حوزه علمیه تمدن ساز
علامه #طباطبایی : امروز بايد به درد طلاب رسید؛ و آن ها را برای مبارزه با ماتراليست ها و ماديين بر ا
💎 تدریس اسفار لازم، و ترک آن در حکم کفر سلوکی است.
علامه #طباطبایی :
🔸 من وقتی از تبریز به قم آمدم و درس «أسفار» را شروع کردم، و طلاّب بر درس گرد آمدند و قریب به یکصد نفر در مجلس درس حضور پیدا میکردند؛ حضرت آیتالله #بروجردی رحمتالله علیه اوّلاً دستور دادند که شهریّۀ طلاّبی را که به درس «أسفار» میآیند قطع کنند. و بر همین اساس چون خبر آن به من رسید، من متحیّر شدم که خدایا چه کنم؟ اگر شهریّۀ طلاّب قطع شود، این افراد بدون بضاعت که از شهرهای دور آمدهاند و فقط ممرّ معاش آنها شهریّه است چه کنند؟
و اگر من بخاطر شهریّۀ طلاّب، تدریس «أسفار» را ترک کنم لطمه به سطح علمی و عقیدتی طلاّب وارد میآید!؟
من همینطور در تحیّر به سر میبردم،
تا بالاخره یک روز که بحال تحیّر بودم و در اطاق منزل از دور کرسی میخواستم برگردم چشمم به دیوان حافظ افتاد که روی کرسی اطاق بود؛
آن را برداشتم و تفأّل زدم که چه کنم؟
آیا تدریس «أسفار» را ترک کنم، یا نه؟ این غزل آمد:
من نه آن رِندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از مِی وقت گل دیوانه باشم گر کنم ...
باری، دیدم عجیب غزلی است؛
🔸 این غزل میفهماند که تدریس «أسفار» لازم، و ترک آن در حکم کفر سلوکی است.
و ثانیاً یا همان روز یا روز بعد، آقای حاج أحمد خادم خود را به منزل ما فرستادند، و بدینگونه پیغام کرده بودند: ما در زمان جوانی در حوزۀ علمیّۀ اصفهان نزد مرحوم جهانگیر خان «أسفار» میخواندیم ولی مخفیانه؛ چند نفر بودیم، و خُفیةً بدرس ایشان میرفتیم، و امّا درس «أسفار» علنی در حوزۀ رسمی به هیچ وجه صلاح نیست و باید ترک شود!
🔸 من در جواب گفتم:
به آقای بروجردی از طرف من پیغام ببرید که این درسهای متعارف و رسمی را مانند #فقه و #اصول، ما هم خواندهایم؛
و از عهدۀ تدریس و تشکیل حوزههای درسی آن برخواهیم آمد
و از دیگران کمبودی نداریم.
🔸 من که از تبریز به قم آمدهام فقط و فقط برای
تصحیح عقائد طلاّب بر اساس حقّ،
و مبارزۀ با عقائد باطلۀ مادّیّین و غیرهم.
در آن زمان که حضرت آیتالله با چند نفر خُفیةً به درس مرحوم جهانگیرخان میرفتند، طلاّب و قاطبۀ مردم بحمدالله مؤمن و دارای عقیدۀ پاک بودند؛ و نیازی به تشکیل حوزههای علنی «أسفار» نبود؛
🔸 ولی امروزه هر طلبهای که وارد دروازۀ قم میشود با چند چمدان (جامهدان) پر از شبهات و اشکالات وارد میشود!
🔸 و امروزه باید به درد طلاّب رسید؛
و آنها را برای مبارزۀ با ماتریالیستها و مادّیّین بر اساس صحیح آماده کرد،
و فلسفۀ حقّۀ اسلامیّه را بدانها آموخت؛
و ما تدریس «#اسفار» را ترک نمیکنیم.
ولی در عین حال من آیتالله را حاکم شرع میدانم؛ اگر حکم کنند بر ترک «أسفار» مسأله صورت دیگری به خود خواهد گرفت.
پس از این پیام؛ آیتالله بروجردی دیگر به هیچ وجه متعرّض ما نشدند، و ما سال های سال به تدریس فلسفه از «شفاء» و «أسفار» و غیرهما مشغول بودیم.
و هر وقت آیت الله برخوردی با ما داشتند بسیار احترام میگذاردند، و یک روز یک جلد قرآن کریم که از بهترین و صحیحترین طبعها بود بعنوان هدیّه برای ما فرستادند.
📗 بیان فوق به نقل از علامه #حسینی_طهرانی می باشد (مهرتابان، ص ۱۰۴ - ۱۰۶ )
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
http://eitaa.com/joinchat/3205103617C5d4dde0c5e
حوزه علمیه تمدن ساز
💎 #اسلام_شناس کیست؟ (لزوم جمع بین فقه و فلسفه و سیاست) ♦️ کانال فلسفه اسلامی: ✅ @feghheakbar
💎 #اسلام_شناس کیست؟
(لزوم جمع بین فقه و فلسفه و سیاست)
#امام_خمینی(ره):
#فقیه حق ندارد بگوید که من اسلام شناسم.
فقیه باید بگوید من فقه شناسم، من فقه اسلام را مىشناسم؛
آنى که از همه بهتر مىداند همان است که فقه اسلام را مىداند.
فیلسوف حق ندارد بگوید من اسلام شناسم،
این بگوید من یک قسمى از مثلًا معقولات اسلام را ادراک کردم.
آن هم که حکومت اسلامى را بررسى کرده و اطلاع پیدا کرده که وضع حکومت چه بوده او حق ندارد بگوید من اسلامشناسم،
بگو من حکومت اسلام شناسم.
ادعاى اسلامشناسى جز براى آن که همه جهات اسلام را بداند چه جورى است و همه مراتب معنویت اسلام و مادیت اسلام را بداند.
آن می تواند بگوید من اسلام شناسم.
علىبن ابیطالب اسلام شناس بود، در عملش هم آن طور بود که عملش هم اعجاز است.
📔 صحیفه نور، ج۸، ص۵۳۸
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
http://eitaa.com/joinchat/3205103617C5d4dde0c5e
حوزه علمیه تمدن ساز
از #شیخ_انصاری (ره) هر وقت مساله عقلی مشکلی سؤال میکردند، جواب میفرمودند: من وزیر داخله اسلامم و
🔴 فقها شیخ انصاری را سرمشق خود قرار دهند ...
🔴 تعجب می کنم از بعضی از فقها که هر سوالی را جواب می دهند...
🔴 مگر مجبورید ندانسته جواب دهید؟!...
🔴 از همه بدتر ورودشان (انکارشان) در مسایل عقلی است...
مرحوم آیة اللـه حاج میرزا محمّد ثقفی (صاحب تفسیر روان جاوید و نوۀ مرحوم میرزا أبوالقاسم کلانتر مقرر شیخ انصاری ):
چندی بود میخواستم نکته را تذّکر دهم میترسیدم جسارت شود تا این زمان که عنان اختیار از دست رفت و ناچار شدم از حدّ خود تجاوز نمایم و آن آنستکه علماء اعلام و فقهاء اسلام کثر اللـه أمثالهم تکلیف عوام را معلوم فرمودهاند چنانکه مرحوم سیّد در عروة الوثقی میفرماید مورد تقلید، احکام فرعیّه عملیّه است
و در اصول دین و فقه و علم نحو و صرف و لغت و موضوعات مستنبطه عرفیّه یا لغویّه و موضوعات صرفه تقلید راه ندارد.
و از این جا معلوم میشود وظیفه آن ها همان بیان أحکام شرعیّه فرعیّه است و این منصبی است که امام علیهالسّلام به آنها مرحمت فرمودهاست؛ لذا مناسب است خودشان هم از مقامشان تجاوز ننمایند؛ چون میدانند هرعلمی اهل و متخصّص و خُبره دارد و جاهل در مسئله باید به اهل ذکر آن رجوع نماید؛
خوب است در مسائل عقلیّه و ادبیّه و تاریخیّه آنچه را فن ایشان نیست وارد نشوند و اگر کسی از این قبیل مسائل سؤال نمود ارشاد به أهلش نمایند
چنانچه شنیدهام بنای مرحوم شیخ انصاری قدّس سرّه که حقّاً باید أعمالش مانند اقوالش سرمشق علمائ متأخّرین باشد بر این بوده که هر وقت مسألة عقلیّه مشکلی از ایشان سؤال مینمودند جواب میفرمودند:
«من وزیر داخلة اسلامم و حاجی سبزواری وزیر خارجه است. به ایشان مراجعه نمائید.»
و اوقاتی که بنده در قم بودم از مرحوم شیخ استاد ما علیه الرحمه سؤال نموده بودند از ممالک اروپا که کیفیّت وحی بر پیغمبر چگونه است رجوع فرمودند به اساتید معقول جوابش را بنویسند و اگر مسائل ادبی یا تاریخی سؤال میشد مذاکره شده بود که به اهل فنّش مراجعه شود،
البته شأن فقیه نیست که همه چیز را بداند ولی باید بداند که سؤال از هر مسأله باید از اهل ذکرش بشود، اگر خود را اهل ذکر آن مسأله نمیداند ارشاد به أهلش فرماید.
بنده تعجّب میکنم از بعضی آقایان که هر چه هر که از آنها سؤال میکند جواب میدهند!
مگر مجبورید ندانسته جواب بگوئید؟!
شما میدانید طبیب نیستید، چرا معالجه میفرمائید؟! بلکه آن بیچاره دوای شما را خورد و مُرد با آنکه میگوئید طبیب ضامن است اگر چه حاذق باشد. مگر نمیدانید اهل شعر نیستید، چرا شعر میگوئید تا به ضرورت دچار شوید و معنی میکنید تا در نزد ادبا و اهل معنی موهون شوید؟! با آنکه میدانید به مقدّمات اجتهاد کسی ادیب نمیشود.
و از همه بدتر ورود در مسائل عقلیّه است، چون سرزمینی است که ایمان فلک رفته بباد؛ اگر خواسته باشید بر طبق اخبار جواب بفرمائید، ظواهر ادله در این باب شاید اختلافش بیش از اخبار فروع باشد و تا شخص احاطه به آن ها نداشته باشد و علاج تعارضش را نکرده باشد و وجه جمع میان آنها را نیافته باشد و با عقل صریح مطابقه ننموده باشد نمیتواند جواب بگوید؛ علاوه بر آنکه حجّیّت آنها معلوم نیست. و اگر خواسته باشید بر طبق قواعد عقلیه جواب بگوئید، وا حسرتا؛ علاوه بر استعداد و عقل کامل یک عمر زحمت و مجاهدت میخواهد تا اگر خداوند از این علم نصیبی برای او مقدر فرموده باشد به او واصل شود. لذا کمتر فقیهی است که در این رشته وارد شده باشد و سلامت خارج شده باشد.
📚 تفسیر روان جاوید، ج۱، ص ۱۱۱-۱۱۳
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
http://eitaa.com/joinchat/3205103617C5d4dde0c5e
حوزه علمیه تمدن ساز
🔴 فقها شیخ انصاری را سرمشق خود قرار دهند ... 🔴 تعجب می کنم از بعضی از فقها که هر سوالی را جواب می ده
.
◼️ جا دارد که این نوشته بر سردر مسجد اعظم نوشته شود... و استاد و شاگرد آن را بخوانند و در سطر سطر آن تامل کنند...
⭕️ دوستان نشر حداکثری به حوزویان فراموش نشود.
کانالی متفاوت برای آشنایی با دیدگاه اجتماعی رهبران انقلاب در مسائل علوم انسانی اسلامی و علوم عقلی
__
هدف ما آشنایی هدفمند با مردان اندیشه این #انقلاب است ؛
• امام خامنه ای
• امام خمینی
• علامه طباطبایی
• شهید مطهری
• شهید بهشتی
__
🔴برای عضویت لینک زیر را فشار دهید.
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
حوزه علمیه تمدن ساز
بیان ناب استاد #فنایی_اشکوری در ضرورت و لزوم پرداختن حوزه ها به فلسفه و علوم عقلی ♦️ کانال فلسفه اس
💎 اهمیت علوم عقلی و کاربرد آن در سایر علوم حوزوی تا چه حد هست؟
🔴 پاسخ استاد #فنایی_اشکوری (استاد مسلّم فلسفه و عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی) :
🔶 مهمترین بعد دین عقاید دین است.
در حوزۀ عقاید به ویژه در اصول دین تقلید راه ندارد.
عقاید دین در علوم عقلی بررسی می شوند، نه در فقه به معنای خاص آن که امروز رایج است.
علم شریف #فقه از کتاب طهارت تا دیات عهده دار بیان وظیفۀ شرعی مکلف است، نه خدا شناسی و انسان شناسی و معاد شناسی.
🔶 عقاید در قرآن و سنت بیان شده است، اما همانطور که فقه عهده دار تبیین و اجتهاد در حوزۀ احکام است، کلام و حکمت الاهی هم عهده دار تبیین و اثبات عقاید دینی و شرح و تفسیر اجتهادی معارف اعتقادی و تثبیت بنیان های نظری آن است.
همچنین پاسخ به شبهات عقلی در حوزۀ عقاید در قلمرو علوم عقلی است، نه در قلمرو فقه.
🔶 اگر کسی با شبهات در زمینه عقاید آشنا باشد می داند که این شبهات بی شمار است و روز به روز در حال توسعه است.
اگر عالمان علوم عقلی برای پاسخ به این شبهات اقدام نکنند و مؤسساتی در این زمینه فعالیت نکنند، شک و تردید در زمینه باورهای دینی روز به روز توسعه می یابد و بسیاری از ایمان ها متلزلزل می گردد.
🔶 در دهه های قبل دیدیم که مارکسیسم وارد ایران و برخی کشور های اسلامی شد و چگونه جمع بسیاری از جوانان و تحصیل کردگان و روشنفکران مسلمان را جذب و از دین خارج کرد.
🔶 چه کسانی در مقابل این جریان ایستادند و از کیان اندیشۀ دینی دفاع کردند؟ غیر از امثال علامه #طباطبایی و #مطهری که سرآمدان علوم عقلی بودند؟
🔶 شبهه های مارکسیست ها درباره واجبات و محرمات و طهارت و شکیات نبود، بلکه درباب مسائلی همچون خدا و عالم ماورای طبیعت و حیات پس از مرگ بود.
🔶 عجیب است که مخالفان علوم عقلی با فلسفه های مادی و ماتریالیستی و ضد دینی که در دانشگاه های دنیا از جمله در دانشگاه های کشور های اسلامی رایج است هیچ مخالفتی ابراز نمی کنند و فلاسفۀ مادی را مورد حمله قرار نمی دهند؛ بلکه با فلسفۀ اسلامی و حکیمان مسلمان که در صددد تحکیم بنیان های عقیدتی دین و پاسخ دادن به شبهات ضد دینی هستند مخالفت می کنند و درس و تحقیق دربارۀ آن را تحریم می کنند.
اگر نظر آنها عملی شود راه برای فلسفه های مادی هموار می شود و آن که در این میدان بازنده خواهد بود تفکر دینی است.
🔶 مخالفت با پرداختن حوزه های علمیه به علوم عقلی خالی کردن میدان برای ورود و نفوذ افکار مادی و ضد دینی است.
🔶 با فقه نمی توان با فلسفه های مادی مقابله کرد. این سخن به معنای ضعف فقه نیست، بلکه رسالت فقه چیز دیگری است و موضوعش متفاوت با این موضوعات است. آنچه در اینجا نیاز داریم فلسفه و کلام است که روش آن عقلی و نقلی است و در بخش عقلی آن از فلسفه استفاده می کند.
🍃 کانال استاد در سروش:
https://sapp.ir/dreshkevari
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
http://eitaa.com/joinchat/3205103617C5d4dde0c5e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبرمعظم انقلاب:
🔶توجه حوزه ها به علوم عقلی و فلسفه خیلی مهم است!
🔶برخی از آقایان به ترویج فلسفه و عرفان در قم اشکال می کردند، من در جواب گفتم ...
🍃 ۳ اردیبهشت۹۷
♦️حوزه و فلسفه
✅ @feghheakbar
💎 مزایای استفاده از جلسات صوتی (نرم افزار و سی دی)
استاد عبدالرسول #عبودیت:
امروز اشخاص میتوانند با استفاده از امکانات سختافزاری و نرمافزاری عصر حاضر، در هر مکان و زمانی از محضر هر استادی بهره گیرند.
با وجود چنین امکاناتی، میتوان از راه لوحهای فشرده بهترین درسها را از بهترین استادانی گرفت که چه بسا دیگر درس مورد نظر را تدریس نمیکنند.
در این صورت اگر شیوه درس دادن استاد مورد پسند نبود، میتوان بدون رودربایستی و تعهد اخلاقی، سراغ استاد دیگری رفت.
حسن همراهی مجازی با استاد، استفاده از وقت هایی است که در حوزه از بین میرود.
حدود دو سوم از سال -پنج شنبهها، جمعهها، وفیات، اعیاد، روزهای بین ایام تعطیل، ماه رمضان، پانزده روز از محرم، پانزده روز از صفر، عید نوروز، تابستان - #حوزه_علمیه تعطیل است
و حدود ۱۲۵ روز درس خوانده میشود.
اگر شخص، جمعهها را به فعالیت غیر درسی اختصاص دهد که ضروری هم است و حدود ۲۰ روز از سال را برای مسافرت، خالی از درس بگذارد،
۲۹۰ روز باقیمانده را میتواند از طریق سیدی، بدون حضور استاد و هم مباحثه درس بخواند
و اگر روزی یک درس بخواند، در یک سال، به اندازه حجم درسی بیشتر از دو سال و نیم تدریس رسمی حوزه را بدون احساس خستگی و فشار خواهد خواند.
اگر وقت هایی که در ترافیک فعلی تلف میشود، دیر آمدن استاد، گپ زدن قبل و بعد از کلاس و گرفتاریهای مالی طلبه که ممکن است هجرت از زادگاهش را با مشکل مواجه سازد نیز در نظرگرفته شود، بهتر بودن روش مجازی بر حضور فیزیکی نزد استاد روشنتر میشود.
البته حضور نزد استاد صاحب نفس که اخلاقاً مهذب باشد، مانند مرحوم #امام_خمینی رحمةالله علیه ، علامه #طباطبایی رحمةالله علیه، حضرت آیت الله #بهجت رحمةالله علیه مؤثر و پربرکت است ولی الان چنین استادانی یا نیستند و یا کمتر در دسترس هستند.
☘ فرازی از #سیرمطالعاتی استاد عبودیت ( عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره و از اساتید فلسفه دانشگاه تهران)
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
✅ @feghheakbar
#ردمخالفان
🔴 بررسى دو روایت
مخالفان و معارضان فلسفه دو روایت را دست اويز قرار داده اند در مخالفت با فلسفه
ايت الله #اعرافى در کتاب بررسی فقهی فلسفه ورزى و فلسفه اموزى.
و استاد مظفری در کتاب ارزشمند بنيان مرصوص ( که کتاب سال شناخته شده)
به صورت مفصل به بررسى سندی و دلالى اين دو روایت پرداخته اند
و در پايان ضعف سندى و دلالى ان را نتیجه گرفته اند.
📘 بررسی فقهی فلسفه ورزى و فلسفه اموزى,
صفحات ۱۲۶ تا ۱۳۴
( ۸ صفحه ) #فقه
📘 بنيان مرصوص,
صفحات ۷۱ تا ۸۳
( ۱۳ صفحه )
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
✅ @feghheakbar
👇👇👇👇👇 👇👇👇👇👇
#ردمخالفان
💎 در آثار مخالفین فلسفه تنها دو #روایت ذکر شده است.
( مظفری، بنیان مرصوص، ص ۷۱)
⭕️ روایت نخست:
قال الصادق علیهالسلام:
فتباًّ و خیبةً و تعساً لمنتجلی الفلاسفة کیف عمیت قلوبهم عن هذه الخلقة العجیبة حتی انکروا التدبیر و العمد فیها …
نفرین و ناامیدی و ناکامی باد بر مدعیان فلسفه! چگونه قلبهای ایشان از دیدن این آفرینش عجیب کور است تا آنجا که تدبیر در آن را انکار میکنند! ( بحار الانوار،ج ۳، ص ۷۵ و ج۶۱، ص ۳۲۷- نقل و ترجمه از بنیان مرصوص،ص ۷۴)
⭕️ روایت دوم:
نقلا عن السید المرتضى ابن الداعی الحسینی الرازی ، بإسناده عن الشیخ المفید ، عن أحمد بن محمد بن الحسن بن الولید ، عن أبیه محمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن محمد بن عبد الله ، عن محمد بن عبد الجبار ، عن الإمام الحسن العسکری ( علیه السلام ) ، أنه قال لأبی هاشم الجعفری :
” یا أبا هاشم ، سیأتی زمان على الناس وجوههم ضاحکة مستبشرة، وقلوبهم مظلمة متکدرة، السنة فیهم بدعة، والبدعة فیهم سنة، المؤمن بینهم محقر، والفاسق بینهم موقر، أمراؤهم جاهلون جائرون، وعلماؤهم فی أبواب الظلمة سائرون، أغنیاؤهم یسرقون زاد الفقراء، وأصاغرهم یتقدمون على الکبراء، وکل جاهل عندهم خبیر، وکل محیل عندهم فقیر، لا یمیزون بین المخلص والمرتاب، لا یعرفون الضأن من الذئاب، علماؤهم شرار خلق الله على وجه الأرض، لأنهم یمیلون إلى الفلسفة والتصوف، وأیم الله إنهم من أهل العدول والتحرف، یبالغون فی حب مخالفینا، ویضلون شیعتنا وموالینا، إن نالوا منصبا لم یشبعوا عن الرشاء، وإن خذلوا عبدوا الله على الریاء، ألا إنهم قطاع طریق المؤمنین، والدعاة إلى نحلة الملحدین، فمن أدرکهم فلیحذرهم، ولیصن دینه وإیمانه، ثم قال : یا أبا هاشم هذا ما حدثنی أبی ، عن آبائه جعفر بن محمد ( علیهم السلام )، وهو من أسرارنا، فاکمته إلا عن أهله ”
ای اباهاشم! زمانی میآید که روی مردم خندان و شادمان است و دلهایشان تاریک و گرفته، سنت در نزدشان بدعت است و بدعت سنت، مؤمن در میانشان کوچک است و فاسق محترم، فرمانروایانشان نادان و ستمگرند و دانشمندان در گمراهیاند، بینیازان راهزن توشهی بینیازاناند، کوچکان بر بزرگان پیشی میگیرند و هر نادانی را آگاه میدانند و هر چارهجوئی را بیچیز میشمرند، میان مخلص و ریاگر تفاوتی نمینهند، گرگ را از میش نمیشناسند، علماء آنان بدترین آفریدههای خدا روی زمین هستند؛ زیرا به فلسفه و تصوف گرایش دارند، به خدا سوگند، اینان رویگردان از دین خدا و اهل تحریفاند، در محبت مخالفین ما بزرگنمائی میکنند و پیروان و دوستان ما را گمراه میکنند، اگر به مقامی رسند گرسنهی رشوهاند و اگر خوار شوند ریاکارانه بندگی خدا را میکنند، همانا ایشان راهزنان مؤمنین هستند و دعوتکنندگان به شیوهی ملحدین، هر کس آنان را درک کرد از ایشان دوری گزیند و دین و ایمانش را نگه دارد. ای ابوهاشم! این آنچه بود که پدرم از پدرانش از جعفر ابن محمد برایم روایت کردو این از اسرار ماست، پس آن را کتمان کن.
🔴 بررسی روایت نخست
🔸 ۱. منتحلی الفلسفه با فلاسفه متفاوت است. منتحل به معنای مدعی است ومنظور از منتحلی الفلسفه مدعیان فلسفه و فیلسوفنماها است. .
در روایت نخست آنچه مورد ذم و نفرین قرار گرفته است، مدعیان فلسفه است نه فیلسوفان و فلسفه.
🔸 ۲. در این روایت فیلسوفنمایان زندیق که تدبیر در عالم و مدبر آن را انکار میکنند نکوهش شدهاند.
شاهد این سخن عبارت پایانی روایت است. در این عبارت مدعای فیلسوفنمایان – نفی تدبیر در آفرینش- را بیان میکند، این مدعا با مدعای بسیاری از فلاسفه ناسازگار است.
فلاسفه ی الهی همه تدبیر در آفرینش را پذیرفتهاند.
این سخن نمیتواند ناظر به فلاسفه وحکما باشد.
🔸 ۳. در همین روایت از #ارسطو که اتفاقی بودن عالم را رد میکند تمجید شده است.
اینها را دلیل گرفتهاند بر آنکه در عالم آفرینش تعمّد و تقدیر و اندازهگیری صحیح به کار نرفته است بلکه صِدْفَةً و برحسب اتّفاق پدیدار شده است.
ارسطاطالیس ردّ گفتارشان را نموده است به این که: آنچه صِدْفَةً و برحسب اتّفاق واقع میشود آن چیزهائی است که یک بار در خارج از متعارف صورت میگیرد به جهت عللی که بر طبیعت وارد میشود و آن را از مسیر طبیعی خود و از مجرای عادی خود برمیگرداند، و به منزلۀ امور طبیعیّهای نیست که بر شکل واحدی پیوسته و به طور دائم جریان پیاپی داشته باشد. («بحارالانوار» طبع حروفی ج ۳ ص ۱۴۹٫) به نقل از امام شناسی مرحوم سید محمدحسین #حسینی_طهرانی ج ۱۸
♦️ فلسفه اسلامی:
✅ @feghheakbar
#ردمخالفان
🔴 بررسی روایت دوم
🔸 ۱. این روایت نیز بر فرض پذیرش صحت آن، ناظر به فلسفه و #عرفان نیست، بلکه در مذمت کسانی است که از فلسفه و عرفان پلی برای رسیدن به مطامع دنیوی میسازند.
عبارات بعدی که وصف این عالمان است شاهد این مدعاست. ریاکاری و رشوهپذیری و میل به مخالفین اهل بیت و …
🔸 ۲. در برخی روایات از #فقها و #متکلمین انتقاد شده است، این روایات را نمیتوان بر نفی فقه و کلام تفسیر کرد.
سیأتی علی امتی زمان لایبقی من القرآن الا رسمه و من القرآن الا اسمه، یسمون به و هم ابعد الناس منه، مساجدهم عامرة وهی خراب من الهدی، فقهاء ذلک الزمان شر فقهاء تحت ظل السماء، منهم خرجت الفتنة والیهم تعود.
روزگاری بر امت من خواهید رسید که جز نگارش قرآن از آن چیزی باقی نیست و جز نام اسلام از آن نمانده است، مسلمان نامیده میشوند ولی دورترین مردم از اسلاماند، مسجدهایشان آباد است اما از بنای هدایت ویران است، فقیهان آن زمان بدترین فقهای زیر آسماناند، فتنهها از ایشان برمیخیزد و به ایشان برمیگردد. (بحارالانوار، ج۲،ص ۱۰۹)
🔸 ۳. #آیات و #روایات پر است از انبوه مطالب فلسفی در موضوعاتی
از قبیل #توحید، اسماء و صفات الهی، #معاد، #قضاء_و_قدر، #نفس و #روح و..
آیا باوجود این حجم عظیم از معارف
فلسفی که معصومان به مخاطبانشان القا نمودهاند، امکان دارد روایتی از آن حضرات صادر شود و مسلمانان را از فهم اجتهادی و نه تعبدی، بازدارد؟
ما یا باید بپذیریم که به پذیرش تعبدی و ظنی روایات مأموریم یا به حکم عقل ونقل، فهم یقینی معارف را در صورت امکان لازم بدانیم، و فلسفه مگر چیزی جز بحث آزاد برای فهم حقایق است. ( مظفری، بنیان مرصوص، ص ۸۰)
🔸🍀 ۴. علامه #طباطبایی در پرسشی به بررسی این روایات میپردازد:
پرسش:
روایاتی که در خصوص ذم اهل فلسفه به ویزه در دوره آخرالزمان وارد شده – چنانکه در کتب حدیثی از قبیل بحارالانوار و حدیقة الشیعه مسطور است – متوجه چه کسانی می شود و منظور از این احادیث چیست؟
پاسخ:
دو، سه روایتی که در بعضی از کتب در ذم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده،
بر تقدیر صحت (⭕️ با این عبارت علامه طباطبایی ضعف سندی این روایات را اعلام می کند. همان طور که آیت الله #اعرافی در کتاب بررسی فقهی فلسفه ورزی و فلسفه آموزی، علاوه بر عدم دلالت این دو روایت، ضعف سندی ان ها را نیز اثبات می کند ⭕️ )،
متضمن ذم اهل فلسفه است نه خود فلسفه؛
چنان که روایاتی نیز در ذم فقهای آخرالزمان وارد شده و متضمن ذم فقها است نه فقه اسلامی
و همچنین روایاتی نیز در ذم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده:
«لایبقی من الاسلام الا اسمه و لا من القرآن الا رسمه»
و متوجه ذم خود اسلام و خود قرآن نیست.
و اگر این روایتها که خبر واحد ظنی می باشند در خود فلسفه بود و مسائل فلسفی (چنان که در جواب سؤال دوم گذشت) مضمونا همان مسائلی است که در کتاب و سنت وارد شده، این قدح عینا قدح در کتاب و سنت بود که این مسائل را با استدلال آزاد بدون تعبید و تسلیم مشتمل شده است.
اصولا چگونه متصور است که یک خبر ظنی در برابر #برهان قطعی یقینی قد علم کرده و ابطالش کند؟!
(اسلام و انسان معاصر، صفحه ۹۴-۸۹)
♦️ فلسفه اسلامی:
✅ @feghheakbar
👆👆👆
🌴 ۳ پست بالا را مطالعه فرمایید
و یک بار برای همیشه به پاسخ شبهه ی تکراری فوق نائل شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فلسفه_های_مضاف
روایت #رهبرمعظم انقلاب از کتابی درباره "تاثیر فلسفه در فوتبال" در بازدید از نمایشگاه کتاب
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
✅ @feghheakbar
💎 من با فلسفه آیه 《لوکان فیهما...》 و روایت 《هو داخل فی الاشیاء...》 را فهمیدم. شما چی...؟ فهمیدید...؟
⭕️ ( خاطره ای خواندنی از استاد فیاضی با مخالف فلسفه و عرفان ! )
آیت الله #فیاضی :
یک وقت آقایی که مخالف فلسفه بود و بیشتر کارهای قرآنی و حدیثی انجام می داد، به من گفت:
شما با فلسفه چه فهمیدی که من با کتاب و سنّت آن را نفهمیدم؟
گفتم: خود کتاب و سنّت را؛
بعد گفتم این آیه مبارکه «لوکان فیهما الهه الا الله لفسدتا» را شما یک تقریری بفرمایید که اشکال به آن وارد نباشد. زیرا شکی نیست که این برهان است و بر توحید خداوند برهان اقامه می کند؛ از سوی مفسران بیش از بیست تقریر شده است که بیشتر آنها اشکال دارد! حتی کار به جایی رسیده که مثل مرحوم آقا جمال خوانساری که استاد ما گاهی از ایشان به عقل حادیعشر تعبیر می کرد، می گوید اصلاً این بیان، خطابی است؛ اصلاً این بیان برهانی نیست و این بیان برای خاموش کردن و قانع کردن است؛ ولی آیا واقعاً همینطور است؟
یا اینکه واقعاً این آیه یک بیان خطابی، برای اهل خطابهاست ولی بیان برهانی است برای اهل تعقل و برهان؟
سؤال این است که حالا این آیه برای اهل برهان چگونه باید تقریر شود؟
امیرمؤمنان فرمودند: «داخلٌ فی الاشیاء لا بالمُمازجه»این که خدا در همه چیز است ولی با هیچ چیز ممزوج نیست را من به کمک فلسفه فهمیده ام
و می توانم این حقیقت را تبیین علمی کنم که واقعاً خدا در همه چیز هست؛
بعد پرسیدم آیا شما این را فهمیدی؟
خدا در همه چیز است یعنی چی؟
چیزی نگفت.
نتیجه فلسفه این شده است که من این کلام امیرمؤمنان را می فهمم.
پس ما فلسفه را می خواهیم برای فهم خود کتاب و سنّت.
همانگونه که شما در فقه به اصول نیاز دارید، در فهم روایات معارفی هم به اصول نیاز دارید، هم به همه چیزهایی که فقیه به آنها نیاز دارد و هم به فلسفه نیاز دارید که فلسفه بیاید تا ملازمات و لوازم را تفهیم کند و فهم آن را برای انسان میسر کند.
روایات دقیق معارف که با لغت و ادبیات حل نمی شود! با فقه و اصول که حل نمی شود!
♦️ کانال فلسفه اسلامی:
✅ @feghheakbar