eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
761 عکس
267 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
جز عشق هر حرفی که داری، مختصر لطفا ! نگذار چتر خیس خود را پشت در ، لطفا! با خود بیاور سرزده مهمان باران را امشب تمام ابرها را کن خبر لطفا! من ماهی دلتنگ تنگم ، چیست سوغاتت؟ امواج دریا را بیاور از سفر لطفا! در صندلی مشترک ، جای خجالت نیست ! اهل خطر باش و کمی نزدیکتر ....، لطفا! هرچند می میرد برایت هرکسی، بگذار تا زنده باشد در کنارت یک نفر ، لطفا! در پای مرز بکر آغوشت زمینگیرم با بوسه ویزای مرا کن معتبر لطفا! بعد از نماز صبح، می چسبد شراب تو! این خانه را میخانه کن وقت سحر، لطفا! با تو سرم ای عشق ، دائم درد می خواهد ! تزریق کن در من دوباره‌ دردسر ، لطفا. @golchine_sher
چمدان بسته‌ام از هرچه منم دل بکنم پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم چمدان بسته‌ام از "خواستنت" کوچ کنم تا "نبودت" بروم گور خودم را بکنم شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله‌ست "تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم" @golchine_sher
دنبال چه می‌گردی پدرم؟ چرا صورتت این همه رو به زمین نزدیک است من از این تای کمر می‌ترسم تو هنوز سلام آفتاب‌های بی شماری را نداده‌ای رو به زمین نه به آسمان خیره شو صاف بمان ستون این خانه نفهم است یادش نده ویرانی این سقف چگونه ست @golchine_sher
کدام پل درکجای جهان شکسته است!؟ کـــه هیچ کس به خانه اش نمیرسد @golchine_sher
عکس های کربلایت را ز ما مخفی بکن این نمک پاشیدنِ بر دلشکسته جرم نیست؟ @golchine_sher
مثل یک ماهیِ در تُنگ، دلم تَنگ شده‌ست کاش آغوش تو می‌برد به اقیانوسم @golchine_sher
رکاب آهسته‌آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد پس از بی‌مهری دریا، قسی القلب شد آتش به جان دودمان رحمة‌للعالمین افتاد خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست که چشمش سوی خیمه، لحظه‌های واپسین افتاد شکستن با غلاف تیغ را سربسته می‌گویم زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد برای من نگه دار و بیاور زخم‌هایت را اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد نفهمیدند طه را... نفهمیند یاسین را به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد @golchine_sher
برخیز که هر پنجره را باز کنیم یک صبح پر از امید آغاز کنیم حالا که رسیده فصل آزادی مان باید همه رو به اوج پرواز کنیم @golchine_sher
نفس نفس زدنم آفتاب عالمتاب به عشق دیدن یک جرعه از نگاه شماست @golchine_sher
هرشب گریستم ز فراقت غزل غزل بعد از تو شعرهام همه بی‌کلام شد @golchine_sher
گفته‌‌ام بارها و می‌گویم بی‌وجودش حیات مکروه است همه‌ عمر تکیه‌‌گاهم بود پدرم نام کوچکش کوه است @golchine_sher
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند و تماشای تو زیباست اگر بگذارند من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند دل دُرنایی من اینهمه بیهوده مگرد خانه دوست همین جاست اگر بگذارند سند عقل مُشاع است اگر بگذارند عشق اما فقط از ماست اگر بگذارند غضب آلوده نگاهم مَکنید ای مردم دل من مال شماهاست اگر بگذارند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحِ غزلم در شبِ گیسوی تو گُم شد مهتاب در آشفتگی موی تو گُم شد وقتی که نسیمِ سحر از کوی تو آمد عطرِ گل من در عطشِ بوی تو گم شد در برکه ی شب ماهِ رخت مست چو افتاد خورشید فغان کرد و سرِ کوی تو گم شد ای بوی تو آویشنِ فنجانِ زمستان مهتابِ شبم در خَمِ ابروی تو گم شد ای روحِ غزل ، موجِ ترانه ، گلِ لبخند عالم همه در بانگِ هیاهوی تو گم شد بارانِ بهاری شده چشمانِ تو ( شایق) وقتی که ز باغم گلِ شبوی تو گم شد @golchine_sher
گرگم و در به در خصلت حیوانی خویش ضرر اندوختم از این همه چوپانی خویش تا نفهمند خلایق که چه  در سر دارم سالیانی زده ام مُهـر به پیشانی خویش منم آن ارگ که از خواب غرور آمیزش چشم واکرده سحرگاه به ویرانی خویش رد شـدی از بغل مسجد و حالا باید یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش گاه دین باعث دل سنگی ما آدم هاست حاجیان رحم ندارند به قربانی خویش توبه گیریم که باز است درش ، سـودش چیست ؟ من که اقرار ندارم به پشیمانی خویش! مُهر را پس بده ای شیخ کـه من بگذارم سر بی حوصله بر نقطه ی پایانی خویش @golchine_sher
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست @golchine_sher
نشست شاعر و با غم، نوشت کرببلا به جای واژه‌ی ماتم، نوشت کرببلا نوشت عرش و زمین و زمان عزادارند نوشت پشت فلک خم، نوشت کرببلا برای سینه زدن نوحه ای فراهم کرد به اشک و آه دمادم نوشت کرببلا نوشت روی کتیبه حسینُ منّی را و در کناره ی پرچم نوشت کرببلا قلم به ماتم تو سربه زیر، میگرید چرا که از غم تو کم نوشت کرببلا ! طباطبایی هم در کتاب المیزان به شرح سوره ی مریم نوشت کرببلا گرفت حاجت خود را کسی که مشهد رفت رضا نصیب مرا هم نوشت کرببلا @golchine_sher
دلخوش نشسته‌ام که شاید گذر کنی! لعنت به شایدی که مهیا نمی‌شود... @golchine_sher
شد شعر من اتاقِ قرنطینه ی خودم! باران ِ سنگ خورده به آیینه ی خودم بوی بهار آمده امسال زودتر با سرفه ای به غارت سبزینه ی خودم! حتی نشد ببوسمت از روی ماسک ها نفرین به صبح ِ تیره ی آدینه ی خودم! این قلب ساده را - که نمی خواست هیچ کس - اخراج می کنم شبی از سینه ی خودم پرونده های عاشقی ام جرم ثابتی است شرمنده ام به خاطر پیشینه ی خودم این سکّه های اشک ، پس انداز ِ زندگی است افزوده ام دوباره به نقدینه ی  خودم من آبروی دولت ِ عشقم که یک سرش وصل است ناگزیر به کابینه ی خودم! با اینهمه ، دو متر عقب تر بمان عزيز! تا دور باشی از تب ِ دیرینه ی خودم @golchine_sher
نصیب قطره دریا میشد ای کاش مسیر وصل پیدا میشد ای کاش میان این همه برگ زیارت یکی هم قسمت ما میشد ای کاش @golchine_sher
باران آمد و غمت نشانم داد... که من مردِ روزهای بی تو نیستم... @golchine_sher
ابری شده انگار هوایت بانو لرزیده کمی تُنِ صدایت بانو تا آخر عمر منتظر می ماند این شانه برای گریه هایت بانو @golchine_sher
و عمر شیشه عطر است، پس نمی‌ماند پرنده تا به ابد در قفس نمی‌ماند مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد که روی آینه جای نفس نمی‌ماند طلای اصل و بدل آنچنان یکی شده‌اند که عشق جز به هوای هوس نمی‌ماند مرا چه دوست چه دشمن ز دست او برهان که این طبیب به فریاد رس نمی‌ماند من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم قطار منتظر هیچ کس نمی ماند @golchine_sher
انگار انتظار به پایان نمی‌رسد داغ فراق یار به پایان نمی‌رسد پاییزها دو مرتبه تکرار می‌شوند این سال بی‌بهار به پایان نمی‌رسد باران عشق تا که نباری به هیچ وجه قحطی در این دیار به پایان نمی‌رسد خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن چون بی تو شام تار به پایان نمی‌رسد سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست مرکب که بی سوار به پایان نمی‌رسد هر جمعه ندبه خوانده‌ام اما بدون تو این جمعه‌های زار به پایان نمی‌رسد عجّل فرج به روی لب و توشه‌ها سیاه هجران که با شعار به پایان نمی‌رسد @golchine_sher
صبحی که دل آراسته باشم زیباست با عشق تو برخاسته باشم زیباسـت یک بوسه به پیشانیِ این عشق بزن با مهــــرِ تو پیراسته باشم زیباست @golchine_sher