eitaa logo
📚📖 مطالعه
101 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
169 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... @athar_shahid و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
🗞️ ترجمه : 📄 ... از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى اند جدّاً بپرهيز و از در انجام آنچه مربوط به توست و در برابر چشمان مردم واضح و روشن است برحذر باش، چرا که به هر حال در برابر مردم نسبت به آن مسئولى و به زودى پرده از کارهايت کنار مى رود و انتقام مظلوم از تو گرفته مى شود. به هنگام خشم😡، خويشتن دار باش و از تندى و تيزى خود، و قدرت دست، و خشونت زبانت بکاه و براى پرهيز از اين امور از انجام کارهاى شتاب زده و سخنان ناسنجيده و اقدام به مجازات، برحذر باش تا خشم تو فرو نشيند و مالک خويشتن گردى و هرگز در اين زمينه حاکم بر خود نخواهى شد مگر اينکه بسيار و بازگشت به سوى پرودگارت باشى. ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ داستان بازاری و عابر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/139 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
در هفدهمین توصیه مى فرماید: «فرصت را پیش از آنکه از دست برود و مایه اندوه گردد غنیمت بشمار»; (بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً). به معناى فراهم بودن مقدمات براى رسیدن به یک مقصد است; گاه انسان مقصد مهمى دارد و مقدماتش فراهم نیست; ولى ناگهان در یک لحظه فراهم مى گردد که باید بدون فوت وقت از آن لحظه استفاده کند و خود را به مقصد برساند که اگر کند و از دست برود چه بسا در آینده هرگز چنان  شرایطى براى رسیدن به مقصد فراهم نگردد. فرصت مانند بادها و نسیم هاى موافقى است که به سوى مقصد مىوزد که اگر کشتى بادبانى از آن استفاده نکند ممکن است ساعت ها و روزها بر سطح دریا بماند و مایه غصه و اندوه شود. در حدیث مشهورى از (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَات أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا; (بدانید) از سوى پروردگار شما در ایام زندگیتان نسیم هاى سعادتى مىوزد از آن استفاده کنید و خود را در معرض آن قرار دهید».(۲۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده: «مَنْ فُتح لَهُ بابٌ مِنَ الْخَیْرِ فَلْیَنْتَهِزْهُ فَإِنَّهُ لا یَدْرى مَتى یُغلَقُ عَنْهُ; کسى که درى از خیر به روى او گشوده شود باید برخیزد و از آن بهره گیرد؛ زیرا نمى داند چه زمانى این در بسته مى شود».(۲۳) در این زمینه، روایات معصومین(علیهم السلام) و عبارات بزرگان فراون است؛ با حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) آن را پایان مى دهیم فرمود: «أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ; شدیدترین غصه ها از دست رفتن فرصت هاست».(۲۴)
| ۳۹ 【 دعای سی‌ و نُه – در درخواست حوائج از خدای تعالی 】 ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ ⤶ اَللّٰهُمَّ یٰا مُنْتَهىٰ مَطْلَبِ الحٰاجٰاتِ، وَ یٰا مَنْ عِنْدَەُ نَيْلُ الطَّلِبَاتِ، وَ يٰا مَنْ لاٰ يَبِيعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْـمَانِ، وَ يٰا مَنْ لاٰ يُكَدِّرُ عَطَايَاهُ بِالِامْتِنَانِ، وَ يٰا مَنْ يُسْتَغْنىٰ بِهِ وَ لاٰ يُسْتَغْنىٰ عَنْهُ، وَ يٰا مَنْ يُرْغَبُ إِلَيْهِ وَ لاٰ يُرْغَبُ عَنْهُ، وَ يٰا مَنْ لاٰ تُفْنِي خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ، وَ يٰا مَنْ لاٰتُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ، وَ يٰا مَنْ لاٰ تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجینَ، وَ يٰا مَنْ لاٰ يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِینَ. خداوندا! ای نهایت درخواست و تقاضای نیازها، و ای آنکه نزد اوست به دست آوردن خواسته‌ها، و ای آن‌که نعمت‌هایش را به بها و قیمت نـمی‌فروشد، و ای آن‌که بخشش‌هایش را به منّت گذاشتـن، تیره و ناصاف نـمی‌کند، و ای آن‌که به سبب او بی‌نیاز می‌شوند و از او بی‌نیاز نـمی‌شوند، و ای آن‌که به او رغبت می‌کنند و از او روی برنتابند، و ای آن‌که درخواست‌ها، گنج‌هایش را از بین نـمی‌برد، و ای آنکه دست‌آویزها، حکمتش را تغییر نـمی‌دهد، و ای آنکه رشتۀ حوایج نیازمندان از او قطع نـمی‌شود، و دعای دعاکنندگان او را خسته و درمانده نـمی‌کند. تَـمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنىٰ عَنْهُمْ، وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَی الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ، فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ وَ رَامَ صَـرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ، فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فیٖ مَظَانِّهَا وَ أَتیٰ طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا، وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلیٰ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ، أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ، وَ اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَوْتَ الْاِحْسَانِ. خود را به بی‌نیازی از آفریدگانت ستودی، و تو شایستۀ بی‌نیازی از آنانی و آنان را به فقر نسبت دادی و آنان فقیران نسبت به تو هستند، پس هر کَس که بکوشد رفع نیاز و احتیاج کند از نزد تو، و تصمیم بگیرد که فقر را به وسیله تو از خود دور نـماید، حاجتش را از محل درست آن طلب کرده، و به دنبال درخواست و خواهشش، از راه صحیح و درستش آمده، و کسی که برای حاجتش به یکی از آفریده‌های تو رو کند یا او را به جای تو وسیلۀ رسیدن به نیازش قرار دهد؛ محقّقاً خود را در معرض محرومیت قرار داده و سزاوار از دست رفتـن احسان تو گشته است. اَللّٰهُمَّ وَ لیٖ إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّـرَ عَنْهَا جُهْدِي، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهٰا حِيَلِی، وَ سَوَّلَتْ لیٖ نَفْسِی رَفْعَهَا إِلیٰ مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ، وَ لاٰ يَسْتَغْنِي فیٖ طَلِبَاتِهِ عَنْكَ، وَ هِيَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ، وَ عَثْـرَةٌ مِنْ عَثَـرَاتِ الْمُذْنِبِینَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِیرِكَ لیٖ مِنْ غَفْلَتِي، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِي، وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْـرَتِی، خداوندا! برای من در پیشگاه حضـرتت حاجتی است که دست طاقت و توانم از دست‌یابی به آن کوتاه است و رشته چاره‌ام، بدون لطف تو بُریده است و نَفْسم در نظرم چنین آراسته که رفع نیازم را از کسی بخواهم که رفع نیازهایش را از تو می‌خواهد و در حاجاتش از تو بی‌نیاز نیست؛ این درخواست حاجت از غیر تو لغزشی است از لغزش‌های خطاکاران و افتادنی است از افتادن‌های گناهکاران. آنگاه به یادآوری تو، از خواب بیدار شدم؛ و به تو از عرصه‌گاه لغزشم برخاستم؛ و به راهنمایی تو از افتادنم به وادی خطر بازگشتم؛ و از علل درافتادن به گمراهی دست برداشتم،
⚠️ و بالجمله باید دانست؛ کسی که علاقه قلبیّه‌اش به شهوات نفسانی و امور فانی دنیوی بیشتر از علاقه به خدا و رسول و امام و امور باقی اخروی باشد در خطر شدید است ؛ یعنی امتحاناتی برایش پیش خواهد آمد و غالباً دین خود را به دنیا می فروشد و اگر در مدت حیات دنیویه اش به سلامت بگذرد ساعت آخر عمرش در خطر دستبرد شیاطین است؛ چنانچه در داستان مزبور نقل گردید مگر اینکه فضل و لطف الهی یاری فرماید و در مواقع خطر دستگیری نماید و چاره ای نیست جز تضرّع و التجای به درگاه حضرت آفریدگار و اینکه خودش را حفظ فرماید چنانچه علیه السّلام فرمود : فَاِذا دَعا وَ اَلَحَّ ماتَ عَلَی اْلایمانِ ¹. یعنی : چون بنده دعا کند و خدا را بخواند و اصرار کند در دعا، بر می میمرد .
کنون هر ساعتی غم بیش دارم
که روز واپسین در پیش دارم
در آن ساعت خدایا یارئی ده
ز  بنده را بیدارئی ده
در آن ساعت ز شیطانم نگهدار
به لطفت نور ایمانم نگهدار
چو جان من رسد در نزع، بر لب
فرو مگذار دستم گیر یا ربٌ
چو در جانم نماند زان لقا هوش
تو در جانم مکن نامت فراموش
و اما جهت رجاء پس باید دانست کسی که از روی صدق و به پروردگار خود ایمان آورد و محمد و آل محمد علیهم السّلام را اولیای خدا و حجج او و واسطه رساندن او دانست و آنها را از جان و دل دوستدار شد و نیز سرای آخرت را باور داشت و آن را مهم بلکه اهم از دنیا دانست و رسیدن به بهشت و جوار آل محمد علیهم السّلام و لقاءاللّه را دوستدار و آرزومند گردید ، به طوری که این ایمان و در دل او جای گیرد که لازمه آن خضوع و عبودیت برای پروردگار و حاضر شدن برای اطاعت از اوست، چنین ایمانی اگر تا آخر بماند و از دست ندهد مورد حمله و دستبرد شیاطین نخواهد شد و پروردگار چنانچه در قرآن مجید وعده داده بنده مؤمن را یاری خواهد فرمود : ( وَ ما کانَ اللّهُ لِیُضیعَ ایمانَکُمْ اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ )² یعنی : خداوند ضایع نمی کند ایمان شما را ، خداوند به مردمان حتما مهربان و رحیم است . ( وَ یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَولِ الثّابِتِ فِی الْحَیوهِ الدُّنْیا وَ اْلاخِرَهِ )³ یعنی : ثابت و استوار می دارد خداوند آنان را که ایمان آوردند به سبب سخن راست و محکم که همان ایمان باشد در حیات دنیویه و در سرای آخرت. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود : شیطان در ساعت مرگ شخصی از دوستان ما حاضر می شود و از سمت راست و چپ او می آید تا ایمان او را بگیرد ولی خدا نخواهد گذاشت چنانچه فرموده : ( وَ یُثّبِتُ اللّهُ ) تا آخر آیه را تلاوت فرمود و روایات بسیاری در این مطلب وارد شده است و در دو داستانی که نقل شد یاری کردن و نجات دادن از شرّ شیطان را ملاحظه کردید و نظیر آن بسیار است . ------------------------------------------------ 1- اصول کافی ، کتاب الایمان والکفر. 2- سوره بقره ، آیه 143. 3- سوره ابراهیم ، آیه 27. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/51657 —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
۱۱۰ - زلزله قیر و کارزین فارس ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ( قیر ) سمت جنوب شرقی شیراز به فاصله تقریباً چهل فرسنگ واقع است و در حدود چهارده فرسنگ از فیروز آباد دورتر است و فاصله اش از کارزین یک فرسنگ و نیم می باشد. ( در فارسنامه گوید: بلوک قیر، طول آن ده فرسخ می باشد که ابتدای آن مبارک آباد و آخرش باغ پاسلار و پهنای آن دو فرسخ و نیم از قریه کیفر کان تا گندمان و از گرمسیرات فارس است و این بلوک مشتمل بر بیست و سه قریه آباد است) اخیرا ( قیر ) از برق و لوله کشی آب و خیابان و ساختمانهای سیمان و بیم آهن آباد شده و جمعیت آن در حدود هفت هزار نفر بوده است. در روز ۲۵ ماه صفر سنه ۱۳۹۲ مطابق ۲۱ فروردین ۱۳۵۱ شمسی این ناحیه مورد خشم الهی واقع شده و از بلای آسمانی و زلزله عظیم زمینی بیشتر بلوک قیر صدمه دید و بیش از همه جا، قیر را زیرورو نمود به طوری که یک ساختمان سالم نماند و تقریباً ثلث اهالی آن زیر انبوه سنگ و خاک و آجر به سخت ترین وضعی جان سپردند و پیرمردان مانند چنین حادثه وحشتناکی 😱 را بخاطر ندارند. چون دانستن تفصیل آن موجب و بیداری از است از دو نفر اهل علم که موثق و شاهد حادثه بوده اند جناب آقای شیخ محمد جواد مقیمی قیری و جناب آقای شیخ احمد رستگار در خواست شد که آنچه را دیده و دانسته اند بنویسند و برای اطلاع خوانندگان این کتاب، نامه هر دو بزرگوار ثبت می شود. ✉️ نامه جناب شیخ محمد جواد مقیمی قیری بسم اللّه الرحمن الرحیم در موضوع حادثه دلخراش زلزله قیر و کارزین و آفرز آنچه اتفاق افتاده و تحقیق شده و تلفات جانی و مالی واقع گردیده به طور خلاصه عرض می شود : پانزده دقیقه پیش از طلوع آفتاب روز بیست و پنجم ماه صفر ۱۳۹۲ زلزله شدیدی آمد که سابقه نداشت و آنهایی که بیرون از آبادی بودند گفتند که اول برقی از سمت قبله و بعد برقی از طرف قطب و بعد زلزله گرفت. در اول قدری خفیف بود و بعد به اندازه ای شدت کرد که زمین دور خود می پیچید و صدای مهیبی بلند شد مانند صدای رعد و به اندازه ۲۵ ثانیه ادامه داشت، تمام خانه ها خراب گردید. عمارتهای محکم از سیمان و بیم آهن و گچ و سنگ، از شالوده از هم پاشید و فروریخت و چون اغلب افراد کوچک در خواب بودند و زنها هم که بیدار بودند، مشغول نماز و وضو گرفتن و بعضی نماز خوانده بودند و مردها بیدار بودند اکثر تلفات جانی بچه های کوچک و مادرها که به واسطه علاقه به اولادشان می خواستند آنها را بیرون آورند مهلت نیافته و همه زیر انبوه آوار هلاک شدند. تا اندازه ای که یقین است عدد تلفات از بزرگ و کوچک از خود قیر تقریبا دو هزار و پانصد نفر و از توابع، قریب پانصد نفر هلاک شدند و اللّه العالم . و اما آنهایی که بعد از زلزله به فاصله دو روز و یکشب یعنی از صبح روز ۲۵ صفر تا پنج بعد از ظهر روز بیست و ششم از زیر خاکها زنده بیرون آمدند: ۱) پسری هفت یا هشت ساله به نام ( محمود ) فرزند محمد صفائی ساکن خود قیر است؛ البته عده چند نفری از اهل آن خانه زیر آوار شده بودند بعضی از آنها را همان روز بیرون آوردند و یک نفر از آنها هم مرده بود ولی آن پسر را که روز دوّم بیرون آوردند صحیح و سالم بود و از او سؤال کردند که در مدت این دو روز آیا کسی به تو خوراک و آب می داد؟ گفت آقا دائیم رسول خاکساری به من بیسکویت و آب می داد( البته از غیب به او خوراک رسانده شده و بچه ، دهنده را دائی خود خیال می کرده است) و الان هم آن پسر زنده و سالم است. ۲) بچه سیدی به نام ( سید حسن ) به سن چهارساله فرزند آقا سید حبیب اللّه حسینی ساکن قیر، بعد از وقوع زلزله در ساعت پنج و نیم صبح که در زیر آوار و انبوه خاک و سنگ قرار گرفته بوده فردا صبح تا ساعت ده، روز بیست و ششم او را از زیر خاک بیرون آوردند و چون از او سؤال کردند در این مدت خوراک و آب کسی به تو می داد؟ در جواب می گفت مادرم به من غذا و آب می داد در حالی که مادرش زیر خاک نشده و بیرون بوده است ولی دو برادر بزرگش یکی به سن هیجده سالی و دیگری کوچکتر و یک خواهر ، هر سه از دنیا رفته بودند و آن بچه را صحیح و سالم بیرون آوردند. ۳) از جمله کسانی که بعد از گذشتن ۴۴ ساعت که از زیر خاکها و آوار بیرون آمده و زنده است به قدرت کامله الهی، بچه ای است یازده ساله ( منصور ) نام، فرزند مشهدی ابراهیم موزری ساکن قیر از ساعت پنج و نیم صبح بیست و پنجم که زلزله آمد و زیر خاک شد تا یک ساعت بعد از نصف شب بیست و هفتم او را از زیر خاک بیرون آوردند زنده بود ولی در اثر زیاد ماندن زیر خاک پاهای او تا مدتی به راه رفتن قادر نبود و بحمداللّه طولی نکشید که بهبودی یافت و الان می تواند راه برود. بنابراین، اگر همان روز بلکه فردای آن روز هم اگر امداد رسیده بود مسلماً افراد بسیاری زنده از زیر خاک بیرون می آمدند ولی افسوس که کمک و امداد نرسید و افراد زیادی بعد از دو روز زیر خاک جان سپردند. 【۱ از ۷ 】
إخبار از وقوع حادثه موحشه شخصی به نام ( حاج سید جعفر حسینی ) که چند روز قبل از وقوع زلزله و ظاهرا سه روز، به رحمت ایزدی پیوست. سه چهار روز پیش از فوت آن سید مرحوم، که در حال مرض روی بستر خوابیده و مرد متدین و با ایمانی بوده است، پسری دارد به نام آقا سید اکبر با اقوام و اقارب بر بالین او نشسته بودند یک مرتبه آن سید در حال مرض به صدای بلند می گوید ای تاجرها ! ای پیله ورها ! هر کدام هزار تومان بدهید که خانه ها تان خراب می شود، چند مرتبه همین کلمه را تکرار می کند هزار تومان بدهید، بعد می گوید یکصد تومان بدهید که خانه ها خراب می شود، بعد رو می کند به اش و می گوید شما همه از قیر بیرون روید که اگر ماندید هلاک می شوید، چند مرتبه این جمله را تکرار می کند و بعد از چهار روز از دنیا می رود رحمة اللّه علیه و بعد از سه روز از فوت آن مرحوم همان زلزله عظیمه واقع شد و خانه ها خراب و تلفات مالی و جانی وارد گردید . شاید مراد از اینکه یک هزار تومان دهید و خطاب به تجار و ثروتمندان فرموده بوده، یعنی بدهید و به فقرا اطعام کنید تا رفع بلا شود و ممکن است در آن حالت بلا را مشاهده می کرده و بر او کشف شده بوده است. اللّه اکبر از ما اولاد آدم که از این آیات بزرگ الهی بیدار نمی شویم و متنبه نمی گردیم . رؤیای صادقانه شخصی به نام ( رمضان طاهری ) گفت: شب بیست و پنجم صفر که صبح آن زلزله آمد پسر کوچکی داشتم بیمار بود و خواب نمی رفت و خیلی ناراحتی می نمود. نزدیک طلوع صبح بود دیدم خیلی گریه می کند مادرش را صدا زدم بیدار شد گفت خیلی به صبح مانده؟ گفتم نزدیک است و من قدری می خوابم موقع مرا بیدار کن، خوابم برد. ناگاه دیدم یک نفر جوان آمد درب خانه به من گفت بیا بیرون، گفتم چکار داری؟ گفت بیا بیرون . رفتم نزدیک منزلم جای وسیعی بود گفت نگاه کن گفتم به چه نگاه کنم گفت نگاه خانه ها و منزلها، چون نگاه کردم دیدم تماما خراب شده است گفتم خانه های ماست ؟ گفت بلی گفتم برای چه این طور شد گفت به واسطه معصیت زیاد . گفتم اهل این محل همه نماز می خوانند و می گیرند و عبادت کارند گفت همه است و خالص نیست، هرچه التماس کردم فایده نبخشید و رفت. بیدار شدم دیدم موقع نماز است عیالم به من گفت چرا در خواب گریه می کردی و ناراحت بودی؟ گفتم هیچ ، زود باش بچه ها را، دو تا را تو بردار و دو تای آنها را هم من برمی دارم تا از خانه بیرون ببریم و در آن خانه افرادی دیگری هم بودند. همینقدر دست بچه ها را گرفتم که بیرون برم زلزله گرفت و نداد که تکانی بخوریم، همه زیر آوار شدیم چند بچه و مادرشان تلف شدند و مرا با چند نفر دیگر تا نزدیک ظهر از زیر خاک بیرون آوردند. وقتی از زیر خاکها بیرون شدم سرگردان شدم که خانواده و بچه هایم زیر خاک هستند و کسی را ندارم چه کنم ؟ دیدم یکی از بستگان نزدیکم آمد و صدا زد عمو ! عمو ! گفتم بیا روز امداد است کمک کن بچه هایم زیر خاک هستند می میرند کمک کن تا آنها را بیرون آوریم، گریه کرد گفت من هم چند نفر زیر خاک دارم نمی توانم. بچه جوانی محصل در منزل ما بود دیدم سالم است گفتم بیا کمک بکن، گریه کرد گفت نمی توانم، آن هم رفت. باز هم یکی از خویشان و همسایگانم آمد در حالی که حیران و سرگردان بود، گفتم محض رضای خدا بیا کمک کن بچه هایم از کفم می روند، گفت من هم بچه هایم زیر خاک هستند و کسی ندارم . خلاصه نمونه بود و همه وانفسا گویان بودند. اگر بخواهم قضیه را خوب و کاملاً بنویسم طول می کشد و موجب ملال است. زن مؤمنه ای از اهل قیر گفت شبی که صبح آن زلزله آمد و خانه ها خراب گردید یک ساعت بعد از نصف شب خواب دیدم : ( سیدی آمد درب خانه ما و عمامه ای که بر سر داشت به دور گردن خود پیچیده و زنی هم همراه ایشان است و صورت خود را نقاب انداخته و به من صدا زد. من بیدار شدم فرمود: چراغ روشن کن، روشن کردم فرمود با شوهر و فرزندانت از خانه بیرون بروید. عرض کردم آقا ! شش هفت سال زحمت کشیده تا این خانه را درست کرده ایم و حالا تازه آمده ایم در آن زندگی کنیم. فرمود باید بیرون بروید که بلا نازل می شود، گفتم اجازه می دهید شوهرم را بیدار کنم، گفت هنوز زود است خیلی وحشت داشتم. در دل خود می گفتم کاش صبح می شد و مؤذن اذان صبح می گفت . گفت آتش روشن کن و آب روی آتش گذار؛ اما مهلت اینکه چایی درست کنی پیدا نمی کنی، آتش کردم صدا زدم شوهرم حیدر را از خواب بیدار کردم دیدم صدای مؤذن بلند شد و صبح گفت. مرتبه دوم چون خیلی متوسل به اباالفضل علیه السّلام شدم و صدا زدم یا اباالفضل العباس علیه السّلام به دادم برس، دیدم سید جوان نورانی که به نظرم آمد یک دست در بدن نداشت آمد درب منزل گفت حیدر را بیدار کن و بگو مادرت فوت شده بیا جنازه اش را بردار و دفن کن . 【 ۲ از ۷ 】
← و أمّا باقیماندگان مصیبت زده شده، پس این بلا تأدیب الهی و موجب و هوشیاری از است تا کنند و رو به صلاح و سَداد آورند و از این گوشمال الهی بهره بردارند¹. ← و پاسخ از اختصاص طایفه ای به بلا و در امان بودن اجتماعات فاسدتر؛ پس اولاً : چنانچه گفته شد دنیا عالم جزاء نیست تا هر گنهکاری به سزای کردارش اینجا برسد و گفته شد هرگاه حکمت اقتضا کند بشر را در برابر بعضی از گناهانش مجازات می فرماید تا ادب شود و دست از طغیان و عصیان بردارد و راه بندگی خدا را که تمام سعادت اوست از دست ندهد. ثانیاً : لازم نیست که در همان وقت که به طائفه مخصوصی بلا رسیده به دیگران هم برسد، دیگران هم به موقع خود که حکمت الهی مقتضی باشد مبتلا خواهند شد. و نیز بلا منحصر به زمین لرزه نیست ممکن است آنها را به بلای سخت تری مبتلا سازد چنانی که در این سالها بسیاری از کشورها به جنگ با یکدیگر مبتلا هستند و بکلی آسایش و امنیت و راحت از آنها گرفته شده است. ( و در کتاب قلب سلیم 💚 به این نوع از بلاها به تفصیل یادآوری شده است) . و ثالثاً : در بسیاری از اجتماعات، افرادی هستند مانند پیرهای خمیده که موی خود را در بندگی خدا سپید کرده اند و جوانهای خاشع که از شهوات چشم پوشیده و رو به خدا آورده اند و به برکت اخلاص و دعاهای آنها بلا از آن اجتماع دور می شود . اگر نبودند بندگان رکوع کننده و مردانی که دلهایشان برای خدا خاشع شده و بچه های شیرخوار البته بلا بر شما ریزش می کرد². ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- چنانچه درباره شهر لوط که به سبب کثرت عصیان و طغیان، شهر آنها زیرو رو شد و خرابه های آن برای رهگذران موجب عبرت و هُشیاری است :(وَ اِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ وَ بِاَّللْیلِ اَ فَلا تَعْقِلُونَ) و شما هنگام مسافرت (از مکه و مدینه به سمت شام ) بر ایشان می گذرید. آیا تعقّل نمی کنید و عبرت نمی گیرید تا از طغیان و عصیان دست بردارید؟!)) سوره مبارکه صافات ، آیه ۱۳۷- ۱۳۸ ۲- عَنِ النبَّی صلی اللّه علیه وآله فی حَدیثِ طَویلٍ: لوْلا عِبادٌ رُکَّعٌ وَ رِجال خُشَّعٌ وَ صِبْیانٌ رُضَّعٌ لَصَبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذابُ صَبّاً. مستدرک الوسایل / مجلد ۲ / صفحه ۳۵۳ ملحقات طبع سوم 【۷ از ۷ 】 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/53434 — ⃟‌ ——— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
📢 ✏️رهبر انقلاب: ذکر نقطه‌ی مقابل غفلت و فراموشی است. یکی از ابتلائات مهمّ بشر، فراموشی است... فراموش کردن گذر زندگی هم یکی از خودفراموشی‌ها است. ✏️ بالاخره این زندگی در حال گذر است، انسان میکند. ما همه یک سرآمدی داریم، معلوم است دیگر: اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون؛ اسم این سرآمد در تعبیر عربی «اَجَل» است دیگر، یک اجلی داریم... باید خودمان را برای آن آماده کنیم. ۱۴۰۳/۱۲/۱۸ 🌟 | روز شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
4⃣ ____________ توسعه‌ی اقتصادی، آرمان پر جاذبه‌ی عصری است که بشر خدا را فراموش کرده و از روح خویش کرده است. در تقسیم‌بندی ملل جهان به توسعه یافته و توسعه نیافته معیار و میزان چیست؟ توسعه‌ی اقتصادی به اعتقاد حقیر آن بینش خاصی که جهان را با ماده معنا می‌کند می‌تواند بُعد اقتصادی حیات بشر را مبنای شناخت و تعریف او قرار دهد. در نظام اعتقادی ما آن توسعه‌ای معتبر است که بر تعالی روحی بشر تکیه دارد و تعالی روحی بشر نیز به پرهیز از فزون‌طلبی و تکاثر، و منع اسراف و تبذیر، و پیروی از یک الگوی متعادل مصرف منتهی می‌شود، نه به رشد اقتصادی محض. بنابراین، ما ابتدائاً جهان را به توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم نمی‌کنیم و این مبنا را هم برای تقسیم‌بندی قبول نداریم؛ اما اگر سؤال را بدین ترتیب طرح کنیم که «آیا نمی‌توان راهی برای توسعه‌ی اقتصادی پیدا کرد که مخالفتی با اسلام نداشته باشد؟» جواب این است که چرا، می‌توان. اما آیا طرح این سؤال موکول بدان نیست که ما نخست ضرورت توسعه‌ی اقتصادی را اثبات کرده باشیم؟ هنوز تا رسیدن به این سؤال مباحث و منازل مقدماتیِ بسیاری لازم است که رفته رفته ـ به امید خدا ـ طرح خواهد شد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ پی نوشتها : ١. درباره‌ی هر یک از این کلماتِ «پدیده»، «ارزش»، «نظام ارزشی»، «مکتب» و غیره... سخن بسیار است که در ادامه‌ی فصل‌های آینده رفته‌رفته بدانان خواهیم پرداخت. ۲. منظور از «فقر»، فقر مادی است، نه فقر ذاتی در مقابل غنای پروردگار. این دومی همان فقری است که حدیث نبوی الفقر فخری ـ فقر افتخار من است ـ بدان اشاره دارد. ۳. Ideal ۴. در رسول خدا برای شما اسوه‌ای حسنه است؛ احزاب/ ٢١. ۵. Casanova، جیووانی جاکوپو کازانوا (١٧٩٨ ـ ١٧٢٥)، ماجراجوی ایتالیایی؛ کنایه از فرد لاابالی و عیاش ۶. Epicureanism ۷. امام خمینی، صحیفه‌ی نور، ٢٢ ج، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ١٤، ص ٦٠. ۸. جلال الدین بلخی، مثنوی معنوی، دفتر دوم، حکایت فروختن صوفیان بهیمه‌ی مسافر را... _ و. ۹. بهتر است گفته شود اوتوپیای افلاطونی. ۱۰. Utopia: مدینه‌ی فاضله. ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
متأسفانه بعضاً تصور کرده‌اند که این قانون، عمومی است و مثلاً می‌توان برای جذب مردم به سوی جبهه‌ها و جانفشانی یا شرکت مردم در انتخابات 🗳 باز هم از تحریک همین غرایز استفاده کرد. لحن و محتوای تبلیغات تلویزیونی ما اکثراً به‌گونه‌ای است که تو گویی امت مسلمان را نیز باید با استفاده از حیله‌های روانشناسانه فریفت و آنان را به صحنه‌های جانفشانی و ایثار کشاند، غافل که اگر تبلیغات غربی بر و مردم استوار است، بالعکس، تبلیغات ما باید بر آنها تکیه داشته باشد. حضور یکپارچه‌ی امت ما در صحنه‌های جهاد فی سبیل الله نشان‌دهنده‌ی این معناست که آنان با خودآگاهی کامل سر از تبعیت امیال و غرایز پست و حیوانی خویش باز کشیده‌اند و دیگر نمی‌توان آنان را به شیوه‌ی غربی‌ها با حیله‌های روانشناسی اجتماعی به حضور در صحنه‌های سیاست وادار کرد. علت شکست حیله‌ها و تمهیدات استکبار جهانی در برابر ما نیز همین است. هر یک از این ترفندهایی که آمریکا از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در برابر ما به‌کار برده است و هنوز هم به‌کار می‌برد کافی است که انقلاب یا رژیمی را سرنگون کند، اما در برابر جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 از همه‌ی این مکرها جز تثبیت بیشتر ما و صدور انقلاب اسلامی به همه‌ی جهان کار دیگری بر نیامده است. چرا اینچنین است؟ آنچه که به ما اینچنین قدرتی بخشیده این است که ما برخلاف همه‌ی دنیا تابع اعتقادمان هستیم نه اقتصادمان، هر چند که مدنیت ما، مناسبات اجتماعی، بافت عمومی جامعه و ساختار تشکیلاتی دوایر اجرایی و حتی حقوقی ما، میراثی است که از رژیم طاغوت برای ما مانده است، و البته ناگفته نماند که با توجه به وضعیت کلی بشر در سطح کره‌ی زمین، و تجربیات تاریخی قرن‌ها زندگی بشر، تثبیت و تحکیم و استقامت روزافزون و صدور ارزش‌های انقلاب ما به جهان معجزه‌ای است که اگر به واقعیت نپیوسته بود هرگز باور نمی‌شد و هنوز هم با اینکه هشت سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد اکثر مردم جهان از تسلیم شدن به این واقعیت سر باز می‌زنند. ✌️ رمز پیروزی ما استقامت است. استقامت محتوای اصلی این فرمایش قرآنی است که فاستقم کما امرت و من تاب معک(۲۷). کسی تردید ندارد که محتوای آن ضرب‌المثل مذکور ـ آدم گرسنه دین و ایمان نمی‌شناسد ـ اکثراً درست است؛ اما این دستور قرآنی که ما را به استقامت در شعب ابی‌طالب فرا می‌خواند، آمده است تا ما را از زمره‌ی آن اکثریت خارج کند. وقتی ما از زمره‌ی آن اکثریت خارج شدیم، دیگر اقتصاد نیست که برای ما تعیین تکلیف می‌کند بلکه اعتقاد است. مسلماً محتوای این حدیث ـ کاد الفقر ان یکون کفراً ـ اهمیت اقتصاد را به ما گوشزد می‌کند و حقیر نیز در پی نفی اهمیت اقتصاد نیستم بلکه می‌خواهم با توجه به اهمیت اقتصاد، جایگاه واقعی آن را پیدا کنم. مسلماً اسلام به ما اجازه نمی‌دهد که به‌گونه‌ای عمل کنیم که موجبیت یا دیکتاتوری اقتصاد ما را به راهی مخالف با آرمان‌های اعتقادی و فرهنگیمان بکشاند. در جهان امروز هر چه هست همین است؛ اشاعه‌ی مصرف یکی از ضرورت‌های رشد و توسعه‌ی اقتصادی در جهان امروز است. روژه گارودی در کتاب «هشدار به زندگان» می‌گوید: این اوجگیری مصرف مصنوعی به سه طریق در غرب امکان‌پذیر شده است: ١ـ تولید اشیائی که خیلی زود فرسوده شده و از میان می‌رود یا شخص نمی‌تواند خودش آن را تعمیر یا ترمیم کند... کارخانه‌یی که لامپهای💡 «فلورسنت» را ابتکار کرد، آنها را با ظرفیت و قدرتی برای ده‌هزار ساعت کار، ساخته بود ولی پس از آنکه این ظرفیت و قدرت🔋 را از ده‌هزار ساعت به هزار ساعت‌  کاهش دادند، لامپهای «فلورسنت» را به بازار فرستادند. همچنین 🧦جورابهای «نایلون» در آغاز ساخت خود بنحوی بود که هیچگاه سوراخ نشود یا از هم در نرود ولی پس از آنکه آنها را در حمام بخاری گذاشتند که مقاومت آنها را کم کرد، به بازار فروش سپردند... ٢ـ منتظر نشدن برای فرسایش فیزیکی شیئی یا کالای خریداری شده، و خریدن و جانشین کردن انواع جدید آن که هر چند یکبار بشکل تازه‌ای به بازار می‌آید نه برای آنکه مزیتی بر انواع گذشته‌ی خود دارد بلکه فقط در شکل ظاهر خود دارای تفاوتهایی است که انواع گذشته‌ی خود را به اصطلاح: «دمده» و از شکل افتاده جلوه‌گر می‌سازد... بیشتر تغییر شکل دادنها به کالاهای تولیدی غرب، نه به منظور بهتر کردن و محکمتر ساختن است و نه حتی برای زیباتر شدن و بهتر کارکردن، بلکه منحصراً برای «دمده» کردن آنهاست تا ردیف تازه آنها که به بازار می‌آید، خریدار داشته باشد. این استفاده‌ی «پسیکولوژیک»(۲۸) یا روانشناسانه، از نظر اجتماعی، مجوزی پیدا می‌کند؛ زیرا سبب مبادله‌ی پول و توزیع مجدد ثروت می‌شود.... ٣ـ آگهی بازرگانی یا تبلیغات تجاری...(۲۹)
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad03 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-03-26).mp3
زمان: حجم: 15.5M
🔈 📣 پرسش و پاسخ بخش دوّم * ‌دستورالعمل سلوکی امام صادق علیه السلام * شیطان در دائره تقدیر خدا * اثرگذاری شیطان در حوزه بیماری و گرفتاری * هلاک امت ها * ابتلائات چند بُعدی خدا * ساختار دنیا سراسر فتنه و آزمایش * شیطان عاشق است. * فلسفه ازدواج پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله * انسان باید از کید شیطان بترسد. * خدا خارج از توان انسان انتظار ندارد. * جلوه‌ی غفّاریت خدا * سردمداران شرق و غرب، برده شیطان * ماه رمضان، بدترین زمان برای شیطان * گناهانم را نشانم ندادند. * اثرات عجیب ⏰ مدت زمان: ۳۷:۲۳ 📆1401/03/26 🔔 دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود @feqh_ahkam ⛔️ رضایتی به حذ✂️ف لینک ها نداریم. ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
راوی ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ راستی را كه تحلیل وقایع تاریخ، سخت دشوار است. سرّ دشواری كار، در پیچیدگی های روح آدمی است. وقتی كه مه در عمق دره ها فرو می نشیند، اگر چه تاریكی كامل نیست؛ اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند. اگر نباشد اینكه آفریدگار، ما را در كشاكش ابتلائات می آزماید ، عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریك درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا كه در این غفلت پنهان همه عمر را سر می كردیم و حتی لحظه ای به خود نمی آمدیم . آنچه حُر را در دستگاه بنی امیه نگه داشته، غفلت است ... غفلتی پنهان. شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد، چرا كه تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است كه انسان نسبت به خویش تذكر پیدا كند. هر انسانی را لیله القدری هست كه در آن ناگزیر از می شود و حُر را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لیتنی كنت معكم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد كه : لعن الله امه سمعت بذلك فرضیت به ؟ حر گفت : « من از آنان كه برای شما نامه نوشته اند نیستم. ما مأموریم كه از شما جدا نشویم مگر آنكه شما را به كوفه نزد عبید الله بن زیاد برده باشیم .» امام فرمود : « مرگ از این آرزو به تو نزدیك تر است .» و یاران را گفت تا برخیزند و زین بر اسب ها نهند و زنان و كودكان را در محمل ها بنشانند و راه مراجعت پیش گیرند. این سخن در بسیاری از تواریخ آمده است؛ اما به راستی آیا امام قصد مراجعت داشته اند ؟ هر چه هست، در اینكه لشكریان حرّ تاخته اند و بر سر راه او صف بسته اند، تردید نیست. امام می فرماید : « ثكلتك امك! ما ترید مِنّی؟ ـ مادرت در عزای تو بگرید، از من چه می خواهی ؟ » آنچه حر بن یزید در جواب امام گفته، سخنی است جاودانه كه او را استحقاق بخشیده است . روزنه ای از نور است كه به سینه حُر گشوده می شود و سفره ضیافتی است كه عشق را به نهانخانه دل او میهمان می كند. حُر گفت :« هان والله ! اگر جز تو عربِ دیگری این سخن را بر زبان می آورد، در هر حال، دهان به پاسخی سزاوار می گشودم. كائناً ما كان : هر چه باداباد... اما والله مرا حقی نیست كه نام مادر تو را جز به نیكوترین وجه بر زبان بیاورم .» جمله ارباب مقاتل و مورخین حُر بن یزید را بر این سخن ستوده اند و حق نیز همین است. سخن، ثمره گلبوته دل است و حُر را ببین كه از دهانش یاس و یاسمن می ریزد. این سخن ریحانی از ریاحین بهشت است كه از گلبوته ادب حُر بر آمده . ... آنگاه حُر چون دید كه امام بر قصد خویش سخت پای می فشارد و نزدیك است كه كار به مجادله بینجامد، از امام خواست كه راهی را میان كوفه و مدینه در پیش گیرد تا او از ابن زیاد كسب تكلیف كند، راهی كه نه به كوفه منتهی شود و نه به مدینه بازگردد. 📖 در بعضی از تواریخ هست كه حُر بن یزید در ادامه این سخن افزوده است: « همانا این نكته را نیز هشدار می دهم كه اگر دست به شمشیر برید و جنگ را آغاز كنید، بی تردید كشته خواهید شد.» و امام در پاسخ او فرموده است:« آیا مرا از مرگ می ترسانید، و مگر بیش از كشتن من نیز كاری از شما ساخته است؟ شأن من ، شأن آن كس نیست كه از مرگ می ترسد. چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق، سبك و راحت است! مرگ در راه عزت، نیست مگر حیات جاوید و حیات با ذلت ، نیست مگر موتی كه نشانی از زندگانی ندارد. ‌آیا مرا از مرگ می ترسانی ؟ هیهات ، تیرت به خطا رفت و ظنی كه درباره من داشتی به یأس رسید. من آن كسی نیستم كه از مرگ بترسم، نفس من بزرگتر از آن است و همّتم عالی تر از آن كه از ترس مرگ زیر بار ظلم بروم و مگر بیش از كشتن من نیز كاری از شما ساخته است ؟ مرحبا بركشته شدن در راه خدا ، اگر چه شما بر هدم مَجد من و محو عزت و شرفم قادر نیستید و اینچنین، مرا از كشته شدن ابایی نیست .» ... قافله عشق آمد، تا هنگام نماز صبح به « بیضه» رسید كه منزلگاهی است میان « عُذیب الهِجانات» و « واقصه » ؛ حُرّ بن یزید نیز با سپاهش ... عجبا آنان نماز را با امام به جماعت میگزارند ! اگر او را در نمازْ به مقتدایی پذیرفته اند، پس دیگر چه داعیه ای بر جای می ماند؟