eitaa logo
فِي الحِکمَة
955 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 #کتاب توفیق التطبیق فی اثبات ان #الشیخ_الرئیس من الامامیة الاثنی عشریة. 🆔 @felhekmat
توفیق_التطبیق_فی_اثبات_أن_شیخ_الرئیس
17.93M
🔹 #کتاب توفیق التطبیق فی اثبات ان #الشیخ_الرئیس من الامامیة الاثنی عشریة. 🔸مولف: #علي_ابن_فضل_اللّه_الجيلاني 🆔 @felhekmat
💠 فقه جوارحي و : 🔹و بالجمله چون قدم در اين مرحله نهاد:اول چيزيکه او را لازم است علم به احکام طب روحاني است که مصالح و مفاسد و فضائل و رذائل و دقايق و خفايا و حيل مکايد نفس و ساير جنود ابليس را بداند؛ و اين فقه نفس است؛ چنانچه فروع فقه جوارح است و معلم فقه نفس عقل است، چنانچه معلم فقه جوارح فقيه است. و حديث ((العقل دليل المؤمن)) و حديث ((إنّ للّه علي الناس حجّتين ظاهرة و باطنة اما الظاهره فالرسل و الانبيا، و أمّا الباطنة فالعقول)) به اين دال است. 🔹لکن چون اکثر عقول بواسطه دخول در عالم طبيعت و مکاوحت جنود وهم و غضب و شهوت مکدّر، و از درک مکائد جند الشيطان و طريقه غلبه بر ايشان قاصر لهذا در اين مرحله نيز رجوع به شرع و قواعد مقرره در آن، چنانکه فرموده است ((بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق)) ناچار است. 🔹پس طالب را در اين مرحله نيز رجوع به راهنما يا خليفه و نائب آن يا فهم از کلمات آن چاره اي نيست. و استنباط اين مرحله و استخراج دقائق آن و شناختن امراض نفسانيه و معالجات آن و مصالح و مفاسد و مقدار دواي هر شخصي و ترتيب معالجه آن بخصوصه در انجام آن ضرور است، چونکه امريست بسي خفي و صعب و دقيق. و صاحب اين استنباط را عقلي بايد تمام و نظري ثاقب و قوه اي قويّه و ملکه اي قدسيه و علمي غزير و سعيي کثير، و به اين سبب حصول اين علم قبل از عمل به آن امريست متعسّر بلکه متعذّر. لهذا طالب را چاره اي از رجوع به راهنما يا قائم مقام او که تعبير از او به استاد يا شيخ ميشود نيست. 🔹و همچنانکه از براي استادِ فقهِ جوارحي شرائطي است مقرره، و رجوع[اشخاص] به آن[استاد] قبل از معرفت به آن[شرايط] جايز نيست، و بدون آن[معرفت به جامع الشرايط بودن]عمل[ ِ اشخاص]باطل است، همچنين در و نيز چنين است. و معرفت استاد در اين فن اصعب و شرايط آن اکثر است. 🔹و فرقي ديگر هست ميان استاد فقه جسماني که فقيهش خوانند، و استاد فقه روحاني که شيخش گويند:و آن اينست که راه فقه جوارح کلي و ظاهر و راه همه کس واحد و "دزدان" و "قاطعان طريق" راه خدا در آن قليل و ظاهرند....بخلاف راه فقه نفس و طب روحاني که راه هرکس به تفاوت و مرض هر شخص مختلف و تقدير مرض غير مقدور و مقدار دواء غير مضبوط و شناختن مرض هر شخصي مشکل و ترتيب علاج صعب و عقبات راه بي حد و گريوه راه بي نهايت و دزدان پنهاني بي غايت و شناختن ايشان مستصعب، چه بسي از ايشان به لباس درويش ملبس اند. 📚رساله سير و سلوک، منسوب به ره، ص107. ______________________________________ ⭕️اگر خدا بخواهد بقدر ميسور و لازم شرح داده خواهد شد⭕️ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠عالم #عيسوی_مشرب است: 🔹 #عالِم عيسوی مشرب است، چون خود به #علم زنده شده و ديگران را به آن زنده می
⚜((...قد علم کلّ اناس مشربهم...))⚜ 🔸 انبياء بواسطه تجليات حق متعال( و هو قسمان:الاول تجلي بر فيض اقدس که هويدا ميکند استعدادات اعيان را در فيض اقدس و الثاني تجلي به فيض مقدس که همان استعدادات در صورتي خاص در مرتبه عين ظاهر ميشود) و استعداداتي که در حضرت علم پذيرفته اند هر يک مظهر اسمي از اسماء اللّه اند، وصول به مقام آن اسم در حضرت واحديت، وسعت حق است که برابر با قلب نبيّ در همان مرتبه اسمي است. قلبِ هر نبيّ، محلِ تجليِ حقِ مشهودِ آن نبيّ در اسماء و قلبِ پيامبر خدا(ص)، محلِ نزولِ حق با همه ي اسماء و صفات است. 🔹حقيقت محمديه(ص)مظهر اسم اعظم و محيط بر تمام ديگر اسماء است. همينطور مظاهر اسماء جزئيه هم محاط و تحت پوشش مظهر اسم اعظم هستند؛ فلهذا تمام انبياء نبوتشان را و تمام مرسلين رسالتشان را و تمام اوليا ولايتشان را از حضرت خاتم(ص)ميگيرند؛ پس تمام ديگر انبياء نبيّ بالنيابة هستند نه نبيّ بالاصالة((کنت نبيّ و آدم بين الماء و الطين اي بين العلم و الجسم)). 🔹انبياء وارثان طبقه ي اول هستند پس اگر رعيت(مردم عادي/آحاد ناس) بخواهند استفاضه کنند امري را لاجرم بايد از نبيّ مخصوص به آن امر(که شاگرد طبقه اول و مستفيض بلاواسط هست) استفاضه کنند آن امر را(چنانکه کسي که علم تعبير ميداند لاجرم بايد کاري يوسفي کرده باشد و مِن مقامه ياخذ) و اخذ بلاواسطه محال است و رعيت، شاگردان و وارثانِ مع الواسطه ي حضرت ختمي(ص)هستند لذلک کان بعضهم علي قدم ابراهيم و بعضهم علي قدم يوسف و بعضهم علي قدم موسي و... صلوات اللّه عليهم اجمعين. 🔸ملخص: 1⃣انبياء و مرسلين شاگردان بلاواسطه اند. 2⃣هر يک از انبياء بر حسب حسه ي وجوديِ خود از اسم اعظم مدد ميگيرند. 2⃣ رعيت شاگردان مع الواسطه هستند نه شاگردان بلاواسطه. 3⃣رعيت هرکدام ظهور خاصي دارند و هرکدام بر حسب حسه ي وجوديشان فيض خاصي را بواسطه ي نبيِّ مربوطِ به همان حسه از حضرت رسول اکرم(ص)دريافت ميکنند. 4⃣هر فرد مشربي دارد و فراخور مشربش با يکي از انبياء مناسبت پيدا ميکند و بواسطه ي آن نبيّ از حقيقت محمديه(ص)اخذ ميکند و پرورش ميابد. 📚 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
◾️شهادت حضرت امام حسن عسکري علیه السلام تسليت باد. صلوات ابن عربي بر امام حسن عسکري عليه السلام: صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة، عَنقاء قاف القِدَم، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ، وِعاءِ الأمانةِ، مُحیط الإمامةِ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی، الحَسَن بن علیِّ العَسکری، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 فقه جوارحي و #فقه_روحاني: 🔹و بالجمله چون قدم در اين مرحله نهاد:اول چيزيکه او را لازم است علم به ا
🔰اقول: 1⃣شخص بايد به اين مرحله برسد و حداقل از شهوت و غضب مرده باشد تا بعد در پي تحصيل نحوه ي فقه روحاني برآيد وگرنه مشغوليت قبل از اين خود به حمل شايع کيد نفس است. به عنوان مثال کسيکه ثروتمند نيست و آه در بساط ندارد نميتواند از اسواق و غرفه هاي آنچناني به ابتياع اجناس بپردازد پس اول بايد ثروتمند بود و بعد در صدد جستجوي راه و رسم اغنياء برآيد وگرنه فقير را چه به اين بازيها. 2⃣اما پس از حصول آنچه گفته شد. چون شخص هنوز کاملا به تولد دوم نرسيده و در وادي سلوک قوت نگرفته و نوپا و تازه کار است و راه دور و دراز و بسي صعب و مستصعب است لذا ناگريز از مراجعه ي به کتل طي کرده و راهنمايي دارد که در اين راه جان کنده باشد. به جهت فراواني مشکلات هرچه هم شخص کيّس باشد باز امکان به خطا رفتن و اسير شدن برايش هست(قريب به اتفاقِ کسانيکه بدون استاد براي بار اول وارد اين مرحله ميشوند زمين ميخورند و چه بسا ديگر جانِ شروع نداشته باشند). 3⃣چون به عدد انفاس خلائق به سوي محبوب راه هست و مشکلات و امراض روحاني هرشخص متفاوت است لذا هر شخصي را راهي مخصوص به خود و دوائي مخصوص به خود هست و بي نهايت بودن ميزان در عرفان هم زيره سر همين بي نهايت بودن طرق الي اللّه هست. پس فقط استاد کامل است که "در اين مرحله" ميتواند شخص را نجات دهد نه استاد اخلاق و نه دستورات عام. 4⃣دزدان راه و قاطعان طريق:همانطور که توده ي مردم مسلّما خود را مومن و مسلمان و محب اهل ولا ميپندارند(چه اينکه اگر اينطور نبود سراسيمه و مضطرب در پي تحصيل دوا بر ميامدند)و عارفِ خبير ميداند که اين پندار و دروغي مخالف واقع است. همينطور هم بعضي افراد به مجرد طي کردن بعضي مراحلِ ابتدايي و کمي راه رفتن و ديدن چند خواب خوش و حتي توانايي ضبط خيال و چند مشاهده و... ديگر مرحله اي بالاتر تصور نميکنند و خود را ولي مسلم الهي ميپندارند و در خلوت و جلوت ذکر و دستور ميدهند!(مشکل اينها بسي بزرگ تر و صعب تر از مشکل راه نرفتگان و کافران است). پس اولا عده اي توهم استاد بودن دارند و ثانيا شروط احراز صلاحيت استاد بسيار دقيق و فراوان است لذا براي جلوگيري از سر در گمي: کسانيکه "به اين مرحله رسيده اند"بايد به کساني رجوع کنند که آن افراد استجازه از استادي کامل داشته باشند يا استاد بودنشان بين اهل خبره متواتر و مسلم باشد و در غير اينصورت عجول بودن و رجوع به متوهمين حداقل مشکلي که در پي دارد کافر شدن و العياذ باللّه احيانا سوء عاقبت است. بعنوان مثال طلبه اي بود مشتاق به تحصيل بعضي شاخه هاي علوم غريبه و (يکي از اقسام) تسخير، که از بي خبري دستوري براي اين منظور گرفته بود و از شروط واجبه ي آن دستور کشيدنِ دايره اي دور خود بود به نحوي که اين دايره ابدا منقطع نباشد اما در دستوري که آن متوهم به آن طلبه ي عجول داده بود اصلا خبري از دايره نبود... فوقع ما وقع و دودمان آن طلبه به باد رفت...! 5⃣همچنين عده اي هستند که به سرعت منازل را طي کرده اند که اينان در فرضِ اينکه واصل باشند ولي به علت عدم آشنايي با بعضي مشکلاتِ راه آنچنان براي مقام استادي مناسب نميباشند. 6⃣کسيکه به اين مرحله رسيده باشد به وضوح بوي معطر از نيکانِ گمنام به مشامش ميرسد اما استادِ کامل را حرفي ديگر است و کسيکه به اين مقام رسيده حق عملِ خودسرانه و بدونِ قرينه هاي کافي در اختيار کردن استاد را ندارد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔹فتواي حضرت آيت اللّه سبحاني(حفظه اللّه)در خصوص کمک به مردم #يمن: ((کمک به مردم يمن در اين برهه زماني بر مومنين واجب است.)) 🆔 @felhekmat
💠علم و : و آن علمی است به کیفیت تبدیل قوئ و اجرام معدنی تا حاصل شود ذهب و فضه از باقی فلزات. و در این علم کتب و تصانیف بسیار است، چون سبعه و سبعین و شذور الذهب و مجریطی و میزان و اشعار خالد و طغرائی [و] حضرت مولانا سلطان ولد. و در نزد بعضی آن است که عمل اکسیر امکان ندارد، و تبدیل حقایق و طبایع مستحيل أست، و آنچه گفته اند و نوشته اند و کرده اند از مقوله تلوین و اعمال قلابيّات است، و ذهب حقیقی از جوهر نحاس حاصل نمی شود، و اختلاف وزن و حجم را بر این دليل ميسازند. و نزد اهل تحقيق خلاف آن مقرر است، و کيفيت عمل، به وجهي که در کتب مذکوره مسطور است، بغايت صعب و دشوار است و مبتني است بر صنايع مکسره. در هر کدام مراعاتِ غرايب نکات و لطايف صناعات لازم است، که اگر دقيقه اي از آن جمله نامرعي بماند، بالکليه باطل و عاطل باشد. 💠علم و : و آن عبارت است از علم به اصول و قواعدي که به آن وسيله تصرف در خيالات توان نمود، با عجايب و غرايب مخيّل گردد، و چنان نمايد که از خارج به همان وجه است که در خيال ناظران؛ و چنان نباشد؛ و آن نوعي از سحر است؛ و در نواميس افلاطون و مختصر جالينوس و خلاصه ي کتب باليناس، و رساله سحر العيون ابي عبداللّه مغربي، بعضي از اصول مذکوره تجربه يافته، و در امثله ي آتيه توضيح حقيقتِ آن ميشود؛ و از جمله اعمال آن عملِ ((قيل الصّراف)) است، و در پرتو چراغي که از فتيله روشن باشد، جمله ي حاضران در او کريه نمايند. 💠علم : و آن عبارت است از علم به کيفيتِ تسخيرات، و معرفتِ دعوات کواکبِ سبعه، و شرايط آن تسخير روحانيّات انسان و عزايم چنان کيفيت بخورات و اقداح و منادل و خواتيم و ترتيب عظام و صنعتِ رمادات و مداوات، تا به وسايل مذکوره فواعل علوي را با چيزي از قوابل سفلي ارتباطي و عنايتي پديد آيد، و به آن وسيله، اظهار غرايب عجيبه، و بل مطالب و مقاصد عظيمه، ميسّر گردد. 💠 علم : اين علمي است به خواص جواهر ارضي، و کيفيت امتزاج بعضي به بعضي، تا از آنجا فعل غريب به ظهور رسد؛ و اين علم لايق حال نريمان و معرکه گيران است؛ و از آن جمله، عمل ملعوب والاقدام است؛ و بعضي آن را در ريميا آورده اند، و ظاهر آن است که از ريميا باشد... . ✍شيخ ابوالقاسم(ره). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 📜 قلب مقام تفصیلی روح است که جمال و جلوات روح در آن مقام خود را آشکار می‌کند. این قلب ظلّ مقام واحدیت است کما اینکه روح ظلّ مقام احدیت می‌باشد. اینرا یوم الجمع نیز می‌گویند و قلب را یوم فصل! 📜 حکما روح را عقل مجرد و قلب را نفس مجرده نامیده‌اند. علی ایحال، قلب محل تفصیل و تبیین عقل مجرد است و بر مبنای رصین و شریف تطابق کونین، عالم انسانی به حسب مراتب با عالم کیانی منطبق است. پس قلب انسانی، یوسف وجود آدمی است که عقل کمالات جمعی خودش را در او آشکارا می‌بیند و اگر این قلب که در تقلب است از حقیقت خودش منصرف به امور جزئی شود و صرفا به تدبیر جسم و جسمانیات بپردازد اعنی قوای ظاهریه و باطنیه به استثنای متفکره و شهوت و غضب که یازده برادر او هستند او را در غیابت جب خود مخفی کنند، عقل از رویت تفصیلی حقایق خود کور و ناتوان خواهد شد‌، بلکه صحیح تر از نابینایی این است که به تعبیر قرآنی بگویم «وابْیضَّتْ عَیْنٰاه» اعنی چشم عقل سفید می‌شود، و سفیدی کنایه از بساطت و اجمال است که در آن، الوانِ تفاصیل معین و مشخص نمی‌باشند. 📜 قلب را سلیم از این جهت گفته‌اند که اگر آینه عقل باشد سلیم است و اگر در حدود قوای مذکوره و مقتضیات آنها محبوس شود غیر سلیم. غیابت جب مخفی گاه چاه است. نفس را مخفی گاههاست؛ «الٰهی أَوْقِفْنِي عَلَى مَرَاكِزِ اضْطِرَارِي». ترا گمان باشد که به حق مشغولی اما چنان قلب را در مخفی گاههای خودش پنهان می‌کند که؛ «یَحْسَبونَ اَنَّهُم یُحْسِنونَ صُنْعًا» بدین جهت علمای علم اخلاق در شناخت و طهارت قوا کتابها نگاشته‌اند و دستورها صادر کرده‌اند مثل طهارت الاعراق... یعنی این اعراق و قوا را بايد از اغواء نفس اماره تطهیر کرد تا قلب از چاه نفس بدر آید و عزیز مصر وجود شود به تفصیل کلیات الهیه! ورنه آن قوا تا قلب را به انغمار در ماده نکشند و یا او را از ساحت عقل دور نکنند و در ارض طبیعت رهایش نگردانند، آرام نمی‌گیرند؛ «اُقْتُلوا یُوسُفَ اوِطْرَحوهُ اَرضاً یَخْلُ لکم وَجْهِ ابیکُم»... 📜 سیاره، نفس لوّامه است. یوسف را از چاه در می‌آورد اما زود به ثمن بخس می‌فروشد بعد دوباره به جستجوی او می‌پردازد البته اگر مداومت کند سرانجام به وصال یوسف در مقام تمکین برسد. ندیدی حق به اوقسم خورد؟! «فلااُقسِمُ بالنَّفْسِ اللَّوّامَه» 📜 قوای ظاهری و خیال و وهم دوست دارند قلب در چراگاه آنها بخورد و بازی کند اما عقل می‌گوید؛ «يَا أَبَانَا أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». عقل می‌داند که اگر قلب در مرتع جسم و جسمانیات واقع شود و به لعب آنها مشغول شود گرگ نفس امّاره او را از بین خواهد برد. لذا می‌فرماید: «إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ». جز این هم نيست، به محض اینکه نفس از عقل جدا شود طعمه گرگ خواهد شد. برادران یوسف او را در چاه گرگ نفس خود مخفی کردند و گفتند گرگ او را خورد و غافل بودند که یعقوب نبی به علم الهی می‌داند که قوای مادون نمی‌توانند قوه مافوق را بخورند بلکه می‌توانند به مدد نفس مُسوّله او را مخفی کنند: «وَ جَاءُوا عَلَىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»... 📜 این صبر تا وقتی است که قوا در حد اعتدال قرار گیرند و نفس یا قلب را بر اساس عقل و شرع به خود مشغول کنند در اینصورت آن یازده برادر یازده گرگ نخواهند بود بلکه یازده کوکب خواهند شد... ✍ح_م. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠دريافتي از #فصّ_يوسفي ع: 🔹نازل مِنَ السّماء و صاعد الي السّماء، عابر از #مثال_مقيد هست؛ فوجب انبسا
💠دستور العملی از علامه طباطبایی در نفی خواطر و منوّر شدن خيال: 🔹و اگر مىخواهى درستى سخن ما را بيازمايى: 1️⃣مكان خلوتى را انتخاب كن كه هيچ مشغولكنندهاى از قبيل نور و صدا و اثاث منزل و غيره در آنجا نباشد، سپس طورى بنشين كه مشغول به كارى نشوى و حواست پرت نگردد 2️⃣ و چشمانت را بسته نگهدارى، 3️⃣آنگاه صورتى را مثلًا صورت ((ا)) را در خيال خود مجسم نمايى كه كاملًا توجّهات به آن معطوف گردد و هشيار باشى كه هيچ صورت خيالى وارد محوطه صورت ((ا)) نشود؛ 🔹پس در اين هنگام كه ابتداى كار است در مىيابى كه صورتهاى خيالى ديگر مزاحم تو شده و ذهن تو را مىخواهند تاريك و مشوّش نمايند، صورتهايى كه بسيارى از آنها قابل تشخيص و شناسايى از يكديگر نيست، صورتهايى كه از افكار روزانه و شبانه و مقاصد و خواستههاى توست، حتّى اين افكار چه بسا درباره اين باشد كه يك ساعت بعد از بيدارى در فلان جا خواهى بود يا با فلان شخص ملاقات خواهى كرد يافلان عمل را انجام خواهى داد؛ اين در حالى است كه تو در خيال خود فقط به صورت ((ا)) نظر دارى و به آن توجه مىكنى و اين تشويش ذهن مدّتى با تو خواهد بود و تداوم خواهد داشت. 🔹پس اگر چند روزى به تخليه و پاكسازى اين خيالات مزاحم اقدام نمايى، بعد از مدّتى مشاهده مىكنى كه آن خيالات و خواطر رو به كاهش گذاشته و هر روز كم مىشود و نيز نورانى مىگردد تا اينكه احساس مىكنى هر چه به دل و ذهن تو خطور مىكند، چنان روشن است كه گويا آن را با چشم حسّ خود مشاهده مىكنى آنگاه اين خواطر به طور تدريجى روز به روز كمتر مىشود تا اينكه هيچ صورتى با صورت ((ا)) باقى نمىماند. اين مطلب را خوب تحويل بگير! 📚طريق عرفان(ترجمه رساله الولايه)،ص110. ______________________________________ 🔰 اقول: عمل به اين دستور و دستورات مشابه بدون رعايت شروط و ايجاد صلاحيت مشکلات و خطراتِ قطعي را در پي خواهد داشت. حداقل محذوري که براي عملِ خودسرانه به اين دستور و ديگر دستوراتِ مشابه هست اينکه فرد ناخواسته بابِ ارتباط با اشباح و اشيايي را باز ميکند که نظاره به آنها براي انسانهاي عادي بسي وحشتناک و اضطراب آور است تا جايي که امکان به خطر افتادنِ سلامتي شخص يا مجنون شدنِ وي هست. بعنوان مثالي دورا دور حال کسي که بدون رعايت شروط به اينگونه امور اقدام ميکند مثل کسي است که بدون ورزش و تمرينِ صحيحِ زير نظر استاد و مربي انواع و اقسام داروها را تناول و استعمال و تزريق ميکند تا جسمش تنومند شود و حال اينکه خود را بيمار و هلاک ميکند نه تنومند. بله! گلاويز شدن با بلياتِ اين راه مردي سر سپرده و جان بر کف ميخواهد و اين راه شيوه ي مردانِ بلاکش هست. افراد عادي و عموم مردم را هم هيچ خبر از بلياتِ اين راه نيست. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠دلائل افضلیت سمع بر بصر: 1) زائل شدن عقل با زائل شدن سمع مقارن است نه بصر؛ چنانکه خدای سبحان می فرمایند: ((افانت تسمع الصم و لو کانوا یعقلون))[یونس/42] آیا تو کران را می شنوانی و لو اندیشه نکنند؟ 2) شنوائی با قلب قرین شده و مراد از فلب همان عقل است، ((ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع)) همانا این یادآوری برای کسی است که دارای دل است یا گوش شنوا داشته باشد. 3) سمع شرط نبوت است برخلاف بصر، فلذا خداوند پیامبر کری نفرستاده است در حالی که در بین انبیاء کسانی بودند که به نابینائی مبتلا بودند، مانند حضرت یعقوب(ع). 4) به وسیله گوش نتائج عقول به همدیگر انتقال داده می شود. 5) سمع سبب استکمال عقل است در حالی که بصر تنها بر محسوسات واقف است. 6) سمع در جهات ششگانه کار می کند، بصر فقط روبرو را می بیند. 7) وقتی سمع از بین برود نطق هم از بین می رود، در حالی که اگر بصر از بین برود نطق از بین نمی رود. 8) سمع مثل عقل علت خلاصی از سعیر است، ((لو لنّا نسمع او نعقل ما کنّا من اصحاب السعیر)) [ملک/10] 9) مفرد بودن دلیل بر احاطه دارد ((ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم.)) 📚ترجمه و شرح عیون مسائل النفس،نیکنام عربشاهی،ص171. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
⚜((...قد علم کلّ اناس مشربهم...))⚜ 🔸 انبياء بواسطه تجليات حق متعال( و هو قسمان:الاول تجلي بر فيض اق
⚜...و بالنجم هم يهتدون...⚜ 🔹همانطور که بواسطه ي نجومِ ظاهري سلوک ظاهري ميسر است؛ سلوک باطني هم بي نياز از نجم نيست که و بالنجم هم يهتدون، و نجم باطني برهان رباني است که از سماء عقل ميدرخشد و سالک راه را بقوت آن ميپيمايد تا با رجل باطن و قدمِ سلوک که محفوف به سراء و ضراء است ايوبي مشرب رکض نمايد و بعد از قرب به بارگاه قدس و انس با آن به آب حقيقي برسد((ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب))که هم مغتسل است و هم بارد و هم شراب. و اين آب باطني هم شوينده ي تنافر ظاهري است و هم از بين برنده ي امراض و اغيار باطني از جان سالک. بعد از اينکه اين ماء از غيب ظهور کرد، سالک محيي ميشود که ((و جعلنا من الماء کل شي حي)) اما اين حياتِ لاحق با حيات سابق متفاوت است و تباينش در طيبه بودنش است که ((...فلنحيينّه حياة طيبة...)).طوبي له و حسن مآب. 📚 ______________________________________ 🔰اقول: 1⃣همانطور که آب ظاهري زير پايِ ظاهري است ماء حقيقي هم(طبق مبنا و شروطِ ماخوذ در متن)زير قدمِ سلوکي است. 2⃣همه ي اشيا من جمله آب ظاهري محيي به ماء حقيقي و نفس رحماني هستند لکن علم مرکب به اين معيت و انس با آن امري است و علم بسيط به آن امرٌ آخر. 3⃣بعد از مشاهده ي مبتلي و ممتحن در متن بلا، بُعد و عدم انس با عالم قدس براي سالک موجب وحشت از مسئلت ميشود لذا ناگريز از صبر بر بلا هست تا با قدمِ سلوکي قرب و مستتبع آن انس حاصل شده و اینگونه سبب اظهار ماء باطني شود. 4⃣در اين سياهه ي ظلماني اگر تو را نوري هست، سزاوار است نظاره کني بين خطابه ي((مسني الشيطان بنصب و عذاب))و اعوذ بک من کربٍ و بلا و اگر نيست ارکض برجلک تا انشااللّه هو يأتيک منها بقبسٍ حتي يوجد علي النار هدي و نظاره گر باشي که:((مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ_که وعده تو کردي و او بجا آورد)). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
شرح شطحیات.pdf
1.89M
🔹 #کتاب #شرح_شطحيات از #روزبهان_بقلي 🆔 @felhekmat
⭕️   🔰 شیخ در بغداد در چلّه نشسته بود. شبِ عید آمد. در چلّه آوازی شنید نه از این عالَم که «تو را نَفَسِ عیسا دادیم. بیرون آی و بر خلق عَرضه کن!» 🔰 شیخ متفکر شد که «عَجَب! مقصود از این ندا چیست؟ امتحان است؟ تا چه می‌خواهد؟». 🔰 دوم بار، بانگِ به هیبت‌تر آمد که «وسوسه را رها کن! برون آی، برِ جمع شو- که تو را نَفَسِ عیسا بخشیده‌ایم!». 🔰 خواست تا در تأمّل مراقب شود، تا مقصود بر او مکشوف شود. سوم بار، بانگی سخت باهیبت آمد که تو را نفسِ عیسا بخشیدیم. برون آی، بی‌تردّد و بی‌توقّف!. برون آمد. روز عید، در انبوهی بغداد روان شد. 🔰 حلوایی‌ای [حلوافروشی] را دید که شکل مرغکان حلوای شِکَر ساخته بود، بانگ می‌زد که سُکََّرالنّیروز! ، گفت والله امتحان کنم! ، حلوایی را بانگ کرد. خلق به تعجب ایستادند که تا شیخ چه خواهد کردن؟، که شیخ از حلوا فارغ است. 🔰 حلوا که شکل مرغ بود بر گرفت از طَبَق و بر کف دست نهاد. نَفَسِ «اَخلُقُ لَکُم مِنَ الطّینِ کَهَیئَةِ الطَّیر» در آن مرغ دردمید. در حال، گوشت و پوست و پَر شد و برپَرید. خلق به یکباره جمع شدند. تایی چند از آن مرغان بپرانید. 🔰 شیخ از انبوهی خلق و سجده کردن ایشان و حیران شدن ایشان، تنگ آمد. روان شد سوی صحرا و خلایق در پی او. هرچند دفع می‌گفت که «ما را به خلوت کاری‌ست». البته در پی او می‌آمدند. در صحرا بسیار رفت. گفت: «خداوندا، این چه کرامت بود که مرا محبوس کرد و عاجز کرد؟»، الهام آمد که حرکتی بکن تا بروند!. 🔰 شیخ بادی رها کرد. 🔰 همه در هم نظر کردند و به انکار سر جنبانیدند و رفتند. 🔰 یکی شخص ماند. البته نمی‌رفت. شیخ می‌خواست که او را بگوید که چرا با جماعت موافقت نمی‌کنی؟، از پرتوِ نیاز او و فَرّ اعتقادِ او، شیخ را شرم می‌آمد. بل که شیخ را هیبت [ترس] می‌آمد. با این همه، به ستم، آن سخن را به گفت آورد. 🔰 او جواب گفت که: «من به آن بادِ اول نیامدم که به این بادِ آخرین بروم. این باد از آن باد بهتر است پیشِ من که از این باد ذاتِ مبارکِ تو آسود و از آن باد رنج دید و زحمت». 📚 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
عبادت بی محبت حقه بازيست اساس مسجدش بتخانه سازیست چرا زاهد نمی ‌خواهد بداند وضوی بی محبت آب بازيست ؟! 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
جمهوری افلاطون.pdf
5.18M
🔹 #کتاب #جمهوري از #افلاطون 🆔 @felhekmat
💢گروه فِي الحِکمَة 🆔http://eitaa.com/joinchat/4043112461Cd441373875 🔸مخصوص مباحث فلسفي و عرفاني و همچنين تبادل اطلاعاتِ حاصل از "تحقيق و تتبع" بين اعضا.
فِي الحِکمَة
💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد: روح انسانى بايد بمرتبتى رسد كه بتواند معاينه عالم محسوس را با مشاهده
💠اقسام : 1⃣موت اخضر(سبز). 2⃣موت احمر(سرخ). 3⃣موت ابيض(سفيد). 4⃣موت اسود(سياه). موت اخضر حريت، آزادگي و خرمي مي آورد و با قناعت حاصل مي شود. موت احمر جنگيدن با نفس[كه نزديكترين و خطرناك ترين دشمن انسان است] است كه جهاد اكبر مي باشد. موت ابيض صفاي نفس است با تهذيب كه چهره قلب را سفيد مي نمايد و باطن را نور مي دهد و با جوع(گرسنگي) حاصل مي شود. موت اسود از مرگ احمر هم سخت تر و شديدتر است [و لربك فاصبر] كه همان تحمل اذيت و زخم زبان هاي مردم و صبر در مصائب و محن و سرزنش لائمين و تحمل اذيت خلق است. 📚عرفان عملي،محمد نيكنام عربشاهي،ص40. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
⚜...و بالنجم هم يهتدون...⚜ 🔹همانطور که بواسطه ي نجومِ ظاهري سلوک ظاهري ميسر است؛ سلوک باطني هم بي ن
⚜((و هو يُطعِمُ و لا يُطعَم))⚜ طعام هم شامل ماکولات ظاهري ميشود و هم شامل ارزاق معنوي. همانطور که رسيدن به ماکولاتِ ظاهريِ حلال جز با پيروي از شريعت مطهره ميسر نيست، رسيدن به رزق روحاني (که همان علم و شهود است) هم جز با پيروي از ظاهر شريعت ميسر نيست که:((و لو أنهم أقاموا التوراة و الإنجيل)) لذا اگر اشخاص در تمامي اعصار و امصار از حجت الهي پيروي کنند ((لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم)) ... اما رزق باطني که علم و شهود است بر دو قسم ميباشد که از عمل به شريعت حاصل ميشود اما يک قسم هبه اي است که از فوق ميايد ((لاکلوا من فوقهم))و يک قسم علم کسبي است که با سير و سلوک و علم الارجل حاصل ميشود((و من تحت ارجلهم)) که اين هر دو مشروط به شريعت هستند. پس چه کسي بخواهد عالم به علم حقيقت که هبه اي است و از فوق نصيب انسان ميشود، بشود و چه انسان بخواهد عالم به علم طريقت که مربوط به سير و سلوک است و علم الارجل ناميده ميشود، بشود (که هر دو_حقيقت و طريقت_از علومِ شهودي است)بايد مسير شريعت را طي کند... . 📚 اقتباس از کتاب 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
مدل تربیت تحصیلی - علمی استاد آیت الله فرحانی، جمع بین کار عمیق علمی و کار برای انقلاب از 7 صبح تا 7شب 11ماه سال در مدت 5 سال می توان به نتایج بالای علمی رسید @valasr_103.mp3
1.76M
💢 مدل تربیت تحصیلی - علمی استاد آیت الله فرحانی 🔅جمع بین کار عمیق علمی و کار برای انقلاب و تبلیغ و حضور در مناصب اجتماعی 🔅با درس خواندن از 7 صبح تا 7شب در 11ماه سال در مدت 5 سال می توان به نتایج بالای علمی رسید 🔅لازم است که از ایام تعطیل حوزه، به درستی برای کار علمی استفاده شود 🔰استاد آیت الله فرحانی 📌 بیانات استاد در درس خارج، دوشنبه، 97.07.30 @valasr_103
فِي الحِکمَة
💠دريافتي از #فصّ_يوسفي ع: 🔹نازل مِنَ السّماء و صاعد الي السّماء، عابر از #مثال_مقيد هست؛ فوجب انبسا
💠 (ره): 🔹اكثر افرادى كه موفّق به شده و توانسته اند ذهن خود را پاك و صاف نموده و از خواطر مصفّا كنند و بالأخره سلطان معرفت براى آنان طلوع نموده است در يكى از اين دو حال بوده است: 1⃣اوّل در حين مجيد و التفات به خواننده آن، كه چه كسى در حقيقت قارى قرآن است و در آن وقت بر آنان منكشف میشده است كه قارى قرآن خداست جلّ جلاله. 2⃣دوّم از راه به حضرت ابا عبد الله عليه السّلام زيرا آن حضرت را براى رفع حجاب و موانع طريق نسبت به سالكين راه خدا عنايتى عظيم است. 📚رسالۀ لب اللباب،ص۱۵۰ 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠اقسام #موت_اختياري: 1⃣موت اخضر(سبز). 2⃣موت احمر(سرخ). 3⃣موت ابيض(سفيد). 4⃣موت اسود(سياه). موت اخض
💠 : 🔹...از يکي از اکابر مأثور است که در مصلاي خود تازيانه داشت و بعد از محاسبه ي نفس و ظهور خيانت، خود را با آن تأديب ميکرد. و نيز نقل است که عارفي ميگذشت و در راه عمارتي تازه ديد؛ پرسيد: چه وقت است که آن را ساختنه اند؟ پس به ملاحظه ي اين سوال لغو سالي آب نياشاميد. و نيز منقول است که شخصي در زمان حضرت عيسي(ع)در عذر خواهي اين که روزي شکايتِ از گرما کرد، چهل سال عبادت کرد... . 📚منسوب به محمد مهدي بن مرتضي(ره)،رساله ي سير و سلوک،ص152. ______________________________________ 🔰اقول: نگارنده اطلاع از اوضاعِ شخصي دارد که در نوجواني به جيب، فِلفِل تندِ قرمز نگاه ميداشت. گاهي به ادني لغوي فلفل به چشم ميکشيد و گاهي به ادني اضافه گويي اي يک فلفلِ کامل را در دهان نگاه ميداشت! 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #فنا_في_اللّه: في الواقع همه ي اشياء فاني و مستهلک در حق هستند و فنا امري مسبوق به عدم نيست تا حا
1⃣آنکس که بداند و بداند که بداند گوي سبق از گنبد گردون بجهاند 2⃣آنکس که بداند و نداند که بداند بيدارش نماييد که بس خفته نماند 3⃣آنکس که نداند و بداند که نداند هم خويشتن از ننگ جهالت برهاند 4⃣آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند 📚 ______________________________________ 🔰اقول: 1⃣بيتِ اول حاکي از علم مرکب و ظهور فنا و قائم شدنِ قيامتِ شخص دارد. فنا موتِ حقيقي و بقاء بعد از فنا انتباهِ حقيقي است. 2⃣بيتِ دوم حاکي از غافل بودنِ شخص از علمِ بسيطش به حق است. بيان مطلب اينکه همه ي افراد به حق متعال علم دارند و همه ي اشياء فاني در حق هستند لکن عرفا به اين علمشان عالم اند و فنا برايشان ظهور کرده لکن عموم مردم جاهل به اين علم هستند که و قيامتِ کبراي آفاقي صحنه ي ظهور حقيقت است نه حدوث آن. اين اشخاص مصداقِ ناس در ((الناس نيامٌ و إذا ماتوا انتبهوا)) هستند که بايد با موت(اعم از طبي و ارادي)به انتباه برسند. اين غفلت موجب اعراض ميشود ((و کأين من آية في السّموات و الارض يمرّون عليها و هم عنها معرضون)) 3⃣بيت سوم مشعِر به جهل بسيط ميباشد. 4⃣بيت چهارم مشعر به جهل داشتنِ به جهل و همان جهلِ مرکب است. جهل مرکب مقابل علم مرکب است لذا مقابلِ هر وصفي که براي علمِ مرکب بود براي جهلِ مرکب ثبوت دارد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : وگاه، بدن از هيئتي نفساني، غير از آنچه ذکر نموديم، منفعل ميشود؛ مانند:تصوراتِ انساني. چنانکه گاه مولود شبيه آنچه به هنگامِ مجامعت صورتش به تخيّل آمده ميشود، و رنگش نزديک به رنگي ميشود که چشم در هنگام انزال بدان مينگريسته است. و چه بسا کساني که بر احوال غامض وجود وقوفي ندارند، از قبول اين اشياء مشمئز شوند؛ وليکن آنان که غوصي در معرفت دارند، آن را چون چيزي که وجودش محال است، انکار نميکنند. و از اين قبيل است إتباع حرکت خون از کسي که مستعد آن است، در صورتي که بسيار در اشياي سرخ تامل و نظر کند [لذا اطباء کسيکه از بيني اش خون ميآيد را نهي از نظر کردن به اشياء سرخ ميکنند] . و نيز از اين باب است بهم فشردن دندان وقتي که غير او چيزه ترشي ميخورد، و يا احساس درد در عضوي که غير او در آن عضو احساس درد ميکند، بخاطر ترس از آن، و همچنين از اين قبيل است تبدّل مزاج به سبب تصوري که با آن ترس و يا فرح ايجاد ميشود. 📚 ، قانون. ______________________________________ 🔰اقول: 1⃣اگر نفس انساني نباشد و صور متخيله نوعي از تجرّد را نداشته باشند و نفس جسمانية الحدوث و روحانية البقاء نباشد، اين تاثير و تاثر محال خواهد بود. 2⃣تاثير مرتبه ي نازله ي نفس، يعني بدن، بر نفس، از حيث تعلق نفس به آن و مثبتِ وحدتِ جمعيّه ي حقيقه ي نفس، است. 3⃣اما از باب ((...ادخلوا من ابواب متفرقة...))امتثالِ امر يعقوبِ عقل ميکنيم و در اين مقام، استطرادا از افاداتِ فوق، فرع و شعبه اي را استفاده ميکنيم و آن اينکه:پس از هضم آنچه آمد در اين کلامِ حکيمانه تدبر بنما که فرمود:((خذ العلم من افواه الرّجال)). پس در افواه و الرجال تامل بنما و بدان که الرجال به معنايِ ذکور نيست و علم مجرد است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat