با کوه گناه، این سراپا تقصیر
رو کرده به درگاه تو ای توبه پذیر
از آتش دوزخ و گرفتاریها
غیر از تو نجات بخش من کیست مجیر؟
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#الهیالعفو
@golchine_sher
اگر چه در غزلم غیرِ عشق چیزی نیست
به عشقِ اوست که در شعر افت و خیزی نیست
ببار حضرت باران که زیرِ چرخ کبود
به دست و پای تو افتاده ام گریزی نیست
صدای عشق به هر آشیانه میپیچد
صدای آتش عشق است وخودستیزی نیست
فدای نام بُلندت ،برای شیعه اگر
خدا علی شود اغراق تند و تیزی نیست!
قسم به لحظه ی قرآن به سر گذاشتنم
علی علیست.علی گفتنم غریزی نیست!
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط
نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-
زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی
در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدریه «أینَ تَفرو» می زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
#سیدحمیدرضا_برقعی
@golchine_sher
می کند مست علی زمزمه ی نام تو ما را
چه شرابی است در این واژه ی مردانه ؟ خدا را
همه ی زندگیت آینه ی وحی خدا شد
روشن از آینه ات کن دل زنگاری ما را
مثل یک صاعقه از ظلمت تاریخ گذشتی
کی به دنبال شعاع تو بگردیم و کجا را؟
کی توان یافت شبیه تو دگر مرد مروّت
کی توان یافت شبیه تو دگر مرد مدارا؟
مُردم از خوف و رجایی که به شمشیر تو دارم
بنمایان پس از این سوء قضا حُسن قضارا
کاشکی بودم در شهر تو ویرانه نشینی
می کشیدی به سرم دست معطر به دعا را
کاش می شد که غزال دل سرگشته ی من هم
کشته ی پنجه ی عشق تو شود شیرشکارا !
داغ ،از حسرت ِ انگشتر اویم که نشانده ست
به دلم غبطه ی خوشبخت ترین مرد گدا را
#جواد_جعفری_نسب
#عضوکانال
@golchine_sher
دردلم حسرت یک روضه درایوان نجف
خلوتی،باشد.ومن باشم وسلطان نجف
دلم امروزکمی پرسه زدن می خواهد
غزلی درمن ومن توی خیابان نجف
چقدرحس قشنگی ست درآن دم که فقط
شعرباشدبه لب ونم نم باران نجف
چه صفایی ست که هم صحبت ارباب،شوم
مثل موری شوم او مثل سلیمان نجف
چون یتیمی شده ام با غزلی ازسرعشق
چشم هایم پی بابای یتیمان نجف
دلم انگار گره خورده در این تنهایی
به کمی گریه وقرآن وشبستان نجف
کاش دستی به سرشانه ی من بگذارد
قسمتم کاش کندقطعه ای از نان نجف
#فریده_خسروی
#عضوکانال
@golchine_sher
ببین یارب گرفتارم به دادم می رسی یا نه؟!
شب قدر است و بیدارم به دادم می رسی یا نه؟
خدایا از تو پنهان نیست هر آنچه کرده ام با خود
تو می دانی گنهکارم به دادم می رسی یا نه؟!
در این دنیا به غیر از تو کسی پشت و پناهم نیست
امید از درگهت دارم به دادم می رسی یا نه؟!
الهی تا سحرگاهان سر سجاده ی عشقت
زدیده اشک می بارم به دادم می رسی یا نه؟!
نمی دانم صدای من به جایی می رسد یا نه؟
نمی دانم تو ای یارم به دادم می رسی یا نه؟
#سیدمجیدنبوی( سمن)
#عضوکانال
#شب_قدر
@golchine_sher
واقعیتر باش! دنیـای خیـالی خوب نیست
زنـدگی با واژههـای احتـمالی خوب نیست
واژه ی خـونسرد را ، وارونـه معنـا کـرده ای
نگذر ازمن ساده!گاهی بیخیالۍخوب نیست
گرچه میدانم که چندان بابِ طبعت نیستم
انتقـادِ سنگ از ظرفِ سفـالی، خوب نیست
هرکه ازمن جُرعهای نوشید عمری سُرفه کرد
تازه میفهمم زیادی هم زلالی خوب نیست
میروم شعـری بگویم، دیـر میآیم، ببخش
میهمانی آمدن با دستِ خالی خوب نیست
#مهدی_عابدی
@golchine_sher
بارها راه ز ، بیراهه نشانم دادی
لذت طعم دعا را به زبانم دادی
جرم و عصیان مرا با کرمت سنجیدی
فرصت تو به به ماه رمضانم دادی
کرمت چشمهٔ جاریست به قلبم یارب
روح آرامش از این چشمه به جانم دادی
بارها توبه شکستم تو مرا بخشیدی
باز با لطف کریمانه امانم دادی
تا که آیینۀ دل با تَبر جهل شکست
تو درآئینه ای از نور مکانم دادی
نیمه های شب قدر است و به این بی مقدار
دلی افروخته و اشک روانم دادی
باز هم بر من بیچاره نظر کردی تو
آنچه تقدیر محبّان شده آنم داد
یاریم کردی و بامعجزه های شب قدر
باز بر مِأدنه ها اِذن اَذانم دادی
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره شد شب قدر و دلم سرای علی شد
گرفته زانوی غصه شب عزای علی شد
علی در این شب آخر کنار سفره ی دختر
به یاد فاطمه بود و به شوق دیدن داور
ز شوق وصل شهادت بیاد حرف پیمبر
لبش به آیه ی رفتن نظر به ماه و به اختر
تمام حاجت مولا میان سجده روا شد
کنار منبر و محراب روان بسوی خدا شد
سحر ز مسجد کوفه علی چو عزم سفر کرد
ز قتل رُکن هدایت مَلَک بگفت و خبر کرد
فغان از آن دم و ساعت که غرق خون شده یکسر
ز تیغ مُلجم کافر علی شده گل پرپر
نمانده تاب و توانی به پیکر شَهِ عالم
از این خبر دل زهرا نشسته بر غم و ماتم
دل حسن دل عباس ز داغ او شده بیتاب
حسین و زینب وکلثوم به ناله و به تب و تاب
خدا بیا و نظر کن به قلب مضطر زینب
سرِ شکسته ی بابا چه آوَرَد سرِ زینب
غم مدینه و مادر غم حسن غم حیدر
چه ها کند دلِ زینب به کربلای برادر؟
#مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
@golchine_sher
تمام شهر فهمیدند مسلمان بودن او را
و نان آور برای مستمندان بودن او را
کتاب رنج عمرش را کسی با تیغ وا کرده
و زهرا دید بعد از خود پریشان بودن او را
درین دنیا و آن دنیا مرتب در تکاپو بود
زمین تا عرش دانستند مهمان بودن او را
صدای خنده ی تزویر صدای گریه ی تقوا
و دنیا بار دیگر گفت برهان بودن او را
یتیمی را بغل می کرد و حالش زیر و رو می شد
جهان می دید یک چشمه ز انسان بودن او را
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچهپیداکردمت ایدوست! پنهانتر شدی
هرچه پنهانکردمت ایعشق! پیداتر شدی
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
مالِ منی ولی
برایِ من نیستی
درست مثل گُلدانی
رویِ تراسِ یک خانه
مالِ منی ولی
بویت برایِ رهگذران است
#علیرضا_رضایی
@golchine_sher
پایان التهاب، شروع نگاه توست
من یک کویر تشنگیام، جویبار شو!
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
ای همدم و همراز شهیدان خدایی
بگشای از این باغ به ما پنجره هایی
فریاد بزن حرف جگر سوختگان را
تو حنجره ی زخمی خیل شهدایی
ما در قفس این تن فرسوده گرفتار
اما تو شهیدی و رهاتر ز رهایی
پیچیده به هر گوشه نوای تو و ما را
گیراتر از این زمزمه ها نیست صدایی
جامانده ترین بودی و دلتنگ ترین، آه...
جامانده از آن قافله ی کرببلایی
با بال و پر شعله و با سینه ای از شوق
یک صبح سبکبال تر از مرغ هوایی...
آنگونه از این خاک گذشتی که پی تو
رفتیم و ولی راه نبردیم به جایی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#شهید_آوینی
#هفته_هنر_انقلاب_اسلامی
#هنر_متعهد
@golchine_sher
بوي باروت ميدهي بابا، بوي يك عمر بهترينها را
در خودت شعله ميكشي هر صبح ردّپاي تمام مينها را
بيشتر سرفه كن عزيز دلم، سرفههايت براي من وحي است
پشت سر ميگذارم اينگونه آيه آيه پل يقينها را
بيتفاوتتر از هميشه هنوز روزها ميروند و ميآيند
اين زمانه زيادتر كردهست روي پيشاني تو چينها را
حرف بسيار ميزنند اما، هركسي كه عمل كند مَرد است
هيچكس بيريا نزد بالا توي اين شهر آستينها را
با چه معيار ميشود سنجيد گوهري را كه در دلت داري
محو انگشتري خود كردي كلّ مجموعه نگينها را
دسته دسته پلنگها هر شب صف كشيدند تا به تو برسند
ماه، آن سوي پنجهها اما فتح كرده است سرزمينها را...
#رضا_نیکوکار
@golchine_sher
كو قطره اشكى
كه به پاى تو بريزم كه بمانى؟
بى اسلحه در جنگ نبودى
كه بدانى چه كشيدم!
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
آنان که از علی سپرش را شناختند
از آسمان فقط قمرش را شناختند
در حیرتم چگونه نمک می خورند خلق
وقتی که از علی جگرش را شناختند
از خانه ای که جای هبوط فرشته بود
مداح های شیعه درش را شناختند
افسوس بین آن همه فرقی که داشت او
مردان کوفه فرق سرش را شناختند
هرکس که بود آمد و با هرچه بود زد
وقتی به کربلا پسرش را شناختند...
#سید_داوود_دهقانی
#عضو_کانال
@golchine_sher
نفرین به شعرهایم اگر چشم های تو
اینگونه از شنیدنشان گریه می کنند
#حسین_منزوی
@golchine_sher
کیستم من پای تا سر نسخهای از زلفِ او
تیرهروزی، بیقرار، آشفتهحالی، درهمی
#کلیم_کاشانی
@golchine_sher
باور نداشتم زنی بتواند
شهری بسازد و به آن
آفتاب و دریا ببخشد
تو سرزمین منی؛
صورت و دستهای کوچکت،
صدایت،
من آنجا متولد شدهام
و همانجا میمیرم.
#نزار_قبانی
@golchine_sher
رباعی۱
ای در پی گنج، گنج و گنجینه علیست
ای اهل عمل، دست پر از پینه علیست
ای آن که به دنبال خدا میگردی
دنبال علی باش که آئینه علیست
رباعی۲
هرکس که در این جهان گرفتار علیست
با قیمت جان و دل خریدار علیست
عمریست جهان ریزهخور سفرهی اوست
هرچند که نانونمک افطار علیست
رباعی۳
هر دل که شناختهست راهی بهعلی
پس رو زده با کوه گناهی بهعلی
پیغمبر ما که "مُستَجابُ الدَّعوة" است
در سجده چنین گفت؛ "الهی بِعلی"
رباعی۴
بر پای تو کوه درد و غم سجده کند
نامت که نوشته شد، قلم سجده کند
از بس که به سجده رفته ای در دل شب
حق است که برتوسجده هم سجده کند
رباعی۵
بار غم اگر به شانه برداشت علی
در کوفه نهال عشق را کاشت علی
هر شب در اوج خلوت نخلستان
باچاه قرار درددل داشت علی
رباعی۶
یکعمر به فکر دیگران بود علی
با دشمن و دوست مهربان بود علی
تاریخ گواه است که تا روز ابد
مظلومترین مرد جهان بود علی
رباعی۷
شبهای زمین بدون او بیبدر است
حتی شب قدر بیعلی بیقدر است
در زمرهی خوبان جهان در تاریخ
تا روز حساب نام او در صدر است
رباعی۸
بودند اگرچه دورش افراد دورو
هرگز دو خورش نبود بر سفرهی او
از جهلِ زمانه با علی عمری بود؛
خاری در چشم و استخوانی به گلو
رباعی۹
امشب خبری نشد از آن مرد کریم
خالی ماندهست ظرف طفلان یتیم
اینبار به دست کافری معجزه شد
در مسجد کوفه ماه گردید دونیم
رباعی۱۰
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در انتظار تکرار علیست
خوشبخت کسی که مُهر پروندهی او
امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علیست
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#رباعیات_علوی
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
خوش است شعر برای تو گفتن ، آری اگر
به بوسه ها ، صله باران کنی دهانم را...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
ای زلف دانم از چه بدينسان خميدهای
عمری به دوش، بار دل ما کشيدهای
#قاآنی
@golchine_sher