eitaa logo
📚📖 مطالعه
62 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
901 ویدیو
67 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ معاشِرَ النّاسِ؛ وَ کُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ وَ کُلُّ حَرامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ فَإِنِّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذالِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ. أَلا فَاذْکُرُوا ذالِکَ وَ احْفَظُوهُ وَ تَواصَوْا بِهِ، وَ لا تُبَدِّلُوهُ وَ لا تُغَیِّرُوهُ. أَلا وَ إِنِّی اُجَدِّدُ الْقَوْلَ: أَلا فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْروفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ. ✨ ألا وَ إِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلی قَوْلی وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّی وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ وَ مِنِّی. وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَ لا نَهْی عَنْ مُنْکَرٍ إِلَّا مَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ. ✨ معاشِرَ النّاسِ؛ الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُکُمْ إِنَّهُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ الله فی کِتابِهِ: (وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ). وَ قُلْتُ: «لَنْ تَضِلُّوا ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما. ✨ معاشِرَ النّاسِ؛ التَّقْوی، التَّقْوی، وَ احْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: (إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ). اُذْکُرُوا الْمَماتَ (وَ الْمَعادَ) وَ الْحِسابَ وَ الْمَوازینَ وَ الُْمحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَ الثَّوابَ وَ الْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ. 🕋 هان مردمان! خانه ی خدا را با دین کامل و دانش ژَرف، دیدار کنید و از زیارتگاهها جز با و بازایستادن [از گناهان ] برنگردید. ✔️ هان مردمان! را به پا دارید و بپردازید همان سان که خداوند عزّوجل امر فرموده. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا از یاد بردید، علی صاحب اختیار و تبیین کننده ی بر شماست. خداوند عزّوجل او را پس از من امانتدار خویش در میان آفریدگانش نهاده. همانا او از من و من از اویم. و او و فرزندان من از جانشینان او، پرسش های شما را پاسخ دهند و آن چه را نمی دانید به شما می آموزند. ✔️ هان! روا و ناروا بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم و در این جا یکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از این روی مأمورم از شما بیعت بگیرم که دست در دست من نهید در مورد پذیرش آن چه از سوی خداوند آورده ام درباری علی و اوصیای پس از او که آنان از من و اویند. و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام امامان، مهدی است و استواری امامت تا روزی است که او با خداوند صاحب قدر و قضا دیدار کند. هان مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمایی کردم و از آن هرگز برنمی گردم. بدانید و آگاه باشید! آن ها را یاد کنید و نگه دارید و یکدیگر را به آن توصیه نمایید و در آن [احکام خدا] دگرگونی راه ندهید. هشدار که دوباره می گویم: بیدار باشید! را به پا دارید. و بپردازید. و کنید و از منکر بازدارید. ✔️ و بدانید که ریشه ی این است که به گفته ی من [درباره ی امامت ] برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمانِ من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاریِ سخنان من باز دارید؛ همانا سخن من، فرمان خدا و من است و هیچ و ی جز با امام معصوم تحقق و کمال نمی یابد. ✔️ هان مردمان! قرآن بر شما روشن می کند که امامان پس از علی، فرزندان اویند و من به شما شناساندم که آنان از او و از من اند. چرا که خداوند در کتاب خود می گوید: «امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد...» و من نیز گفته ام که: «مادام که به قرآن و امامان تمسک کنید، گمراه نخواهید شد.» ✔️ هان مردمان! را، تقوا را رعایت کرده، از سختی رستخیز بهراسید همان گونه که خداوند عزّوجل فرمود: «البته زمین لرزه ی روز رستاخیز، حادثه ی بزرگ است...» مرگ، قیامت، و حساب و میزان و ی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش کیفر را یاد کنید. آن که نیکی آورد، پاداش گیرد. و آن که بدی کرد، بهره ی از بهشت نخواهد برد. 💠 @Mabaheeth
| تبديل سينما به مهديّه در اوائل انقلاب روزى در حين سخنرانى مردى را ديدم كه محكم بر سرش زد و شروع كرد به گريه كردن! پرسيدم چى شده‌؟ چرا اينطور مى‌كنى‌؟ گفت: الآن يادم افتاد كه زمان طاغوت چقدر جنايت كرده‌ام. من صاحب سينما بودم و جوانان انقلابى كه به احترام شاه از جا بلند نمى‌شدند را شناسايى كرده به ساواك معرّفى مى‌كردم. او پس از و پشيمانى سالن سينما را به مركز تبليغات اسلامى تبديل كرد و آن را مهديه ناميد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
انصاف در برابر خداوند و مردم را نسبت به خويشتن و خاندان خود و کسانى که از رعايا مورد علاقه تواند رعايت کن؛ زيرا اگر چنين نکنى (و را رعايت ننمايى) ستم خواهى کرد و کسى که به بندگان خدا ستم کند خداوند پيش از بندگانش دشمن او خواهد بود و کسى که خداوند دشمن او باشد عذرش را نمى پذيرد و در مقام نبرد با خداست تا زمانى که دست از ستم بردارد و کند. (بدان) هيچ چيز در تغيير هاى خداوند و تعجيل انتقام و کيفر او از اصرار بر ظلم و ستم سريع تر نيست؛ زيرا خداوند دعاى مظلومان را (بر ضد تو) مى شنود و در کمين ستم‌کاران است.
| ۳۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چه گناهانى را خدا نمى‌بخشد؟ ____________ 💬 پاسخ : در روايات مى‌خوانيم: « اِتّقوا المُحقّرات من الذّنوب فانّها لاتغفر»، از گناهان كوچك پرهيز كنيد كه بخشيده نمى‌شود. ← شايد به اين دليل كه در گناهان كوچك، انسان احساس شرمندگى نمى‌كند و لذا به فكر هم نمى‌افتد، بلكه جسارت و جرأت او بر تكرار آن زياد و زمينه‌اى براى بخشش فراهم نمى‌شود. اگر كسى كه مقدار كمى بدهى دارد، به طلبكار بگويد: تو كه از من‌طلبى ندارى، مقدارى كه مى‌خواهى ارزشى ندارد، او طلب خود را نمى‌بخشد، ولى اگر مبلغ بيشترى بدهكار باشد و نزد طلبكار آيد و عذرخواهى كند، طلبكار يا به او مى‌دهد و يا او را مى‌بخشد. ✓ آرى، طلبكار، مقدار كم را با جسارت نمى‌بخشد، ولى مقدار زياد را ممكن است با عذرخواهى😥 ببخشد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۶۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : توبه چيست و چگونه بايد باشد؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : اگر راننده در مسيرى به انحراف رفت، پس از توجّه، از راهى كه رفته بازمى‌گردد، ولى اگر به مسير خود ادامه دهد و فقط‍‌ به زبان بگويد: منحرف شدم، منحرف شدم، ماشين به مسير اصلى برنمى‌گردد و هيچكدام از مسافران، عذر اين راننده را نمى‌پذيرند. ↩️ توبه، يعنى بازگشت از خلافكارى و جبران گذشته، كه در اين صورت خداوند، هم را مى‌پذيرد: «انّ‌ اللّه يقبل التوبة» و هم توبه كننده را دوست مى‌دارد: «انّ‌ اللّه يُحبّ‌ التّوابين» 😎 اگر مال كسى را به ناحق خورده است، به صاحبش برگرداند و اگر نمى‌خواهد شناخته شود، از طريق بانك 💳 يا واسطۀ ديگر، بدون آن كه خودش را معرّفى كند، مبلغ را به حساب او بريزد. اگر كسى را آزرده، عذرخواهى كند. اگر نمازى را نخوانده، قضا كند. اگر حقّى را كه بايد اظهار كند، كتمان كرده است اعلام كند و به هر حال آنچه را خلاف كرده بايد به نحو مطلوبى اصلاح كند. قرآن در كنار جملۀ «تابوا» فرمود: «و اصلحوا» يعنى توبه، همراه با اصلاحات و جبران كاستى‌هاست. توبه بايد فورى باشد؛ زيرا اگر گناهان جمع شوند، توبه مشكل مى‌شود. 🌬 غُبار روى لباس با فوتى برطرف مى‌شود، ولى انبوه خاكِ‌ روى زمين، با فوت برطرف نمى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۶۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چگونه برخى بدعاقبت مى‌شوند؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : كسانى كه دست به كارهاى به ظاهر جزئى مى‌زنند، مثلاً سيگار🚬 مى‌كشند، يكدفعه مواجه با يك خطر كلّى مى‌شوند كه آثار همان سيگارهاى جزئى است، مانند تنگى نفس🫁 و از كار افتادن قلب 🖤. قرآن مى‌فرمايد: كسانى كه پى در پى كار بد انجام مى‌دهند (و به فكر و جبران نيستند) سرانجام آيات الهى را تكذيب مى‌كنند و حق را به تمسخر مى‌گيرند. «ثمّ‌ كان عاقِبةُ‌ الّذين أساؤا السُّوى‌ أن كذّبوا بآياتِ‌ اللّه و كانوا بها يَستهزؤن» و به عذاب الهى گرفتار مى‌شوند. «كان عاقبة الّذين من قبلهم دَمّر اللّه عليهم» ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۹۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : آيا هر ايمانى ارزش دارد؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : قرآن از كسانى كه به هنگام خطر ياد خدا مى‌كنند ولى همين كه نجات يافتند او را فراموش مى‌كنند، به شدّت انتقاد كرده و مى‌فرمايد: «اذا رَكِبوا فى الفُلك دَعَوا اللّه» گروهى به هنگام غرق شدن خدا را مى‌خوانند؛ امّا چون نجات مى‌يابند، خدا را فراموش مى‌كنند. اصولاً لحظه‌اى ارزشى ندارد، فرعون نيز هنگامى كه ديد در دريا🌊 غرق مى‌شود، ايمان آورد و گفت: «آمنتُ‌» كه اين گفتار ديگر ارزشى نداشت. خداوند فرمود: «الان و قد عصيتَ‌» اكنون ديگر و ايمان سودى ندارد. در قرآن از ايمانى ستايش شده كه همراه با پايدارى و استقامت باشد. «قالوا ربّنا اللّه ثمّ‌ استَقاموا» در زندگى نيز تنها ازدواج مهم نيست، همسردارى مهم است. زايمان مهم نيست، تربيت فرزند مهم است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۴۴ بنده است یا آزاد؟ ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ 📯🎻🪕 صدای ساز و آواز بلند بود. هرکَس که از نزدیک آن خانه می‏گذشت، می‌توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و می‏🥂گُساری پهن بود و جام «می» بود که پیاپی نوشیده می‌شد. کنیزک خدمتکار درون خانه را جاروب🧹 زده و خاکروبه‏ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در کناری بریزد. در همین لحظه مردی که آثار عبادت زیاد از چهره‌اش نمایان بود و پیشانی‏اش از سجده‏های طولانی حکایت می‌کرد از آنجا می‏گذشت، از آن کنیزک پرسید: «صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟». - آزاد. - معلوم است که آزاد است. اگر بنده می‏بود پروای صاحب و مالک و خداوندگار خویش را می‌داشت و این بساط را پهن نمی‌کرد. ردوبدل شدن این سخنان بین کنیزک و آن مرد موجب شد که کنیزک مکث زیادتری در بیرون خانه بکند. هنگامی که به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیگر آمدی؟». کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت: «مردی با چنین وضع و هیئت می‏گذشت و چنان پرسشی کرد و من چنین پاسخی دادم.» شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده می‏بود از صاحب اختیار خود پروا می‌کرد) مثل تیر بر قلبش نشست. بی اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد. با پای برهنه 🦶 به دنبال گوینده سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف نائل شد، و دیگر به افتخار آن روز که با پای برهنه به شرف توبه نائل آمده بود کفش به پا نکرد. او که تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزی» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافی» یعنی «پابرهنه» یافت و به «بشر حافی» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گِرد نگشت. تا آن روز در سِلک اشراف زادگان و عیاشان بود، از آن به بعد در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست درآمد[¹] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . الکنی‏ و الالقاب محدث قمی، جلد 2، ذیل عنوان «الحافی»، صفحه 153، به نقل از علامه در منهاج الکرامه. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🗞️ : ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... (فرزندم!) بدان آن کَس که گنج هاى آسمان ها و زمين در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمين نموده است؛ به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطايت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند. خداوند ميان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفيعى پناه برى و خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از مانع نشده (و درهاى آن را به روى تو گشوده است). در کيفر تو تعجيل نکرده (و آن را به موجب اينکه ممکن است توبه کنى به تأخير انداخته) هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند (آن گونه که انتقام جويان، توبه کاران را زير رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند) و حتى در آنجا که رسوايى سزاوار توست تو را رسوا نساخته (آن گونه که تنگ نظرانِ بى گذشت فوراً اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران مى کنند) و در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است (آن گونه که معمولِ افرادِ کوتاه فکر است) و در محاسبه جرايمِ تو دقت و موشکافى نکرده (بلکه به آسانى از آن گذشته است). هيچ گاه تو را از رحمتش مأيوس نساخته (هرچند گناه تو سنگين و بزرگ باشد) بلکه بازگشت تو از را حسنه قرار داده (و از آن مهم تر اينکه) گناه تو را يکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر حساب مى کند و درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را (هميشه) به رويت باز نگه داشته به گونه اى که هر زمان او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هرگاه با او نجوا نمايى آن را مى داند؛ بنابراين حاجتت را به سويش مى برى و آن چنان که هستى در پيشگاه او خود را نشان مى دهى، غم و اندوه خود را با وى در ميان مى گذارى و حل مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى، و در کارهايت از او استعانت مى جويى، مى توانى از خزاين رحمتش چيزهايى را بخواهى که جز او کسى قادر به اعطاى آن نيست مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى. سپس خداوند کليدهاى خزاينش را با اجازه اى که به تو درباره درخواست از او عطا کرده، در دست تو قرار داده است؛ پس هرگاه خواسته اى داشته باشى مى توانى به وسيله دعا درهاى نعمت پروردگار را بگشايى و باران رحمت او را فرود آورى و هرگز نبايد تأخير اجابت دعا تو را مأيوس کند؛ زيرا بخشش پروردگار به اندازه نيّت (بندگان) است; گاه مى شود که اجابت دعا به تأخير مى افتد تا أجر و پاداش درخواست کننده بيشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر کند و گاه مى شود چيزى را از خدا مى خواهى و به تو نمى دهد در حالى که بهتر از آن در کوتاه مدت يا دراز مدت به تو داده خواهد شد يا آن را به چيزى که براى تو بهتر از آن است تبديل مى کند. گاه چيزى از خدا مى خواهى که اگر به آن برسى مايه هلاک دين توست (و خداوند آن را از تو دريغ مى دارد و چيزى بهتر از آن مى دهد) بنابراين بايد تقاضاى تو از خدا هميشه چيزى باشد که جمال و زيباييش براى تو باقى بماند و وبال و بديش از تو برود (و بدان مال دنيا اين گونه نيست) مال براى تو باقى نمى ماند و تو نيز براى آن باقى نخواهى ماند! ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
۲. ۱) «خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از توبه مانع نشده (و درهاى آن را به روى تو گشوده است)»; (وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ). ۲) «در کیفر تو تعجیل نکرده (و آن را به موجب اینکه ممکن است توبه کنى به تأخیر انداخته)»; (وَ لَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ). ۳) «هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند (آن گونه که انتقام جویان توبه کاران را زیر رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند)»; (وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنَابَةِ). ۴) «حتى در آنجا که رسوایى سزاوار توست تو را رسوا نساخته (آن گونه که تنگ نظران بى گذشت فورا اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران مى کنند)»; (وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَى). ۵) «در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است (آن گونه که معمولِ افراد کوتاه نظر است)»; (وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ). ۶) «در محاسبه جرایمِ تو دقت و موشکافى نکرده (بلکه به آسانى از آن گذشته است)»; (وَ لَمْ یُنَاقِشْکَ(۵) بِالْجَرِیمَةِ). ۷) «هیچ گاه تو را از رحمتش مأیوس نساخته (هرچند گناه تو سنگین و بزرگ باشد) بلکه بازگشت تو از گناه را حسنه قرار داده (و از آن مهم تر اینکه) گناه تو را یکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر حساب مى کند»; (وَ لَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ(۶) عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً، وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً). ۸) «درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را (همیشه) به رویت باز نگه داشته»; (وَ فَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَ بَابَ الاِسْتِعْتَابِ(۷)). این تعبیرات در واقع برگرفته از آیات مختلف قرآن است که و آثار توبه و الطاف و عنایات الهى را در زمینه آن بازگو مى کند. در یک جا مى فرماید: «(وَ تُوبُوا إِلَى اللهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ); و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگردید، تا رستگار شوید».(۸) در جاى دیگر در مورد قبولى توبه مى فرماید: «(وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ); او کسى است که توبه را از بندگانش مى پذیرد و بدى ها را مى بخشد».(۹) در مورد عدم تعجیل عقوبت مى فرماید: «(وَ رَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ); و پروردگارت آمرزنده و داراى رحمت است; اگر مى خواست آنان را به سبب اعمالشان مجازات کند عذاب را هر چه زودتر براى آنها مى فرستاد»(۱۰) درباره عدم یأس از رحمت با عبارتى مملوّ از لطف و محبّت به پیامبرش مى گوید: «(قُلْ یا عِبادِىَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ); بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همه گناهان را مى آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(۱۱) در مورد تبدیل سیئات به حسنات مى فرماید: «(إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات); مگر کسانى که توبه کنند و آورند و انجام دهند خداوند سیئات آنان را به حسنات مبدّل مى کند».(۱۲) درباره ثبت سیئات به اندازه خودش و ثبت خوبى ها به ده برابر مى فرماید: «(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلاّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ); هر کَس کار نیکى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کَس کار بدى انجام دهد، جز به مانند آن، کیفر نخواهد دید; و ستمى بر آنها نخواهد شد».(۱۳) به یقین توبه اوّلین گام براى پیمودن راه حق است و به همین دلیل، سالکان مسیر الى الله تعالی آن را منزلگاه اوّل مى شمرند و اگر در فرمایش امام(علیه السلام) به دنبال دعا ذکر شده براى آن است که توبه نیز نوعى دعاست; دعا، تقاضاى عفو و رحمت خداست و تا این گام برداشته نشود و روح و دل از غبار گناه شستشو نگردد و حجابِ معصیت از برابر چشم دل کنار نرود، پیمودن این راه مشکل یا غیر ممکن است.
🗞️ : ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... (پسرم!) بدان تو براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، براى فنا نه براى بقا (در اين جهان)، براى مرگ نه براى زندگى (در اين دنيا) تو در منزلگاهى قرار دارى که هر لحظه ممکن است از آن کوچ کنى، در سرايى که بايد زاد و توشه از آن برگيرى و راه آخرتِ توست. و (بدان) تو رانده شده مرگ هستى (و مرگ پيوسته در تعقيب توست و سرانجام تو را شکار خواهد کرد) همان مرگى که هرگز فرار کننده اى از آن نجات نمى يابد و هرکَس را او در جستجويش باشد از دست نمى دهد و سرانجام وى را خواهد گرفت؛ بنابراين از اين بترس که مرگ زمانى تو را بگيرد که در حال بدى باشى (حال گناه) در صورتى که تو پيش از فرا رسيدن با خويشتن گفتگو مى کردى که کنى; ولى مرگ ميان تو و توبه حايل مى شود و اينجاست که خويشتن را به هلاکت افکنده اى. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل چك! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ 🖊 چك وقتي قلم خوردگي پيدا كند ديگر از اعتبار مي افتد، مگر اين كه پشت نويسي شود. ما هم همين طور... وقتي كه يك گناهي، لغزشي ولو ناچيز، ولو اندك داشته باشيم از چشم خدا مي افتيم، از اعتبار مي افتيم، مگر اين كه پشت نويسي كنيم؛ يعني كنيم، آن وقت است كه آن اعتبار و آبروي رفته بازمي گردد. اين است كه قرآن كريم مي گويد: همه توبه كنيد و به سوي خدا بازگرديد. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
نقشه ی دستگاه هارون ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ در مدتی كه حضرت در زندان بودند دستگاه هارون نقشه ای كشید برای اینكه بلكه از حیثیت امام بكاهد. یك كنیز جوان بسیار زیبایی مأمور شد كه به اصطلاح خدمتكار امام در زندان باشد. بدیهی است كه در زندان، كسی باید غذا ببرد، غذا بیاورد، اگر زندانی حاجتی داشته باشد از او بخواهد. یك كنیز جوان بسیار زیبا را مأمور این كار كردند، گفتند: بالاخره هرچه باشد یك مرد است، مدتها هم در زندان بوده، ممكن است نگاهی به او بكند، یا لااقل بشود متهمش كرد، یك افراد وِلگویی بگویند: «مگر می شود؟! اتاق خلوت، یك مرد با یك زن جوان! ». یك وقت خبردار شدند كه اصلاً در این كنیز انقلاب پیدا شده، یعنی او هم آمده سجاده ای [انداخته و مشغول عبادت شده است ] [1]. دیدند این كنیز هم شده نفر دوم امام. به هارون خبر دادند كه اوضاع جور دیگری است. كنیز را آوردند، دیدند اصلاً منقلب است، حالش حال دیگری است، به آسمان نگاه می كند، به زمین نگاه می كند. گفتند قضیه چیست؟ گفت: این مرد را كه من دیدم، دیگر نفهمیدم كه من چی هستم، و فهمیدم كه در عمرم خیلی گناه كرده ام، خیلی تقصیر كرده ام، حالا فكر می كنم كه فقط باید در حال بسر ببرم؛ و از این حالش منصرف نشد تا مُرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . چون امام در زندان بود و كاری نداشت، آن كاری كه در آنجا می توانست بكند فقط عبادت بود و عبادت، یك عبادت طاقت فرسایی كه جز با یك عشق فوق العاده امكان ندارد انسان بتواند چنین تلاشی بكند.
وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلّٰا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلّٰا بِهٰا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُەُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا، فَمٰا هٰكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنّٰا مٰا لاٰ طَاقَةَ لَنٰا بِهِ، وَ لَمْ یُكَلِّفْنَا إِلّٰا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلّٰا یُسـْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّٰا حُجَّةً وَ لاٰ عُذْراً. فَالْهَالِكُ مِنّٰا مَنْ هَلَك عَلَیْهِ، وَ السَّعِیدُ مِنّٰا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ. [ و سپاس خدای را كه ما را به رهنمون گشت كه جز به فضلش به آن دست نـمی‌یافتیم، و اگر از فضل وی جز آن را نـمی‌یافتیم، نیكو بود لطفش نزد ما و بزرگ بود احسانش به ما و فضلش بر ما عظیم می‌بود، كه روش وی در توبه چنین نبوده است برای آنان كه بودند پیش از ما؛ زیرا كه آنچه بر آن طاقت نداریم از ما برداشته و به قدر توانائی بر ما تكلیف نهاده و بر عهدۀ ما قرار نداده جز آنچه آسان باشد، و برای كسی از ما حجت و عذر باقی نگذاشته است؛ پس بنابراین هلاک‌شده از ما آن كسی است كه در مخالفتش نابود شود و خوشبخت از میان ما كسی است كه به سویش با اشتیاق روی آورد.] وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ بِكُلِّ مٰا حَمِدَەُ بِهِ أَدْنیٰ مَلَائِكَتِهِ إِلَیْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَ أَرْضیٰ حَامِدِیهِ لَدَیْهِ، حَمْداً یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنَا عَلیٰ جَمِیعِ خَلْقِهِ. [ و سپاس خدای را به همه آنچه او را سپاس گفته اند نزدیک‌تـرین فرشتگانش به وی و گرامی‌ترین بندگانش نزد وی و پسندیدہ‌ترین سپاسگزارانش، سپاسی كه بر دیگر سپاس‌ها برتری یابد همچون برتری پروردگارمان بر همه آفریدگانش.] ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلیٰ جَمِیعِ عِبَادِەِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مٰا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَـرْمَداً إِلیٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، حَمْداً لاٰ مُنْتَهیٰ لِحَدِّەِ، وَ لاٰ حِسَابَ لِعَدَدِەِ، وَ لاٰ مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِەِ حَمْداً یَكُونُ وُصْلَةً إِلیٰ طَاعَتِهِ وَ عَفْوِەِ وَ سَبَباً إِلیٰ رِضْوَانِهِ وَ ذَرِیعَةً إِلیٰ مَغْفِرَتِهِ وَ طَرِیقاً إِلیٰ جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نِقْمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلیٰ طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَوْناً عَلیٰ تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ. [ پس سپاس او راست برای هر نعمتی كه از او بر ماست و بر همه بندگان گذشته و باقی مانده‌اش به عدد آنچه احاطه دارد به آن علمش نسبت به همۀ اشیاء و به جای هر كدام از آنها به چندین برابر و برای همیشه و جاویدان تا روز قیامت؛ سپاسی كه انتهایی برای حد آن نباشد و نه شُمارَشْ را عددی و نه سـرانجامش را اندازه‌ای و نه مدتش را پایانی باشد؛ سپاسی كه وسيلۀ رسیدن به طاعت و بخشش او گردد و سببی به سوی خشنودی‌اش و وسیله‌ای برای آمرزشش و راهی به بهشتش و پناهی از عذابش باشد و امانی از خشمش و پشتیبانی بر طاعتش و باز دارنده‌ای از معصیتش و یاوری بر ادای حق و انجام تكالیف او گردد.] حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فیٖ نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ. [ سپاسی كه به آن خوشبخت شویم در میان خوشبختان از دوستانش، و قرار گیریم در ردیف شهیدان به شمشیرهای دشمنانش، كه او یاری دهندۀ ستوده شده است. 🤲 اللهم ارزقنی الشهادة فی سبیلک ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
┅═ ۱۱۰ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل چک ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ ❚ چک را ندیده‌ای؟ کافیست یک خط خوردگی اندک داشته باشد، دیگر از اعتبار می‌افتد، هرچند هم که رقم بالایی روی آن نوشته شده باشد. تازه هرچه هم رقم بالاتر باشد، انسان حساس‌تر می‌شود؛ مگر آنکه توسط خود صاحب چک یعنی همان کسی که آن خطا را مرتکب شده است تصحیح و پشت نویسی شود. حالِ انسان نیز درست شبیه چک می‌ماند. حسنات و خوبی‌ها و کارهای نیک او چیزی شبیه همان رقم چک و خطاها مثل همان خط خوردگی است که تمام اعمال و حسنات آدمی را از اعتبار می‌اندازد، مگر آنکه آن خطاها توسط خود انسان تصحیح و پشت نویسی شود؛ یعنی توبه کند با این تفاوت که یک برگه چک، تا حدی قابل تصحیح و پشت نویسی است، یعنی محدودیت دارد و پس از چند بار قلم خوردگی دیگر جایی برای تصحیح نمی‌ماند. اما در درگاه خداوند انسان پس از صدها بار خطا و گناه و لغزش نیز پذیرفته می‌شود انه هو التواب الرحیم خداوند توبه پذیر و مهربان است مشو نامید از ظلمی که کردی که دریای کرَم توبه پذیر است ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
۶۶ - تربت خونین ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ مرحوم حاجی مؤمن که داستانهای ۳۶ تا ۴۳ از او نقل گردید فرمود وقتی مخدّره محترمه ای که نماز جمعه را با مرحوم آقا سید هاشم در مسجد سردزک ترک نمی کرد به من خبر داد که مقدار نخودی تربت اصل حسینی علیه السلام به من رسیده و آن را جوف کفن خود گذارده ام و هر ساله خونین می شود به طوری که رطوبت خونین به کفن سرایت می کند و بعد متدرّجاً خشک می شود. مرحوم حاج مؤمن فرمود از آن مخدره خواهش کردم که در روز عاشورا منزلش بروم و آن را ببینم قبول کرد؛ پس روز عاشورا رفتم بقچه کفنش را آورد و باز کرد، عقد خون در کفن مشاهده کردم و تربت مبارک را دیدم همانطوری که آن مخدره گفته بود تر و خونین و علاوه لرزان است. از دیدن آن منظره و تصور بزرگی مصیبت آن حضرت سخت گریان و نالان و از خود بی خود شدم. نظیر این داستان در دارالسلام عراقی نقل کرده از ثقه عادل ملا عبدالحسین خوانساری که گفت مرحوم آقا سید مهدی پسر آقا سید علی صاحب شرح کبیر در آن زمانی که مریض شده بود و برای استشفای شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرابادی را که هر دو از فُحُول علمای عدول بودند فرستاد که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر امام حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر به آداب وارده بردارند و برای مرحوم سید بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت [از] قبر مطهر است و جناب سید مقدار یک نخود از آن را تناول نماید. آن دو بزرگوار حسب الأمر رفتند و از خاک قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاک قدری به بعض حُضّار أخیار عطا کردند که از جمله ایشان، شخصی بود از معتبرین و عطار و آن شخص را در مرض موت عیادت کردم و باقیمانده آن خاک را از ترس اینکه بعد از او به دست نااهل افتد به من عطا کرد و من بسته آن را آورده و در میان کفن والده گذاشتم. اتفاقا روز عاشورا نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتی در آن احساس کردم چون آن را برداشته گشودم دیدم کیسه تربت که در جوف کفن بود مانند شکری که رطوبت ببیند حالت رطوبتی در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تیره گردیده و خونابه مانند اثر آن از باطن کیسه به ظاهر و از آن به کفن و ساروق رسیده با آنکه رطوبت و آبی آنجا نبود. پس آن را در محل خود گذارده در روز یازدهم ساروق را آورده گشودم آن تربت را به حالت اول خشک و سفید دیدم اگرچه آن رنگ زردی در کفن و ساروق کماکان باقیمانده بود و دیگر بعد از آن در سایر ایام عاشورا که آن تربت را مشاهده کردم همینطور آنرا متغیّر دیده ام و دانسته ام که خاک قبر مطهر در هرجا باشد در روز عاشورا شبیه به خون🩸 می شود. وقتی میرزای یزدی مزبور از کوچه عبور میکرده میرسید به خانه ای که در آن، مجلس جشنی بوده و مُطرب یهودی خوانندگی میکرده و صدای تار🪕 و طنبور بیرون خانه می آمده، میرزا از شنیدن این صداها بی طاقت می شود درب همان خانه می ایستند و گریه میکند. مردمی که میگذشتند چون میرزا را به آن حال میدیدند آنها هم می ایستادند و گریان میشدند. شخصی از آشنایان صاحب خانه به اندرون خانه رفته به صاحب منزل میگوید بیا ببین بیرون خانه چه خبر است، مجلس عزائیست. چون صاحب منزل با خبر می شود مطربها را از خانه های همسایه فرار میدهد و خود می آید دست میرزا را میبوسد و میگوید چه شده که چنین گریان هستید. فرمود از اینجا گذشتم صدای نواختن آلات موسیقی از خانه ات شنیدم دلم برای و مسلمانی تو سوخت و دیدم مجلس عزای دین تو است گریان شدم. صاحبخانه بدست ایشان کرد و میرزا را با سایرین که با او بودند به خانه برد و پذیرائی شایانی نمود. https://eitaa.com/mabaheeth/49131 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
❒ اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَقِنِي مِنَ الْمَعَاصِی، وَاسْتَعْمِلْنِي بِالطَّاعَةِ، وَارْزُقْنِي حُسْنَ الْإِنَابَةِ، وَطَهِّرْنِی بِالتَّوْبَةِ، وَأَيِّدْنِی بِالْعِصْمَةِ، وَاسْتَصْلِحْنِي بِالْعَافِيَةِ، وَأَذِقْنِي حَلَاوَةَ الْمَغْفِرَةِ، وَاجْعَلْنِي طَلِيقَ عَفْوِكَ وَعَتِيقَ رَحْمَتِكَ، وَاكْتُبْ لیٖ أَمَاناً مِنْ سَخَطِكَ، وَبَشِّـرْنِی بِذٰلِكَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْاٰجِلِ بُشْـرىً أَعْرِفُهَا، وَعَرِّفْنِي فِيهِ عَلَامَةً أَتَبَيَّنُهَا، ❍ خداوندا ؛ بر محمّد و آلش درود فرست و مرا از گناهان حفظ کن و به طاعت و فرمان‌برداری از خود به کار گیر و نیکو بازگشت را روزی‌ام ساز و به پاکم کن و به دوری از گناه یاری‌ام ده و به سلامت همه جانبه، زندگی‌ام را اصلاح کن و شیرینی آمرزش را به من بچشان و مرا رهاشدۀ بخششت و آزادشدۀ رحمتت قرار ده و از خشم خود سند امانم بده و هم‌اکنون نه در آینده، به مژدۀ آن خوشحالـم کن، مژده‌ای که آن را بشناسم و به نشانه‌ای که آن را آشکارا بینم، ❒ إِنَّ ذٰلِكَ لاٰ يَضِيقُ عَلَيْكَ فیٖ وُسْعِكَ، وَ لاٰ يَتَكَأَّدُكَ فیٖ قُدْرَتِكَ، وَلاٰ يَتَصَعَّدُكَ فیٖ أَنَاتِكَ، وَلاٰ يَؤُودُكَ فیٖ جَزِيلِ هِبَاتِكَ الَّتِي دَلَّتْ عَلَيْهَا آيَاتُكَ. إِنَّكَ تَفْعَلُ مٰا تَشَاءُ، وَتَحْكُمُ مٰا تُرِيدُ، إِنَّكَ عَلیٰ كُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِيرٌ. ❍ آگاهم کن که این کار در گستـرۀ سعۀ رحمتت، بر تو دشوار نیست و تو را در میدان قدرتت به مشقّت نـمی‌اندازد و در حوزۀ بردباری‌ات، تو را دچار سختی نـمی‌کند و در فضای بخشش‌های فراوانت که آیاتت بر آن‌ها گواه است، تو را در فشار و تنگنا قرار نـمی‌دهد؛ همانا هر چه بخواهی انجام می‌دهی و هر چه را اراده فرمایی حکم می‌کنی، مسلماً بر هر کاری توانایی. ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
📿 کیفیت نماز توبه یکشنبه ماه ذی القعده 🔻«انس‌بن‌مالک» می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یکشنبۀ ماه از منزل بیرون آمدند و فرمودند: ای مردم! کدام‌یک از شما می‌خواهد کند؟ عرض کردیم: همه می‌خواهیم توبه کنیم. فرمود: 👈 غسل کنید » وضو بگیرید » چهار رکعت نماز (دو نماز دو رکعتی) ـ در هر رکعت ۱بار «سوره حمد»،‌ سه بار «قل هو الله احد» و هر کدام از دو سوره معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را یک بار ـ بخوانید. » سپس (پس‌از اتمام ٤ ركعت نماز) ۷۰ بار کنید » و آن را به «لا حولَ و لا قوةَ الا بالله العلی العظیم» ختم کنید. » آنگاه بگویید: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت». ✅ سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: هر بنده‌ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می‌شود: ای بندۀ خدا! عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد... ‌‌‌🙂 آثار این نماز: در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی می‌نمایند. با ایمان از دنیا می‌روى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. پدر و مادرت راضی می‌شوند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوش رزق خواهى بود. جبرئیل علیه السلام با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور می‌دهد که با تو خوش‌رفتار بوده، به‌خاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمى، روح را از بدنت خارج نماید». ‌‌‌ 📚 اقبال‌الاعمال، المراقبات، مفاتيح‌الجنان. ‌ ‌🌐 @mabaheeth
۶۸ - نجات از هلاکت ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز مرحوم خلوصی مزبور نقل می کرد در سی سال قبل (تقریباً) پیرمرد صالحی که از بستگانش بود (و بنده نام او را فراموش کرده ام) که می گفت در سن جوانیم یکی از بستگانم که خانه اش دروازه اصفهان بود، شب جمعه مجلس عروسی داشت و مرا هم دعوت نمود. من به جهت اجابت نموده و رفتم. دیدم مطرب یهودی آمد و سرگرم خوانندگی و نواختن با آلات موسیقی شدند. چون این منظره و بعضی فسقهای دیگر دیدم سخت ناراحت شدم و آنچه آنها را نهی کردم و نصیحت نمودم فایده نبخشید و راه فرار هم نداشتم؛ زیرا خانه ام دروازه کازرون بود و مسافت زیاد و در آن ساعت از شب هم عبور و مرور در داخل شهر قدغن بود. به ناچار در غرفه خالی که در آن منزل بود، داخل شده درها را بستم و چون شب جمعه بود مشغول نماز و دعا و با پروردگار شدم. در اواخر شب که صداها خاموش و همه خسته و خوابیده بودند، زمین لرزه شدیدی شد به طوری که وحشت زده درب غرفه را از فضای خانه باز کردم که ببینم چه شده. در همان حال درخت وسط خانه به واسطه زلزله رو به غرفه مایل شد به طوری که شاخه اش به دست من رسید. از وحشت😲 دستم را به شاخه درخت محکم کردم، درخت به جای خود برگشت و تا پایم از غرفه جدا شد، همراه شاخه درخت به وسط فضا رسیدم بلافاصله تمام عمارتهای خانه منهدم گردید به طوری که جز من، یک نفر از اهل خانه سالم نماند. در آن حال به فکر خانه و اهلم افتادم ، گفتم بروم ببینم بر سر آنها چه آمده وقتی که از درخت پایین آمدم و رو به خانه آوردم تمام خانه ها و دکانهایی که در مسیر من تا دروازه کازرون بود تماماً منهدم شده بود. 🪧 این داستان دو چیز به ما می آموزد ؛ ▫️ یکی اینکه هرگاه بلایی بر جمعی گنهکار برسد اگر در بینشان کسی باشد که به یاد خدا بوده و آنها را نصیحت می کرده و چون از او نشنیدند از ایشان جدا شده آن بلا به او نخواهد رسید و خدا او را نجات خواهد بخشید چنانچه در سوره اعراف، راجع به هلاکت اصحاب سَبت می فرماید : اَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ ¹. ▫️دیگر آنکه هیچگاه نباید اهل معصیت با خاطر و بی باکی با هوسرانی و انواع آلودگیها گلاویز شوند؛ زیرا ممکن است قهر الهی به آنها برسد و در همان حالت به بلاهای خاص یا بلاهای عمومی دچار شوند و باب هم بر آنها بسته شود چنانچه در قرآن مجید می فرماید: ( آیا ایمن شدند اهل قریه ها که ایشان را عذاب ما در شب بیاید در حالی که خواب باشند، آیا ایمن شدند اهل قریه ها که عذاب ما ایشان را در روز بیاید در حالی که سرگرم لهو باشند ² . و در باب رسیدن بلاهای عمومی ناگهان مانند زمین لرزه داستانهایی است فراموش نشدنی مانند آنچه در این داستان نقل شد و ظاهرا همان زلزله ای است که در فارسنامه ناصری ، صفحه 308 می نویسد در شب بیست و پنجم ماه رجب، سنه 1269 مطابق پانزدهم اردیبهشت، یک ساعت پیش از طلوع صبح صادق در شهر شیراز زلزله شدید آمد و چند صد خانه را ویران و چندین هزار را شکسته نمود و چندین هزار نفر در زیر عمارت خرابه بماندند و بمردند و بیشتر مساجد و مدارس خراب گشت و عموماً محتاج به تعمیر گردید. و در صفحه ۲۶۸ می نویسد : و در سال ۱۲۳۷ وبای عام از بلاد چین و هندوستان به ممالک ایران سرایت نمود و از شهر شیراز شش هزار نفر در ظرف مدت پنج شش روز در خوابگاه عدم خفتند. و در شوال ۱۲۳۹ زلزله شدیدی در قصبه کازرون آمد و بعد از چند شب در وقت بین الطلوعین زلزله شدیدتر در شهر شیراز حادث گردید که بیشتر عمارات قدیم و جدید از مساجد و مدارس و بقاع و خانه ها ( عالیها سافلها ) شد و چون وقت اواخر بهار و تمام مردم یا در صحن خانه یا بر پشت بام بودند زیاده از چندین هزارنفر تلف نگشتند و بعد از چند روز دیگر زلزله ای در شیراز آمد لکن خفیف تر از زلزله اول؛ اما به سبب وحشت از زلزله اول، هرکَس بر پشت بام بود خود را به زیر انداخت و اعضای او در هم شکست. هنوز هستند پیرمردهای محترمی که درست در خاطر دارند و نقل می کنند که در سنه ۱۳۲۲ قمری یعنی تقریبا هفتاد سال قبل، اهالی شیراز گرفتار وبای سختی شدند و مانند فصل خزان که برگ از درخت می ریزد، در کوچه و بازار و خانه ها اشخاص وبا زده می افتادند و جنازه ها روی زمین افتاده بود به طوری که سالمها به دفن آنها نمی رسیدند . ____________ ۱- اَ فَأَمِنَ اَهْلُ الْقُری اَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ اَوَ أَمِنَ اَهْلُ الْقُری اَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ.(سوره اعراف ، آیه ۹۵ و ۹۶). ۲- سوره اعراف ، آیه ۱۶۵.
مرحوم دکتر خاوری می گفت در همان وقت برای رفتن به بالین مریضها چهار ساعت از شب گذشته عبورم از بازار نو افتاد، هیچکس نبود لکن جنازه های بسیاری در طول بازار افتاده بود و سگها را دیدم مشغول پاره کردن و خوردن جنازه ها هستند. و برای دانستن شدت بلای مزبور کافیست که این داستان را برای شما نقل کنم: زنی بود به نام ( مادر محمد ) می گفت بیچاره وار سر به کوچه و بازار گذاشته و فریاد می کردم مسلمانان! چهار پسرم مرده اند؛ برای خدا بیایید جنازه آنها را بردارید و نزدیک غروب که به خانه برگشتم هیچکس در خانه نبود و اثری از جنازه ها ندیدم، معلوم شد بعض از مسلمانان خیراندیش آمده اند و آنها را برده و دفن کرده اند و بعد هرچه تحقیق کردم معلوم نشد کی برده و کجا به خاک سپرده و من قبر فرزندانم را هنوز نمی دانم کجاست. و نیز هستند کسانی که به خوبی یاد دارند که در سال ۱۳۳۷ قمری یعنی پنجاه سال قبل، اهالی شیراز گرفتار مرض آنفلوآنزا شدند و بیش از دوماه طول نکشید تا اینکه به ذیل عنایت حضرت ابی عبداللّه الحسین علیه السلام متوسل شدند و در کوچه و بازارها منبر گذاشتند و مجلس روضه خوانی برپا نمودند تا بلای مزبور برطرف گردید. و نیز در سال ۱۳۲۲ شمسی یعنی ۲۵ سال قبل مردم گرفتار مرض حصبه شدند به طوری که کمتر خانه ای بود که در آن مرض حصبه نباشد و دکترها به مریضها ( در اثر زیادی نفرات ) نمی رسیدند با اینکه غالباً صبح پیش از آفتاب از خانه بیرون می آمدند و تا آخر شب به خانه برنمی گشتند و خود بنده هر روزی که همراه جنازه یکی از بستگان یا دوستان می رفتم تا ظهر در غسالخانه بودم یا اگر بعد از ظهر می رفتم تا غروب آنجا می ماندم و بر جنازه ها نماز می گزاردم و همه روزه مرتباً کمتر از پنجاه نفر تلفات نبود! علاوه بر مرض مزبور، مردم گرفتار قحطی نان و گرانی سرسام آور بودند به طوری که باید از صبح به دکان نانوایی بروند و تا نزدیک ظهر با زحمت نانی به دست آورند که همه چیز داشت جز گندم و صدای ناله مردم در دکان نانوایی از مسافت دوری شنیده می شد. بیچاره کسانی که هم باید دنبال طبیب و دارو و پرستاری مریضهای خود باشند و هم تحصیل نان کنند و بیچاره تر آنهایی که به واسطه نداشتن پول، محتاج فروختن اثاثیه و خانه خود به نازلترین قیمتها می شدند و چند ماه مردم گرفتار این بلاها بودند. غرض از نقل این موضوعها آن است که خواننده عزیز از دانستن آنها و مراجعه به تاریخ گذشتگان بداند که هر قوم و جمعیتی که طاغی و یاغی شدند و بکلی خدا و آخرت را فراموش نمودند و طریقه عدل و احسان را کنار گذاشته، شهوترانی و هوی پرستی را رویه خود قرار دادند خداوند حکیم آنها را می دهد ولی پس از اینکه از حد گذرانیدند ناگاه به وسیله رسانیدن بلاهای سخت، آنها را بیچاره می کند تا از کردار خود پشیمان شده و به ناچار رو به خدا آورند و راه سعادتِ از دست داده را طی نمایند و در حقیقت این بلاها لطفی است از حضرت آفریدگار به صورت قهر؛ مانند چوپانی که گوسفندان خود را که از جاده مستقیمی که به آب و سبزه می رسد منحرف شده اند و رو به سنگلاخ آورده اند چگونه با چوب و سنگ آنها را برمی گرداند و رو به جاده مستقیم می کشاند. و لذا حضرت امیر علیه السلام می فرماید : ( اَحْمَدُهُ عَلَی الّضَّراء کَما اَحْمَدُهُ عَلَی السَّرّاءِ ؛ یعنی سپاس می کنم خدای را بر بلا و سختیها چنانچه او را بر نعمتها و خوشیها شکر می کنم). و در قرآن مجید می فرماید : اَخَذْناهُمْ بِالْبَاءْساءِ وَ الضَّراءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ ؛ یعنی ایشان را به وسیله بلاها و سختیها گرفتیم تا اینکه تضرع کنند و رو به خدای خود آورند به مقتضای فطرت اولی که خدا به آنها داده است . بلی، نوع خلق امروز، خدا و آخرت را فراموش کرده رو به شهوات آورده اند! نفس و هوی و شیطان را می طلبند و از فرمان خدا روگردان! از هرکَس و هر چیزی که مورد خوف باشد می ترسند جز از خدا و از عذاب آخرت و به هرکَس و هرچیزی که مورد امیدشان باشد امیدوارند جز امید به رحمت و جزا و عطاهای پروردگار. صفات کمالی انسانیت مانند عدل، احسان، عاطفه، مهر خصوصاً حیاء از نسل جوان بخصوص دختران برچیده شده و به جایش خویهای حیوانی جای گرفته. خانه های خدا را خالی گذاشته و مراکز شیاطین مانند سینماها را پر کرده اند. از مجالس علما که آنها را به و آخرت می آورند فرار می کنند و هرجا صدای شیطانی است جمع می شوند! کدام روز است که انواع خیانتها و جنایتها و بی عفتیها از این اجتماع خراب سر نمی زند و بنابراین اگر از کردار خود دست بر ندارند، باید منتظر روزی بود که بلاهایی بر سر این اجتماع خراب ریزش کند که به ناچار رو به خدا آورند، به اضطرار در مساجد جمع شده از کردار خود کنند. 🔔 زلزله های اخیر غرب و لار و خراسان زنگ بیدار باشی برای همه اجتماع ماست .
هدایت شده از مباحث
📿 روزهای یکشنبه ماه ذی القعده 🔺 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دام ظله العالی): 👈 «روزهای یکشنبه‌ی ماه ذی‌قعده ایّام و انابه است و عملی دارد که مرحوم عارف بزرگوار، حاج میرزا جواد آقای ملکی در المراقبات نقل میکند از رسول مکرّم اسلام که خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامِ از شماها مایلید توبه کنید؟ همه گفتند ما میخواهیم توبه کنیم -ظاهراً ماه ذی‌قعده بوده است- طبق این نقل و این روایت حضرت فرمودند که در روزهای یکشنبه‌ی این ماه این نماز را -یک نمازی با یک خصوصیّتی در مراقبات ایشان ذکر میکنند- انجام بدهید. غرض، ایّام در ماه ذی‌قعده که اوّل ماه‌های حرام است در این سه ماه متوالی، ایّام و لیالی مبارک و متبرّکی است، پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد.» 🗓 ۱۳۹۴/۶/۱۸ ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ‌ ‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
۹۵ - بیدارعلی باش ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند در قندهار شخصی از نیکان به نام ( مُحبّ علی ) مشهور بود و محبت حضرت علیه السّلام تمام دل او را احاطه کرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود به طوری که هرگاه به او می گفتند محب علی( بیدارعلی باش ) از حال طبیعی خارج می شد و بی اختیار اشکش جاری می گردید و چون از دنیا رفت، در غسالخانه غسلش می دادند رفقایش گریه می کردند، رفیقی در آن حال او را صدا زد و گفت محب علی ( بیدارعلی باش ) ناگاه دست راستش بلند شد و آرام آرام بر سینه خود گذاشت. چون این موضوع فاش شد شیعیانِ قندهار دسته دسته برای تماشا آمدند و چون آن منظره را می دیدند همه از روی شوق گریان می شدند و تا آخر غسل دادن همینطور دستش روی سینه اش بود : گر نام تو بر سر بگویند فریاد برآید از روانم دوستی علی بن ابی طالب و سایر اهلبیت علیهم السّلام فریضه مهم الهی بر تمام مسلمانان است و در قرآن مجید، أجر رسالت بیان شده و در اخبار متواتره لازمه به خدا و رسول؛ بلکه نفس ایمان شمرده شده و از برای آن آثار عظیمه در دنیا و آخرت وعده داده شده است و برای دانستن این حقایق به کتاب بحارالانوار ، مجلد 7 مراجعه و در این مقام تنها حدیثی را که محقق و مفسر بزرگ عامه در تفسیر کشاف ذیل آیه : ( قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدّةَ فِی الْقُرْبی ) نقل کرده و امام فخر رازی در تفسیر کبیرش از او نقل نموده یادآوری می شود : رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : هرکَس با دوستی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد و آمرزیده شده و با و با ایمان کامل مُرده است و ملک الموت و نکیر و منکر او را بشارت به می دهند و او را با إکرام و احترام به بهشت می برند مانند بُردن عروس به حجله زفاف و در قبرش دو در به سوی بهشت باز می شود و خداوند قبرش را محل ملائکه رحمت قرار می دهد و بر سنت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و جماعت مسلمین مرده است. آگاه باشید هرکَس با دشمنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد کافر مرده است و بر پیشانی او نوشته شده از خدا بی بهره است و بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید¹. و بالجمله وجوب محبت خدا و رسول و آل محمد علیهم السّلام و برکات آن بدیهی است. چیزی که آن لازم است دانستن مراتب محبت است و اینکه مرتبه اول آن واجب است لکن بهره مندی از آثار عظیمه آن به اعتبار قوّت و شدت این محبت است تا برسد به مرتبه عشق؛ و به عبارت دیگر : اگر کسی یک ذرّه حقیقی در دل داشته باشد و با آن بمیرد در هلاکت ابدی و دوری از رحمت الهی نخواهد ماند و اهل نجات خواهد بود و با محبوبان خود یعنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله جمع می شود هرچند پس از سیصد هزار سال در عذاب یا دوری از رحمت باشد؛ چنانچه در حدیث به این مطلب تصریح شده و اگر کسی مرتبه کامله محبت نصیبش شود به اینکه دوستی خدا و هرچه راجع به او است.
| ۸۱ 『 هشتاد و یک – در طلب 』 ࿐ྀུ༅࿇༅══‎═‎═‎═‎═‎═‎═‎ ⤶ اَللّٰهُمَّ اِنَّكَ أَعْلَمُ بِـمٰا عَمِلْتُ، فَاغْفِرْ لیٖ مٰا عَلِمْتَ وَمٰا عَمِلْتُ، وَاصْـرِفْنِی بِقُدْرَتِكَ اِلیٰ مٰا أَوْجَبْتَ، وَعَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ، وَکُلُّهُنَّ بَعَیْنِكَ الَّتِی لاٰتَنَامُ، وَعِلْمِكَ الَّذِی لاٰیَنْسیٰ، فَعَوِّضْ مِنْهٰا أَهْلَهَا، وَاحْطُطْ عَنِّی وِزْرَهَا، وَخَفِّفْ عَنّیٖ ثِقْلَهَا، وَاعْصِمْنِی أَنْ أُقَارِفَ مِثْلَهَا. خداوندا، تو داناتری به آنچه انجام داده‌ام، پس بیامرز بر من آنچه را دانسته‌ای، و آنچه را انجام داده‌ام و مرا متوجه کن به قدرتت، به سوی آنچه واجب نـموده‌ای، و بر گردن من حقوقی است که آنها را فراموش کرده‌ام، و همۀ آنها در مقابل چشم تو هستند، که بخواب نـمی‌رود، و علم تو که فراموش نـمی‌کند، پس عوض ده صاحبان آنها را، و فروگذار از من بارشان را، و سبک کن بر من سنگینی آنها را، و مرا نگهدار از اینکه مرتکب شوم مانند آنها را. اَللّٰهُمَّ فَإِنَّهُ لاٰوَفَاءَ لیٖ بِالتَّوْبَةِ اِلّٰا بِعِصْمَتِكَ، وَلَا اسْتِمْسَاكَ بیٖ عَنِ الْخَطَأِ اِلّٰا عَنْ قُوَّتِكَ، فَقَوِّنِی بِقُوَّةٍ کَافِیَةٍ، وَتَوَلَّنِی بِعِصْمَةٍ مَانِعَةٍ. خداوندا مرا وفایی نیست به توبه، جز به نگهداری تو، و نه خود داری دارم از خطا جز به قوتت، پس مرا به نیرویی کافی تقویت کن و سـرپرستم باش به عصمتی بازدارنده. اَللّٰهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْكَ، وَوَجِیبَ قَلْبیٖ مِنْ خَشْیَتِكَ، وَاضْطِرَابَ اَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِكَ، فَقَدْ أَقَامَتْنِی یٰارَبِّ ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْیِ بِفِنَائِكَ، فَإِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنّیٖ أَحَدٌ، وَإِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ أَهْلاً لِلشَّفَاعَةِ. خداوندا تنهایی‌ام را در پیشگاهت رحم کن، و تپش قلبم را از ترست، اندامم را از شکوهت، پس به تحقیق ای پروردگارم، گناهانم مرا در جایگاه رسوایی قرار داده است در درگاهت، پس اگر خاموش شوم، کسی به جای من سخن نـمی‌گوید و اگر شفاعت کنم، نیستم شایسته برای شفاعت. اَللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَشَفِّعْ فیٖ خَطَایَایَ کَرَمَكَ، وَجُدْ عَلَیَّ بِعَفْوِكَ، وَافْعَلْ بیٖ فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَـرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ، أَوْ غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و کرمت را در مورد خطاهایم شفاعت ده، و ببخش بر من عفوت، و عمل کن با من عمل قدرتـمندی، که تضـرع کند نزد وی بندۀ ذلیلی پس او را رحم کند، یا بی‌نیازی که بندۀ فقیری به وی روی آورد و او را از فقر برهاند. اَللّٰهُمَّ لاٰخَفِیرَ لیٖ مِنْكَ، فَلْیَخْفُرْنیٖ عَفْوُكَ، وَلاٰ شَفِیعَ لیٖ إِلَیْكَ، فَلْیَشْفَعْ لیٖ فَضْلُكَ، فَمٰا کُلُّ مٰا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنّیٖ بِسُوءِ أَثَرِی، وَلاٰ نِسْیَانٍ لِمٰا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی، وَلٰکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوَاتُكَ وَمَنْ فِیهٰا، وَأَرْضُكَ وَمَنْ عَلَیْهٰا، مٰا أَظْهَرْتُ لَكَ مِنَ النَّدَمِ، وَلَجَأْتُ إِلَیْكَ فِیهِ مِنْ التَّوْبَةِ. خداوندا مرا از تو پناه دهنده‌ای نیست، پس بگذار که عفو تو پناهم دهد، و مرا نزد تو شفیعی نباشد، پس بگذار تا فضل تو شفاعتم کند، زیرا هر آنچه گفتم از ناآگاهی‌ام به بدی کردارم نیست، و نه از روی فراموشی برای آنچه پیشی گرفته از رفتار نکوهیده‌ام، ولی برای آن است که بشنود آسمان‌هایت و هر که در آنهاست، و زمینت و هر که بر آن است، آنچه را از پشیمانی برای تو آشکار نـموده، و به تو پناه برده‌ام در آن از توبه. فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِكَ یَرْحَمُنِی بِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکُهُ الرِّقَّةُ عَلَیَّ لِسُوءِ حَالِی، فَیَنَالَنِی مِنْهُ بَدَعْوَةٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْكَ مِنْ دُعَائِی، أَوْ شَفَاعَةٍ هِیَ أَوْکَدُ عِنْدَكَ مِنْ شَفَاعَتِی، یَکُونُ بِهٰا نَجَاتِی مِنْ غَضَبِكَ، وَفَوْزِی بِرِضَاكَ. که شاید بعضی از آنها به رحمتت به خاطر بدی جایگاهم بر من رحمت آورده، یا او را رقتی رسد بر من به خاطر بد حالی‌ام، و به من برسد از ناحیۀ او دعایی را که از دعای من نزد تو بهتـر شنیدنی باشد، یا شفاعتی که مطمئـن‌تر باشد نزد تو از شفاعتم، که نجات من در آن باشد از خشمت، و رستگاری‌ام به خشنودی‌ات.