eitaa logo
فِي الحِکمَة
954 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
💠جايگاه سلام اللّه به بيان عرفاني: 🔸 سلام الله علیها است: اگر شیعه خلّص امیرالمومنین علیه السلام بخواهد به مقام منیع واصل شود و اتحاد وجودی با حضراتشان حاصل نماید بایستی از این ورود نماید. با اینکه شیعه مخلص علی علیه السلام دارای مرتبه ای است که هنگامه تجلی[اين مرتبه]بر جبل طور موسویه،در حد طاقت حضرت موسی صلوات الله علیه و علی نبینا نبود؛ولیکن[شيعه مخلص]برای وصول به حریم ولایت،به شفاعت سلام الله علیها محتاج است.و به همین جهت است که شهر قم،حرم اهل بیت تلقی شده است و حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: (تدخل بشفاعتها شیعتی الجنه باجمعهم). در جنت،تمامی شیعیان برای وصول به حریم ولایت،محتاج شفاعت سلام الله علیها هستند.زیرا کأنّه ایشان تالی تلو اهل بیت عصمت و طهارت است. "هی عرش الابرار و فرش ائمه الاطهار" سلام الله علیها،جمع اطوار و مراتب وجودی انبیاء است.فلذا در زیارت نامه ایشان(که به انشاء حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است)به جملگی انبیاء اولو العزم در مرآت وجودی حضرتش سلام داده می شود. البته این سلام ها بر جمله مومنین و مومنات صادق است.ولیکن به حمل رقیقت.بدین بیان که مومنین و مومنات، رقیقه وجودی انبیاء محسوب میشوند ولیکن برای ایشان به حمل حقیقت است،زیرا ایشان حقیقت انبیاست؛و انبیاء رقیقه وجودی ایشان اند الّا خاتم الانبیاء صلوات الله علیه. ! ( زيد عزه) 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir
🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🌸🌺🌸🌺🌸 🌸🌺🌸🌺 🌸🌺🌸 🌸🌺 🌸 💠صلوات بر : 🔸بسم اللّه الرحمن الرحيم. صلوات اللّه و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه من الارض و السمائه علي سرّ الالهي و الرّائي للحقائق كما هي،النور اللاهوتي و الانسان الجبروتي و الاصل الملكوتي و العالِم الناسوتي،مصداق العلم المطلق و الشاهد الغيبي المحقق،روح الارواح،حيوة الاشباح،هندسة المَوجود،التيّار في النشآت الوجود،كهف النفوس القدسيه،غوث الاقطاب الإنسيه،الحجة القاطعة الرّبانيه،محقق الحقائق الامكانيه،ازل الابديات و ابد الازليات،الكنز الغيبي و الكتاب اللاريبي،قرآن المجملات الاحديه،فرقان المفصلات الواحديه،ام الوَري،بدر الدّجي،عليّ بن موسي الرّضا،عليه و علي آبائه الصلوة و السلام. ع 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔰أقول: 1⃣مقام و مرتبه ي شيعه ي مخلَص مولي امير الملت و الدين مقام است،و اين مقام مخصوص امت محمدي(ص) است که ((...و خرّ موسي صقعا...)) اشاره به عدم قابليت دارد،چه اينکه بين عطاياي الهي و قوابل مناسبت است. 2⃣جمع غير از مجموع است،اولي ناظر به اندماج و دومي ناظر به اندراج است؛جمع زبده و عصاره است. 3⃣براي انبياء و اولياء عليهم السلام مراتبي است.حقيقت غير مجعوله هر يک و عين ثابت و اسم حاکم بر هر است که متعلق اراده ي الهي واقع ميشود،قوله تعالي:((اللّه اعلم حيث يجعل رسالته)) متعلق علم الهي و حيثيت،ناگزير از ثبوت هست،و اسماء را مراتبي است ، لذا و هم مراتبي دارند: 1)محدّث:آنکه به او خبر ميرسد و الهام ميگيرد. 2)نبيّ:آنکه به او خبر ميرسد و الهام ميگيرد و مامور به رساندن است و ممکن است صاحب کتاب نباشد. 3)رسول:آنکه خبر ميگيرد و بايد خبر را برساند و صاحب کتاب نيز هست. 4)اولوالعزم:تکليفي سنگين تر از رسول دارد که امام است. 5)ختم:عصاره ي همه ي آنچه گفته شد. فرمود حضرتش(س)نه رقيقه بلکه حقيقت تمام انبياء است،الا خاتمهم(ص). پس به استمداد اين سياهه نيک بنگر جايگاه والايش را که فرمود:(). 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔸انحصار مقامات در ده مقام به جهت آن است كه سير انسان به سوى حقّ[هر چند با استعانت از ظاهر]با باطن انجام می گیرد و مراتب باطن ها[به حسب وجود شش و به حسب سلوک چهارتاست که جمعا]ده تاست پس مقامات نیز[به حسب طی باطن ها]ده تا خواهند بود: 🔸مراتب غيوب باطن به حسب وجود: 1⃣غيب قوا. 2⃣غيب نفس. 3⃣غيب قلب. 4⃣غيب عقل. 5⃣غيب روح. 6⃣غيب الغيوب كه غيب ذات احديت است. 🔸غیب به حسب سلوک(غیب سلوکی) چهار تاست: 1⃣نفس لوّامه. 2⃣نفس مطمئنه (این دو قبل از مقام قلب است). 3⃣سرّ (قبل از مقام روح). 4⃣خفی (قبل از غیب الغیوب). 🔸به ترتیب چنین می شود: 1)غیب قوا.(وجودي) 2) غیب نفس.(وجودي) 3) غیب نفس لوّامه.(سلوکي) 4) غیب نفس مطمئنه.(سلوکي) 5) غیب قلب.(وجودي) 6) غیب عقل.(وجودي) 7) غیب سرّ.(سلوکي) 8) غیب روح.(وجودي) 9) غیب خفی.(سلوکي) 10) غیب الغیوب.(وجودي) 🔸غیب وجودی غیبی است که در عالم وجود هست چه سلوکی داشته باشیم یا نداشته باشیم.و غیب سلوکی غیبی است که در سلوک و به حسب سير و ترقّى حاصل مىشود.که براى نفس پایین تر از مقام قلب دو مرتبه است به نام «لوامّه» و «مطمئنّه» و براى قلب بالاتر از مقام عقل و پایین تر از مقام روح مرتبهاى است که آن سرّ نامیده مىشود و هنگام ترقي قلب به مقام روح در تجرد و صفا (مقام سرّ) حاصل می شود و براى روح در هنگام ترقی اش به مقام وحدت مرتبهاى است که «خفىّ»نامیده می شود. 📚ترجمه وشرح منازل السائرین،نیکنام عربشاهي،ص32. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
com.parsiblog.erfan2.fl.apk
3.21M
⭕️نرم افزار ترجمه شرح عبدالرزاق قاساني بر کتاب . 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠قسمتهايي از يک مقاله درباره در احکام عمليّه(فقه اصغر) و اصول علميه(فقه اکبر): 🔸پس از غيبت کبري،مرجع عباد، نصوص شريف ميباشد.بطور کلي اين گنجينه ارزشمند يعني نصوص شريف دو قسم هستند که يک قسم از آنها خاصيت عملي دارند و مربوط به ساحت عمل هستند و قسم اعظم ديگر خاصيت علمي دارند و مربوط به ساحت علم و نظر هستند.براي استفاده ي علمي و صحيح از نصوص(اعم از نصوص علمي و عملي)نياز به ابزار و علومي داريم تا بوسيله آنها بتوانيم استنباط کنيم مطالب علمي را از نصوصي که خاصيت علمي دارند و مطالب عملي را از نصوصي که خاصيت عملي دارند، و برخورد خشک چه در نصوصي که خاصيت علمي دارند و چه در نصوصي که خاصيت عملي دارند، مطلقا هيچ توجيهي نزد هيچ عاقلي ندارد.لذا هم نصوصي که خاصيت عملي دارند نياز به واکاوي دارند و هم نصوصي که خاصيت علمي دارند. 🔸بديهي است پس از پذيرش نياز به عقل و اجتهاد براي استفاده صحيح از نصوص(اعم از نصوصي که ناظر به ساحت علمي و عملي هستند)،بعنوان يک اصل عقلي و کلي نميتوان اين اصل را تنها تخصيص به نصوصي داد که ناظر به عمل عباد هستند و با قسمت عمده و اعظم نصوص که خاصيت علمي دارند و ناظر به ساحت علم و نظر هستند برخورد اخباري کرد زيرا تخصيص در قواعد عقلي،عقلا مجاز نيست. پس همانطور که در ساحت عملي دين نياز به ابزاري هست که بتوان بواسطه ي آن ابزار استنباط کرد اصول عمليه عباد را از نصوصي که خاصيت عملي دارند،همينطور در ساحت علمي نياز به ابزاري هست که بتوان بوسيله آن ابزار استنباط کرد اصول علميه را از نصوصي که خاصيت علمي دارند.با تفکيک و تباين علوم مختلف بر حسب موضوعات آنها ميابيم، عمده ابزاري که براي استنباط موقف عملي عباد به آنها نياز است،علوم شريف فقه و اصول فقه ميباشد،و عمده ابزاري که براي استنباط اصول علمي نياز به آنها است،علوم اشرف فلسفه و عرفان نظري ميباشد.زيرا متعلق علم فقه اعمال ارادي عباد است و موضوع علم فلسفه و عرفان،وجود که متن قرآن تکوين است. 🔸پس عقلا نميتوان براي يافتن اصول علمي به فقه بسنده و به فقيه،بما هو فقيه في النصوص العملي رجوع کرد،همانطور که نميتوان براي استنباط اصول عملي سراغ فلسفه و عرفان رفت. و منطقا ساحت کار فقيه در نصوص عملي و فقيه در نصوص علمي، غير هم است. همانطور که ساحت کار نجار بما هو نجار غير از ساحت کار بقال بما هو بقال است،و هر يک تخصصي مخصوص به خود را دارند. 🔸متاسفانه جريان حوزوي امروز فقط به بخشي کوچک از نصوص که البته اهميتي عظيم دارد با رويکرد اجتهادي ميپردازند و با بخش ديگر نصوص که اهميتي اعظم دارد،برخورد اخباري محض و نه اجتهادي ميکنند(به اين معني که نصوص علمي بوسيله ابزار مربوطه که فلسفه و عرفان باشد مورد واکاوي دقيق و نظر اجتهادي قرار نميگرند)و اين بزرگنمايي بخشي از دين و رها کردن بخش اعظم موجب شده تا چهره اي کاريکاتوري از دين به جامعه و جهان القا شود! 📋نکته: در نهايت،اين نظام ارزشي اسلام و اصول عمليه است که راه صحيح را به جامعه مينماياند لکن بايد توجه داشت که بناي نظام ارزشي دين اسلام بر نظام بينشي است لذا نياز به هر دو مسجل است. 📋نکته: حقيقت قرآن تکوين و قرآن تدوين وحدت دارد.و اين دو تنها از حيث نحوه ظهورشان در مجالي غير هم هستند. 📋نکته: اين نوشتار با تصرف و ويرايش نگارنده ي مقاله در کانال قرار گرفته و شايد ادامه اش هم بارگذاري شود. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔸کم فهمي ميرزا مهدي اصفهاني،علت مخالفت وي و راه اندازي مکتب تفکيک عليه اهل معرفت است،و کم فهمي امري مشترک بين تمام مخالفين فلسفه و عرفان است. به نقل از استاد آيت اللّه سيد جمال الدين گلپايگاني ره. 🆔 @felhekmat
💠 بعدد انفاس الخلايق/اين کثرت به اقتضاي است: به تکثر امزجه و نفوس،مشربها و طرق الي اللّه هم متکثر ميشوند.و هريک از طرق در منتهي شدن به رب،مستقيم هستند؛نه اينکه هر راهي مستقيم باشد.زيرا اولا اگر اينطور بود راههاي اهل ضلال هم موجب نزول حکمت بود؛و ثانيا کريمه ي((صراط الذين انعمت عليهم...)) دلالت بر عدم حقانيت تمامي راهها ميکند. 💠به حسب دو طريق دربردارنده ي تمام طرق روحاني است: 1⃣با واسطه:طريق عقول و نفوس/عقول و نفوس مجرد،واسطه ي وصول فيض الهي و تجلي رحماني به قلبها ميشوند. 2⃣بلاواسطه:طريق سرّ/قرب الوريدي/التولية/وجه خاصي است که براي هر قلبي هست،و هر قلب بوسيله آن طريق خاص از عين ثابت خود به رب خود توجه ميکند. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
⚜بسم اللّه الرّحمن الرّحيم⚜ 🔅40 روز مانده تا محرم،يا لثارات الحسين،بسم اللّه!🔅 چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله زائر کرببلا حق شفاعت دارد قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله مستجاب است دعا گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو حرمت عرش معلی‌ست اباعبدالله هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله چشم ما روز قیامت به پر قنداقه‌ست پسرت مالک فرداست اباعبدالله روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده روضه‌خوان در دل صحراست اباعبدالله باب بین‌الحرمین از حرم عباس است همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله هر که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینه‌زن زینب‌کبری‌ست اباعبدالله مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله مادرت گوشه‌ی گودال تماشا می‌کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله ع 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
هدایت شده از محمد صالحي
🔸آیة الله شیخ علی زاهد قمی ره سکوتش دائم بود و به ندرت سخن میگفت. روزی از او سؤال شد استادِ شما جناب آخوند ملا حسینقلی همدانی شاگردان را به چه چیز تربیت میکرد؟ فرمود: به ذکر موت. 🆔 @felhekmat
💠تشابه کلام افرادي که ميگويند به فلسفه نياز نداريم،با کلام و منطق دومي لعنة اللّه عليه: مطلب کسانيکه ميگويند ما به علوم عقليه و حکمت نياز نداريم(زيرا يا در اخبار هم آمده که بوسيله اخبار بي نياز از آن هستيم و يا در اخبار نيامده لذا به آن نياز نداريم)عينا مانند گفتار دومي لعنة الله عليه است که به عمرو عاص لعنة اللّه نوشت: أما الكتب التي ذكرتها،فإن كان فيها ما وافق كتاب اللّه، ففي كتاب اللّه عنه غني؛ و إن كان فيهما ما يخالف كتاب اللّه، فلا حاجة اليه؛ فتقدم باعدامها.فشرع عمرو بن عاص في تفريقها علي حمّامات الاسكندرية و احراقها في مواقدها(الغدير،ج6،ص298 و 300)؛اين گفتار سدّ باب تحقيق و تدقيق و نشر علوم و فرهنگ دنيا و آخرت است و عينا همان گفتار آخر دومي است که:حسبنا کتاب اللّه! ⭕️علامه محمد حسين حسيني طهراني ره. 🔸ترجمه: اما در مورد کتبي که ذکر کردي،يا موافق با قرآن هستند که بوسيله قرآن از آنها بي نيازيم،يا مخالف قرآن هستند که اساسا نيازي به آنها نداريم.پس اقدام به از بين بردن آنها کن... . 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 و اذکار از خطري جدي: 1⃣در تمدن سازي اسلامي،نياز جدي به حکمت و عرفان،بعنوان نظام بينشي دين اسلام نمايان ميشود. زيرا بر مبناي نظام بينشي اسلامي است که، نظام ارزشي اسلامي و احکام عمليه فرديه و اجتماعيه در شئون و حوزه هاي مختلفِ فرهنگي و اقتصادي و... بنا ميشود. و تا به اين مهم رسيدگي نشود تقريبا هيچ گام مهمي براي اسلام ناب، برداشته نشده است(اسلام ناب غير از اسلام سکولاريزه است، و اقتضاي اسلام حقيقي، تشکيل تمدن اسلامي است). شايان ذکر است که،امام امت حضرت روح اللّه موسوي خميني ره جمع بين نظام بينشي و ارزشي دين کرده بود،و بقدر وسع در هر دو ساحت علمي و عملي دين مجتهد و صاحب نظر بود، لذا بر همين اساس بناي حکومت اسلامي را بر مبناي عرفان و حکمت و فقه پي ريزي و پيگيري فرمود(ره). 2⃣همينطور در غرب و ديگر ممالک، نظام ارزشي را بر مبناي نظام بينشي و جهان بيني مخصوصي پيريزي ميکنند. بعنوان مثال آنچه اکنون بنام علم اقتصاد و يا علوم ارتباطات و يا علوم اجتماعي و يا... در ايران و بسياري ديگر از نقاط جهان تدريس ميشود، بر مبناي نظام بينشي ليبراليسم ميباشد.شايان ذکر است که اين نظام بينشي منحوس(ليبراليسم) خود از کتاب ضالّ و مضلّ زوهر(zohar)،اشراب ميشود. و اين نظام فکري در ديد کلان غرضي بجز منغمر کردن بشر در ماده و هوس،و تقابل با مکتب الهي بوسيله ي اشاعه فحشا، ندارد. 3⃣نظام ارزشي عينا منطبق بر نظام بينشي است. بعنوان مثال: در دکترین لسه‌فر، فاعل هوس، دو گزاره‌ی «نفی تبعیت از شرع و عقل» و «تبعیت از شیطان و هوای نفس» را پيريزي ميکند(و اين امر همان نظام بينشي اومانيست و ليبراليست است) و قله هوس فردی، به اندازه‌ی عملِ فاعلِ هوس، ارتفاع می‌گیرد. بن‌مایه‌ی طرح‌ریزی استراتژیک در امانیسم(که يکي از عمده مباني ليبراليسم هست)و نخ تسبیح آن، لسه‌فر ميباشد. به نظام بينشي لسه فر در دانشگاهها کوچکترين اشاره اي هم نميشود ، و تنها در اقتصاد و نظام ارزشي، نظريات وي تدریس می‌شود.پس در نظام اسلامي که داراي تاسيساتِ غني ميباشد واجب است که هر نظام ارزشي،از اقتصاد و علوم سياسي و روابط بين الملل و علوم اجتماعي و... بر مبناي نظام بينشي همان مکتب(اسلام)پي ريزي و پيگيري شود. 4⃣اکنون، پس از ساليانِ سال که شبکه ي عظيم نفوذ، در داخلِ نظام اسلامي، مجري منويات نظام ليبرالي(شيطاني)،است. اين است که اکنون تضاد و تقابل بينش اسلامي (که امام ره طرح کلي آن را پي ريزي کرد) با ايدئولوژي شيطاني ليبرال به اوج خود رسيده. لذا جبهه ي اسلام،ناگريز به انقلابي مجدد در داخل هست تا بتواند نظام ارزشي حکومت(جمهوري اسلامي) را منطبق بر نظام بينشي اسلامي کند. در اين صورت پرده از چهره اين شبکه عظيم مي افتد و کثافت اين خناثان کاملا نمايان ميشود که اين اتمام حجتي است براي قشر نا آگاه. بديهي است پيروزي جبهه ي اسلام در برابر جبهه ي کفر(ليبرالهاي کنوني)،تقويت و نهادينه شدن اسلام را در جهان نتيجه خواهد داد. و متقابلا،غلبه ي جبهه ي کفر بر جبهه ي اسلامي قطعا موجب ضربه اي مهلک و سيلي سخت، براي اسلام و قرآن خواهد بود... 5⃣انقلاب سال 57، انقلابي سياسي بود. و بجهت نوشاندن جام زهر به اسلام، توسط !(مغروق استخر فرح)، منجر به فراگيري اسلام در جهان نشد. اما انقلاب کنوني که به جبهه ي اسلام تحميل خواهد شد، انقلابي در ساحتهاي متنوعي خواهد بود.لذا با پيروزي اسلام، و مانع شدن از نوشاندن جام زهري جديد به اسلام،توسط استاد اخلاقي ديگر، از همان قماشِ ليبرال؛ شاهد استحکام چشم گير اسلام در جهان خواهيم بود. 6⃣در جديد، هر کس به اندازه استعداد و قابليت فردي سهيم خواهد بود، و سهم حوزه هاي علميه بعنوان،مستنبط و تبيين کننده ي نظام بينشي اسلامي، و راهنماي عامه ي مردم به راه صواب، پر رنگ تر از هر قشري است.لذا يا حوزه ها موجب سربلندي هر چه بيشتر اسلام ميشوند و يا موجب زمين خوردن اسلام. 🔸الحاصل: تاريخ تکرار ميشود. انتخاب با ماست که منشي و به مسلخ بردن اسلام را تکرار نکنيم. 📋نکته: در خصوص ليبرال به کرّات در همين کانال مطالبي تقديم شده، که با سرچ ساده ي عنوان ميتوان آنها را مشاهده کرد. 📋نکته: آنچه در متن آمده،ديدگاهي است که به استمداد از حکمت تفوه بدان شده،لذا نه تنها بي ربط با حکمت نيست بلکه کاملا منتشي از آن است. ⭕️نوشته شده به تاريخ 21 ذيقعده 1439. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠قسمتي مهم از : 🔸روحانیون وابسته و مقدس‌نما و هم کم نبودند و نیستند. امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی تیشه به ریشه‌ی دین و انقلاب و نظام می‌زنند. خطر تحجرگرایان و احمق در حوزه‌‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مار‌‌های خوش خط و خال کوتاهی نکنند. ارعاب و زور؛ و خدعه و نفوذ، دو راه استکبار برای ضربه زدن. اولین و مهم‌ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته‌ی متحجر خورده است هرگز از فشار‌ها و سختی ‌‌های دیگران نخورده است. 🔸شعارهای انحرافی روحانیت : 1⃣شاه سایه‌ی خداست. 2⃣با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد. 3⃣ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم. 4⃣جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد. 5⃣حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه‌السلام باطل است. تنها راه حل، مبارزه و ایثار و خون بود و اولین و مهم‌ترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. 🔸آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی‌نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است. 🔸شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. 🔸ولایتی‌‌‌های دیروز که در سکوت و خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و ط‌هارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند! 🔸مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‌آفرینی و تبلیغات، اذ‌هان را نسبت به روحانیون متعهد، بدبین ننمایند. خدا می‌داند که شخصاً برای خود ذره‌ای مصونیت و حق و امتیاز قایل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند، مهیای مؤاخذه‌ام. ره 💢کانال فِي الحکمَة 🆔 @felhekmat
🔰أقول: 🔸گفت، با عوض شدن ارزشها، عوضي ها با ارزش ميشوند: مطمئنا در جامعه ي کنوني که جنگ تمام عياري عليه اسلام به راه افتاده، توانايي تشخيص دشمن و مضراتش براي جامعه ي اسلامي، و نشان دادن راه صحيح به عامه ي مسلمانان در قبال دشمن، به مراتب مهم تر است از توانايي استنباطِ مستحباتِ قبل و بعد از ختنه، و بسنده کردن به تبيين احکام جزئيه فرعيه براي مسلمانان! با کمال احترام بايد گفت، ارزش واقعي افرادِ دسته دوم در سنجه ي انصاف، بيش از مُفتيان نيست، زيرا کاري جز افتاء در امور جزئيه فرعيه از دستشان ساخته نيست و فرق دوست و دشمن را هم نميدانند. تلخي مسئله اما اينجاست که جو حاکم بر حوزه ها اينطور است که فقه و اصول امپراتوري ميکنند و جريان حوزوي اصالت را تنها به استنباط احکام جزئيه فرعيه داده است. و عمده امور اصيل و اهَم ديگر، از ديدگاه اين افراد، حاشيه پنداشته ميشود، طبيعتا در اين فضا بجهت برعکس شدن ارزشها، انگلهاي خبيثي چون صادق شيرازي ها(بجهت مفتي بودن) با ارزش ميشوند و موردِ اکرامِ ديگر مفتيان قرار ميگيرند(دشمن را دوست ميپندارند بجهت اشتباه در مناط دينداري، و ارزشي پنداشتن امري که به خودي خود هيچ ارزشي ندارد). درست مثل اين ميماند که صبح عاشورا عده اي مفتي بجاي اينکه دشمن اسلام را به مسلمانان نشان دهند و به ياري اسلام برخيزند، تنها اعمال جزئيه فرعيه (از مستحاب اسب سواري در ميدان جنگ و نحوه ي نماز رعب و...)را براي مسلمانان بازگو کنند! آيا همه ي اسلام همين احکام جزئيه فرعيه است؟! اگر اينطور است پس تفاوت اسلام با تفکر دگم مسيحيت چيست؟! آيا اسلام هيچ نظام بينشي ندارد که اين احکام در سايه آن معنا پيدا کند؟! پس فرق اسلام با افسانه هاي يهود چيست؟! وقتي نظام بينشي دين را، نفهميده کشک معرفي کنيم، نتيجه اش همين ميشود که اوباشي مثل صادق شيرازي را به علت مفتي بودن قابل احترام بدانيد... 📋نکته: وللّه اقتضاي اسلام حقيقي تشکيل حکومت و ايستادگي در مقابل ظالم است، خدا هدايت و رحمت کند مفتياني را که اسلام را سکولاريزه کردند و به جهت اصيل نشان دادن احکام جزئيه فرعيه، دين الهي را کاريکاتوري به جامعه و جهان معرفي کردند. 📋نکته: وللّه کسيکه حکمت بخواند و حيله هاي مختلف طاغوت را از بين جملاتشان نفهمد و وظايف فردي و اجتماعي خود را تشخيص ندهد، از حکمت و عرفان اسلامي(که لب دين هستند)جز اصطلاحاتي بي ارزش هيچ نفهميده. و صد البته که ارزش مفتيان از امثال اين افرادِ به اصطلاح حکمت خوانده، بسي بالاتر است. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
⭕️ : ⭕️زبده ي مباني سکولاريم و تعريف موجز هريک از آنها و مدلهاي موجود آن(اعم از ديني و غير ديني). ⭕️مخصوص کسانيکه وقت يا حوصله مطالعه ي هفت ، هشت جلد کتاب را ندارد.
🔸اين کتاب حاوي مطالب جديد و حرفهاي تازه اي نيست. استاد سيد جلال الدين آشتياني(ره) در کتاب نقدي بر تهافت الفلاسفه ، پاسخهاي کافي را به عمده ي اين کج فهمي ها داده است. 🆔 @felhekmat
رضوان اللّه عليه: 1⃣نهی از انکار مقامات عارفان: 🔸 دخترم! سعی کن اگر اهلش نيستی و نشدی، انکار مقامات عارفين و صالحين را نکنی و معاندت با آنان را از وظايف دينی نشمری، بسياری از آنچه آنان گفته‌اند در قرآن کريم به‌ طور رمز و سربسته، و در ادعيه و مناجاتِ اهل عصمت بازتر، آمده است، و چون ما جاهلان از آنها محروميم با آن به معارضه برخاستيم. 📚صحيفه امام خمينی ج 18 ص 453. 2⃣نهی از تکذیب بی تصوّر معنای وحدت وجود: 🔸 پيش عقل سليم همان طور كه تصديق بى تصوّر، از اغلاط و قبايح اخلاقيه به شمار می آيد، تكذيب بى تصوّر نيز همين طور، بلكه حالش بدتر و قبحش افزون است. 🔹 اگر خدای تبارك و تعالی از ما سؤال كند كه شما كه مثلاً معنى وحدت وجود را به حسب مسلک حكما نمی دانستيد و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نكرديد و تعلّم آن علم و مقدّمات آن را نكرديد، برای چه كوركورانه آنها را تكفير و توهين كرديد؟ ما در محضر مقدّس حق چه جوابى داريم بدهيم جز آن كه سر خجلت به زير افكنيم؟! 🔸و البته اين عذر پذيرفته نيست كه من پيش خود چنين گمان كردم. هر علمی كه مبادی و مقدّماتی دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصاً مثل چنين مسئله دقيقه كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزای آن به حقيقت معلوم نشود. 🔹 چيزی را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو می خواهی با مطالعه يک كتاب يا شعر مثنوی مثلاً با عقل ناقص خود ادراک كنى! البته نخواهی از آن چيزی ادراک كرد. 📚اربعین حدیث حضرت امام خمینی(ره). 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : إعلم، أن کل شي طالب لکماله، و کمال کل شي هو اصله، فکل شي طالب لأصله و يرجع اليه. و الشرط في تحقق الرجوع هو تطابق الاول و الاخر و الباطن و الظاهر و الاصل و الفرع و الکمال و النقصان. و معني التطابق هو کون الفرع و هو الآخر و الظاهر جامعا لجميع الاعيان و الاسماء و الصفات و مندمجا فيه الکثرات، کما أن الاصل يکون کذلک؛ فإذا صار کذا، کان مطابقا. و مَن يکون کذلک، لا يکون إلا الکون الجامع و الحقيقة الإنسانية، فهو باب الابواب. فلابد لکل طالب للکمال أن يدخل هذا الباب و يسلک هذا الصراط حتي يصل الي کماله و تحقق له الرجوع إلي اصله. فالحقيقة المحمدية، صلي اللّه عليه و آله، بذاتها بلاتوسط ترجع الي اصلها. و من الاولياء من يکون عين هذا الحقيقة کعلي، عليه السلام، و من شاء اللّه من العترة؛ و منهم من يكون من اتباعه و شيعته كسائر الأنبياء و الاولياء. و الأشياء كلها بها. و بعبارة اخري، ما سوي اللّه بواسطة هذه الحقيقة ترجع الي اصلها، فلابد لها من الإنقياد و الطاعة لهذه الحقيقة. 📚للاستاذ العارف ميرزا محمد رضا قمشه اي(ره) في تعليقاته علي شرح الفصوص القيصري،فص آدمي. _____________________________________ 🔰أقول: 1⃣انسان در عرف عرفان جنس است که تحتش انواعي است. نه نوعي تحت جنس.لذا هر انساني(غير اولياي الهي)حيوان بالفعل و انسان بالقوه است، و باب اللّه يا باب ابواب، فقط انسان کامل و کون جامع ميباشد. 2⃣قد أشار في کلامه، به قاعده ي تطابق بدايات بر نهايات به اين بيان که يرجع کل شيء الي اصله و منظور از اصله همان مبتدا ميباشد. و تفاوت بين مبدا و منتهي به اجمال و تفصيل است. 3⃣کون جامع، جامع جميع(نه مجموع) حقايق وجوبيه و امکانيه است. لذا کمال جلا و استجلا به وي است. همانطور که خداوند في السماء اله و في الارض اله، يک مستخلف ميخواهد که هو في السماء الوجودي انسانٌ و في الارض الوجودي الانسانٌ لذا چون عرش و فرش نظام هستي را پر کرده است، ميشود تجلي اسم جامع و حلقه ي وصل فيض اقدس و مقدس. 4⃣اينکه فرمود همه ي اشياء بواسطه کون جامع ترجع الي اصلها، و بعد نتيجه گرفت که، فلابد لها(أي للاشياء) من الانقياد و الطاعة لهذه الحقيقة؛ بجهت ممد الهمم بودن حقيقت محمديه(ص)ميباشد، به اين بيان که چون ممد الهمم است تمام نبوات و ولايات سايه ي ولايت مطلقه ي ذاتيه اوست(ص)؛ فلذا دعوت و دعايي جز بسوي او و براي او نيست چنانچه حق فرمود:((و قضي ربّک الا تعبدوا الا ايّاه و بالوالدين احسانا))،(الإسراء،23)؛ و همچنين يکي از دو پدر روحاني است که فرمود:((أنا و علي ابوا هذه الامة)). 📋نکته: تعليقه 4⃣ تقريبا مضمون فرمايش امام خميني ره است(در تعليقات بر شرح فصوص قيصري)، البته با اضافاتي. ص 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠بيانات يک مجتهدِ فهميده و يک فقيهِ جامع الشرايط در فروع و يک فقيهِ بصير در اصول و يک رهبر فرزانه، درباره جايگاه فلسفه از منظر اسلام: 🔹اگر چنانچه فلسفه حساب خودش را از حوزه جدا نکند - یعنی همان دعوای قدیمی و سنتىِ علوم عقلی و علوم نقلی تشخص پیدا نکند - بهتر است. 🔸مثلاً امام (رضوان الله تعالی علیه) صبح و عصر به مسجد سلماسی می‌آمد و درس میگفت - صبح فقه میگفت، عصر هم اصول میگفت - مرحوم آقای طباطبائی هم پیش از ظهر در همان مسجد فلسفه میگفت. 🔹واقعاً چه اشکالی دارد که ما درس فلسفه را در مسجد آقای بروجردی بگوئیم؟ بزرگان فلسفه‌ ما - آقای جوادی، آقای مصباح، آقایان دیگر - آنجا فلسفه بگویند؟ فلسفه را باید به عنوان یک علم دینىِ محض به حساب آورد. خب، جایش کجاست؟ جایش در مسجد است. 🔸گذشتگان ما هم همین جور بودند. خب، شما ملاحظه کنید مرحوم فخرالمحققین اجازه روایتی میگیرد از سید حیدر آملی، و به او اجازه‌ روایتی میدهد، با چه تجلیلی! سید حیدر یکی از آن قلندرهای درجه یک عرفان است، لیکن فخرالمحققین آنجور از او تجلیل میکند. 🔹مرحوم علامه‌ حلی (رضوان الله علیه) شرح «حکمة ‌العین» دارد. خود ایشان هم شاگرد کاتبی است، شرح «حکمة ‌العین» هم دارد. 🔸به نظر من باید برگردیم به همین مبنا و همین معنا. این که ما بگوئیم فقه، مجرد از فلسفه، یک قداستی دارد؛ فلسفه هم دامن خودش را منزه نگه میدارد که داخل وادی فقه و اصول و حدیث و اینها نیفتد، درست نیست؛ اینها همه‌اش یکی است، یک هدف دارد. 📚بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی ۱۳۹۱/۱۱/۲۳ 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
آيت اللّه خوئي: القائل بوحدة الوجود إن أراد أنّ الوجود حقیقة واحدة ولا تعدّد فی حقیقته وأنه كما یطلق علی الواجب كذلك یطلق علی الممكن... هو مذهب أكثر الفلاسفة، بل ممّا اعتقده المسلمون وأهل الکتاب ومطابق لظواهر الآیات. 📚التنقيح في شرح عروة الوثقي،ج2،ص81_82. 🆔 @felhekmat
🔰أقول: 🔸دين الهي منطوي در همين نصوص شريفي است که به دست ما رسيده؛ و اين نصوص شريف دو قسم هستند: 1)نصوصي که خاصيت عملي دارند و مربوط به ساحت عمل هستند. 2)نصوصي که خاصيت علمي دارند و مربوط به ساحت علم هستند. 🔸دو رويکرد مقابل نصوص داريم: 1)اجتهادي و علمي. 2)اخباري و غير علمي. 🔸مطلق اجتهاد نياز به ابزار دارد. عمده ابزار اجتهاد در نصوصي که خاصيت عملي دارند علوم شريف فقه و اصول فقه ميباشند؛ و همچنين عمده ابزار اجتهاد در نصوصي که خاصيت علمي دارند، علوم اشرفِ فلسفه و عرفان ميباشد. 🔸اصطلاحا دسته اول مشهور به فقه اصغر و دسته دوم مشهور به فقه اکبر هستند. پس فقيه حقيقي در دين، فقط کسي است که در هر دو ساحت معاً مجتهد بوده باشد. 📋نکته: در اجتهاد(خصوصا در ساحت علمي دين)بيش از اين حد حرف هست لکن خلاصه ي مطلب چنان بود که عرض شد. 📋نکته: فقيه در امور جزئيه فرعيه، فقط در صورتي اجازه دارد در مورد ديگر علوم به حمل شايع فتوا دهد که مطلع از اصطلاحاتِ اهل آن علم و مقاصدشان باشد. در غير اينصورت تحکم بلا حکم کرده و فتوايش از نظر فقهي و عقلي و شرعي و منطقي ضمانت اجرايي ندارد. 📋نکته: اگر چنانچه فقيهي(در امور جزئيه فرعيه)بجهت کم کاري مانع ديگران از کسب معارف و اجتهاد در اصول دين شود، سد راه الهي و جنايت کرده است چه بداند و چه نداند. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔸عارف کامل آیت الله شاه آبادی(ره) : اذکار را به گونه ای بگویید که گویا دارید کلمه ای را به کودکی یاد می‌دهید، تا آرام آرام ، قلب به سخن بیاید. 🆔 @felhekmat
⚜تمامي صوتها به کانال @felhekmatsout منتقل شدند⚜
🔸آيت الله محمد تقي آقانجفي: در شب جمعه اي که در سامرا اقامت داشتيم...مشرف به سرداب شديم و به استغاثه و تضرع به درگاه حضرت صاحب العصر عج پرداختيم.در همين اثنا صداي تسبيح جمادات و ذکر کلمه طيبه لااله الاالله را که از چراغ ساطع بود شنيديم؛صدايي را ميشنيدم ولي کسي را نميديدم که ميگفت:(ذوق عرفان روزي شما گرديده)سپس او را بالعيان ديديم و ما را خبر از بعضي علوم مناياو فصل الخطاب داد. 🆔 @felhekmat