حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
باور نمیکنم سرِ بازار بردنت
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینهی حسین، تو را چکمهای گرفت
از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت
پایِ سفر نداشتی، ای داغدار درد!
با یک سرِ بریده به اصرار بردنت
فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است
از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت
تو از تمام کوفه طلبکار بودی و...
در کوچههاش مثلِ بدهکار بردنت
#وحید_قاسمی
@golchine_sher
در عکس شبیه آسمان آبی بود
آرامش آسمانِ مهتابی بود
عکسی که نگاه کردم آرام شدم
لبخند لب شهید محرابی بود
#روحالله_راوینیا
#عضوکانال
🌹صبح بخیر امروز را متبرک میکنیم به یاد شهید مدافع حرم🌷حسینمحرابی
@golchine_sher
در پیچ و تاب عشق خودت را محک بزن
مُهر یقین به باور این اهل شک بزن
در التهاب عشق حرام است التیام
تا زخمهات تازه بماند نمک بزن
این شعر راست، راست به منزل نمیرسد
کج کن کمی خیال ، به مضمون کلک بزن
این قدر نِی زدی ، رَمه را خواب برده است
با گرگها برقص کمی نی لبک بزن
زخم زبان تیغ دلم را شکسته است
ای گل تو بوسه ای به لب شاپرک بزن
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
بگذار پای عشق بمانم از این به بعد
دل را به صاحبش برسانم از این به بعد
یک عمر پای عقل نشستم ولی مخواه
خود را به نیستی بکشانم از این به بعد
هر بار رازی از تو شنیدم دلم شکست
بهتر که چیزی از تو ندانم از این به بعد
وقتی که مثل قبل به من خیره نیستی
حرف تو را چگونه بخوانم از این به بعد
در جادهای که مرگ در آن راهزن شده است
بیهوده خویش را ندوانم از این به بعد
ای غم به فکر غربت امروز من مباش
لبریز عشق اوست جهانم از این به بعد
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
دلتنگم و نیست جز تو درمان ، الغوث
من دشـتم و تو همیشـه باران ،الغوث
عجل لولیک الفرج چشـمه ی نور
شب خیمه زده به قصد ایمان، الغوث
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
حضرت_رقیه سلام الله علیها
ای کاش بین خیمه در خواب مرده بودم
من که تو را به دست عمه سپرده بودم
قدری به خواب رفتم در گوشه ی خرابه
من زخم دست و پا را از بس شمرده بودم
دور از تو تازیانه زخم زبان و سیلی
از دست زجر و خولی صدبار خورده بودم
هر بار عمه پرسید حال مرا به سختی
با لکنت زبانم پلکی فشرده بودم
دیدم سر عمو را بر نیزه تاب می خورد
ای کاش مشک آبی هرگز نبرده بودم
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
هر چند که دلتنگتر از تُنگِ بلورم
با کوهِ غمت سنگتر از سنگِ صبورم
اندوهِ من انبوهتر از دامنِ الوند
بشکوهتر از کوهِ دماوند، غرورم
یک عمر پریشانیِ دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوقِ تو گذر میکنم از خویش
تو قافِ قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلندِ تو ببالم
کز تیرهی نیلوفرم و تشنهی نورم
#قیصر_امینپور
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته هنوز هم نفسم جا نیامدهست
عشقِ کنارِ وصل به ماها نیامدهست
معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامدهست
صد بار وعده کرد که فردا ببینمش
صد سال پیر گشتم و فردا نیامدهست
یک عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
یکبار هم برای تماشا نیامدهست
ای مرگ جام زهر بیاور که خستهایم
امشب طبیب ما به مداوا نیامدهست
دلخوش به آنم از سر خاکم گذر کند
گیرم برای فاتحهی ما نیامدهست
#حامد_عسکری
#اعظم_کلیابی 🎤
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای دختر کریم، کرامت گدای توست
درمان درد هردوجهان از دوای توست
حاذقترین طبیب دوعالم فقط تویی
دنیا شفاگرفتهی دارالشّفای توست
تنها نه شیعیان جهان ریزهخوار تو
عالم دخیل بستهی جود و سخای توست
تو یادگار کوفه و شام و مدینهای
حلّه نماد کوچکی از کربلای توست
این حرفها که بر در و دیوار حک شده
تنها نشان اندکی از ماجرای توست
چون مرقد تو قبلهی حاجات عالم است
پس کعبهی دلم حرم باصفای توست
هرچند زائر تو نبودم...، ولی دلم
از راه دور شاهد حالوهوای توست
با دستهای خود گرههای بزرگ را
وا کردهای و زخم اسارت به پای توست
حالا ببین که شهر به شهر جهان ما
پیراهن سیاه به تن در عزای توست
باشد که با رضای خدا مستجاب باد
«تعجیل در ظهور» که تنها دعای توست
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#امام_زمان
#حضرت_شریفهبنتالحسن_سلاماللهعلیها
@golchine_sher
موج اگر موج است، باید ترک آرامش کند
هرچه ساحل سنگدلتر بیشتر کوشش کند
ساقیا جام مرا پیش از طلب لبریز کن
شاه را عیب است گر درویش از او خواهش کند
این سخن بر تارک تاج سلیمان حک شده است
محترمتر میشود سلطان اگر بخشش کند
زینت ظاهر کجا، حسن خدادادی کجا
زشترو زیبا نگردد هرچه آرایش کند
عشق رهوار است اما بر زمین هم میزند
رخش اهلی را، سوار نابلد سرکش کند
آنکه در صلح است با خود، با جهان در جنگ نیست
کاش میآموخت انسان با خودش سازش کند
عشق زنجیر قوافی را ز دستم باز کرد
میبرم فرمان دل را تا چه فرمایش کند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
کشیدم در طفولیت چنان بار اسیری را
که خم شد کودکی هایم چشیدم رنج پیری را
خمیدم پای داغ تو چنان نیلوفر حیران
عطش نوشانده ام ازلب ؛ ترک های کویری را
من اقیانوس آرامم؛ که طوفان در جگر دارم
و می آموزدم سیلی سکوت و سربه زیری را
صدایت میکنم بابا؛ جوابم می دهد کوفی
فرو خوردم من از مشتش همه دندان شیری را
پدر جان !جانِ من واکن دوپلک گریه خیزت را
ببین بر سینه ام دارد سرت نقش امیری را
تنم می لرزد از سرمای طاقت سوز یلداها
بسوزان آفتاب من!هوای زمهریری را
بیا کنج خرابه تا ببینی حال و روز من
که می بافم ز اشک و خون کفن های حصیری را
نمک گیرند از بس که به طعم نان و خرمایت
تصدق می کنند اینجا به طفل تو فقیری را
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
خدا کند من و تو در کنار هم باشیم
در این خزان پر از غم بهار هم باشیم
اگر که غرق در آشفتگی شدیم، ایکاش
کنار ساحل غمها قرار هم باشیم
همیشه خواستهام از خدا نگاهت را
تو هم بخواه که عمری نگار هم باشیم
بیا غزل بسراییم در ستایش عشق
بیا غزالِ دلم! شهریار هم باشیم
چه خوب میشود ای نازنینِ شیرینم
همیشه همدم و همراه و یار هم باشیم
بیا که راز درون را به بوسه فاش کنیم
و تا ابد من و تو رازدار هم باشیم
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
با اینکه بار بست، خدا را چه دیدهای
فرصت هنوز هست، خدا را چه دیدهای
شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند
با یک تکان دست! خدا را چه دیدهای
بیرحم! داستان مرا نیز گوش کن
شاید دلت شکست، خدا را چه دیدهای
هرچند میرود، بروم چای دم کنم
شاید کمی نشست...خدا را چه دیدهای
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
چقدر خوبست
یک روز صبح چشمت را باز کنی
وضو بگیری
صف اول بایستی
بشنوی
مُکبِّر بگوید
دو رکعت نماز صبح به امامت مهدی فاطمه (عج)
#روحالله_راوینیا
#عضوکانال
@golchine_sher
صَلَّ الله عَلیکِ یٰا عَمّّةَ المَهدي (عج)
برآنم که بگویم سخن از غربت مهتاب
ز معصومیت حضرت خورشید، وَ شرمندگی آب
و دل خسته و بی تاب
کنم مدح قرار دل زینب
و مهین دختر دردانهٔ ارباب
نمودند چنین بر دل غمدیده حواله
که روی ورقی از گل لاله
قلم ساقهای از یاس و مرکّب نم ژاله
پس از بردن اسماء جلاله
ز سویدای دل خسته و واله
نویسم کمی قبلهٔ عشّاق
و از مرقد زهرای سه ساله
همان قبله هم که قدس به تعبیر
وَ هم کعبه به تفسیر
بر آرند به گلدستهٔ آن نغمهٔ تکبیر
به گلبانگ اذانش چه نفسها شده تسخیر
چه آیات که با جذبهٔ هر روضه ای از آن
شده تفسیر
ضریحی که علی رقم همه کوچکی اش
قبلهٔ دلهاست
چنان سینهٔ سیناست
همان کعبه وَ یا مَسجِدُالأقصٰاست
زیارتگه مولاست
که در عطر خوشش رایحهٔ کوثر طاهاست
به سرگشتگی شیعه
همان تربت پنهانی زهراست
ضریحی که نماد ستم آل اُمَیّه ست
نشان از ظلمات پسر نحس سمیّه ست
همین کعبه که امروز
شکوه شب ویرانهٔ شام است و
حریم حرم پاک رقیّه ست
که این باغ گل یاس ، وَ این آیهٔ احساس
که شد باب عنایت به همه ناس
بود نام خوشش
زینت شش گوشهٔ ارباب و
صفابخش ضریح حرم حضرت عبّاس
حریمی که بود بحر معارج
وَ هر بابی از آن باب مدارج
به خلق است گدایی درش عادت رایج
و چون قبر عمو باب عطا و کرم و باب حوائج
وَ در هر شب و هر روز
پس از آن که به هنگام عبادات
وَ در سوز مناجات
به سمت حرم کرببلا رو کنم و عرض تحیّات
کنم عرض حوائج به کرمخانهٔ این علَّت إثبات
و گویم که سلام ای حرمت قبلهٔ حاجات
سلام ای رخ تو جلوهٔ آیات
سلام ای نگهت باب عنایات
سلام ای نفست بحر کرامات
سلام عرض أدب عمّهٔ مظلومهٔ سادات(س)
دخیل توأم ای خاک نشینِ حرمت أهل سماوات
سلام ای گل آلالهٔ نیلی
که بی هیچ دلیلی
به گلبرگ تو مانده اثر کعب نی و ضربهٔ سیلی
سلام ای تن رنجور و نحیفه
سلام ای سند خفّت عمّال خلیفه
سلام ای که به هر زخم تو پیدا ستم أهل سقیفه
سلام آینه در آینه چون مادر بیمار
تن خسته و تبدار
زدی دست به دیوار و
وَ ای مرهم زخم دل تو
نیزهٔ خونین علمدار
سلامم به تو و روضهٔ گودال و غم هرولهٔ تو
سلامم به تو و خستگی قافلهٔ تو
به حیرانی صحرا و بر آن فاصلهٔ تو
به مرثیهٔ جانسوز مغیلان و
به خونابهٔ پاهای پر از آبلهٔ تو
سلامم به مناجات نشسته به شب و نافلهٔ تو
دخیل نخی از چادر خاکی توأم
آینهٔ حضرت زهرا (س)
#مجتبی_تاجیک_«ساده»
#عضوکانال
@golchine_sher
هزار عقد محبت به این و آن بندی
همین به کشتن من تیغ بر میان بندی
تورا که هر مژه تیغ کجی است زهرآلود
چه لازم است که شمشیر بر میان بندی؟
ز تلخگویی من عیش عالمی تلخ است
به بوسهای چه شود گر مرا دهان بندی؟
دراین دوهفته که گل میتوان ز روی تو چید
درِ وصال چه بر روی دوستان بندی؟
به جرم خیرگی بوالهوس مسوز مرا
گناه گرگ چرا بر سگ شبان بندی؟
چو نیست رنگ وفا بر عذار گل صائب
دراین ریاض چه افتاده آشیان بندی؟
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
گفتم از نزدیکی دیدار، گفتی «سادهای!
دورم از دیدار با هر پیش پا افتادهای»
کوچکم خواندی، که پیش چشم ظاهربین تو
دیگران کوهند و من سنگ کنار جادهای
شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم
هیچکس حتی شبیهت نیست، فوقالعادهای
با دل آزردهام چیزی نمیگویی ولی
از دل آزردن که حرفی میشود آمادهای
باز بر دوری صبوری میکنم اما مگیر
امتحان سادهای از امتحان پسدادهای
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
خبرنگار بگو از نگار من چه خبر
از آن شکفته گل نوبهار من چه خبر
نسیم قاصدکی را درون حوض انداخت
ولی نگفت که از چشم یار من چه خبر
نبرده است کسی سوی او پیام از من
نگفته است که از حال زار من چه خبر
بدون او شده ام در وطن غریب ترین
همین بس است که از روزگار من چه خبر
تو را به جان غریبان در سفر مانده
بگو بگو که از آن تکسوار من چه خبر
خبرنگار سکوت تو را نمی فهمم
خبرنگار بگو از نگار من چه خبر؟
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
بغض اندوه نگاهت را به مژگانت نریز
اشکهای بی حسابت را به دامانت نریز
مو پریشان کن به روی شانه اما بعد ازآن
ناز را مابین اندام گل افشانت نریز
اخم زیبای میان طاق ابرو را بگیر
غمزه ها را دردوچشم اشک ریزانت نریز
صبر کن وقت دقایق های تلخی طی شود
بیش ازاین غمباد را در چشم گریانت نریز
مست کن با عطر گیسویت تمام باغها را
دلبریها بر لبان و چشم خندانت نریز
سروخوش بالا بلندم شور شیرین کیمیاست
عشق را برکوهکن بسپار و بر جانت نریز
حاصلی جز غم ندارد عاشقی ؛ دیوانگی
عاقلی کن یک نظر ایمان و پیمانت نریز
#محمد_توکلی
#عضوکانال
@golchine_sher
خیلی دلم خواست که حالا کنارم باشی
امّا نیستی، تو آنجایی
و آنجا نمیداند
که چقدر خوشبخت است ...!
#ناظم_حکمت
@golchine_sher
راه میآمد و خوش بود اوایل با من
دارد امروز اگر این همه مشکل با من
صبر کن ای دل دیوانه! ببین تا چه کند
عاقبت رفتن معشوقهی عاقل با من
نام «دل» بردم و از سینهام آتش برخاست
تا بدانی که چه کردهست همین دل با من
عمری از عشق چنان بود نصیبم که شدهست
معنی «حسرت» و «اندوه»، معادل با «من»
با چنین بخت سیاهی، چه امیدی به وصال؟!
نیست از مزرعهی سوخته، حاصل با من
«مرگ، بهتر که از او دور بمانم» این را
گفت یک ماهی افتاده به ساحل، با من
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher