eitaa logo
اشارت
217 دنبال‌کننده
134 عکس
35 ویدیو
98 فایل
گوش بسپار، به ندای بی صدایِ انقلاب اسلامی .... ارتباط با اشارت؛ @alijazini
مشاهده در ایتا
دانلود
عید فطر و حضوری دیگر.pdf
129.5K
شرح غزل 132 حافظ | چه‏ مستى‏ است‏ ندانم‏ كه رو به ما آورد كه بود ساقى و اين باده از كجا آورد؟ حکایتِ حضوری است گشوده و گسترده که به سراغ جناب حافظ آمده، حضوری که تمام وجود او را در بر گرفته، بدون آن‌که معلوم شود ساقی و بنیان آن حضور چه می‌باشد و چرا پیش آمده؟ و این راز همه احوالات است که ناگهان انسان با آن‌ها روبه‌رو می‌شود و جناب حافظ متوجه چنین حضوری می‌شود که مردم را فرا گرفته و می‌گوید: چه مستی است که به ما رو کرده و متوجه ما شده است؟ به طوری که او از شوقی که در خود احساس می‌کند، به‌خصوص که نوعی یگانگی نسبت به این شور ایمانی در خود و در دیگران احساس می‌نماید، آن را گزارش می‌کند. آیا این همان حضور و شوری نیست که در عید فطر سراغ روزه‌داران می‌آید و هرکس آن را تجربه می‌کند؟ @esharat
🔻🔻🔻 انتشار نسخه الکترونیکی کتاب؛ "سنگ‌های قصه موشکی‌ست" (...نوشته‌هایی برای غزّه...) ‌ ...قبل از آغاز... با دوستان در ایام طوفان الاقصى شروع کردیم به نوشتن، کسانی که نه نویسنده بودیم نه شاعر یا بگو نه تکنیک نویسندگی در دست داشتیم و نه تکنیک شعر. و فقط مشتی سنگ و ریگ در دست داشتیم، که به یاری خدا خواستیم آن را با تمام عزم به میدان آوریم و شد نوشته هایی که بیشتر از جان‌ها بلند می‌شد تا از بلد بودن‌ها.... ....سنگ‌های فلسطینی به حکم مارمیت اذ رمیت لشکر کفر را از پا در می‌آورد و آنقدر پای این سنگ زدن قصه‌اش صبر کرد که سنگ‌های قصه طوفانی به پا کرد و موشکی شد برای لشکر دشمن. این نوشته‌ها برای ما نه آن موشک و بمب های پیش رفته، بلکه حکم آن سنگ هایست که به امید خدا پرتاب می‌کنیم. انتشار به مناسبت سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم @soha_bookmag @esharat
اشارت
🔻🔻🔻 انتشار نسخه الکترونیکی کتاب؛ "سنگ‌های قصه موشکی‌ست" (...نوشته‌هایی برای غزّه...) ‌ ...قبل از آ
کتاب سنگ های قصه موشکی ست.pdf
7.57M
‌ نسخه الکترونیکی کتاب؛ 📚 سنگ‌های قصه موشکی‌ست (...نوشته‌هایی برای غزّه...) 🔹 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم @soha_bookmag @esharat
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ در طلوع عید فطر، حال این ماییم و بس عظیم از که توان عبور از ظلمات آخرالزمانی‌ را دارا است، ایمانی که در جان تان به ظهور آمده. توجه به نور آن ایمان مبارکتان باد. طاهرزاده فروردین ۱۴۰۳ @esharat
اشارت
#عید_فطر_و_حضوری_دیگر شرح غزل 132 حافظ | #استاد_طاهرزاده چه‏ مستى‏ است‏ ندانم‏ كه رو به ما آورد
عید فطر و حضوری دیگر.mp3
6.32M
شرح غزل 132 حافظ | ▫️همین که ساغرِ زَرّینِ خور، نهان گردید هِلال عید به دورِ قدح کرد همین که خورشید روز آخر ماه رمضان رفت یک خبر دیگری شد؛ اینکه ادامه دینداری به معنای تکلیف دیگر نه! ادامه دینداری به معنای مَستی است. ▫️ایمانی که شما فکر می‌کنید با کارهای شما پیش می آید این ایمان نیست دفع جهنم می کند، و بهشت می آورد، اما ایمان نیست. ایمان از آن طرف می آید. برای همین هم هست که از خدا تقاضا می کنید که ایمانم را زیاد کن؛ ▫️چه مستی است ندانم رو به ما آورد. اگر شما بگویید من نمازخواندم و مومن شدم این اسمش ایمان نیست؛ جناب حافظ می گوید چی پیش آمده؟ چه کسی این را پیش آورد؟ ساقی این حضور که بود؟ از کجا آورد؟ ▫️بنده گاهی گلایه دارم از استادای اخلاق که چرا ما را در نبودن‌هامان تنبیه می کنند ، ما را در بودن‌هامان نشان مان بدهند؛ ▫️دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن خدا می داند ایمان آمده در عالم، این ایمان را بیابیم! خیلی کمک می کند؛ ایمان نه اینکه نمره بیست به ما بدهند ایمان یعنی ما در دل کوتاهی‌هامان هم این همه امیدوار هستیم. ▫️من نظرم هست در اصالت وجود صدرایی ما به ایمان آخرالزمانی می‌رسیم. +متن شرح غزل @esharat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این‌ها یک مشت آهن پاره هست و هیچ ارزشی نداره. ارزشش به این است که بچه‌های با ایمان و مخلصی آمدن و گفتند ما می‌توانیم و امروز این کار رو کردند. قطعا شما می‌توانید و اینگونه باشید. @esharat
اشارت
این‌ها یک مشت آهن پاره هست و هیچ ارزشی نداره. ارزشش به این است که بچه‌های با ایمان و مخلصی آمدن و گف
دلا ز معرکه ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به‌هم پیچ و چون صبا مگریز تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز به نوشخند منافق ز ره کنار مگیر به زهرخند معاند به انزوا مگریز چو ره به قبله‌ای امن است پایمردی کن خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز چو تیر را هدف گیر و بر هدف بنشین ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز @esharat
اشارت
دلا ز معرکه ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به‌هم پیچ و چون صبا مگریز تو را است معجزه در کف، ز ساحران
توراست معجزه در کف- با حضور استاد طاهرزاده.mp3
34.4M
دلا ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز 📅 5 اردیبهشت ماه 1398 🎵 گفت و گو درباره ی شاعرانگی رهبر انقلاب در آستانه ی عملیات تنبیهی وعد صادق ⏱ مدت زمان: 57:03 @soha_sima @esharat
اشارت
دلا ز معرکه ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به‌هم پیچ و چون صبا مگریز تو را است معجزه در کف، ز ساحران
ز تند باد حوادث مرا گذر دادند برون ز طاقت من بود و جان به در دادند عطای دوست بدان در حساب جا نشود هنوز کار نکردی و پیشتر دادند تمام دار و ندار من ست مشتی خاک به لطف اوست به جایش تمام زَر دادند و گاه بودم و گاهی نبوده ام در کار چه بی حساب مرا مزد مستمر دادند # # # تمام راه من و تو بلا و کرببلاست خوشا به حال شهیدان به پاش سر دادند شکست خورده ی طوفان اگر که ما هستیم حکایتی ست، إزایش به ما ظفر دادند و خواجه گفته به ما سِرّ قصه را، بشنو هر آنچه را که عطا گشته در سحر دادند ۴/اردیبهشت/۱۴۰۳ @esharenakhana @esharat
اشارت
ز تند باد حوادث مرا گذر دادند برون ز طاقت من بود و جان به در دادند عطای دوست بدان در حساب جا نشود ه
‌ آری! به گفته همو که گفت و شما گفتید، «حکایتی است، إزایش به ما ظفر دادند». و این یعنی «ایمان» و این یعنی حضوری که همواره بر سر آن باید لرزید معلوم نیست آنگاهی که هست، هست؛ و یا آنگاهی که نیست، واقعاً نیست؟! نمیدانم آنگاه که احساس می‌کنیم در شوقِ ایمان هستیم بیشتر در موقعیت ایمانیِ خود حاضریم، یا آنگاه که گمان می کنیم گویا ایمان مان از میدان جانمان به حاشیه رفته است؟! حقیقتاً قصه «ایمان» قصه عجیبی است!! @esharat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمیریم یا پیدا کنیم.... آری! این انسان های این زمانه است و وای اگر ما آن ها را با چنین مد نظر قرار ندهیم ، با هویتی که می‌خواهند به دنبال حقیقت باشند در هر چهره‌ای که آن حقیقت به ظهور آید. آیا انقلاب اسلامی در ذات خود می‌تواند چنین آینه‌ای برای به حقیقت باشد ؟ اگر چنین است انقلاب اسلامی در کدام قامت چنین اشاره‌ای به حقیقت دارد که نه تنها حاج نادره ما را متوجه خود کرد بلکه در فرداهای خود انسان‌های بزرگی چون سید مرتضی آوینی‌های عزیز را نیز جذب خواهد نمود ، مهم آن است که ما نشان دهیم انقلاب اسلامی . @esharat
به سوی و أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی با نظر به حضرت رضا علیه السلام در حضور پیشا خلقتی خود و عهدی که با آن حضرت داریم ، این ماییم که در نسبت با آن حضرت ، زندگی مان در عین گشودگی گرفتار روزمرگی نمی‌گردد تا حقیقت گم شود. تبریک به جهت تولد متعالی آن حضرت که تولد نور است در جان و جهان. استادطاهرزاده اردیبهشت ماه 1403 @esharat
📢 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در دیدار جمعی از خانواده‌های سپاهیان پاسدار که به مناسبت شب میلاد امام رضا(ع) برگزار شد، با ابراز تاثر از حادثه نگران کننده عصر امروز برای رئیس جمهور محترم و همراهان ایشان گفتند: امیدواریم خداوند متعال رئیس جمهور محترم و و همراهان ایشان را به آغوش ملت برگرداند. همه برای سلامت این جمع خدمت‌گزار کنند. ملت ایران و نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی‌آید. 💻 Farsi.Khamenei.ir @esharat
بسم رب الشهدا و الصالحین إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ فقدان حضور قدسی مردان الهی همچون شهید آیت الله ابراهیم رئیسی که مأموریت اتصال عالم فرش به عالم عرش را در میان آوردند؛ بازگشت به همان عالمی است که مأمور اشاره به آن عالَم بودند و با فقدانشان توجه ها را نیز متوجه عرش نمودند و این است راز های ما که حکایت طلب جان های شماست به سوی عالم عرش. و این است تفصیل حضور عرشی شما. آن شهادت که آنها را نصیب شد و این حضور که شما را پیش آمد؛ مبارک باد که قصه حضور تاریخیِ معنوی و قدسی امروز و فردای ما است که سیاست، عینِ دیانت خواهد بود. طاهرزاده @esharat
هدایت شده از اشارت
در ذات تاريخ انقلاب اسلامی نوعی در ميان است. وقتی انسان در نسبتِ با ذات انقلاب اسلامی قرار گيرد و بتواند آن را محلِ ظهور حقيقتِ وجود بنگرد، سکوت بر او حاکم می شود. اين خموشی، بسيار گران‌قيمت است زيرا بناست با اين خموشی، ما از و در عبور کنيم. به همين جهت آن را «سکوت مقدس» می ناميم و گفته می شود؛ «در آن خموشی، انسان را بهجت و سرور فرا می گيرد و در عين حال همان بهجت و سرور می شود، ولی در عين پنهان‌شدن گويا هميشه با ما می باشد و روشنی بخشی خاصی دارد». خموشی ۲۰ ساله‌ ی حضرت محمد.ص. در غار حرا القاء نوعی از خموشی بود برای شروع شريعت اسلام که بايد حضرت محمد.ص. آن را تغذيه می کردند و در راستای همين نوع خموشی مسلمانان می توانند به آن اسلام نزديک شوند. گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی + جلسه پانزدهم @esharat
اشارت
بسم رب الشهدا و الصالحین إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ فقدان حضور قدسی مردان الهی همچ
سید ابراهیم راه غربت را پیمود تا به موقعیت ابراهیم رسید. جایی که جز محرمان سِر را به آن راهی نیست. راه غربت را یکه و تنها چون برادرش قاسم، تنها با چشم دوختن به افق وسیع و روشنِ هستی بخش پیمود تا ستاره ای شود در دنیای سرد و خزان زده. ابراهیم راه اخوت و برادری را می پیمود و خوب می دانست که کینه توزی و طلب کاری با عزم انسان ها برای رسیدن به موقعیت ابراهیم چه می کند. او چون رود جاری بود به سمت اقیانوس هستی و اینچنین بود که گرفتار هیچ مانع و سنگی نمی شد و با لطافت هر چه تمام می گذشت. ابراهیم وجود خود را خالص کرده بود و چشمان خود را زلال. در مسیر چشم و گوشی پیدا کرده بود برای دیدن آنچه که چشم های نابینا و گوش های سنگین نمی شنود. پس ای دل، اگر او لکنت داشت در بیان عظمت راهی که طی کرد، اکنون نطقش باز شده است، بشنو... @esharat @soha_sima
جناب حافظ و گزارش دینداریِ واپسین انسان.pdf
89.2K
دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد باز حکایت است و رُخ برتافتنِ حضرت محبوب برای . جناب حافظ با دل خود نجوا می کنند که چگونه تجلیات معنویِ دلبر، رُخ بر تافته و که حاصل رفتن آن حضور است به میان آمده و احساس می کند از آن محبت که محبت و گرایش خاصی است به حضرت محبوب، کاسته شده، و معلوم است برای کسی که زندگی را شناخته و آن را در بستر محبت معنا کرده، کاسته شدنِ آن محبت و آن حضور، سخت است ولی به هر حال راهی جز نظر به آن محبت راه دیگری نیست پس باز باید در همان حضور در بود. شرح غزل ۱۳۳ @esharat
غزل ۱۳۳ استادطاهرزاده.mp3
34.63M
نگاهی به غزل ۱۳۳ حافظ با نظر به بازگشت عرشی مردان سیاست و دیانت سه شنبه ۱ خرداد ماه ۱۴۰۳ @esharat
اشارت
بسم رب الشهدا و الصالحین إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ فقدان حضور قدسی مردان الهی همچ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربه ی اشک بر رسیدن مان را تجربه کردیم! انشاء الله تذکری باشد برای حضور بیشتر در انقلابی که ذیل کربلا شروع شد تا معنای «قتیل العبرات» رخ بنمایاند که در دل آن اشک چه عزم هایی نهفته است و چرا می توان نام آن را «اشک عرشی » گذاشت. @esharat
اشارت
شهدا تا هستند، با تن خودشان دفاع میکنند، وقتی میروند، با جان خودشان: «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم
كجا است آن قلمی كه گزارشگر قلب هايی باشد كه در اين دوران حقيقتاً متوجه نظر به حقيقت اند ، در آينه شخصيت مردی كه وقتی در آن صبح، خبر شهادت او را دادند؛ صبح بيداریِ وجدان هايی شد كه از داشتن آن غافل بوديم؟!! داشته هايی كه تنها در نسبت با انسان های بزرگ و معنوی آشكار می شود. انسان هايی كه اشاره به حقيقت دارند. آری! حقيقتی كه تنها در آينه ها ظهور می كند و ما فهميديم وعده «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى» چه وعده ای است و خبر از چه می دهد. آيا شهيد ابراهيم رئيسی بزرگ حكايتی از حكايت های حقيقت اين دوران نبود و نيست؟!! و آيا حكايتِ «» از او به گوش نمی رسد؟!! +تفسیر سوره اعلی ، و نظر به علو پروردگار جلسه هشتم استاد طاهرزاده @esharat
اشارت
#باز_شهيد_رئيسی تفسیر سوره اعلی ، و نظر به علو پروردگار جلسه هشتم #استاد_طاهرزاده #زبان_اشارت #شها
زنده‌بودن کافی نیست.pdf
137.2K
؟ آري! «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى»، و اين يعنی آينده ای در پيش است كه زنده بودن كافی نيست، بايد زندگی كردن را بياموزيم و آن، در بستر حضور در تاريخ و در صراطی پيش می آيد كه رونده ی خود را طوری در بر می گيرد كه تجربه درك حقيقت در همان رفتن ها برايش پيش آيد و اين يعنی حضور در تاريخی كه در اين دوران با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است و آينده خاصی را مقابل انسان می گشايد، به عنوان چشم اندازی برای حضوری بيشتر در نزد خود كه در اين حضور، انسان «جهانی است بنشسته در گوشه ای».... @esharat
؟ به بهانه شهادت شهید رییسی که شهادت و جهاد دست بی فکری مان را رو خواهد کرد. مجاهد کسی ست که عجز خودش و عجز تاریخش را دریافته و از اول آن را پذیرفته است و از همین روست که جهد و تلاش میکند. و چون دستش را خالی می بیند نمیتواند ساکن باشد پس در پی جستن چیزی ست که نداردش و همینطور در طلب چیزی ست که مردمان تاریخش آن را ندارند و حتا شاید در طلب آن هم نیستند و مایل به فکر کردن و به عهده گرفتن آن هم نیستند و بدتر آنکه آگاه به این بی فکری شان هم نیستند مجاهد در همین عجز قدم در راه ساختن بر میدارد چرا که آنچه میبیند جز خراب آباد نیست. او رنج راه را میپذیرد تا راه را هموار کند. بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد نمی‌دهند اجازت مرا به سِیرِ سفر نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد (حافظ) مجاهد آنقدر قدم در راه ساختن بر میدارد که دیگر به منتهای عجزش نایل شود و دیگر تاریخ امکان قدم برداشتن بیش از آن را به او ندهد اینجاست که دیگر ناگزیر شهادت را میپذیر و با شهادت دست بی فکری آدمیان را رو میکند تا بلکه عبرتی شود و راهی هموار شود. و مگر حسین بن علی جز این راه را رفت. در تاریخی که مردمان عهد دینی شان را فراموش کرده بودند و دچار بی فکری نسبت به زمانشان شده بودند و همه ی راه ها به بن بست کشیده شده بود حسین بن علی محض گشایش راهی، راه کوفه را در پیش گرفت. و آنقدر این راه را رفت و موانع را از سر گذراند تا اینکه در کربلا تمام راه ها بر او بسته شد. اینجا بود که ناگزیر شهادت را پذیرفت و با شهادتش دست یک تاریخ را برای مردمانش رو کرد و عبرتی برای آینده گانشان شد. (سعید صاعدی) @esharat
اشارت
#آیا_حکایت_باز_شهيد_رئيسی_از_او_به_گوش_نمی_رسد؟ به بهانه شهادت شهید رییسی که شهادت و جهاد دست بی ف
آری! شهادت، راه‌گشاست آن‌گاه که گویا همه راه‌ها بسته است و حال مائیم و راهی که در فهمِ آن و در شناخت آن هوشیاریِ خاصی را می‌طلبد تا اولاً: معلوم گردد راه، بسته نیست و ثانیاً: این راه، شبیه دیگر راه‌ها نیز نمی‌باشد، راهی است که دقیقاً در دل یک تنگنا و بن‌بست گشوده می‌شود آن هم با هویتی دیگر و معنایی متفاوت. بگذارید ، در روشنایی نیم‌روزِ آن جلو و جلوتر برویم. مانند حضور ی که شهید آیت الله ابراهیم رئیسی خود را در راهی که گشودند، درک کرد و در آن حاضر شد تا تاریکی غلبه نکند. «او حقیقتاً «راه» شد و راهی را گشود که معنی آن «رفتن» است بدون آن‌که بخواهیم آن را تعریف کنیم.» قصه «راه»، تعریف‌کردنی نیست، رفت و باز رفتن است. موفق باشید @esharat