eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
925 عکس
313 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحِ غزلم در شبِ گیسوی تو گُم شد مهتاب در آشفتگی موی تو گُم شد وقتی که نسیمِ سحر از کوی تو آمد عطرِ گل من در عطشِ بوی تو گم شد در برکه ی شب ماهِ رخت مست چو افتاد خورشید فغان کرد و سرِ کوی تو گم شد ای بوی تو آویشنِ فنجانِ زمستان مهتابِ شبم در خَمِ ابروی تو گم شد ای روحِ غزل ، موجِ ترانه ، گلِ لبخند عالم همه در بانگِ هیاهوی تو گم شد بارانِ بهاری شده چشمانِ تو ( شایق) وقتی که ز باغم گلِ شبوی تو گم شد @golchine_sher
گرگم و در به در خصلت حیوانی خویش ضرر اندوختم از این همه چوپانی خویش تا نفهمند خلایق که چه  در سر دارم سالیانی زده ام مُهـر به پیشانی خویش منم آن ارگ که از خواب غرور آمیزش چشم واکرده سحرگاه به ویرانی خویش رد شـدی از بغل مسجد و حالا باید یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش گاه دین باعث دل سنگی ما آدم هاست حاجیان رحم ندارند به قربانی خویش توبه گیریم که باز است درش ، سـودش چیست ؟ من که اقرار ندارم به پشیمانی خویش! مُهر را پس بده ای شیخ کـه من بگذارم سر بی حوصله بر نقطه ی پایانی خویش @golchine_sher
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست @golchine_sher
نشست شاعر و با غم، نوشت کرببلا به جای واژه‌ی ماتم، نوشت کرببلا نوشت عرش و زمین و زمان عزادارند نوشت پشت فلک خم، نوشت کرببلا برای سینه زدن نوحه ای فراهم کرد به اشک و آه دمادم نوشت کرببلا نوشت روی کتیبه حسینُ منّی را و در کناره ی پرچم نوشت کرببلا قلم به ماتم تو سربه زیر، میگرید چرا که از غم تو کم نوشت کرببلا ! طباطبایی هم در کتاب المیزان به شرح سوره ی مریم نوشت کرببلا گرفت حاجت خود را کسی که مشهد رفت رضا نصیب مرا هم نوشت کرببلا @golchine_sher
دلخوش نشسته‌ام که شاید گذر کنی! لعنت به شایدی که مهیا نمی‌شود... @golchine_sher
شد شعر من اتاقِ قرنطینه ی خودم! باران ِ سنگ خورده به آیینه ی خودم بوی بهار آمده امسال زودتر با سرفه ای به غارت سبزینه ی خودم! حتی نشد ببوسمت از روی ماسک ها نفرین به صبح ِ تیره ی آدینه ی خودم! این قلب ساده را - که نمی خواست هیچ کس - اخراج می کنم شبی از سینه ی خودم پرونده های عاشقی ام جرم ثابتی است شرمنده ام به خاطر پیشینه ی خودم این سکّه های اشک ، پس انداز ِ زندگی است افزوده ام دوباره به نقدینه ی  خودم من آبروی دولت ِ عشقم که یک سرش وصل است ناگزیر به کابینه ی خودم! با اینهمه ، دو متر عقب تر بمان عزيز! تا دور باشی از تب ِ دیرینه ی خودم @golchine_sher
نصیب قطره دریا میشد ای کاش مسیر وصل پیدا میشد ای کاش میان این همه برگ زیارت یکی هم قسمت ما میشد ای کاش @golchine_sher
باران آمد و غمت نشانم داد... که من مردِ روزهای بی تو نیستم... @golchine_sher
ابری شده انگار هوایت بانو لرزیده کمی تُنِ صدایت بانو تا آخر عمر منتظر می ماند این شانه برای گریه هایت بانو @golchine_sher
و عمر شیشه عطر است، پس نمی‌ماند پرنده تا به ابد در قفس نمی‌ماند مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد که روی آینه جای نفس نمی‌ماند طلای اصل و بدل آنچنان یکی شده‌اند که عشق جز به هوای هوس نمی‌ماند مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان که این طبیب به فریاد رس نمی‌ماند من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم قطار منتظر هیچ کس نمی ماند @golchine_sher
انگار انتظار به پایان نمی‌رسد داغ فراق یار به پایان نمی‌رسد پاییزها دو مرتبه تکرار می‌شوند این سال بی‌بهار به پایان نمی‌رسد باران عشق تا که نباری به هیچ وجه قحطی در این دیار به پایان نمی‌رسد خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن چون بی تو شام تار به پایان نمی‌رسد سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست مرکب که بی سوار به پایان نمی‌رسد هر جمعه ندبه خوانده‌ام اما بدون تو این جمعه‌های زار به پایان نمی‌رسد عجّل فرج به روی لب و توشه‌ها سیاه هجران که با شعار به پایان نمی‌رسد @golchine_sher