eitaa logo
گلچین شعر
14.1هزار دنبال‌کننده
762 عکس
267 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نگویم آشنا با دل چه ها کرد که باور می کند داغ چنین درد به هر کَس اعتمادی کرده ام او دمار از روزگار من در آورد @golchine_sher
نگاهم آن قَدَر نام تو را فریاد می دارد که می ترسم ببینندَت، میان قاب چشمانم به جای قصه های کودکی، حالا برای خود غزل های تو را همواره قبل از خواب می خوانم... @golchine_sher
برف می بارد ولی در کوهساران بیشتر دیدنی شد کوچه، آبادی، خیابان بیشتر @golchine_sher
در نگاه حریص شهر شلوغ کودکی کوچه گرد و تنهایم ریشه کرده غروب در جانم من رسول تمام غم هایم ــــ ــــ ــــ آه از درد بی کسی ها که چه بلایی سرم نیا ورده ست مرده ام بار ها ولی تقدیر مَنِ در گور را در آورده ست ــــ ــــ ــــ شهر شهر فرنگ و بی دردیست من کیم عاقبت کجا برسم محنت و درد قسمتم شده است آه...تاکی به انتها برسم ــــ ــــ ــــ ماهی ام تا ابد اسیر تنگ متنفر از آب هم شده ام آنقدر کفر گفته ام، در خود که دچار عذاب هم شده ام ــــ ــــ ــــ در جدال همیشه ام با خود بی هوا از دلم کلک خوردم آمدم تا کمی گلایه کنم از زمین و زمان کتک خوردم ــــ ــــ ــــ مهربان با دلم کسی نشود وصله ی بی قواره ی شهرم در نگاه تمام آدم ها من شب بی ستاره ی شهرم ــــ ــــ ــــ من نخواهم گذشت از آنکه رنگ شب را به بخت من پاشید من چه هستم و یا چه خواهم شد چشم من عاقبت چه خواهد دید ــــ ــــ ــــ می زنم مشت بر دهان دلم نکند آرزو دو تن بشود هوسی را که رخنه کرده در او سایه ای تلخ مثل من بشود @golchine_sher
دلم گرفته ای دوست ! هوای گریه با من گر از قفس گریزم ، کجا روم  کجا  من ؟ کجا روم ، که راهی به گلشنی ندانم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا ، من نه بسته‌ام به کس دل ، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها  من ز من هرآنکه او دور ،  چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک ،  از او جدا  جدا  من نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی ، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من؟ ستاره ها نهفتم.  در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من @golchine_sher
نکنم سوی کسی جز گل روی تو نظر قبله ام قبله تو ، نیست مرا قبله دگر منتظر، خیره به راه و پی تو می گردم قاصدی کاش بیاید بدهد از تو خــبـــر @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خوشا چو باغچه از بوی یاس سر رفتن خوشا ترانه شدن بی صدا سفررفتن سری تکان بده بالی دمی لبی حرفی چرا که شرط ادب نیست بی خبر رفتن چقدر خاطره ماندن به سینه ی دیوار خوشا چو تیغ به مهمانی خطررفتن زمین هر آینه تیر و هوا هر آینه تار خوشا به پای دویدن خوشا به سررفتن دراین بسیط درن دشت چون سپیداران خوشا در اوج به پابوسی تبر رفتن چه انتظار بعیدی است بیشتر ماندن چه آرزوی بزرگی است زودتررفتن به جرم هم قدمی با صف کبوترها خوشا به خاک نشستن کلاغ پر رفتن برو برو دل ناپخته ام که کار تو نیست به بزم می سر شب آمدن ....سحررفتن نه کار طبع من است این که کار چشم شماست پی شکار مضامین تازه تر رفتن @golchine_sher
سواره پشت سواره ، پیاده جنگیدیم به کینه های تبرهای تیز خندیدیم به رقص آمده بودیم وکس نماند از ما در این قبیله بگویند تا که لنگیدیم رفیق قافله ابرِ بدون بارش بود بجز عطش چه از این نارفیق ها دیدیم شکایتِ دل خونین خود کجا ببریم از این جماعت صد رنگِ زرد رنجیدیم یکی بجای هزاران ، هزار جان می داد هزار من که نشد ما ، خوش است جمشیدیم به خون وجب وجب از خاکمان وطن شده است نشان به سرخی این جادها که ما بیدیم @golchine_sher
گنجشک کوچکی شده‌ام در پناه تو خو کرده‌ام به سایه‌ی چشم سیاه تو ای کاش در مسیر رسیدن به خانه‌ات باشد درخت کوچک من تکیه‌گاه تو‌ برعکس من، در آینه بوسیده‌ای مرا این بود عاشقانه‌ترین اشتباه تو خاری به چشم من شده زیبایی‌ات؛ ولی این‌ها فدای یک سر سوزن نگاه تو تنگ غروب پلک زدی، آفتاب رفت زل می‌زنم به پنجره‌ی پابه‌ماه تو @golchine_sher
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم آخ تا می بینمت یک جور دیگر می شوم با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند یاسم و باران که می بارد معطر می شوم... @golchine_sher
زندگی در گذر است... بذرِ شادی بنشانید به دل ... هِی محبت بکنید ... دلخوشی پخش کنید ... بگذارید زمین ، به مداری با شوق ، دورِ خورشیدِ جهانتاب بگردد با عشق ، و به ما و به شما ، ... به گل و سبزه ی دشت،... و به هر صخره ی کوه،... گرمی و نور و طراوت بدهد ... ما همه ، ساکن این دایره ایم ... ما همه ساکن این دایره ایم... @golchine_sher
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری بهانه بود همیشه ،شکسته بالی من..!! @golchine_sher
اگر سنجاق مویت وا شود از دست خواهم رفت که سربازی چه خواهد کرد با انبوه جنگاور @golchine_sher
‏اذنم بده که زلف تو را آورم به چنگ ای بی وفا مگر که من از شانه کمترم؟ @golchine_sher
نمی‌فهمند ماهی های سرگردان زبانم را چه راحت میدهم بر باد گاهی دودمانم را هم اینکه توی تنگ آب طوطی وار میرقصم همین یعنی که گم کردم بدونت آسمانم را شبیه ماه هستی پشت هر ابری نمیمانی دلم قرص است روشن مینمایی دیدگانم را تو را با چشمهای روشنم آهسته گم کردم ببخش ای آفتاب این پلک های خسته جانم را تمام واژه هایم بی تو طعم خاک میگیرند بیا پر کن از آن جام بلورینت دهانم را @golchine_sher
پرنده نیستم که بگویی: دوستت دارم، پرواز کنم! آدمم!! بیشتر عمر می کنم...!! @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
حالم بد است، با تو فقط خوب می‌شوم خیلی از آنچه فکر کنی مبتلاترم! @golchine_sher
ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است کسی که بعد تو یک‌لحظه از تو دست نشُست... @golchine_sher
از عرش خدا، شعر شگرفی آورد از آن همه راز، چند حرفی آورد آن پیر سپیدجامهٔ دریادل آن ابر، دمش‌گرم! چه برفی آورد... @golchine_sher
مزه‌ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق عشق سرگرمی‌اش آزار و تسلاست رفیق نشدم راهی‌ات ای عشق که سیراب شوم تشنگی ناب ترین لذت دنیاست رفیق @golchine_sher
آغوش بگیر و پر تب و تابم کن مانند رکود محض مردابم کن از دست خودم سیر شدم آه ای مرگ لطفا تو میان بازویت خوابم کن @golchine_sher
از عاشقانه ها غم غربت به من رسید ته مانده ی شراب محبت به من رسید تقدیر ،جان به لب شد و اقبال ،خون جگر تا دور زد پیاله و نوبت به من رسید تنها غمی که خورده و رنجی که بُرده ام از خورد و بُردِ سفره قسمت به من رسید زحمت به من رسید همیشه به راحتی بر عکسِ راحتی که به زحمت به من رسید از جستجوی عافیت انگار عاقبت این یک دو حرفِ واژه ی آفت به من رسید از لطف بی دریغ رفیقان مشفق است تیری که از کمان ملامت به من رسید! با این همه به دیده منّت نهاده ام هر حکم کز خزانه حکمت به من رسید @golchine_sher
سخت بیتابم کن از دل های و هویم را نبر لحظه ای از خاطرت رازِ مگویم را نبر دوست دارم بیقرارت باشم و گریه کنم در میان ندبه ها بغض گلویم را نبر با خودت همصحبتم کن، از خودت دورم نکن حرف بسیار است؛ حس گفتگویم را نبر وقفِ دنبالِ تو گشتن کن دو چشمان مرا از نگاه خسته شوقِ جستجویم را نبر دیدنت سهم ِ منِ بد نیست! میدانم ولی از دلِ حسرت کشیده آرزویم را نبر تا نمازم بابِ میل تو شود در جمکران از قنوتم کم نکن! نورِ وضویم را نبر رحم کن بر من؛ خودت پرونده ام را پاک کن روز محشر پیش زهرا(س) آبرویم را نبر! @golchine_sher
ای در دل من، میل و تمنا، همه ی تو! وندر سر من، مایه سودا، همه ی تو! هر چند به روزگار در می‌نگرم امروز همه ی تویی و فردا همه ی تو @golchine_sher
زیباترین طلیعۀ صدق وصفا علیست برجن  وانس وحور وملک مقتدا علیست هم ناخدای کشتیِ بحر ولایت است هم مظهر یگانه یِ بدرالدّجی علیست نامی که برصحیفۀ خم نقش مانده است از ابتدای خلقت  وتا انتها علیست لفظ مبین اَنفُسَنا درمباهله نفس نفیس حضرت خیرالوری علیست آن نور آسمان ولایت که تا ابد تابد به قلب پاک همه اولیا علیست حبل المتین دست علی دست احمد است حبل المتین دست همه انبیا علیست غیر از علی کسی به دوعالم امیر نیست تنها ترین وصی رسول خدا علیست بعدازخدا واحمد وقرآن ، به روز حشر با کاروان خسته دلان آشنا علیست شیوا ترین جواب الست وبربکم زیباترین ترنّم قالو بلا علیست ذکر علی الدوام من ازلحظه از نخست تا وقت مرگ در همه دم ذکر یا علیست @golchine_sher