پنج تن آل عبا علیهم السلام🏴
قصه ی تشییع جنازه ی پنج تن آل عباخیلی عجیب و غریبانه است . همه ی مردم معمولا وقتی از دنیا میروند خیلی با عزت و احترام تشییع میشوند .دوستان و آشنایان هم جمع میشوند و به بازماندگان تسلیت میگویند ...پنج تن آل عبا سروران همه ی عالمند اما ببینید چطور تشییع شده اند . جنازه مطهر رسول خدا (ص) سه روز بر روی زمین ماند .عده ای از مردم بی اعتنا از مساله در سقیفه جمع شده بودند و بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر میجنگیدند این از وضع تشییع رسول خدا حضرت زهرا(س) هم فرمود : علی جان مرا شب غسل بده و شب کفن کن . نمی خواهم آنهایی که در حق من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند . امیرالمومنین بدن فاطمه اش را در نهایت غربت و مظلومیت تشییع کرد . مثل این ایام هم چند نفر از خواص جنازه امیرالمومنین را مثل حضرت زهرا مخفیانه و غریبانه دفن کردند و تا صد سال بعد که حضرت امام صادق (ع) مرقد آن حضرت را معرفی کرد مردم آن حرم شریف را نمیدانستند . شاید بپرسید چرا دیگر بدن امیرالمومنین را مخفیانه و شبانه دفن کردند ؟ من میگویم : به همان دلیل که این خاندان جنازه ی امام حسن (ع) را روز برداشتند که ای کاش او را هم شبانه دفن میکردندچون این نامردمان روزگار بجای احترام و تکریم و تشییع ، جسارت و بی احترامی کردند و به جای گلباران تابوت را تیر باران کردند اما من بمیرم برای آن امامی که کارش به تابوت و کفن و دفن نرسید . لگد کوب سم اسبان شد و سه روز زیر آفتاب سوزان عراق باقی ماند .
این بنده ی خدا و عاشق بی چون حسین توست
قلبش دریده و غرق دریای خون حسین توست
سردار سر به نیزه و راسش به دیر تنور
زخم های قلب او شده از تن برون حسین توست
#کسا
.
این اشعار را میشه نوحه خواند برای پنج تن
گوشواره را خودتان انتخاب کنید
اشک ما وقف عزای پنج تن
بچه های ما فدای پنج تن
رونقی این سفره هامان دارد از
برکت و لطف و عطای پنج تن
رفت و آمدهای ما در روضه ها
هست مرهون دعای پنج تن
نسل ما یا نوکرند، یا عاشقند
ایل ما اصلا گدای پنج تن
ما مریض معصیت هستیم، پس
آمدیم دارالشفای پنج تن
با دعای فاطمه قد می کشیم
روز و شب تحت لوای پنج تن
سینه ی ما گنج علم اهل بیت
دیده ی ما خاک پای پنج تن
هیئتی که فاطمه دارد نظر
می شود غار حرای پنج تن
مادرم در روضه ها فریاد زد
زندگیِ ما برای پنج تن
پای میزان عمل که می شود
خوش به حال آشنای پنج تن
می شود شبهای جمعه، کربلا
غرق آه و نینوای پنج تن
با نوای (یابُنَیَّ) می شود
نینوا در کربلای پنج تن
روضه خوان می گفت زینب پیر شد
در کنار ماجرای پنج تن
آه، از گودال دارد می رسد
گریه های، های هایِ پنج تن
این صدای وای وایِ زینب است
یا صدایِ وای وایِ پنج تن
#کسا
.
◾نوحهی سینه زنی
◾شهادت امام جواد(ع)
#جوادالائمه
◾بنداول
میان حجره منم
با جگر چاک چاک
نهادهام صورتم
ز تشنگی روی خاک
شرر زدهزهرکین
بهجسموجانم ببین
ناله زدم زار زار
فتادهام بر زمین
من غریبم من غریبم
من غریبم من غریبم(۲)
◾بنددوم
حجرهی در بسته شد
مقتل من وای وای
با لب خشکیدهام
گریهی کنم های های
میان خانه شده
قاتل من همسرم
به پیش چشم همه
خنده کند در برم
من غریبم من غریبم
من غریبم من غریبم(۲)
◾بندسوم
اگر که تشنه لبم
ببین دو چشم ترم
گریه کنم بر لب
ساقی آبآورم
کنار نهر فرات
باجگر چاک چاک
پناه اهل حرم
فتاده بر روی خاک
ای حسین جان ای حسین جان
ای حسین جان ای حسین جان(۲)
#مرتضی_محمودپور
.
#جوادالائمه
بیقرارم ، تو دلم یه دنیا درد و ماتمه
ناله دارم ، هر چی از غمم بگم بازم کمه
دل فکارم ، جیگرم میسوزه خیلی تشنمه
واویلا وای ، واویلا وای ، واویلا وای
بارون اشکای چشمام میچکه به روی گونم
چی بگم از غصه ها که قتلگاه شده تو خونم
دیگه طاقت ندارم دعام اینه پَر بزنم زود
همه دردم اینه قاتلم شریک زندگیم بود
... واویلا ، وای وای وای ، واویلا...
ای دل ای دل ، به خدا از همه دنیا سیر شدم
ای دل ای دل ، تو حصار درد و غم اسیر شدم
ای دل ای دل ، مثل مادر تو جوونی پیر شدم
واویلا وای ، واویلا وای ، واویلا وای
میدونم درد منو جدم امام حسن میدونه
اوج غربته اگه حتی غریب باشی تو خونه
دل خونم کِی میرسه لحظه ی شیرین رهایی
پشت در به زیر لب همش میگم مادر کجایی
... واویلا ، وای وای وای ، واویلا...
تک و تنها هر نفس ذکر لبم خدا خداست
صحن چشمام خیس و بارونیِ سوز روضه هاست
خودم اینجا ولی روح و دل من تو کربلاست
واویلا وای ، واویلا وای ، واویلا وای
دست و پا میزنم از عطش شکسته بال و بی حال
پیش چشم فاطمه زنده میشه روضه ی گودال
زیر لب زمزمه ام شده حسین مادر نداره
همه خون گریه کنید جد غریبم سر نداره
... واویلا ، وای وای وای ، واویلا...
#امام_جواد #جوادالائمه
#شهادت_امام_جواد
#زمینه
🆔
Moghadam-ShahadatImamJavad1387[06].mp3
5.69M
▪️بیقرارم تو دلم یه دنیا درد و ماتمه▪️
🎤 سبـک : زمـیـنـه
🗓مراسم : شهادت امام جواد (علیه السلام) .
.
#شهادت_امام_جواد
#روضه_خوانی
رها کنید دگر صحبت مداوا را
فراق اگر نکشد وصل میکشد ما را
تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما
ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را
تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم
اگر به کلبه ی تاریک من نهی پا را
نسیم صبح زِ راهی که آمدی برگرد
ببر سلام زِ من آن عزیز زهرا را
دید یک از این کنیزا آب داره میبره برا آقا. گفت کجا داری میری. گفت مگه نمیشنوی صدای پسر فاطمه رو. گفت اگر کسی قراره آب بهش بده من باید بهش بدم من زنشم. اومد آبو جلو چشمای امام جواد رو زمین ریخت. صدا زد زحمت نکش منم میخوام مثل جد غریبم حسین جون بدم.
بدن آقا رو بردن پشت بام. به خیال خودش بی احترامی کنه به آقا. تا چند وقت بتونه بپوشنه، از شیعیان دور نگه داره. گفت میبرم بالا پشت بوم زیر آفتاب سوزان. اما شیعیان عاشقای امام جواد، میدونی شیعیان از کجا فهمیدن، دیدن این پرنده ها اومدن بالاشونو به هم دادن. سایه بون درست کردن برا پسر فاطمه، مبادا آفتاب بدن آقا رو اذیت کنه. حرف من اینه آی کبوترا، کجا بودید کربلا، بدن اربابمون سیدالشهداء، سه روز و دو شب رو خاک گرم کربلا. کجا بودید چرا نیومدید، چرا نیومدید بالاتونو بهم بدید، ارباب ما تشنش بود. حسین
دشمنت کُشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#جوادالائمه
#امام_جواد
#حضرت_مهدی
Moghadam-ShahadatImamJavad1390[01].mp3
6.15M
▪️رها کنید دگر صحبت مداوا را▪️
🎤 سبـک : روضه خوانی
🗓مراسم : شهادت امام جواد (علیه السلام)
.
#شهادت_امام_جواد
#زمینه
حجره تاریک و در بسته ، ای وای
آقایی دل خسته ، ای وای
با قلبی بشکسته ، وای
بازم توی اون دمای آخر
فرزندی با حال مضطر
هِی میگفت وای مادر مادر
مثل مادرش رفت جوون جوون
رفتش با قامتی کمون کمون
ای وای از این دور و زمون زمون
شب شهادت پسر پسر
کاش بودم حرم پدر پدر
میخوندیم همه خون جگر جگر
... یا جوادالائمه ، یا جواد الائمه ...
علی اکبر امام رضایی
گرچه غریب و تنهایی
اما کِی اِرباً اِربایی
دلها بسوزه برا آقایی
برا دل اون بابایی
نشه جوون و تنهایی
طاقت از کف دادم پاشو پاشو
از نفس افتادم پاشو پاشو
ای شاخ شمشادم پاشو پاشو
اکبر افتادی رو زمین
مادر تو خیمه دل غمین
روضه ی من باشه همین
... یا علی اکبر من ، یا علی اکبر من ...
چیزی تا مُحرّمت نمونده
پشت در باز یه درمونه
خودشو به تو رسونده
قلبی خوبه که مجنونت باشه
چشمی که گریونت باشه
تا ابد مدیونت باشه
بمونه اینی که بدم بدم
عشقتو به عالم ندم ندم
سنگتو به سینه زدم زدم
التماس چشم ترم ترم
اللّهم الرزقنا حرم حرم
کجا برم حرم نرم نرم
... اللّهم الرزقنا حرم حرم ...
#امام_جواد
#جوادالائمه
.