.
|⇦•امشب هوای غربت...
#قسمت_اول #روضه_پیامبر_اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان
●━━━━━━───────
امشب هوای غربت ،رخنه به سینه کرده
آخرِ ماه صفر، یاد مدینه کرده
«غریب مادر حسن، حسن غریب مادر»
تو آسمون قلبم، خدا خودش نوشته
یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته
تو در رکاب حیدر دلیر بی نظیری
برای تو همین بس، که بر حسین امیری
کرامتِ الهی، میباره از نگاهت
آسمون و سوزونده آتیش سوز آهت
دلت میخواد همیشه، به همراهِ برادر
باشی به وقت پیری، عصای دست مادر
اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده
روی زمین فتاده، رنگ از رخش پریده
دیدی عزیز طاها، روی زمین نشسته
ای وای ز درد سیلی،گوشوارهاش شکسته
*اگه بخوای قدر مطلق روضه ی پیغمبر و امام حسن رو بگیری باید بری دم اون دری که همین روزا آتیشش میزنن..
گفت دختر غصه نخور اولین کسی که به من ملحق میشه تویی بابا..مثل همین امروز بود.فاطمه خیلی دلش شور میزد دید صدای در میاد..اومد پشت در کیستی؟ بی بی جان اومدم عیادت پیغمبر..فرمود برو بابام حالش خیلی وخیمه..دیری نگذشت دوباره همون آمد..بار سوم که اومد تا بی بی خواست بره دم در پیغمبر فرمود: زهرا جان! اونی که پشت دره از هیچکسی اجازه نمیخواد بگیره..خیلی محترمی..خیلی برا خدا عزیزی که برادرم عزرائیل از تو اجازه میخواد..یا رسول الله جات خالی بود
همه هیزم آوردند مسابقه گذاشتن هر کی بیشتر هیزم آورده پیش دومی عزیزتره..
این اولین مسابقه بود، اوج این مسابقه گودال قتلگاه بود.به هم میگفتن برو کنار عمر سعد داره میبینه منم بزنم....
دخترم! او فرشته مرگ است بذار بیاد
چرا فاطمه میره دم در؟ آخه سر پیغمبر تو دامن علیه.. یا رسول الله! ما درس حمایت از تو رو از زهرا و علی یاد گرفتیم.پنج ساله بود میدید شکمبه گوسفند رو سر بابا خالی کردن ..می اومد صورت بابا رو پاک میکرد گریه می کرد. پیغمبر چشم وا میکرد میدید زهرا مقابلشه میگفت:" فِداها ابوها "بابات قربونت بره.. ما از علی یاد گرفتیمحمایت از تو رو..مگه یادمون میره در احد پیغمبر در یه گودالی افتاد. اما اینجا علی داشت چشم باز کرد دید سرش تو دامن علیه..
تا از سر الا علی بگذاشت بر سر
بیش از نود زخم گران برداشت حیدر
تنها به یاری نبی در آن میانه
او ماند و سهل بن حنیف و دو جانب
از هر طرف ره بر رسول الله بستند
پیشانی و دندان آن شه را شکستند
پروانه سان بر گرد شمع روی احمد
ذکر امیرالمؤمنین شد یا محمد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#حاج_سعید_حدادیان
#بیست_و_هشت_صفر
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان
●━━━━━━───────
*هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه....
سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی
گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبککنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم ..
یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امامحسین دونه دونه تیرا رو در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رودوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام حسین امروز تو مدینه گریه کرد.
دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو محاسنم رو خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست..
«حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_سعید_حدادیان
#شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
مداحی_آنلاین_امشب_هوای_غربت_رخنه.mp3
3.43M
|⇦•امشب هوای غربت......
#روضه و توسل ویژه شهادت پیامبر صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان
4_5942760666233312029.mp3
15.78M
🎧 «اربعین؛زیستن در زمانه ظهور»
گفتگو با حجتالاسلام استاد عابدینی
#الی_الحبیب
#امام_زمان
1. ملک وجود.mp3
10.91M
#روضه_پیامبر_اکرم
#آخر_صفر #رسول_الله
#زحلت_رسول_اکرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب ! وصی پیمبر، علی کجاست ؟
شاعر: استاد سازگار ✍
#بدرالدجی
.
▪️#روضه و توسل آقا #رسول_الله و #امام_حسن علیه السلام و #امام_رضا علیه السلام_سید مهدی #میرداماد▪️
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
*مگه چه خبر شده مدینه؟!!*
گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست .....
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟!
*کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه*
دار الولا محاصره،زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ...
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
*فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
"شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
......
الا ای آنکه می سوزی ز داغم
بگیر از شهر بی مهری سراغم
اگر خواهی ببینی غربتم را
بیا بنگر به قبر بی چراغم
#علیرضا_توانا✍
...........
#سید_مهدی_میرداماد🎤
#سه_غم
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلا
#بدرالدجا #بدرالدجی
.👇
مداحی_آنلاین_روضه_پیامبر_اکرم_سید.mp3
5.43M
🔳 #شهادت_پیامبر_اکرم(ص)
🌴ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست
🌴آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
⏯ #روضه
روضه پیامبرص_240829_142252.pdf
7.84M
#روضه_مکتوب_۱۸
#روضه_روشمند
🔸موضوع: شهادت پیامبرص ۲۸صفر
🔹مولف:علی ماندهی فرد
#زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
سخنرانی ش030607.mp3
30.06M
📜 #سخنرانی
استاد سیدحسین مومنی
📆 چهارشنبه ۷ شهریورماه ۱۴۰۳
روضه - عشق وقتی نام خود را اول دفتر گذاشت .mp3
10.91M
عشق وقتی نام خود را اول دفتر گذاشت
کار هر دلداده را بر عهدهی دلبر گذاشت
صبح خلقت هر کسی از خالقش نقشی گرفت
در کنار نام ما هم واژهی نوکر گذاشت
در گرفتاری به دادم میرسد تنها حسین
تا به بنبستی رسیدم پیش پایم در گذاشت
آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند
من نکردم هیچ کاری او برایم سر گذاشت
پای گمراه مرا زهرا به هیئتها کشاند
پرچمش را در مسیر چشم من مادر گذاشت
استکان چای روضه جام حوض کوثر است
سور و سات بعد مجلس را خود حیدر گذاشت
فرش ها راجمع کردم سفرهاش را پهن کرد
بهترین ظرف غذا را پیش این قنبر گذاشت
شستشوی دیگ نذری شست و شوی باطن است
زندگیاش را پدر پای همین باور گذاشت
قبر ما با دستمال اشک روشن میشود
گریه کن آن را برای لحظهی آخر گذاشت
در قیامت کوچهی سینه زنی وا میکنیم
این قرار روضه را باید دم محشر گذاشت
خواست تا آیندهی عشاق را تضمین کند
دست ما را شاه در دست علیاکبر گذاشت
قاب لبخند نبی افتاد و تکهتکه شد
سُم مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت
داشت بالای سر شَهزاده جان میداد شاه
زینب آمد بین لشگر دست بر معجر گذاشت
.
فیشروضهامامحسنمجتبی.pdf
800.9K
🔖#پی_دی_اف_روضه🔖pdf
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
📜فیش ایام آخرصفر 📜
مناجات امام زمان (عج)
روضهشهادت امام مجتبی(ع) ۲۸صفر
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
✍مـؤلــف و نویسنده :
#علـی_حاجیـان_فر
آماده چاپ در سایز A4
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
#شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
.
#گوش_این_طایفه_آواز_گدا_نشنیده_ست؟
از میان صنایع ادبی، همیشه با "اغراق" مشکل داشتم
اینکه به لطف دستبرد در واقعیت و بزرگنمایی، بخواهی تأثیری ایجاد کنی "هنر" نیست، همان "صنعت" است.
گاهی هم بوده که این خاندان کرم پیش از گفتار به محتاج پاسخ داده اند و آنها را بی نیاز کرده اند
اما گوش این طایفه، هم آواز گدا شنیده، هم گریه و ناله و التماس او را...
این طایفه هم کریمند و هم خبیر و حکیم و علیم...
این طایفه لایبرمهم الحاح الملحین اند
و تا صبح محشر هم اگر ناله بزنی و قرار نباشد تو را حاجت روا کنند، نمی کنند
این طایفه مخاطب اختصاصی فامنن او امسک بغیر حساب اند
هیچ کس نمی تواند اعتراض کند که چرا بی حساب می بخشند و روی چه حسابی نمی بخشند؟
بسیار از بارگاه ایشان حاجت روا شده ایم و بسیارتر حاجتمان روا نشده.
بارها با قطار حاجت هایمان به مشاهدشان مشرف شده ایم و با همان قطار هم برگشته ایم
مهم این است که مبتلای این در هستیم و خواسته هایمان را از اینجا نزد هیچ کس دیگری نبرده ایم.
و همین که ما را خواسته کماکان به آستانشان راه می دهند و به جای دیگر حواله نمی دهند، برایمان کافی است
ما ارادتمند این طایفه ایم...
.
🔅 #زیارت و #فضائل #امام_رضا صلواتالله علیه 🔅
🥀 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَنَامِ كَأَنَّهُ يَقُولُ لِي كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا دُفِنَ فِي أَرْضِكُمْ بَضْعَتِي وَ اُسْتُحْفِظْتُمْ وَدِيعَتِي وَ غُيِّبَ فِي ثَرَاكُمْ نَجْمِي فَقَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَا اَلْمَدْفُونُ فِي أَرْضِكُمْ وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِيِّكُمْ وَ أَنَا اَلْوَدِيعَةُ وَ اَلنَّجْمُ أَلاَ فَمَنْ زَارَنِي وَ هُوَ يَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّي وَ طَاعَتِي فَأَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاؤُهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعَاءَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ نَجَا وَ لَوْ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ وِزْرِ اَلثَّقَلَيْنِ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ مَنْ رَآنِي فِي مَنَامِهِ فَقَدْ رَآنِي لِأَنَّ اَلشَّيْطَانَ لاَ يَتَمَثَّلُ فِي صُورَتِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي وَ لاَ فِي صُورَةِ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ إِنَّ اَلرُّؤْيَا اَلصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ.
🥀 از امام هشتم علیهالسلام روايت است كه مردى خراسانى به او عرض كرد يابن رسولاللّٰه، من رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله را در خواب ديدم، گويا به من ميفرمود: چطور باشيد وقتى كه در زمين شما دفن شود پارهاى از تن من، و امانت تن من به شما سپرده شود و در زمين شما ستاره من غروب كند...
🥀 حضرت رضا فرمود: منم مدفون در زمين شما و منم پاره تن پيغمبر شما و منم امانت و منم آن ستاره، هلا هر كه مرا زيارت كند و آنچه خداى تبارك و تعالى از حق و طاعت من واجب كرده بشناسد من و پدرانم روز قيامت شفيعان اوئيم و هر كه ما شفيعان او باشيم در روز قيامت نجات يابد گرچه بر او مانند گناهان انس و جن باشد بتحقيق براى من باز گفت پدرم از جدم از پدرش كه رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه مرا در خواب بيند خود مرا ديده، زيرا شيطان در صورت من در نيايد و نه در صورت احدى از اوصيايم و نه در صورت احدى از شيعيانشان و به راستى خواب راست يكى از هفتاد جزء نبوت است.
📕 الأمالی، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۶۴
🏷 #المصیبة_الراتبة
.
.
#رسول_الله
🩸 گریستن و لبخند حضرت زهرا سلامالله علیها در لحظات آخر رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم 🩸
🥀 از عایشه نقل شده که: فاطمه سلامالله علیها در دوران مریضی رسولخدا صلّیالله علیه و آله در بیماریِ آخرِ پیغمبر، نزد آن حضرت آمد و با ایشان درگوشی نجوا کردند.
🥀 در این هنگام فاطمه سلامالله علیها گریه کرد. دوباره درگوشی با هم صحبت کردند و این بار فاطمه سلامالله علیها لبخند زد.
🥀 عایشه میگوید: از فاطمه سلامالله علیها علت گریه کردن و خندیدنش را جویا شدم. ولی او از بیان قضیه خودداری کرد و فرمود:
🥀 «إِنِّی إِذَا لَبَذِرَةٌ» اگر بگویم، افشاکنندهی سر رسول خدا ص خواهم بود.
🥀 بعد از رحلت رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم هم باز دوباره از ماجرای آن روز سؤال کردم. آن حضرت این بار ماجرا را تعریف کرد و فرمودند:
🥀 «أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ مَیِّتٌ فَبَکَیْتُ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنِّی أَوَّلُ أَهْلِهِ أَلْحَقُ بِهِ فَضَحِکْت»
🥀 رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم خبر وفات خودش را به من داد و این موجب گریه من شد. سپس به من خبر داد که من اوّلین شخص از خانواده او خواهم بود که به او ملحق خواهم شد. و این خبر مرا خوشحال کرد و خندیدم.
📕 بشارةالمصطفی، جلد ۲، صفحه ۲۵۳
🏷 #المصیبة_الراتبة
🏷 #پیامبر صلیالله علیه و آله
🏷 #حضرت_زهرا سلامالله علیها
#رحلت_رسول_اکرم
#بیست_و_هشت_صفر
.
#رحلت_رسول_اکرم
*درب حجره رو باز كرد، ديد ابي عبدالله رويِ سينه ي پيغمبرِ، اومد حسين رو از رويِ سينه جدا كنه، لحظات آخر، اينقدر نفس به سينه ي محتضر سنگين ميشه، حتي ميگن: دكمه هاي پيراهن رو هم باز كنيد تا راحت نفس بياد و بره، اما صدا زد: فاطمه جان! بذار حسينم رويِ سينه ام بمونه، من آرامش پيدا مي كنم…
آي دلايي كه برا كربلا تنگِ! آماده ايد يا نه؟ نمي دونم زينب اين صحنه رو ديد يا نه، اما ظهر عاشورا دستش رو رويِ سرش گذاشت، صدايِ ناله اش بلند شد، حسينِ من:“یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفیٰ، یَومٌ علی وجهِ الثَّری” يه روز رويِ سينه ي پيغمبر ديدمت، اما امروز مي بينم رويِ خار و خاشاك بيابون ها بي كفن موندي…دست برد زيرِ بدن، بدن رو بالا آوُرد، يا رسول الله!:“هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء،مُقَطَّعُ الأعضَاء” اما يه وقت نگاش افتاد به سينه ي مباركِ ابي عبدالله، صدا زد: حسين! كاش تيري كه به سينه ات زدن به قلبِ زينب مي زدن، همه ناله بزنيد: يا حسين…*
#رسول_الله
.
#شهادت_امام_حسن
* گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری
آقا جان زائر نداری،
قبرت چراغ نداره،
اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره
گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ،
تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه
.
.
رسمه هر كي مي خواد از دنيا بره،حتي دكمه هاي پيراهنش رو هم باز كنيد،از چند جهت مي خوام وارد روضه بشم،محتضر اون لحظات آخر عمرش ميگن:حتي يه كاه هم رو سينه اش نباشه، عمر در نگاه محتضر طولانيه، در نگاه ما ميگن:ديدي به چشم به هم زدن از دنيا رفت،علي عليه السلام فرمود:اگه قرار باشه كسي از دنيا بره علي رو ببينه، اون يه لحظه براش زياده،طولاني است. همه حسرت خواهند خورد لحظه ي آخر عمرشون كه ما علي رو نشناختيم، علي اينه و ما دنبال يه چيز ديگه رفتيم، علي اينه و ما جدي نگرفتيم،فقط گفتيم:علي،اما بدا به حال اونايي كه ميگن:علي اينه و ما باهاش دشمني كرديم، اون نانجيبا كه در خونه ي علي رو آتيش زدن هم ميگن،علي اين بود و ما نشناختيم. لحظه ي آخر عمر طولانيه براي محتضر، رسول خدا احترامش براي همه ي عالم واجب ِ،اما وقتي مي خواد از دنيا بره، بايد رعايت بشه،سينه ي پيغمبر ِ، اينقدر مهم ِ، ابي عبدالله همين كه شش ماهه تير خورد،قنداقه رو پاره كرد،بچه دست و پا بزنه،راحت جون بده، لحظه هاي آخر عمر پيغمبر،حسن رو مي گيرند،حسين ميره،او رو ميگيرند،زينب ميره، حسنين خودشون رو روي سينه ي رسول خدا انداختند امام حسن صورت به صورت پيغمبر گذاشت،ابي عبدالله روي سينه ي پيغمبر، علي اومد اينها رو برداره با نوازش، لحظه هاي آخر پيغمبر با آرامش جان بده، تا اومد بچه ها رو برداره پيغمبر فرمود: رهاشون كن علي، حسين بايد رو سينه ام باشه،اصلاً امشب بحث ِ فشار ِ روي قفس سينه است، حسنم باشه، اينها باشن من راحت جان ميدم،نگذاشت رسول خدا بچه هارو برداره،هفتاد و پنج روز يا نود و پنج روز به يكي از اين روايات،شب بود همين دوتا بچه دوباره روي سينه ي مادر افتادند، مادر بين كفن، علي بر نداشت بچه هارو،يه مرتبه يه هاتفي صدا زد:علي چه كار داري ميكني؟بچه هارو بردار،عرش به هم ريخته از ناله، بچه هارو از روي سينه ي مادر بردار،عالم داره از مدار خارج ميشه، علي يتيم هاي فاطمه رو با احترام برداشت،حسين يتيم هاي امام حسن رو با احترام برداشت، يه جا سراغ دارم بچه رو بدن پاره پاره و بي سر ِ بابا افتاد،هزار و نهصد و پنجاه زخم،با تازيانه بلندش كردند.يا ابتا اُنظر الي عمتي المضروبه. برگرديم مدينه،ماه صفر داره تموم ميشه هر چي جون داري مايه بذار، هر جوري مي توني ناله بزن، بچه ها رو از روي سينه ي پيغمبر برداشت،رسول خدا نگذاشت، گفت:اينها باشن من راحت جان ميدم، اين سنگيني ِ حسين و حسنم لازمه،بايد روي سينه ي من باشن، اين يه سنگيني بود رو سينه ي رسول خدا، من عبارت از مقتل بخونم:خانم زينب اومد از بالاي گودال: وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسين.... اي خدا فرج امام زمان ما را برسان،هر كسي هر دردي داره،حاجتي داره،حاجت روا فرما
.
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#رحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
ZiyaratPayambarAzDoor.mp3
28.27M
▪️زیارت حضرت رسول (ص) از راه دور
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژهشهادت #پیامبر_اکرم (ص)
👈 مشاهده متن :
Meysammotiee.ir/files/other//ZiyaratPayambarAzDoor.pdf
#رسول_الله