هدایت شده از رهنامه پژوهش
🔷♦️🔸 توانایی حوزه برای تحول در علوم انسانی
🔹آیت الله سید احمد مددی:
✳️ این علوم انسانی چیزی نیستند که ما در مقابل آن ها کمر خم کنیم. چرا بعد از سی سال، با وجود این همه امکانات که در اختیار ما بود نتوانستیم دانشگاه ها را در بخش علوم انسانی، متأثر از تفکر اسلامی کنیم؟
✳️ ما در علوم انسانی می توانیم نظریات جهانی ارائه دهیم. نسبت به آن زوایایی که ما در فقه کنکاش کردیم این علوم ناچیز هستند.
✔️گفتگو با رهنامه پژوهش ش 8
#خودباوری
👉@rahnameh
ابواب الهدی-میرزامهدی اصفهانی.pdf
32.52M
کتاب ابواب الهدی https://eitaa.com/fotoooh
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
✅ بینش علمی و فلسفی و عرفانی، محتاج بینش دینی هستند
🔸 استاد علی صفایی حائری
...آنچه وضعیت فکری امروز من است در این خلاصه می شود که :
بینش علمی بر اساس تجربه
و بینش فلسفی بر اساس استدلال
و بینش عرفانی بر اساس شهود،
همه و همه محتاج بینش دینی هستند.
همانطور که مذهب، به علم در هدف و انگیزه و شکل بندی جهت می دهد، همانطور بر فلسفه و عرفان اثر می گذارد و یقین و شهود، این هر دو را راه می برد.
من در حالی که برای این سه، حرمتشان را قائل هستم، محدودیت هایشان را هم باور کرده ام و این است که به وحی روی آورده ام.
📚 روش نقد، جلد 3
🌿 @einsad
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
🔳 پرونده اول: الوهیت و توحید
🔸جایگاه مباحث توحیدی در فلسفه
🔸روش پرداختن به مباحث توحیدی
🔸جایگاه «معرفت الله» در منظومه فکری و معرفتی بشر
🔸چیستی «معرفت الله»
🔸 تفاوت «الوهیت» با «ربوبیت» و «ولایت»
و....
https://eitaa.com/fotoooh
🔶لزوم آشنايى مردم با معارف الهى
🔹حضرت امام خمینی ره
ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهى آشنا كنند. «أَ لغيرك مِنَ الظُهُور ما لَيسَ لَك»؛ دعاى عرفه حضرت سيد الشهدا- سلام اللَّه عليه- «متى غِبْت حتى تحتاج الى» چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اينجا رسيده است و ادعيه ائمه ما- عليهم السلام- به حسب تعبير بعض مشايخ، «قرآن صاعد» است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادىاى كه احكام مىخواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است ما فوق اينها، منتها زبان فهم مىخواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مىفهمند توجه كنند.
قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مىكنند، اما استفادهاى كه پيغمبر اكرم مىكرده است از قرآن، غير استفادهاى است كه ديگران مىكردند. انّما يعرف القرآن من خُوطِبَ به، ديگران نمىدانند، ماها يك ذرهاى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مىداند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مىداند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شدهاند، آنها هم براى خاطر تربيت او مىدانند. هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مىگفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مىفهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است، و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست.
📚صحيفه امام، ج19، ص: 355
https://eitaa.com/fotoooh
🔶 جامعه توحیدی
🔹مقام معظم رهبری
قیافه و اندام جامعه توحیدی با قیافه و اندام جامعه غیر توحیدی متفاوت است. این جور نیست که اگر در یک جامعه توحیدی، یک قانونی اجرا می شود، آن قانون یا ده تا مثل آن قانون در یک جامعه غیر توحیدی اجرا شد، آن هم توحیدی است، نه. قواره جامعه توحیدی، شکل قرار گرفتن اجزای این جامعه، اندام عمومی اجتماعی که بر اساس توحید و یکتاپرستی و یکتاگرایی است، با غیر این چنین جامعه ای به کلی متفاوت است. در یک کلمه، آنچه امروزه به آن می گویند نظام اجتماعی.
نظم اجتماعی و سیستم اجتماعی و شکل اجتماعی جامعه توحیدی یک چیزی ست به کلی مغایر و مباین و احیاناً متعارض و متضاد با جامعه غیر توحیدی.
📚طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ؛ ص229
🔶 بی خاصیت بودن مباحث توحیدی فلسفی
چه بحث های فلسفی بی اثر و خشکی! ببینید چقدر درباره توحید بحث کردند متکلمین و چقدر این بحث ها در تشکیل و ایجاد یک جامعه توحیدی بی اثر بود. اگر چنانچه درباره یک مسئله ای که مربوط به زندگی ست، صد سال بحث بشود، مگر ممکن است بعد از صد سال در زندگی یک اثری نبخشد؟ صدها سال به صورت خشک، به صورت فریبنده از لحاظ ظاهر و بی مغز از نظر باطن، به صورت مجرد، فارغ، فارغ از ارتباطات با دنیای واقعیت و خارج، بحث کردند، اما الان که برای بنای یک زندگی نو می خواهیم از توحید مدد بگیریم، وقتی نگاه می کنیم به آن بحث ها، می بینیم هیچ ارتباطی ندارد؛ به قول خودمان کالحجر فی جنب الانسان. آن همه بحث ها، آن دور و تسلسل و آن حرف ها و خب؛ حالا از این توحید می خواهیم ما برای دنیای خارج استفاده کنیم، چه داریم؟ در حالی که اگر به قرآن برمی گشتیم، اگر توحید را از قرآن می خواستیم، قرآن ابعاد و رویه ها و اندام های مختلف این پیکر و این هیکل را، این بنای توحید را، در ضمن صدها آیه، با بهترین بیان، با رساترین شیوه بیان کرده، آن وقت معلوم می شود که زندگی توحیدی و انسان موحد کیست.
📚 طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص384
https://eitaa.com/fotoooh
9.12.91.mp3
19.43M
جریان توحید در نظام فکری - استاد سیدمهدی میرباقری https://eitaa.com/fotoooh
فلسفه تابع وحی
🔶 جامعه توحیدی 🔹مقام معظم رهبری قیافه و اندام جامعه توحیدی با قیافه و اندام جامعه غیر توحیدی متفاوت
خلاصه بخش توحید از کتاب طرح کلی.pdf
285.7K
خلاصه بخش توحید از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن https://eitaa.com/fotoooh
هدایت شده از نردبان فقاهت
بحثی پیرامون توحید و نسبت خالق و مخلوق و حضور خداوند در عالم- 🔸 استاد حسین مفیدی https://eitaa.com/fotoooh🏠
🔶🔵🔶 نظریه «روش تنزیهی» در معارف توحیدی
اصول و ضوابط تحلیل در حوزه الهیات و مباحث مختلف توحیدی را می بایست از خود معارف وحیانی و کلمات معصومین (ع) اخذ کنیم که آن را «روش تنزیهی» نامیده ایم.
طبق این مبنا که از روایات متخذ است، در توصیف خدای متعال می بایست همه اطراف مساله که اثبات آنها کمال به حساب می آید برای خداوند متعال ثابت شود و همه اطراف مساله که ضعف و نقصان به حساب می آید، نفی گردد.
در ادامه اصول این نظریه را مرور می کنیم:
👇👇👇
https://eitaa.com/fotoooh
🔸اصل اول: اثبات معرفت الله و خروج از تعطیل و تشبیه
ضابطه کلی حرکت عقل در این عرصه، خروج از «تعطیل» و «تشبیه» است که در روایات متعددی به آن اشاره شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ، عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، قَالَ:
سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ الثَّانِي عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَجُوزُ أَنْ يُقَالَ لِلّهِ: إِنَّهُ شَيْءٌ؟
قَالَ: «نَعَمْ، يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَدَّيْنِ: حَدِّ التَّعْطِيلِ، وَ حَدِّ التَّشْبِيهِ».
(كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 202)
موفقیت عقل و فهم بشری در درک توحید نه می بایست به تعطیل بیانجامد و اینکه هرگونه درک و فهم از توحید را منکر شود و به کلی خود را معذور و عاجز از هرگونه فهمی از الوهیت حضرت حق بداند و نه اینکه در این عرصه به تشبیه با مخلوقات و محسوسات روی آورد. دیگر اصول «روش تنزیهی» را در ادامه ذکر خواهیم کرد.
هرچند عقل نمی تواند حقایق توحیدی را در توصیفات خود محدود سازد، اما از فهم این حقایق به کلی محجوب نیست:
لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِه (نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 88)
«بِالْعُقُولِ يُعْتَقَدُ التَّصْدِيقُ بِاللَّهِ وَ بِالْإِقْرَارِ يَكْمُلُ الْإِيمَانُ بِهِ وَ لَا دِيَانَةَ إِلَّا بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِالْإِخْلَاصِ وَ لَا إِخْلَاصَ مَعَ التَّشْبِيهِ وَ لَا نَفْيَ مَعَ إِثْبَاتِ الصِّفَاتِ لِلتَّشْبِيهِ» (التوحيد (للصدوق)، ص: 40)
در این بیان شریف، معرفتی که همراه با اخلاص و نفی صفات تشبیه باشد معتبر شمرده شده است.
بنابراین امکان معرفت پیدا کردن به «الله» عزوجل در میانه تعطیل و تشبیه تأیید شده است.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ هِشَامِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ
قَالَ قَالَ الْعَبَّاسِيُ قُلْتُ لَهُ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ أَمَرَنِي بَعْضُ مَوَالِيكَ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ قَالَ وَ مَنْ هُوَ قُلْتُ الْحَسَنُ بْنُ سَهْلٍ قَالَ فِي أَيِّ شَيْءٍ الْمَسْأَلَةُ قَالَ قُلْتُ فِي التَّوْحِيدِ قَالَ وَ أَيُّ شَيْءٍ مِنَ التَّوْحِيدِ قَالَ يَسْأَلُكَ عَنِ اللَّهِ جِسْمٌ أَوْ لَا جِسْمٌ قَالَ فَقَالَ لِي إِنَّ لِلنَّاسِ فِي التَّوْحِيدِ ثَلَاثَةَ مَذَاهِبَ مَذْهَبُ إِثْبَاتٍ بِتَشْبِيهٍ وَ مَذْهَبُ النَّفْيِ وَ مَذْهَبُ إِثْبَاتٍ بِلَا تَشْبِيهٍ فَمَذْهَبُ الْإِثْبَاتِ بِتَشْبِيهٍ لَا يَجُوزُ وَ مَذْهَبُ النَّفْيِ لَا يَجُوزُ وَ الطَّرِيقُ فِي الْمَذْهَبِ الثَّالِثِ إِثْبَاتٌ بِلَا تَشْبِيهٍ. (التوحيد (للصدوق)، ص: 101)
در این حدیث شریف، سه مذهب توحیدی بیان شده است: 1. اثبات با تشبیه 2. نفی 3. اثبات بلاتشبیه که دو مورد اول باطل است و طریق سوم تأیید شده است. به نظر می رسد مفهوم «نفی» در این حدیث متفاوت با حدیث قبل است.
https://eitaa.com/fotoooh
🔶اسلام، عامل تکامل عقلانیت
🔸حضرت امام خمینی ره:
«اسلام براي اين انساني كه همه چيز است؛ يعني از طبيعت تا ماوراي طبيعت تا عالم الهيّت مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام. اسلام مي خواهد انسان را يك انساني بسازد جامع؛ يعني رشد به آن طور كه هست بدهد. حظّ طبيعت دارد. رشد طبيعي به او بدهد؛ حظّ برزخيت دارد، رشد برزخيت به او بدهد؛ حظّ روحانيت دارد، رشد روحانيت به او بدهد، حظّ عقلانيت دارد، رشد عقلانيت بدهد؛ حظّ الهيّت دارد، رشد الهيّت به او بدهد. همه حظوظي كه انسان دارد و به طور نقص است، الآن نرسيده است؛ اديان آمده اند كه اين ميوة نارس را رسيده اش كنند؛ اين ميوة ناقص را كاملش كنند».
📚صحيفه امام، ج 4، ص 9 ـ 22/7/1357
🏠https://eitaa.com/fotoooh
🔸🔸اصل دوم: ضعف عقل و دیگر قوای ادراکی در شناخت کامل و احاطه به خداوند
مجموعه وسیعی از روایات به این حقیقت تأکید دارند که هرچند معرفت به خداوند لازم و ضروری است اما شناخت کامل و اشراف و احاطه علمی به خداوند نیز منتفی است و ظرف و ظرفیت قوای ما محدود تر از آن است که بتواند خداوند متعال را در خود جای دهد.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الثَّانِيَ ع عَنِ التَّوْحِيدِ فَقُلْتُ أَتَوَهَّمُ شَيْئاً فَقَالَ نَعَمْ غَيْرَ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ فَمَا وَقَعَ وَهْمُكَ عَلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَ لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ كَيْفَ تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ خِلَافُ مَا يُعْقَلُ وَ خِلَافُ مَا يُتَصَوَّرُ فِي الْأَوْهَامِ إِنَّ مَا يُتَوَهَّمُ شَيْءٌ غَيْرُ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ .. . (التوحيد (للصدوق)، ص: 106)
در این حدیث شریف نکته دقیقی را در کیفیت معرفت حقیقی به خداوند و مرز آن با تشبیه و تعطیل بیان می کند و آن اینکه اولاً تصور خداوند ضروری است اما تصور امری غیر معقول و نامحدود! و این را بدانیم که هرآنچه به وهم می آید، غیر خداوند است و اوهام انسان نمی تواند ظرف تصویر خداوند متعال گردد، با این وجود این محدودیت باعث نمی شود که تصویر خداوند را تعطیل کنیم بلکه «إِنَّ مَا يُتَوَهَّمُ شَيْءٌ غَيْرُ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ».
فَلَيْسَتْ لَهُ صِفَةٌ تُنَالُ، وَ لَا حَدٌّ يُضْرَبُ لَهُ فِيهِ الأَمْثَالُ، كَلَ دُونَ صِفَاتِهِ تَحْبِيرُ اللُّغَاتِ، وَ ضَلَ هُنَاكَ تَصَارِيفُ الصِّفَاتِ، وَ حَارَ فِي مَلَكُوتِهِ عَمِيقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْكِيرِ، وَ انْقَطَعَ دُونَ الرُّسُوخِ فِي عِلْمِهِ جَوَامِعُ التَّفْسِيرِ، وَ حَالَ دُونَ غَيْبِهِ الْمَكْنُونِ حُجُبٌ مِنَ الْغُيُوبِ، تَاهَتْ فِي أَدْنى أَدَانِيهَا طَامِحَاتُ الْعُقُولِ فِي لَطِيفَاتِ الْأُمُورِ. (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 332)
فَلَا تُدْرِكُ الْعُقُولُ وَ أَوْهَامُهَا وَ لَا الْفِكَرُ وَ خَطَرَاتُهَا وَ لَا الْأَلْبَابُ وَ أَذْهَانُهَا صِفَتَه (التوحيد (للصدوق)، ص: 46.)
تُقَدِّرْ عَظَمَةَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِكَ فَتَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ. (التوحيد (للصدوق) ص56.)
ضَلَّتْ فِيكَ الصِّفَاتُ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَكَ النُّعُوتُ، وَ حَارَتْ فِي كِبْرِيَائِكَ لَطَائِفُ الْأَوْهَام (الصحيفة السجادية، ص: 148)
أَنْتَ الَّذِي قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِيَّتِكَ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ، وَ لَمْ تُدْرِكِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَيْنِيَّتِك (الصحيفة السجادية، ص: 212)
قَدْ ضَلَّتِ الْعُقُولُ فِي أَمْوَاجِ تَيَّارِ إِدْرَاكِهِ وَ تَحَيَّرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ إِحَاطَةِ ذِكْرِ أَزَلِيَّتِهِ وَ حَصِرَتِ الْأَفْهَامُ عَنِ اسْتِشْعَارِ وَصْفِ قُدْرَتِهِ وَ غَرِقَتِ الْأَذْهَانُ فِي لُجَجِ أَفْلَاكِ مَلَكُوتِهِ (التوحيد (للصدوق)، ص: 71)
الصِّفَاتِ وَ مُمْتَنِعٌ عَنِ الْإِدْرَاكِ بِمَا ابْتَدَعَ مِنْ تَصْرِيفِ الذَّوَاتِ وَ خَارِجٌ بِالْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ مِنْ جَمِيعِ تَصَرُّفِ الْحَالاتِ مُحَرَّمٌ عَلَى بَوَارِعِ ثَاقِبَاتِ الْفِطَنِ تَحْدِيدُهُ وَ عَلَى عَوَامِقِ نَاقِبَاتِ الْفِكْرِ تَكْيِيفُهُ وَ عَلَى غَوَائِصِ سَابِحَاتِ الْفِطَرِ تَصْوِيرُهُ لَا تَحْوِيهِ الْأَمَاكِنُ لِعَظَمَتِهِ وَ لَا تَذْرَعُهُ الْمَقَادِيرُ لِجَلَالِهِ وَ لَا تَقْطَعُهُ الْمَقَايِيسُ لِكِبْرِيَائِهِ- مُمْتَنِعٌ عَنِ الْأَوْهَامِ أَنْ تَكْتَنِهَهُ وَ عَنِ الْأَفْهَامِ أَنْ تَسْتَغْرِقَهُ وَ عَنِ الْأَذْهَانِ أَنْ تُمَثِّلَهُ قَدْ يَئِسَتْ مِنِ اسْتِنْبَاطِ الْإِحَاطَةِ بِهِ طَوَامِحُ الْعُقُولِ وَ نَضَبَتْ عَنِ الْإِشَارَةِ إِلَيْهِ بِالاكْتِنَاهِ بِحَارُ الْعُلُوم (التوحيد (للصدوق)، ص: 70)
در این روایت شریف، تمثل را به ذهن نسبت داده است.
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ بِشْرٍ الْبَرْقِيِ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَبَّاسُ بْنُ عَامِرٍ الْقَصَبَانِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنِي هَارُونُ بْنُ الْجَهْمِ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ:
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ، قَالَ: قَالَ: «لَوِ اجْتَمَعَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَنْ يَصِفُوا اللَّهَ بِعَظَمَتِهِ، لَمْ يَقْدِرُوا» .(كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 250)
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسى، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ لَايُوصَفُ، وَ كَيْفَ يُوصَفُ وَ قَدْ قَالَ فِي كِتَابِهِ: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» ؟! فَلَا يُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَّا كَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذلِكَ» . (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 253)
بنابراین در شناخت معارف توحیدی همواره می بایست به این قاعده کلی توجه داشت که به هر مقدار خداوند متعال را با ادق معانی و اصطلاحات توصیف کنیم، بازهم خداوند در قالب این کلمات و الفاظ و اصطلاحات نمی گنجد و در نهایت می بایست خداوند را تسبیح و تنزیه کرد و گفت: «سُبْحانَ اللَّه» و «اللَّهُ أَكْبَر».
به بیان دیگر توصیفات ما از خداوند متعال اگر همه ضوابط را هم رعایت کند، تنزل و رقیقه ای از حقیقت حضرت حق را اشاره و حکایت می کند و نسبتی با آن حقایق متعالی برقرار می کند. به بیان دیگر فهم ما از حقایق توحیدی به عجز و ضعف ادراکی ما قید می خورد:
«...اللَّهُ أَكْبَرُ فِيهِ نَفْيُ كَيْفِيَّتِهِ كَأَنَّهُ يَقُولُ اللَّهُ أَجَلُّ مِنْ أَنْ يُدْرِكَ الْوَاصِفُونَ قَدْرَ صِفَتِهِ الَّتِي هُوَ مَوْصُوفٌ بِهَا وَ إِنَّمَا يَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ عَلَى قَدْرِهِمْ لَا عَلَى قَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ أَنْ يُدْرِكَ الْوَاصِفُونَ صِفَتَهُ عُلُوّاً كَبِيراً...» (التوحيد (للصدوق)، ص: 238)
« وَ مَا زَالَ عِنْدَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِهِ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ مُنَزَّها (التوحيد (للصدوق)، ص: 51)
«أَيُّهَا السَّائِلُ اعْلَمْ مَنْ شَبَّهَ رَبَّنَا الْجَلِيلَ بِتَبَايُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِهِ وَ بِتَلَاحُمِ أَحْقَاقِ مَفَاصِلِهِمُ الْمُحْتَجِبَةِ بِتَدْبِيرِ حِكْمَتِهِ أَنَّهُ لَمْ يَعْقِدْ غَيْبَ ضَمِيرِهِ عَلَى مَعْرِفَتِهِ وَ لَمْ يُشَاهِدْ قَلْبُهُ الْيَقِينَ بِأَنَّهُ لَا نِدَّ لَه» (التوحيد (للصدوق)، ص: 54)
🏠https://eitaa.com/fotoooh
🔶تعابیر مرحوم کلینی ذیل روایت اول «بَابُ جَوَامِعِ التَّوْحِيدِ» از کتاب التوحید
وَ هَذِهِ الْخُطْبَةُ مِنْ مَشْهُورَاتِ خُطَبِهِ ع حَتَّى لَقَدِ ابْتَذَلَهَا الْعَامَّةُ وَ هِيَ كَافِيَةٌ لِمَنْ طَلَبَ عِلْمَ التَّوْحِيدِ إِذَا تَدَبَّرَهَا وَ فَهِمَ مَا فِيهَا فَلَوِ اجْتَمَعَ أَلْسِنَةُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَيْسَ فِيهَا لِسَانُ نَبِيٍّ عَلَى أَنْ يُبَيِّنُوا التَّوْحِيدَ بِمِثْلِ مَا أَتَى بِهِ بِأَبِي وَ أُمِّي مَا قَدَرُوا عَلَيْهِ وَ لَوْ لَا إِبَانَتُهُ ع مَا عَلِمَ النَّاسُ كَيْفَ يَسْلُكُونَ سَبِيلَ التَّوْحِيدِ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى قَوْلِهِ لَا مِنْ شَيْءٍ كَانَ وَ لَا مِنْ شَيْءٍ خَلَقَ مَا كَانَ فَنَفَى بِقَوْلِهِ لَا مِنْ شَيْءٍ كَانَ مَعْنَى الْحُدُوثِ ... ادامه دارد
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 136
🏠https://eitaa.com/fotoooh
◻️محور منظومه فکری مقام معظم رهبری توحید و غایت آن تمدن اسلامی است
🔸حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه
کل منظومه فکری مقام معظم رهبری با محوریت توحید است؛ یعنی توحید در این منظومه فکری فقط به عنوان یک عقیده مطرح نیست؛ بلکه این عقیده باید در نظام اخلاقی و اجتماعی و تا مرحله تمدنسازی ورود پیدا کند. لذا محوریت منظومه فکری ایشان توحید و غایتش هم تمدن نوین اسلامی است که این تمدن توسط حضرت ولیعصر(عج) محقق میشود، آنچه ما میتوانیم انجام دهیم این است که تمدنی بسازیم در مقابل تمدن غرب بایستد.
📚https://khouzestan.iqna.ir/fa/news/3632681/محور-منظومه-فکری-مقام-معظم-رهبری-توحید-و-غایت-آن-تمدن-اسلامی-است
🏠https://eitaa.com/fotoooh
rohe-tohid.pdf
3.74M
مقاله «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا» - نگارش مقام معظم رهبری https://eitaa.com/fotoooh🏠
🔸🔸🔸اصل سوم: نهی از تفکر در ذات الهی
در روایات فراوانی از تفکر در ذات الهی نهی شده است و نتیجه آن حیرت و هلاکت توصیف شده است. مرحوم کلینی یازده روایات را تحت عنوان «بَابُ النَّهْيِ عَنِ الْكَلَامِ فِي الْكَيْفِيَّة» جمع کرده است، مرحوم صدوق نیز در کتاب توحید این روایات را در «باب النهي عن الكلام و الجدال و المراء في الله عز و جل» جمع آوری کرده است.
که به ذکر روایت اول از کتاب کافی بسنده می کنیم.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ:
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «تَكَلَّمُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ، وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ؛ فَإِنَّ الْكَلَامَ فِي اللَّهِ لَا يَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلَّا تَحَيُّراً» .
📚كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 231. همچنین: التوحيد، ص 454، ح 1، بسنده عن الحسن بن محبوب. و فيه، ص 457، ح 17، بسنده عن الحسن بن محبوب، عن عليّ بن رئاب، عن ضريس الكناسي، عن أبي عبداللَّه عليه السلام مع اختلاف يسير الوافي، ج 1، ص 371، ح 287؛ الوسائل، ج 16، ص 196، ح 21330.
🏠https://eitaa.com/fotoooh
🔸🔸🔸🔸اصل چهارم: ضرورت اخذ «معرفت الله و اسماء و صفات الهی» از وحی و کلمات معصومین ع
از اصل های پیشین به این نتیجه می توان رسید که شناخت خداوند متعال و اسماء و صفات الهی می بایست از طریق وحی و اهل بیت وحی (ع) صورت پذیرد و عقل مستقل از وحی دراین وادی به حیرت و هلاکت می رسد. مرحوم کلینی در کتاب التوحید، بابی از روایات گشوده به عنوان «بَابُ النَّهْيِ عَنِ الصِّفَةِ بِغَيْرِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ تَعَالى» که حاوی دوازده روایت است.
سَهْلٌ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ، قَالَ:
كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ إِلى أَبِي: «أَنَّ اللَّهَ أَعْلى وَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ؛ فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ كُفُّوا عَمَّا سِوى ذلِكَ» . (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 251)
سَهْلٌ، عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ الرَّبِيعِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ حَفْصٍ أَخِي مُرَازِمٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ، قَالَ:
سَأَ لْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ شَيْءٍ مِنَ الصِّفَةِ، فَقَالَ: «لَا تَجَاوَزْ مَا فِي الْقُرْآنِ» . (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 254)
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ، وَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ، فَقَدْ كَفَرَ؛ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنى، فَقَدْ كَفَرَ؛ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنى، فَقَدْ أَشْرَكَ؛ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ، فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ، وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ، فَأُولئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ حَقّاً». وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ: «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً». (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 217، بَابُ الْمَعْبُودِ إِلَّا بِهِ.)
🏠https://eitaa.com/fotoooh
🔸🔸🔸🔸🔸اصل پنجم: واسطه و طریق بودن مفاهیم و اوصاف به سوی حقیقت «الله» عزوجل
اصل دیگر این است که این مفاهیم، واسطه و طریق نسبت به معبود حقیقی هستند. خود این درک را نمی بایست معبود قرار داد بلکه این درک صرفاً واسطه و طریق به معنا است. در روایات نیز آمده است که کلمات و الفاظ پیرامون توحید، طریقیت دارند به سمت معانی توحیدی:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «هُوَ الرَّبُّ، وَ هُوَ الْمَعْبُودُ، وَ هُوَ اللَّهُ، وَ لَيْسَ قَوْليَ: «اللَّهُ» إِثْبَاتَ هذِهِ الْحُرُوفِ: أَلِفٍ وَ لَامٍ وَ هاءٍ، وَ لَا رَاءٍ وَ لَا بَاءٍ، وَ لكِنِ ارْجِعْ إِلى مَعْنىً وَ شَيْءٍ خَالِقِ الْأَشْيَاءِ وَ صَانِعِهَا، وَ نَعْتِ هَذِهِ الْحُرُوفِ وَ هُوَ الْمَعْنى سُمِّيَ بِهِ اللَّهُ، وَ الرَّحْمنُ، وَ الرَّحِيمُ وَ الْعَزِيزُ، وَ أَشْبَاهُ ذلِكَ مِنْ أَسْمَائِهِ، وَ هُوَ الْمَعْبُودُ جَلَّ وَ عَزَّ» . (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 206)
در برخی روایات چنین آمده است که اگر لفظ را بپرستید، کافر شده اید. اگر لفظ و معنا را بپرستید، مشرک شده اید بلکه الفاظ صرفاً واسطه و طریق به سوی حقیقتی است که او معبود است.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ، وَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ، فَقَدْ كَفَرَ؛ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنى، فَقَدْ كَفَرَ؛ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنى، فَقَدْ أَشْرَكَ؛ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ، فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ، وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ، فَأُولئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ حَقّاً». وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ: «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً». ( كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 217، بَابُ الْمَعْبُودِ إِلَّا بِهِ. )
مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُ اللَّهَ بِحِجَابٍ أَوْ بِصُورَةٍ أَوْ بِمِثَالٍ، فَهُوَ مُشْرِكٌ؛ لِأَنَّ حِجَابَهُ وَ مِثَالَهُ وَ صُورَتَهُ غَيْرُهُ، وَ إِنَّمَا هُوَ وَاحِدٌ، مُتَوَحِّدٌ، فَكَيْفَ يُوَحِّدُهُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ؟! وَ إِنَّمَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللَّهِ، فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ، فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ، إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ، لَيْسَ بَيْنَ الْخَالِقِ وَ الْمَخْلُوقِ شَيْءٌ، وَ اللَّهُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَامِنْ شَيْءٍ كَانَ، وَ اللَّهُ يُسَمّى بِأَسْمَائِهِ وَ هُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ، وَ الْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ». (كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 279)
🏠https://eitaa.com/fotoooh