eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.4هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۴۶۵ الان که پسرم یه کم بزرگتر شده و متوجه بازی کردن شده، همش پیش آبجی هاش میره و با اونها سرش گرمه و کمتر به سراغ من میاد و چی میتونه بهتر از این باشه برای یک مادر که بچه ها بهونه نگیرن و با هم سرگرم باشن و خودشون با خودشون بازی کنند.☺️ که این فقط و فقط در صورتی شدنی هست که تعداد بچه ها زیاد باشه تا بتونند با هم همبازی بشن. البته نمیگم همش هم در حال بازی هستند. مثل همه بچه های دیگه، به هر حال دعوا هم میکنند، بهونه هم میگیرند. ولی واقعاً واقعاً، با هم بودن و سرگرم شدنشون با همدیگه و بازی کردن و گهگاه دعوا کردن هاشون بسیار بسیار بهتر از شرایط دو بچه و یا تک بچه هست. این رو خودم تجربه کردم که میگم. میدونید عزیزان!!! یکی دیگه از چیزهایی که همیشه از بزرگترها و دیگران شنیده بودم ولی باورم نمیشد، این بود که میگفتند بچه ها با هم بزرگ میشن و با هم تربیت میشن و تو نیاز نیست برای تربیت هر بچه جدا جدا زمان و انرژی بذاری و راه درست رو نشونش بدی!!! و واقعا الان خودم این رو به عینه تجربه کردم که چقققدر بچه ها تحت تاثیر همدیگه هستند و راه همدیگه رو دنبال میکنند و "در اکثر موارد" لازم نیست یه مطلب یا تذکر درست رو به هر کدوم جدا جدا بگی و بچه ها بصورت خیلی جالب از هم تقلید میکنند و حتی در خیلی موارد حس رقابت بینشون پیش میاد که زودتر کار درست رو انجام بدند.😃😃 و همین موضوع کلی باعث شادی و سرگرمی در منزل میشه و چی بهتر از این!!☺️((البته در این مورد بچه ها که یه کم بزرگتر میشن و خوب و بد رو متوجه میشن میشه اجرا کرد.من الان بین دخترهام که ۷ساله و ۴ ساله هستند، این حس رقابت رو اجرا میکنم)) و دیگه اینکه عزیزان فرزند سوم من به قدری با خودش برکت تو زندگی ما آورد که زندگی ما از این رو به اون رو شد و همسرم در یک سرمایه گذاری خوب که اصلا فکرش رو هم که نمیکردیم وارد شد😀 و الان الحمدالله در وضعیت مالی نسبتا مطلوبی قرار گرفتیم. ببخشید خیلی طولانی شد ولی دلم نمیاد این رو نگم. چون با تمام وجودم از این موضوع خوشحالم😅 در حال حاضر، نسبت به زمان دو بچه، وقت آزاد من بسیار بیشتر شده و من خیلی از ساعتهای روز رو مشغول انجام کارهای شخصی و مورد علاقه ام هستم. چون همونطور که گفتم بچه ها با هم سرگرم میشن و کمتر سراغ مادر میان.🙂 دوستان عزیزم 🌷🌷🌷 اینکه برای آوردن بچه آدم بشینه، حساب و کتاب بکنه که پولش رو از کجا بیارم!!! چه جوری سختیهاش رو تحمل کنم!!! تربیتشون رو چیکار کنم!!! عزیزان دلم در اشتباه هستیم (همونطور که من بودم) فقط و فقط در این مسیر باید به خدا توکل کنیم و از خدا بخواهیم که هر چیزی که به خیر و مصلحت هست، سر راهمون قرار بده. در این دور و زمونه که بخاطر عدم امکان ازدواج برای اکثر جوونها و ممانعت بیشتر زوجها از بچه آوری بیشتر از یکی دوتا!!! به نظرم ما که قدری اعتقاداتمون قویتره و توکل به خدا در همه امورات زندگیمون، سر منشاء کارهامون هست، نباید بخاطر بهونه های بیخودی و بخصوص تنبلی، از آوردن بچه غافل بشیم.((البته الان به این نتیجه رسیدم که قبلا راحتی خودم در اولویت زندگیم بود)) یک حدیث داریم از پیغمبر اکرم «تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»، خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. به امید اصلاح و تربیت خودمان در ابتدا و بعد تربیت فرزندان امام زمانی که انشالله باعث خیر دنیا و آخرتمان بشوند.🙏🙏 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۴۶۴ از نوجوانی خواستگار داشتم. خواستگار ها با اینکه آدمهای بدی نبودند اما ملاکهای مورد نظرم رو نداشتند؛ این شد که پروسه ازدواجم حدودا یکسال طول کشید. اونم به خاطر فیلترهایی بود که پدرم گذاشته بودند تا خوووب خواستگارها الک بشن. بعد از یکسال رفت و آمد افراد مختلف بالاخره نیمه گمشده‌ام رو در سن ۱۸ سالگی پیدا کردم.☺️وضع مالی هر دو خانواده خیلی خوب نبود. به خاطر همین تا اونجا که تونستیم از خرجهای اضافی پرهیز کردیم و سعی کردیم هیچ ولخرجی نداشته باشیم‌. مراسم نامزدی و عقد خیلی خیلی غریبانه اما شیرین برگزار شد. اون زمان دقیقا مصادف با شروع و شیوع کرونا در ایران بود. دو ماه بعد با جیب خالی خالی و توکل محض تصمیم گرفتیم بریم سر خونه زندگی خودمون. هیچ کدوم از دوتا خانواده وسع مالی نداشتند که بخوان برای ما جهیزیه تهیه کنند.😔 اما من به آیه ی "اِن یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ... ۳۲ نور" ایمان کامل داشتم. با کمک خیرین و هدایای نقدی فامیل جهیزیه بسیار بسیار ساده‌ی ما آماده شد. مراسم عروسی هم به سادگی عقد و نامزدی برگزار شد. از همون اول تصمیم داشتیم که زود بچه دار بشیم اما به خاطر بیماری هایی که درونم پیشروی کرده بودند و من روحم ازشون خبر نداشت این قضیه تا هشت ماه به تاخیر افتاد😞 و طی این هشت ماه من با لطف و عنایت خدا و اهلبیت علیهم السلام درمان شدم.😍 این هشت ماه خیلی به من سخت گذشت. برای منی که عاشق بچه بودم و کل نوه های فامیل رو خودم بزرگ کرده بودم و از کودکی با رویای شیرین مادر شدن به خواب میرفتم خیلی سخت بود. از اینکه اطرافیان قضاوتم میکردند. هر جا میرفتم و میدیدم هم سن و سالام مادر شدند ولی من......😞😭😭 بغض میکردم و شبها بی صدا گریه میکردم. این هشت ماه هم با همه سختی هاش تموم شد. نوروز ۱۴۰۰ به مشهد رفتم و اون چند روز خیلی حالم بد شد. شک کردم که باردارم اما نبودم😔 باز هم دلشکسته تر از قبل... دکتر رفتم و گفت بخاطر بیماری های قبلی‌ای هست که داشتی و اثرش هنوز یه کم تو بدنت مونده. وقتی دیدم اینطوری کار پیش نمیره تصمیم گرفتم چله زیارت عاشورا و حدیث کساء بگیرم. تو تمام زندگیم هر موفقیتی داشتم از برکت خوندن زیارت عاشورا بوده. چله رو شروع کردم اما میخواستم تا زمانی که حاجت نگرفتم ادامه ش بدم حتی اگر بیشتر از ۴۰ روز بشه. دهه کرامت شد. دوباره با همسرم راهی مشهد شدیم. روز ولادت امام رضا علیه السلام اونجا بودیم.😍😍😍 اونجا خیلی دلم شکست. با امام رضا علیه السلام شروع به درد و دل کردم و حرف دلم رو بهشون گفتم. خیلی آرام شدم. انگار خدا سکینه قلبی بهم داده بود. راهی شهرمون شدیم. تو ایام امتحانات درسی‌ام بود که متوجه شدم زیر دلم گاهی درد میگیره، خیلی بویایی‌ام قوی شده، احساس ضعف زیادی میکنم و همش دوست دارم غذا بخورم. بی اعتنا از این علائم رد شدم تا اینکه یهو شک کردم که نکنه واقعا.....😍😍😍😍 آزمایش دادم و در کمال ناباوری متوجه شدم که یک ماه و نیمه که باردارم.😍😍😍😍😍😍😍😍 نمیدونم چجوری از خدا و امام رضا علیه السلام تشکر کنم. هنوز که هنوزه خودم باور نکردم. از همه خانمهای عزیز التماس دعای ویژه دارم. دعا کنید بارداری خوبی رو پشت سر بگذارم 🌷امیدوارم به حق امیرالمومنین، همه چشم انتظارها دامنشون به اولاد سالم و صالح سبز بشه. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
🔴 آزمـــون اسـتـخـدام ۶۰ هـزار مـعـلــم 😍 دولــت پـزشـکیـان دستـور استـخــدام ۶۰ هـــزار معـلـم جـدیـد را صــادر کـرد 📝 ✅ زمـــــان آزمــــون دی مـــاه 📆 ✅ جـذب با مدرک لیسانس یا حـوزه ❗️جــزئیــات آزمــون و منبـع قبــولــی با هــزاران کـارنــامـه استـخـدامی در لیـنـک زیــر 👇 https://eitaa.com/joinchat/3512729888Ce81dc4ed0b راز قبولی درآزمون استخدامی اینجاست 😉👆 .۳
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
🔴 خبـر وزیـر آمـوزش و پـرورش از برگزاری آزمون جدید استخدام معلم در لینک زیر 👇 https://eitaa.com/joinchat/3512729888Ce81dc4ed0b 🔻منبـع قبـولی آزمون استخدامی معـلمی 😍👇 https://eitaa.com/joinchat/3512729888Ce81dc4ed0b
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۴۶۳ حدود ۱۰ سال پیش که برادرم سالهای اول دانشگاه بود، من متوجه شدم که برادرم به خاطر تنهایی مفرط و نداشتن دوست و برادر و یا پدر و مادر همزبان شدیدا نیاز به یک مانوس داره. مخصوصا حضور در دانشگاهی که اکثرا در کلاسشون دختر بودند و دخترانی جلب نظر کننده و برادر من هم تک پسر خانواده، این تنهایی رو بیشتر نمود می داد. من کم کم متوجه شدم احتمال به خطا رفتن برادرم (با اینکه تمایلات مذهبی داشت) به شدت وجود داره. با اینکه خجالت میکشیدم، با وجود کوچکتر بودن در خانواده ام، بهشون گفتم که پسرشون گناه داره یه فکری براش بکنید قبل از اینکه دیر بشه... مادرم میگفتن من نمیتونم کاری کنم به پدرت بگو مسئولیتش با پدره. پدرم میگفتن باشه هر وقت رفت سر کار و پول در آورد، الان بریم خواستگاری همه میپرسند اول کارش چیه، خونه اش کجاست، بریم خواستگاری خودمونو سبک میکنیم. بعدشم من ۲۸ سالگی ازدواج کردم، اونم خودشو نگه داره... (البته اون موقع بخاطر موقعیت اجتماعی خانوادگی مون مطمئنم کسانی بودند که حاضر باشند حتی با وجود شاغل نبودن برادرم، دخترشون عروسشون ما باشه.) خلاصه اونها بهانه میکردند و مدام عقب می افتاد. تا کم کم برادر من تمام انگیزه اش از درس و تلاش رفت زیر سوال و کارشناسی ۴ ساله رو ۷_۸ ساله تمام کرد... بماند که این وسط رابطه های پیامکی و غیر جدی هم با دختران داشت و به گناه افتاده بود. الان دیگه خانواده ام بخاطر وضیعت به ظاهر بد برادرم هم نمیتونستند براش قدمی بر دارند. (چون شاغل نبودن یه جوان ۲۰ ساله شاید قابل قبول باشه ولی همه از جوان ۲۷ ساله انتظارات فراوانی دارند) و خودش هم اعتماد به نفس برای رسیدن به استقلال رو از دست داده بود. و بعد هم کار رسید به رابطه بسیار عاطفی با یک دختر که آینده ازدواج از همه طرف برای هر دوشون زیر سوال بود و کسی راضی به این وصلت نبود. ۲ سال هم این رابطه عاطفی با همه مشکلاتش ادامه داشت... حتی وقتی برادرم سر کار هم رفت و شرط پدرم برای داشتن درآمد برآورده شد، الان دیگه اون آدم با انگیزه ای نبود و نه سر کاری مداوم میموند و نه حقوقشاشو در راه درست مصرف میکرد و به ولخرجی افتاده بود... بعد از چند سال سخت پر از بحث و دعوا و گریه و نذر و....برای همه خانواده، بلاخره فرجی شد و برادرم خودشو پیدا کرد. شرایطشو سروسامان داد و با فردی مناسب ازدواج کرد و همه چیز تقریبا رو به راه شده... خدارو شکر... ولی می مونه اون چند سالی که بخاطر تنهایی مفرط و نداشتن نقطه تلاش برای کار، از عمر برادرم هدر رفت... چند سالی که زندگی همه خانواده با دعوا و سردی گذشت... هر چه فکر میکنم این اتفاقات اکثرش بخاطر اینه که بزرگتر هایی هستند که بلد نبودند با بچه هاشون رفیق و مانوس باشند. بزرگتر هایی که جوانهای الان رو با نسل خودشون مقایسه میکردند و نمیدونستند بچه هاشون تو چه جامعه ای دارند قرار میگیرند... بزرگترهایی که حاضر نشدند به موقع کمی خرج کنند تا جوانشون به خطر ایمان و اخلاق نیفته، ولی دست روزگار باعث شد چندین برابر از آبرو و مال و آسایش خرج کنند تا جوانشون به راه بیاد... ای کاش اگر والدین نمیتونن با بچه هاشون رابطه عاطفی بگیرند، حداقل وظیفه به حق فرزند رو که فراهم کردن شرایط ازدواج هست رو براشون محقق میکردند تا حداقل خودشون بعدها دچار سختی ها و عواقب سستی هاشون نشن... خدا درجه شهید حسین همدانی رو بالاتر ببره. خانومشون میگفتن (نقل مضمون از کتاب خداحافظ سالار): "یک روز بهم گفتن نظرت چیه برای پسرمون آستین بالا بزنیم؟" گفتم: "آخه خودش هنوز چیزی به زبان نیاورده." گفتن: "قبل از اینکه به زبان بیاره باید براش کاری کرد..." کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
⚠️او یوسف نبود،ما هم یوسف نیستیم! مى خواستم ازدواج كنم، ولى پدرم مى گفت: هر موقع درس خارج رفتى زن بگير. ديدم به هيچ صورت قانع نمى شود، اثاثيه را از قم برداشتم و به كاشان نزد پدرم آمدم. او گفت: چرا آمدى؟ گفتم: "درس نمى خوانم! شما حاضر نمى شوى من ازدواج كنم." خلاصه هر چه به خيال خويش مرا نصيحت كرد اثر نگذاشت. بعضى از آقايان را ديد كه مرا براى درس خواندن نصيحت كنند، من هم بعضى ديگر را ديدم كه او را براى موافقت به ازدواج من نصيحت كنند. تا اينكه يك روز به پدرم گفتم: يا به من بگو ايمانت مثل يوسف است، يا بگو گناه كنم يا بگو ازدواج كنم. سرانجام موفّق شدم. 📚 خاطرات استاد قرائتی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
1_1112835556.mp3
3.75M
✅ پیشگیری از اختلال جنسی در نوجوانان کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
﷽ --- شب از نیمه گذشته بیدارم، نمیخوابد؛ (به طرز مسخره ای! یاد گرفته بغلتد و وسط خواب هی دَمرو میشود و از خواب میپرد! سیر تکامل طبیعی اش انگشت کرده توی چشم من و نمیگذارد بخوابم...) همسر از خواب بلند شده لابد از تشنگی؛ می رود آب بخورد میگویم: "نمیخوابه😩 مدام غلت میزنه و بیدار میشه! ده بار پریده از خواب، نمیذاره بخوابم..." با چشم‌های خواب‌آلود نیمه باز، لبخند نیمه جان کنایه آلود بی غرضی می‌زند و می‌گوید: "  😌" 😶😕 🙄😑😒 خنده ام می‌گیرد توی دلم میگویم :"نشانت میدهم آقای  " 😅  😌🤥🤪   ؟! 🧐😕   !  پی‌نوشت: - انصافاً وقتی باید ۶-۵ صبح برن سر کار و من میتونم تا ۹-۱۰ بخوابم، نمیتونم ازشون متوقع باشم بیدارخوابی های شبانه رو هم به دوش بکشن. - البته وقت هایی که هستن، خوابوندن بچه‌های بزرگتر با ایشونه، کوچیکه با من. هرچند که خیلی وقت ها بابا زودتر از بچه‌ها خواب میرن و... 🤪 - الم یعلم بان الله یری؟ آیا نمیدونی که خدا میبینه؟ 😊 لحظه لحظه این بیداری ها و سختی ها رو برات حساب میکنه و بی جواب نمیذاره، نترس.... یه وقتی میرسه که ممکنه ببینی اجر این لالایی های شبانه با چشم‌های قرمز از بی خوابی، هم تراز و هم ارزش ذکر و جهد سحرگاهی عُرَفا و صلحا و چشم های قرمز از اشک و تضرع شون حساب شده و برات رشد داشته... 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یک معمای جنایی!! 👈 بیایید این کلیپ را به نیت عاقبت به خیر شدن فرزندانمان، در تمام گروه هایی که عضو هستیم، ارسال کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۴۶۲ وقتی که اول دبیرستان بودم، با یکی از آشناهامون ازدواج کردم. قصه انتخاب شدن من به عنوان عروس خانواده از اونجایی شروع شد که قرار بود ما برای تفریح به مکانی بریم که مادرشوهر بنده نسبتا به اونجا آشنایی کامل داشتند. همونجا مادرشوهرم یک دل نه صد دل عاشق من شدند😅😉😃 و تصمیم گرفتن بقیه مسیر زندگیه منو همسرم با هم باشه. اینطور شد که منو همسرم در اواخر فروردین ۹۴، من در سن ۱۵ سالگی و همسرم در سن ۲۳ سالگی عقد کردیم و زندگی دونفرمان شروع شد. اوایل ازدواجمون پستی و بلندی هایی داشتیم که با صبر و تحمل حل کردیم. بعد از گذشت دوسال و خورده‌ای، تصمیم گرفتیم که عروسی بگیریم🎊🎉. خونه هم نداشتیم و من زیر یک سقف بودن رو در منزل پدرشوهرم آغاز کردم و همچنان هم دارم با خانواده همسرم زندگی میکنم😊. موقعی که عروسی گرفتیم من سال آخر دبیرستان بودم و قرار بود ۷ ماه بعدش کنکور بدم. همسرم از همون اوایل اصرار بر این داشتند که زود صاحب فرزند بشیم ولی من متاسفانه به خاطر کنکور این لذت بزرگ و شیرین زندگی رو به تعویق انداختم😔😞. بالاخره روز کنکور فرا رسید و من در یک دانشگاه دولتی و خوب قبول شدم🤲😃. و وارد دانشگاه شدم🎓. در همین زمان بود که نیاز به مادرشدن رو در خودم حس کردم و تصمیم به فرزندار شدن گرفتم. اما متأسّفانه جواب آزمایش منفی می شد😞. من از همون ابتدا ناامید و ناراحت شدم ولی همسرم منو دلگرم و امیدوار به آینده می کردند. تا پایان سال ۹۷ به همین منوال پیش رفت. سال ۹۸ پیش متخصص رفتیم با کلی آزمایش که من و همسرم انجام دادیم، و هیچ مشکلی نداشتیم. و من علت دیر مادرشدنمو رو بهونه هایی می دونستم که الان زوده، مردم در مورد زود بچه دارشدنمون چی میگن و هزار بهونه الکی دیگه... و خدا هم سخت منو مورد امتحان خودش قرار داد😢😥😭. اینو هم بگم که تمام کسایی که از من دیرتر عروسی گرفته بودن یا بچه هاشون به دنیا اومده بود یا در دوران بارداری بودند😥😔. و من بودم و با کلی ناراحتی و حرف و کنایه از دیگران که شاید از روی دلسوزی بود یا از روی زخم زبان زدن😔. بالاخره سال ۹۸ هم تمام شد و من بودم کلی غم و غصه و ناراحتی و البته پشیمونی به خاطر تصمیم اشتباهی که گرفته بودم😞. تو این سالا هر نذر و نیاز و دعایی که میتونستم انجام بدم کم نذاشتم و تا جایی که میتونستم انجام میدادم. از اعمال اول ماه محرم گرفته تا مراسمات مذهبی، روضه، نذری دادن و... تو سال ۹۸ من دوباره آزمایش بارداری انجام دادم ولی منفی بود😣😞 و من باز هم ناراحت و گریان و از خداوند گله مند شدم که چرا آخه من مادر نمیشم😭... و با بغض آزمایشگاه رو ترک کردم. تو راه بازگشت بغضم ترکید و من تو خیابون آرام گریه میکردم😭😭. حالا در این موقع نیاز به مادرشدن در من اوج گرفته بود و من بسیار بسیار بسیار نیازمند به فرزند بودم طوری که وقتی در خیابان کودک یا نوزادی میدیدم، بغض میکردم😭. سال ۹۹ به اصرار یکی از آشناها، پزشک متخصصم رو عوض کردم. نظر پزشک این بود که همسرم باید جراحی بشن ولی همسرم پیشنهاد کردن که این آزمایشو به پزشک ديگه‌ای هم نشون بدیم و من هم پذیرفتم و به مطب پزشک دیگری برای نشون دادن آزمایشات رفتیم. پزشکی ماهر و تواتمند بودن که با دیدن آزمایشات، گفتن همسرم نیاز به جراحی ندارند و مشکل خاصی در آزمایش دیده نمیشه. اول محرم سال ۹۹، روزه و اعمال این روز رو خالصانه انجام دادیم. تا اینکه شهریور ۹۹ رفتم آزمایش و با کلی نذر و نیاز منتظر جواب موندم🤲. دل تو دلم نبود. نشانه هایی از بارداری رو حس میکردم ولی میگفتم شاید مثله دفعه‌های قبل، چیزی نیست😅😂. رفتم جواب آزمایشو گرفتم. اصلا باورم نمیشد که دارم مامان میشم😭😍🥳🤩. پله های آزمایشگاهو با اشک شوق پایین اومدم😭. وقتی همسرم منو با گریان دیدن با خودش گفت حتما این دفعه هم نشد که داره گریه میکنه درحالی که این اشک، اشک شوق من بود😅. وقتی سوار ماشین شدم و همسرم جواب آزمایشو پرسیدن، گفتم که خانوادمون داره سه نفر میشه و ما داریم طعم مادر و پدرشدن رو میچشیم🤲🤩. اولین کاری که بعد از رسیدن به خونه انجام دادم، این بود که رفتم وضو گرفتم و سجده شکر به جا آوردم.الان گل پسرم آقا محمدمهدی ۳ ماهه که به دنیا اومده🥰😍. در آخر اینکه، هیچ گاه از خداوند ناامید نشید و به خاطر هرچیز و ناچیزی این امر مهم رو به تأخیر نندارید و اینکه نمازهاتونو سبک نشمارید و سعی کنید همیشه نمازاتونو سر وقت بخونید. آیت الله بهجت میگن هر وقت بنده‌ای نمازهاشو به تأخیر بیندازه، درکارهای دیگرش هم تأخیر ایجاد میشه. ان شاء الله خداوند به منتظران فرزندان سالم و صالح عطا کنه🤲. برای من حقیر هم دعا کنید تا فرزندانمو سالم و صالح تربیت کنم. و از اینجا میخوام که از خانواده ام تشکر کنم مخصوصاً از همسر عزیزم و خواهرای مهربانم😊🥰. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
سوال سلام ببخشید شما طبیب یا دکتر نمیشناسید ما ۱۳ سال ناباروری داریم مشکل از همسرم هست مشکل اسپرم کم و ضعیف و تحرک کم دوبار ای وی اف کردیم ولی نشد طب سنتی طب اسلامی ای وی اف همه رو انجام دادیم نشد سن داره میره بالا من ۳۸ همسرم ۴۰ چند سال بهزیستی ثبت نام کردیم چند روز پیش رفتیم پسر بچه ای به فرزند خوانده قبول کنیم ۳ ساله بودیم مشکل محرم شدنش بود محرمیت خیلی مشکل گفتن وقتی به سن بلوغ میرسه با من نامحرم میشه خانوما ممنون میشم لطفامنو راهنمایی کنید اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزم 😁 خیلی گرسنه س وقت شیرشه😍 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال سلام . وقتتون به خیر برای کوتاه شدن طول سرویکس در بارداری تدابیری برای درمان هست که سرکلاژ انجام نشه ؟ با توجه ب اینکه فرزند چهارمی هست و مسئولیت های زندگی زیاده و نمیش استراحت کرد اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال سلام خوبی عزیزم من از باردار شدن میترسم میگم نکنه نتونم تا نه ماه نگه دارم و از این فکرا تو رو خدا کمکم کن اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من ۹۸۱ #ازدواج_در_وقت_نیاز #ازدواج_آسان #ساده_زیستی #اشتغال #فاصله_سنی_بین_فرزندان #رزاقیت_خ
سلام به ستایش خانم گل واعضای محترم کانال برای خانم تجربه981گفتن چسبندگیه مثانه دارن من هم توهمین کانال هم چندجای دیگه خوندم وشنیدم خانومایی که بعدازسزارین چسبندگیه رحم ومثانه داشتن اماباتب سنتی پاکسازی کردن هرباروکامل خوب شدن وبع راحتی بچه بعدروآوردن شماهم حتماپیگیری کنین اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال سلام من باردارم سوال داشتم دو ماهه همش احساس هوا داخل گوشم هست وقطع نمیشه ویکسره هست پنج ماهه باردارم اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
آیا کسی که زایمان قبلیش پارگی درجه سه و چهار داشته میتونه دوباره زایمان طبیعی کنه- کسی تجربه داره؟؟
سلام برای پیام خانومی که سوال درباره زایمان بعد از تجربه پارگی درجه ۳ داشتن. من سر بچه دومم زایمان فیزیولوژیک داشتم(زایمان بدون بخیه و باز شدن دهانه رحم به صورت طبیعی) ببین عزیزم شما الان تو ماه خوبی هستی برای تلاش برای زایمان فیزیولوژیک،میتونی به یک ماما همراه خوب و با تجربه مراجعه کنی و ازشون کمک بگیری و ورزش دوران بارداری یا به اصطلاح یوگای بارداری رو کلاساشو بری یا انلاین شرکت کنی،این کمک میکنه حتما بهت من درمرکز مامایی کلاس طب سنتی هم شرکت کردم و واقعا عالی بود چندتا گیاه بود که میجوشوندم و صاف میکردم و میشستم توش و خیلی تاثیر گذار بود این هم شماره ی مامای مهربون و مذهبی من سرکار خانم صادقی ⁨09198515676⁩ ایشون هم مطب دارن توی قم و هم مشاوره تلفنی و انلاین میدن کارشون خیلی خوبه حالا شماهم میتونین هم به ایشون هم به یک مامای معتبر شهر خودتون مراجعه کنید تا دچار اون مشکل نشید یا شدتش کم بشه چون اون مشکل برای انعطاف پذیر نبودن دهانه رحم به وجود میاد. امیدوارم زایمان خوبی داشته باشین. اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیای مد خوشمزه ها😋😍 کانال غذای خیابانی 😋 @mazehaa 🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔 @mazehaa 🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔 @mazehaa 🍵🥮🥘🥗🌯🌮🫔
۱۰۳۲ سال ۸۹ وارد دانشگاه شدم و خواستگارها رو بخاطر درس رد میکردم. بعد از چند وقت که مادرم باهام صحبت کردن از این کار پشیمون شدم و تصمیم گرفتم ازدواج کنم و بعد از نماز صبح از خدا همسر خوب خواستم. همون شب یکی از اقوام تماس گرفتن که بیان منزلمون خواستگاری😳 و من واقعا فکر میکردم که خدا دعای صبحم رو اجابت کرده... بعد از ۳ماه عقد کردیم و من مطمئن بودم کار درستی کردم ولی روزهای سختی پیش رو داشتیم. همسرم تک پسر بودن و چون پدرشون هنوز حقوق بازنشستگی نمیگرفتن خرج خونه میدادن و مادرشون بیمار بودن و حقوق همسرم خیلی کم بود تازه باید خونه سازی و عروسی و طلا و تعدادی از وسایلم میخریدن. روزهای خیلی سخت رو با قناعت گذروندیم و بعد یکسال یک عروسی آبرومند گرفتیم و رفتیم خونه خودمون طبقه بالا خونه خانواده همسرم ساکن شدیم و تازه قسطها و قرض‌ها شروع شد و هزینه دانشگاه من هم بود. پدر شوهرم خدا رحمتشون کنه خیلی کمکمون کردن تا چکهامون رو پاس کنیم ۴ماه بعد ازدواج باردار شدم😍 خیلی خوشحال بودم و با بچه تو وجودم هر روز حرف میزدم اما ماه دوم که رفتم سونو گفتن قلبش تشکیل نشده و تو خونه بچه سقط شد.😔 من خیلی ناراحت بودم و این اتفاق روز عاشورا افتاد خیلی کنایه ها از مادر همسرم شنیدم مثل اینکه تو انقد بدجنسی که خدا تو عاشورا بچه ات رو کشت و اینکه نتونستی بعد چند ماه از زندگیت ماشین بخری و لایق پسرم نیستی و... سال بعد به قم رفتم و از خانم معصومه خواستم که از خدا برام بچه سالم و صالح بخوان و هفته بعد از مسافرت دوره ام عقب افتاد و متوجه بارداریم شدم😍استراحت بودم و خواهرم چند روزی پیشم بودن، خدا خیرشون بده 🤲 تو بارداری همسرم ماشین خوب خرید و قرضهامون رو دادیم و پسرم ۴ روز مونده بود به عاشورا به روش سزارین به دنیا اومد و من این رو هدیه امام حسین ع میدونستم. اسمشو محمد حسین گذاشتم. پسر پر انرژی بود و من واقعا بی تجربه و تنها و پدر همسر مهربانم هم از دنیا رفته بودن و من تو شهر غریب تنها و بی تجربه با آدمهایی که زخم زبون زدن کارشون بود و من هر روز افسرده تر میشدم و پسرم که گریه میکرد میزدمش😔 (و اون لجباز تر و بدتر میشد. واقعا پشیمونم از خدا میخواهم که من رو ببخشه) ۵ماه بعد از تولد محمد حسین همسرم بیکار شد و حسابی بی پول شدیم و بعد چند روز کاری پیدا کردن و روی نیسان کار میکردن و بیشتر جاها رو با نیسان می‌رفتیم و واقعا کار سختی بود و تو ماه رمضان با دهان روزه و تو تابستان مصالح ساختمان بار میزدن و خالی میکردن چون همیشه سر کار بودن ولی پولشون برکت داشت و خودم هم تو پیش دبستانی کار میکردم و پسر۲ سالمو پیش مادر همسرم میذاشتم. همون سال با فروش طلاها و فروش ماشین و.... یه خونه خوب خریدیم خدا رو شکر😍 روزهای خوب داشت از راه می‌رسید. تا اینکه سه سال بعد از تولد پسرم، با اتوبوس سه نفری رفتم قم و از حضرت معصومه خواستم از خدا برام بچه سالم و صالح بخوان. چند روز بعد برگشتن چند وقتی بود که حالت تهوع داشتم و دوره ام عقب افتاده بود. بی بی چک زدم و نتیجه دوتا خط پر رنگ بود😍 و فهمیدم تو قم هم باردار بودم. تو بارداری ماشین خریدم و همسرم کار خوب پیدا کرد خداروشکر😍 تیر ۹۸دختر نازم ملیکا خانم به دنیا اومد. چند روز بعد به دنیا اومدن دخترم برای خونه ای که خریده بودیم مستاجر اومد که خیلی خانوم خوبی بود و ما باهم خیلی دوست شدیم و از تنهایی در اومدم و بهم خیلی کمک میکرد و پسرش هم سن محمد حسین بود و از صبح تا شب باهم بودیم دخترم بخاطر تجربه و کمک دوستم خیلی آروم و مهربون بود و همیشه کمک حالم هست. وقتی ملیکا دوسالش بود از طریق یکی از دوستان با حوزه آشنا شدم و شروع به تحصیل کردم و واقعا نمرات خوبی می‌گرفتم و اساتید خوب هم در کنار تدریس آموزش زندگی بهمون میدادن، بهم پیشنهاد دادن که فرزند سوم بیارم. اول اصلا فکرشو نمی‌کردم اما بعد آشنایی با کانال دوتا کافی نیست و مشاوره و کلی تحقیق بعد از چند سال تصمیم گرفتم که فرزند سوم بیارم. با همسرم در میان گذاشتم و ایشون هم قبول کردن و پسرم آقا مرصاد که یه پسر ناز و آرومه تیر امسال به دنیا اومد و اوایل تولدش چند روز آن آی سی بودن بعد ۵ روز مرخص شدن و با خودش به زندگیمون کلی برکت آورد. البته که سختی هایی هست اما شیرینی و خوبی بیشتر از سختیه. بخاطر اشتباهاتی که سر محمد حسین داشتم اون پرخاشگر شده، از خدا میخواهم که پسرم آروم بشه. لطفاً شما هم برامون دعا کنید. بخاطر مشکلات و سختی ها فرزندانتان رو از داشتن خواهر و برادر محروم نکنید... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۳۳ من دوسه سالی هست که کانالتون رو دارم اوایل تعجب کردم از اسم کانال میگفتم چرا دوتا کافی نیست؟ یه دونشم من به زور بزرگ میکنم😅 من متولد ۷۵ هستم و سال ۹۳ در سن ۱۸ سالگی ازدواج کردم منو همسرم همدیگه رو دوست داشتیم ولی اختلافات زیادی داشتیم باهم و اصلا اون چیزی نبودن که من انتظار داشتم😅 یکسال و چند ماهی از ازدواجمون گذشته بود که من به همسرم پیشنهاد دادم برای بارداری🥴 چون که شنیده بودم ممکنه بارداری طول بکشه و من ترسیدم از اینکه نتونم بچه دار بشم، اقدام کردیم و خداروشکر خیلی زود باردار شدم، بارداری راحتی داشتم و دخترم تو ۲۳ آبان ۹۵ به دنیا اومد. بچه ای که کولیک شدید داشت و منی که هیچی از بچه داری بلد نبودم و دخترم هم گریه های شدید و ریفلاکس شدیدی داشت جوری که هیچ جوره آروم نمیشد و انواع داروهای خارجی و ایرانی رو بهش دادیم و اثر نداشت، تا هفت ماهگی گریه میکرد. بعد از هفت ماه بهتر شد. همسرم هم زیاد کمک حالم نبودن و یجوری میشه گفت منو تنها گذاشتن با بچه ی نا آروم، خلاصه دوران خیلی سختی داشتم جوری که میگفتم من دیگه بچه نمیخوام و با همسرم هم زیاد رابطه ی خوبی نداشتیم و همیشه میگفتم همین یه بچه رو هم اشتباه کردم آوردم، چون ممکنه زندگیمون به سرانجام نرسه. خیلی وضعیت مالی بدی داشتیم و هیچکس نمی دونست، من خیاطی میکردم و خرج خودم و دخترم رو درمیوردم، تا سه چهار سال پیش هم همین فکرو میکردم ولی کم کم نظرم عوض شد و کمی هم همسرم بهتر شدن، یجورایی میشه گفت خدا زندگی منو نجات داد، خودمو نجات داد و یه جورایی امام حسین دستمو گرفت و کمکم کرد، رابطه ی منو همسرم کمی بهتر شد. الانم نمیگم خیلی عالی شده چون عالی مطلقی وجود نداره الانم گاهی دعوا داریم ولی زود آشتی میکنیم. تجربیات این کانال رو هم که میخوندم میگفتم فقط انگار من تنها نبودم تو این مسیر که سختی کشیدم، همیشه هم میترسیدم که ما خرج یه بچه رو نمیتونیم بدیم باز بچه بیاریم چیکارش میکنیم🤦🏻‍♀️ و نمیفهمیدم که خدا رزق و روزی ما رو هم به برکت بچه ها میده، بالاخره گذشت تا دخترم رو کلاس اول فرستادم و اقدام به بارداری کردم و دختر دومم رو باردار شدم همسرم هم کمی بهتر شده بودن و کمک میکردن بهم، تقریبا بارداری سختی داشتم برخلاف بارداری اولم، و آخرای بارداری بهم گفتن که خونرسانی جفتم ضعیف شده و رشد بچه کمه و من چند هفته روزی دوتا هپارین میزدم و یاسمین زهرای من ۱۶ مرداد امسال طبیعی به دنیا اومد. یه دختر ریزه میزه، بگذریم که چند نفر از اطرافیان با حرفاشون ناراحتم کردن که چرا بچت اینقد کوچیکه🥲 الان دخترم نزدیک دو ماهشه و خداروشکر میکنم که این هدیه رو بهم داده، همسرم هم میگن من دوتا پسر هم میخوام😅 به برکت دخترم رزق و روزی فراوانی نصیبمون شد، جوری که چیزایی که آرزوی خریدنش رو داشتیم خریدیم و خیلی وضع زندگیمون بهتر شد و برکت اومد تو خونه مون، واقعا خدا روزی رسانه و ما آدم ها با دودوتا چهارتا خودمون رو درگیر میکنیم، جوری که یادمون میره خداوند چقدر کریمه. از خدا میخوام دخترام زینبی و فاطمی بار بیان و نور چشممون باشن، و خداوند بازم بهم فرزند سالم و صالح بده بشن سرباز امام زمان. همیشه کسانی که فرزند دار نمیشن رو هم دعا کنیم🌹 ممنون از کانال خوبتون "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سلام ممنون از کانال خوبتون. میخواستم مشاور کانال منو راهنمایی کنن.پسرم ۸ سالشه و تازگی‌ها کارهایی ک دوست داره ما براش انجام بدیم یا خودش انجام بده از طرف پسرعمش ک ازخودش کوچیکتره میگه ک مثلا فلانی گفته این کارو انجام بدیم همش تو فکرش با اونه ی جاهایی میفهمم ک دروغ میگه اگه مشکل ساز باشه بهش میگم ک فهمیدم دروغ میگه و ی جاهایی ک مربوط ب توهمات و بازی هست ب روش نمیارم. نمیدونم چ رفتاری کنم ک دروغ از سرش بیفته(البته چندباری با همسرم سر مسائلی از پشت تلفن مجبور شدیم دروغ بگیم و این بچه اینو یاد گرفته ب نظرم ) و دومی اینکه چندبار دیدم وسایل کوچیک بچه ها رو ک دوست داره یواشکی میاره با خودش و وقتی بهش میگم میگه آخه شما نمیخرید برام درصورتی ک ما هرچی بگه براش خریدیم ب جز اسباب بازی و وسایلی ک داره یا ب دردش نمیخوره. ببخشید طولانی شد ممنون میشم کمکم کنید اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
سلام علیکم خانمی که بچشون نفخ داره و تا صبح نمیخوابه باید از خوردن لبنیات به خصوص شیر پرهیز کنند و همینطور حبوبات دارو هم بدهند انشاالله که خوب میشن برای من که جواب داد اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano