قضاوت انسان درباره خود
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
حالا یک سلسله دلایل دیگری، باز دلایل وجدانی ذکر کنیم راجع به اینکه واقعاً شخصیت انسان یک شخصیت مرکب است و واقعاً انسان از نظر معنوی میتواند آزاد باشد و میتواند برده باشد.
خداوند تبارک و تعالی این قدرت و توانایی را به بشر داده است که خودش میتواند قاضی خودش باشد.
در اجتماع همیشه قاضی غیر از مدّعی و مدّعی علیه است. یک نفر مدّعی میشود، یک نفر دیگر مدّعی علیه.
هر دو نفرشان پیش قاضی میروند و قاضی باید به عدالت میان مدّعی و مدّعی علیه حکم کند. البته مدّعی یک نفر است، مدّعی علیه یک نفر دیگر و قاضی یک نفر سوم.
هیچ فکر کردهاید که چطور است که انسان میتواند خودش مدّعی خودش باشد و ...
قهراً خودش هم مدّعی علیه خودش باشد و هم خودش قاضی خودش باشد، یعنی خودش حکم صادر کند؟
انصاف یعنی چه؟
میگویند فلان کَس آدم باانصافی است، یعنی چه؟
اصلًا آدم باانصاف یعنی آدمی که در مسائل مربوط به خود میتواند بیطرفانه درباره خودش قضاوت کند و احیاناً در جایی که خودش مقصر است، حکم علیه خودش صادر کند.
این چگونه است؟
این جز اینکه شخصیت واقعی انسان، مرکب باشد چیز دیگری نیست.
چقدر انصافها در دنیا سراغ دارید که میبینید یک نفر در مورد خودش انصاف میدهد، دیگری را بر خودش ترجیح میدهد، اقرار میکند که حق با دیگری است، فضیلت با دیگری است.
مرحوم سید حسین کوهکمری از بزرگان اکابر علما و از مراجع تقلید زمان خودشان بودند.
آذربایجانی هستند.
ایشان عموی مرحوم آیة الله حجّت کوهکمری- که در زمان ما و استاد ما بودند و ما در خدمت ایشان درس خواندهایم- بودند که ایشان هم مرد بزرگواری بودند.
جریان عجیبی از زندگی این مرد بزرگ نقل میکنند و آن این است که ایشان در نجف در زمان صاحب جواهر و بعد از صاحب جواهر حوزه درسی داشتند.
شیخ انصاری (اعلی الله مقامه) در آن وقت هنوز شهرتی نداشت، مخصوصاً که ایشان در نجف هم زیاد اقامت نکرده بود؛ مدت کمی در نجف بود، بعد به سیاحت آمد؛ به این معنا که شهرهای ایران را میگشت، هرجا عالم مبرّزی میدید، مدتی میماند و از خدمت او استفاده میکرد.
مدتی در مشهد ماند، مدت بیشتری در اصفهان و مدت زیادتری در کاشان که مرحوم نراقی در آنجا بود.
سه سال ایشان در کاشان بود.
بعد که برگشته بود براستی مرد مبرّزی بود.
و میگویند مرحوم شیخ انصاری هیکل کوچکی داشته و چشمهای ایشان هم مقداری بهمخوردگی داشته است (تراخمی بود مثل بسیاری از مردم خوزستان، چون ایشان خوزستانی بودند)
همچنین خیلی مرد زاهدپیشهای بود و لباسهای ژنده و مندرسی میپوشید، عمامه مثلاً کهنه و اینجورها.
دو سه تا شاگرد هم بیشتر نداشت. در مسجدی تدریس میکرد و از قضا مرحوم آقا سید حسین هم در همان مسجد تدریس میکرد، ولی درسهایشان اینجور بود که اول شیخ میآمد تدریس میکرد، آن که تمام میشد، آقا سید حسین میآمد تدریس میکرد.
یک روز مرحوم آقا سید حسین وارد مسجد میشود.
از بازدیدی برمیگشت؛ دید دیگر فرصت نیست که به خانه برود و دومرتبه برگردد.
هنوز حدود یک ساعت به درس مانده بود، گفت میرویم در مسجد مینشینیم تا موقع درس بشود و شاگردان بیایند.
رفت، دید یک شیخ به اصطلاح ما جلنبری هم آن گوشه نشسته، برای دو سه نفر تدریس میکند.
او هم همان کنار نشست ولی صدایش را میشنید.
حرفهایش را گوش کرد، دید خیلی پخته دارد تدریس میکند و رسماً استفاده میکند.
حالا آقا سید حسین یک عالم متبحّر معروف قریبالمرجعیة و او یک مرد مجهولی که آقا سید حسین تا امروز وی را اساساً نمیشناخته است.
فردای آن روز گفت حالا امروز هم کمی زودتر بروم ببینم چگونه است، آیا واقعاً همینطور است؟
فردا عمداً یک ساعت زودتر رفت.
باز یک کناری نشست، گوش کرد، دید تشخیص همان است که دیروز بود؛ راستی این مرد، مرد ملّای فاضلی است و از خودش فاضلتر. گفت یک روز دیگر هم امتحان میکنیم.
یک روز دیگر هم همین کار را کرد.
برایش صددرصد ثابت شد که این مرد نامعروفِ مجهول از خودش عالمتر است و خودش از او میتواند استفاده کند.
بعد رفت نشست. شاگردانش که آمدند- هنوز آن درس تمام نشده بود- گفت:
شاگردان! من امروز حرف تازهای برای شما دارم. آن شیخی که میبینید آن گوشه نشسته، از من خیلی عالمتر و فاضلتر است. من امتحان کردم، خود من هم از او استفاده میکنم.
اگر راستش را بخواهید، من و شما همه با همدیگر باید برویم پای درس او. خودش از جا بلند شد و تمام شاگردان هم یکجا رفتند به درس او.
این انصاف چیست در بشر؟
صد در صد قیام علیه منافع خود است.
از آن ساعت آقا سید حسین جزء شاگردان شیخ انصاری شد، یعنی یک مرجعیت (۱) را اینجور از خودش سلب کرد و عملًا به دیگری تفویض نمود.
آیا نفْس این آدم احساس نمیکرد آقایی چیست؟ مدرّس بودن چیست؟ احترام چیست؟
مسلّم او هم مثل ما از احترام خوشش میآمد،
او هم مثل ما از سیادت و آقایی خوشش میآمد،
او هم مثل ما از ریاست و مرجعیت خوشش میآمد،
نه اینکه خوشش نمیآمد؛ اما این مرد یک روح عالی متعالی آزادی داشت که توانست درباره خودش و آن شخص قضاوت کند و علیه خودش حکم صادر کند.
این است معنی این که انسان شخصیت مرکبی دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- میدانید مرجعیت اگر انسان از جنبه دنیایی حساب کند بسیار مقام عالیای است.
ادامه دارد ...
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 #تحلیل_و_تبیین | متشرع، روشنفکر و تشکیلاتی سه ویژگی مهم شهید یوسفی بود
🔹گفتوگوی رسانه KHAMENEI.IR با خانم فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی و راوی کتاب «پاییز آمد»
🔹«پاییز آمد» کتابی است که اوّلاً قسمتی از خاطرات من است، دوّماً کتاب پیچیدهای نیست و همهفهم است؛ خیلی ساده موضوعات و مسائلش بیان شده است، علّتش هم این است که وقتی کسی آن را میخواند دریافتهای مناسب را از کتاب داشته باشد. من فکر میکنم تلاشی که من کردم و قلم زیبای خانم گلستان جعفریان، این کار را با کتاب کرده است؛ یعنی من احساس میکنم توانسته یک «زندگی» را به تصویر بکشد.
🔍متن کامل گفتوگو را از اینجا بخوانید:
khl.ink/f/57894
هدایت شده از مباحث
#سید_هاشم_صفیالدین و شهید #سید_حسن_نصرالله در یک قاب در سفر به ایران
#حزب_الله
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
30.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷#فیلم_کامل_بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگرهی ملی بزرگداشت شهدای استان کرمانشاه. ۱۴۰۳/۷/۱۵
Farsi.Khamenei.ir
#مدیون_شهدائیم
#یاد_شهدا
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
4_5823232473709944079.mp3
8.46M
🌷صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگرهی ملی بزرگداشت شهدای استان کرمانشاه. ۱۴۰۳/۷/۱۵
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از مباحث
۱۴۰۳۰۷۱۵_بیانات_رهبر_انقلاب_در_دیدار_دستاندرکاران_کنگره_ملی_شهدای.pdf
1.77M
🌷#جزوه | بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگرهی ملی بزرگداشت شهدای استان کرمانشاه. ۱۴۰۳/۷/۱۵
💻 Farsi.khamenei.ir
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 #امام_خمینی(ره):
⚠️ مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟
⭕️ مگر شماها چقدر میخواهید عمر كنید؟
📛 مگر شما هر مقامی هم پیدا بكنید از مقام رضاخان و محمدرضاشاه بیشتر میشه؟؟
❇️ عبرت بگیرید ...
✳️ شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم؛ چمران هم نیست ...
✅ مثل #چمران بمیرید ...
💠 این وصیتنامههایی كه این عزیزان مینویسند را مطالعه كنید.
🌐 پنجاه سال عبادت كردید و خدا قبول كند؛ یك روز هم یكی از #وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه كنید و تفكر كنید.
🟡 این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی میآیند از من میخواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه میکند و میخواهد که دعا کنیم که شهید بشود.
از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید.
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 کلیپ مستند | مکالمه ای از بهشت
📽 تصاویر و سخنان شهیدان👇🏼
🌷 احمدمتوسلیان
🌷 #محمود_کاوه
🌷 مصطفی ردانی پور
🌷 #احمد_کاظمی
✨ و #حضرت_آقا
@modafean_14
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ بچهها! راههای نرفته خستهمان نکند وقتی خدا برای ما کافی است ...
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
شهدا و سیدالشهداء.mp3
4.29M
🌱 سلام بر حسین علیهالسلام | صدای ملکوتی شهید سید ابراهیم رئیسی، شهید سیدحسن نصرالله.
شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس.
#صدای_شهدا
#شب_جمعه
#دلتنگی
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
🌷 #کلیپ_صوتی | جوان نسل امروز چقدر راجع به شهدا میداند؟
✏️ اشاره رهبر انقلاب به نقش حرکت جوانهای مؤمن و مخلص در جنگ ترکیبی امروز. ۱۴۰۳/۷/۱۵
📥 از طریق یکی از سکوهای زیر بشنوید👇
shenoto | castbox | ایتا
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۱۰
『 #دعای صد و ده – هرگاه به ماه نو 🌙 نگاه میکرد 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ الدَّائِبُ السَّـرِيعُ، الْمُتَـرَدِّدُ فیٖ مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ، الْمُتَصَـرِّفُ فیٖ فَلَكِ التَّدْبِیرِ.
ای آفریدۀ فرمانبردار و تلاشگر شتابان و رفت و آمد کننده در منازل معیّنشده و تصـرّف کنندۀ در فلک تدبیر.
آمَنْتُ بِـمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ، وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ، وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ، وَ امْتَهَنَكَ بِالزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ فیٖ كُلِّ ذٰلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ، وَ إِلیٰ إِرَادَتِهِ سَـرِيعٌ،
ایمان آوردم به کسی که به سبب تو، تاریکیها را روشن کرد؛
آنچه را با حواس، به سختی میتوان یافت، به وسیلۀ تو آشکار ساخت؛
و تو را دلیلی از دلایل فرمانرواییاش بر هستی و نشانهای از نشانههای سلطنت و قدرتش قرار داد؛
و تو را به زیادی و کاهش یافتـن و طلوع و غروب و تابندگی و گرفتگی، به خدمت گرفت.
در تـمام این حالات فرمانبردار اویی و به سوی خواستهاش شتابانی.
سُبْحَانَهُ مٰا أَعْجَبَ مٰا دَبَّرَ فیٖ أَمْرِكَ، وَ أَلْطَفَ مٰا صَنَعَ فیٖ شَأْنِكَ، جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ.
چه شگفت است تدبیری که در برنامۀ تو به کار برده و چه دقیق است آنچه در شأن تو انجام داده؛ تو را کلید ماهی جدید، برای کاری جدید قرار داده.
فَأَسْأَلُ اللّٰهَ رَبِّی وَ رَبَّكَ، وَ خَالِقِي وَ خَالِقَكَ، وَ مُقَدِّرِي وَ مُقَدِّرَكَ، وَ مُصَوِّرِي وَ مُصَوِّرَكَ، أَنْ يُصَلِّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ يَجْعَلَكَ هِلَالَ بَرَكَةٍ لاٰ تَـمْحَقُهَا الْأَيَّامُ، وَ طَهَارَةٍ لاٰ تُدَنِّسُهَا الْاٰثٰامُ.
از خداوند، پروردگارم و پروردگارت و آفرینندهام و آفرینندهات و حساب کنندهام و حساب کنندهات و صورتگرم و صورتگرت، درخواست میکنم که بر محمّد و آلش درود فرستد و تو را هلال بابرکتی قرار دهد که گذشت روزگاران آن برکت را از بین نبـرد؛ و هلال پاکی که گناهان، آلودهاش نکند.
هِلاٰلَ أَمْنٍ مِنَ الْاٰفَاتِ، وَ سَلَامَةٍ مِنَ السَّيِّئَاتِ، هِلاٰلَ سَعْدٍ لاٰ نَحْسَ فِيهِ، وَ يُـمْنٍ لاٰ نَكَدَ مَعَهُ، وَ يُسْـرٍ لاٰ يُـمَازِجُهُ عُسْـرٌ، وَ خَیْرٍ لاٰ يَشُوبُهُ شَـرٌّ. هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِیمٰانٍ، وَ نِعْمَةٍ وَ إِحْسَانٍ، وَ سَلَامَةٍ وَ إِسْلَامٍ.
هلال ایمنی از بلاها و سلامتی از بدیها، هلال خوش طالعی که نحسی در آن نباشد و با میمنتی که مشقّت گرد آن نگردد و آسایشی که دشواری با آن مخلوط نشود و خیری که آمیخته به شـرّ نگردد، هلال امن و امان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام.
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضیٰ مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ، وَ أَزْكیٰ مَنْ نَظَرَ إِلَيْهِ، وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ، وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِلتَّوْبَةِ وَ اعْصِمْنَا فِيهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ احْفَظْنَا فِيهِ مِنْ مُبَاشَـرَةِ مَعْصِيَتِكَ،
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست و ما را از خشنودترین کسانی قرار ده که ماه نو بر آنان طلوع کرده و از پاکیزهترین کسانی که به آن نگاه کرده و خوشبختترین کسانی که در آن به انجام هرگونه عبادت، از واجب و مستحب برخاستهاند؛ و ما را در این ماه به توبه موفّق کن و از گناه حفظ فرما و از دست زدن به معصیتت، نگاه دار،
وَ أَوْزِعْنَا فِيهِ شُكْرَ نِعْمَتِكَ، وَ أَلْبِسْنَا فِيهِ جُنَنَ الْعَافِيَةِ، وَ أَتْـمِمْ عَلَيْنَا بِاسْتِكْمَالِ طَاعَتِكَ فِيهِ الْمِنَّةَ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ وَ صَلَّی اللّٰهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِینَ الطَّاهِرِينَ.
و ما را در این ماه، به سپاسگزاری نعمتت برانگیز؛ و پوششهای سلامت و تندرستی را به ما بپوشان و به سبب تامّ و تـمام بجا آوردن بندگیات در این ماه، نعمتت را بر ما کامل کن.
تو بسیار نعمتدهنده و ستودهای و درود خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش باد.
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۲۵ - سگی بر روی جنازه
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
صاحب فضیلت تقوا و ایمان، مرحوم دکتر احمد احسان که سالها مقیم کربلا بود و چند سال آخر عمرش مجاور قم بود و در همانجا مرحوم و مدفون گردید تقریبا در 25 سال قبل در کربلا نقل فرمود که روزی جنازه ای را دیدم که جمعی او را به حرم مطهر #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام به قصد تبرک و زیارت می برند، من هم همراه مُشیّعین رفتم، ناگاه دیدم روی تابوت، سگی سیاه وحشت انگیز نشسته است. حیران شدم. برای اینکه بدانم آیا دیگری هم می بیند یا تنها من این امر غریب را مشاهده می کنم، از شخصی که سمت راست من حرکت می کرد پرسیدم پارچه ای که روی جنازه است چیست ؟ گفت شال کشمیری است. گفتم به روی پارچه چیز دیگری می بینی؟ گفت نه.
همین سؤال را از آنکه سمت چپ من بود کردم و همین پاسخ را شنیدم، دانستم که جز من کسی نمی بیند. تا درب صحن رسیدیم ناگاه آن سگ از جنازه جدا شد تا وقتی که جنازه را از حرم مطهر و صحن شریف برگرداندند، باز در خارج صحن آن سگ را با جنازه دیدم همراهش به قبرستان رفتم ببینم چه می شود، در غسالخانه و تمام حالات، سگ را دیدم که به جنازه متصل است تا وقتی که میت را دفن کردند آن سگ هم در همان قبر از نظرم محو گردید.
نظیر این واقعه را قاضی سعید قمی در کتاب اربعینات خود از استاد کل #شیخ_بهائی اعلی اللّه مقامه نقل کرده و خلاصه اش آن است که یک نفر از اهل #معرفت و #بصیرت مجاور مقبره ای از مقابر اصفهان بوده. روزی جناب شیخ بهائی به ملاقاتش می رود، شیخ می گوید روز گذشته در این قبرستان امر غریبی مشاهده کردم، دیدم جماعتی جنازه ای را آوردند در فلان موضع دفن کردند و رفتند. چون ساعتی گذشت بوی خوشی به مشامم رسید که از بوهای دنیوی نبود! متحیر شدم به اطراف نظر کردم تا بدانم این بوی خوش از کجاست ناگاه صورت بسیار زیبایی در زیّ ملوک دیدم که نزد آن قبر رفت و از دیده ام پنهان شد. طولی نکشید ناگاه بوی گندی که از هر بوی گندی پلیدتر بود به مشامم رسید، چون نظر کردم سگی را دیدم که رو به آن قبر می رود و نزد آن قبر از نظرم محو شد و در حال حیرت و تعجب بودم که ناگاه دیدم آن جوان را بدحال، بدهیئت، مجروح و از همان راهی که آمده بود برمی گشت، دنبال او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بگو.
گفت من عمل صالح این میت بودم و مأمور بودم با او باشم، ناگاه آن سگی را که دیدی آمد و او عمل ناشایسته او بود و چون کردارهای ناروایش بیشتر بود بر من چیره شد و نگذاشت با او باشم و مرا بیرون کرد و فعلاً انیس آن میت همان سگ است.
شیخ فرمود : این مکاشفه صحیح است ؛ زیرا عقیده ما آن است که کردارهای آدمی در برزخ به صورتهای مناسب با آن اعمالش با شخص خواهد بود و مسئله تجسم اعمال و مصور شدنشان به صورتهای مناسب با احوال، مسلم است .
مردم آزاری به صورت درنده
خواننده عزیز باید بدانی آنچه در این دو مکاشفه نقل شد و همچنین فرمایش شیخ بهائی علیه الرحمة مطلبی راست و درست و عین واقع است و نزد اهل بصیرت مسلم است که هر آدمی که در دنیا راه و روش درندگان و سگان را داشته باشد ؛ یعنی به وسیله زبان و اجزای بدنش اذیت کن و آزاررسان باشد، بیرحم، بی انصاف، متکبر ، یعنی زیر بار حق نرفته کبریایی کند و خلاصه بی بندوباری و جنایت و خیانتکاری پیشه اش باشد؛ پس از مرگ، حشرش با صورت سگی است یا گرگی یا پلنگی یا خنزیری؛ البته نه مانند سگها و گرگهای دنیوی بلکه صدها درجه زشت تر، موذی تر، وحشتناکتر ، حتی صورت ملکوتی خودش نیز چنین خواهد بود.
در برابر هر انسانی که در مدت عمرش خیرخواه خود و خلق و خیررسان و مهربان و متواضع و بنده وار زندگی کند و از هر شری پرهیز داشته باشد و سرتاسر هستی او را نور #ایمان و #تقوا و اعمال صالحه گرفته باشد پس از مرگش با زیباترین صورتهاست که فرشتگانند بلکه خودش فرشته ای خواهد بود بالاتر از فرشتگان.
اما آنهایی که هم طاعات و اعمال صالحه دارند و هم گناهان و کردارهای ناشایسته و بدون توبه و تدارک بمیرند، در برزخ گاهی از صورتهای لذتبخش نیکیهای خود بهره مندند و گاهی از صورتهای رنجاننده گناهان خود در شکنجه اند .
بلی گاه می شود در اثر کمی گناهان در همان برزخ یک طرفی می شود و حسابش تصفیه می گردد یعنی مدت رنج و عذابش از آثار گناهانش تمام می شود به طوری که وارد محشر که می شود هیچ آثار آن گناهان با او نیست و شواهد این مطلب در ضمن بعضی از داستانهای گذشته نقل گردید و در اینجا برای تأیید و تأکید به نقل یک روایت قناعت می شود :
در بحارالانوار از کافی از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که امام علیه السّلام فرمود در زمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله یک نفر در حال جان دادن بود به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله گزارش دادند آن حضرت با جمعی از اصحاب بالین او حاضر شدند ، آن محتضر بیهوش بود ، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود ای ملک الموت ! او را بازدار تا از او پرسشی کنم . محتضر بهوش آمد ، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به او فرمود چه می بینی ؟ عرض کرد سفیدیهای بسیاری و سیاهیهای فراوانی می بینم ( یعنی صورتهای نوری لذتبخش و صورتهای تاریک وحشت انگیز ) فرمود کدام یک به تو نزدیکتر است ؟
عرض کرد : سیاهیها. فرمود بگو : ( اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الْکَثیر مِنْ مَعاصیکَ وَ اْقبَلْ مِنّیِ الْیَسیَر مِن طٰاعَتِک ) گفت و سپس بیهوش شد . باز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : ای ملک الموت ! ساعتی او را بازدار تا از او پرسشی نمایم ، باز بهوش آمد ، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : حال چه دیدی؟ عرض کرد باز همان سفیدیها و سیاهیها است ، فرمود : کدامیک به تو نزدیکتر است ؟ گفت سفیدیها .
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : خداوند او را آمرزید ، سپس حضرت صادق علیه السّلام فرمود هرگاه بالین محتضری بودید این دعا را به او تلقین کنید تا بخواند .
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/55067
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -