eitaa logo
گلچین شعر
13.4هزار دنبال‌کننده
578 عکس
224 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
رد شد درست یک دو قدم از مقابلم آرام ریخت پشت قدم های او دلم تبدیل شد به حس هبوطی که عاقبت با چشم‌های بسته فرو برد در گلم دریا نبود، ... بود ولی، رد گام هاش طرحی همیشه ریخت بر اندوه ساحلم یک اتفاق نه... که بیفتد و بگذرد آمد نشست، هم نفسم شد و قاتلم حالا تمام رهگذران مکث می کنند این نقش رد پای شما هست یا دلم @golchine_sher
خود را کبوتر حرمش فرض می‌کنم هرگز ندیده‌ام ز خودم خوش‌خیال‌تر @golchine_sher
شب که نسیم می وزد ، موی تــــــــــو تاب می خورد دست ردم دوباره بر سینه ی خواب می خورد پیش دو چشم روشنت ماه به ســــــجده می رود آب سیاه می شود ، آئینه تاب می خورد  داشتنت نه آنچنان ســـــــاده که فکر می کنم روی شناسنامه ام مُهر عذاب میخورد  پرسه و اشک و آه و غم ، طعنه و زخم دم به دم دیدن تـــــــو برای من اینهمه آب می خورد  در عجبم از اینکه تو تیر به هر که می زنی بر دلِ زخمیِ مـــنِ خانه خراب می خورد  باز نسیم می وزد موی تو تاب می خورد دست ردم دوباره بر سیـــــنه ی خواب می خورد @golchine_sher
بیدارم از خیال تو ای بی وفاترین! هرچند خوابی در دلِ رویای دیگری... @golchine_sher
برای یک سلام ساده، تمرین کرده ام عمری! ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید... @golchine_sher
با روی گشاده آمده تا مشهد دل را به تو داده آمده تا مشهد   آن‌کس که فلج بود و شفایش دادی... با پای پیاده آمده تا مشهد @golchine_sher
در باختن دل، کم و بسیار کدام است؟ در عشق، طلبکار و بدهکار کدام است؟ هرکس نظر انداخت به تو دست مرا خواند ای آینه‌رو! دفتر اسرار کدام است؟ از روی وفا بود که تیرم به خطا رفت بنگر که وفادار و خطاکار کدام است گر نیست غم عشق، چرا خانه‌خرابی؟ ور هست، دگر تکیه به دیوار کدام است؟ از چشم تو خواندم که برای دل عاشق منظور خدا از نظر یار کدام است صیاد تو بودی که دل از من نبُریدی معلوم شد آزاد و گرفتار کدام است در کشمکش عشق، بکش تیغ و مکش دست لطف تو به من می‌رسد، آزار کدام است؟! شِبلی‌ است سرافکنده و حلاج به معراج ای خلق بگویید که بر دار کدام است؟! "العبد و ما فی یده کان لمولاه" بازار کدام است و خریدار کدام است؟! @golchine_sher
آن روز کاظمین چو بازار شام شد دنیا برای بار نهم بی‌امام شد دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام در بارش ملائکه خود، بار عام شد تا سایه‌بان شود به تن زهر دیده‌اش خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد... آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد آن روز ذوالفقار علی در نیام شد آتش نشست در جگر کربلایی‌اش یعنی به رسم خون خدا تشنه‌کام شد... @golchine_sher  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح آمدو باغ خانه عطرآگین شد دیوارِ بلندِ آرزو آذین شد شمع و گل و پروانه و بلبل جمعند خورشید دمید و زندگی شیرین شد @golchine_sher
آشیانه ات بر تنِ زخمیِ این درخت سبز مانده هنوز... وَ سماجتِ بادها هرگـــز نتوانســـت زمین بیندازد برگی از یادِ تو را ! وَ تو چه می دانی درختی که سرما از سرش گذشته باشـد چگونه می تواند یک تنه تمام شهر را برایت سبز کند... @golchine_sher
حق داشتی سکوت کنی در جواب من شک داشتی تو هم به من و انتخاب من می‌سوزم از فراق و تو لبخند می‌زنی ای خنده‌ی تو آتش روز عذاب من تعبیر خواب‌های مرا از کسی مپرس بُگذار روی چهره بماند نقاب من آیینه‌ی تواَم، عطشم را نگاه کن یک لحظه خیره شو به خودت، آفتاب من با آه خواندمت که خدا را قسم دهم آه ای دعای نیمه‌شب مستجاب من... ‏ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا وقتی گرفتار خودم بودم صدا کردی مرا ازمن، مرا از قیدِ من بودن رها کردی _دوباره روی ماهت محو شد در رشته های شب تو با زیبایی‌ات این حرف‌هارا نخ نما کردی... نماز عشق می خواندم،امامم حضرت دل بود کنارم بی تکلّف ایستادی، اقتدا کردی به هم نزدیک بودیم، آتش از لب‌هات می‌تابید دلت می‌خواست لب‌های مرا، امّا حیا کردی من از خود نیمه‌ای را دیده بودم "عاقل" اما تو مرا با نیمه ی دیوانه ی من آشنا کردی... @golchine_sher
در خاک هم دلم به هوایِ تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوایِ تو @golchine_sher
من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار ... @golchine_sher
گوش می کنم به صدای شمعدانی ها ، نسیم با مهربانی از لای پنجره های فلزی عبور می کند کلمه های سبز سُر می خورند روی دفترم پلک دستانم می پرد نبضم پیوند می خورد با سبزه ها سطر به سطر بالا می روم روی نگاه آبی آسمان چشم در چشم شاه توت ها می دوم در لبخندی سرخ ،، باد می لرزاند رنگ نگاهم را شاخه شاخه از سایه ها بالا می روم این ها شعر نیست ؟؟ ولی من به قلبم به لذتم هیچ انتقادی نمی کنم ... @golchine_sher
مرا به خلسه می‌برد حضور ناگهانی ات سلام و حال‌پرسی و شروع خوش‌زبانی ات فقط نه کوچه‌باغ ما ، فقط نه اینکه این محل احاطه کرده شهر را شعاع مهربانی ات دوباره عهد می‌کنی که نشکنی دل مرا چه وعده‌ها که می‌دهی به رغم ناتوانی ات جواب کن به جز مرا ، صدا بزن شبی مرا و جای تازه باز کن میان زندگانی ات بیا فقط خبر بده مرا قبول کرده‌ای سپس سر مرا ببَر به جای مژدگانی ات @golchine_sher
بعد از تو فشار آسمان می افتد این خانه ز چشم عابران می افتد دلخور شده استکان چای ام از من بعد از تو همیشه از دهان می افتد... @golchine_sher
‏مرا گر در تمنای تو آید صد بلا بر سر ز سر بیرون نخواهم كرد هرگز این تمنا را... @golchine_sher
گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است این آتش از هر سر که بر خیزد تماشایی است دریا اگر سر می زند بر سنگ حق دارد تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است زیبای من ! روزی که رفتی با خودم گفتم چیزی که دیگر بر نخواهد گشت، زیبایی است راز مرا از چشمهایم می توان فهمید این گریه های ناگهان از ترس رسوایی است این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری تمرین برای روزهایی که نمی آیی است شاید فقط عاشق بداند "او" چرا تنهاست کامل ترین معنا برای عشق تنهایی است @golchine_sher
‏خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت... @golchine_sher
‏خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند نصيب دشمن ما را نصيب ما نکند @golchine_sher
یوسفِ ما ز تهی دستی خلق آگاه است به چه امّید به بازار رسانَد خود را ؟ @golchine_sher
چقدر روضه تو مثل روضه حسن است تو در سرای خود و غربت تو در وطن است به کاظمین تو بسته دخیل عرش خدا همیشه مثل حسن از کرامتت سخن است نشسته بر جگرت زهر و زهر با خود گفت چقدر این جگر پاره پاره پر محن است به روی بام و تن و آفتاب و اشک خدا چقدر بال کبوتر به روی این بدن است شبیه داغ حسن یا شبیه داغ حسین گریز مجلس تو ذکر شاه بی کفن است کشیده شال عزا روی دوش خود مشهد که صاحب غم تو حضرت ابالحسن است @golchine_sher