انگشت پيراهن
آسمانی اتفاق افتاد و مردی ماه شد
ماه نقصان يافت تا از زخم ياس آگاه شد
بوی يعقوب آمد و انگشت پيراهن بريد
يوسفی مدهوشِ نخلستان و بغضی چاه شد
ظرف شيری شد يتيم از غربت شير خدا
دست سرد كودكی از دامنی كوتاه شد
ظرفِ يك روز اتّفاقات عجيبي روی داد
جُبّهای پيراهن عثمان و كوهی كاه شد
نسلی از هولِ هوس افتاد در ديگ هوا
شهری از ترس عدالت خانه ارواح شد
خطّ كوفی شد جدا از خطّ و خال كوفيان
شير رفت و اكثريت باز با روباه شد
بی علی(ع) هر بی سر و پایی سری بالا گرفت
هر گدای دين فروشی ناصرالدّين شاه شد
بعدِ مولا دل فراوان بود اما عشق… نه!
بعدِ مولا زندگی زندان و اردوگاه شد
ابر میتابيد و شعری قطره قطره میچكيد
شاعری ممدوح خود را ديد و خاطر خواه شد
#عباس_احمدی
#شعر_آئینی
@feyzefeyz
🔴 این داستان: ما نمیخوایم بفهمیم، لطفا اصرار نکنید!
👈 سالها پیش یه استاد داشتیم که به ما از نهج البلاغه میگفت. این استاد که یک حاجاقای میانسال بود تو سوریه برای مجاهدانی که با داعش میجنگیدند تبلیغ دین میکرد و هر از گاهی خاطراتی از حضورش تو سوریه میگفت. مضمون تقریبی یکی از خاطراتش که مربوط به مطلبه رو از زبون ایشون میگم:
🔸 ارتش سوریه چند گروه بودند: شیعیان و نیز علویان، اهل تسنن، مسیحیها و ایزدیها؟! خلاصه بی دینم بینشون بود و من همزمان مجبور بودم برای همهشون سخنرانی کنم. منم خطبههای امیرالمؤمنین علیه السلام تو نهج البلاغه رو براشون میخوندم بدون اینکه بگم خطبههای کیه! چون بعضیاشون اصلا به به اسلام یا کلا به دین اعتقاد نداشتند ولی با این حال بعضی سربازا میفهمیدند خطبههای نهج البلاغه س. به هر حال یکی از چیزایی که براشون میگفتم توصیههای نظامی نقل شده از امام بود. مثلا اینکه امام علی تو یه خطبه ضمن سایر دستورات نظامی، به نظامیها فرموده توی جنگ، زره نبرد رو کامل کنید. (خطبه 66) یعنی سعی کنید زره رو جوری بپوشید که جایی از بدن باقی نمونه که دشمن بتونه بهش راحت آسیب بزنه خصوصا نقاط حساس بدن مثل سر و گردن. طبیعتا تا جنگجو بیشتر زنده بمونه و بجنگه و زود به فیض شهادت نائل نشه! این توصیه رو برای دو تا گردان گفتم. یه گردان بهش عمل کرد و سربازا بدنشونو حسابی با لباسهای نظامی پوشوندن و یه گردان عمل نکرد. گردانی که عمل کرد اصلا شهید نداد بلکه فقط چن تا زخمی داد. اما گردانی که عمل نکرد هم حسابی شهید داد هم حسابی زخمی! (پایان نقل قول)
🔸 بنابراین گذشته از دستورات بدیهی عقل به آمادگی بالای نظامی چه فردی چه اجتماعی در قالب گردان و لشکر، ما تو دینمون یه عالمه آیه و روایت داریم که توصیههای مختلفی درباره آمادگی دفاعی و جهادی میکنن. دینی که از پیامبرش نقل شده قبل جنگ، حتی شونههای سربازای تو صف رو عقب و جلو و یکسان میکرد انقدر نظم در امور جنگی براش مهم بود.
با همه اینا متاسفانه باز میبینیم وقتی تو کشورمون یک عملیات تروریستی انجام میگیره یا حتی نه، شاهد یک رزمایش هستیم خیلی وقتا به همین توصیههای ابتدایی هم عمل نمیشه. مثلا سرباز مملکت ما که مرزبانم هست نه لباس جنگی درست و حسابی و به روز داره، نه کلاه محافظ، نه اسلحه آنچنانی نه موقعیت حفاظتی آدمیزاد! مثل سنگر و برج و پشتیبانی هوایی مناسب و غیره. و بعد در نقطه مقابل میبینیم چار تا تروریست پاپتی! حداقل همه امتیازات فردی مناسب رو داره! در نتیجه ما هر دفعه یه عالمه شهید میدیم. یا تو رزمایشا که نماد قدرت نظامی کشوره میبینیم یکی کلاه معمولی داره یکی مثل زمان جنگ ایران و عراق کلاه جنگی پوشیده، یکی لباسش پاره س! و خلاصه بی نظمی حاکمه!
👈 سالهای ساله که دلسوزای مملکت تو قالب مقاله و وبلاگ و کانال دارن به این نکات اشاره میکنن اما مسئولین هیچ قدم مناسبی برنداشتن. مسئولین نظامی یا دولتی (حالا هر دست اندر کاری) اگه ادعای عاقلی دارن باید به احکام بدیهی عقل یا تجارب خوب در امور جنگ عمل کنن و اگه ادعا میکنن متدین هستن باز باید به سفارشهای دین و معصومان علیهم السلام توجه و عمل کنن.
اما افسوس که تا حالا جز دعا و تشییع و حرفای سلحشورانه خالیخالی در تمجید همین شهدا چیز خاصی ازشون ندیدیم. انگار نمیخوان بفهمن جون این سربازا چقدر با ارزشه و انگار اونی که از همه چی ارزونتره جون همین سربازاس... ان شاءالله که واقعا یه روزی و به زودی! به خودشون بیان تا بازم جوون از دست ندیم. یاعلی.
#یادداشت
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
17 فروردین 1403
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
ظاهرا "خانوم" همسایه حلیم آورده بود
باطنا یک کاسه شیطان رجیم آورده بود
نذر دارد یا نظر! اللهُ اعلم هر چه هست
بار کج را از صراط مستقیم آورده بود
#مجتبی_سپید
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
یارو رفت تو یه روستا. به مردم روستا گفت هر چی دارید به من بدید و گر نه با روستای شما همون کاری رو می کنم که با دِهِ پایین کردم. روستاییا از ترس دار و ندارشونو میدن بهش. وقتی با اموال روستاییا دور شد ازش پرسیدن راستی نگفتی با دهِ پایین چی کار کردی؟ همینجور که می رفت گفت ازشون خواستم هر چی دارن به من بدن ولی ندادن. منم ولشون کردم اومدم روستای شما. اگه شمام چیزی به من نمی دادین ولتون می کردم می رفتم یه روستای دیگه!
پ.ن: این حکایت انتقام قریب الوقوع! ایرانه. امشب قراره انتقام بگیرن ولی اگه نگرفتن میندازن یه شب دیگه... همینطور ادامه میدن تا بالاخره یه روز اگه بزنن! (:
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#طنز_سیاسی
#انتقام_سخت ؟!
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 چند کاریکلماتور زیبا از مرحوم "پرویز شاپور"
وقتی اتاقم پر از آب میشود پشت بامش به سوی آسمان چکه میکند.
وصیت کردهام در پیله کرم ابریشم دفنم کنند.
چون قطرات اشکم تمام شده است میخندم.
به عیادت درختی رفتم که در بهار سبز نشد.
بچه بلبل تا یک سالگی از روی کتابچه نت آواز میخواند.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
دلم به حال ماهیها میسوزد چون هیچکس اشکشان را نمیفهمد.
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند!
قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
به نگاهم خوش آمدی.
پایین آمدن درخت از گربه.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
جارو، شکم خالی سطل زباله را پر میکند.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
فریاد زندگی در سکوت گورستان تهنشین میشود.
همه مردم جهان به یک زبان سکوت میکنند.
فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمیشوند.
باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
#کاریکلماتور
#پرویز_شاپور
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
به نام خدا. این وسط که ایران بعد از مدتها بالاخره یه حرکتی زده یه عده اومدن نشستن به دقت پول موشکا و پهپادا و فلانا رو حساب کردن و گفتن ببین چقدر خرج شد؟ جای دیگه خرج میشد بهتر نبود؟
اولا که یاد حرف اونایی افتادم که وقت عزاداری میگن پولشو بدید به فقرا! دِدااااش! هر چیزی سر جاش! مثلا فرهنگ و اقتصاد و امور دفاعی و امنیتی!
ثانیا بودجه نظامی ایران نسبت به نیازش کم هم هست.
ثالثا اینجور وقتا نزنن پس کِی بزنن؟ میخواید اصن نزنن وایسن تو انبار نگاشون کنن؟
رابعا حالا فکر کردین اینا رو نزنن پولشو میدن به من و شما؟ نه آقاجون! فوق فوقش احتمالا یه مختلسی چیزی میاد میبره یا میره تو جیب ژنای خوب! ول کنین دیگه. اِهِه! (:
خامسا ایران قبلش یه کشتی رو توقیف کرد که طبق برخی اخبار بارش ۸۰ میلیون دلاره. الان هزینه ش جور شد ایشالا؟ دغدغه تون برطرف یا کم شد؟ (:
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#عملیات_وعده_صادق
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
هدایت شده از قمپز
شاعران قمپزی با «چالش مصراع سوم» به جنگ اسرائیل رفتند.
چالش مصراع سوم یعنی هر شاعر، رباعی خود را با مصراع سوم شاعر قبلی شروع میکند. همینقدر خلاق!
#چالش_مصرع_سوم:
هرچند گمان کرد هماورد نداشت
در لشکرِ پوشالیِ خود، مرد نداشت
وقتی چک افسری از ایران نوشید
با واهمه گفت: اصلنم درد نداشت
#سیدمحمدحسینی
وقتی چک افسری از ایران نوشید
از هر طرفش آب فراوان جوشید
ای کاش که یک ثانیه فرصت میداشت
میرفت و دوباره پوشکی میپوشید
#ملیحه_رجایی
ای کاش که یک ثانیه فرصت میداشت
یا در عوضش اِنقَده سرعت میداشت
در موقع خارج شدنِ خیل کثیر
یک تجربهای ز شامِ هیأت میداشت
#محمد_علیان
در موقع خارج شدن خیل کثیر
یا وقت ورود تبر و موشک و تیر
وقتی که شود گنبد تو سست و ذلیل
در خانه بمان دست به تنبانت گیر
#منصوره_رضایی
وقتی که شود گنبد تو سست و ذلیل
تو خاکِ رسی، موشک ما دستهی بیل
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
ما خوشه موزیم و تویی هسته شلیل
#علی_بهاری
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
اندازه نگه نداشتی وقت رفوست
آن گنبد آهنین تو در این جنگ
چون خربزه و موشک ما چون چاقوست
#شیخ_غیرمفید
آن گنبد آهنین تو در این جنگ
گشتهست پر از حفره و سرگشته، ملنگ!
موشک شده چون ستاره و آن گنبد
انگار که گنبد کبود است و قشنگ!
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
موشک شده چون ستاره و آن گنبد
دادهست در این واقعه بدجوری رد
میگفت مقام ارشد اسراییل:
آری، پدر از جمیعمان درآمد
#حسن_معارف_وند
میگفت مقام ارشد اسرائیل
در بوق خودش کاش دمد اسرافیل
پرسید زمن چگونهای؟ گفتم هععیی
چیزی نشده فقط شدم اسقاطیل
#سید_مصطفی_فاطمی_نویسی
پرسید ز من چگونهای گفتم هی
گویا که نشستهام سرِ دستهی طِی
گفتم به همه که اصلنم درد نداشت
اما خودمانیم،...توهّم تا کی؟!
#احمد_رفیعی_وردنجانی
گفتم به همه که اصلنم درد نداشت
اصلاً که نه! هم داشت وَ هم، درد نداشت
هرچند نبایست کسی میفهمید
اما همه دیدند که کم درد نداشت
#صامره_حبیبی
هرچند نبایست کسی میفهمید
زد گند، نبایست کسی میفهمید
گفتیم: چرا گنبدتان سوراخ است؟!
گفتند: نبایست کسی میفهمید
#محمدحسین_مهدویان
گفتیم چرا گنبدتان سوراخ است؟
سردستهی دولت شما سلاخ است
این نسخه که چاپ اولش را دیدید
صد جلد دگر در صف استنساخ است!
#سید_جواد_یثربی
@qompoz🇮🇷✌️
🔴 از گلستان سعدی
حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.
سخت از پس از جاه تحکم بردن
خو کرده به ناز جور مردم بردن
***
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر کس از گوشهای فرا رفتند
روستا زادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقصعقل
به گدایی به روستا رفتند
پ.ن: سعدی در بیت آخر به جای اینکه بگوید پسران ناقصعقل وزیر، می گوید پسران وزیر ناقصعقل و ناقصعقل را به نوعی صفت وزیر قرار میدهد تا کنایهای هم به وزیر یا وزرای زمان خود بزند!
نکته دیگر اینکه فی زماننا هذا برعکس زمان سعدی، ریاست و مسئولیت، خیلی هم به درسخواندن ارتباطی ندارد و شاید به بند پ قانون اساسی واقعی! بیشتر عمل میشود تا ریاست بر اساس صلاحیت.
#طنز_سعدی
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 نقد کوتاهی بر انیمیشن گربه سگ
همانطور که از نام انیمیشن «گربه سگ» پیداست، شخصیت های اصلی این انیمیشن، موجودی تخیّلی شامل یک گربه و یک سگ به هم چسبیده است. آنها در یک خانه نیمه ماهی و نیمه استخوان زندگی می کنند. در خانه آنها یک موش آبی رنگ به نام «وینسلو» هم زندگی می کند اما سخن اینجاست که گربه سگ نماد چه موجوداتی هستند و آن موش مزاحم در خانه آنها چه می کند.
🔸 تحلیل شخصیت «وینسلو»
موشِ انیمیشنِ گربه سگ یا همان «وینسلو» اگر چه یک شخصیت فرعی است اما حرفهای بیشتری برای گفتن دارد و شخصیت او از گربه و سگ مهم تر است؛ برای همین ابتدا به این شخصیت پرداخته می شود.
وینسلو در خانه گربه سگ زندگی می کند و از زندگی در کنار آن دو سود می برد. مثلا در یک قسمت، گربه سگ تصمیم می گیرند یک نمایش فیلم در خانه شان راه بیندازند و از این طریق پول دربیاورند اما بر اثر رفتار های سگ آنها از خانه دور می مانند و مهمان ها بدون حضور گربه سگ وارد خانه آن دو می شوند. در همین فاصله، وینسلو بلیط ها را می فروشد و پولش را به جیب می زند. وینسلو، شخصیتی منفور و مزاحم دارد و گاهی بین گربه و سگ اختلاف می اندازد. مثلا در یک قسمت از گربه می پرسد که آیا شما دو تن همیشه به هم چسبیدهاید؟ همین یک پرسش سبب می شود که گربه به فکر این بیفتد که روی سگ را بپوشاند تا یک گربه مستقل باشد. با همه این احوال، گربه سگ، هیچ گاه وینسلو را از خانه خود دور نمی کنند و او همواره در خانه آنها زندگی می کند.
وینسلو، دارای یک بینی انسانی است که نماد انسان بودن اوست اما این موش نماد چه گروهی از انسانهاست؟ قرائنی که در ادامه می آید روشن میکند که او نماد اسرائیل است:
1. یهود به دلیل کمی جمعیت خود، مجبور است به حکومت ها نفوذ کند تا از این طریق به بقای خود ادامه دهد و وینسلو به خانه گربه سگ نفوذ کرده و پناه برده است.
2. کسی از داخل لانه وینسلو خبری ندارد و او یک زندگی مخفی دارد و اسرائیلی ها هم دارای تشکّلات مخفی هستند.
3. وینسلو آبی رنگ است و گفته می شود رنگ آبی برای یهود مقدّس و پرچم اسرائیل نیز آبی رنگ است.
4. موش، «کوچک» است و یهود نیز دارای جمعیتی قلیل و کشوری کوچک.
5. مهم تر از همه اینکه اروپاییان به دلیل تنفّرشان از اعمال منزجر کننده یهود، آنان را «موش» میخواندند و یهودیها هم در مقابل، سعی در مظلومنمایی با استفاده از قالب موش و تطهیر این حیوان کردند. نوشته جات «آرت اسپیگلمن» یکی از این موارد است. او در کارتون های خود «هیتلر» و حزبش را به صورت گربه و یهود را به صورت مظلومانه در قالب موش، نقّاشی میکند. (در تصاویر هست.)
بنا بر آنچه گذشت، به نظر می رسد مراد از وینسلو، اسرائیل است.
🔸 تحلیل شخصیت های گربه و سگ
در نگاه اوّل، سگ نماد «احساس» و گربه، نماد «عقل» و «تدبیر» است. سگ، همواره به دنبال ماشین زباله کشی می دود و تابع احساسات خود است. او به زحمت می تواند در مقابل امیال درونی خود بایستد. سگ، شخصیتی مهربان و ساده دارد و معمولا فریب گربه را خورده، در مسیر او قدم بر می دارد در حالی گربه مدبّر و تحصیلکرده است و همیشه برای رسیدن به اهدافش سیاستگذاری می کند. با این حال، زمانی که گربه در تقابل با سگ است، معمولا به اهدافش نمی رسد و این سگ است که پیروز می شود.
بینی گربه، قرمز و بینی سگ، آبی است و آبی، رنگ حزب دموکرات و قرمز، رنگ جمهوری خواهان در آمریکاست. رنگ کلمات DOG و CAT نیز به همین ترتیب است. در قسمت «جنگ گربه سگ» (در عکس ها هست) نیز گربه و سگ برای مرزبندی وسایل خود از رنگهای آبی و قرمز استفاده میکنند.
با توجّه به تقابل گاه و بیگاه گربه و سگ در انیمیشن، می توان گفت که منظور انیمیشن، تقابل دو حزب مشهور آمریکا یعنی دموکرات و جمهوری خواه است. انیمیشن می خواهد بگوید که این دو حزب، گرچه رویکردهای مختلفی دارند و گاهی با هم درگیر می شوند ولی با هم دوست و متّحدند اما با توجّه به این موضوع که در این انیمیشن، در هنگام تقابل، معمولا سگ بر گربه پیروز می شود، پس می توان نتیجه گرفت که انیمیشن بیشتر طرفدار منش حزب دموکرات است اگر چه اتحاد این دو را می ستاید. تقابل این دو حزب و طرفداری از یکی از آنها در انیمیشن های دیگری مانند «شگفت انگیزان» و «شش ابرقهرمان» تکرار شده است.
نکته دیگر اینکه سگ، موجودی با احساس و مهربان به تصویر کشیده شده است که نشانه دوستی پوشالی این حزب با ملت هاست که نمونه آن، دولت اوباماست که حرف از تعامل و دوستی می زند بر خلاف شخصیت گربه که موجودی بی حوصله و خشن است که نماد حزب جمهوری خواه مانند بوش است که مدام حرف از حمله به کشورها می زد. البته این یک تعریف دروغ از حزب دموکرات است و این حزب نیز درگیری های زیادی را در مناطق مختلف با استفاده از تروریست ها یا بی واسطه راه انداخته است.
نفوذ موش -که نماد اسرائیل است- در خانه گربه سگ، نشان از نفوذ لابی های صهیونیستی در این دو حزب است.
پ.ن: این نقد _حالا اگه از جهت فنی بشه بهش گفت نقد_ مربوط به چند سال پیش و زمان اوباماست که به مناسبت حمله اخیر اسرائیل به غزه و نیز دفاعهای پیاپی آمریکا از این رژیم به خصوص در سازمان ملل بازنشر شد. هر چند اصل نقد کمی طولانی تره.
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#نقد_انیمیشن
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
شاعری با دبیر کنگره گفت :
حال و روز مرا نمی دانی،
بنده یک شاعر اولوالعزمم
شهره در نطق و در سخن دانی
داوران گر برنده ام نکنند
خود زنی می کنم به آسانی
خودکشی می کنم به طرز فجیع
آن چنانی که افتد و دانی
می روم ماهواره می گویم :
مرگ بر داوران ایرانی
اصلا از فرط فقر و بیکاری
می شوم شاعری خیابانی ...!
#سعید_بیابانکی
#شعر_طنز
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
کسی کسی را ذم میکرد. گفت: دروغ، بهترین خصال اوست، و این غایتِ ذم است.
نقل است یکی از صدور با یکی از علما گفت: من دروغ خود را شمردهام. همه عمر چهارده دروغ بیش نگفتهام. گفت: نوّاب این پانزده شد، حساب نگاه دار.
شخصی دیگر گفت: برای هزار دینار دروغ نگویم. دوستش گفت: این یک دروغ، بی درهمی.
گفتهاند: اگر خواهی عقل کسی را بیازمایی سخن محال پیش او بگوی. اگر انکار کرد عاقل است و اگر تصدیق کرد جاهل.
با یکی از نُدَمای سلطان گفتند: حال شما با سلطان چیست؟ گفت: سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ. (آیه 42 سوره مائده؛ یعنی: آنان فوق العاده شِنوای دروغاند [با آنکه می دانند دروغ است و] بسیار خورنده مال حرام.)
و گفتهاند: تکذیب کن به محال و اقرار کن به واجب و توقف کن در ممکن.
اِعرابیای گفت: تیری به آهو انداختم، آهو از راه بگردید، تیر هم از پی او بگردید، بعد از آن آهو به بالا جست، تیر هم بالا جست، پس پایین آمد، تیر هم پایین آمد.
#نوادر_راغب
#حکایات_طنزآمیز
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 یک روایت از حضرت معصومه
از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها چند روایت به دست ما رسیده است. یکی از این روایات به مناسبت سالیاد ایشان تقدیم می شود. در سند این روایت سه دختر امام موسی کاظم از جمله حضرت معصومه (با نام فاطمه) و دو دختر امام حسین یعنی فاطمه و سکینه و نیز ام کلثوم دختر حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین حضور دارند.
این روایت در نهایت به حضرت زهرا ختم شده و از زبان ایشان نقل می شود:
...حَدَثتنا فاطمه بنت علی بن موسی الرضا علیه السلام حدثتنی فاطمه وزینب و ام کلثوم بنات موسی بن جعفر قلن: حدثتنا فاطمه بنت جعفر بن محمّد الصادق حدثتنی فاطمه بنت محمّد بن علی حدثتنی فاطمه بنت علی بن الحسین حدثتنی فاطمه و سکینه ابنتا الحسین بن علی عن ام کلثوم بنت فاطمه بنت النبی صلی الله علیه وآله عن فاطمه سلام الله علیها، قالت:
👈 أ نسیتم قول رسول الله یوم غدیرخم من کنت مولاه فعلیٌ مولاه و قوله أنت منّی بمنزله هارون من موسی؟
از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل شده که فرمود:
👈 آیا فراموش کرده اید سخن رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را در روز غدیر خم که فرمود: من مولای هر که هستم، علی هم مولای اوست. و فرمود: تو (علی) برای من همانند هارون برای موسی علیه السلام هستی؟
🔸 محتوای روایت نشان میدهد که حضرت زهرا این روایت را پس از غصب خلافت و به جهت بیداری مردم فرمودهاند. در واقع به آنان یادآوری کردهاند که امام علی (علیه السلام) امیر مؤمنان و جانشین بر حق رسول خداست و نشانه آن، دو حدیث غدیر و منزلت است که هر دو بر ولایت و خلافت آن حضرت دلالت میکند. جناب هارون به شهادت قرآن کریم جانشین حضرت موسی علیهما السلام بود.
نکته جالب در این روایت این است که به جز ابتدای سند که اینجا نیاوردم بقیه راویان زن هستند و هر کدام از عمه یا عمههای خود این حدیث شریف را نقل کردهاند تا اینکه سند به ام کلثوم و سپس به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میرسد.
#غدیر_خم
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
کار قشنگ نونوایی بربری محله ما تو قم.
شخصا دیدم که بعضی آدما میان و میگن نون صلواتی می خوام و شاطر هم بدون هیچ حرف و حدیثی بهشون نون میده.
شاعرچه قشنگ گفته:
مهربان باش که این عمر گران می گذرد
قدر این لحظه بدان چرخ زمان می گذرد
بر لبی گل بنشان دست فقیری تو بگیر
هر چه با هر که کنی بر تو همان می گذرد
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 در حاشیه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران
چقدر این محیط، عرفانیست
بهتر از آن درون دنیا نیست
هُل نده جان مادرت؛ جا نیست
هیچ جایی در این مصلا نیست
چندسالی است که فقط گه گاه
نیست اینجا به جز نمایشگاه
جای افراد باکلاس اینجاست
هر جوان، ساعتی پلاس اینجاست
همه چیزِ مُد و لباس اینجاست
شعبه شهر لاس وگاس اینجاست
باید البته گفت با اکراه
نیست اینجا به جز نمایشگاه
دارد اینجا عجیب برکت ها
سرگرفته چقدر وصلت ها
در چمن یا که روی نیمکت ها
شده ابراز چه محبت ها
توی این فرصت کم و کوتاه
نیست اینجا به جز نمایشگاه
این مکان نان و آب هم دارد
بوفه هایش کباب هم دارد
بازدیدش ثواب هم دارد
احتمالا کتاب هم دارد
واقعا در نگاه خلق الله
نیست اینجا به جز نمایشگاه
گرچه اینجا مکان باحالی است
و به شدت کتاب ها عالی است
مشکل عمده مشکل مالی است
نرخ بالا و جیب ما خالی است
پس همه می کشیم با هم آه
نیست اینجا به جز نمایشگاه
#محمدحسین_مهدویان
#نمایشگاه_کتاب
#شعر_طنز
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
ای بخت مرا سوار گاری نکنی
از شهر و دیار خود فراری نکنی
ای مرغ سعادت که گشودی پر و بال
روی سر ما خراب کاری نکنی
مرحوم #عمران_صلاحی
#شعر_طنز
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
هر لحظه یک قدم به تو نزدیک می شوم
ای #مرگ دم به دم به تو نزدیک می شوم
تو بخت ناگزیری و من از تو ناگزیر
نزدیک می شوم به تو نزدیک می شوم
هر لحظه از کمین تو غافل ترم ز پیش
هم از تو دور، هم به تو نزدیک می شوم
تو لحظه ی مقرّر و من مثل عقربه
هر لحظه یک قدم به تو نزدیک می شوم
..................................................ا
..................................................ا
#سیدمحمدجوادشرافت
#تسلیت_به_داغداران
@feyzefeyz
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
… و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من – دل مغرورم – پرید و پنجه به خالی زد
که عشق – ماه بلند من – ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظهٔ دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
#حسین_منزوی
#شعر_عاشقانه
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: او یک فرشته بود!
به نام خدا.
🔸 طبیعیه که وقتی بزرگی از دنیا بره مردم از خوبیاش بگن و اینطوری یادش کنن. به ویژه وقتی اون بزرگ، کسی باشه که مقبول همه باشه مثل یک عالم یا دانشمند قابل احترام که خودش و حرفا و عملکردش قابلیت الگوگیری داره و مردم با یادکرد و الگوگیری میتونن زندگی بهتری داشته باشن. حتی ممکنه این افراد در طول زندگیشون به صورت محدود دارای کرامت یا صفات ویژهای باشن و اینها هم یاد بشه. اما گاهی تعریف و تمجیدها به سمت و سوی کرامتسازی و قدیسسازیهای مضحک میره که حتما نمونههایی رو همهمون شنیدیم. کرامتایی که اگه خود اون مرحوم زنده بشه شروع میکنه به انکارکردن و گاهی خندیدن!
👈 با این وجود، گفتن این چیزا درباره کسی که مسئولیت اجرایی خاصی در قبال مردم نداره اگر چه غلط و مردوده ولی خیلی مایه شگفتی نیست. چون میگیم مردم از بس دوستش دارن یه کم پیازداغشو زیاد میکنن! عملکرد خارجی خاصی هم نداشته که این چیزا رو به صورت قاطع زیر سؤال ببره.
شگفتی وقتی به اوج میرسه که بعد از فوت کسی که مسئولیت کوچیک یا بزرگی داره باز از این حرفا زده میشه. این موضوع شامل همه مسئولین رده بالا و رده پایین اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و... میشه.
🔸 بعد از حادثه اخیر درباره رئیس جمهور فقید و همراهانش، چند مرحله طی شد. مرحله اول شمردن منطقی خدمات این گروه بود که همه به عینه دیدن و قبول دارن. مرحله دوم شمردن غیرمنطقی خدمات رئیس جمهور و دولتش بود. یعنی کارهایی رو به عنوان خدمات دولت شمردن که به قول کروبیِ حکیم! ننجون آدم هم میفهمه این چیزا اساسی نداره. حرفایی که پهلو به پهلوی طنز میزنه!
👈 با این همه اگه کار به اینجا ختم میشد اصلا این یادداشت رو نمینوشتم ولی متاسفانه کم کم تعریف و تمجیدهای غلوآمیز با رنگ تقدیس شروع شد. مثل نسبتدادن علی الاطلاق دولت به امام رضا و امام زمان (علیهما السلام) به صورتهای مختلف! کاملا بدیهیه که خادم الرضا بودن یک شخص -حالا هر کس- دلیل نمیشه که حتما مورد عنایت ایشون قرار بگیره و ضمانت و شفاعت بشه. بلکه ممکنه به دلیل اعمال اشتباهش مورد سؤال و حتی غضب امام هم قرار بگیره. در واقع خبردادن به اینکه کسی حتما مورد عنایت امام قرار گرفته نیاز به دلیل قطعی داره. مثلا کسی که از علم غیب و از پشت پرده خبر داره بیاد خبر بده. اما ما الان دسترسی به امام معصوم نداریم و بنابراین نهایتا میتونیم برای اموات طلب خیر و شفاعت کنیم و در این موارد صرفا «امیدوار» به فضل و رحمت الهی باشیم. حتی تو یک بنر دیدم نوشته بود رئیس جمهور با جمعی از شهدا قراره رجعت کنن! البته امیدوارم جعلی باشه.
🔸 بنابراین شاعران، نویسندگان، خاطره گویان. نقاشان و تصویرگران نباید به این دایره ورود کنن و افراد از دست رفته رو در بهشت و در حلقه امامان معصوم تلقی و تصویر کنن چون هیچ کس هیچ دلیل معتبری در دست نداره. این کارها خصوصا وقتی در کنار اشتباهات گاه بزرگ مسئولینِ مرحوم قرار بگیره حتی ممکنه برخی افراد سستایمان رو نسبت به اصل مقدسات بدبین کنه و بدون تردید خطرناکه.
👈 نکته آخر اینه که بر فرض، کسی از طریقی مطمئن شد که یکی از مرحومینِ سابقا مسئول مورد عنایت خاص خدا و اولیای خدا قرار داشته نهایتا میتونه اینها رو در جمعهای خصوصی بیان کنه نه اینکه بیاد پشت تریبون یا در صدا و سیما با صدای بلند اعلام کنه تا مشکلات پیشگفته پیش بیاد. یعنی اینایی که گفتم دلیل بر نفی هر گونه کرامت و تقدس نیست اما مهم داشتن دلیل معتبر و چگونگی بیانشه.
در نهایت این یادداشت بسیار مهم و تاثیرگذارو دست به دست کنید تا برسه به دست اونایی که باید برسه!
یا علی.
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#یادداشت
10 خرداد 1403
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
«این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت»*
یک روز به قم رفتم و یک روز به رشت
اما نشد آخر شکمم پر باشد
بودهست نُهَم همیشه وابسته به هشت
*خیام
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#شعر_طنز
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض