eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
556 ویدیو
784 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◼️ اندوه فراوان حضرت زهرا(س) در شهادت پیامبر اکرم(ص) هنگامى‌كه رسول خدا(ص) رحلت‌كرد، كوچك و بزرگ، زن و مرد از فراق او متأثّر شدند و سراسر مدينه يك‌پارچه به عزا و گريه و ناله، مبدّل شد، سيل اشك از چشم‌هاى مردم روان بود، و از هر گوشه‌ى مدينه صداى گريه و فغان و شيون شنيده مى‌شد، مردم همانند حاجيان كه احرام حج مى‌بندند و فرياد مناجات و ناله سر مى‌دهند، ضجّه مى‌كردند، هيچ مرد و زنى نبود مگر اين‌كه گريه مى‌كرد و ناله مى‌نمود. اين مصيبت جان‌كاه، بخصوص براى خاندان پيامبر(ص) و بويژه اميرمؤمنان على(ع)، پسر عمو و برادر آن حضرت، بسيار جان‌سوز بود، از فراق پيامبر(ص) آن‌چنان اندوه بر اميرمؤمنان(ع) وارد گرديد كه اگر بر كوه‌ها نازل مى‌شد، طاقت تحمل آن را نداشتند، و بعضى از خاندان آن حضرت بقدرى در تنگ‌ناى شديد اندوه قرار گرفتند كه نمى‌توانستند خود را نگه‌دارند، جزع و بى‌تابى، صبر و عقل آنها را ربوده‌ بود و قدرت تكلّم و شنوائى را از آنها سلب كرده‌بود. ساير مردم نيز، بعضى مى‌گريستند، بعضى شيون مى‌كردند و بعضى بى‌تابى مى‌نمودند ولى در ميان همه‌ى مردم هيچ‌كس مانند حضرت زهرا(س)، محزون و غمگين نبود، آن‌چنان حزن و اندوه او را احاطه كرده‌‌بود كه غير از خدا كسى قادر بر ترسيم آن نيست، ساعت به ساعت و روز به روز، اندوهش تازه مى‌شد و گريه‌اش شدّت مى‌يافت و صداى ناله‌اش كم نمى‌شد، و سوز درد دلش آرام نمى‌گرفت، هر روز كه به پيش مى‌آمد گريه او بيشتر از روز قبل بود. آه جانسوز حضرت فاطمه سلام الله‌علیها كنار قبر پدر در روز هشتم رحلت پيامبر صلی الله‌ علیه واله. روايت كننده مى‌گويد: تا هفت روز بعد از رحلت پيامبر(ص) فاطمه(س) از خانه بيرون نيامد، روز هشتم به عنوان زيارت قبر پيامبر(ص) از خانه بيرون آمد با گريه و ناله به طرف قبر رسول‌خدا (ص) رهسپار شد، (از شدّت ناراحتى) دامنش بر زمين كشيده مى‌شد، و چادرش بر پاهايش مى‌پيچيد، از شدّت گريه و ريزش اشك، چشم‌هايش چيزى را نمى‌ديد، تا كنار قبر آمد، همين‌كه چشمش به قبر پدر افتاد، از حال رفت و خود را به روى قبر افكند. زن‌هاى مدينه به سوى او شتافتند، آب به صورتش پاشيدند تا اين‌كه به هوش آمد، آنگاه صدا به گريه بلند كرد و خطاب به پدر گفت: «قوتم رفت، صبرم تمام شد و بى‌تاب شدم، دشمنم شاد گرديد، اندوه جان‌كاه مرا مى‌كشد، اى‌پدر بزرگوار تنها و حيران و بى‌كس باقى ماندم، صدايم گرفت، كمرم شكست، زندگيم دگرگون و تيره شد، بعد از تو اى ‌پدر، انيسى در وحشت ندارم، و كسى نيست كه مرا آرام كند.» سپس با ناله‌ى جانسوز، اين اشعار و گفتار را به زبان آورد و گفت: «اى پدر جان حزن من هر روز در مصيبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصيبت تو زياد مى‌شود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمى‌شود. اى پدر جان، بعد از تو، بيوه زنان و مستمندان به چه‌كسى پناه ببرند؟ و چه كسى تا روز قيامت (در روز قيامت) به فرياد امّت مى‌رسد؟ اى پدر جان، بعد از تو ما را تضعيف كردند، و صبح كرديم، مردم از ما روى گرداندند.» «اى پدر عزيز، كدام اشك است كه از فراق تو، روان نيست و كدام اندوه است كه بعد از تو، پياپى نيست؟ و كدام مژگان است كه بعد از تو، سرمه‌ى خواب، به او برسد. اى پدر، امر عظيم بر تو وارد شد. اى پدر، مصيبت تو اندك نيست، منبر تو بعد از تو در وحشت است، و از محراب تو صداى مناجاتى شنيده نمى‌شود، ولى قبر تو به خاطر آن‌كه تو را پوشانده، شاد است، آه بر روزگار من تا آن هنگام كه به تو بپيوندم.» سپس فاطمه(س) ناله‌ى جانسوزى كشيد، آن‌گونه كه نزديك بود جانش از بدنش خارج گردد، سپس گفت: «صبر من تمام شد، و آثار اندوهم آشكار گشت پس از آن‌كه خاتم پيامبران را از دست دادم. اى چشم اى چشم! اشك خود را پياپى بريز، واى بر تو، آنقدر گريه كن كه بجاى اشك خون بريزى. اى ‌رسول خدا، اى برگزيده‌ى پروردگار و اى‌پناه يتيمان و ناتوانان. و آه اگر آن منبرى را كه بالاى آن می‌رفتى بنگرى كه پس از نور، ظلمت بر آن نشسته است.» «خدايا، مرگ مرا بزودى به من برسان، چرا كه زندگى دنيا بر من تيره و تار شده، اى مولاى من.» 📚منبع بیت الاحزان، شيخ عباس قمى .
. ◾️ توصیف حضرت علی(ع) از شهادت پيامبر اكرم(ص) «بَأَبي اَنْتَ وَ اُمّي يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ ما لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّي صِرْتَ مُسَلِّيا عَمَّنْ سِواكَ وَ عَمَّمْتَ حَتّي صارَ النّاسُ فيكَ سَواءً وَ لَوْلا اَنَّكَ اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَيْكَ ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَكانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الكَمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَكَ.» «پدر و مادرم فدايت ای پيامبر خدا! با مرگ تو رشته‌ای پاره شد كه در مرگ ديگران چنين قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پيام و اخبار آسمانی بود. مصيبت تو ديگر مصيبت ديدگان را تسلّی دهنده‌است، يعنی پس از مصيبت تو ديگر مرگ‌ها اهميتی ندارد و از طرفی اين يك مصيبت همگانی است كه عموم مردم به خاطر تو عزادارند.» «اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايی فرموده‌ای و از بی‌تابی نهی، نموده‌ای آن‌قدر گريه می‌كردم كه اشك‌هايم تمام شود و اين درد جان‌كاه هميشه در من می‌ماند و حزن و اندوهم دائمی می‌شد. كه همه اين‌ها در مصيبت تو كم و ناچيز است.»(۱) همچنین آن حضرت در توصیف رحلت پیامبر فرمودند: «فضَجَّتِ الدّارُ الافنيةُ؛ گويا در و ديوار خانه فرياد می‌زد»(۲) 📚منبع (۱) نهج‌ البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص ۳۵۶ (۲)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷ .
. ⚫️ اجازه عزرائیل از پیامبر اکرم(ص) از ابن عباس روایت شده رسول خدا(ص) هنگام بیماری، لحظه‌ای بیهوش گردید. در آن هنگام درخانه کوبیده شد.‌ فاطمه(س) فرمود: «کیستی؟» کوبنده در گفت: «مرد غریبی هستم آمده‌ام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم.» آیا اجازه می‌دهید به محضرش برسم؟ فاطمه(س) فرمود: «بازگرد خدا تو را بیامرزد اکنون پیامبر بیمار است.» آن شخص غریب رفت و پس از لحظه‌ای باز آمد و در خانه را کوبید گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود می‌طلبد.‌ آیا به غریبان اجازه ورود می‌دهید؟ در این هنگام رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: «فاطمه جانم آیا می‌دانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیت‌ها را پراکنده می‌کند، لذات را در هم می‌شکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمی‌گیرد. به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم از من اجازه می‌طلبد به او اجازه ورود بده.» فاطمه(س) به او فرمود: «داخل شو خدا تو را بیامرزد.» عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: «السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا(ص).» 📚منبع انوار البهیه، شیخ عباس قمی، ص ۱۶ کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۲ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸ .
🔳 حسن و حسین علیهم‌السلام در آغوش پیامبر(ص) مرحوم صدوق از ابن عباس روایت کرده در آن هنگام حسن(ع) و حسین(ع) با دیده گریان صیحه زنان وارد خانه شدند و خود را بر روی رسول خدا(ص) افکندند، علی(ع) خواست آنان را از آن حضرت جدا سازد که پیامبر(ص) به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها مرا ببویند من از دیدار آنها توشه برگیرم و آنها از دیدار من توشه برگیرند. آگاه باش که این دو فرزند بعد از من ستم‌ها خواهند دید و با ظلم کشته خواهند شد.» سپس سه بار فرمود: «خدا لعنت کند کسانی را که به این دو تن ظلم کند.» 📚منبع کحل البصر، شیخ عباس قمی، ص ۱۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱ ◾️ فاطمه(س) در لحظات آخر عمر پیامبر(ص) شیخ مفید نقل می‌کند سپس بیماری رسول خدا(ص) سخت و وخیم شد، امیرمومنان علی(ع) در کنار بسترش بود. همین که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند به علی(ع) فرمود: «سرم را بر دامن خود بگیر زیرا که امر الهی فرا رسید و چون جان من بیرون رود آن را با دست خود بگیر و به روی خود بکش، آنگاه مرا رو به قبله بگذار و کار (غسل و کفن) مرا انجام بده و پیش از همه مردم بر جنازه‌ام نماز بخوان و از من جدا نشو تا مرا به خاک بسپاری و از خداوند طلب کمک کن.» حضرت علی(ع) سر آن حضرت را بر دامن گرفت آن حضرت از حال رفت فاطمه(س) خود را بر آن حضرت افکند و به روی او نگاه می‌کرد و نوحه و گریه می‌کرد. 📚منبع ترجمه ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۱۷۶ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۱ ◼️ مرثیه حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر(ص) انس بن مالک می‌گوید: پس از دفن جنازه رسول خدا(ص)، فاطمه(س) با من ملاقات کرد و با اندوهی فراوان فرمود: «ای انس! چگونه دل شما قبول کرد که خاک بر چهره نازنین پیامبر(ص) بریزید؟» سپس با گریه گفت: «ای پدر! آه پدرم! که دعوت حق را اجابت کرد و خداوند او را به نزد خود برد.» از اشعار حضرت زهرا(س) در کنار قبر پیامبر است که می‌فرمود: «پدر جان! جانم با آن همه غم و اندوه در سینه‌ام حبس شده، ای کاش با همان اندوه‌ها از بدنم خارج می‌شد پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست گریه می‌کنم از بیم آنکه مبادا بعد از تو زندگیم طولانی گردد.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۹۴ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۲۳ ▪️ سخنان پیامبر اکرم(ص) با فاطمه(س) در کشف الغمّه آمده‌است که در لحظات آخر عمر، زمانی که پیامبر(ص) از شنیدن ناله‌های زار و گریه فاطمه(س) چشم می‌گشاید به دخترش می‌فرماید: «دختر عزیزم تو پس از من مظلوم خواهی بود پس هرکس رشته ارتباط و دوستی با تو را حفظ کند رشته دوستی با مرا حفظ کرده‌است و هرکس آن رشته را پاره سازد رشته پیوند با مرا گسسته‌است و هرکسی نسبت به تو انصاف ورزد به من انصاف روا داشته‌است چرا که تو از منی و من از توام و تو پاره تن و جان من هستی.» 📚منبع زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۴۵ ◼️ پیراهن پیامبر اکرم(ص) هنگام غسل امیرالمؤمنین(ع) در هنگام غسل دادن پیغمبر(ص) از همان زیر پیراهن او را غسل داد. فاطمه(س) از علی(ع) خواهش کرد: «پیراهن پدرم را به من بنما.» چون پیراهن پدر را بویید بیهوش شد. امیرالمومنین(ع) چون چنان دید آن پیراهن را از فاطمه(س) پنهان کرد. اندوه حضرت زهرا(س) از فراق پیامبر(ص) بسیار بود او مرثیه می‌خواند و به گونه‌ای گریه می‌کرد که از گریه او در و دیوار گریه می‌کرد. «آنچنان باران غم و اندوه بر جانم ریخته که اگر بر روزهای روشن می‌ریخت آن روزها مانند شب تیره و تار می‌گردید.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۲۷۲ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۵۰
فاجعه کربلا یا غزه؟_1.mp3
4.84M
یه نوجوانی ازم پرسید: ما گریه می کنیم برای اتفاقات بد کربلا و سرهای بریده، خب این اتفاقات که هر روز داره در غزه هم می افته! پس چرا کربلا را ۱۴۰۰ هر روز بزرگش می کنیم؟! بین کشته شدن علی اصغر امام حسین و صدها نوزاد دیگر که تو غزه تیکه تیکه میشن چه فرقی هست؟ ✅ سوال خیلی دقیقه که جوابش به درد هممون می خوره حتی برای ارتقا معرفت ما به امام حسین علیه السلام گوش کن👆
Kashani-14030518-TahlilTarikhiKarbala-04-Hkashani_Com.mp3
34.78M
🎙 📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه چهارم از ده جلسه 📆 پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ نکاتی درباره ی تأسّی و پیروی از امام ▫️ یکی از مشترکات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ▫️ منافقین در مقابله با حدیث ثقلین ▫️ روضه و توسّل به حضرت سکینه سلام الله علیها 🎤 ..... حقائق بی نظیر و ملکوتِ واقعه کربلا از فهم ما خارج است ............ «إِنَّ لِقَتْلِ‏ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»؛ شهادت امام حسین(ع) داغی بر دل‌های مؤمنان گذاشته که هیچ‌گاه خنک نخواهد شد.
. چیزی نداشت عالم اگر که تو را نداشت بی تو کسی که کار به کار خدا نداشت بی خواهش و بدون تمنا گذار عمر طی میشد و به لب احدی ربنا نداشت از روی ماه تو به همه فیض می رسد شب های تار ما تو نبودی صفا نداشت در حسرت تو مرد هر آنکس تو را ندید آن نوکری که جز فرج تو دعا نداشت درمان دردهایی و پروردگار هم در شیشه ی دواش به جز تو دوا نداشت نزدیکتر به توست هرآنکس که مخلص است هر کس که کار کرد ولی ادعا نداشت من را ببخش گر سبب رنجشت شدم این کمترین به جان تو قصد جفا نداشت در کربلا به نیت قرب خدا زدند با سنگ میزد آنکه به دستش عصا نداشت جنگیده بود از نفس افتاده بود شاه حتی برای صحبت با شمر نا نداشت بیرون قتله گاه صدایش گرفته بود فریاد می‌کشید عقیله، صدا نداشت! . .............. یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ .
Kashani-14030519-TahlilTarikhiKarbala-05-Hkashani_Com.mp3
28.85M
🎙 📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه پنجم از ده جلسه 📆 جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ ▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ بلاغت و فصاحتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ▫️ ادب در محضرِ معصوم ▫️ منافقین در مقابله با حدیث ثقلین ▫️ نتیجه ی کاری که دستگاه سقیفه با اهل بیت کرد ▫️ اولین مرحله ی حرکتِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه 🎤
. 🎤 باید نشست و از برکاتى چنین نوشت تاروز حشر از حسناتى چنین نوشت از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت بر گردن جهان تشیع چه دینى است این شور بى مقایسه حج حسینى است کى دیده است جمعیتى اینچنین بگو شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو یک مکتب و اهمیتى اینچنین بگو کى دیده است تسلیتى اینچنین بگو پاى پیاده در دل صحرا به شوق کیست؟ گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که درسى حماسى است یک مکتب مجرب انسان شناسى است رزمایش بزرگ عبادى سیاسى است این کار ریشه ایست پیامش اساسى است بى سابقه ترین تجمع روى زمین شده است حالا مدال وحدت ما اربعین شده است این اربعین هنایشى از اتحاد ماست یک پرده از نمایش یوم الجهاد ماست مقیاسى از تلاطم مردم نهاد ماست این اربعین نشانه اى از اعتقاد ماست ما سالهاست عاشق یک بى کفن شدیم تاثیر عاشقى است که دور از وطن شدیم اول نجف مقابل میخانه على جامى بزن ز باده مستانه على اذن دخول پشت در خانه على زآنجا سپس زیارت دردانه على باید ولى شناخت سپس جان به کف گذشت باید براى کرببلا از نجف گذشت وقت وصال مى طلبد دل به جاده زد موکب به موکب از لب پیمانه باده زد باید در این مسیر قدم بى اراده زد بوسه به روى تاول پاى پیاده زد عاشق شدن وسیله آواره بودن است آوارگى نتیجه بیچاره بودن است مردم دلى به سوى قرن مى برند آه جان هاى مست را سوى تن مى برند آه سر را براى کشته شدن مى برند آه دنبال خویش بچه و زن مى برند آه شکر خدا غذاى فراوان رسانده اند زوار شاه تشنه که تشنه نمانده اند پاى پر آبله غم مرهم نداشتند چیزى براى طى سفر کم نداشتند زنهاى این پیاده روى غم نداشتند یک لحظه ترس در دل خود هم نداشتند یک لحظه چادر از سر یک زن جدا نشد یک گوشواره دردسر گوش ها نشد بعد از حسین جوشش مکتب شروع شد خونش که ریخت گریه هرشب شروع شد در بین دختران حرم تب شروع شد یک اربعین رسالت زینب شروع شد گرچه به روى ناقه عریان سوار شد حیدر شد و همش سخنش ذوالفقار شد مرثیه را به وادى کوفه رساند و رفت او سنگ خورد ولى خطبه خواند و رفت در بین کوچه چادر خود را تکاند و رفت ابن زیاد را سر جایش نشاند و رفت کاخ یزید را به سر او خراب کرد ویک تنه به جاى همه انقلاب کرد شاعر:محمد جواد پرچمی✍ 👇
Fadaeian_Arbaein1403_Shab8 (1).mp3
79.11M
🔊 l ♦️مراسم عزاداری ۱۴۴۶ 📆 زمان: 👈 سه شنبه ۳۰ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🔷 با سخنرانی: 👈 حجت الاسلام و المسلمین پناهیان نجف به کربلا، موکب امام رضا
Kashani-14030520-TahlilTarikhiKarbala-06-Hkashani_Com.mp3
34.97M
🎙 📋 تحلیل تاریخی واقعه کربلا؛ جلسه ششم از ده جلسه 📆 شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ ▪️ حسینیه ی محترم بیت الحسین علیه السلام 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ جهادِ تبلیغیِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ▫️ دعوت به "اهل بیت" مسیرِ دوازده امام است ▫️ باید دین را با کجا تطبیق کرد؟ ▫️ نقد و بررسی بعضی رفتارهای مربوط به هیئت ها ▫️ روضه و توسّل به اسرای کربلا 🎤
. همیشه آن‌چه برای عروج ما پل شد همین دعا و همین خلوت و توسل شد خوشا به حال زبان کسی که در دنیا زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن محبت است که آغاز هر تحول شد هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد جهان پر شده از غصه‌های ما، تنها به‌لطف یاد خدا قابل تحمل شد گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود گناه کوچک ما مانع تکامل شد به‌خویش آمد و از دست این‌وآن دل کند هرآن‌که عافیتش بسته بر توکل شد محمد‌ بن‌ ابی‌بکر یاد داد به ما که در تبار لجن‌زار می‌توان گل شد پی‌نوشت؛ محمد‌بن‌ابی‌بکر مولود غدیر است. او همان کسی‌ست که امیرالمومنین علی علیه‌السلام درباره‌ی او فرمودند؛ «لاتَقولوا محمدبن‌ابی‌بکر، بَل قولوا محمدبن‌علی». 👇
4_5843500243991135870.mp3
6.9M
💎 شهادت محمّد بن ابی‌بکر رضوان الله تعالی علیه ▪️محمّد بن ابی‌بکر، فرزند خلیفۀ اوّل، ابوبکر و اسماء بنت عمیس است. اسماء ابتدا همسر جعفر بن ابی‌طالب، برادر امیرالمؤمنین علیه السّلام بود. بعد از شهادت او اسماء به همسری ابوبکر درآمد. اسماء از ابابکر فرزندی به دنیا آورد که همین محمّد بن ابی‌بکر است ▪️محمّد بن ابی‌بکر سه ساله بود که ابوبکر از دنیا رفت و باز اسماء بنت عمیس یک بانوی بیوۀ شوهر از دست داده شد. این بار امیرالمؤمنین علیه السّلام، همسر سابق برادرشان جعفر را به ازدواج درآوردند و لذا محمّد از سه سالگی تحت تربیت ایشان رشد کرد. محمّد از دوران قبل از سه سالگی و پدر نَسَبی خود، یعنی ابوبکر چبزی به یاد نداشت؛ لذا پدر خود را امیرالمؤمنین علی علیه السّلام دید و با تربیت ایشان رشد کرد و به ثمر نشست. ▪️محمّد به یک لحاظ فرزند معنوی و روحانی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و دست پرورده آن حضرت بود... ▪️ماجرای معترضان به خانۀ عثمان ... ▪️انتصاب به ولایت مصر توسط امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ... ▪️ماجرای شهادت در روز چهاردهم ماه صفر در سال سی و هشت هجری قمری ...
Fadaeian_Arbaein1403_Shab9 (1).mp3
67.45M
چهارشنبه ۳۱ مرداد ماه ۱۴۰۳ حجت الاسلام و المسلمین پناهیان جاده نجف به کربلا، موکب امام رضا
هدایت شده از امام حسین ع
. با قدری دخل و تصرف در متن روز اربعین و شب زیارتی ابی عبدالله ، دلا بره کربلا ، فرمودند : اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد ، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین و سه مرتبه بگین : صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... اول زائر امروز ، جابرِ بن عبدالله است، تو آب فرات غسل کرد ، گفت عطیه منو ببر نزدیک قبر شهدا ... جابر نابیناست .. از هر قبری ، مشنی خاک برمی داشت و می بویید و خاک رو بر روی خاک میریخت ، تا اینکه خاک قبری رو تا بویید، بگریه افتاد و گفت: عطیه پیدا کردم قبر آقامو .. پیدا کردم قبرِ مولامو .. اومد کنار قبر ابی عبدالله ، هی صدا میزنه : " حبیبی یا حسین" ۳ اما جواب نمیشنوه ، چی شده آقا ؟ حسین جان تو کسی بودی که توو کوچه های مدینه به جابر سبقت سلام میگرفتی... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ مگه دوست جوابه دوستش رو نمیده ؟ خودش جواب خودش رو داد : چگونه جواب بده ؟ آقایی که بینِ سر و نازنین بدنش جدایی اُفتاده ... حسین ... شنید صدای زنگ قافله داره میاد ، گفت : عطیه برو ببین چه خبره ؟ رفت ، برگشت ، صدا زد : زجا برخیز جابر دلبر جانانه می آید قدم از خانه بیرون نِه که صاحبخانه می آید ( زینب داره میاد ، امام زین العابدین داره میاد ، کلثوم داره میاد ... ) زجا برخیز و خود را کُن مهیا بهر استقبال که از ره بلبل و شمع و گل و پروانه میآید ( تا نزدیک شدن ، دیگه نگذاشتن شتران رو روی زمین بخوابانند ، مثل برگ خزان ریختند رو زمین ... ) هر یکی سوی مزاری میدوید هر یکی قبری درآغوش میکشید لیک یک بانوی قد خمیده ای قد خمیده مو پریشان خسته ای گفت یارب ، من چه سازم ،یا کریم رو سوی قبر که سازم یا رحیم ناگهان آمد به خود با شور و شین دید بنشسته سر قبر حسین ... ... یاحسین ، زینبت آمد زسفر بر سر قبر تو ای تشنه جگر آمدم عقده ی دل باز کنم با تنِ بی سرِ تو راز کنم ارغوانی شده رنگ رویم شد سفید از غم داغت مویم آنچنان رنج اسیری دیدم سیر از زندگی ام گردیدم عزیز دلم ، یادم نمیره همینجا بود اومدم ، شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو ، از روی بدنت کنار زدم ... اما تا نازنین بدنت رو دیدم ... پرسیدم : هل اَنتَ اَخی ؟ آیا تو برادر منی !؟ آخه بدن... پاره پاره ... غرق به خون ، تا اینکه از حلقوم بریده صدا زدی: اُخَیَّ اِلَیَّ حسین من ! تو را آنروز من نشناختم {روز عاشورا} اما مرا امروز تو نشناسی {روز اربعین} ببین با ما چه ها کردند... حسین... آرام جانم .. حسین.. روح و روانم ببین صبر و تحمل تا کجا کردم ...* حسین جانم! مگر نه اینکه هر کی سفر میره با خودش سوغات میاره؟ ...* اشکِ سرخ و، چهره زرد و، تن کبود و مو سفید این همه سوغات از شام خراب آورده ام *همه ناله بزنیم : حسین .....* 👇 زبس نالیده ام ، درون سینه ام نمانده ناله ای ... دراین خونین چمن ، برای باغبان نمانده لاله ای ... مسیحایی نفس ، به فریادم برس ندارم جز تو کس ...حبیبی یا حسین **** منم آن باغبان ، که هفتاد و دو گل به پیشم  چیده اند ... در این خونین چمن ، به اشک باغبان همه خندیده اند ... تو ای مادر بیا ، ببین حال مرا که افتادم زپا .... حبیبی یا حسین .... هر روز این چهل روز بوده مرا چهل سال می سوختم همیشه می ساختم هماره ... "السّلام علی قلب زینب الصبور . .
. بدون چون و بدون چرا نمی‌ماندند شبیه رود، شبیه صبا، نمی‌ماندند چه کربلاست که عالم به‌هوش می‌آید پس از شنیدن چاووش‌ها نمی‌ماندند به التماس، به خواهش، به هر چه که می‌شد خلاصه قافله می‌رفت، جا نمی‌ماندند چقدر با سر زانو به کربلا رفتند از اشتیاق حرم روى پا نمی‌ماندند فروختند النگوى نوعروسان را قدیم معطل این چیزها نمی‌ماندند شب زیارتى اربعین، دهاتى‌ها به احترام تو در روستا نمی‌ماندند فقط دو مرتبه باید به کربلا بروى بدین طریق بفهمى چرا نمی‌ماندند خدا نبود اگر این «حسین، حسین» نبود و بندگان خدا، با خدا نمی‌ماندند ✍ .............. یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ .
حضور صدیقه طاهره در کربلا .mp3
2.58M
🎧 📌 حضور حضرت زهرا سلام‌الله علیها در کربلا 📌 حجت‌الاسلام حنیفی
RozeKhan.Motiee.mp3
7.08M
🎤 آن تندباد تیر ، بگو با تنت چه کرد ؟ با قلب مثل آینه ‌ی روشنت ، چه کرد ؟ وقتی که عرش را به تلاطم کشیده است با ما ، ببین که روضه‌ ی افتادنت چه کرد؟ می‌ گفت روضه‌ خوان : که تنت غرق تیر بود هر تیر ، واژگون که شدی ، با تنت چه کرد ؟ افتادی و سه ساله خبر دارد و خدا بر خاک ، سنگ ، با رخِ بی‌ جوشنت چه کرد؟ انداخت این سه شعبه تو را ، باغبان ! ببین با حلق نازکِ گل در گلشنت ، چه کرد ؟ جان داد خواهرت ، به خدا ! تا که دید ، شمر با چکمه ، در کشاکشِ جان دادنت ، چه کرد؟ ای بوسه ‌گاه مادر دریا ، گلوی تو ! آن تیغ کُند ، با رگ و با گردنت چه کرد؟ از حال رفت و بی ‌رمق افتاد ، روضه‌ خوان دیگر نگفت از این ‌که پس از کشتنت ، چه کرد؟ یا ایها العزیز ! پس انگشترت کجاست ؟ آن گله گرگ ، با تن و پیراهنت چه کرد ؟ لرزید آسمان ، چو دویدند اسب ‌ها بر سینه زد رسول ، مگر دشمنت چه کرد ؟
. ✅ متن کامل زیارت اربعین السَّلاَمُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلاَمُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلاَمُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ‏ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ‏ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلاَدَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ‏ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلاَلَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ‏ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ‏ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ (لِلنَّارِ) فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ‏ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مُتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ‏ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ‏ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ‏ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ (الطَّاهِرَةِ) لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُ‏ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلاَمُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی‏ وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ‏ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّکُمْ‏ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ (أَجْسَامِکُمْ) وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ‏ .................... مهمان برایت آمده آن هم چه مهمانی جان تو نه ! آمد بسویت بهتر از جانی چشم تو روشن در مزار ای پیرهن پاره که فاتحه خوان تو شد پاره گریبانی ... قسمت نشد در روز دفنت کربلا باشد شام غریبان تو شد شام غریبانی .. اشک عقیله شد گلاب یادبود تو ... تر شد لب قبرت، خودت افسوس عطشانی ... دلتنگ با آغوش یارش می شود خرسند آغوش خود وا می کنی یا خیر ، خود دانی یک کوچه مادر دید، زینب کوچه ها دیده از مادرش برده ست ارث زخم پنهانی ای سفر دار خانه زهرا .، زجا برخیز ... مهمان برایت آمده آن هم چه مهمانی ✍ .
. ✍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل روزه حسینجان زینبت آواره گشته چهل روزه که از دوری تو. بیچاره گشته چهل روزه اسیرم، چهل روزه غریبم چهل روزه برادر، شده هجران نصیبم امیری حسین، و نعم الامیر شده ورد زبانم دعاکن حسین، که من بعد تو دگر زنده نمانم ▪️▪️▪️▪️▪️ چهل روزه انیس اشک و درد وآه سردم چهل روزه که صحراها رو باعشقت میگردم به آه آتشینم،، به این قلب حزینم ببند شو ای برادر، سفیر اربعینم امیری حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چهل روزه خبر داری تو غربت چی. کشیدم سلامت اومدم اما داداش دیگه بریدم به درد و غم اسیرم، غم تو. کرده پیرم دعاکن پیش قبرت، همین الان بمیرم امیری حسین... ▪️▪️▪️▪️ خودم دیدم که اینجا زندگیمو سر بریدن خودم دیدم که اینجا عرش و رو خاکا کشیدن الا ای بی قرینه همه دردم همینه خودم دیدم که قاتل نشسته روی سینه امیری حسین... 👇