eitaa logo
ارتباط موثر
1.5هزار دنبال‌کننده
904 عکس
325 ویدیو
7 فایل
مسیری برای یادآوری و تداوم مطالعه و آموختن مهارت‌های توسعه فردی به خصوص مهارت‌های ارتباطی مربوط به دوره‌های ارتباط موثرِ حجة الاسلام مخدوم این‌کانال با هدف تامل و به کارگیری مهارت‌ها، در هفته به طور متوسط با سه مطلب کاربردی به روز رسانی می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺به گزارش «مرکز آمار ایران» در سال ١٣٩٩ سرانه‌ی مطالعه‌ی افراد ۱۵ ساله و بالاترِ با سواد، در ماه به طور متوسط ٨ ساعت و ١٨ دقيقه برآورد شده. به عبارت دیگر یعنی ۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه در روز. 🔺از این مقدار ۶ ساعت و ٣٢ دقيقه سرانه‌ی مطالعه‌ی كتاب غيردرسی، ١ ساعت و ٢٣ دقيقه سرانه‌ی مطالعه‌ی روزنامه و ٢٣ دقيقه سرانه‌ی مطالعه‌ی نشریات بوده است. به طور کلی ٩‏/٦٢ درصد افراد با سواد ۱۵ ساله و بیشتر در سال ١٣٩٩ یک نوع مطالعه‌ی غیردرسی اعم از کتاب غیردرسی، روزنامه یا نشریه داشته‌اند. سهم شما در سرانه مطالعه چقدر است؟ امروز و این هفته چه کتابی خوانده‌اید؟ @ertebatmoaserdini .
گفته اند: سواد و دانائی از طریق خواندن بدست نمی آید؛ بلکه بر اثر اندیشیدن به آنچه مطالعه کرده‌ایم حاصل می‌شود. @ertebatmoaserdini .
📋 شیطنت هم نوعی فضیلت است. لازمۀ شیطنت شوخ‏‌طبعی، ظرافت و نوع‏‌دوستی است؛ این ویژگی‏‌ها سزاوار تحسین‌‏اند. 🔶 شیطنت عموماً رفتاری نادرست تلقی می‌‏گردد و کسانی که شیطنت می‏‌کنند تنبیه می‌‏شوند. ولی وقتی داستانِ شیطنت‏‏‌کاری‏‌های برخی افراد را می‏‌شنویم لبخند می‌‏زنیم و هوش و جسارتشان را می‌‏ستاییم؛ مثل داستان دیدار اسکندر با دیوژنِ فیلسوف که اسکندر به او گفته بود هر آرزویی داشته باشد برآورده می‌‏کند و فیلسوف، که ظاهراً در آفتاب لمیده بود، پاسخ می‏‌دهد «آرزویم این است از جلوی نور بروی کنار». چرا شیطنتِ دیوژن را تحسین می‏‌کنیم و به رفتار تحقیرآمیز او با اسکندر می‏‌خندیم؟ آیا ممکن است در شیطنتْ نوع خاصی از فضیلت نهفته باشد و افراد اهل شیطنت سزاوار ستایش‏ باشند؟ 🔶 داستان این قبیل شیطنت‌ها، واقعی باشد یا جعلی، به‌هرحال بامزه است و نوعی احساس همدلی در ما ایجاد می‌کند. اما نکتۀ غریبی در اینجا هست؛ شیطنت اساساً رفتاری نادرست است و کسانی که دست به شیطنت می‌زنند، دست‌کم اگر گیر بیفتند، عموماً با تنبیه و سرزنش مواجه می‌شوند، نه تشویق و ستایش. پس چرا داستان شیطنت‌کاری‌ها غالباً واکنش مثبتی در ما ایجاد می‌کند؟ آیا ممکن است در شیطنت نوعی فضیلت وجود داشته باشد، یا می‌توان در افراد اهل شیطنت قائل به نوعی شرافت شد؟ البته، همۀ کارهای شیطنت‌آمیز یکسان نیستند. برای مشاهده متن کامل مقاله در ترجمان(کلیک کنید.) @ertebatmoaserdini .
ارتباط موثر
📋 شیطنت هم نوعی فضیلت است. لازمۀ شیطنت شوخ‏‌طبعی، ظرافت و نوع‏‌دوستی است؛ این ویژگی‏‌ها سزاوار تحسین
در کل، اگر نگرش بازیگوشانۀ افراد اهل شیطنت را با نگرش کسانی که، بنا به عادت، بیش‌ازحد جدی‌اند مقایسه کنیم، اولی بیشتر یک زندگی شاد را در پی دارد و سببب افزایش شادی دیگران می‌شود. اگر کسی با شوخ‌طبعی و خالی از جدیت به مسائل نگاه کند، آنگاه نه‌فقط خودش با احتمال بیشتری شاد خواهد بود، بلکه منبعی برای شادی دیگران نیز خواهد شد. بنابراین، افراد اهل شیطنت را باید تحسین کرد، چون خلق‌وخویی دارند که، بسیار بیشتر از خلق‌وخوی سایر افراد، موجب شادکامی انسان‌ها می‌شود. علاوه بر شوخ‌طبعی و بازیگوشی، استعداد شیطنت‌کردن به‌طور کلی از هوش و زیرکی نیز حکایت می‌کند. @ertebatmoaserdini .
🔶 توصیفی از بی‌سوادی «بی‌سوادان قرن بیست و یکم کسانی نخواهند بود که نمی‌توانند بخوانند و یا بنویسند؛ آنها کسانی خواهند بود که توان یادگرفتن، رهاکردن آموخته‌های قدیمی و دوباره یادگرفتن را ندارند.» الوین لویس تافلر(آینده‌پژوه) @ertebatmoaserdini .
📚 ۱۲ دلیل منطقی برای اینکه کتاب نخوانیم (طنز) حسام‌الدین مقامی‌کیا میکروب داره لایک نداره | سه نقطه کاملاً وازهه که ما چرا نباید کتاب بخوانیم. اما اگه هنوز یه عده تو گیر سه‌پیچن که «چرا؟»، ارض میکنم: ۱. کتاب مال اون‌وقتاس که مردم بیکار بودن، الان ما کار و زندگی داریم. ما از صبح باید «پو» رو تروخشک کنیم، «2024»مونو کامل کنیم، «کلش آف کلنز»مونو مدیریت کنیم و چندتایی «وار» بزنیم. تازه «اینستا»مونو هم به‌روز کنیم. با این همه کار دیگه به «انگری بردز» هم نمی‌رسیم، چه برسه به کتاب. خیره به تلویزیون کاریکاتور کتاب طنز ۲. مشغله که یکی دو تا نیست، یه‌سری کارا رو هم نمیشه باهم انجام داد؛ مثلاً کتاب‌خوندن و رانندگی کردن. الان ما توی دو سه ساعتی که عصرا دوردور داریم، پشت فرمون کتاب بخونیم؟ بلاملا سرمون بیاد کی جواب میده؟ ۳. کتاب گزینه «لایک» نداره. بیشتر کتابا حتی ازشون «کپشن»م درنمیاد یا اگه درمیاد لایک‌خور نیست. حتی کامنت و اینام نداره، ما وقتی یه چیزی بخونیم حرص‌مون دربیاد کجا خودمونو خالی کنیم؟ آدم باید بتونه نظرشو بگه و همونجا حالی نویسنده کنه. این‌که نمی‌شه نویسنده یه چیزی بگه بره. دوتا گفته، دوتا باید بشنوه. حق شهروندی چی میشه؟ ۴. تکنولوژی کتاب مال بوق ساله پیشه. با ناخون کاشته و فرنچ‌شده که نمیشه درست کتاب ورق زد. خانوما چه تقصیر دارن؟ مسئولینم که رسیدگی نمیکنن. ۵. کتاب‌خوندن بهداشتی هم نیست. آدم هرورقی که میخواد بزنه، باید انگشت‌شو تفمال کنه. یعنی آخر کار شما صد صفحه ورق آبدهنی داری. این میمونه تو کتابخونه هزار و یک‌جور مرزو میکروب میاره. واقعاً به ریکسش میارزه؟ به قیمت سلامتی آخه؟ ۶. اوه، تازه میدونید برای هرکتاب چقدر درخت قطع میشه؟ حیف نیست؟ محیط زیست سرمایه بی‌نزیریه که ما داریم همین‌جوری حدرش میدیم و عین خیالمونم نیست. میدونید همون درختا اگه برای کتاب قطع نشن، میتونن چقدر ذغال خوب بِدن و چقدر قلیون دوسیب نعنا میشه باهاشون راه انداخت و صفا کرد؟ ولی متأسفانه ما مدیریت منابع نداریم که. ضعف مدیریتی داریم. ۷. اگر هزار سالَم یه‌بند کتاب بخونی، چشمت عضله نمیاره که، بازم همینه که هست، ولی شما همین پول کتابو ببر بده جیم ثبت‌نام کن برای فیتنس، سر یه‌ماه عضله میاری، حجم میاری، رو فرم میای، سلامتم هستی، زنگ‌خورتم میره بالا. ۸. توی دورهمیا دیگه کسی اونقدر خز نیست که حافظ مافظ و کتاب متابای قلمبه سلمبه بخونه و ادای بچه مثبتا رو درآره، باید یه چیزی باهم بخونیم که جمع حال کنه و همه هم بلد باشن. مثلاً: «ووووی سرده کاپشنم کو» یا «تو که عروسکی، تو که ملوسکی». اینا تو کتابه؟ نه. ۹. کتاب مثل روزنامه نیست و این خیلی زعفه بزرگیه. نه میشه باهاش شیشه پاک کرد، نه توش لبو گذاشت. بخونی یا باید همینجوری الکی نیگهش داری، یا بندازی دور. هفتاد هشتاد هزار تومنمونو بندازیم دور؟ خب می‌ریم کافه، حال‌شو میبریم. ۱۰. این کتابایی که توی نمایشگاه ییهو میریزن جمع میکنن یا اجازه انتشار مجدد نمیدن، خب لابد یه محتوای مضر مسمومی دارن دیگه. حالا اگه ما اینا رو قبل جمع‌کردن خونده بودیم، با سمهایی که تو ذهن‌مون میموند و مغزمونو مچاله و نابود میکرد چیکار میکردیم؟ الان ما یه کتاب بگیریم بخونیم، فردا ممنوع بشه، کی جواب کله‌های سم‌گرفته ما رو میده؟ احتیاط شرط عقله خب. احتیاط میکنیم نمیخونیم. ۱۱. همین چندوقت پیش، یه آقای دکتری که یه کاره بزرگی هم بوده توی مملکت، به جرم اختلاث رفته زندان. این از دکتر درسخونده کتابخونده مملکت. کتاب اگر قرار بود دنیا رو درست کنه، دکتر مملکت اختلاث نمی‌کرد خب. ۱۲. بعدم الان کتاب خوندن مُد نیست. «نگران منی که نمیره دلم» مده، گوش نکنی عقبی. «بفرمایید شام» مُده، نبینی خیلی ضایه‌س. ندونی این هفته «فاطما گل» چیکار کرده، تو دورهمی نمیتونی تو بحس شرکت کنی. ولی کتاب مُد نیست خب، نخونی عقب نمیافتی که. البته یه کتابایی‌ام هست مُد میشه باید خوند. اونا قضیه شون فرق داره... منبع: کتاب نیوز @ertebatmoaserdini .
هدایت شده از ارتباط موثر
📚چند سطر از یک کتاب 🔴 حالتی بسیار خطرناک از وجود «کفر» در باطن ما که با آزمایشی ساده قابل تشخیص است! 🔸روح کفر، ستیزه‌جویی و مخالفت‌ورزی با حقیقت در عین شناخت حقیقت است. امیرالمؤمنین علی(ع) در تعریف اسلام می‌فرماید: «الاسلام هو التّسلیم». اسلام یعنی تسلیم حقیقت بودن. یعنی در جایی که منافع شخص، تعصّب شخص، عادت شخص در مقابل حقیقت قرار می‌گیرد، آدمی خود را تسلیم حقیقت کند و از هر چه جز حقیقت است صرف نظر کند. 🔹فرض کنید طبیب یا مجتهدی عالی مقام که شهرت جهانی دارد در یک مسئله مربوط به فنّ خودش تشخیصی بدهد و نظر خود را ابراز دارد؛ بعد یک فرد گمنام، طبیب یا طلبه‌ای جوان در همان مسئله نظر مخالف بدهد و دلائل قطعی هم ارائه کند و خود آن مقام عالی در دل خود صحت گفتار آن جوان را تصدیق کند، ولی مردم دیگر طبق معمول بی‌خبر بمانند و نظر به شخصیت آن مقام عالی، او را تصدیق کنند. در این حال اگر آن متخصص مشهور تسلیم گفته آن طبیب یا آن طلبه جوان بشود یعنی اگر تسلیم حقیقت گردد و اعتراف به اشتباه خویش کند، او واقعاً «مسلم» است، زیرا الاسلام هو التّسلیم، چنین شخصی از صفت پلید «جحود» مبرّاست. و اما اگر انکار ورزد و به خاطر حفظ حیثیت و شهرت خود با حقیقت مبارزه کند، کافرماجرا و جاحد است. 🔸امام باقر (علیه السّلام) فرمود: «هر چیزی که نتیجه اقرار و تسلیم و روح پذیرش حقیقت باشد، ایمان است و هر چیزی که نتیجه روح عناد و سرپیچی از حقیقت باشد، کفر است». 🔹این حالت، حالت بسیار خطرناکی است هر چند در موضوعات کوچک باشد؛ و چه بسا بسیاری از ماها - معاذ الله - گرفتار آن باشیم. 📝 استاد مطهری، عدل الهی، ص291-290 (با تلخیص) ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻 @motahari_ir @ertebatmoaserdini .
چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟1⃣ چندی پیش، مقاله‌ای در مجله تایم منتشر شد که نویسنده‌اش ادعا می‌کرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده می‌شود به‌زودی از بین خواهد رفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدم‌ها کمتر شده و این روزها دیگر آدم‌ها سرسری کتاب می‌خوانند و با وجود مطالب خلاصه شده اینترنتی تعداد خواننده‌های کتاب‌ها روز به روز تقلیل پیدا‌می‌کند. نکته اینجاست که مطالعات ثابت کرده، کتاب‌خوان‌ها در قیاس با افراد عادی آدم‌های خوب‌تر و باهوش‌تری هستند و شاید در رتبه برتر آدم‌هایی باشند که ارزش دوست داشته شدن را داشته باشند. بر اساس مطالعاتی که روان‌شناسان در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام داده‌اند، کسانی که رمان می‌خوانند میان انسان‌ها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، می‌توانند عقاید، نظر و علائق دیگری دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند. آن‌ها می‌توانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند. تعجبی هم ندارد که کتاب‌خوان‌ها آدم‌های بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی. کتاب‌خوان‌ها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدم‌ها دسترسی دارند. آن‌ها چیزهایی دیده‌اند که غیر کتاب‌خوان‌ها امکان ندارد از آن سر دربیاورند. آن‌ها یاد گرفته‌اند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیده‌اند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتاب‌خوان‌ها بسیار از سنشان عاقل‌ترند. تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چه‌قدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آن‌ها قوی‌تر می‌شود و در نهایت باعث می‌شود این بچه‌ها واقعا عاقل‌تر شوند، با محیط‌شان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درک‌شان بالاتر برود. تجربه‌های قهرمان‌های داستان‌ها تبدیل به تجربه‌های خود خواننده‌ها می‌شود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان می‌کشد، تبدیل به باری می‌شود که خواننده باید تحمل کند. خواننده‌های کتاب‌ها هزاران بار زندگی می‌کنند و از هر کدام از این تجربه‌ها چیزی یاد می‌گیرند. اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند، بر تجربه‌ها و آموخته‌های تان اضافه کند و فضای خالی ذهن و روح تان را پر کند، می‌توانید یکی از همین کتاب‌خوان‌ها را در کاطرافیان خود پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آن‌ها آشناتر از آنچه می پنداشتید، به جا خواهید آورد. کتاب‌خوان‌ها با شما حرف نمی‌زنند، با شما رابطه برقرار می‌کنند آن‌ها در نامه‌ها یا مسج‌هایشان انگار برایتان شعر می‌نویسند. صرفا به سوالات‌تان جواب نمی‌دهند یا بیانیه صادر نمی‌کنند، بلکه با عمیق‌ترین فکرها و تئوری‌ها پاسخ شما را می‌دهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایده‌هایشان مسحور خواهند کرد. ادامه دارد... @ertebatmoaserdini .
ارتباط موثر
✅ چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟1⃣ چندی پیش، مقاله‌ای در مجله تایم
چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟2⃣ تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث می‌شود آن‌ها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آن‌ها یاد نمی‌دهند. به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که می‌داند چه‌طور از زبانش استفاده کند. آن‌ها فقط شما را نمی‌فهمند، درکتان می‌کنند. بهترین کاری که خواندن داستان‌ها با آدم‌ها می‌کنند این است که کامل نبودن شخصیت‌ها باعث می‌شود ذهن شما سعی کند از ذهن دیگران سر در بیاورد و از نگاه آنها جهان را ببیند. این جور آدم‌ها توانایی همدلی پیدا می‌کنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند؛ اما سعی می‌کنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند. آن‌ها نه‌ تنها باهوشند که عاقل هم هستند. باهوش بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل بودن آدم‌ها را تحریک می‌کند. همیشه مقاومت در برابر آدم‌هایی که می‌شود چیزی ازشان یاد گرفت. کمی سخت است. عاشق یک آدم کتاب‌خوان شدن نه‌تنها کیفیت گفت‌وگو را بالا می‌برد، بلکه باعث می‌شود سطح گفت‌وگو بالا برود. بر اساس تحقیقات، کتاب‌خوان‌ها به دلیل دایره وسیع واژگانشان و مهارت‌های حافظه، آدم‌های باهوش‌تری هستند. ذهن آن‌ها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمی‌خواند توانایی درک بالاتری دارد و راحت‌تر و به‌ شکل موثرتری می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. قرار و مدار گذاشتن با آدم اهل مطالعه به قرار گذاشتن با هزاران نفر می‌ماند. انگار که تجربه‌ای را که او با خواندن زندگی همه این آدم‌ها به دست آورده در اختیار شما قرار دهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشته باشید. کانال مدیریت منابع انسانی @ertebatmoaserdini .
⭕️ تناقضِ خواندن گاهی تصور می‌کنیم که با توجه به این‌که بیشتر محتویات کتاب‌هایی که می‌خوانیم، از یادمان می‌رود، خواندنشان چندان سودی ندارد، اما همین کتاب‌ها به صورت ژرفی در زندگی ما تغییر ایجاد می‌کنند. چه مطالعه ما درسی باشد و چه آزاد، چه مطالعه ما در بخش ادبیات داستانی باشد و چه بخش دانش یا تاریخ، همیشه یک هراسی همراه ماست؛ این‌که چند ماه بعد، به‌جز کلیاتی مبهم، بقیه کتاب را فراموش کنیم. حتی گاهی از این بابت خجالت‌زده می‌شویم و مثلا زمانی‌که با کسی که تازه کتاب را خوانده روبرو می‌شویم، با خودمان می‌گوییم: ای بابا! من اصلا چیزی درباره کتاب یادم نیست! چرا این‌قدر بدحافظه‌ام؟! کتاب‌ها، به خصوص کتاب‌های شاخص و تاثیرگذار نیامده‌اند که یک سری داده‌های خام به شما اضافه کنند، آن‌ها آمده‌اند که مسیر پردازش‌های کلان و شیوه نگرش شما را تغییر بدهند و حتما شما در آینده خواسته و ناخواسته متوجه نقش کتاب‌ها در زندگی‌تان خواهید شد. درست است! این روزها آدم کتاب‌خوان را حتی تحقیر هم می‌کنند. اما یک آدم اهل مطالعه باهوش، بعدا یکی دو دهه بعد با اتکا به بازی و رقص شگفت‌انگیز واژه‌ها در نوشته‌هایش، قدرت سخنوری، ایجاد ارتباط‌های ذهنی غریب بین موضوعات و تبدیل‌شدن به یک آدم "بین‌رشته‌ای" راهش را از بقیه سوا خواهد کرد. پس هراسی از فراموش‌کردن و جسته‌گریخته‌خواندن نداشته باشید، یک کتاب و حتی یک جمله می‌تواند سرنوشت یک کشور را تغییر بدهد و این تعبیری ساده‌لوحانه نیست! |بعضی از پارادوکس‌های زندگی مدرن، رشته توئیت دیوید پرل؛ ترجمه در وب‌سایت یک پزشک| @ertebatmoaserdini .
⛔️ یک اعتیاد استرس‌زای روزانه... ❓اعلان‌های مداوم اپلیکیشن‌ها به مغز شما استرس وارد می‌کنند، چگونه می‌توانیم تمرکز خود را بازگردانیم؟ هربار صدای پینگ تلفن شما شنیده می شود... با وجود این همه نوتیفیکیشن یا اعلان‌های تلفن هوشمند، جای تعجب نیست که تمرکز خود را روی کاری که می‌خواهید انجام دهید از دست بدهید. گوشی شما حتی نیازی به پینگ ندارد تا حواس شما را پرت کند. شواهد معتبری وجود دارد که صرف وجود گوشی، چه بی صدا یا بی صدا، برای منحرف کردن توجه شما کافی است. چگونه می‌توانیم تمرکز خود را بازیابی کنیم، بدون اینکه چیزهای مهم را از دست بدهید؟ اگرچه برآوردها متفاوت است، اما افراد به طور متوسط روزانه ۸۵ بار ، تقریباً هر ۱۵ دقیقه یک بار، تلفن خود را چک می‌کنند. به عبارت دیگر، هر ۱۵ دقیقه یا بیشتر، احتمالاً توجه شما از کاری که انجام می‌دهید منحرف می‌شود. مشکل اینجاست که چند دقیقه طول می‌کشد تا پس از حواس‌پرتی، تمرکز خود را به طور کامل به دست آورید. اگر فقط در حال تماشای تلویزیون هستید، این حواس پرتی (و تمرکز مجدد) چیز مهمی نیست. اما اگر رانندگی می‌کنید، اگر سعی می‌کنید درس بخوانید، اگر در حال تفکر یا مطالعه هستید، در محل کار هستید، یا با عزیزانتان وقت می‌گذرانید، می‌تواند منجر به مشکلات نسبتاً اساسی شود. پینگ‌های تلفن شما «وقفه‌های برون‌زا» هستند. به عبارت دیگر، چیزی بیرونی در اطراف شما باعث وقفه شده است. وقتی صدای پینگ تلفن خود را می شنویم، می توانیم هیجان‌زده شویم . اگر تلفن شما در حالت بی‌صدا باشد چه؟ مشکل حل نمیشه؟ خب نه. این نوع دیگری از وقفه است، یک وقفه داخلی (یا درون زا). به زمان‌هایی فکر کنید که روی یک کار متمرکز بوده‌اید، اما توجه‌تان به تلفن‌تان معطوف شد. ممکن است با اشتیاق برای برداشتن آن و دیدن اتفاقات آنلاین مبارزه کرده باشید، اما با این هوس کلنجار رفته‌اید. در این شرایط، می‌توانیم آنقدر شرطی شویم که هر بار که به گوشی خود نگاه می‌کنیم، انتظار پاداش داشته باشیم. ♦️این تکانه‌ها قدرتمند هستند. شواهد فزاینده‌ای وجود دارد که اعلان‌های اجباری با کاهش بهره‌وری، تمرکزِ ضعیف‌تر و افزایش حواس‌پرتی در محل کار و مدرسه مرتبط هستند. اما آیا شواهدی وجود دارد که مغز ما برای مدیریت سوئیچ‌های مکررِ میزان تمرکز خود را افزایش می‌دهد؟ یک مطالعه روی امواج مغزی افراد نشان داده کسانی که خود را به عنوان کاربران مشتاق گوشی هوشمند توصیف می کنند نسبت به کسانی که می گویند کاربری اندکی دارند، نسبت به اعلان‌ها حساس‌تر هستند. پس از شنیدن یک اعلان، کاربران با مصرف بالا، به طور قابل توجهی در بازیابی تمرکز خود روی یک کار بدتر از کاربران سبک‌تر هستند. اگرچه اعلان‌ها تمرکز را برای هر دو گروه قطع می‌کرد، اما کاربران سنگین، مدت زمان بیشتری طول می‌کشید تا دوباره تمرکز کنند. وقفه‌های مکرر تلفن شما همچنین می‌تواند باعث ایجاد استرس در شما از نیاز به پاسخ‌گویی شود. قطع مکرر تلفن هوشمند نیز با افزایش FOMO (ترس از دست دادن) همراه است. پاسخ دادن به یک اعلان، حواس‌تان پرت می‌شود، اما تعلل بعدی در بازگشت به یک کار نیز می‌تواند احساس گناه یا ناامیدی در شما ایجاد کند. شواهدی مطمئن وجود دارد که هر چه مدت زمان بیشتری از تلفن خود به روش‌های غیرمولد استفاده کنید، اهمیت کمتری به میزان رفاه خود می‌دهید. چگونه می‌توانم این شرایظ را بهبود ببخشیم؟ ✅ آنچه مورد نیاز است تغییر رفتار است و این سخت است. برای ایجاد تغییرات پایدار ممکن است چندین تلاش لازم باشد. اگر تا به حال سعی کرده‌اید یک عادت بد را ترک کنید، وزن کم کنید یا یک برنامه ورزشی را شروع کنید، متوجه منظور من خواهید شد. با خاموش کردن همه اعلان‌های غیر ضروری شروع کنید. اگر می‌خواهید تعداد دفعات چک کردن تلفن خود را کاهش دهید، اینها موارد پیشنهاد هستند: گوشی خود را در یک شب در اتاقی متفاوت شارژ کنید. اعلان‌ها می‌توانند از به خواب رفتن شما جلوگیری کنند وبارها و بارها شما را از خواب ضروری در طول شب بیدار کنند. میل به بررسی گوشی خود را کاهش دهید و فعالانه تصمیم بگیرید که آیا در آن لحظه برداشتن گوشی به نفع شماست یا خیر؟ روش پومودورو را امتحان کنید تا روی یک کار متمرکز بمانید: زمان تمرکز خود را به تکه‌های (مثلاً ۲۵ دقیقه‌ای) و سپس یک استراحت کوتاه (مثلاً برای بررسی تلفن بین قسمت ها به خود پاداش دهید.) و به تدریج فاصله زمانی بین پاداش‌ها را افزایش دهید. منبع: The Conversation @ertebatmoaserdini .