eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.8هزار دنبال‌کننده
220 عکس
38 ویدیو
9 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه عروسی بابرکت از مناقب حضرت فاطمه زهرا(س) نویسنده : زهرا محقق شاعر: پریسا غلامی منبع: الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، جلد 2، صفحه 538 کاری از گروه شعر و قصه درمسیر مادری 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. تو خونه یهودی ها، انگار خبرایی بود. چند روزی میشد که این خونه خیلی شلوغ بود. قرار بود یهودی ها یه مهمونی برپا کنن. یه عروسی خیلی بزرگ. همه تو رفت وآمد بودن. یه نفر یه سینی رو بالای سرش گرفته بود و داشت راه می‌رفت. اون یکی یه دیگ بزرگ رو با کمک چند نفر، می برد داخل خونه. یکی داشت حیاط رو آب و جارو می‌کرد. خلاصه هرکس یه جوری مشغول کارای عروسی بود. داخل خونه، چند تا خانوم با لباسای گرون قیمت کنار هم نشسته بودن و باهم صحبت میکردن. قرار بود با همدیگه تصمیم بگیرن که عروسی چطور برگزار بشه؟؟ خونه پر بود از صدای پچ پچ اون زن ها. میون این حرف ها، یکی از زن های یهودی که دشمن مسلمون ها بود، یه حرف تازه ای زد. اون گفت: من یه فکری دارم. حالا که میخوایم جشن عروسی برپا کنیم و شاد و خوشحال باشیم، بهتره که تو این عروسی، به مسلمون ها هم نشون بدیم که ما یهودی ها چقدر بهتر ازونا هستیم و بهشون فخر بفروشیم. زن های دیگه تعجب کردن. اونا همیشه فکر میکردن که از مسلمونا خیلی بهترن. ولی حالا یکی پیدا شده بود که میگفت تو عروسی این برتری و بهتر بودن رو به رخ مسلمونا بکشن؟ یکی شون پرسید: چطوری اینکارو بکنیم؟ زن اولی گفت: فاطمه دختر محمد، پیامبر مسلمون ها رو به عروسی دعوت می‌کنیم. تا جایی که ما میدونیم، فاطمه هروقت به کوچه و خیابون میاد، با لباس های ساده و معمولی دیده میشه. حتما اگه به عروسی هم دعوت بشه، باز هم همون لباس های معمولی رو میپوشه. ولی ما همه لباس های گرون قیمت و زیبا داریم و جواهرات ما از همه قشنگ تره. ما میتونیم وقتی که فاطمه با اون لباس ها به عروسی اومد، مسخره اش کنیم. اینطوری همه میفهمن که یهودی ها خیلی بهتر از مسلمون ها هستن. زن های یهودی که اونجا بودن همه خوشحال شدن و گفتن آااااااافرین خیلی فکر خوبیه. هم عروسی میگیریم، هم اینکه به مسلمونا میفهمونیم که دین یهودی ها خیلی بهتر از مسلموناست چون سر و وضع ما خیلی بهتر از اوناست. باید به این قوم تازه مسلمون بفهمونیم که برتره دینمون دین یهود برتر و بهترینه فاطمه رو دعوت کنیم ببینه اونها قرار گذاشتن که با پیامبر عزیز ما صحبت کنن و از ایشون اجازه بگیرن تا دخترشون فاطمه به عروسی بیاد. یکی از مردهای یهودی پیش حضرت محمد(ص) اومد و قضیه عروسی رو برای ایشون تعریف کرد. پیامبر عزیز ما هم تا زمانی که دشمنان شون تصمیم به جنگ نداشتن، باهاشون خوش برخورد بودن برای همین با خوش رویی گفتن من با علی صحبت میکنم. پیامبر به خونه علی مولا و دختر عزیز‌شون فاطمه(س) ، رفتن و بعد از سلام و احوال پرسی، قضیه عروسی رو برای علی مولا گفتن. علی مولا هم گفتن فاطمه جان خودش تصمیم بگیره چیکار کنه. اگه دوست داشت میتونه به عروسی بره. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 شب که شد دوباره پیامبر به خونه علی مولا و فاطمه جان شون اومدن. حضرت فاطمه(س) لباساشون رو پوشیده بودن که به عروسی برن. با پدرشون خداحافظی کردن ولی قبل از این که حضرت فاطمه(س) از در خونه بیرون برن، یه اتفاق خوب برای پیامبر افتاد. همه جا نورانی شد و جبرئیل، فرشته خوب خدا پیش پیامبر اومدن. پیامبر جبرییل رو خیلی دوست داشتن. جبرئیل با احترام زیاد جلو اومدن و به پیامبر(ص) سلام دادن. پیامبر (ص) هم وقتی ایشون رو دیدن خیلی خوشحال شدن و جواب سلام شون رو دادن. وقتی که پیامبر خوب نگاه کردن دیدن که همراه جبرئیل یه چیز بزرگ و نورانی هست. جبرئیل گفتن: ای رسول خدا، من از طرف خدا مامور شدم تا یه رازی رو برای شما بگم. زن های یهودی امشب نقشه کشیدن تا خودشون بهترین لباس هاشون رو بپوشن و وقتی فاطمه با لباس های ساده رفت به عروسی، ایشون رو مسخره کنن. بعد جبرئیل اون چیز بزرگ و درخشان رو به پیامبر دادن و گفتن: این یه لباس زیبای بهشتی هست که خدا برای فاطمه فرستاده. این رو به فاطمه بده تا بپوشه و به عروسی بره. گفت به پیامبر خدا جبرئیل بفرما این بسته نورو بگیر این لباس آدمای بهشته لباسای دنیا پیشش چه زشته پیامبر هم خوشحال ازین اتفاق، اومدن بیرون اتاقی که نشسته بودن ودیدن که حضرت فاطمه(ع) دارن صورت بچه های عزیزشون، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رو می بوسن تا برن از خونه بیرون. پیامبر با خوشحالی، به سمت دخترشون رفتن و فرمودن: فاطمه جان! عزیز دلم! بفرما این لباس رو بگیر عزیزم برای توئه. حضرت فاطمه(س) با دیدن اون لباس خیلی خوشحال شدن. به کانال شعر،قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
🖤 قصه هایی از حضرت مادر... 🖤 به مناسبت ایام شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گروه شعر و قصه درمسیر مادری 🏴قصه‌هایی از زندگانی مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها 🏴 را تقدیم می‌کند: (روی جملات آبی رنگ ضربه بزنید🙏) قصه چادر نورانی (ماجرای مسلمان شدن هشتاد یهودی به واسطه‌ی چادر نورانی حضرت) قصه حدیث کسا شعر حدیث کسا قصه دانه‌های بهشتی (بخشش انار) قصه عروسی آسمانی قصه سوره‌ی انسان (داستان فداکاری خانواده مولا علی علیه السلام در قرآن) قصه عرب بادیه نشین قصه عروسی بابرکت (عروسی یهودیان و لباس بهشتی حضرت) قصه گردنبند با برکت قصه تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها نمایشنامه (علت مخفی بودن قبر حضرت) از برنامه های کانال لالایی خدا شعری کودکانه در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴🏴🏴🏴 با انتشار این پیام در ثواب آشناکردن بچه‌ها با شخصیت نورانی حضرت مادر سهیم باشیم🙏 مادران عزیز به کانال شعر،قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari و حتما پیام سنجاق شده در کانال را بادقت مطالعه بفرمایید 🙏🙏🙏