eitaa logo
غزه آری کربلا گشته
125 دنبال‌کننده
97 عکس
196 ویدیو
0 فایل
🇵🇸 راه قدس‌ از کربلای غزه واگشته‌ #خبر #نگاره #غزه 📎 @fatherevayat سرای هنر و اندیشه(سُها)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📽 کربلای غزه ✍ شاعر: علیرضا قزوه 🎙 با نوای: حاج صادق آهنگران قدس از کرب‌وبلا می‌گذرد می‌دانی غزه از خون خدا می‌گذرد می‌دانی ما همه گوش به امر علی و روح‌الله هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله غزه طشتی ا‌ست پر از خون حسین و یحیی غزه خاکی است معطر شده از عاشورا غزه جوشیدن خون سر یحیای نبی است غزه چون شام غریبان حسین‌بن‌علی است شام، قدس است و شما شب‌شکنانید همه هله ای قوم بتازید و بمانید همه بر سر شام یزیدان همه فریاد شویم خطبه شب‌شکن حضرت سجاد شویم هله چاووش بخوان صبح ظفر نزدیک است قدس می‌خندد و لبخند سحر نزدیک است 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 غزه اکنون غرق خون است غزه امروز دلش خون است آری الان مادران داغدار فرزند خود هستند پدران نیز هنوز در جبهه هستند مادر از درد غمش فریاد میزد پدر از دوری ز فرزند با عروسک صید می‌کرد آدما امروز از این درد، در قیام‌های جهانی یک صدا با غزه و الله هستند مادران! غم مَخورید، فرشته ها بالا سرند کودکان چون قاصدک پر می‌زنند و می‌روند مطمئن باشید که این سیلاب خون طوفان می‌شود همچون الاقصی آری امروز مردمان واقف شدند شاهد این ظلم بی پایان شدند 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 خیلی اتفاقی چشمم خورد به این جمله از حضرت امام: «باید برای آزادی قدس از مسلسل‌های متّکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده کرد.» اگر گزارشی بگیریم از بین مردم و بخواهیم ایمان را تعریف کنند چه می‌گویند؟ شاید کسی بگوید نماز اول وقت، یک نفر بگوید گناه نکردن، دیگری بگوید دروغ نگفتن و.... من می‌گویم ایمان همین جاست، لایِ همین آوارها؛ وقتی تصمیم به خوردن چای می‌گیری و در یک لحظه همه چیز روی سرت خراب می‌شود. ایمان پِیکی است که این مردم با خونشان، از زیر همین آوارها ، برای احرار و آزادگانِ جهان می‌فرستند. ایمان برای من نوجوان فلسطینی «احمد» است که بی هیچ اضطرابی و در آرامش کامل در جواب خبرنگاری که می‌گوید اسرائیلی‌ها می‌خواهند وارد شهر شوند می‌گوید: «بیایند»! ایمان برای من همان پدری است که تازه خودش و فرزندانش از زیر آوار درآمده‌اند و به آنها می‌گوید بگویید: «الحمدلله»! همان مادری است که زیر تابوت فرزندش را قهرمانانه به دست می‌گیرد و حماسه وار رجز می‌خواند. همان مردی است که پلک چشمان دخترش را باز می‌کند تا برای بار آخر ببوسد و در صف کفن ایستاده اما لبخند می‌زند و قرآن می‌خواند. همان پرستاری است که مادرانه کودکانِ بی پدر و مادر را در آغوش می‌کشد. همان مردمانی‌اند که با اشک و ناله از فراق عزیزانشان باز حسبی‌الله می‌گویند. ایمان همین جاست، همین جا، غزه، کربلای غزه 🇵🇸 @gaze_karbala
حسینی که من می‌شناسم.mp3
3.84M
. حسینی که من می‌شناسم، برادر! همین جاست امروز، در بوریا نیست (...متن کامل شعر...) 🎙...حسینیه غزه... شعر: محسن ناصحی @soha_sima
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🖋 @nanetazeh « یا لَیتَنا کُنا مَعَک » امشب اینجا، این صحنه را که دیدم ، دلم هزار بار بیشتر از قبل «یا لَیتَنا» گفت. چقدر زیباست. همه ی کربلا را می شود اینجا به زبان آورد « ما رأیتُ إلا جَمیلا ». چقدر زیبا بود آن پرده از نمایش آنجا که میوه ی دلش را از دست داد و با زانو بالای سرش رفت و بلند گریه کرد و خواهر به فریاد دلش رسید. چرا هر صحنه ای که دردش بیشتر است زیبایی اش دوچندان نه صدچندان است!؟ دلم از این باران ها می خواهد، با چه زبانی بگویم من هم دلم می خواهد همین جا، توی همین سیلاب، کنار همین خرابه ها و چادرهای خیس، با شما باشم، با شما باشم و رقم بزنم این فتح نهایی را. 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ببار حضرت باران که وقت باران است هزار اصغر مظلوم روی دستان است 🖋 🇵🇸 @gaze_karbala
. ببار حضرت باران که وقت باران است... 🖋 در جهان قهر تکنیک، جهان محاسبه‌ها و هوش مصنوعی، جهان دیوار حائل که آدمی خود را در حصار تکنیک خود درآورده، این انسان است که اسیر خود شده است و مدام خود را پوچ‌تر و بی‌معناتر می‌یابد. گویی با غفلت از هستی و وجود، جهان برای او تنگ شده است. در این میان گویی زن و کودک غزه است که آدمی را از سیطره جهان تکنولوژی و بمب و موشک می‌رهاند. آن‌جا که در نبرد انسان و ابزار پیشرفته جنگی، اوست که تاب می‌آورد و می‌ماند و بانگ هستی را به آنان که هنوز گوش روحشان کر نشده است، می‌رساند. چراکه جهان از همان جایی که به پایان می‌رسد، شروع می‌شود. گویی امروز غزه وقت قرب است... قرب به مقام مادر؛ همان وقتی که عزم کربلا پیدا می‌شود، عزمی که موفقیت و شکست ندارد و خود آن چیزی است که طلب کرده‌ایم. و حال غزه صحنه دیدار مادر است، وقت قرب به اسلام. پی‌نوشت: جبالیا و شجاعیه دو شهرک شمال غزه که نماد مقاومت شده‌اند و با وجود حجم بمبارانها همچنان ایستاده‌اند... و حال، بارش باران بر روی اردوگاه‌های چادری آوارگان ... 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. فلسطینی‌ها لحظه لحظه زندگی را نفس می‎کشند؛ آنچه باید از مقاوم‌ترین مردم جهان بیاموزیم 🔹در این کلیپ پس از یک روز کاری سخت و ورود ده‌ها مجروح و شهید، یک پزشک فلسطینی با چند ثانیه استراحت و خروج از اورژانس، دست‌های خود را زیر باران گرفته و از نعمت و رحمت الهی غرق در حس خوب و لذت حلال شده است. 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 ببار ای حضرت باران که باران غزه را جان است سکوت اشک در راه و طرب حزن خرامان است ببار ای مستی جانان ز شوق مرگ و آن ایمان بهار از ره رسید آری خزان از بهر سامان است ببار و پا به پا با عشق در آن مکتب جنون آموز درون غزوه ی غزه مثال صلح آسان است ببار از اشک گو باران ز زجه از دم یاران از آن شیون که میگوید ندایم بانگ ساران است ببار از آسمان قدس از آن عرش شهود حق ز لوحی که نوشت از جان کنون آنجا خراسان است 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🖋 دنیای امروز دنیای مهر و کین است و اگر انسان در زیر لایه‌های متعدد از خودبیگانگی مدفون شده‌است و هر روز رویه‌ی کین و قهر خود را هر چه بیشتر به نمایش می‌گذارد، طوفان الاقصی و جنایات اسرائیل مجال ظهور و بروز انسان غربی در انسانیت را نیز فراهم کرده و اینجاست که شاید بیراه نباشد، از مهر و شاعرانه زیستن سخن بگوییم؛ آنجا که قدرت سرمایه به میان می‌آید و از لحظات خونبار و اشکبار غزه سود می‌جوید، انسان‌ها نیز واجد نگاهی شده‌اند که این حرکت را بر نمی‌تابند و با قوت گرفتن روایت فلسطین، قدرتِ به ظهور آوردن آن را نیز یافته‌اند، دیدن این تصویر گویای تقابل جالبی است، آنجا که پاهای لرزان کشورهای عرب در مقابل چنین جنایاتی اجازه‌ی مقاومت و اعتراض نمی‌دهد و در صحنه حضوری را برایشان رقم نمی‌زند و این نیست مگر به دلیل توسعه‌نیافتگی، که اینگونه توان ملت‌ها را مسخ و آنها را در بی‌آیندگی غرق میکند. 🇵🇸 @gaze_karbala
Mahmoud Karimi - Ghasam Be Ketri - 128 - mahanmusic.net.mp3
16.52M
‌‌. 🖋 مرا ببخش عزیزم که آب می‌نوشم این را به اباعبدالله می‌گفتم و باز نیز می‌گویم... ولی با اتّفاقات از آب‌خوردنم، خوابیدنم، پوشیدنم از همه‌ی اینها دیگر خجالت می‌کشم از روضه‌های تشنگی حسین گفتیم از نبود آب در غزه ولی از روضه ی گرسنگی سخت غافل شدیم مگر میتوان خدا دریچه ای از کربلا به رویت بگشاید تا ذرّه ای از آن کربلای مصیبه ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام وَفی جمیع السماوات والارض را ببینی و به آن نگاه نکنی؟ مرا ببخش غزّه ی عزیزم که هنوز زنده ام...‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ 🇵🇸 @gaze_karbala
63.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. بیا نگاه کن ببین ببین هزار باره قصه های دردمند فتح را ببین چه غزه شاعرانه گشته است تو گو حوالت زمانه گشته است و عرش سمت قدس گمان کنم روانه گشته است (...ادامه...) 🎥...بزم عاشقانه... 🔸 لینک با کیفیت این روایت www.aparat.com/v/Vrzlm @soha_sima
. 🖋 ببار حضرت باران دیروز هنگامی که از اتوبوس پیاده شدم -با قطرات باران که به آرامی بر چادرم می نشست و هوای لطیفی را به ارمغان آورده بود،- احساس خوبی داشتم، که یکمرتبه بارش باران زیاد و لحظاتی بعد تبدیل به تگرگ شد. چند دقیقه ای زیر تگرگ بودم و با حرکت سریع و مقداری دویدن، مثل موش آب کشیده به خانه رسیدم. خدا روشکر نزدیک خانه بودم وگرنه نمیدانم با آن شدت باران و ندا‌شتن سرپناه، الان در چه حالی به سر می بردم. در اتوبوس با نگاه به درختان و برگهایی که با جدایی شان از شاخه، رقصشان را به چشم های عابران هدیه می دادند و قطرات باران، که همراه با برگها به آرامی روی زمین می نشست یکمرتبه یاد غزه -و تک‌تک افرادی که از کودک و سالخورده، زن و مرد در معرکه ایستاده اند- مرا با خود برد! به راستی دل کندن قطره‌ای از شاخه چه نسبتی با ریزش باران دارد؟ غزه چگونه دل کندنی را به صحنه آورد که اینگونه مورد عطای الهی قرار گرفت، که کودکش رسالتی برای خود می بیند و استقامت از برق چشمان و حرکات دستانش در کل عالم بشریت نفوذ می کند؟! این چگونه رسالتی است که بیداری انسانیت را به گونه‌ای رقم زده که کلیمی و مسیحی اش را با قرآن گره زده و از انس با قرآن زبان گشوده اند؟ به راستی چیست آن دل کندنی که آیه شریفه "حسبنا الله و نعم الوکیل " را با گوشت و پوست و استخوان لمس می کنند و به جز خدا هیچ یاور دیگری را متصور نمی شوند؟! انگار انسان در بزم عاشقانه اش به دستانی مهربان نیازمند است که او را از آتش نمرود به سلامت خارج کند! به گونه ای که مادرِ غزه در شهادت و سوختن فرزندانش می بیند که فرشتگان آنها را درآغوش کشیدند و همانا شرابی طهور به مادر نوشاندند که چنین سکینه ایی دارد و اینگونه روایت می کند و با قصه اش ما را به ساحتی دیگر دعوت می کند. از خودم خجالت کشیدم که در ریزش باران دیروز، سرپناهِ ساختمانی مانع رویت خدا شد. آری نسبت‌ها لحظه به لحظه چشم انتظار رویت ماست اما آیا ما را یارای دیدنش هست؟ 🇵🇸 @gaze_karbala
✴️ ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام: 🔸70 روز از آغاز نبرد طوفان الاقصی سپری شد و ملت فلسطین همچنان این نبرد بی‌سابقه را پیش می‌برد. مجاهدان قهرمان ما با یک ارتش مجهز به پیشرفته‌ترین تجهیزات و سلاح‌ها در نبردی که در تاریخ ثبت خواهد شد، مقابله می‌کنند. 🔸مجاهدان ما طی 5 روز اخیر موفق به هدف قرار دادن بیش از 100 خودروی نظامی دشمن شدند. مجاهدان قسام با راکت‌های ضدزره نظامیان اشغالگر را در داخل خانه‌ها و ساختمان‌ها هدف قرار دادند. 🔸 اکنون خیزش و انتفاضه و تحریم دشمن اشغالگر با تمامی شیوه‌های مقاومت واجب و ضروری است. بار دیگر آزادگان امت و مجاهدان آن را به تشدید اقدامات میدانی خود علیه دشمن صهیونیستی در تمامی جبهه‌ها فرا‌می‌خوانیم. روایات مجاهدان ما از کشتن نیروهای پیاده دشمن ثابت می‌کند که کشته‌های این رژیم چندها برابر آن چیزی است که اعلام شده است. 🇵🇸 @gaze_karbala اکنون خیزش و انتفاضه و تحریم دشمن اشغالگر با تمامی شیوه‌ها واجب و ضروری است
. 🖋 فدعا ربَّه : اَنِّی مَغلُوب فانتَصِر پس نوح پرورنده‌اش را خواست که: ( من مغلوبم تو یاری کن! ) اینگونه بود که درب‌های آسمان را به آبی سرازیر گشودیم و زمین را چشمه‌ها جوشاندیم کسی می‌آید کسی که مثل هیچ‌کس نیست [فروغ فرّخزاد] کسی می‌آید که با ابرها قهر نیست و پنجره را بروی باد نمی‌بندد تا میهمان ناخوانده داشته باشد و دست‌هایش را به‌سوی باران می‌کشد کسی که دست‌هایش و نگاهش با باران حرف می‌زند و زندگی را با ساعت تقسیم نمی‌کند و تکلیف روزها را در تقویم مشخص نمی‌کند و قطره‌های باران را حساب و کتاب نمی‌کند و می‌‌گذارد قطره‌‌ی زلالی از آن بر گوشه‌ی کتاب‌های سیاهش بچکد! و مشق‌های سیاه دفترش را بشوید و با روزنامه‌ها دیوار بین خود و باران نمی‌کشد و رابطه‌ی خود را با ابرها و بدبیاری‌هایشان بهم نمی‌زند وابرها را پیش‌بینی نمی‌کند و قطره‌های باران‌را درون یک لوله‌ی آزمایشگاهی نمی‌ریزد و اعضایش را از هم جدا نمی‌کند و چشمانش با اعداد قصه نمی‌سازد با اعداد خانه نمی‌سازد با اعداد ازدواج نمی‌کند با اعداد زندگی سر نمی‌کند و با اعداد جدا نمی‌شود ملائکه‌ی باران را می‌بیند و به آن‌ها سلام می‌کند و به آن‌ها دست می‌دهد و از لمس نمی‌ترسد و آن‌ها را در آغوش می‌کشد و به سینه می‌چسباند و ابرها را انبانه‌ی اسفنج نمناک ابرها می‌بیند بجای چند میلی‌متر یا چند کیلومتر دستانش راز می‌گویند و هوا را می‌نویسند و باد خوش‌خبرش می‌کند و بوی باد را می‌شنود و آن‌را باور می‌کند و دعا می‌کند و آمین می‌فرستد و دعا می‌کند و طوفان براه می‌اندازد 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📻 می‌خواهیم نان خود را با فلسطینی‌ها تقسیم کنیم! بغض سیدحسن نصرالله با تکرار عبارت رهبر انصارالله یمن 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 همزبانی خویشی و پیوندی اَست مرد با نامحرمان چون بندی اَست ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان پس زبان محرمی خود دیگر است هم‌دلی از هم‌زبانی بهتر است [ مولوی ] اشک مرد گران‌بهاتر از ... گران‌بها پیش هرکسی به‌نسبت است مثل سنگ گاه سنگ خود گران‌بهاست گاه هم بروی سینه کسی مثل سینه‌ی صدف خرده سنگ بی‌بها یگانه می‌شود [نه مثل سنگ‌های هرزه‌پوی قیمتی سنگ‌های زینتی] بلکه بی‌رقیب می‌شود سرشک و اشک مرد هم بسان سنگ می‌شود اگرچه اشک هم مثل سنگ پربها و قیمت است چون زمردی روی گونه‌ی کسی سبز می‌شود یا عقیق می‌شود سرخ‌رو و آتشین می‌دود راه‌ می‌رود ولی ساری و التهاب اشک انفجار بغض که در میان سخت و سنگ کوره‌ی آتشفان پرحرارت سینه‌ی همچو کوه مرد کوه درد لعل می‌شود چنان اشک جانانه‌تر از جنون یقین بدان پربهاتر است سینه‌ی سخت الماس را یقین بدان همچو چنگ شیر می‌درد اشک مرد می‌برد دل خدای را چه‌جای مردمان اشک مرد هم بسان سنگ گاه بر گونه‌ی کسی پربها و بی‌قیمت و بی‌نهایت است خاصه طرفه قطره اشک غربتی شکایتی که از گونه‌ و چشم پرحیای رازدار رازدان خلف‌زاده و خلیفه زاده‌ای روی دامن و سینه‌ی مادر بانجابتی نشسته است ... اشک مرد می‌کند کوه را ز جای چه جای خسان و ناکسان 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 آری با غزه لبخندها بر لبها خشکید و گرمای  قطرات اشک بود که روی گونه حس میشد. خدایا در عجب تلاطمی قرار گرفته ام و دیگر من نیستم که تصمیم میگیرم بلکه مواجه شدن با پیشامدهایی است که با گوش جان ندای توست که در وجودمان نفوذ می کند. امروز در روضه ی حضرت مادر به انتظار اشکها نشسته بودم و جایی برای باز کردن عقده ی دل، اما خدا به گونه‌ای دیگر رقم زده بود. آری انگار رسالتمان نشاندن لبخند بر لبان دختر بچه‌ای  از سلسله سادات بود با درست کردن موشک کاغذی آنچنان لبخندی بر لبان دختر می نشست که انگار خودت را در نگاه مادر حس می‌کردی. یکمرتبه به یاد تصویری افتادم که مادرِ غزه دو کودکش را در میان  آوارها در وانی از آب با نشاط حمام می کرد و از این لحظه هم برای نشاط بچه ای که شاید ثانیه‌ایی دیگر در آغوش فرشتگان باشد دریغ نمی کرد. آری با غزه معنای گسترده‌ای از روضه به رویمان باز شد به راستی مادرِغزه کجا ایستاده، که چنین حدود را می شکند و ما را به ساحتی متعالی فرا می خواند. 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📻 خبرنگار العالم از دختربچه فلسطینی می‌پرسد از اینجا نمی‌روی؟ کودک قاطعانه پاسخ می‌دهد: تا لحظه مردن و دفن شدن در این سرزمین، از اینجا نخواهیم رفت، خون ما فلسطینی است 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 هوا خیلی سرد شده، اما نه آنقدر که بوسه ی خواهرش گرمش نکند. این بوسه در تاریخ خواهد ماند، این لرزیدن ها و تنهایی ها، این بی آغوشی های شما کودکانِ بی پدر و مادر غزّه ، همه ی اینها در دل تاریخ ثبت خواهند . اینجا مادری هست که نه فقط برای شما که برای یک تاریخ مادری می کند. می گویند کودکی در کربلا تنش میلرزید از ترس و پناهش آغوشِ عمه ی بی پناهش بود. 🇵🇸 @gaze_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📻 شیرزن فلسطینی در میان این همه درد و رنج و سختی در غزه: هیچ انتظاری از جهانیان نداریم، نمی‌خواهیم کسی نسبت به ما ترحم داشته باشد. همه دنیا در کنار یهودیان ایستاده‌اند اما ما خدا را داریم! 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 تو را که دیدم یادم افتاد به شیرزنی که میان یک گله کفتار تنها شده بود اما می دانست که بارِ یک تاریخ افتاده روی شانه هایش. پس خم به ابرو نیاورد و با آنکه بی پناه شده بود اما حیدری رجز می خواند. زنده باشی زن، زنده باشی شیرزنِ غزّه ، زنده باشید همه ی شما دلاور زنان و مردان و کودکانتان که بار این تاریخ را بر دوش کشیده اید . آری شما شریف هستید، شما عین شرافت و عزت هستید. در این هفتاد روز هرکس خواسته مثالی از عزت و شرافت بزند نامِ شما را برده و خدا با شماست. یا لَیتَنا کُنا معکم 🇵🇸 @gaze_karbala
. 🖋 می‌دانستید آیات لحن دارند ؟ می‌پرسید: وقتی خدا از دست یک کافری میگه: تبت یدا ابی‌لهب و تب وقتی حافظ گفت: ریای زاهد سالوس جان من فرسود قدح بیار و بنه مرهمی بر این دلِ ریش وقتی انسان در مقابل اصرار در جهالت کلافه می‌شه آه می‌گفت خدا از دست یک کافری کلافه شده‌ست می‌دانستید آیات لحن دارند؟ این زن کلافه از دست کوردلان و کورچشمان داد می‌زند و حماسه‌ می‌خواند. حماسه‌اش یک آیه است! آیه‌ای که ما فکر می‌کنیم لبریز از بیچارگی است لبریز از رجزخوانی و حماسه‌ در زبان او شده است! متنی که او بحقیقت معنی در دست دارد و آن‌را به قوّت دریافته است! یا یحیی! خذ الکتاب بقوّه ای یحیی! کتاب را با قوت دریاب آیات در زبان او جان می‌گیرند و زنده می‌شوند و مگر همین آیات در زبان ما ضعیف و بی‌جان و مریض نیستند؟ می‌گویند آیات را محزون بخوانید! حزن که در جان بنشیند کار و زبان ما را دگرگون می‌کند اولینش شجاع می‌شوی و در زیرنوشته فیلم این مردانه‌تر از مردها را، شیرزن عنوان کرده‌‌اند. دل محزون بیشتر از آنکه منزوی باشد حماسه می‌سراید و مگر آن مدام در کار جهاد را شاعر ننامیده‌اند؟ و دیگر دست خودت نیستی! حزن عنان کار تو را بدست می‌گیرد! مرد می‌شوی! و جگردار! محبتت جنون‌واره غضبت از جا کن! غم لحن آیات نیست! غم پشت آیات می‌ایستد و جور دیگری به جهان می‌نگرد ریشه در خاک خانه می‌دوانی و پایدار می‌مانی 🇵🇸 @gaze_karbala