eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
558 ویدیو
785 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
.. عبا به روی سر آمدی ای مولا حجره ی دربسته، گشت تو را مأوا شرر به جانت زد،زهر جفاکاران توان زکف دادی،وای براین دنیا وای رضا جانم، وای رضا جانم، وای رضا جانم وای رضا جانم ۲ _........ ساکن طوسی و ،از وطنت دوری بدون نزدیکان، غریب ومهجوری به روی خاک غم، فتاده ای تنها قرین مرگی و، غمین ورنجوری وای رضا جانم... .... فتاده برخاک و، ابو ترابی تو ز درد بسیارت، به پیچ وتابی تو ز سوز زهر کین، کام تو شد عطشان مثال جد خود،تشته آبی تو وای رضا جانم.... __ جواد تو آمد، در آن دم آخر چو جان گرفتی تو ،میوه دل در بر سرت به زانوی، پسر نهادی تو سوی خدا پر زد، روح تو از پیکر وای رضا جانم.... شعر:اسماعیل تقوایی . . دل گرفتارم مست ابالفضله کلید حاجت هام دست ابالفضله پر از غم و دردم دوام ابلفضله غم ندارم وقتی آقام ابالفضله کی داره تو دنیا وفای آقامو دستاشو داده تا بگیره دستامو حرمله ی نامرد به تیر چشاشو بست ولی هنوز میره یک ساقی بی دست ناله می زد ارباب کجایی ای یارم نوحه ی زینب بود وای علمدارم عمود آهن خورد یاور و دلدارم نوحه ی زینب بود وای علمدارم . .
. علیه_السلام با نوای: 🔴بخش دوم 💠موضوع: مقدمه روضه ـ روضه تحقیقی گفت رفتم برم مشهد، اون عالم متقی فاضل اهل زهد و ورع با همه خداحافظی کردم یه برادر خیلی آلوده ی عیاش داشتم گفتم خوب اینم برادره برم ازش خداحافظی کنم، وقتی اومدم گفت منم میام گفتم ببرم بلکه امام رضا یه نگاه کنه این برادرم عوض شه... بین راه اتفاقا برادرم مریض شد و مرد، دلم نیومد رهاش کنم گفتم ببرم مشهد دفنش کنم، بردم غسال خونه و غسل دادم و کفن کردم، سه بار طواف می دادن جنازه هارُ، سه دور گردوندیم و بردم دفن کردم، شب خواب برادرمُ دیدم، دیدم خیلی وضع خوبی داره و لبخند به لب داره و تو یه باغی داره قدم می زنه، گفتم تو با اون کارایی که کردی الان باید معذب باشی! گفت درسته وقتی مُردم دو تا ملک مأمور عذاب من شدن، همه چیز آتش بود تا منُ آوردید کنار صحن امام رضا اون دو تا ملک ایستادن گفتن ما دیگه اجازه نداریم از اینجا به بعد بیایم، نفسی کشیدم، منُ بردید تو حرم، وجود نازنین امام رضا داخل ضریح مطهر بودن، سلام کردم حضرت روشُ برگردوند ـ آقا جان هر کاری می کنی با ما روت از ما برنگردون ـ دور اول و دوم هر چی التماس کردم امام رضا بهم توجه نکرد بار سوم یه پیر مردی کنار حرم ایستاده بود گفت آی بیچاره اگه از اینجا بیرونت ببرن اون دو تا ملک ایستادن تا قیامت مأمور عذاب تواند. گفتم چه کنم؟ گفت التماس کن به امام رضا، گفتم هر کاری می کنم آقا روشُ برمی گردونه از من، گفت آقارُ به جان مادرش زهرا قسم بده، تا گفتم آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن ـ بزرگان دستور دادن به ما که اگه خواستی امام رضا جوابتُ بده یا به جان مادرش یا به جان جوادش اما یکی از علمای اهل دل می گفت من عادتم بود اگه کاری داشتم آقارُ به جان مادرش قسم می دادم یه بار تو حرم برام مکاشفه پیش اومد تا گفتم تو رُ به جان مادرت زهرا دیدم امام رضا نیمه خیز بلند شد چنان حالتی من در امام رضا دیدم دیگه به جان مادرش قسم نمیدم ـ حالا شما هم اگه کارد به استخونتون نرسید نکنید این کارُ اما گفت آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن آقا یه نگاه کرد فرمود: چه کنیم گاهی بعضی از دوستان ما کارُ از گناه به جایی میرسونن راه شفاعت مارُ می بندن، برو تو رُ به مادرم بخشیدم گفت وقتی منُ می آوردید بیرون از حرم یکی جلو جنازه می گفت «هذا عتیقاً رضا» آی مردم این آزاد شده ی امام رضاست. آقا جان پیغمبر اکرم دو نفر رُ پاره ی تن خطاب کرد یکی دخترش فاطمه یکی امام رضا، هر کی که پیغمبر سفارششُ کرد بیشتر اذیتش کردن، اصلا اینا جنگشون با پیغمبر بوده امروز مگه نمی بینید... اون ملعون مفتی وهابی میگه من از افتخاراتم اینه که پنجاه سال اینجا نماز خوندم یه سلام به پیغمبر ندادم بعدم بارها گفتم اگه بتونیم دستمون برسه امکانش باشه حرم ائمه رُ خراب می کنیم... نازنین سرو روان فاطمه سوخت جان تو چو جان فاطمه جان تو از زهر آتش بار سوخت فاطمه بین در و دیوار سوخت سینه ی تو سوخت از هجر پسر سینه ی او از شرار میخ در سینه سوزان، دل همه لبریزه درد آه آنجا باب مظلومت چه کرد خوب دانی حرف مولایم چه بود گوشه ی چشمت چرا گشته کبود وای من ای وای من ای وای من تو کجا و سیلی ای زهرای من 👇
👆 ‍ چقدر مصیبتای این دو پاره ی تن پیغمبر شبیه همه، هر دو صدای نالشون بلند شد «آه سوختم» هر دو از خدا طلب مرگ کردن، هر دو قبل از شهادت دستور گریه دادن امام رضا زن و بچشُ جمع کرد فرمود: بیاین برام مویه کنید گریه کنید خواهرش اومد جلو فرمود داداش مسافری، گریه بده فرمود مسافری که برگرده؛ هی دیدن اومد خودشُ انداخت رو قبر پیغمبر برگشت دم در دوباره رفت فهمیدن امام رضا برنمی گرده. مادرش فاطمه هم وقتی دید علی داره گریه می کنه اول اشکاشُ پاک کرد بعد فرمود گریه کن، برا من گریه کن، برا یتیمای من گریه کن، برا حسین من... هر دو پاره ی تن پیغمبر تو چند قدم چند بار رو زمین نشستن امام رضا از مجلس مأمون که بیرون اومد تا خونه ی حضرت راهی نبود بیش از پنجاه مرتبه هی رو زمین نشست گفت جیگرم، سیدا مادرش زهرا تو چند قدم برا زیارت بابا چند بار رو زمین نشست. هر دو پاره ی تن خیلی مصیبتاشون شبیه همه اما یه مصیبتشون خیلی با هم اختلاف پیدا کرد سادات بدن مادرتونُ هفت نفر نیمه ی شب اما درود خدا بر مردم ایران که از روز اول دلداده ی اهل بیت بودند، چه کردند؟! همه جارُ سیاه پوش کردن، عزادار شدن، لباس سیاه پوشیدن، با اینکه ممنوع بود زنا بیان مکروه هم هست زنای نوغان اومدن پیش شوهراشون گفتن اجازه بدید ما دنبال این جنازه بیایم، گفتن نمیشه اصرار کردن گفتن نه وقتی دیدن خیلی اصرار کردن اما فایده نداره گفتن مهریه هامونُ می بخشیم. چرا انقدر اصرار دارید؟ گفتن آخه این آقا غریبه زن و بچش مدینه هستن، اومدن من اینُ ندیدم اما معروفه انقدر گل رو بدن امام رضا ریختن گل پر شد روی بدن روز آخر ماه صفره من فدای اون بدنی که وقتی خواهر اومد عوض گلباران انقدر نیزه شکسته... توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. 👇
D1737946T12603772(Web)-mc.mp3
17.01M
🔹 عزاداری سالروز علیه السلام آخرین روز ماه صفر و سالروز شهادت عالم آل پیامبر، پاره تن رسول خدا، هشتمین امام همام، اباالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام است. 🎙
4_5911504771881108822.mp3
3.87M
🎙 🎙 ☑️ موضوع: ایام محسنیه و ایام غصب خلافت؛و درگیریهای شیعیان با هم 🔴 حجت_الاسلام هر کس به حجت خود عمل کند ولی دعوا نکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.  دعای 🔹 سید ابن طاووس در اقبال از کتاب ِ مُخْتَصَرِ الْمُنْتَخَب‌ دعایی که در ابتداء ماه ربیع الاول وارد شده است را نقل می‌کند که متن آن به این شرح است: 🌹اللّهُمَّ لا إِلهَ إِلَّا انْتَ، يا ذَا الطَّوْلِ وَ الْقُوَّةِ، وَ الْحَوْلِ وَ الْعِزَّةِ، سُبْحانَكَ ما أَعْظَمَ وَحْدانِيَّتَكَ، وَ أَقْدَمَ صَمَدِيَّتَكَ، وَ أَوْحَدَ إِلهِيَّتَكَ، وَ أَبْيَنَ رُبُوبِيَّتَكَ، وَ أَظْهَرَ جَلالَكَ، وَ أَشْرَفَ بَهاءَ آلائِكَ، وَ أَبْهى كَمالَ صَنائِعِكَ ، وَ أَعْظَمَكَ فِي كِبْرِيائِكَ، وَ أَقْدَمَكَ فِي سُلْطانِكَ، وَ أَنْوَرَكَ فِي أَرْضِكَ وَ سَمائِكَ، وَ أَقْدَمَ مُلْكَكَ، وَ أَدْوَمَ عِزَّكَ، وَ أَكْرَمَ عَفْوَكَ، وَ أَوْسَعَ حِلْمَكَ، وَ أَغْمَضَ عِلْمَكَ، وَ أَنْفَذَ قُدْرَتَكَ، وَ أَحْوَطَ قُرْبَكَ. 🌹أَسْأَلُكَ بِنُورِكَ الْقَدِيمِ، وَ أَسْمائِكَ الَّتِي كَوَّنْتَ بِها كُلَّ شَيْ‌ءٍ، أَنْ تُصَلِّيَ‌ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ  ، كَما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ رَحِمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى‌ إِبْراهِيمَ وَ آلِ إِبْراهِيمَ  إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَ أَنْ تَأْخُذَ بِناصِيَتِي إِلى‌ مُوافَقَتِكَ، وَ تَنْظُرَ إِلَيَّ بِرَأْفَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ تَرْزُقَنِي الْحَجَّ إِلى‌ بَيْتِكَ الْحَرامِ، 🌹 وَ انْ تَجْمَعَ بَيْنَ رُوحِي وَ أَرْواحِ أَنْبِيائِكَ وَ رُسُلِكَ، وَ تُوصِلَ الْمِنَّةَ بِالْمِنَّةِ، وَ الْمَزِيدَ بِالْمَزِيدِ، وَ الْخَيْرَ بِالْبَرَكاتِ، وَ الإِحْسانَ بِالإِحْسانِ، كَما تَفَرَّدْتَ بِخَلْقِ ما صَنَعْتَ، وَ عَلى‌ مَا ابْتَدَعْتَ وَ حَكَمْتَ وَ رَحِمْتَ. فَأَنْتَ الَّذِي لا تُنازَعُ فِي الْمَقْدُورِ، وَ أَنْتَ مالِكُ الْعِزِّ وَ النُّورِ، وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً، وَ أَنْتَ الْقائِمُ الدَّائِمُ الْمُهَيْمِنُ الْقَدِيرُ. 🌹إِلهِي لَمْ أَزَلْ سائِلًا مِسْكِيناً فَقِيراً إِلَيْكَ، فَاجْعَلْ جَمِيعَ أُمُورِي ، مَوْصُولًا بِثِقَةِ الاعْتِمادِ عَلَيْكَ، وَ حُسْنِ الرُّجُوعِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضا بِقَدَرِكَ، وَ الْيَقِينِ بِكَ، وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ. 🌹سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ، سُبْحانَهُ، بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ، سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ، سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ، سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ، سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. 🌹سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، سُبْحانَ اللَّهِ عَمّا يُشْرِكُونَ، سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‌ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ، وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ. 🌹يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ، سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ، سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبِيراً. 🌹سُبْحانَ رَبَّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا، سُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ، سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ، سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ، سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنّا ظالِمِينَ، سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا يَصِفُونَ، وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَرِّفْنا بَرَكَةَ هذَا الشَّهْرِ وَ يُمْنَهُ، وَ ارْزُقْنا خَيْرَهُ وَ اصْرِفْ عَنّا شَرَّهُ، وَ اجْعَلْنا فِيهِ مِنَ الْفائِزِينَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. .
. منظومه ماه رسالت و ولا ماه ربیع الاول است ماه طلوع انما ماه ربیع الاول است ماه ولا و ماه دین ماه هدایت و یقین ماه رهایی از خطا ماه ربیع الاول است ماه علی و فاطمه ماه نوا و زمزمه ماه کرامت و سخا ماه ربیع الاول است ماه امام مجتبی ماه عزیز مرتضی ماه بهار مصطفی ماه ربیع الاول است ماه حسین و زینب و ماه طلوع مکتب و ماه رسول کبریا ماه ربیع الاول است ماه نبی ، مه حسن ، ماه گل و مه چمن ماه تجلی وفا ماه ربیع الاول است ماه خزان غنچه و ، ماه مسیر کوچه و ماه وقوع صد بلا ماه ربیع الاول است ماه جنون و ماه دل ماه دوباره آه دل ماه نوای لاله ها ماه ربیع الاول است ماه شهادت حسن ماه خزان یاسمن ماه غم آور عزا ماه ربیع الاول است ماه نسیم رحمت و ماه شمیم عزت و ماه نزول هر عطا ماه ربیع الاول است ماه طلوع صبح نور آینه دار هر سرور ماه ز غم شدن رها ماه ربیع الاول است ماه ولادت نبی ماه تجلی علی ماه بهار آشنا ماه ربیع الاول است ماه شکوه اهل دین ماه رسول آخرین ماه صداقت و صفا ماه ربیع الاول است ماه امید سائلان ماه وصال بیدلان ماه صلابت و بقا ماه ربیع الاول است ماه امامت گل و ماه به گل توسل و ماه حدیث هل اتی ماه ربیع الاول است ماه امام عاشقان ماه پیام عاشقان ماه طلوع مقتدا ماه ربیع الاول است ماه ولی کردگار آن گل سرخ انتظار ماه نگار جانفزا ماه ربیع الاول است ماه عروج انبیا ماه تمام اولیا ماه علی مرتضی ماه ربیع الاول است ماه نیاز "یاسر" و ، ماه فروغ خاطر و ماه تبار مصطفی ماه ربیع الاول است ** محمود تاری «یاسر» .
ازسوی خدا تو مورد تأییدی درظلمت شب مثل قمرتابیدی دادند ملائکه سلامت امشب تا جای پیمبر خدا خوابیدی ✍قاسم نعمتی .
. 💠 مراتب هجرت 🔹 فرمود: ﴿فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا﴾؛ هجرت با تبعيد فرق مي ‌كند. يك وقت است كسي با انتخاب خود و به ميل خود، شهري را ترك مي ‌كند، چون مي ‌بيند كه در اين شرايط نمي‌ تواند دينش را حفظ بكند، به جاي ديگر مي ‌رود، اين جزء ﴿هَاجَرُوا﴾ است، كسي اينها را بيرون نكرده است؛ يك وقت است كه هجرتش با اخراج و تبعيد همراه است نظير اينكه عده‌ اي را در صدر اسلام تبعيد كردند. 🔹 هجرت، اعم از هجرت صغرا و وسطا و كبراست. اين است كه انسان از روستا يا شهر خودش مهاجرت مي ‌كند و به جاي ديگر مي ‌رود كه بتواند دينش را حفظ بكند. 🔹 وسطا آن است كه انسان از رذايل اخلاقي مهاجرت كند؛ ﴿وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ﴾ اين است كه انسان از حسد به غبطه هجرت كند، از تكبر به تواضع هجرت كند، از طمع و آز به قناعت هجرت كند، از جهل به علم هجرت كند، از فسق به عدل هجرت كند. 🔹 همتاي با جهاد اكبر آن است كه انسان از اين باورهاي عقلي و از اين انديشه ‌هاي عقلي و از اين استدلال هاي عقلي به ظاهر عقلا‌پسند هجرت كند؛ نظير كاري كه خود انجام داد، چون خردمندان و عاقلان بر طبق معادلات عقلي، به حضرت عرض كردند اين كار را نكنيد اما وجود مبارك حضرت، «تقديماً للعشق علي العقل»، به هجرت كبرا دست يافته است. 📚 سوره مبارکه آل عمران، جلسه 325 .
زیارت_5886497930390537966.mp3
2.08M
🔖منبر کوتاه صوتی 🔖 🔅قول دستگیری علیه‌السلام از زائرانشان در سه جا 🔰 *فرمود هر کی به زیارتم بیاد ، سه جا به دیدنش میام "اذا تطایرة الکتب یمینا و شمالا" روزی که نامه اعمالمونو به ما میدن ،"و عند الصراط و عند المیزان" از پل صراط که میخوای ردشی امام رضا ردت میکنه.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. [این سینه های غمزده را پر ملال کن آقا بیا و نوکر خود را حلال کن] آقا بیا و ناله نکن جان مادرت خون در دل پیاله نکن جان مادرت آقا بیا به مجلس ما تو بمان کمی آقا بیا و روضه زهرا بخوان کمی آن لحظه ای که مادرتان پشت در رسید آری بگو که فاطمه آنجا چه ها کشید آقا بیا و روضه آن کوچه را بگو آقا بیا و قصه ی آن ماجرا بگو آقا بگو چگونه قد مادرت خمید موی سرش، چرا و چگونه شده سفید آقا بیا و قلب مرا آتشی بزن روضه بخوان کمی زشهنشاه بی کفن آقا فدای شال عزای شما شوم کی میشود که من به فدای شما شوم آقا بیا و روضه ی شیب الخضیب کن آقا بیا و روضه ی خدالتریب کن از روضه های آتش و معجر بخوان شما از روضه های خنجر و حنجر بخوان شما شد زندگی تو به فدای حسین جان خون گریه می کنی ز برای حسین جان "اراک"✍ 🏴
3.53M
. سخنرانی اختصاصی استاد حاج مهدی سماواتی سه رکن در ۱.برای خدا بخواند ۲.مخاطبش خدا باشد ۳.بدانم که من نیازمندترین فرد به این توسل هستم ...... صحیح خوانی روان خوانی فهم معنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹 1️⃣اسناد کودتای ابوبکر برای 🖇مدارک این واقعه 🔹ابتدا ببینیم مردم بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم نسبت به اینکه چه کسی خلیفه وقت میباشد و باید با چه کسی بیعت کنند چه دیدگاهی داشتند این ماجرا در حالی بود که حدود 80 روز از ماجرای غدیر خم گذشته بود. 🔘اعتقاد مردم به خلافت 🔸«وکان عامّة المهاجرین وجلّ الأنصار لا یشکّون أنّ علیّاً هو صاحب الأمر بعد رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم » 🔹عموم مهاجرین و بخش عمده انصار ، شبهه‏اى نداشتند که خلیفه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم همان على بن ابى طالب علیه السلام است (1) 🔸و یعقوبى در تاریخ خود مى‏گوید : «وکان المهاجرون والأنصار لا یشکّون فى علی» تمام مهاجرین و انصار ، در اینکه على خلیفه است ، شکّى نداشتند(2) 🔹با این جو و اوضاع بود که نقشه ها شکل گرفت ،بنابراین قبیله بنی اسلم وارد شهر شدند ، وقتى چشم عمر به قبیله اسلم افتاد ، فریاد برآورد که :  دیگر پیروزى ما قطعى شد . «فکان عمر یقول : ما هو إلّا أن رأیت أسلم ، فأیقنت بالنصر»(3) 🔸مگر جناب عمر با قبیله بنی اسلم چه پیمان سری داشت که با دیدن انها میگوید یقین کردم؟ پیروزی در چه امری و برای چه کسانی ؟ 🔹راستی چه طور شد قبیله بنی اسلم یک دفعه وارد شهر شدند ؟چه تبانی در کار بود؟  مگر مخالفان این منازعه چقدر بودند که برای پیروزی بر انها احتیاج به یک قبیله بود؟ منابع: 1. الأخبار الموفّقیات : ص 580 وشرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید : ج 6 ، ص 21 . 2. تاریخ یعقوبى : ج 2 ، ص 124 ، باب خبر سقیفة بنى ساعدة 3. تاریخ الطبرى : ج 2 ، ص 458 ، الشافى فی الامامة : ج 3 ، ص 190 ، سفینة النجاة سرابی تنکابنى : ص 68 و بحار الأنوار : ج 28 ، ص 335 . سلام الله علیها .
. 2️⃣اسناد کودتای ابوبکر برای غصب خلافت 🍁بنی اسلم شروع به کار میکنند 🔹ابن ابى الحدید معتزلى از براء بن عازب یکى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ، نقل کرده که پس از سقیفه ، عمر و ابو عبیده ، گروه ( چماق به دست ) را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مى‏رسیدند وى را کتک مى‏زدند و به زور دست او را گرفته ، بعنوان بیعت ، چه بخواهد و چه نخواهد ، بر روى دست ابوبکر مى‏ کشیدند : 🔸«واذاً قائل آخر یقول : قد بویع أبوبکر فلم ألبث وإذاً أنا بأبی بکر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبیدة وجماعة من أصحاب السقیفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانیّة لایمرّون بأحد إلّا خبطوه وقدّموه فمدّوا یده فمسحوها على ید أبی بکر یبایعه شاء ذلک أو أبى»(1) 🍁بنی اسلم با ابوبکر بیعت میکنند 🔹قبیله اسلم تمام کوچه و خیابانهاى مدینه از آنان مملوّ گردیده و از هر سو براى بیعت با ابوبکر ازدحام کردند. «أنّ أسلم أقبلت بجماعتها حتّى تضایق بهم السکک فبایعوا أبابکر»(2) 🔘نکته جالبی اینجا نهفته است اینکه فرق مردم عادی با قبیله بنی اسلم چه بود که بنی اسلم از خارج شهر امدند و با دست خود بیعت کردند اما مردم را با زور و شکنجه و زور واردار به بیعت کردند؟ 🔸ایا این قضیه با گفته جناب عمر که گفت با دیدن بنی اسلم یقین به پیروزی کردم مرتبط نیست؟  با وجود به دست گرفتن اوضاع شهر هنوز مخالفانی وجود دارد؟ 🔹حتی بعد از اینکه این کودتا شکل گرفت هنوز عده ای با این سیایت مقابله کردند از جمله شخصیتهاى برجسته مهاجرین و انصار با وى به مخالفت برخاستند ، همانند ، على و دو فرزند بزرگوارش ، عباس عموى پیامبر و تمامى فرزندان او از بنى هاشم ، سعد بن عباده و فرزندان و قبیله او ، حباب بن منذر و همه پیروان او . و همچنین زبیر ، طلحه ، سلمان ، عمار ، ابوذر ، مقداد ، خالد بن سعید ، سعد بن ابو وقاص ، عتبه بن ابو لهب ، براء بن عازب ، اُبىّ بن کعب ، ابو سفیان و دیگران ، از مخالفان بیعت ابو بکر بودند(3) 🔸با اینکه از عمر بن خطاب نقل مى‏ کنند که گفت: اگر کسى از وجود فاسق استفاده کند و او را بکارى بگمارد، خود نیز همردیف آن فاسق به ‏شمار مى ‏آید. عن عمر قال:  «من استعمل فاجراً وهو یعلم أنّه فاجر فهو مثله»(4) 🔹اما بعد از رسول اکرم با انان هم‏پیمان شد و از انان استفاده ابزاری کرد و در برابر اعتراض دیگران به این امر کار خود را به نوعى توجیه کردندکه : «نستعین بقوّة المنافق ، وإثمه علیه»   از نیروى منافقان بهره مى ‏بریم و گناه آنان بعهده خودشان مى ‏باشد!!.  (5) 🌾ادامه دارد.... 📚منابع: 1. شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید : ج 1 ، ص 219 . طبع دار الکتب العلمیّة به تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم 2. تاریخ طبری ج 2 ص 44 3. الغدیر(به نقل از کتب اهل سنت) : ج 7 ، ص 93 به نقل از تاریخ یعقوبی : ج 2 ، ص 103 ، الریاض النضرة : ج 1 ، ص 167 ، تاریخ ابی الفدا : ج 1 ، 156 ، روضة المناظر لابن شحنة هامش الکامل : ج‏7 ، 164 و شرح ابن ابی الحدید : ج 1 ، ص 134 4. کنز العمال ج 5 ص 761 ح 14306 5. المصنف لابن أبی شیبة: 7 / 269 ح 120، کنز العمال ج 4 ص 614. سلام الله علیها .
. 3️⃣اسناد کودتای ابوبکر برای غصب خلافت 🍁پیمان سری بین ابوبکر و عمر و همدستانشان 🔹أمیر مؤمنان علیه السلام مى‏فرماید : «ولو لا خاصّة ما کان بینه وبین عمر ، لظننت أنّه لا یدفعهاعنّی» اگر آن ارتباط ویژه‏اى که میان ابوبکر و عمر نبود ، امر خلافت را از من دفع نمى‏کردند (1) 🔸و در عبارت طبرى آمده : «ولولا خاصّة ما بینه وبین عمر ، وأمر قد عقداه بینهما ، لظننت أنّه لا یدفعها» آنچه که مانع خلافت من شد ، همان پیمانى سرّى بود که میان ابوبکر و عمر منعقد شده بود (2) 🔹و در نقل سید بن طاووس از کلینى اینچنین آمده : «ولولا خاصّة بینه وبین عمر وأمر کانا رضیاه بینهما لظننت أنه لا یعدله عنی»(3) 🔘براستی این پیمان سری چه بود که امام علی علیه السلام به آن اشاره واعتراض کردند؟ چه بودن این پیمان در ادامه مقداری روشن تر میشود 🍁سهم عمر محفوظ است 🔸هنگامى که عمر به امیرمؤمنان علیه السلام دستور بیعت با ابوبکر مى‏دهد ، حضرت مى‏فرماید: 🔹«احلب یا عمر حلباً لک شطره ، اشدد له الیوم أمره لیرد علیک غداً» از پستان خلافت تا مى‏توانى شیر بدوش که سهم تو محفوظ است ، و کار حکومت ابوبکر را محکم ساز که روزى به تو باز خواهد گرداند (4) 🍁پست های مهم  تقسیم میشود 🔸بنا به نقل احمد بن حنبل : «لما ولی أبو بکر ، ولی أبا عبیدة بیت المال وولی عمر القضاء» زمانیکه ابوبکر به خلافت رسید سرپرستی بیت المال را به ابوعبیده و سرپرستی قوه قضائیه را به عمر داد(5) 🔹و طىّ نقل طبرى این پستها را خود انان انتخاب کردند  و ابوبکر موافقت کرد : «ولی أبو بکر ، قال له أبو عبیدة : أنا أکفیک المال وقال عمر : أنا أکفیک القضاء» زمانیکه ابوبکر به خلافت رسید ابوعبیده به او گفت من امور مالی را به عهده میگیرم و عمر گفت من امور قضائی را(6) 🍁حرکت مرموز عمر و أبوبکر به سمت سقیفه 🔸با اینکه عمر و ابوبکر در خانه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم همراه با ده‏ها مهاجر و انصار و هاشمى مشغول مراسم غسل بودند ، پیک ویژه از طرف کسانیکه مراقب اوضاع جامعه بودند ، به سرعت خبر آورد که جمعى در سقیفه گردهم آمده و بحث بیعت پیش کشیده اند 🔹«جاء رجل یسعى فقال هاتیک الانصار قد اجتمعت فی ظلة بنى ساعدة یبایعون رجلا منهم یقولون منا أمیر ومن قریش أمیر قال فانطلق أبو بکر وعمر یتقاودان حتى أتواهم»(7) 🔸و این خبر ویژه جز به گوش عمر و ابوبکر نرسید ، و غیر از آن دو نفر و ابو عبیده ، کسى منزل پیامبر را به قصد سقیفه ، ترک نکردند . ✔️آیا این نشانه نقشه سرى آن دو نفر پیرامون خلافت نبود؟ ✔️ایا این قضیه نشان دهنده پیگیری  نقشه های انان نبود؟ ✔️چرا انان بقیه را از قضیه به این مهمی با خبر نکردند؟ 📚منابع : 1. شرح نهج البلاغة : 95/6 2. المسترشد لمحمد بن جریر الطبری : 413 3. کشف المحجة لثمرة المهجة : 177 ، نقلاً عن محمد بن یعقوب فی کتاب الرسائل ، بحار الأنوار : 12/30 ، نهج السعادة للشیخ المحمودی : 210/5 4. السقیفة وفدک للجوهری : 62 ، شرح نهج البلاغة : 11/6 ، المسترشد لمحمد بن جریر الطبری : 375 ، الامامة والسیاسة ، تحقیق الشیری : 29/1 ، تحقیق الزینی : 18/1 ، أنساب الاشراف للبلاذری : 440 5. العلل ج 3 ص 491 ، رقم 6104 . 6. تاریخ الطبری : ج 2 ص 617 7. تاریخ الطبری ج 2 ص 444 ، البدایة والنهایة لابن کثیر ج 5 ص 268 ، مسند احمد بن حنبل ج 1 ص 5 ، تاریخ مدینة دمشق لابن عساکر ج 30 ص 273 ، مجمع الزوائد للهیثمى ج 5 ص 191 سلام الله علیها .
. 4️⃣اسناد کودتای ابوبکر برای غصب خلافت 🍁ممانعت عمر از نوشتن وصیتنامه 🔹از مقدمات به خلافت رسیدن ابوبکر این است که  امر ولایت امام علی علیه السلام که مورد اتفاق مردم بود(این اتفاق در ابتدا ذکر شد)نباید  در اخرین روزهای عمر پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم تحکیم شود لذا به هر جور ممکن از ان ممانعت میشد. 🔸از مسلمات تاریخ است که رسول گرامى قبل از رحلت فرمود : «ائتونى بکتاب اکتب لکم کتاباً لن تضلّوا بعده أبداً» کاغذ و قلمی بیاورید تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید 🔹و عمر با جمله : «إنّ النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم قد غلب علیه الوجع ، وعندکم القرآن حسبنا کتاب اللّه» درد بر پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم غلبه کرده و قرانی که نزد شماست مارا کفایت میکند. 🔸و یا  «إنّ رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله و سلم یهجر» رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم  هذیان میگوید 🔹 مانع کتابت حضرت شد و این قضیه بقدرى درد آور بود که ابن عباس هر گاه به یاد آن مى‏افتاد قطرات اشکش جارى مى‏گشت و از آن بعنوان فاجعه و مصیبت «رزیّة یوم الخمیس» روز پنجشنبه یاد مى‏کرد.(1) 🔸عمر بخوبى مى‏دانست که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى‏خواهد در آخرین لحظات عمر شریفش موضوع خلافت على علیه السلام را مکتوب بدارد تا راه هر گونه توجیه و تأویل براى فرصت طلبان بسته شود . 🔹که در یک محاوره‏اى که میان او و ابن عباس رخ داد به این قضیه اعتراف نمود : «ولقد اراد فی مرضه أن یصرّح باسمه فمنعت من ذلک» پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم اراده کرده بود که تصریح به اسم امام علی علیه السلام کند اما من مانع ان شدم (2) 📚منابع: 1. صحیح بخارى کتاب الجهاد والسیر ، باب جوائز الوفد ، صحیح مسلم کتاب الوصیة ، باب ترک الوصیة لمن لیس عنده شى ، مسند احمد ج 1 ص 222 . و . . . . 2. شرح نهج البلاغة ابن ابى الحدید : ج‏12 ص 20 و79 سلام الله علیها .
. 🔛اسناد و شهادت سلام الله عليها در منابع اهل سنت 🔹روايات بسياري در كتاب‌هاي اهل تسنن وجود دارد كه ثابت مي‌كند ، خليفه اول به همراه عده‌اي از دشمنان اهل بيت ، به خانه وحي همجوم برده و آن جا را به آتش كشيده‌اند ؛ در حالي كه فاطمه زهرا سلام الله عليها به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بوده‌اند . 🔸ما در اين جا به چند روايت به نقل از علماي اهل سنت اشاره كرده و فقط چهار روايت ‌: ابن أبي شيبه ، بلاذري ، طبري و روايت پشيماني ابوبكر در آخرين روزهاي زندگيش را از نظر سندي بررسي مي‌كنيم . 🔛1. امام جويني (730هـ) : از آن جايي كه روايت جويني اهميت بيشتري داشت و نيز تصريح به مقتوله بودن صديقه طاهره دارد ، ما نخست اين روايت را نقل و بقيه روايات را بر طبق سال وفات صاحب كتاب ، مي‌آوريم .   🔸جويني « استاد ذهبي » از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اين گونه روايت مي کند : روزي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علي بر او وارد شد ، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد ، اشك آلود شد ، سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پيامبر گريست . در پي آن دو ، فاطمه و علي عليهما السلام بر پيامبر وارد شدند ، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد ، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه را پرسيدند ، فرمود : وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة . فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين‏ . 📚منبع: فرائد السمطين ج2 ، ص 34 و 35 . 🔛ترجمه: زماني كه فاطمه را ديدم ، به ياد صحنه‌اي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد ، گويا مي‌بينم ذلت وارد خانۀ او شده ،‌ حرمتش پايمال گشته ، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد ، سقط شده ؛ در حالي كه پيوسته فرياد مي‌زند : وا محمداه ! ؛ ولي كسي به او پاسخ نمي‌دهد ،‌ کمک مي خواهد ؛ اما كسي به فريادش نمي‌رسد . 🔹او اول كسي است كه از خاندانم به من ملحق مي‌شود ؛ و در حالي بر من وارد مي‌شود كه محزون ، گرفتار و غمگين و شهيد شده است . 🔸و من در اينجا مي‌گويم : خدايا لعنت كن هر كه به او ظلم كرده ، كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده ، خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا فرزندش را سقط كرده و ملائكه آمين گويند . 🔹ذهبي در شرح حال امام الحرمين جويني مي گويد: وسمعت من الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام صدر الدين ابراهيم بن محمد بن المؤيد بن حمويه الخراساني الجوينى ... وكان شديد الاعتناء بالرواية وتحصيل الاجزاء حسن القراءة مليح الشكل مهيبا دينا صالحا . 📚منبع: تذکرة الحفاظ ج 4 ، ص 1505- 1506 ، رقم 24 . 🔛ترجمه: از امام روايت کننده و حديث گوي يگانه کامل فخر اسلام و صدر دين ابراهيم بن محمد بن المويد بن حمويه الخراساني الجويني روايت شنيدم ( درس گرفتم ) ... و وي بسيار به روايات و بدست آوردن کتب حديثي اهميت مي داد خوش صدا و خوش سيما بود و شخص با هيبت و دين دار و صالحي بود . سلام_الله_علیها در_منابع_اهل_سنت سلام الله علیها .
.👆 🔹 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ.. 🔹 🔛اسناد هجوم به خانه وحي و شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها در منابع اهل تسنن 3 . علامه بلاذري (270هـ) : إن أبابکر آرسل إلي علي يريد البيعة ، فلم يبايع ، فجاء عمر و معه فتيلة . فتلقته فاطمة علي الباب فقالت فاطمة : يابن الخطاب ! أتراک محرّقا عليّ بابي ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوي فيما جاء به أبوک . 📚منبع: انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586. 🔛ترجمه: ابوبکر به دنبال علي براي بيعت کردن فرستاد چون على(عليه السلام) از بيعت با ابوبكر سرپيچى كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بياورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(عليها السلام) رفت. فاطمه(عليها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آيا تويى كه مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر مى سازد . 🖋بررسي سند روايت : بلاذري ، روايت را با اين سند نقل مي‌كند : المدائني، عن مسلمة بن محارب، عن سليمان التيمي وعن ابن عون : أن أبابكر ... 🔚مدائني : ذهبي درباره وي مي‌نويسد‌: المدائني: العلامة الحافظ الصادق أبو الحسن علي بن محمد بن عبد الله بن أبي سيف المدائني الاخباري . نزل بغداد ، وصنف التصانيف ، وكان عجبا في معرفة السير والمغازي والأنساب وأيام العرب ، مصدقا فيما ينقله ، عالي الاسناد . در ادامه از قول يحي بن معين مي‌نويسد : قال يحيى : ثقة ثقة ثقة .( قال احمد بن أبي خثيمة) سألت أبي : من هذا ؟ قال : هذا المدائني . يحيى بن مَعين در مورد او سه بار گفت : او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است . احمد بن أبي خثيمة مي گويد : از پدرم پرسيدم نام اين شخصي که يحيي بن مَعين در مورد او اين مطلب را گفت ، چيست : پدرم گفت : نام او مدائني است . و نيز نقل مي‌كند : وكان عالما بالفتوح والمغازي والشعر ، صدوقا في ذلك . 📚منبع: سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 10 - ص 401 🔛أبو الحسن مدائني (از علماي تاريخ بود) وعالم به جنگ ها و غزوه ها و شعر بود (ودر اين زمينه اطلاعات کافي داشت) و در مورد اين مسائل در زمره راستگويان به شمار مي رفت . 🔛و ابن حجر مي‌نويسد : قال أبو قلابة: حدثت أبا عاصم النبيل بحديث فقال عمن هذا قلت: ليس له إسناد ولكن حدثنيه أبو الحسن المدائني قال لي سبحان الله أبو الحسن أستاذ . ( إسناد ) 📚منبع: لسان الميزان، ج 5 ، ص 82 ، ذيل ترجمه علي بن محمد ، أبوالحسن المدائني الاخباري ، رقم 5945. أبو قلابة مي گويد: حديث را براي أبا عاصم النبيل خواندم ، ابا عاصم گفت :‌ اين حديث را از چه کسي شنيده اي؟ گفتم سندش نزد من نيست ولکن اين حديث را أبو الحسن مدائني برايم نقل نموده است و از او شنيده ام أبا عاصم گفت : پاک و منزه است خدا ،أبو الحسن مدائني استاد در علم حديث است . در بعضي نسخه ها به جاي کلمه استاد ، إسناد آمده است در اين صورت معناي عبارت اينگونه مي شود : أبو الحسن مدائني خودش سند است و همين که او اين روايت را نقل نموده کافي است . وقال أبو جعفر الطبري كان عالماً بأيام الناس صدوقاً في ذلك . 📚منبع: لسان الميزان، ج 5 ، ص 82 ، ذيل ترجمه علي بن محمد ، أبوالحسن المدائني الاخباري ، رقم 5945. أبو جعفر طبري مي گويد : عالم به تاريخ بود و از راستگويان بود . سلام الله علیها .
. هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ ✅امام موسی کاظم(علیه السلام) از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که حضرت رسول اکرم(ص) در لحظات پایانی حیات شریف خود، اهل بیت خود را فراخواند و کسانی که در خانه بودند را دستور به خروج آنان داد. حضرت(ص) به ام سلمه دستور داد تا مقابل در ایستاده و مانع ورود کسی به خانه شود. سپس حضرت(ع) به امام علی(ع) فرمود : 📋《يَا عَلِيُّ(ع)! اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ》 ♦️ای علی(ع)! نزدیک بیا و ایشان نیز نزدیک رفت. سپس حضرت(ع) دست فاطمه(س) را گرفت و مدت طولانی بر روی سینه اش نهاد و با دست دیگرش دست علی(ع) را گرفت و خواست سخن بگوید که گریه او را امان نداد. سپس فاطمه(س) و علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) نیز از آن منظره سخت به گریه افتادند. در این هنگام؛ حضرت فاطمه(س) عرضه داشت : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ(ع) أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ》 ♦️ای رسول خدا(ص)! به حقیقت قلبم را از جا کندی و جگرم را آتش زدی به خاطر گریه و اشکی که جاری ساختی، ای بزرگ تمامی پیامبران! ای امین پروردگار! و ای فرستاده و محبوب و پیامبر خدا! بعد از تو چه کسی [حامی[ برای فرزندانم خواهد بود؟ و [دفع کننده] خواریهایی که بعد از تو بر من باریدن خواهد گرفت؟ و چه کسی [ناصر] برای علی برادرت و یاور دین خواهد بود؟ پس از تو چه بر سر وحی و امر الهی خواهد آمد؟ سپس؛ 📋《ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ(ع) وَ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️آن گاه حضرت(ع) گریست و خود را در آغوش پدر افکند و او را بوسید، علی و حسن و حسین(علیهم السلام) نیز چنین کردند. پس سر مبارک را بلند کرد و دست فاطمه(س) را در دستان امام علی(ع) گذاشت و سپس فرمود : 📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع) هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ(ص) عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ. يَا عَلِيُّ(ع) هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى》 ♦️ای ابالحسن(ع)! فاطمه(س) امانت خدا و رسولش محمد(ص)، نزد توست. پس با نگهداری از او، از خدا و رسول(ص) نگهداری کن، و می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود. علی(ع) جانم! سوگند به خدا او سالار زنان بهشت از اولین تا آخرین است. به خدا او مریم کبراست. سپس فرمود : 📋《أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ! يَا عَلِيُّ(ع)! اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ(س) فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ(ع) أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ(س) وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ‌ يَا عَلِيُّ(ع)! وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا! اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ》 ♦️آگاه باش که من به این حالت نیفتاده بودم مگر این که برای شما و فاطمه(س) دعا کردم وخدا آنچه خواسته بودم به من عطا فرمود. ای علی(ع)! آنچه را فاطمه(س) بدان امر می کند، انجام بده، زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل به آنها امر کرده است. ای علی(ع)! بدان! از کسی راضی ام که فاطمه(س) از او خشنود باشد، و همچنین پروردگار و فرشتگان از او خشنود خواهند بود. ای علی(ع)! وای بر کسی که به او ستم روا دارد. وای بر کسی که حق او را بگیرد. وای بر کسی که هتک حرمت او نماید. وای بر کسی که درِ خانه او را بسوزاند. وای بر آن که همسرش را آزاردهد. وای بر کسی که از او عیب گویی کند و با او مبارزه نماید. خداوندا! من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بری هستند.(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۲۲، ص۴۸۴