شک کردهام به آمدنش؟شک نمیکنم !
یا اینکه به نیامدنش شک نمیکنم؟
این یوسف من است که در باد میوزد
هرگز به عطر پیرهنش شک نمیکنم
یک صبح با نسیم میآید به دیدنم
به عطر یاس و نسترنش شک نمیکنم
خورشید گفته است که یک صبح میرسم
هرگز به صحّت سخنش شک نمیکنم
بی او پرندهای که به فردای کوچ رفت
آوارگی شده وطنش،شک نمیکنم
این چشم انتظاری هر روز غرق اشک
یعنی به صبح آمدنش شک نمیکنم
شک کردهام که پشت در خانهام کسی است
اما به طرز در زدنش شک نمیکنم
#امیر_اکبرزاده
@golchine_sher
در نبودت گریه ها کردم،در آغوشم بگیر
گریه کردم، گریه ها هر دم، در آغوشم بگیر
ابر دلتنگی کمی لبریز باران ها شده
زیر چتر آهسته و نم نم در آغوشم بگیر
با همان شرم و حیای ناز و معصومانه ات
چشم خود بگذار روی هم، در آغوشم بگیر
آنقدر دلتنگ تو هستم که وقتی آمدی
تو بدون صحبتی محکم در آغوشم بگیر
گرچه می دانم بعید است انتظارم ،لااقل
در درون دفتر شعرم در آغوشم بگیر
#احسان_نصری
@golchine_sher
ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
شبِ عروسیتان آسمان مصفّا شد
زمين پر از برکات خدای اعلی شد
شب فرار غم و ماندن خوشیها شد
که بین عرش خدا بزم شور برپا شد
"دلم ز پرده برون شد، کجايی ای مطرب؟"
هوا هوای جنون شد، کجايی ای مطرب؟
رمق به جان غزلها دميده شد امشب
جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب
همينکه صحنهی اين عقد ديده شد امشب
ندا رسيد که "عشق آفريده شد" امشب
" معاشران! گره از زلف يار باز کنيد "
به سمت فاطمه و مرتضی نماز کنيد
زمان بخشش هر اشتباه آمده است
شب سياه به پايان راه آمده است
به شام تار، هوای پگاه آمده است
شب عروسی خورشيد و ماه آمده است
"دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوشباد"
که غنچه گل شده با نغمهی مبارکباد
شب وصال دو دلداده و دو دلبند است
به اين دليل دل کل خلق خرسند است
لب رسول از اين عقد، غرق لبخند است
که عاقدِ علی و فاطمه خداوند است
"سرود مجلس امشب فلک بهرقص آرد"
از آسمان گل ياس و سپيده میبارد
دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر
که نيم آن شده زهرا و نيم با حيدر
ولی رساند خدا اين دو را به همديگر
زبان شاعر از اين وصف الکن است آخر...
"به پير ميکده گفتم که: چيست راه نجات؟"
نوشت: "نذر ظهور گل علی صلوات"
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
چشم و دل عـــــــاشقانه دارد خورشید
هم وزن سحر تـــــــرانه دارد خورشید
گرم آمده است ،مـــــــیزبانش بــــــاشیم
هر گوشه ی شهر خانه دارد،خورشید
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو دردهای دلم را چه خوب فهمیدی
و زخم های غرور شکسته را دیدی
به دوش خویش کشیدی تمام دردم را
شبی که زندگی ات را به عشق بخشیدی
و پا به پای دلم مثل یک ترانه شدی
دوباره زنده شدی در تنم درخشیدی
شبیه رقص کبوتر به دور گنبد عشق !
و مثل قاصدکی در بهار رقصیدی
چقدر تازه شدم با نگاه تو ای خوب !
اگر چه با رگ خواب دلم تو خوابیدی
هنوز در شب من رد پای توست به جا
بیا که درد دلم را تو خوب فهمیدی
#شیوا_فرازمند
@golchine_sher
ما را برای رونق بازار میخواهی
ای باغبان! تا چند گُل را خوار میخواهی
اسفند و فروردین ما فرقی نخواهد داشت
تقویم را بیهوده در تکرار میخواهی
پاداش حرف حق زدن جز سربلندی نیست
حق با من است اما مرا بر دار میخواهی
ای دل چرا دست از سر من برنمیداری
تا کی مرا از زندگی بیزار میخواهی؟
ای عشق! ای سنگ صبور روزهای من!
امشب خودت هم محرم اسرار میخواهی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
همه کَلمات عِشق را میسوزانم
تا کسی غیر از من
آنها را برای تو نَنویسد
و همه مَرزهای دیوانگی را
اِشغال میکنم تا کسی غیر از من
دیوانه تو نَشود...
#نزار_قبانی
@golchine_sher
با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟
ای وفادارِ رقیبان، بیوفایی بیش از این؟
گرمِ احساس منی، سرگرم یاد دیگران،
من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این؟
موجی و بر تکهسنگی خُرد، سیلی میزنی
با بهخاکافتادگان، زورآزمایی بیش از این؟
زاهد دلسنگ را از گوشهی محراب خود
ساکن میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟
پیش از این زنجیرِ صدها غم به پایم بسته بود
حال، تنها بندهی عشقم، رهایی بیش از این؟
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
یک نفر هست غزلهای مرا میخواند
شاد و سرمست غزلهای مرا میخواند
در و دیوار محل یکسره شاعر شده اند
ته بنبست غزلهای مرا میخواند
خود او شاعر خوبی است، غزل میگوید
ولی از قصد غزلهای مرا میخواند
کاش میشد که غزلهای خودش را میخواند
چون که حیف است غزلهای مرا میخواند
میشود گفت که ما شاعر خوبی هستیم
تا از این دست غزلهای مرا میخواند
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
مثل دیوار که با سایه ی خود تنها بود
ماه روی لبه ی تاریکی اش پیدا بود
آنقدر پرسه زنان گشت به دنبالت باد
تا که از شاخه ی شب برگ نگاهت افتاد
شاعری گفت:تو را فاصله هادزدیدند
همه ی پنجره ها گم شدنت را دیدند
من،او،ما،همه اما خبری از تونبود
اول و آخر دنیا،خبری از تو نبود!
رفتنت،گم شدنت، کاش خیالی باشد
همه هستند چرا جای تو خالی باشد…
#سعیده_اصلاحی
@golchine_sherش
من که میدانم دلت خوش روزگارت عالی است
در کنار من ولی جایت همیشه خالی است
بعد تو با درد این غصه نمی آیم کنار
زندگی بی تو برایم قصه ای پوشالی است
تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بود
طرح بی روحش کنون مانند نقش قالی است
در شبم عطر تنت دیگر نمی پیچد دریغ
عطر شب بو ها گواه حال این بد حالی است
ماه هم امشب در آمد بی فروغِ بی فروغ
هر طرف رو میکنم پروینِ بداقبالی است
آنچه آرامم کند در این سیاهیها ی شب
یاد تو با خاطرات سبز دشت شالی است
جای تو گلدانی از جنس نجابت کاشتم
حیف در گلخانه ام گلدان شوقت خالی است
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
قد کشیدی تا جوانی پا به پایم حیف شد
دست دوران کرد،از دستت جدایم حیف شد
خوب یادم هست گاهی با مداد قرمزت
رنگ می کردی لبانت را برایم حیف شد
ما دو تا از کوچه های کودکیهای همیم
گرچه حالا تو کجا و من کجایم حیف شد
دستِ من بود و لب و ابرو و چشم و موی تو
لحظه هایی که سرت را روی پایم…حیف شد
حاج خانمی! شدی ده سال بعد و من هنوز
مثل سابق بین مردم مشتبایم حیف شد
رفتی و دیگرنخواندم کوچه هم محروم شد
سالها از گرمی سوز صدایم حیف شد
این جوانی جز تو خیلی چیزها را هم گرفت
از دوچرخه تا تفنگ و تیله هایم حیف شد
قدر انگشتان دستم دوستت می داشتم
دیر فهمیدم که کم بود ادعایم حیف شد
#مجتبی_سپید
@golchine_sher
بر چهره ی تو شرم نمایان شدنی نیست
هر بی سرو پا یوسفِ کنعان شدنی نیست
دیریست که از دست ِ تو خورشیدِ وجودم
قربانیِ ابری است که باران شدنی نیست
ایمان تو بر معجزه ی عشق دروغ است
فرعون ستم کار ، مسلمان شدنی نیست
افتاده دل بت شکن معبد چشمت
درآتش هجری که گلستان شدنی نیست
ویران نشده خانه ام از سیل غم تو
کاشانه ی بردوش ، که ویران شدنی نیست
انگشتر خاتم هم اگر داشته باشی
دیوی است درونت که سلیمان شدنی نیست
ازخوردن سیب تنت ای دختر شیطان
این آدم مغرور پشیمان شدنی نیست
بیهوده چرا منکر چشمان تو باشم
عاشق شده ام ، عشق که کتمان شدنی نیست
این قصه ی تکراری ماه است و پلنگی
این قصه ی دردی است که درمان شدنی نیست
#صادق_فغانی
@golchine_sher
باز هم گل کرده لبخندت میان قاب ها
باز غوغا می کنی در سینه ی بی تاب ها
اینقَدَر در چشم های هرکسی پیدا نباش
دورتر شو بعد از این از چشمه و مرداب ها
در میان کوچه ی بی عابر و خلوت نرو
ماه پشت ابر باش از فتنه ی مهتاب ها
عطر گیسوی تو پر کرده تمام شهر را
ناز کمتر کن نرو دکان این قصاب ها
گفته بودی بیشه ی قلب تورا سلطان منم
پس چرا سر می کشی در لانه ی سنجاب ها
توده ای بارانی از سمت دلم در حرکت است
خواهشا چیزی نگو می ترسم از سیلاب ها
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
او دست های پر ترک و قلب شاد داشت
علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت
جز مهربانی از پدرم هیچکس ندید
دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت
دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود
مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت
هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او
دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت
یا روضه بود خانه ی ما یا سرور و جشن
انگار شعبه از خود باب المراد داشت
هر جا گره به کار پدر بود، مادرم
ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت
با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب
جان را گذاشت ،گرچه به آن انتقاد داشت
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#پدرم
@golchine_sher
صخرهای آکنده از غمهای دنیا نیستم
بعد از این سیلیخور امواج دریا نیستم
از تبار آفتابم، با تمام بیکسی
تا تو هستی در مدار عشق تنها نیستم
علم یا ثروت؟ بدون عشق چیزی مبهم است
در دل خود راضی از موضوع انشا نیستم!
چوبهی داری برای خود مهیّا کردهام
با أناالحق گفتنم در شهر پیدا نیستم
بیتو ای آرامش امروزی دنیای من
خوب میدانی حریف این غزلها نیستم...
#سعید_بابایی
@golchine_sher
برای_زائرین_مدینه؛ قبرستان_بقیع؛ حج
آتش بزن ای غم تمام پیکرم را
لبریز کن از خونِ دل، چشم ترم را
ای آه و ناله! راه بغضم را بگیرید
تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را
خانه خرابم کرد سیل اشک، وقتی
کردم نظاره تربت پیغمبرم را
بگذار تا از غربت زهرا بگویم
بر پنجرههای بقیع او سرم را
ای کاش چون پروانهای در ماتم او
آتش بسوزاند همه بال و پرم را
اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه؟
این غم شراره زد دل غم پرورم را
هرگز نمیبخشم تو را شهر مدینه
من در کجا جویم مزار مادرم را؟
آتش مزن بر دفتر شعر «وفائی»
ای اشکِ غم! رنگین نمودی دفترم را
#سیدهاشم_وفایی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
همصحبت من پس از تو آیینه شود
انبار تمام دردها سینه شود
تنهایی من پس از تو بغضش ترکید
باید که درون من قرنطینه شود
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
هفته به هفته منتظر دیدن توایم
صبحت بهخیر آرزوی روزگار ما...
السلام علیک یا وعدالله الذی ضمنه
#ناهید_خلفیان
@golchine_sher
من تا كمی قبل از تو زن بودم
با گيسوانی لخت بر شانه
يک دامن چيندار كوتاه و
يک آينه يک كيف يک شانه...
من تا كمی قبل از تو زن بودم
يک زن كه حتی وقت تنهايی
احساس امنيت نمیكردم
جز پشت ميز آشپزخانه
پيش از تو زن بودم زنی مثل
زنهای امروزی كمی عاشق
یک خرده شاد و بيشتر خسته،
بسيار عاقل سخت ديوانه
پيش از تو... خيلی پيشتر از تو،
در عصر يخ يا پيش از آن حتی
زن بودم و خوابيده بود آرام
بر دامنم یک جفت پروانه
تو آمدی روح مرا آنقدر
مانند انجيری تكان دادی
تا ريخت سبز و سرخ و شيرين از سرشاخههايم دانهبهدانه
هم برگهايم را تكاندی هم
پروانههايم را پراندی هم
خوابی زمستانی اسيرم كرد
مانند خرسی پير در ﻻنه...
وقتی كه باران آمد و كمكم
همراه من بيدار شد جنگل
یک خرس پير خشمگين بودم
معجونی از ژنهای مردانه!
#پانتهآ_صفایی
@golchine_sher
در این زمانهی بی های و هوی لال پَرست
خوشا به حالِ کلاغانِ قیل وقال پرست
چهگونه شرح دهم لحظه لحظهی خود را
برایِ این همه ناباورِ خیال پرست؟
به شبنشینیِ خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهیِ زُلال پرست
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند
به پایِ هرزه علفهایِ باغِ کال پرست
رسیدهام به کمالی که جز اَناالحق نیست
کمالِ دار برای منِ کمال پرست
هنوز زندهام و زنده بودنم خاریست
به تنگچشمی مردمِ زوال پرست
#محمد_علی_بهمنی
با آرزوی سلامتی برای استادبهمنی
@golchine_sher
ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید !
می توان از تــو فقط دور شد و آه کشید
پرچــم صلــح برافراشته ام بر سر خویش
نه یکی ؛ بلکه به اندازه ی موهای سفید
سال ها مثل درختی که دم نجاری ست
وقت ِ روشن شدن ارّه وجــودم لرزید
ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضــای خود اصـــرار نباید ورزید
شب کوتاه وصالت به «گمان» شد سپری
دست در زلف تــو نابرده دو تا صبـــح دمید
من از آن کوچ که باید بروی کشته شوی
زنده برگشتم و انگیــزه ی پـرواز پرید
تلخـــی وصل ندارد کـــم از اندوه فراق
شادی بلبل از آنست که بو کرد و نچید
مقصد آنگونه که گفتند به ما ، روشن نیست
دوستان نیمـــه ی راهید اگــــر ، برگردید !
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher