eitaa logo
فصل فاصله
304 دنبال‌کننده
323 عکس
35 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
بااینکه در این‌جهان هزاران نکته ناگفته و ناشنیده و شیرین هست، بااینکه حکایتی به شیرینی عشق این قصّۀ نامکرّر دیرین نیست، من معتقدم که هیچ شهدی اینجا چون گاززدن به سیب تو شیرین نیست! @faslefaaseleh
آیینۀ آه و حسرت و غم شده‌است چیزی که در آسمان مجسّم شده‌است سنگینی بار هستی است این‌ نه زمان کز آن کمر پیر و جوان خم شده‌است! @faslefaaseleh
زن روح طبیعت است و زیبایی آن مانند نسیم‌های صحرایی آن انگار دمیده‌است از دیدۀ او خورشید و تبسّم اهورایی آن موزونی شعر جلوه در او کرده‌ست آن‌گونه که نغمه و خوش‌آوایی آن زن خواهر موسیقی و شعر است و هنر همجنس طبیعت است و زایایی آن الهام‌دهندۀ هنر نیز زن است آن‌گونه که رازورمز رعنایی آن با عشق مراعات نظیر است که هست یادآور شوروحال و شیدایی آن همجنس ظرافت و دلاویزی عشق همسنخ عطوفت است و والایی آن باید زن و شعر عاقبت برگردند روزی به طبیعت و شکوفایی آن آنجا که تصنّع است زیبایی نیست در پشت تجمّل مقوّایی آن آنجا که طبیعت است زیبایی هست چون سادگی است راز زیبایی آن از رنگ و جمال واقعی بیگانه‌ست آرایش و جلوه‌های رویایی آن زیبایی مصنوعی زن بیهوده‌ست چون شعر تصنّعیّ و گویایی آن یک شعر تصنّعی زنی هرجایی‌ست اغواگری است در خودآرایی آن @faslefaaseleh
جواد وندنوروز در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با بیان اینکه فرارسیدن زادروز محمدرضا ترکی، شاعر، نویسنده، مترجم و محقق ادبی کشورمان فرصتی برای قدردانی از خدمات فرهنگی وی است، عنوان کرد: ترکی جزو معدود اساتید دانشگاه است که علاوه بر تحقیق کلی در حوزه زبان و ادبیات فارسی، فعالیت رسانه‌ای نیز داشته است. این استاد دانشگاه تهران در سال‌های 1372 تا 1377 دبیر تحریریه فصلنامه «وقف، میراث جاودان» بود. وی با اشاره به اینکه محمدرضا ترکی سال 1341 در آبادان به دنیا آمد، افزود: وی پس از دریافت مدرک دیپلم برای ادامه تحصیل راهی تهران شد و مدرک دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران اخذ کرد. رئیس بنیاد فرهنگی مقبره‌الشعرای استاد شهریار در معرفی کتاب‌های محمدرضا ترکی به آثاری از جمله «پارسای پارسی»، «از واژه تا صدا»، «فصل فاصله»، «هنوز اول عشق است»، «خاکستر آینه» و «بغض در نواحی لبخند» اشاره کرد و گفت: این شاعر توانمند در کنار تدریس و تحقیق در دانشگاه تهران از شاعران موردپسند جوانان و عامه است که در شعرش مسائل جامعه را رصد می‌کند و دارای صلابت هنری است. استاد ترکی فردی اجتماعی و دارای شم فرهنگی قوی است که به زیبایی آدرس دقیق پرتگاه‌های مختلف را نشان می‌دهد. وی تأکید کرد: رمز دلنشینی اشعار محمدرضا ترکی بیان اعتقادات واقعی وی و تجربه‌های زیسته است. اگر درباره عشق می‌نویسد خود معنای آن را درک کرده است: از دست رفتن‌های من دست خودم نیست مگذار آن را پای من، دست خودم نیست دنیای من در دست‌هایت بود و گم شد حس می‌کنم دنیای من دست خودم نیست یک باره دیدم دست من لرزید و تب کرد دیدم که دستم، وای من! دست خودم نیست یک در میان می‌زد نمی‌دانم کجا رفت دیگر دل شیدای من دست خودم نیست از دست وقتی می‌رود گرمای دستت  سرمای جان‌فرسای من دست خودم نیست پروا مکن از دست‌های عاشق من دستان بی‌پروای من دست خودم نیست از دست تو من سر به صحرا می‌گذارم باور کن ای لیلای من! دست خودم نیست رئیس بنیاد فرهنگی مقبره‌الشعرای استاد شهریار عنوان کرد: ترکی در تمام مجموعه اشعار منتشر شده خود شامل فصل فاصله، هنوز اولِ عشق است، خاکستر آیینه، بغض در نواحی لبخند، بیا پایین و سال‌های بی‌ترانگی به زیبایی با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و شعرش زیبا و دارای فصاحت و بلاغت است. وی همچنین از خاقانی‌شناسان عالم کشورمان است که ناگفته‌هایی را درباره اشعار این شاعر بزرگ کشف و بیان کرده است. وی تاکید کرد: محمدرضا ترکی از چهره‌های ادبی پرکار کشورمان است که همچون غواصی توانمند تلاش می‌کند با شعر و آثار پژوهشی خود به فرهنگ و ادبیات کشور خدمت کند. باید قدردان امثال ترکی باشیم. ۱۷خرداد۱۴۰۲ @faslefaaseleh
محمدرضا ترکی در شصت‌ویکمین زادروز خود در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به اثر در دست انتشار خود اشاره و عنوان کرد: پیش از این دو جلد از کتاب «سرّ سخنان نغز خاقانی» را که شامل مباحثی در زمینه زندگی، شخصیت و شعر خاقانی بود در سال 1398 منتشر کرده بودم. این اثر خوشبختانه با استقبال خوب اهل فرهنگ، به‌ویژه استادان و محققان ادبیات روبه‌رو شد و نسخه‌هایش به فروش رفت. این اثر در جشنواره شعر فجر هم به عنوان کتاب سال برگزیده شد. در همان سال دوجلد بعدی این اثر آماده انتشار بود، اما ترجیح دادم انتشار بخش‌های بعدی با تامل بیشتری انجام شود. این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: از سال1389 این فرصت برایم فراهم شد که علاوه بر دو جلد منتشر نشده، دو جلد منتشرشده را هم بازنگری کنم. امروز اگر دوجلد پیشین منتشر شود، خوانندگان متوجه خواهند شد که ویراسته جدید گسترده‌تر و دقیق‌تر است. در ویرایش جدید از جلدهای اول و دوم بخش‌هایی را حذف و قسمت‌هایی را افزوده‌ام؛ به‌گونه‌ای که ویراسته جدید نه همان است که بود. امیدوارم خوانندگان هم با من همداستان باشند. ترکی با اشاره به اینکه به‌زودی دوجلد منتشرشده قبلی و دوجلد منتشرنشده را  در قالب دوجلد مفصل‌تر، هرکدام در حدود 1000 صفحه منتشر خواهد کرد، گفت: در چاپ تازه هم نکات تازه و دقیقی در زمینه شعر خاقانی، این شاعر شگفتی‌ساز، مطرح شده که چه‌بسا موجب شگفتی خوانندگان شود. وی همچنین خبر داد: اثر دیگری که با همکاری سیدمحسن حسینی وردنجانی در دست انتشار دارم، نسخه عکسی دیوان خاقانی متعلق به کتابخانه لالااسماعیل است. این نسخه کامل‌ترین و دقیق‌ترین دست‌نویس موجود از دیوان خاقانی است و انتشار این نسخه همراه با مقدمه‌ای مبسوط و نمایه‌های لازم می‌تواند تا زمان انتشار یک تصحیح منقح از دیوان خاقانی نیاز محققان را برطرف کند. بسیاری از مشکلات موجود در روایت و درک و شرح ابیات خاقانی با انتشار این نسخه از میان خواهد رفت. این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین به ارائه پیشنهاد نامگذاری اول بهمن ماه به نام "روز خاقانی" اشاره کرد و گفت: براساس تحقیقات دقیق می‌دانیم که خاقانی در روز بیست‌ویکم شوال سال 581 قمری در تبریز روی در نقاب خاک کشیده‌است. این تاریخ معادل 21 ژانویه 1186 میلادی و 21 اسفند 554 یزدگردی و 7 بهمن سال 107 جلالی مطابق با یکم بهمن‌ ماه در تقویم رسمی هجری شمسی در ایران است. ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی همین روز را به شورای فرهنگ عمومی کشور به‌عنوان روز خاقانی پیشنهاد کردیم تا به همین عنوان در تقویم کشور گنجانده شود. خوشبختانه این پیشنهاد در شورای فرهنگ عمومی مراحل تصویب را می‌گذراند و امیدواریم به‌زودی تصویب و اعلام شود. وی تأکید کرد: خاقانی شاعر بسیار بزرگی است و یکی از ارکان زبان فارسی به‌شمار می‌آید و جای آن است که تا مدعیان وی را هم مصادره نکرده‌اند، مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. اعلام روزی به نام خاقانی شروانی می‌تواند اقدامی مثبت، و البته مقدماتی، برای معرفی بیشتر این حکیم فارسی‌زبان باشد. @faslefaaseleh
گاه‌گاه حسّ‌و‌حال اندکی که دست می‌دهد پا به نردبان شوق می‌نهم روح من چندپلّه‌ای می‌رود به سمت نور روشنایی حضور گام‌های من، ولی، همیشه استوار نیستند اوج‌ها همیشه برقرار نیستند آه، غالبا" روح تازه‌قدکشیده‌ام با فریب مار غفلت و گناه از بهشت ساده‌اش هبوط می‌کند اوج‌های پست او تا حضیض رخوت زمین سقوط می‌کند دیگر از هبوط‌های ناگزیر ذلّه‌ام سال‌هاست کودکانه گرم بازی پرازملال ماروپلّه‌ام! @faslefaaseleh
شعر بالا نبرد حرمت من بود تهدید جای فرصت من قصد قربت نمودم امّا شعر گشت آیینه‌دار غربت من هرکه را شعر مرتبت افزود، کاست امّا همیشه رتبت من عاشقانه سرودم و گفتند اهل زهدِ ریا شناعت من عارفانه سرودم و خواندند سر بازارها حکایت من از عدالت اگر سخن گفتم نقض شد ناگهان عدالت من گفتم از دین و رفت زیر سوال نزد بی‌باوران دیانت من دیگران درس عشق از آن خواندند شاعری بود درس عبرت من هرکه را شعر حشمت افزوده‌ست خود نیفزود غیر نکبت من هرکه هجوی سرود بستندش بی‌محابا به ریش طیبت من! شاعری اتّهام سنگینی‌ست زین‌سبب گشته طوق لعنت من! از زلیخای شعر جز تهمت پیرهن‌پاره بود قسمت من نوبت عشق بود یک‌چندی تا که از ره رسید نوبت من خواب راحت ندارم از دستش برده از چشم خواب راحت من از شهیدان سروده‌ام که کنند مگر از مرحمت شفاعت من شعر می‌گویم و نمی‌رنجم هرکه خواهد کند ملامت من "شاعری در هجوم بدخواهان" بنویسید روی تربت من @faslefaaseleh
زنگار گرفت آینه از چشم‌به‌راهی شب آینه‌ای بود، ولی غرق سیاهی شب مثل غباری که شناور شده باشد در دامن آن ماه، غریبانه، چو ماهی شب قیرسیاهی شد و بر جادّه پاشید وقتی که رسیدیم من و تو به دوراهی ما غربت آن جادّه را آمده بودیم با بال‌وپر خستۀ یک کفتر چاهی بیهوده نشستیم و بر آن جادۀ خاموش با حسرت و تردید فکندیم نگاهی مرداب شدم در دل شنزار و فرورفت هر قطرۀ من در دل یک وحشت واهی من آن‌که به جا ماند و تو آن‌کس که شد اینجا از پیچ‌وخم جادۀ پرحادثه راهی تقدیر تو این بود؛ سفر کردن و رفتن تقدیر من این رخوت سنگین و تباهی خورشید بر آن جادۀ متروکه گذر کرد بی‌آنکه دهد بر شب جامانده گواهی... @faslefaaseleh
دیروز گرفته بود و غمبار هوا مانند غبار یک شب تار هوا امروز وزیده‌ای تو بر شهر مگر امروز بهاری است انگار هوا @faslefaaseleh