🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت810
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
حاج خانم جوابمون رو به گرمی داد، به اتاق علی رفتم و چادر و مانتوم رو در آوردم، از داخل نایلون بلوز و دامنی رو که علی برام خریده بود رو در آوردم و بعد از عوض کردن لباسهام چادری که خانم جون برام دوخته رو برداشتم و به آشپزخونه رفتم
- مامان جون، خسته نباشین!
- ممنون دخترم، خیلی خوش اومدی!
چادر رو به سمتش گرفتم و گفتم
- چطوره مامان، خانم جون برام دوخت
از دستم گرفت و با خوشرویی گفت
- مبارکت باشه عزیزم، خیلی قشنگه! دست خانم جون هم درد نکنه، هم به خاطر چادر، هم به خاطر هدیه ای که به علی داده
- قابل شما رو نداره اگه دوست دارین، استفاده کنین.
با خوشرویی جواب داد
- سلامت باشی عزیزم. مبارکت باشه
علی وارد آشپزخونه شد، از کنارمون رد شد و به سمت اجاق گاز رفت، داخل ظرف سیب زمینی سرخ شده بود، چند تایی برداشت، هم خودش خورد دوسه تا هم به من داد
- مامان سیب زمینیها رو برا کی پختی؟ مگه کوفته نذاشتی؟
سیب زمینیها رو خوردم، حاج خانم جواب داد
- برا نرگس پختم، گفت با دوستم گشنمون شده، یکمیش رو خوردن، بقیه ش موند. برو نون بیار تا شام آماده شه با زهرا بخورین!
نگاهی به اطراف کردم، خبری از زینب نیست پرسیدم
- مامان جون، پس زینب خونه نیست؟
از داخل یخچال سبزی رو برداشت و جواب داد
- مادر آقا محمد سرماخورده بود، باهاشون رفت دکتر از اونجا بره برا مادرشوهرش سوپ بپزه
- خدا شفاش بده، پس برا شام نمیاد؟
- چرا مادر، قبل اومدنتون زنگ زد گفت خودش رو میرسونه
علی سفره ی کوچکی رو باز کرد و ازم خواست کنارش بشینم، کاری رو که میخواست انجام دادم، دو تا لقمه کوچک درست کرد، یکیش رو به مادرش داد و یکیشم به من!
از کارش خیلی خوشم اومد اصلا ناراحت نشدم که چرا اول به مادرش داد، چون وقتی تنها میشیم خیلی بهم توجه داره.
حاج خانم خوشحال از کار علی گفت
- دستت درد نکنه پسرم
دلم میخواد بهش نشون بدم که منم مادرشو دوست دارم، لقمه ای رو درست کردم و گفتم
- مامان جون، بفرمایین!
حاج خانم از این کارم، خوشحال شد و نگاهی به علی کرد، با دیدن چهره ی خندون علی فهمیدم که اونم خوشش اومد. وقتی تموم شد، علی سفره رو جمع کرد و گفت
- من برم یه دوش بگیرم بیام
بعد از رفتن علی مشغول شستن ظرف های داخل سینک شدم، حاج خانم گفت
- دخترم تو زحمت نکش، من خودم میشورم برو بشین
با خوشرویی جواب دادم
- این چه حرفیه مامان جون، شما پاهاتون درد میکنه برین بشینین من بقیه ی کارها رو میکنم
از حرفم چشم هاش برقی زد و گفت
- خدا خیرت بده، پس همین ظرف هارو بشور. ببخش دخترم زینب خونه شدنی خیلی کمک دستمه، نرگس هم که یه بار گوش میده یه بار گوش نمیده
🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو vip شو😊
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 57 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
57- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يَدْعُو إِلَى الْكُفْرِ وَ يُطِيلُ الْفِكْرَ وَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ يَجْلِبُ الْعُسْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 57: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به کفر میکشد و فکر و تحیّر را زیاد میکند، و موجب فقر میشود و سختی را پیش میکشد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت811
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
- خودم کمکتون میکنم مامان، منم مثل دخترتون بدونین. نرگسم کوچیکه دیگه، ان شاءالله بزرگ شد خودش کمک میکنه
نرگس باشنیدن حرفهای ما گفت
- مامان، مگه من کمکتون نمیکنم؟
حاج خانم با خنده گفت
- چرا دخترم، تو هم کمکم میکنی، ولی خب بعضی کارا از عهده ی تو خارجه!
نرگس دوباره مشغول تماشای تلویزیون شد،
کنار حاج خانم که پاهاش رو مالش میداد نشستم
- زهرا جان، شرمندتم میتونی دوتا چایی بریزی؟ از ظهر که برگشتیم وقت نکردم بخورم گلوم خشک شده!
چشمی گفتم و دوتا چایی ریختم و مقابلش گذاشتم، ازم تشکری کرد و گفت
- خدا خیرت بده دخترم، خیلی خوشحالم که بالاخره علی هم سرو سامون گرفت، خیلی نگرانش بودم که یه همسر خوب نصیبش بشه، همیشه سر نماز خداروشکر میکنم که تو رو سر راهمون قرار داد.
از تعریفش خوشم اومد، همیشه دلم میخواست رابطه م با مادرشوهرم خوب باشه، الانم تمام تلاشم رو میکنم که رابطمون صمیمی تر باشه
- شما لطف داری مامان جون، خوبی از خودتونه!
- ببین زهرا جان، حالا که تنهاییم میخوام باهات حرف بزنم
ته دلم خالی شد، نکنه بخواد درباره ی گذشته حرف بزنه، با نگرانی نگاهش کردم، ولی تو صورتش غیر از آرامش و لبخند چیز دیگه ای نمیبینم
- بفرمایین مامان
چاییش رو برداشت و ازم خواست منم بخورم، چاییم رو برداشتم و بعد از خوردنش منتظر صحبت های حاج خانم شدم
- ببین دخترم، من وقتی عروسی کردم، متأسفانه مادرشوهرم خیلی بداخلاق بود، فقط به خاطر اخلاق حاج آقا تمام رفتارهاش رو تحمل میکردم. بین بچه های خودش و من خیلی فرق میذاشت و این خیلی اذیتم میکرد
حواسم به حرف های حاج خانم بود ادامه داد
- از همون موقع با خودم تصمیم گرفتم وقتی خودم صاحب عروس شدم، باهاش مهربون باشم، تمام اون رفتارهایی که خودم دلم میخواست مادرشوهرم با من رفتار کنه، خودم با عروسم داشته باشه
یکی از شیرینی های روی میز رو برداشت و به دستم داد
- دهنت رو شیرین کن، خلاصه زهرا جان من بعد از اینکه با علی عقد کردین با خودم گفتم که بعد از این سه تا دختر دارم، تو هیچ فرقی با دخترام نداری و برام عزیزی!
با این حرفش کیلو کیلو قند توی دلم آب شد، دست هاش رو گرفتم و گفتم
- خدارو شکر میکنم که مادر شوهری مثل شما دارم. ولی اینو از ته دلم میگم شمارو مثل مادر خودم میدونم. تموم تلاشم رو میکنم که مثل دختر براتون باشم، هر کاری داشتین بهم بگین.
دلم میخواد ازش به خاطر علی تشکر کنم
❌❌دوستان چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت812
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
- من یه تشکر هم از شماباید بکنم، که علی آقا اینقدر مهربونه، فقط به خاطر تربیت شماست. اگه اینو نمیگفتم تو دلم میموند
حاج خانم از حرفم خندید و گفت
- اگه شما دوتا باهم خوب باشین، منم خیالم راحته. من از اون آدمایی نیستم که بگم پسرم نباید به خانمش محبت و توجه کنه، اتفاقا به علی هم گفتم باید حواست بهش باشه، اون با یه امیدی به زندگی تو اومده و ازت میخوام حواست باشه، مبادا دلش بشکنه که اون موقع ازت ناراحت میشم
با خودم فکر کردم، چه قدر تفاوت هست بین حاج خانم و اون مادرشوهرایی که چشم دیدن محبتِ پسرشون به خانمش رو ندارن.
- بیچاره علی آقا تا الان از گل نازکتر بهم نگفته، خیلی هوام رو داره
لبخندی روی لبش نشست
- خداروشکر، ولی زهرا جان تو هم دختر منی، همون حرفایی رو که به زینب موقع نامزد شدنش گفتم به تو هم میگم ، امیدوارم به دل نگیری!
- نه خواهش میکنم، بفرمایین
- زهرا جان سعی کنین باهم تو زندگی رفیق هم باشین، همیشه قناعت بکنین و تو زندگیتون حساب و کتاب داشته باشین که یه موقع کم نیارین.
اینارو نگفتم که فکر کنی میخوام بگم کمکتون نمیکنیم و خودمون رو میکشیم کنار، نه!!
ما همیشه پیشتون هستیم هر موقع کم آوردین یا کمکی خواستین روی ما حساب کنین. منظورم اینه همیشه یه پس اندازی برای روز مباداتون داشته باشین.
- چشم مامان جون، حتما سعی میکنم حواسمون باشه.
- اما یه مسئله ی مهمتر اینکه میخوام هر حرفی بین من و تو شد بین خودمون بمونه، هر حرفی هم بین تو و علی شد بین خودتون باشه.
چشمی گفتم و ادامه داد
- هر کمکی هم خواستی رو من حساب کن، الحمدلله از خانومی هیچی کم نداری اما اکه یه جایی نیاز به کمک داشتی بهم بگو
بلند شدم و صورتش رو بوسیدم
- چشم، مامان جون، ممنون که اینهمه به فکرمون هستین
- میبینم که عروس و مادر شوهر خوب خلوت کردین، ببینم پشت سر من که حرف نمیزدین؟
هر دو خندیدیم حاج خانم جواب داد
- عافیت باشه پسرم، داشتم با عروسم حرف میزدم.
نگاهی به موهای خیس علی کردم، چقدر اینجوری مظلوم شده، حاج خانم حواسش نبود و رفت تا به قابلمه سر بزنه، براش بوس فرستادم و قربون صدقه ش رفتم
چشمکی زد و گفت
- میشه یه چایی برام بریزی؟
چشمی گفتم و یه چایی براش ریختم، روی صندلی نشست و مشغول خوردن شد، طرف های شام رو جمع کردم و داخل سینی گذاشتم.
از اینکه به مادرش کمک میکردم خیلی خوشحال میشد.
حاج آقا نزدیک اذان اومد و منتظر شدیم زینب هم بیاد. حاج خانم به خاطر پادرد همش با دست مالش میداد، نزدیکش رفتم و شروع به ماساژ پاهاش کردم
- خداخیرت بده زهراجان.
- خواهش میکنم، تو خونه پاهای بابا و مامان که درد میکنه با روغن ماساژ میدم، اگه روغن داشتین خیلی خوب میشد
علی جواب داد
- فردا از دوستم که عطاری داره روغن میگیرم، دیروز که رفتم تموم کرده بود، گفت امروز میاره
طولی نکشید که زینب هم اومد، به خاطر مریضی مادرشوهرش، آقا محمد دیگه داخل نیومده و بعد از رسوندن زینب رفته بود
✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیتفرزند😊
🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو vip شو😊
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 58 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
58- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يُدْنِي الْآجَالَ وَ يَقْطَعُ الْآمَالَ وَ يَبْتُرُ الْأَعْمَارَ فُهْتُ بِهِ أَوْ صَمَتُّ عَنْهُ حَيَاءً مِنْكَ عِنْدَ ذِكْرِهِ أَوْ أَكْنَنْتُهُ فِي صَدْرِي أَوْ عَلِمْتَهُ مِنِّي فَإِنَّكَ تَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 58: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که موجب نزدیکی مرگ و اجل میکردد، و موجب قطع امیدها و آرزوها میگردد و عمرها را کوتاه میکند، چه بر زبان آورده باشم یا هنگامی که آن را به یاد آوردم به خاطر شرمندگی از تو از آن دم فرو بستم، یا آن را در سینه پنهان کرده ام، یا من از آن بی خبرم و تو آن را میدانی، زیرا تو به هر سری و مخفی تر از آن آگاهی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت813
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
طولی نکشید که زینب هم اومد، به خاطر مریضی مادرشوهرش، آقا محمد دیگه داخل نیومده و بعد از رسوندن زینب رفته بود.
سفره رو به کمک زینب پهن کردم و وسایلهاش رو چیدیم.
کوفته های حاج خانم واقعا حرف نداره، خیلی خوشمزه ست. شام رو دور هم خوردیم و بعد از شستن ظرف ها، نرگس تمام بازیهای فکریش رو آورد تا باهم بازی کنیم، زینب و علی هم به جمعمون اومدن و با شوخیهای علی کلی خوش گذشت.
بعد از کمی شب نشینی کم کم آماده شدم تا به خونه برگردم، حاج خانم داخل قابلمه چهارتا کوفته گذاشت و به دستم داد
- بیا زهرا جان، اینارم ببر خونتون
تشکر کردم و بعد از خداحافظی، علی تا دم در خونمون منو رسوند، همش حس میکنم یه چیزی میخواستم بگم یادم رفته، کلی به مغزم فشار آوردم بالاخره یادم اومد، قرار بود درباره کلاس خیاطی باهاش حرف بزنم تا فردا با مامان بریم
- علی جان وقت داری؟ میخواستم درباره موضوعی باهات حرف بزنم
دستهاش رو داخل جیبش گذاشت و با محبت نگاهم کرد
- اره جانم، برا شما همیشه وقت دارم!!
از حرفش خوشم اومد، لبخندی نثارش کرد که گفت
- اگه دوست داری یکم پیاده روی کنیم، که توهم حرفتو بزنی
باهاش موافقت کردم و باهم شروع به قدم زدن کردیم
- راستش من خیلی دلم میخواد برم کلاس خیاطی، به مامان گفتم گفت یکی از دوستاش خیاط حرفه ایه میتونه یادم بده، خواستم بدونم اگه تو موافق باشی فردا با مامان برم یه سری به اونجا بزنیم
یه تای ابروش رو بالا داد
- زهرا جان من مخالفتی ندارم، اگه خودت وقتشو داری و علاقه مند هستی، برو. ولی نمیخوام خیلی به خودت فشار بیاری
- نه چه فشاری؟
- آخه هم قراره درست رو ادامه بدی، هم مهدویت، هم خیاطی....اصلا وقت میکنی به خودت برسی؟ نمیخوام اذیت شی
از اینکه به فکرمه خوشحال شدم
- نه خیالت راحت اذیت نمیشم. آخه میدونی مربیش که مهناز خانم دوست مامانمه، باهاش حرف میزنم هر موقع وقت کردم میرم، این ترم آخر شاید برام سخت باشه ولی توکل به خدا ان شاءالله میتونم. بعدشم که باید برای کنکور بخونم اونم برنامه ریزی میکنم که به همش برسم.
- هر جور دوست داری گلم، اگه هزینه ای هم خواست به خودم بگو، نمیخوام از پدرجان بگیری بالاخره منم نسبت به تو وظیفه ای دارم قرار نیست حالا که نامزد شدیم ایشون خیلی به فشار بیفته!
- ممنون که اینقدر خوبی و به فکر بابامی، راستش منم خیاطی رو میرم یاد بگیرم که بیشتر لباسامون رو خودم بدوزم و یه جوری کمک خرج شه، الانم که همه چی گرونه، دست روی هر چی میذاری کلی پول میخواد.
از یه طرفم برا دانشگاهمون حتی اگه دولتی هم باشه، کلی هزینه داره، ممنکه کم بیاریم
ایستاد و با محبت تو چشم هام نگاه کرد
- ممنون که اینقدر به فکر زندگیمونی!
از حرفش قند توی دلم آب شد
✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیتفرزند😊
🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو vip شو😊
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت814
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
- بالاخره قراره باهم این زندگی رو بسازیم عزیزم، دلم نمیخواد تمام فشار زندگی روی دوش تو باشه، منم میخوام کمکت باشه
- خیلی دوستت دارم زهرا، خداروشکر میکنم که همسری مثل تو دارم.
- منم دوستت دارم، بیشتر از جونم. هر کاری از دستم بیاد برا زندگیمون میکنم
تقریبا به سر کوچه رسیدیم، نگاهی به ساعتش کرد و گفت
- ساعت یازده و نیمه، برگردیم؟
چون میدونستم فردا صبح باید بیدار شه، با سر تأیید کردم و مسیر رفته رو برگشتیم.
علی منتظر موند تا در رو باز کنم، کلید رو داخل قفل چرخوندم، در باز شد و بعد از خداحافظی ازش وارد خونه شدم.
مامان و بابا مشغول تماشای فیلم بودن و حمید هم کلی برگه مقابلش ریخته بود و حساب و کتابهای مغازه رو انجام میداد.سلام دادم و به گرمی جوابم رو دادن.
حمید سرش رو بالا آورد و به شوخی گفت
- به به چه عجب اومدی!!
از حرفش خندیدم، قابلمه رو روی اجاق گاز گذاشتم و به مامان گفتم
- مامان این کوفته هارو حاج خانم داد، گفت براتون بیارم
- دستشون درد نکنه، چرا زحمت کشیدن
چادرم رو از سرم باز کردم، به اتاق برگشتم تا لباسهام رو عوض کنم. گوشی رو شارژ گذاشتم و پیش بقیه برگشتم، تا خواستم بشینم حمید گفت
- زهرا من ضعف دارم، میشه برام از کوفته ها بیاری ؟ بعدش بیا کمک کن این حساب کتابارو تموم کنم خسته م
چشمی گفتم و از آشپزخونه سینی رو برداشتم، داخلش دوتا نون گذاشتم ویکی از کوفته ها رو هم داخل ظرف گذاشتم و براش بردم.
مشغول خوردن شد، تا حمید بخوره دو تا لقمه گرفتم و یکیش رو به مامان و یکیش رو به بابا دادم و کنارشون نشستم.
هر دو تشکر کردن و مشغول خوردن شدن،
- مامان میگم فردا صبح میتونی بریم پیش مهناز خانم، خیاطی رو بپرسیم؟
- با علی آقا صحبت کردی؟
- اره بهش گفتم گفت اگه دوست داری برو!
حمید لقمه ی توی دهنش رو قورت داد و گفت
- میخوای خیاطی یاد بگیری؟
- اره چطور مگه؟
- سحر میدونه؟ به اونم بگوشاید دوست داشته باشه بیاد
خیلی خوب میشه اگه سحرم بیاد، باهم میریم و میایم
- نه نگفتم، بذار پیام بدم ببینم بیداره، اگه بیدار بود بهش زنگ بزنم
- زنگ بزن بیداره
با شیطنت گفتم
- از کجا میدونی، تو که سرت تو حساب، کتابه!! نکنه علم غیب داری!
لقمه ی دیگه ای رو درست کرد و به سمتم گرفت
- بیا این لقمه رو بخور، این همه بلبل زبونی نکن
خندیدم و لقمه رو از دستش گرفتم، به اتاق برگشتم و گوشی رو از شارژ درآوردم و شماره ی سحر رو گرفتم، بوق سوم که زد جواب داد
- سلام زهرا جون خوبی؟
- سلام سحری خوبم، میگم من فردا با مامان میخوام برم پیش مهناز خانم خیاطی رو بپرسم. داداش حمید گفت ازتوهم بپرسم ببینم تو هم دوست داری بیای یانه
- بذار به مامان و بابا بگم بهت خبر میدم
- باشه منتظرم
تماس رو قطع کردم و به هال برگشتم
✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیتفرزند😊
🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو vip شو😊
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 59 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
59- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يَكُونُ فِي اجْتِرَاحِهِ قَطْعُ الرِّزْقِ وَ رَدُّ الدُّعَاءِ وَ تَوَاتُرُ الْبَلَاءِ وَ وُرُودُ الْهُمُومِ وَ تُضَاعُفُ الْغُمُومِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 59: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در ارتکاب آن قطع روزی، و رد شدن دعا و پی درپی آمدن بلا و روی آوردن ناراحتی ها، و مضاعف شدن غم هاست؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸