صفحهای راه افتاده به اسم «حکایات غزه».
هر یک از اهالی غزه نوشته هایشان را آنجا به اشتراک می گذارند و قصههای این روزهای غزه را منتشر می کنند.
این نوشته را احمد مرتجی نوشته.
عنوانش این است:
گریه حق من است
در ادامهاش می خوانید:
از جهان می خواهم که به من اجازه دهد به دور از هر چیزی که گریه ام را بند می آورد، مدام و بی وقفه گریه کنم. (همچنین) به روزن اشک اجازه دهد در امنیت سرازیر شود و تا حد امکان با خونی که تا همین لحظه قطع نشده، درآمیزد.
#رنج
#زمان
#جهان
#شخص
#فلسطین
@Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای این خبر عنوان قشنگی زده بودند:
«شعرخوانی هیزم»
کودکی هنگام جمع آوری هیزم برای روشن کردن آتش و گرم شدن چادر آوارگان شعری در ستایش پیامبر می خواند.
قمرٌ قمرٌ سیدنا النبی
ماه است ماه!
شهری دیده بودید که این همه «محمد» باشد؟
اینجا «محمد»ی در رفت و آمد است.
عطرش شده بر زمین.
ماه من بی مثل است
تو بدانی یا ندانی راز را
#اسم
#شهر
#فلسطین
@Esrar3