eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♦️ بهترین حال من آن است که «نوکر» باشم... در فراز از یکی از زیارات امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، با تعبیری بسیار لطیف و نغز نسبت به «مقامِ نوکری» اشاره می‌کند؛ در آنجا که خطاب به اهلبیت علیهم‌السلام عرضه می‌داریم: ...أَشْهَدُ یَا مَوَالِیَّ وَ طُوبَی لِی إِنْ کُنْتُمْ مَوَالِیَّ أَنِّی عَبْدُکُمْ وَ طُوبَی لِی إِنْ قَبِلْتُمُونِی عَبْداً 🔹 شهادت می‌دهم‌ ای سَروران من! و خوشا به حال من که اگر سَروران و «آقا»هایی مثل شما داشته‌باشم و من نوکر شما باشم و خوشا به حال من، اگر شما مرا به این مقام نوکری، بپذیرید... 📚المزار الکبیر ص ۷۷ 📚بحارالانوار ج٩٧ ص٣۴۶ . فکر وذکرم همه این بود که نوکر باشم سگ قلاّده گلاویز  دم در باشم فکر و ذکرم همه این بود که مجنون باشم دائم الخمرمی ، از ساحل کوثر باشم من همین  یک دو سه روزه نشدم عاشق تو مبتلای غم عشق تو ، من از "ذر" باشم من ملک بودم وفردوس نشین  بودم وبعد آدم آورد ، که گریان تو دلبر باشم شأن نام تو ، به روی لب من بودن نیست تو سلیمان و من آن مور محقّر باشم لقمه نانی بده ، تامزّه بگیرد دهنم آتشم زن که چنان شعله ی منبر باشم بی محلّی بکنی ، داد کشم ، شکوه کنم چون ، نه هم ظرفیت جون ، و نه قنبر باشم تو به دادم نرسی ، می روم از دست ، حسین مستغاثٌ بک ارباب ، که بهتر باشم گر بنا هست ، مرا دست کسی بسپاری بهتر آن است ، غلام علی اکبر باشم من که بی دعوت و سرخود ، نرسیدم به حضور من سفارش شده ی حضرت مادر باشم مادرت داد به من درس حسین جان گفتن مادرت یاد به من داد ، که نوکر باشم  حسین قربانچه✍
♦️ اهل و عیالِ حضرت علی‌اکبر "علیه‌السلام"... از چند نَقل که در متون کهن حدیثی شیعه آمده، می‌توان گفت که حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام اهل و عیالی داشته‌اند. ❇️ احمد بن ابی نصر بزنطى به امام رضا عليه السلام عرضه داشت: «آيا امكان دارد مردى با زنى و «امّ ولد»(کنیزی که از صاحبش، فرزند می‌آورد) پدر آن زن ازدواج نمايد؟ » امام فرمود: «اشكالى ندارد.» آن گاه احمد بزنطى عرض كرد: به ما خبر رسيده است كه حضرت على بن الحسين(امام سجاد عليه السلام) -با دختر امام حسن مجتبى و «امّ ولد» پدر او (يعنى امّ ولد امام مجتبى) ازدواج نموده است. حضرت فرمود: چنين نيست؛ بلكه وى دختر امام حسن عليه السلام و امّ ولد على بن الحسين را كه در کربلا به شهادت رسید (يعنى همسر حضرت علی‌اکبر)، به ازدواج خود درآورد. 📚قرب الاسناد، ص١۶٣ ✍بديهى است كه بر هر كنيزى عنوان «امّ ولد» اطلاق نمى شود، مگر اين كه آن كنيز از مولاى خود داراى فرزندى شده باشد.اين حديث شاهدى صريح بر اين است كه حضرت على اكبر علیه السلام صاحب كنيزى بوده كه براى او فرزند آورده است. ❇️در زیارتنامه ای که امام صادق علیه‌السلام به ابوحمزه ثمالی تعلیم دادند، فرمودند: ... سپس دستانت را بر روی قبر علی بن الحسین علیهمالسلام بگذار و اینگونه به او سلام بده: صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلى عِتْرَتِكَ وأهْلِ بَيْتِكَ وآبائكَ وأبنائكَ وامّهاتِكَ الأخيار الّذينَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهّرَهُمْ تَطْهيراً. 🔹درود و تحيات خداوند بر تو و خاندان و خانواده و پدران و پسران و مادران پاكت باد.همان (خاندانى) كه خداوند پليدى را از آنان دور ساخته و پاك و مطهّرشان قرار داده است. 📚کامل الزیارات ص ٢٣٠ ✍بدیهی است که کلمات «عترت»، «اهل‌بیت» و «أبناء»، دلالت بر اهل و عیال داشتن آن حضرت دارد. ❇️ در دستور دیگری که امام صادق علیه السلام به ابوحمزه دادند، فرمودند: ثمّ ضِعُ خدّكَ على القَبر وقل: «صَلّى اللَّهُ عليكَ يا أبَاالحسن ثلاثاً». 🔹سپس صورت خود را بر روی قبر علی بن الحسین علیه السلام بگذار و سه بار بگو: سلام و درود خدا بر تو ای ابالحسن. 📚کامل الزیارات ص٢۴٠ ✍ تعبیر به «ابالحسن» چه بسا اشاره به این مطلب دارد که حضرت علی اکبر علیه السلام فرزندی به نام «حسن» داشتند. والله اعلم. . ........... . ♦️ رویِ او پیغمبری و رزم او هم حیدری است... چون سخن گوید، همه گویند عیناً مجتباست... برخی اینگونه نقل کرده‌اند: و کانَ علیُ بن الحُسینِ أَشبَهَ برسولِ اللّهِ فِی الوَجه 🔹حضرت علی اکبر علیه السلام شبیه ترین مردم در صورت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. وَ اِذَا رَکبَ وَ حَرّکَ فَرسَه کانَ اَشبَهَ لِعَلیِّ بنِ أَبی طالب 🔹 و زمانی که بر مرکب می نشست و اسبش را حرکت میداد، شبیه ترین مردم به امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. وَ اذَا تکلّمَ وَ حرَّکَ بِیدِه کانَ اَشبهَ الناسِ بِالحَسَن. 🔹 و زمانی که صحبت می‌کرد و دستانش را تکان میداد، شبیه ترین مردم به امام حسن مجتبی علیه السلام بود. 📚 بحرالمصائب ج۴ص٢٩٢ 📚تحفة الذاکرین(خطی) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍸"شیر خنک"معجون تقویت کننده صدا در بیان حاج ۴ دانه : تخم خیار تخم کاسنی، تخم خرفه، تخم گیشنیز را به میزان مساوی مخلوط کرده و بصورت پودر در آورید و بعد صبح ناشتا، یک قاشق و نیم آنرا در ۳لیوان آب بریزید و بجوشانید تا به یک لیوان تغلیظ شود. و بعد گرم میل کنید. و حتما بعد از مصرف نیم ساعت دراز بکشید .۱۵ زوز صبح و عصر میل کنید و ۱۵ بعد را فقط صبح ها
کانال جنت الحسین_۲۰۲۳_۰۳_۰۶_۰۸_۱۴_۴۶_۸۸۷.mp3
5.27M
یا امین الله فی ارضه عشقت به عالم می‌ازره حاج مجتبی_ ✅ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ ... 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ عشقت به عالم می‌ارزه، دشمن با اسمت می‌لرزه ای وعدهٔ خدا‌، جان علی بیا همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی "اباصالح" صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِر أنتَ الْأَوَّلٌ وَالْآخِر أنتَ الْبَاطِنٌ وَالظَّاهِر صمصام منتقم، وقتش شده أقِمْ همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف به امید اینکه روزی به شکار خواهی آمد "اباصالح"
Kashani14011204-ChegooneShiaShodim-01-Hkashani_Com.mp3
19.39M
🔊 📋 چگونه شیعه شدیم؟ (سری سوم) - جلسه اول از سه جلسه 📌 پنجشنبه 4 اسفندماه 1401
. 🔹طلبکارها روزگارش را سیاه کرده بودند. با این که خجالت می‏کشید اما چاره ‏ای نبود جز این که از امام رضا علیه السلام کمک بگیرد. نمی‏خواست طلب پول کند اما اگر امام نزد طلبکارانش وساطت می‏کردند، آنها حتما مهلت بیشتری به او می ‏دادند. 🔹شرم و حیا دو دلش کرده بود اما به خوبی می ‏دانست یک لحظه دیدار امام، تمام بار غم را از دوشش بر می‏دارد. پس به شوق دیدار به راه افتاد. در محضر امام هشتم، هم محو نگاه گرم و کلام دلنشین ایشان بود و هم شرم داشت از سوال! حاجتش را بازگو نکرد و تصمیم گرفت برخیزد. ناگاه امام علیه السلام اشاره کردند که زیر سجّاده ‏ای که در اتاق بود را نگاه کند. کیسه ‏ای پول بود و یک نامه: ما تو را از یاد نبرده‏ایم، با این پول قرضت را بپرداز! باقی نیز خرج خانواده‏ات … 📚 بحار الانوار، ج ۴۹ 📌چه قدر آن نامه برایم آشناست! خوب که می‏گردم انگار در میان صفحه ‏های دلم، دست‏خط ظریف و خوش نقش مولایم علیه السلام را می‏یابم که فرمود: «انّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم …» ما در رسیدگی به امور شما کوتاهی نمی‏کنیم و یاد شما را فراموش نمی‏کنیم. 📚بخشی از توقیع امام زمان به شیخ مفید امام زمان مارا فراموش نکرده است، در مشکلات دوره و زمانه توجه داشته باشیم که او به کارهای ما رسیدگی می‌کند و مارا فراموش نکرده است غصه نخوریم... نگران نباشیم... نترسیم... .
Kashani14011205-ChegooneShiaShodim-02-Hkashani_Com.mp3
25.01M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 📋 چگونه شیعه شدیم؟ (سری سوم) - جلسه دوم از سه جلسه 📌 جمعه 5 اسفندماه 1401
Kashani14011206-ChegooneShiaShodim-03-Hkashani_Com.mp3
20.27M
🔊 📋 چگونه شیعه شدیم؟ (سری سوم) - جلسه سوم از سه جلسه 📌 شنبه 6 اسفندماه 1401
Kashani-14011204-MohabbatAlamatTashayo-Hkashani_Com.mp3
33.12M
🔊 📋 «محبّت» علامتِ تشیّع 📌 پنجشنبه 4 اسفندماه 1401 . از جمله علائم تشیع مروت و محبت است. در مروت؛ شیعه هیچ جنگی را شروع نمی کند. پس کسی که میگوید:" کسی که مشت اول را بزند برنده است" او صفات شیعه را ندارد. محبت و مواسات هم از جمله نشانه های شیعه بودن است. لذا حضرت علی در گرمای بعد از ظهر از دارالخلافه بیرون می آمد و در خیابانهای اطراف میگشت تا مبادا کسی باشد که توانِ آمدن به خدمتش را نداشته باشد و در سختی و گرفتاری بماند. به مالک هم فرمود اونایی راهم که امیدی به حکومت ندارند، تو به سراغشان برو، و مشکل شان را حل کن. همه ی آنهایی که به طمعِ پست و مقام با امام حسین همراه شدند، پس از شنیدن خبرِ شهادت مسلم ، فرار کردند. از خدا بخواهیم که ما هم با امام حسین سنخیت پیدا کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. عجل_الله_تعالی 1⃣ ابو محمد هاشمى حسینى، یکى از ائمه شیعه است که آن‌ها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسکرى مى‌گویند، چون در سامرا ساکن بوده و به سامرا عسکر مى‌گویند. او (امام عسکری) پدر همان کسى است که رافضه منتظر او هستند... اما فرزندش م ح م د بن الحسن که رافضى‌ها او را قائم، خلف و حجت مى‌نامند، در سال ۲۵۸ به دنیا آمده است. برخى گفته‌اند که در سال ۲۵۶ به دنیا آمده. ✅ أبو محمد الهاشمی الحسینی أحد أئمة الشیعة الذین تدعی الشیعة عصمتهم . ویقال له الحسن العسکری لکونه سکن سامراء ، فإنها یقال لها العسکر . وهو والد منتظر الرافضة...وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین، وقیل: سنة ست وخمسین) 📚تاریخ الاسلام، شمس‌الدین‌ذهبى، ج۱۹ ص۱۱۳ 2⃣ حجت منتظر م ح م د بن الحسن العسکرى دوازدهمین امام از ائمه دوازدگانه شیعه است .آن حضرت در نیمه شعبان سال ۲۵۵ه به دنیا آمده است. ✅ الحجة المنتظر ثانی عشر الأیمة الأثنی عشر... ولد نصف شعبان سنة خمس وخمسین. 📚 الوافی بالوفیات، صلاح‌الدین صفدى، ج۲ ص۲۴۹ 3⃣ امام عسکری پدر م ح م د منتظر و صاحب سرداب است. م ح م د منتظر، امام دوازهم بنابر اعتقاد شیعیان است که به او قائم ، مهدی و حجت می‌گویند. او در سال ۲۵۵ به دنیا آمده است. ✅ والحسن العسکری المذکور، هو والد محمد المنتظر، صاحب السرداب، ومحمد المنتظر المذکور هو ثانی عشر الأئمة الاثنی عشر، على رأى الإِمامیة، ویقال له القائم، والمهدی، والحجة. وولد المنتظر المذکور، فی سنة خمس وخمسین ومائتین. 📚 المختصر فی أخبار البشر (أبوالفداء) ج۲ ص۴۵ .
۱ ✅آماده کردن مجلس برای پذیرش روضه و تأثیر گذاری بیشتر یک روز ابوحنیفه در مجلس درس خود اعتقادات شیعیان را زیر سوال برد و گفت: چگونه شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده و جنس از جنس متاذي نمی شود. دوم اینکه چطور خدا را نمی توان دید در حالیکه چیزي که موجود است باید دیده شود. سوم اینکه ما از خود اختیاری نداریم و عملی که از ما سر می زند از جانب خداست. پس از این سخنان یک مرتبه بهلول کلوخی به پیشانی ابوحنیفه زد و فرار کرد. شاگردان ابوحنیفه او را گرفتند و نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند. بهلول گفت: ابوحنیفه را حاضر کنید تا جواب او را بدهم. چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت : از من چه ستمی به تو رسیده؟ ابو حنیفه گفت : کلوخی به پیشانی من زده اي و پیشانی و سر من درد گرفت. بهلول گفت درد را می توانی به من نشان دهی؟ ابوحنیفه گفت : مگر می شود درد را نشان داد؟ بهلول جواب داد تو خود می گفتی که چیزي که وجود دارد را می توان دید و می گفتی چه معنی دارد خداي تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید. و دیگر اینکه تو دروغگویی که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاك است و تو هم از خاك آفریده شده اي پس چگونه از جنس خود متاذي می شوي. سوم اینکه من مقصر نیستم، خدا سر تو را شکست. خودت گفتی که افعال بندگان از جانب خداست. ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده و خجل شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت. ببینید بهلول با این مقدمه چینی که کرد توانست اعتقادات شیعه را در مقابل رئیس فرقه حنفی اهل تسنن، به اثبات برساند. 💯یکی از نکات مهم در ورود به روضه ها، زمینه چینی است و بدون آن گویا بخوبی کلام مقبول نمی افتد. اين قسمت بايد از جهتي با ماقبل و از طرف ديگر با مابعد خود ارتباط داشته باشد . 💯یکی از نکات مهم در ورود به روضه ها، زمینه چینی است و بدون آن گویا بخوبی کلام مقبول نمی افتد. اين قسمت بايد از جهتي با ماقبل و از طرف ديگر با مابعد خود ارتباط داشته باشد. 1⃣ ممكن است مقدمه چيني و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه توسط روایت ، حدیث ، نقلی تاریخی و یا بخشی از مقتل صورت بگيرد . مثلا این روایت در روضه حضرت علی اکبر(ع) از امام صادق سؤال كردند: «يابن رسول الله! شيرين ترين ساعت عمر يه پدر و مادر كيِ؟» فرمود: «سالها زحمت بكشن، با خون دل فرزندي رو به جواني برسونن، اين جوان جلو چشم پدر مادر راه بره، به قد و بالاش نگاه كنن، لذت ببرن.» 2⃣ ممكن است مقدمه چيني و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه توسط جملاتی که خود مداح در موضوع انشاء و ایجاد می کند ، صورت بگيرد . من باب مثال در مجلس روضه حضرت زهرا سلام الله علیها برای ورود به اصل روضه می توان از جمله انشایی زیر استفاده کرد: «پرچم مي زنيم چراغ روشن مي كنيم مي گيم هر كي عاشق آقاي ماست بياد، دوستانش بيان، براي عاشقات هر روز فاطميه است . براي دوستانت هر روز عزاي زهراست...» 3⃣ ممكن است مقدمه و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه بعضي از اتفاقات روزمره زندگي باشد. که جزء مقدمه چینی های بسیار اثر گذار است. 👇👇
از_آسمون_باز_1615833750.mp3
10.87M
مقدم 🎤 از آسمون باز ؛ بارون میباره هی دونه دونه جشنو سروره ؛ عالم به عالم خونه به خونه نوبتی هم با ؛ شبه وقت جشن صاحب زمونه(۲) دلامون شاده روی لبامون باده می مستی میزنم شب میلاده وقت شادی و ؛ نغمه خونیه امشب این دلا ؛ جمکرونیه یا ابا صالح مدد یا اباصالح صاحب زمونه ؛ اونکه یه دریاس دستاشه ساحل مقصوده هرچی ؛ که گفته عالم توی فضائل پغمبری نام ؛ زهرا طریق و حیدر شمائل یل یل های علی نسب و اصله نقش سر بند سرش یا ابالفضله آورده قمر ؛ این عشیره باز مثل عموشه ؛ فارس الحجاز یا ابا صالح مدد یا اباصالح 🌺
. 💥سبک: 🎤مداح: 🌷 (عج) من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم من کیم نور عیانم من کیم سرّ نهانم من کیم کهف حصینم من کیم مهد امانم من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم من کیم فرمانروای ملک حیّ لا مکانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم من کیم من آسمانی مصلح خلق زمینم من کیم من دست تقدیر خدا در آستینم من کیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم من کیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم من کیم من آخرین تیر الهی در کمانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم من کیم من آفتاب یازده خورشید نورم من کیم من مصحفم، توراتم، انجیلم، زبورم من کیم من مظهر عفو خداوند غفورم من کیم من آن کلیم استم که عالم گشته طورم من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من بوسه گاه جدّه ام زهرا جبین مادر من سیزده معصوم را روح و روان در پیکر من جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من نقش جاء الحقّ به بازویم شهادت بر زبانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم پیشتر از آنکه کامم تر شود از شیر مادر داشتم بر آسمان معراج چون جدّم پیمبر بر لبم گردید جاری آیه ی قرآن چو حیدر بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر با گل لبخند، بابا بوسه می زد بر دهانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم من به چشم شیعیانم جلوه ی الله و نورم من میان دوستانم، گر چه پندارند دورم ملک هستی بحر موّاجی بود از شوق و شورم دوستان آماده نزدیک است ایّام ظهورم می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم گر چه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم هر کجا باشم به کلّ عالم خلقت امیرم غیبتم را هست سرّی نزد دادار قدیرم تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم بانگ هل من ناصر جدّم بود دائم به گوشم پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم چون پیمبر گلّۀ صحرای هستی را شبانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم جامه ی ختم رسل پوشیده بر قدّ رسایم ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم چارده خورشید پیدا در جمال دلربایم می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم می رسد روزی که با عدلم اروپا را بگیرم وز پی احیای قرآن کلّ دنیا را بگیرم پنجه ی قهر افکنم حلقوم اعدا را بگیرم داد حیدر، داد محسن، داد زهرا را بگیرم داد ثاراللّهیان را از یزیدی ها ستانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم منتظر باشید مهدیّون به امیّد وصالم می رسد روزی که گیرم پرده از ماه جمالم من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم من شما را آبرویم، عزّتم، قدرم، جلالم من به «میثم» شهد وصل خویشتن را می چشانم من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم 👇
. 💠داستان روزی عـقـیـل خـدمـت حضرت علی(ع) شرف یاب شد و گفت: (یا علی تو بـرادر مـنـی و خـزانه بیت المال در دست تو است، من نیز فقیر و عـیـالـوار هستم; لطفا سهم بیش تری از بیت المال را به من بده. عـلـی(ع) فـرمـود: ای عقیل! بیت المال حق عموم مردم و امانت در دسـت مـن هـست و هرگز چنین کاری را (خیانت در بیت المال) مرتکب نـخـواهـم شد. و آن گاه که اصرار عقیل را می بیند، آهنی داغ بر کـف دسـت او مـی گـذارد. عـقیل می گوید: سوختم! حضرت علی(ع) می گـویـد: تـو از ایـن آهـن داغ این گونه فریاد می زنی؟ چگونه می خواهی مرا با انجام این کار در آتش جهنم بسوزانی. 💠داستان روزی مـردی فـقـیـر از اهل مکه بعد از طواف خانه خدا به هنگام بـازگـشت در بین راه کیسه ای زر می یابد، آن را به خانه می برد و[ مـاجـرا] را برای زنش بازگو می کند. زن به او امر می کند که کـیـسـه را سـرجایش بازگرداند. مرد[ در حین بازگرداندن کیسه زر ]مـی شـنـود که فردی فریاد می زند آیا کسی کیسه زر را یافته یا نـه؟ او فورا خود را به فرد رسانده و کیسه را به او می دهد. آن فـرد مـی گـویـد: کـیسه از آن خودت با من به خانه بیا و بعد در خـانـه نـه کـیسه زر دیگر به او می دهد. مرد فقیر می گوید: مرا مـسخره می کنی. آن مرد می گوید: نه به خدا قسم تو را مسخره نمی کـنـم; فـردی از اهـل عراق این ها را به من داده و گفته... اگر فـردی کـیـسـه را به نزد تو آورد، او امین است. و شخص امین، هم خـودش از ایـن مال می خورد و هم به دیگران می دهد و صدقه ما هم به تبع صدقه او مورد قبول خداوند واقع خواهد شد. جـوان آن ده هزار اشرفی را برداشت و به خانه رفت و به خاطر صفت امانت داری از ثروت مندان روزگار شد. 💠داستان مردی رمه دار بـود و چـوپانی پارسا در خدمت او بود. چوپان، شیر گوسفندان را مـی دوشید و نزد صاحب رمه ها می برد. او بر شیر آب می افزود و به دیگران می فروخت. هرچه چوپان می گفت: آب بر شیر مریز و به مـال دیگران خیانت نکن که آخرش تباه خواهی شد، فایده نداشت. تا ایـن کـه شـبـی بهاری گله گوسفندان داخل دره بودند و شبان بالای تپه، سیل جاری شد و گوسفندان را هلاک کرد. روز بـعد شبان نزد مرد رفت بدون شیر; مرد از او پرسید: چرا شیر نیاوردی؟ شبان گفت: به تو پند دادم که آب بر شیر نریز و با این کـار بـه مـال دیـگران خیانت نکن. آن آب هایی که بر شیر ریختی، جمع شدند و گوسفندان را هلاک کردند. 💠داستان در روضات الجنّات، در شرح حال و ترجمۀ أبو العُلاء مُعَرِّى آورده است كه: در اوقاتى كه از شام به بغداد براى ادراك محضر علم الهدى سيّد مرتضى، مسافرت كرده بود؛ روزى در مجلس وى از روى اعتراض به مقتضاى إلحادى كه در دين داشت، اين بيت را انشاء كرد: يَدٌ بِخَمْسِ مَئينٍ عَسْجُدٍ وُدِيَتْ  مَا بَالُهَا قُطِعَتْ فِى رُبُعِ دِينَار يعنى: دستى كه ديه و عوض بريدن، و قطع نمودن آن را در شرع، پانصد دينار طلاى مسكوك خالص معيّن كرده‌اند؛ چه بر سرش آورده است كه: بايد در برابر دزديدن به قدر يكربع دينار بريده شود؟! سيّد مرتضى علم الهدى، پاسخ وى بدين بيت انشاء فرمود: عِزُّ الامَانَةِ أغْلَاهَا وَ أَرْخَصَهَا  ذُلُّ الْخِيَانَةِ فَافَهْم حِكْمَةَ الْبَارِى یعنی: عزت امانت داری آن را ارزشمند کرده بود و ذلت خیانت او را بی ارزش کرد. ــــــــــــــــــــــــــــ .
. 236 _ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه 14 بند عرض ارادت به ساحت امام زمان عج ....هر بند اشاره به یکی از معصومین دارد جلوه گر گشته ، نام پیغمبر طاق کسری شکست بار دگر از زمین میرسد به غیب خبر که خدا دیده شد به چشم بشر کن تماشا خدای را زصفات که خدا دیدنی است در صلوات کعبه امشب علی علی گوید همچو یعقوب دیده می شوید تا که پیراهن تو را بوید کعبه هم نور دیده می جوید تا به سر تو ، سینه باز کند رو به ابروی تو نماز کن خیمه ات هر کجاست ، غار حراست نور سبحان ربی الاعلاست بوی سیبش ز عالم بالاست شب قدر است ، پس شب زهراست کوثر آورده است خیر کثیر شب عید است بر یتیم و اسیر آمد از حسن نیمه ی شعبان عطر جانبخش نیمه ی رمضان روی دست حسن بود قرآن یا که قرآن بدست دارد جان می وزد رحمت خدا ز نسیم که کریم آمده است ابن کریم حاکم صبح مشرقین آمد وارث اشک و نور عین آمد زاده ی خیبر و حنین آمد زائر مرقد حسین آمد قائم عرش ، قبل میلادت به ملائک ، خدا نشان دادت ماه محراب ساجدین هستی ذکر "ایاک نستعین" هستی زینت زین العابدین هستی نور تسبیح اهل دین هستی چه مقامی خدا تو را داده که ملائک به سجده افتاده با تو شرع نبی شود زنده بی تو ایمان شود سر افکنده درس توحید را تویی بنده نطق تو علم را شکافنده علم آن خالق قیوم تویی بخدا باقرالعلوم تویی فرش راه تو صبح صادق شد خانه ات مکتب حقایق شد با تو قرآن کتاب ناطق شد از تو هر کس شنید، عاشق شد یوسفا ، درد نابرادری است ظلم بر ، شیعیان جعفری است ای که موسای امتی آقا سپر رنج و محنتی آقا تا به زندان غیبتی آقا در جهان نیست راحتی آقا بشکن این ، رب سنگ و چوب ما ای تو کفاره ی ذنوب ما گوهر اشک و ابر پائیزیم تا که از انتظار لبریزیم با رضای رضا در آمیزیم نام قائم شنیده...برخیزیم دست بر سر نهیم ، سر به فدات بهر تعجیل در فرج صلوات نفس بامداد یعنی تو برکات زیاد یعنی تو مجری عدل و داد یعنی تو جود یعنی...جواد یعنی تو هر چه خوبی ، شد از شما صادر اصل تا فرع ، اول و آخر ای چراغ هدایت دنیا محرم بارگاه او ادنی هادی جامعه بگو با ما جامعه ، نافله ، و عاشورا که پیام شما سعادت ماست ذکر نام شما عبادت ماست آینه در غبار مانده بیا حسن حق در حصار مانده بیا جاده ها بی سوار مانده بیا بی امان انتظار مانده بیا سیصدو چند جمعه ، جا ماندیم ندبه ی یابن عسکری خواندیم کعبه ی بی نشان ما لبیک آفتاب جهان ما لبیک آخرین آسمان ما لبیک ای امام زمان ما لبیک کن دعایی که رو سپید شویم در سپاه شما شهید شویم
. پیش از شروع خلقت، قبل از وجود آدم  وقتی نبود حوا، وقتی نبود آدم تاریک بود و خاموش، حق مانده بود با حق  در هیچ محض، تنها، در آن سکوت مطلق ناگاه از آن سیاهی، زد شعله ای شراره  روشن شد عرش اعلی، با چارده ستاره از بین انجمن سبز، می شد یکی پیمبر  یک نور فاطمه شد، یک نور نیز حیدر یک نور شد حسین و ، یک نور مجتبی شد  از مابقی انوار ، خلق امامها شد جمع ائمه بودند، خندید حق و آنگاه  اینگونه شد مقدر، باشی بقیه الله * یک گل که عطر و بویش، از عرش می شود حس  یک شاخۀ گل یاس، اما به رنگ نرگس چشمت کشیده می شد، با رنگ دلربایی  دست تو را خدا ساخت، بهره گره گشایی مثل هزار و یک شب، هر تار گیسویت شد  تو آمدی و قبله، محراب ابرویت شد پیشانی بلندت، خورشید فاطمی بود  پایان طرح رویت، یک خال هاشمی بود دل برد از خدا هم، خال سیاهت آقا  مبهوت کرد ما را، برق نگاهت آقا در پیش روی ماهت، ابری کشیده می شد  تو پشت ابر و تنها، نور تو دیده می شد آن روز نامتان را، نعم الامیر کردند  در پیچ و تاب زلفت، ما را اسیر کردند * بعد از تولد تو هنگام خلقت ماست  دَم دادی و تن ما، از خاک تیره برخاست مازاد خاک پایت، این قد و قامتم شد  دستان ماهر تو، معمار خلقتم شد تو پادشاه آغاز، من تا ابد گدایت  تو حضرت سلیمان من مور زیر پایت دیر آمدیم و گقتند، رفتی میان صحرا  بیچاره من ... کجایی آقای آسمان ها؟ عمری در انتظارم، با دست های خالی  یکبار هم نگاهی مولا به این حوالی من بی لیاقت اما، تو با لیاقتم کن  من غرق استغاثه، آقا اجابتم کن تو از تبار باران، من اوج تشنه کامی  تو آخر رفاقت، من اوج بی مرامی تا کی به تن کنیم این، پیراهن ریا را؟  در فکر تو نبودیم، آقا ببخش ما را وقتی که تو نباشی، چه نوشی و چه عیشی  برگرد بی قرارم، ای دلبر قریشی باز این دل هوایی، گم کرد دست و پا را  "دل می رود ز دستم، صاحب دلا خدا را" .
. 👈🏼 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْعِيدِ وَ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ. 📝 هرکس شب عيد و شب نيمۀ شعبان را با (عبادت و دعا) احیاء بدارد، در روزی که قلب‌ها همه بمیرند، قلب او نخواهد مُرد. 📚ثواب الأعمال‌وعقاب الأعمال،ج۱،ص۷۶ 👈🏼امیرالمومنین علی علیه‌‌السلام: یُعْجِبُنِی أَنْ یُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ فِی السَّنَةِ أَرْبَعَ لَیَالٍ لَیْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَیْلَةَ الْأَضْحَی وَلَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَأَوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ رَجَبٍ. 📝 در شگفتم از کسی که این چهار شب از سال را به بیهودگی بگذارند: «شب عید فطر»، «شب عید قربان»، «شب نيمۀ شعبان» و «اولین شب از ماه رجب». 📚 ثواب الأعمال، ص ۷۷ .
. سلام حجت يزدان سلام باطن قرآن كه تابيده شد نورت شب نيمهء شعبان آمدى و زمين شده منوّر آمدى و خزانِ ما بهار شد از طرفِ خدا براىِ نرجس دسته گل محمدى نثار شد تمامِ حُسنِ حضرتِ داورى آينهء جمالِ پيغمبرى ببين كه بر روىِ لبم نام توست يا حجة ابن الحسن العسكرى يا حجة ابن الحسن العسكرى… - سلام ليلة القدر و سلام گوهر نایاب سلام کوکبِ دُرّى سلام ماهِ عالمْ تاب آمدی و با قدمت به دنیا نسیم رحمت خدا وزیده مژده دهد روح الامین به عالم مهدي صاحب الزمان رسیده آمدی ای امید هر ناامید آمدی ای به قفل بسته کلید بُوَد برازندهء تو سروری یا حجة ابن الحسن العسکری یا حجة ابن الحسن العسكرى… - سلام روی تو وَالشّمس سلام موی تو وَاللّيل تَصَدَّقْ عَلَيْنا وُ شَها أوْفِ لَنَا الْكَيْل بر این دل سیاه من نگاهی ای نظر تو نظرةً رحيمه همیشه لطف پدرانهء تو زندگی مرا نموده بیمه تو یک نظر کنی دلم دُر شود از عشق تو سینهء من پُر شود زنگ گناه از دل من می بری یا حجة ابن الحسن العسکری یا حجة ابن الحسن العسکری... - سلام قبلهء عالم سلام کعبهء مقصود سلام مُنجی خلقت سلام مهدی موعود می رسی و تکیه زنی به کعبه کعبه بگیرد از تو عزّت و جاه می رسد آن روز به گوش عالم زمزمهء أنا بقية الله امید قلب ما همه می رسی به انتقام فاطمه می رسی تو هستي فاطمهء اطهری یا حجة ابن الحسن العسکری یا حجة ابن الحسن العسکری... - سلام اى ظهورِ تو شفابخشِ هر دردى براى دلِ زينب الهى كه برگردى خوشا به حال هركسى كه تنها دلش به عشقْ مبتلا شد آقا خوشا به حال هركسى كه با تو مسافر كرب و بلا شد آقا كرب و بلا ناله زَنَد يك نَفَس اى شَهِ خوبان تو به فريادْرَس تو استجابتِ دلِ مُضطرى يا حجة ابن الحسن العسكرى يا حجة ابن الحسن العسكرى… علی اصغر انصاریان✍ 👇
4_5870674407583649354.mp3
16.77M
🔘 باصدای: 👈🏼 به اهتمام حسینیه‌‌‌ی آل‌ یاسین ۱۴۰۰شمسی - شعبان۱۴۴۳قمری سلام حجت یزدان سلام باطن قرآن که تابیده شد نورت شب نیمه شعبان
‌ 🔹از تقسیم‌بندی گونه‌های محتوایی موسیقی، بی‌شک «ترانه انتظار» پس از انقلاب اسلامی در صدر ترانه‌های مردم‌پسند (مثل ترانه حس غریب علی لهراسبی) قرار گرفته و برای بیشتر شاعران و خوانندگان مورد توجه بوده است؛ اما به این آرمان مهم شیعیان و مسلمانان یعنی غیبت حضرت صاحب‌الزمان(عج) و انتظار فرج، در موسیقی ما چگونه پرداخته شده است؟ 🔹انتظار، مقام و موقعیتی است که در بیشتر آثار موسیقایی ما به مضامینِ «ابراز عشق»، «دلتنگی»،«شِکوه» یا «جست‌وجوی امام» خلاصه شده است. همه این مضامین لازم و قابل پرداختند؛ اما آیا کافی است؟ و اینکه همه ترانه‌های انتظار ما باید خلاصه در همین مضامین شوند و بقیه مضامین انتظار مهجور بمانند؟ البته در برخی از همین آثار هم، نوعِ شخصیت‌پردازی به گونه‌ای است که متوجه تخاطب با امام معصوم نیستیم و نوع ابراز عشق به امام معصومِ غایب با یک انسان عادی تفاوت چندانی ندارد و تشخیص اینکه مخاطب اثر چه کسی‌ست را سخت‌تر می‌کند. در برخی آثار هم مسیر انتظار به سمت انفعال و رخوت گرایش پیدا می‌کند و این مسیر منفعلانه را در شعر و ملودی قطعات موسیقی می‌شود پیگیری کرد. 🔹ملودی برخی از این آثار انتظار بیشتر غم و غصه صِرفند که گویی هیچ امیدی به آینده در آن‌ها نیست و در برخی دیگر (عمدتاً به مناسبت نیمه شعبان منتشر شده‌اند) نوعی شادی وجود دارد که اگر شنونده اطلاعی از سوژه اثر نداشته باشد، دچار شادی مطربانه‌ای می‌شود که می‌تواند آن را به موضوع و ابراز عشق دنیایی و زمینی مربوط بداند. اساساً باید فکر کرد که در موسیقی آیینی برای ولادت اهل بیت و عموم ایام شادی مسلمین، مولفه‌ موسیقی شاد مؤمنانه که مرزش با شادی مطربانه معلوم باشد، چیست؟ 🔹اگرچه تمنای انسان منتظر، رسیدن به پایان رنج‌ها و سختی‌ها با فرج است؛ اما پاسخ این تمنا، خلاصه در شِکوه و ارائه انواع فرم‌ها در موسیقی برای ابراز دلتنگی به امام نیست، بلکه در «جوشش» و «قیام» است که انسان منتظر، «هویّت» خود را پیدا و نمایان می‌کند. موسیقی، هنری است که می‌تواند انسان منتظر را به تحرک وا دارد و نحوه کُنش او را مشخص کند اما در نتیجه برخی از ترانه‌های انتظار، انسان منتظر و دلتنگ، خود را معاف از مسئولیت حس می‌کند و دلیلی برای تلاش و جهاد در مسیر رفع موانع ظهور یا حتی ابراز علاقه‌ای صحیح نسبت به امام معصوم پیدا نمی‌کند. 🔹در مقابل آثار پیشین، آثاری قرار می‌گیرند که خلاصه در شِکوه و دلتنگیِ صِرف نمی‌شوند و نوعی حرکت و قیام را در انسان منتظر ایجاد می‌کنند. می‌توان گفت تمام اجزای این گونه قطعات موسیقی، مخاطب را به جنبش و جهاد وا می‌دارد. این آثار با اتفاقات زمانه خود بیگانه نیستند، بلکه آن‌ها را در دل اتفاقات زمانه‌ و پیرامونشان که در مسیر ظهور است، حمایت و پشتیبانی می‌کنند. البته باید اقرار کنیم که تعداد این آثار بسیار بسیار محدودند و لازم است در این سیر تطوّر ترانه‌ انتظار و تجربه‌های لازم پیشین، راه یا بزرگ‌راهی برای تولید ترانه‌هایی باز شود که به انتظار فعالانه و مجاهدانه می‌پردازد. قطعه «نفس تازه کنیم» حامد زمانی تجربه خوبی در این زمینه حساب می‌شود. 🔹در این فرسته به سراغ تعدادی از ترانه‌های مشهور انتظار رفته‌ایم و تلاش کرده‌ایم ظرفیت‌هایی را که هر یک از این قطعات برای شنونده خود (انسان منتظر) ایجاد می‌کند، بررسی کنیم.
‌ 🔹با بررسی «شعر انتظار» و «شعر آیینی مهدوی» می‌بینیم که می‌توان آن‌ها را در دو حال و هوا دسته‌بندی کرد: 🔹برخی از اشعار انتظار که نوع متدوال آن است، به مضامین شِکوه، دلتنگی، فراق و مفاهیم اولیه انتظار می‌پردازند. در اینجا آنچنان که در بحث «ترانه انتظار» نیز گذشت،‌ نکته مهم آن است که آیا شخصیت‌پردازی درستی از امام معصوم صورت می‌گیرد یا شعر در حال و هوای دلتنگی و انتظارِ‌ نوعی هر عاشق و معشوقی است؟ 🔹دسته دومِ اشعار انتظار، چاشنی اعتراض را هم به خود اضافه می‌کنند و نحوی از مطالبه و فریاد در آن‌ها هویداست. این اشعار انتظار معترضانه را که بررسی می‌کنیم، گویی عمده اعتراض آن‌ها به مشکلات داخلی و درونی است؛ از فساد مسئولین و هدررفت بیت‌المال تا آسمان‌خراش‌ها و ماشین‌های آنچنانی. گاهی نتیجه برخی ازین اشعار، تولید یأس و ناامیدی است. گرچه اساس منظر این نحوه‌اعتراض هم قابل خدشه است؛ ندیدنِ ملت انقلابی ایران که نحوه وجود و حضورشان،‌ دهن‌کجی به تمدن غرب است و کار تاریخی که در حال انجام آن هستند، در راستای زمینه‌سازی ظهور است. برخی دیگر از اشعار معترضانه که به نظر می‌رسد جلوتر از گونه قبلی است،‌ به مصاف اسلام مقدس‌مآبانه رفته است. ضدقهرمان این شعرها، کاراکترِ شیخ و زاهد خشک‌ مقدس است. در یک برهه‌ای از شعر انتظار، این نوع نگاه را برجسته‌تر در شعرها می‌یابیم، مثلا در اشعار قادر طهماسبی، علیرضا قزوه،‌ امید مهدی‌نژاد که ظاهراً بی‌نسبت با اوج گرفتن نگاه انجمن حجتیه‌ای به انتظار در آن برهه نبوده است که در شعر انتظار سال‌های اخیر، این مصاف کم‌رنگ‌تر شده است. 🔹در این میان، جای خالی نگاه جهانی در شعر انتظار معترضانه خالیست. جای خالیِ اعتراض به ظلم جهانی؛ اعتراض به آنکه اساس ظلم را بنا نهاده و اگر مشکل و نابسامانی هم در جوامع مسلمان و غیرمسلمان است، اصل و اساسش استکبار جهانی است. اعتراض به تجدد که اصل دین را نشانه گرفته و جامعه را از نزدیک شدن به ظهور دور می‌کند، کجای این شعرهاست؟ یا نگاهی که خود را به داخل کشور محدود نکند و جهان اسلامی به قضیه نگاه کند و به فراخوانی امت‌های اسلامی برای زمینه‌سازی ظهور بپردازد و آن‌ها را به رویارویی جمعی مقابل استکبار جهانی دعوت کند.