eitaa logo
📚📖 مطالعه
73 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
هدایت شده از مباحث
هدایت شده از مباحث
هدایت شده از مباحث
هدایت شده از مباحث
هدایت شده از مباحث
شاید عجیب باشه... ولی قدرت ذهن یک مرده که با دیدن ... قدرت خیال 💭 احکام خدا بدون حکمت نیست کاش باور کنیم وقتی نهی می کند و می گوید حرام یعنی عده قابل توجهی، ضرر می بینند. 💄 رژ لب | چاک مانتو | عطر و ...👠 🔞🚨⚠️ | 🔄 ادامه دارد ... ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلسفه حجاب زنان مسلمان به زبان خیلی خیلی ساده... 😊 🧕 حجاب رو اینطور برای فرزندانمان معرفی کنیم... ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نگاههای تحريک آمیز با مردها چه میکنه؟ 🧠❤️‍🔥🔥 قابل توجه بعضی از خانم ها | __________________________ تصاویر نوشته https://eitaa.com/mabaheeth/86223 https://eitaa.com/mabaheeth/86413 با یک لاک و آرایش 💄💋 https://eitaa.com/mabaheeth/82149 مشاهده برزخی بدحجابی 😱 https://eitaa.com/mabaheeth/82143 توضیح علمی حجاب 🧕 https://eitaa.com/mabaheeth/82145 حرف های یک نوجوان 💁🏻‍♂ https://eitaa.com/mabaheeth/82147 تحریک جنسی زمینه افسردگی 😞 https://eitaa.com/mabaheeth/87652 آرامش روانی با حجاب 😊 https://eitaa.com/mabaheeth/87653 برخورد قاطعانه 👊 https://eitaa.com/mabaheeth/39173 بی حجابی عامل کم دیده شدن 😵 https://eitaa.com/mabaheeth/74264 بدحجابی و تحریک جنسی 🔞 https://eitaa.com/mabaheeth/51237 حجاب مایه تشخص زن ✅ https://eitaa.com/mabaheeth/86598 گناه جمعی 🔥❤️‍🔥 https://eitaa.com/mabaheeth/83784 https://eitaa.com/mabaheeth/90335 https://eitaa.com/mabaheeth/83782 آقا 📢 رابطه حجاب و جوانی جمعیت جاهلیت مدرن رابطه بی حجابی و حق الناس گناه حجاب نمایش حقوق زن در اسلام فلسفه و معنای حجاب https://eitaa.com/mabaheeth/90798 https://eitaa.com/mabaheeth/89100 ╭────๛- - - - - ┅╮ │ 📱@Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۲۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : آيا انسان آزاد است يا مجبور؟ مرز آزادى تا كجاست‌؟ ____________ 💬 پاسخ : خداوند، انسان را آزاد آفريده است و به او اختيار داده تا كارهايش را انتخاب كند. 🗣 گرچه بعضى گفته‌اند: انسان در كارهايش مجبور است و گمان مى‌كند كه آزاد است؛ 🗯 امّا دلايل بسيارى بر اختيار انسان وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم: الف) هر انسانى در كارهاى خود گاهى دچار ترديد و شك مى‌شود كه آيا انجام دهد يا ندهد؟ همين شك، دليل بر آزادى اوست كه مى‌تواند كارى را انجام دهد و مى‌تواند انجام ندهد. ب) گاهى انسان‌ها به كار يكديگر انتقاد دارند. انتقاد نيز دليل آن است كه كسى كه كار را انجام داده، مى‌توانسته انجام ندهد. ج) هر انسانى در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشيمان شده است و همين پشيمانى دليل آن است كه مى‌توانسته انجام ندهد و لذا با خود مى‌گويد: اى كاش انجام نمى‌دادم! د) همه مردم فرزندان خود را تربيت مى‌كنند و يا به معلّم و مربّى مى‌سپارند و اين دليل آن است كه فرزند انسان مى‌تواند مسير كج را رها و به راه حق برود. ✓ بنابراين شك، انتقاد، پشيمانى و تربيت، دليل آزدى انسان است. علاوه بر آنكه آزادى خواستۀ تمام انسان‌ها بلكه حيوانات است. شما اگر گربه‌اى را در قفس كنيد، هر نوع غذا براى او در قفس قرار دهيد، باز ناراحت است و ترجيح مى‌دهد در كوچه و خيابان ساده‌ترين غذا را بخورد؛ امّا در قفس نباشد. در بهشت نيز اگر آزادى نباشد، مؤمن رنج مى‌برد و لذا مؤمنان هنكامى كه وارد بهشت مى‌شوند، خدا را به خاطر آزادى در بهشت سپاس مى‌گويند: «ألحمدُ لِلّه الّذى نَتبَوّء من الجنّة حيث نشاء» با اين همه، انسان بنده خداست و بايد به دستورات او عمل كند و اگر آزادى مرز نداشته باشد و انسان اختيار خود را به نفس و تمايلات شخصى يا تمايلات ديگران بدهد او را به دره هلاكت سقوط‍‌ خواهد داد. بايد در چارچوب فرامين خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادى ديگران نشود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام خمینی ره: ⚠️ شما فساد و فحشا را آزادی میدانید!!! ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۲۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چرا خداوند كارهايى را كه ذرّه‌اى شرك و ريا در آن باشد، نمى‌پذيرد؟ ____________ 💬 پاسخ : خداوند مى‌فرمايد: « أنا خير شَريك فمَن عَمل لى و لِغيرى فهو لِمَن عَمله غيرى» من بهترين شريك هستم، اگر كسى عملى را انجام بدهد كه هدفش هم من و هم غير من باشد، من سهم خود را به آن شريكى كه براى من پنداشته واگذار مى‌كنم تا پاداش خود را از او بگيرد. آرى، هركَس و هر چيز را در كنار خدا قرار دادن، توهين به مقام الهى است. اگر كسى به شما بگويد: من شما و سنگ🪨 را دوست دارم، اين توهين به شماست. اگر بگويد: از غذايى كه تهيّه كرده‌ام، هم شما بخوريد هم گربه‌ام مى‌خورد، توهين است. علاوه بر آنكه هدف خداوند از انجام دستوراتش، رشد و كمال انسان است و شرك و مايۀ سقوط‍‌ انسان است. اگر يك موش در ديگ غذا بيفتد، تمام غذا از قابليّت مصرف مى‌افتد. يك روز تمام مسافران هواپيما را پياده و بارى را كه بسته شده بود تخليه كردند و گفتند: يك موش🐭 در هواپيما ديده شده است. پرسيديم: اين همه مسافر و بار به خاطر يك موش بايد پياده شود؟ گفتند: بله؛ زيرا ممكن است اين موش يكى از سيم‌ها را بجود و رابطه خلبان با فرودگاه قطع❌ شود و موجب سقوط‍‌ هواپيما شود. آرى، موش شرك، سيم را مى‌جود و رابطۀ بنده با خالق قطع مى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۲۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : خدا كه به همه مَحرم است، پس چرا در نماز، مردان و زنان بايد خود را بپوشانند؟ ____________ 💬 پاسخ : هميشه پوشيدن لباس به خاطر مَحرم و نامَحرمى نيست، بلكه گاهى پوشيدن لباس جنبه تكريم و دارد. معمولاً افراد در خانۀ خود، لباس ساده مى‌پوشند ولى وقتى مهمان وارد خانه مى‌شود، به احترام مهمان، لباس كامل و مناسب مى‌پوشند و اگر قرار باشد در مجلس عروسى شركت كنند، لباس كامل‌ترى بر تن مى‌كنند. اين تغيير لباس‌ها، به خاطر ادب و احترام مهمانان مجالس است. حضور خداوند در حال نماز نيز مقتضى پوشيدن لباس مناسب و كامل است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۲۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چه كنيم تا روح ما بزرگ و ظرفيّت ما زياد شود؟ ____________ 💬 پاسخ : حضرت على عليه السلام به همام مى‌فرمايد: « عَظُمَ‌ الخالِقُ‌ فى أنفسِهم و صَغُر ما دون ذلك» يعنى چون خداوند در روح آنها عظمت دارد، غير خدا هرچه باشد كوچك جلوه مى‌كند. تا وقتى روى زمين هستيم، يك هكتار زمين براى ما بزرگ است؛ امّا اگر سوار هواپيما✈️ شديم هرچه هواپيما بالاتر برود، اين قطعه زمين براى ما كوچك‌تر مى‌شود. اگر توجهى به پولهاى 💸 موجود در بانك بكنيم، سرمايۀ خود را ناچيز خواهيم ديد. اگر به تسبيح گفتنِ همه موجودات توجه داشته باشيم، گفتن چند «سبحان اللّه» را چيزى نمى‌دانيم. اگر به كتابخانه‌هاى بزرگ و مهم دنيا نگاه كنيم، مطالعه چند كتاب📚 ما را مغرور نخواهد كرد. وقتى به عليه السلام گفتند: چرا اينقدر عبادت مى‌كنى‌؟ فرمود: عبادت من كجا و عبادت علىّ‌بن ابيطالب [علیهماالسلام] كجا! خداوند در قرآن به پيامبرش مى‌گويد: يادى از سختى‌هاى انبياى گذشته كن تا سختى‌ها براى تو آسان و سبك شود. ✓ آرى، اگر به پشت سر نگاه كنيم و راه رفته را ببينيم مى‌شويم، بايد به راه نرفته نظر دوخت تا به فكر رفتن بيفتيم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۳۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چه گناهانى را خدا نمى‌بخشد؟ ____________ 💬 پاسخ : در روايات مى‌خوانيم: « اِتّقوا المُحقّرات من الذّنوب فانّها لاتغفر»، از گناهان كوچك پرهيز كنيد كه بخشيده نمى‌شود. ← شايد به اين دليل كه در گناهان كوچك، انسان احساس شرمندگى نمى‌كند و لذا به فكر هم نمى‌افتد، بلكه جسارت و جرأت او بر تكرار آن زياد و زمينه‌اى براى بخشش فراهم نمى‌شود. اگر كسى كه مقدار كمى بدهى دارد، به طلبكار بگويد: تو كه از من‌طلبى ندارى، مقدارى كه مى‌خواهى ارزشى ندارد، او طلب خود را نمى‌بخشد، ولى اگر مبلغ بيشترى بدهكار باشد و نزد طلبكار آيد و عذرخواهى كند، طلبكار يا به او مى‌دهد و يا او را مى‌بخشد. ✓ آرى، طلبكار، مقدار كم را با جسارت نمى‌بخشد، ولى مقدار زياد را ممكن است با عذرخواهى😥 ببخشد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۵ 📜 متن | ... ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ، مِمَّنْ لاَ تَضِیقُ بِهِ الاُْمُورُ وَ لاَ تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَ لاَ یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ وَ لاَ یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع وَ لاَ یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاُْمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لاَ یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَ لاَ یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیلٌ، ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یُزِیلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیْکَ مَا لاَ یَطْمَعُ فِیهِ غَیْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ لِیَأْمَنَ بِذَلِکَ اغْتِیَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ. فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً، فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الاَْشْرَارِ، یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ :
📄 ... سپس از ميان رعاياى خود برترين فرد را نزد خود براى قضاوت در ميان مردم برگزين. کسى که امور مختلف وى را در تنگنا قرار ندهد و برخورد مخالفان و خصوم با يکديگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد، در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند و هنگامى که خطايش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد و نفس او به طمع تمايل نداشته باشد، در فهم مطالب به اندک تحقيق اکتفا نکند و تا پايان پيش رود و در شبهات از همه محتاط تر باشد، در تمسک به حجت و دليل از همه بيشتر پافشارى کند، و با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود، در کشف حقيقت امور شکيباتر، و به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع تر باشد. از کسانى که ستايش فراوان، او را مغرور نسازد (و فريب ندهد) و مدح و ثناى بسيار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمايل نکند، البته اين گونه افراد کم اند. سپس با جدّيت هرچه بيشتر داورى هاى او را بررسى کن و در بذل حقوق به او سفره سخاوتت را بگستران، آنچنان که نيازش را از بين ببرد و حاجتى به مردم پيدا نکند (مبادا خداى نکرده آلوده به رشوه خوارى گردد) و از نظر منزلت آن قدر مقامش را نزد خود بالا ببر که احدى از ياران نزديک تو نسبت به نفوذ در او طمع نکند، و به اين طريق از توطئه و زيان رساندن اين گونه افراد در نزد تو در امان باشد؛ سپس در آنچه گفتم با دقت بنگر (و همه اين دستورات را به طور دقيق اجرا کن) زيرا اين دين اسير دست اشرار بود با هوا و هوس درباره آن عمل مى شد و به‌وسيله آن دنيا را طلب مى کردند (از يک سو هواپرستى و از سوى ديگر دنياپرستى همه ارکان دين را متزلزل ساخته بود). ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فراز ۱۵ بخش اول ۱۵ / ۱ ... ____________ قضات باید واجد این دوازده صفت باشند. امام(علیه السلام) در این بخش از نامه خود به مالک اشتر بحث مهمى درباره قضات بیان داشته و آن را از بحث هاى دیگر مستقل کرده تا اشاره اى به استقلال قضایى باشد که در دنیاى امروز به آن اهمّیّت زیادى مى دهند و قوه قضائیه را قوه مستقلى در برابر قوه اجرایى (دولت) و قوه قانونگذارى مى شناسند. اضافه بر این، ذکر ویژگى هاى قضات بعد از ویژگى هاى فرماندهان لشکر این پیام را دارد که لشکر، کشور اسلام را در مقابل اجانب حفظ مى کند و قوه قضائیه در مقابل نزاع هاى داخلى و به بیان دیگر یکى ضامن امنیتى برونى است و دیگرى ضامن امنیتى درونى. نخست مى فرماید: «سپس از میان رعایاى خود برترین فرد را نزد خود براى قضاوت در میان مردم برگزین»;(ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ). ← این تعبیر مى رساند که در مورد قضات حتماً باید به سراغ برترین ها رفت، چرا که مسأله قضاوت امرى بسیار سنگین، حساس و سرنوشت ساز است که تنها برترین ها مى توانند آن را سر و سامان بخشند. تعبیر به «اخْتَرْ» نشان مى دهد که قضات با آراى مردم ـ آن گونه که در بعضى کشورهاى امروز رایج است ـ انتخاب نمى شوند، بلکه زمامدار و رهبر آنها را مستقیماً یا به وسیله افراد مورد اعتماد خود برمى گزیند؛ زیرا مسأله صلاحیت قضایى چیزى نیست که مردم بتوانند درباره آن داورى کنند و رأى بدهند. آن گاه دوازده صفت براى آنها برمى شمارد که در واقع از قبیل تفصیل پس از اجمال است و نشان مى دهد برترین ها چه کسانى اند: ۱. مى فرماید: «کسى که امور مختلف وى را در تنگنا قرار ندهد»; (مِمَّنْ لاَ تَضِیقُ بِهِ الاُْمُورُ). اشاره به اینکه آگاهى آنها درباره مسائل مختلف و قوانین اسلام و شناخت موضوعات در حدى باشد که هر مسأله پیچیده اى پیش آید راه حل آن را بدانند و در تنگنا قرار نگیرند. به سخن دیگر هم به احکام شرع واقف باشد و هم در تشخیص موضوع آگاه تا بتواند رد فروع به اصول و استخراج فروع از اصول کند و این وصف تنها در مجتهدان مبرّز وجود دارد. ۲. در بیان دومین وصف مى فرماید: «و برخورد مخالفان و خصوم با یکدیگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد»; (وَلاَ تُمَحِّکُهُ(۱) الْخُصُومُ). یعنى آن چنان سعه صدرى داشته باشد که اگر گاهى طرفین دعوا در محضر او به نزاع و جنجال برخیزند از کوره در نرود و حکم عادلانه الهى را درباره آنها هرچند جسور و بى ادب باشند صادر کند. ۳. امام در سومین وصفِ قضات لایق و کارآمد مى فرماید: «کسى که در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند»; (وَ لاَ یَتَمَادَى(۲) فِی الزَّلَّةِ). به یقین افراد لجوج هنگامى که مرتکب خطایى شوند و متوجه گردند، به آسانى حاضر نیستند مسیر خود را تغییر داده و به سوى راه راست و صراط مستقیم باز گردند و همین سبب مى شود داورى هاى آنها ظالمانه و غیر واقعى باشد آن هم ظلمى از روى عمد که غیر قابل بخشش است. قرآن مجید درباره گروهى از کافران مى فرماید: «(وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرّ لَّلَجُّوا فی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ); اگر به آنان رحم کنیم و ناراحتى ها (و مشکلات) آنان را برطرف سازیم (نه تنها بیدار نمى شوند بلکه) در طغیانشان لجاجت مى روزند و سرگردان مى شوند».(۳) بسیار مى شود که لجاجت در فکر انسان چنان اثر مى گذارد که باطل را حق مى بیند و حق را باطل. امیرمؤمنان(علیه السلام)مى فرماید: «اللِّجاجُ یُفْسِدُ الرَّأْىَ; لجاجت فکر انسان را خراب مى کند».(۴) در جاى دیگر مى فرماید: «اللِّجاجُ أکْثَرُ الاْشْیاءِ مَضَرَّةً فِى الْعاجِلِ وَ الآْجِلِ; لجاجت زیان بارترین امور در دنیا و آخرت است».(۵) ۴. در چهارمین وصف مى فرماید: «و هنگامى که خطایش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد»; (وَ لاَ یَحْصَرُ(۶) مِنَ الْفَیْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ). این وصف در واقع چهره دیگرى از عدم لجاجت است و یا به تعبیرى دیگر، نتیجه آن است. انسانى که لجوج نباشد هنگامى که حق براى او روشن شود به راحتى به سوى حق باز مى گردد و تمام آثار خطاى خود را اصلاح مى کند. به سخن دیگر کسى که شجاعت پذیرش خطأ و اصلاح اشتباه خود را داشته باشد و این گونه شجاعت از مهم ترین شاخه هاى این فضیلت انسانى است.
۱۵ / ۲ ... ۵. «کسى که نفس او به طمع تمایل نداشته باشد»; (وَ لاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَع). بدیهى است اگر قاضى طمع کار باشد، حتى گرفتار کمترین طمع شود به آسانى مى توان او را با پیشنهاد رشوه فریب داد و از داورى به حق باز داشت. در حدیثى از مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «رَأْسُ الْوَرَعِ تَرْکُ الطَّمَعِ; اساس تقوا ترک گفتن طمع است».(۷) در کلمات قصار مولا نیز مى خوانیم که مى فرماید: «أَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ; بیشترین قربانگاه عقل ها در زیر برق طمع هاست».(۸) به دیگر سخن با توجّه به اینکه اِشراف به معناى نظر کردن به چیزى از طرف بالا است این تعبیر امام اشاره به این دارد که انسان طمعکار از اوج فضیلت به حضیض رذیلت سقوط مى کند. ۶. «کسى که در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند و تا پایان پیش رود»; (وَلاَ یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ). اشاره به این که قاضى باید در فهم مسائل چنان با حوصله باشد که تمام جوانب مسأله را خواه در شبهات حکمیه باشد یا شبهات موضوعیه و شرایط متخاصمین که نزد او به داورى ها حضور مى یابند بررسى نماید آن گاه حکم صادر کند. ۷. «کسى که در شبهات از همه محتاط تر باشد»; (وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ). مى دانیم ـ همان گونه که در حدیث معروف نبوى وارد شده ـ امور بر سه گونه است: قسمتى حق بودن آن آشکار و قسمت دیگرى باطل بودن آن آشکار است ولى بخش سوم شبهات است; یعنى امورى که پى بردن به واقعیت آن آسان نیست. در این گونه موارد دستور داده شده که جانب احتیاط را بگیرید و آن کَس که در وادى شبهات گام مى نهد سرانجام در محرمات مى لغزد و فرو مى رود و هر کَس شبهات را ترک کند، محرمات واقعى را بهتر ترک مى کند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «حَلاَلٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُ».(۹) ←مفهوم این سخن آن نیست که قاضى از حکم کردن باز ایستد؛ زیرا وظیفه او به هر حال فصل خصومت و فیصله دادن نزاع است، بلکه منظور آن است که توقف کند و تمام جوانب را بررسى نماید و ظلمت شبهات را با نور برطرف سازد و گاه طرفین نزاع را به مصالحه که مواقف احتیاط است دعوت نماید. ۸. «کسى که در تمسّک به حجّت و دلیل از همه بیشتر پافشارى کند»; (وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ). مهم ترین برنامه قاضى بررسى ادله طرفین دعواست; دلایل قوىّ و قابل قبول و نیز خوددارى کردن از پذیرش دلایل ضعیف و آسیب پذیر. 💭 این احتمال نیز هست که منظور از این جمله آن باشد که قاضى باید بیش از هر کَس در جستجوى دلیل باشد؛ به این معنا که گاه در مسأله مورد دعوا ظاهراً هیچ دلیلى نیست که حق را روشن سازد; ولى قاضى مى تواند با جستجوگرى در گوشه و کنار حادثه، دلایل روشنى براى کشف حق از باطل پیدا کند همان گونه که در بسیارى از قضاوت هاى امیرمؤمنان على(علیه السلام) وارد شده است که حضرت با استفاده از جنبه هاى روانى یا مجرم را به اقرار وادار مى کرد و یا قراینى براى علم قاضى فراهم مى ساخت; مثلاً در داستان اختلاف دو زن بر سر یک کودک و پافشارى هر دو بر ادعاى خود که قاعدتاً قاضى در اینجا باید به حکم قرعه دعوا را فیصله دهد، امام جستجوى دلیلى کرد و آن اینکه دستور داد شمشیرى🗡 بیاورند و فرمود من کودک را دو شقه مى کنم و هر شقه اى را به یکى از شما دو نفر مى دهم. مادر واقعى فریاد برآورد که من از حق خود گذشتم کودک را به نفر دیگر بدهید و امام(علیه السلام) با این دلیل، مدعى راستین را از دروغین روشن ساخت و در قضایاى آن حضرت از این نمونه بسیار است.(۱۰) ۹. «کسى که با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود»; (وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً(۱۱) بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ). بسیار مى شود که ارباب دعوا هر کدام دلایلى براى خود دست و پا مى کنند و پى در پى براى قاضى مزاحمت فراهم مى سازند. قاضى اگر کم حوصله باشد آنها را طرد مى کند و چه بسا دلایل واقعى با این کار مکتوم مى ماند; ولى اگر پرحوصله باشد و ناراحت نشود حق بهتر به حق دار مى رسد. قاضى باید به طرفین دعوا به مقدار کافى مجال دهد تا آنچه در توان دارند براى اثبات ادعاى خود عرضه کنند.
۱۵ / ۳ ۱۰. «کسى که در کشف حقیقت امور شکیباتر باشد»; (وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الاُْمُورِ). به یقین اگر قاضى عجول و شتاب زده باشد حقیقت امر مخصوصاً در دعاوى پیچیده براى او روشن نمى شود; اما اگر صبور و شکیبا باشد و در صادر کردن حکمِ نهایى شتاب نکند بهتر مى تواند حق را به حق دار واقعى برساند. معناى این سخن آن نیست که مانند زمان ما رسیدگى به پرونده ها را هر روز به بهانه اى به تأخیر بیندازند و گاهى فیصله یک نزاع سال ها به تأخیر بیفتد. مخصوصاً اگر پاى وکلاى پشت هم انداز در میان باشد که گاه با یک بهانه کوچک رسیدگى به پرونده اى را چند ماه به عقب مى اندازند. ۱۱. «کسى که به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع تر باشد»; (وَ أَصْرَمَهُمْ(۱۲) عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ). اشاره به اینکه محتاط بودن قاضى و شکیبا بودن در برابر طرفین دعوا و جستجوى حدّاکثرى ادله به این معنا نیست که در مقام انشاى حکم گرفتار وسواس شود و با روشن شدن حق در انشاى حکم امروز و فردا کند، بلکه باید مانند شمشیرى برنده نزاع را با انشاى حکم قاطع پایان دهد و به پیامدها و آثار متعاقب آن نیندیشد، چرا که معمولاً انشاى حکم به نفع یکى از دو طرف دعوا موجب ناراحتى طرف مقابل و حامیان و دوستان و گاه طایفه و قبیله او مى شود و این لازمه طبعیت قضاوت است و آن کَس که در این امور مى اندیشد و مى خواهد احتیاط کند نباید بر مسند قضا بنشیند. ۱۲. امام(علیه السلام) در آخرین وصف از اوصاف قاضى شایسته و لایق مى فرماید: «از کسانى که ستایش فراوان، او را نسازد (و فریب ندهد) و مدح و ثناى بسیار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمایل نکند»; (مِمَّنْ لاَ یَزْدَهِیهِ(۱۳)إِطْرَاءٌ(۱۴) وَ لاَ یَسْتَمِیلُهُ(۱۵) إِغْرَاءٌ(۱۶)). ناگفته پیداست که افراد خودخواه و خودپسند🤩 هنگامى که از سوى کسانى تمجید و ستایش شوند ممکن است از مسیر حق باز گردند و روى حُبّ ذات به ثناخوان علاقه مند گردند و به سبب همین علاقه حکم را ظالمانه به نفع او صادر کنند. امام تأکید مى کند که این قبیل افراد لایق مقام قضاوت میان مسلمانان نیستند، هرچند صفات دیگر در آنها موجود باشد. آن گاه امام به دنبال ذکر این صفات دوازده گانه که هر یک از دیگرى برتر و مهم تر است به قضاتى مى پردازد که هنگام روبه رو شدن به پیچیده ترین پرونده ها بتوانند با کمال هوشیارى و حق را از باطل تشخیص دهند و بر طبق آن حکم کنند، هرچند صاحب حق ضعیف ترین فرد جامعه و مخالف آن قوى ترین افراد باشند و همان گونه که امام در پایان این اوصاف مى فرماید: «و البته این گونه افراد کم اند»; (وَ أُولَئِکَ قَلِیلٌ). ولى مهم این است که با صبر و حوصله و بررسى همه جانبه باید این قلیل را از میان نخبگان یافت و بر کرسى قضاوت در میان مسلمانان نشاند. سپس امام(علیه السلام) به دنبال بیان اوصاف به ذکر وظایف زمامدار در برابر چنین قضاتى مى پردازد و سه دستور بسیار مهم درباره آنها صادر مى کند. نخست مى فرماید: «سپس با جدیت هرچه بیشتر داورى هاى او را بررسى کن»; (ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ(۱۷) قَضَائِهِ). اشاره به اینکه، هرچند واجدان این صفات مورد اعتمادند، با این حال چون مسأله قضاوت بسیار مهم است و ممکن است گاه گرفتار اشتباه و خطأ یا انحراف شوند، بازرس هایى بفرست تا احکام قضایى آنها را بررسى کنند و یا خودت از نزدیک پاره اى از قضاوت هاى آنها را بررسى کن که این کار قاضى را در طرفدارى از تقویت مى کند. البته این سخن بدان معنا نیست که در نظام قضایى اسلام مسأله تجدید نظر وجود دارد، بلکه به این معناست که اگر خطاى مسلمى دیده شد حکم، ابطال گردد و دادرسى از سر گرفته شود. در دستور دوم مى فرماید: «در بذل حقوق به او سفره سخاوتت را بگستران آنچنان که نیازش را از میان ببرد و حاجتى به مردم پیدا نکند (مبادا خداى نکرده آلوده به رشوه خوارى گردد)»; (وَ افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یُزِیلُ عِلَّتَهُ، وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ). اشاره به اینکه یکى از عوامل فساد دستگاه قضایى کم بودن حقوق قضات و کارمندان دستگاه قضاوت است. باید براى آنها حقوق بالایى در نظر گرفت تا از زندگى آبرومند معقولى بهره مند باشند و کمتر فکر قبول رشوه را در سر بپرورانند. مى گویند: امروز در بعضى از کشورها براى حقوق، چک سفید به دست قضات مى دهند تا هرچه نیاز دارند در آن بنویسند. این سخن خواه راست باشد یا مبالغه و دروغ از این حقیقت خبر مى دهد که قاضى باید به اندازه کافى براى یک زندگى مناسب از بهره مند گردد.