گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
👆
#رجز
🔹در میان سبکهای معمول مداحی، گونه حماسیخوانی و رجزخوانی کمتر مورد توجه بوده است. در چند سال اخیر و با تأمل برخی مداحان و شاعران آیینی و کشف نیازهای جدید جامعه برای میدان هیئت، احیای این گونه حماسهخوانی در حال تحقق است. زندگی امامان معصوم را هم که مرور میکنیم، جدای از وجوه عاشقانه و عرفانی، دارای وجوه حماسی پررنگی است. بخشی از اساس تداوم عزاداریها هم متکی به همین جنبههای حماسی قدسی است. احیاء و توجه به این سنت در میان دیگر سبکها، نیازهای خاصی از جامعه را برطرف میکند. توجه کردن شعرا و مداحان به این گونه، خود امکانی میسازد تا وجوه مهم و اثرگذاری از رفتار و معارف اهل بيت برای درک و اثرپذیری بهتر در جامعه فراهم شود.
🔹«حسین طاهری» به عنوان یک مداح جوان، در چند سال اخیر توانسته نقش بهسزایی در ارائه و خلق آثاری با سبک حماسی داشته باشد. او توانسته این سبک را در جلسات خود تبدیل به یک رویه ثابت کند و تا حد خوبی، آن را به «فرم» برساند. بخشی از عمومی شدن آثار او در مداحی هم مرهون همین فرم حماسی اوست. خوانش بدون لکنت، انتخاب ملودیهای هنرمندانه، انتخاب اشعار پرمایه، استفاده به اندازه و حساب شده از زبان بدن و حرکات دست و صورت، همگی نشانههای قدرت او در حماسهخوانی است که تحسین اهل فن را در پی داشته است. او همچون پردهخوانان و نقالان، گویی در نقش راویِ لحظه به لحظه آن صحنههای حماسی است. برای مثال، این روایت خاص را میتوان در مداحی «قیام میکنم» مشاهده کرد. او در میان جمعیت سینهزنان ایستاده، چنان تکاپویی با صدا و اجرای خود ایجاد میکند که مستمع، همزمان با سینه زدن، صاحب تصویرسازی ذهنی از سوژه مداحی او که خطبه حضرت زینب (س) است، میشود. شوری که او در این صحنه به مجلس میدهد، تنها از عهده همین فرم حماسی برمیآید و اینگونه شاید حق برخی مضامین ادا شود.
🔹زمانشناسی از دیگر ویژگی های این مداح جوان میباشد. کافیست به آمار اجراهایش دقت کنیم: او فقط در محرم و فاطمیه امسال که همزمان با بلوای «زن، زندگی، آزادی» بود، حدود ۷ اثر حماسی خوانده است.
🔹در این فرسته، برشهایی از حماسهخوانیهای حسین طاهری را باهم میبینیم که بخش عمده آنها برای محرم و فاطمیه ۱۴۰۱ و سروده «حمید رمی» است. شما چه اثر حماسی دیگری از حسین طاهری در خاطر دارید؟
.
کربلاییحسین_طاهری_قیام_میکنم_.mp3
6.87M
#شور
📝 قیام میکنم...
🎤 کربلایی #حسین_طاهری
◾️ #حضرت_زینب
📌 شب #شام_غریبان ؛ ۱۴۰۱
.قیام میکنم برسم شام کارو تمام میکنم
به شاه نجف سلام میکنم
خوابو به چشم عدو حرام میکنم
من زینبم عقیده ی من آزادگی
من اسوه ی مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی
عقیله منم عقیله منم
به عالم سیده ی جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم
که الآن حیدر این قبیله منم
عقیله ی عرب و عجمم
آبروی دو جهان حرمم
قدم میزنم به نیابت عباس علم میزنم
عجب صحنه ای رقم میزنم
تخت و کاخ یزدیو بهم میزنم
حق میدهم یزدی که اینگونه تب کند
خُب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار امیر عرب کند
علمدار منم علمدار منم
ابوفاضل اگه نیست سپه دار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستمو یعنی کرار منم
**
ز یارم بگن من بجز حسین حرفی ندارم بگم
از این مقصد و قرارم بگم
خطبه خوندم از ایل و تبارم بگم
یادآوری کنم که حسن در جمل چه کرد
قاسم به معرکه زد و با چند یل چه کرد
در آن منم منم یل مادر عمل چه کرد
شد قبضِ روح لشکر و دیدش اجل چه کرد
صدا زد صدا خدا بود خدا
چهل منزل به خودت بگو مرحبا
به عشق حسین شه عالمین
باید زینب بری اربعین کربلا
عقیله ی عرب و عجمم
آبروی دو جهان حرمم
#شور
#حسین_طاهری
.
|⇦•نذر و سفره هایِ مادرت یادته..
#سینه_زنی و #زمینه ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام _ کربلایی #حسین_طاهری
●━━━━━━───────
نذر و سفره هایِ مادرت یادته
جایی رو نمیدید، خواهرت یادته
درد لاعلاجِ دخترت، یادته یادته
خوب آقایی داریم خدایی
خوب جایی اومدیم گدایی
گرفتارا آی مریض دارا، شب باب الحوائج
بدهکارا آبرو دارا، شب باب الحوائج
گنه کارا بی کس و کارا، شب باب الحوائج
«یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر»
وقتی اولین بار، اومدم یادمه
اون باب المرادُ، در زدم یادمه
حس کردم میون مشهدم یادمه یادمه
تو کاظمین هوایی میشم
خیلی امام رضایی میشم
میخوای دردت زود مداواشه، کار موسی بن جعفر
پای نامت خواستی امضاشه، کار موسی بن جعفر
میخوای راه کربلا واشه، کار موسی بن جعفر
اشک های رضا و دخترش رو یادشه
تو زندون روزهای آخرش رو یادشه
سیلی خورد شبیه مادرش یادشه یادشه
جون می کنه بین سیاه چال
مثل حسین توی گودال
چهها کردند شر بپا کردند، بمیرممن برات حسین
تو رو با پا جابجا کردند، بمیرممن برات حسین
چرااز پشت سر جدا کردند، بمیرممن برات حسین
حسین من حسین من حسین من ...
ــــــــــــــــــ
#امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
👇
مداحی آنلاین - شب باب الحوائج - طاهری.mp3
3.86M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴گرفتارا ... آی مریض دارا ...
🌴بدهکارا آبرو دارا شب باب الحوائج
🎙 #حسین_طاهری
⏯ #زمینه
28 رجب
1 ـ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﻜّﻪ
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 60 هـ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ی ﻣﻨﻮّﺭﻩ ﻣﺘﻮﺟّﻪ ﻣﻜّﻪ ﺷﺪﻧﺪ. (1) ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻗﻮﻟﻰ ﺷﺐ 29 ﺭﺟﺐ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ. (2)
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﻘﻴﻠﻪ ی ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒّﺎﺱ، ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ، ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﻘﻴﻠﻪ ی ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ و امّ کلثوم ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام 13 ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﺴﻮﺑﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ، ﻋُﻠﻴﺎ ﻣﺨﺪّﺭﻩ ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡِ ﺻﻐﺮﻯ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟُﻤﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ.
ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ 9 ﻛﻨﻴﺰ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ 10 ﻧﻔﺮ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ 16 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣُﺴﻠﻢ ﺑﻦ ﻋﻘﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﺭﻯ ﻫﺎﺋﻰ ﻛﻪ همراه ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ 250 ﺍﺳﺐ، 250 ﻧﺎﻗﻪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ، 70 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺧﻴﻤﻪ ﻫﺎ، 40 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺩﻳﮓ ﻭ ﻇﺮﻭﻑ ﻭ أﺩﻭﺍﺕ ﺍﺭﺯﺍﻕ، 30 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ حمل مشک های ﺁﺏ، 12 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩَﺭﺍﻫﻢ ﻭ ﺩﻧﺎﻧﻴﺮ، 50 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ 50 ﻫﻮﺩﺝ ﺗﻌﺒﻴﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻣﺨﺪّﺭﺍﺕ ﻭ ﻋَﻠﻮﻳّﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻭ ﺫﺭﺍﺭﻯ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ، ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ی ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻟﺰﻭﻡ ﺑﻮﺩ. (3)
📚 منابع :
1. ﺍﺭﺷﺎﺩ : ﺝ 2، ﺹ 34. و ... .
2. فیض ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ : ﺹ 329.
3. ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﻳﻨﻪ : ﺹ 77 ﺗﺎ 90.
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻃّﻠﺎﻉ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻛﺘﺎب های «ﺑﻴﺖ ﺍلأﺣﺰﺍﻥ» ﻋﺒﺪﺍﻟﺨﺎﻟﻖ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ ﻳﺰﺩﻯ، ﻗﻤﻘﺎﻡ ﺯﺧﺎﺭ، ﻣﻌﺎﻟﻰ ﺍﻟﺴﺒﻄﻴﻦ، مقتل الحسین (ﺍﺑﻮ ﻣﺨﻨﻒ)، ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﻘﺪﺱ، ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻋﺜﻢ ﻛﻮﻓﻰ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ.
📚 #تقویم_شیعه
..
.
راز موفقیت پیامبر
[به مناسبت مبعث]
منبر ۳۰ دقیقه ای🕙
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
☑️مقدمه
در روز بسیار عزیز مبعث قصد داریم با طرح سوالی بحث جذاب و مفیدی را تقدیم کنیم
یکی از سوالاتی که صدها سال است اذهان خیلی ها را به خود مشغول کرده است راز موفقیت شگفت انگیز پیامبر است پس سوال بحث را اینطور طرح میکنیم:
پیامبر با آن همه موانع و سختی ها که در زندگی شخصی و شرایط اجتماعی در مقابل ش بود چگونه توانست به اهداف عالی نایل شود؟!
البته ناگفته روشن است که شان و منزلت قدسی وجود مقدس پیامبر(ص) از فهم بشری خارج است اما با نگاه به آیاتی که بعد زمینی و بشری پیامبر را بیان فرمود که ؛ «انا بشر مثلکم یوحی الی» این سؤال را مورد بررسی قرار میدهیم.
🔻بررسی سوال مهم فوق را در سه بخش دنبال خواهیم کرد🔺
☑️ بخش اول
🔘موانع و محدودیت ها
پیامبر در زندگی شخصی و محیط اجتماعی با مشکلات و موانع رشد جدی مواجه بودند که به طورطبیعی مانع پیروزی می باشند.که به برخی از آنها اشاره میکنم؛
➖یتیمی پیامبر
محرومیت از نعمت پدر و مادر در خردسالی یکی از سختی های زندگی پیامبر است که در قرآن هم به آن اشاره شده است «اَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَی؛
آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟!»
هنگامی که مادرش آمنه بنت وهب به او حامله بود، پدرش عبداللّه بن عبدالمطلب از دنیا رفت و مادرش نیز در سن ۵ یا ۶ سالگی آن حـضرت در مـحلی بـه نام ابواء، نزدیکی مدینه از دنیا رفت و بدینگونه هـم از طـرف پدر و هم از طرف مادر یتیم شد.
خداوند او را در آغوش جدش عَبْدُالمُطَّلِب و در ۸ سالگی که جدش از دنیا رفت، در دامان عمویش ابوطالب پناه داد.
➖فرهنگ عرب جاهلی
عرب ها در مناطق مختلف کره زمین در دوران هایی دارای تمدن و حکومتهای مرکزی بودند مثل یمن که در قرآن کریم به مناسبت حاکم زن و سد مارب به آن اشاره شده است.
اما منطقه حجاز در دوران پیامبر از فرهنگ جاهلی رنج می برد.
یکنواختی و خشکی صحرا علاوه بر پیامدهای سخت معیشتی، در تکوین جسم و عقل بدویان نیز تجلی یافته بود.
جنگ ها و خشونت های زیاد، زنده به گور کردن دختران، محدودیت ها و آسیب های نظام قبیله ، خرافات زیاد ، از جمله مولفه های فرهنگ عرب جاهلی حجاز بود کلام حضرت امیر(ع) تصویری از فرهنگ جاهلی ترسیم میکند؛
إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ، مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ، الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ.
خداوند، محمد (ص) را مبعوث داشت كه بيم دهنده جهانيان باشد و امين وحى او. و شما اى جماعت عربها، پيش از آن، بدترين آيين را داشتيد و در بدترين جايها به سر مى برديد و در زمينهاى سنگلاخ و ناهموار مى زيستيد و با مارهاى سخت و كرّ همخانه بوديد. آبى تيره و ناگوار مى نوشيديد و طعامى خشن( از مارمولک) مى خورديد و خون يكديگر مى ريختيد و از خويش و پيوند بريده بوديد. بتان در ميان شما برپا بودند و خود غرقه گناه بوديد.(۱)
➖عمر کم پیامبر
از پیامبران در طول تاریخ افرادی بودند که صدها سال عمر میکردند .از اشخاص عادی نیز عمر ۶۳ سال عمر طولانی محسوب نمی شود پس پیامبر از نظر مدت عمر ، فرصت زیادی نداشتند اما خداوند به همین عمر کم برکتی داده بود که توانست در این فرصت کوتاه اهداف بلند را محقق سازد.
#عید_مبعث #مبعث #بعثت
🔻 ادامه دارد 👇👇
۱
☑️بخش دوم:
🔘 برنامه های پیامبر
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ[ جمعه/۲]
کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
خداوند در این آیه شریفه برنامه های پیامبر را مورد اشاره قرار داده است که داشتن چنین برنامه ای، راز مهم موفقیت شگفت انگیز پیامبر است .
این برنامه در چهار عنوان خلاصه می شود که به بررسی آنها می پردازیم؛
۱تلاوت قرآن
تلاوت از مقوله ذکر است ، که انسان با تلاوت قلب خود را در اختیار کلام خدا می گذارد و به این وسیله از موعظه، هدایت، نور، رحمت، شفا، علم و معرفت قرآن بهرهمند می شود.
پیامبر می فرمود: افضل العبادة قرأئة القرآن»یعنی:برترین عبادت قرائت قرآن است.
اطلاع از نحوه تلاوت پیامبر ما را با یکی از مهم ترین برنامه های معنویت پیامبر آشنا خواهد کرد که نکاتی در این باره تقدیم می شود؛
➖پیامبر اکرم قرآن خواندن خود را به صورت آیه به آیه تقطیع می نمودند و در انتهای همه آیات وقف مینمودند.
➖ رسول خدا گاهی در هنگام تلاوت قرآن، یک آیه را بارها و بارها تکرار مینمودند، تا جایی که گاهی شبی تا به صبح، تنها یک آیه را تلاوت میفرمودند.
۲.تعلیم قرآن
اگر چه قرآن کریم از داشتن متن مغلق و پیچیده مبراست و با ادبیات آسان، رسا و آشکار به تعبیر قرآنی عربی فصیح و مبین نازل شده است اما به دلایل مختلف بدون تعلیم پیامبر و جانشینان معصوم او نیل به مقاصد آن ناممکن است.
👈خوب است اشاره کنیم که یک شگرد شیطانی جدید که با فرمولی جالب سعی دارد جوانان را دچار شبهه کند به این صورت است اول عنوان می کند که قرآن دارای متنی آسان است پس نیازی به معلم و مفسر ندارد در مرحله بعدی برخی نکات علمی و شبهه نمای قرآن را پیش می کشند و بی پاسخ بودن شبهه را فریاد میکنند❗️❕😄
پس به دلایل منطقی قرآن نیاز به معلم دارد و معلم آن در وهله اول پیامبر و جانشینان معصوم او هستند که دانشی که ما را به تعلیم پیامبر می رساند تفسیر نیامده می شود.
برخی از دلایل منطقی قرآن به تعلیم و تفسیر را فهرست وار اشاره میکنیم؛
➖ بیان اصول و کلّیّات : یعنی بسیاری از امروز کلیات ش در قرآن آمده اما تفسیر و توضیح آن به تعلیم پیامبر محول شده است مثلا در قرآن دستور به نماز داده شده است اما کیفیت نماز به تعلیم پیامبر است .
➖ سبک خاص در بیان مطالب : در قرآن مطالب مربوط به یک موضوع در یک سوره یا جزء معینی نیامده است، بلکه باید در لا به لای آیات و سوره های متعدد جستجو و سپس جمع بندی نمود. شبهه نمایی برخی آیات توجه به برخی آیات و بی اعتنایی به آیات مرتبط است.
➖معرفی جهان های فراطبیعی : در قرآن مجید، عوالم و موجودات فراطبیعی مانند عرش، روح، فرشتگان، جن، ملکوت، برزخ، قیامت و... بیان شده اند که درک آنها فراتر از حواس محدود و جزئی نگر بشر است.
➖ ابدیت : قرآن کتاب هدایت همه انسانها در همه ی دوران است. بنابراین آیات قرآن باید متناسب با نیاز های معرفتی و معیشتی روزآمد عصر ها و نسل ها تفسیر گردد.
➖ اشاره ها و نشانه ها : با آنکه آیات قرآن به روشنی بیان شده اما بسیارند اشارات تاریخی، علمی، اخلاقی و... که بدون بررسی عالمانه و تدبر و برخورداری از دانش های تاریخی و تجربی و اخلاقی و...، تبیین و تفسیر شان ممکن نیست.
۳.تزکیه
تزکیه که پرورش روح انسان ها بر اساس تعالیم دانسته شده است مراقبت کشاورز گونه از نهال ها و روییدنی های در حال رشد مزرعه بشریت است.
مقابله با علف های هرز جامعه بشری جز رسالت های پیامبر بوده است.
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها»
فلاح و رستگاری بشر در تزکیه دانسته شده است که بخشی از آن توسط افراد انجام می شود بخشی از آن بر عهده پیامبر نهاد شده است .
۴.حکمت
چنانچه اشاره شد پیامبر در دوران جهل زده منطقه حجاز مبعوث شده است.
در آیات زیادی خداوند پیامبر(ص) را به عنوان معلم حکمت معرفی میکند.
حکمت پیامبر در راستای تعلیم و تزکیه و زدودن خرافات و تتمیم مکارم اخلاق بوده است؛ «انَّما بُعِثتُ لِاُتمِمَّ مکارم الأخلاق»
پیامبر میخواست انسان تحت تربیت الهی به مقام رفیع خلیفه الهی نایل شود.
در دورانی که جاهلیت مدرن نامیده می شود هم حکمت محمدی به شدت مورد نیاز بشر امروزی است چرا که تحت تاثیر فرهنگ اومانیستی غربی، در موارد زیادی فقدان حکمت محمدی محسوس است، اولویتها در زیست انسان امروزی عوض شده است، خدامحوری ،آخرت باوری، ایمان به غیب از جمله نشانه های حکمت محمدی است که در زیست امروزی، در موارد زیادی دچار آسیب شده است.
🔻 ادامه دارد 👇👇
۲
☑️بخش سوم
🔘روش های پیامبر
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ [آل عمران/۱۵۹]
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
🔹نکته
روش های پیامبر و سبک زندگی و سیره علمی او که در آن به عنوان سنت پیامبر تعبیر می شود مهم ترین تاثیرات در نیل آن حضرت به موفقیت در آن رسالت مهم است.
در آیات و احادیث فراوان روش های زیبای پیامبر بیان شده است و کتب زیادی در این خصوص نوشته شده است
که یکی از مهم ترین آنها کتاب سنن النبی نوشته آیت الله علامه محمد حسین طباطبایی است.
ما در این مبحث مان به چند روش مهم و محوری پیامبر که در آیه فوق مورد اشاره قرار گرفته بسنده میکنیم.
۱ مهربانی
در آیه فوق با عبارت «لنت لهم» به نرمی و مهربانی پیامبر اشاره شده است.
در آیه دیگر میفرماید: ««لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»[ توبه/۱۲۸]
به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
جالب اینکه رئوف و رحیم دو اسم الهی مشترک بین خداوند و پیامبر است .
بنابر آیه ۱۰۷ سوره انبیا، پیامبر(ص) رحمتی برای عالمیان معرفی شده است؛«وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ»
در آیه دیگر پیامبر دارای اخلاق عظیم معرفی شده است؛وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم
۲.عفو و گذشت
عفو و بخشش، یکی از صفات ارزشمند انسانی و از خصیصههای بارز اخلاقی یک انسان خود ساخته و با ایمان بر شمرده شده و مستلزم صبری عظیم و درکی عمیق است. پیامبر(ص) در تمام دوران رسالتش، مدارا کرد و رفق ورزید و گذشت کرد. ایشان هیچگاه، بدی را با بدی پاسخ ندادند و حتی ابوسفیانی را که از بزرگترین دشمنان او بود هم عفو کرد.
آن حضرت (ص) حلیمترین و بخشندهترین مردم بودند. با اینکه هیچکس مانند او، در راهخدا آزار و اذیت ندید با این حال کسی صبورتر، حلیمتر و بخشندهتر از او بر اذیتهای مردم نبود.
➖در جنگ احد دندانهای میانی پیامبر (ص) شکست و صورتش شکافته شد، این حادثه بر یارانش سخت گران آمد و گفتند: «کاش نفرینشان کنی.» فرمودند: «انی لم ابعث لعاناً و لکنی بعثت داعیاً و رحمةً اللهم اهدی قومی فانهم لایعلمون» «من برای لعن و نفرین مبعوث نشدهام، بلکه برای دعوت به حق و از سر مهر برانگیخته شدهام، بار خدایا قوم مرا هدایت فرما که آنان سخت نادانند.»(۲)
➖چون مکه فتح شد به سخنرانی در جمع مردم مکه، ایستادند و بعد حمد و سپاس الهی فرمودند: «شما چه میگویید و چه تصور میکنید؟» گفتند: «خیر و نیکی میگوییم و گمانی جز نیکی نداریم، که تو برادری بزرگوار و برادرزادهای گرامی هستی و اکنون به قدرت رسیدهای.» پس اشک در چشمان حضرت، حلقه زد و فرمود: «من اکنون همان سخنی را با شما میگویم که برادرم یوسف گفت:»
«قال لا تثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم و هو ارحم الرّاحمین یوسف گفت: امروز هیچ خجل و متاثر نباشید که من عفو کردم، خدا هم گناه شما را ببخشد که او مهربانترین مهربانانست»(۳)
۳.فرصت بازگشت به مخالفان
در آیه ای که در اول این بخش تلاوت شد یکی از ویژگی های پیامبر استغفار کردن برای افراد عنوان شده است ؛«وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ».
اگر چه به نظر می رسد در این آیه استغفار برای مؤمنان است اما یکی از شیوه های پیامبر فرصت بازگشت برای مخالفان پشیمان است.
۴.مشورت با افراد
با اینکه پیامبر عقل اول است و به علم غیب راه داشت اما یکی از روش های که برای تربیت امتش به کار میگرفت مشورت بود که مشورت بهرمندی از تجربیات و دانش افراد مختلف است.
چنانچه در ماجرای جنگ احزاب و محاصره مدینه توسط دشمن تا بن دندان مسلح اصحابش را به مشورت فرا خواند و در نتیجه آن سلمان فارسی پیشنهاد حفر خندق را عنوان کردند و پیامبر طبق همان عمل کردند.
مشورت در سیره پیامبر را یکی از رموز موفقیت او دانسته اند.
مشورت گرفتن بزرگان و رهبران مردم حداقل نتیجه ای که دارد عبارت است از اینکه جامعه در خصوص اقداماتی که از خرد جمعی و مشورت عمومی برآمده است قانع می شوند. و نسبت به آن اعتراض نخواهند کرد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
۳
۴.اراده محکم
یکی از رموز موفقیت پیامبر اراده اهنین او بود که هیج مانعی در تحریم اقتصادی تا جنگ تحمیلی و پیشنهاد های فریبنده او را در مسیر متزلزل نساخت و جمله معروف او در برابر پیشنهادهای فریبنده قریش ضرب المثل شده است که؛
« لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فِى یَمِیْنِى وَ الْقَمَرَ فِى یَسارِى ما أَرَدْتُهُ»اگر آنها خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند من به آن تمایل ندارم(۴)
➖پيامبران بزرگ الهى به خاطر اراده نيرومندشان «اولوا العزم» ناميده شده اند.
➖ برخورداری از عزم در امور نشان از ایمان قاطع است .می توان گفت ریشه عزم ایمان و برگ و بار و لوازم آن صبر استقامت است.
چنانکه خداوند فرمود: «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُور، اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید این [ایستادگى] حاکى از عزم استوار [شما] در کارهاست» [آلعمران/۱۸۳]
۵.توکل به خداوند
توکل، از فضائل اخلاقی و منازل سیر و سلوک بوده و به معنای این است که انسان، خدا را تنها مؤثرِ در وجود بداند و تنها به او اعتماد کند و امور خود را به او واگذار کند. قرآن توکل را لازمه ایمان دانسته است. احادیث آن را از ارکان ایمان معرفی کردهاند.
توکل از «وکل» به معنای واگذار کردن کارها به کسی است. توکل در آیه یادشده به این معناست که کارها را به خدا واگذار کنیم. در توکل باید چنین باشد که انسان در کنار فعالیت عقلانی و جسمانی، نتایج امور را به خدا بسپارد. بنابراین توکل جدای از تلاش و تعقل نیست.
➖مرد اعرابی به حضور رسول خدا (ص) شرفیاب شد، عرض کرد: یا رسول الله! شترم را رها و آزاد بگذارم و به خدا توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟ پیامبر: زانوی شتر را ببند و توکل کن (در کارها عزم خویش را جزم کرده و با توکل به خدا اقدام کن).
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
➖رسول خدا (ص) به ابوذر فرمود: آیا تو را به گنجی گزین از خزاین فردوس برین راهنمایی نکنم؟ گفت: پدر و مادرم به فدایت باد عنایت فرما.
فرمود: پیوسته بگو «لا حول و لا قوة الا بالله» «هیچ حرکت و نیرویی در عالم جز به نیروی الله نیست»
➖رسول خدا (ص) در شب معراج، از در گاه خداوند پرسید: بهترین اعمال چیست؟ خداوند متعال فرمود: «لیس شیء عندی افضل من التوکل علی و الرضا بما قسمت؛ هیچ چیز در نزد من بهتر از توکل بر من و خشنودی به آنچه قسمت کردهام نیست.»
💠داستان
از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمودهاند:
«جبرئیل نزد او آمد و گفت: یا رسول اللَّه، خداوند مرا با هدیهای به سوی تو فرستاده که چنین هدیهای را پیش از شما به هیچ کس عطا نکرده است. رسول خدا فرمود: آن هدیه چیست؟ گفت: صبر، و نیکوتر از صبر. فرمود: آن چیست؟ گفت: رضا، و نیکوتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: زهد، و بهتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: اخلاص، و بهتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: یقین، و بهتر از آن. فرمود: گفتم: آن چیست، ای جبرئیل؟ گفت: نردبان آن توکل بر خداست. گفتم: توکل بر خدا چیست؟ گفت: دانستن آنکه مخلوق (بدون خواست خدا) نه زیانی تواند زد و نه سودی تواند رساند. نه میتواند عطا کند و نه منع نماید. و نیز نومید بودن از مخلوق. هر گاه بنده چنین باشد دیگر برای هیچ کس جز خدا عملی انجام نمیدهد و جز خدا به کسی امید نمیبندد و از کسی نمیترسد و به هیچ کس جز خدا چشم طمع نمیدوزد؛ این است توکل.»(۵)
🔻در ادامه داستان های از سیره عملی پیامبر تقدیم می شود🔺
💠داستان
مدینه روزى پیامبر(ص) وارد مسجد گردید، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته اى به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از دیدن هر دو دسته مسرور و خرسند گردید و به همراهانش فرمود: این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند. لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام. پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان نشست.
💠داستان
وقتى رسول خدا (ص) از غزوه تبوک برگشتند. سعد انصارى به استقبال آن حضرت رفت و نبى اکرم (ص)با او مصافحه کرد و چون دست در دست سعد گذاشت، فرمود، این زبرى چیست که در دستهاى توست ؟ عرض کرد: یا رسول الله ! با بیل و کلنگ کار مى کنم و براى خانواده ام روزى فراهم مى نمایم. رسول خدا (ص) دست سعد را ببوسید و فرمود: این، دستى است که حرارت آتش دوزخ به آن نرسد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
۴
💠داستان
پیامبر(ص) همسایه اى یهودى داشت که وى را بسیار اذیّت مى کرد، هر روز از پشت بام خاکستر همراه آتش بر روى سر آن حضرت مى ریخت.
این کار در ظاهر به عنوان ریختن زباله و خاکستر در کوچه، و در حقیقت به منظور ابراز خشم و کینه یهودى نسبت به پیامبر اسلام(ص) انجام مى شد، و پیامبر کریمانه از کنار آن مى گذشت. تا اینکه یک روز خبرى از مرد یهودى نشد، پیامبر اسلام(ص) از غیبت آن مرد سؤال کرد. گفتند: خوشبختانه بیمار گشته، و بر اثر بیمارى مزاحمتهایش قطع شده است.
فرمود: باید به عیادتش برویم! به سمت خانه اش حرکت کرد. در خانه یهودى را کوبید. همسرش به پشت درآمد و سؤال کرد: کیست؟
حضرت فرمود: پیامبر مسلمانان به دیدار و عیادت همسایه بیمار خود آمده است! زن ماجرا را به شوهرش گفت. مرد یهودى که بسیار تعجّب کرده بود، و در مقابل عملى غیر قابل پیش بینى قرار گرفته بود، گفت: در را باز کن تا داخل شوند.
پیامبر(ص) وارد شد، و کنار بستر بیمار نشست. و از حال بیمار پرسید، و به گونه اى برخورد کرد که گویا هیچ اذیّت و آزارى از این مرد یهودى به آن حضرت نرسیده است. مرد یهودى که از فرط خجالت صورت خویش را مى پوشانید و در برخورد با این اخلاق کریمانه پیامبر اسلام مبهوت شده بود، از آن حضرت پرسید:این نوع برخورد آیا اخلاق شخصى شماست، یا جزء دستورات دینى محسوب مى شود؟ حضرت فرمود: جزء دستورات دینى است، و ما به همه مسلمین سفارش مى کنیم که چنین کنند. مرد یهودى با برخورد زیبا و پرجاذبه پیامبر(ص)مسلمان شد. حقیقتاً که در وصف چنین انسانى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم).
💠داستان
در حدود سال دهم هجرت که برو و بیا زیاد است و شهرت پیغمبر در همه جا پیچیده است یک عرب بیابانی می آید خدمت پیغمبر. وقتی که می خواهد با پیغمبر حرف بزند، روی آن چیزهایی که شنیده رعب پیغمبر او را می گیرد، زبانش به لکنت می افتد. پیغمبر ناراحت می شود : از دیدن من زبانش به لکنت افتاد؟! فورا او را در بغل می گیرد و می فشارد که بدنش بدن او را لمس بکند : برادر ! هون علیک آسان بگو، از چه می ترسی ؟ من از آن جبابره ای که تو خیال کرده ای نیستم : لست بملک. من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان بز شیر می دوشید. من مثل برادر تو هستم، هر چه می خواهد دل تنگت بگو. آیا این وضع، این قدرت، این نفوذ، این توسعه و این امکانات یک ذره توانسته است روح پیغمبر را تغییر بدهد ؟ ابدا. عرض کردم که تنها پیغمبر چنین نیست، پیغمبر و علی مقامشان خیلی بالاتر از این حرفهاست، باید برویم سراغ سلمانها، ابوذرها، عمارها، اویس قرنی ها و صدها نفر امثال اینها.
💠داستان
روزى مردى مسلمانى که همه روز را آبیارى کرده بود، پشت سر معاذبن جبل به نماز ایستاد. معاذ به خواندن سوره بقره آغاز کرد! آن مرد طاقت ایستادن نداشت و منفردا نماز خود را با پایان رسانید. معاذ به او گفت : تو نفاق کردى و از صف ما جدا شدى ! رسول خدا صلى الله علیه و آله از این ماجرا آگاه گردید و چنان خشمگین شد که نظیر آن حالت را از او ندیده بودند، و به معاذ فرمود: شما مسلمانان را رم مى دهید و از دین اسلام بیزارشان مى کنید. مگر نمى دانید که در صف جماعت بیماران، ناتوانان، سالخوردگان و کارکنان نیز ایستاده اند؟! در کارهاى دسته جمعى باید طاقت ضعیف ترین افراد را در نظر گرفت، چرا از سوره هاى کوتاه نخواندى ؟!
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.نهج البلاغه، خطبه ۲۶.
۲.ابن جوزی، علی بن محمد، الوفا با حوال المصطفی، ج۲، ص۴۲۱.
۳.راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی (عج)، ج۲، ص۸۸۵.
۴.السيرة النبوية ابن هشام ج۱،ص۲۶۶.
۵.ابن بابویه، معانی الأخبار، ص۲۶۰.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
۵
.
#مناجات_با_خدا در #ماه_رجب
گریز #حضرت_عباس_ع_شهادت
#فراق_کربلا
یا مَن أرجُوه لِکل خَیر، رسوایم نکن
با غضب در پیش مولایم تماشایم نکن
من پشیمانم از اعمالم که اینجا آمدم
شرمسار از مهدی موعود، مولایم نکن
از امام خود، سر دنیا تغافل کرده ام
بعد از این دیگر مرا مشغول دنیایم نکن
بی دعاهای امام عصر، ذلت می کشم
بی نصیب از رحمت فرزند زهرایم نکن
مبتلایم کن به عشق حضرت صاحب زمان
احتیاجم را ببین، امروز و فردایم نکن
مونس تنهایی ام، آرامشم، ذکر علی است
لحظه ای دور از علی، حیران و تنهایم نکن
یاد آغوش ضریحش آه حسرت می کشم
بیش ازین محروم از آغوش بابایم نکن
کربلایی کن مرا در ماه پُر خیر رجب
باز هم جامانده از صحن معلایم نکن
**
رو به سوی علقمه با گریه آقا ناله زد:
لشگر کوفه طمع بر چشم سقایم نکن
از زمین برخیز عباسم، تمام لشگرم
اینچنین حیران میان دشت و صحرایم نکن
شاعر: #محمدجواد_شیرازی✍
.
.
گریزهای مداحی مناجاتی ـ ماه رمضان
از آداب مهمانی این است که مهمان حتی اگر شده ،باکمی نمک پذیرایی شود .الان هم ماه مبارک رمضان است .ضیافه الله است.مهمانی خداست. خداوند، رسول گرامیش را فرستاده و همه ی بنده گان را به این مهمانی دعوت کرده است. سفره های پذیرایی گسترده و غذاهای گوناگون درون سفره چیده شده است؛منتها غذا ،غذای جسم نیست ،غذای روح است . غذای این میهمانی امرزش گناهان است.عفو خطاها است.محبت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا است.یا الله!نکند از کنار این سفره،پذیرایی نشده بلندمان کنی !محبت امیرالمومنین(ع)وحضرت زهرا(س)را در دل ما بیشتر و بیشتر نکنی!نکند گناهان ما را نیامرزی!… مگر نه این است که خودت در دین خویش پذیرایی از مهمان را حتی اگر شده با کمی نمک جزءاداب قرار دادی؟ما هم که مهمان ناخوانده نیستیم؛ بلکه به دعوت خودت امده ایم. چطور دست خالی از کنار سفره ات برخیزیم ؟چطور بگوییم از کنار سفره کریم، گرسنه برخواسته ایم؟چطور بگوییم مهمانی خدا تمام شده و گناهان ماامرزیده نشده است؟هیهات ما هکذا الظن بک….
دوستان خویشتن اماده ی دیدار کنیم
دل غفلت زده را روشن وبیدار کنیم
رمضان امده خوب است به درگاه خدا
اشک ریزان به گناهان خود اقرار کنیم
پیک حق دعوتمان کرده سر سفره دوست
خود مهیای به مهمانی دادارکنیم
باید این ماه که شیطان به غل و زنجیر است
توشه ای بهر سفرکردن خود بار کنیم
دوستان تا که دهان و دل و جان پاک شود
نام زیبای گل فاطمه تکرار کنیم
کی شود اشک بریزیم به پای سخنش
روضه او خواند و ما دیده گهر بار کنیم
کی شود راه کند باز به زوار حسین
کربلا ز اب فراتش همه افطار کنیم
کی شود همره یاران به روی خاک بقیع
گریه بر فاطمه و سینه و مسمار کنیم
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
#گریز_مناجاتی #ماه_رمضان
.................
#مناجات_با_خدا
حیدر محمد نژاد ✍
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
بار الها خـسـتهام از اینـهـمه تکـرارها
آمـدم بـا روسـیـاهـی تـا کـنـم اقـرارها
بودهام عمری درون معصیتها غوطه ور
ساختم بین تو یا رَب، با خودم دیوارها
ادعا ها میکنم در پیـشِ چـشم دیگران
بارها اما شـکـسـتم در خـفـا هـنجـارها
ظـاهـرم را بر خلاف بـاطـنـم آراسـتـم
حـالـم آشـفـتـه شده از این ادا اطوارها
در مصاف تن به تن مغلوب نفسم گشتهام
زخـمیام اصلا نـدارم قـدرت پیکارها
خون شده قلب امامم از من و رفتار من
تا به کی این بیمرامیها و این آزارها
دفـتـر من پُر شده از بیتهای انـتـظار
کو عمل؟ مانده فقط در حد این گفتارها
نامـۀ اعـمـال من گـویـای احـوالـم شده
نامه نه، از کثرت برگه شده طومارها
خستهام یارب به درگاهت پناه آوردهام
ای امـیـد آخـرِ بـیـچـارههـا؛ بـدکـارهـا
ماه مهمانی شده، با خوبها هم سفرهام
هـمنـشین گل شده خـیل عـظـیم خارها
با همه بدبخـتیام، سـوی حـسینت آمدم
دل ندارند ای خدای من مگر بیعارها؟
اشک روضه بیگمان آخر نجاتم میدهد
میبَـرَد بـاران گـریه از دلـم زنگـارها
تشنه تـشنه سر جدا شد از امام بیکَسَم
زهر شد در کام من با یاد او افـطارها
.
.
#گریز_مناجاتی
جوانی، هنگام مرگ رو به مادرش کرد و گفت: مادر جان می خواهم وصیتی کنم:وقتی من مُردم ،طنابی بیاور و دست و پای مرا محکم ببند.ان وقت مرا با طناب روی زمین بکش و با دلی شکسته به خداوند بگو:خدایا بنده فراری تو را اوردم؛بلکه خداوند به دل شکسته ی تو از من بگذرد. جوان مرد .با این که برای مادر مرگ جوان خیلی سخت است و طاقت و تحمل دیدن جنازه ی عادی به زمین افتاده ی پسر جوان را ندارد،بااین حال ،این مادر بنا به وصیت پسرش این کار را انجام داد.طنابی اورد و دست و پای پسرش را بستان وقت جنازه او را بر روی زمین کشید وبا حال رقت باری می گفت:خدایا !بنده فراریت را اوردم.چیزی نگذشته بود که هاتفی ندا داد که مهمان ما را رها کن! او میهمان ماست. اری دعای مادر در حق فرزند این چنین اثر گذار است و این چنین سریع به اجابت می رسد.باید دست به دامان مادران شد و از ان ها التماس دعای خیر داشت؛اما من مادری را سراغ دارمکه یک نیم نگاه او عالمی را کن فیکون میکند.یک لحظه توجه او عالمی را زیرو رو میکند . امشب دست توسلمان را به سمت خانه ی مادر سادات دراز کنیم و از او مدد بجوییم. می پرسی کدام خانه؟
خانه ای که بوی اتش میدهد
داغ مادر را به قلبم مینهد
خانه ای که دست مردی بسته است
خانه ای که پهلویش بشکسته است
خانه ای که دختری افسرده است
دید مادر را که سیلی خورده است
خانه ای که کعبه ی دلها بود
قتلگاه حضرت زهرا بود
خانه ای که از درش خون میچکد
خصم مولا را به بیرون میکشد
خانه ای که مادری را میزند
پیش چشمش دختری را میزند
اتش بر جان او انداختند
گرگ ها از چه بر او میتاختند؟
اه خفاشان به قلب شب زدند
تازیانه از چه بر زینب زدند؟
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
.
.
#گریز_مناجاتی
گریزهای مداحی مناجاتی
اگر کسی یک خانه بخرد می آید به اطرافیانش می گویدکه من یک خانه خریدم،این شکلی است .این طوری است .ایا خوب خریدم یا نه؟ بابا !همه ی ما ازروز اولی که امدیم یک خانه خریدیم.برویم خانه مان را ببینیم.یک خانه خریدیم تنگ وتاریک است و هیچ ندارد، هیچ چراغ و روشنایی ندارد…کی می اید این خانه ما را ببیند؟! خانه ای که خودش را در حدیثی اینطور معرفی میکند:
انا بیت الغربه ؛من خانه ی غربتم .
انا بیت الوحده ؛من خانه ی تنهایی ام.
انا بیت التراب؛من خانه ی خاکی ام.
انا بیت الدود؛من خانه ی کرم هایم
همه باید یک روزی به این خانه ای که خریده ایم منتقل شویم.همه رفتنی هستیم.اگر بنا بر ماندن در این دنیا بود و ماندن،کمالی محسوب نمی شد،پیامبران وائمه(ع)از همه در ماندن وا پیش تر بودند؛اما میبینیم روزی رسید که امیرالمومنین مجبور شد،زیر تابوت حبیبه اش را بگیردو بدن بیجان فاطمه اش را درون قبر بگذارد.
باتو ای قبر مرا شرح شب تار بس است
قصه ی سوز دل و دیده ی خونبار بس است
با فشارت تن زهرای من ازار مده
بهر این خسته فشار در ودیوار بس است
عرصه بر سینه ی سینای نبی تنگ مکن
بهر این سینه همان ضربت مسمار بس است
پهلوی او بشکسته است دلش را مشکن
بهر دلجویی او این همه ازار بس است
گشته نیلی رخش از ضربت سیلی عدو
هدیه اش بهر پدر زردی رخسار بس است
داغ زهرا زغم محسن پرپرشده ام
بهر اثبات غم حیدر کرار بس است
سوخت ژولیده ازاین غم که به حسرت گفتم
با تو ای فبر مرا شرح شب تار بس است
📚منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
.
.
#گریز_مناجاتی
گریزهای مداحی مناجاتی
اگر به گدایی بگویی: پول خورد ندارم.بیا جلو تر پول خورد کنم.کمی او را دنبال خودت بکشانی و بعد برگردی و بگویی:”برو پول ندارم”چه حالی میشود ؟می گوید :”تو که نمیخواستی به من کمک کنی،چرا من را دنبال خودت کشاندی؟!چرا مرا امیدوار کردی؟” یا الله اگر نمیخواستی امشب به ما چیزی بدهی چرا ما را اینجا جمع کرده ای؟چرا ما را به اینجا کشاند ه ای؟!
یا رب من اگر گناه کارم چه کنم؟
بیچاره وخوار وشرمسارم چه کنم؟
هر چند که بسته ام به خود راه نجات
اما به درت امیدوارم چه کنم؟
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
******
گریزهای مداحی مناجاتی
نمیدانم تا حالا دیده ای بچه ای که پدرش او را کتک میزند؛اما بچه به جای این که فرار کند ،با همان حالت گریه و ناله خودش را درون اغوش بابایش میاندازد؟از کتک پدر به اغوش پدر پناه میبرد؛چون جای دیگری را ندارد. خدایا!ماهم به غیر از تو پناهی نداریم .اگر ما را عذاب کنی ،مجبوریم باز هم به سوی تو فرار کنیم؛اخر نجات دهنده ای به جز خودت نمی شناسیم.
رو به سوی تو نمودم که پناهم بدی
نعمت مغفرت و عفو گناهم بدی
ته چاه هوس افتادم واسوده شوم
ان زمانی که نجات از ته چاهم بدهی
روز من گشته ز تاریکی غفلت چون شب
چه شود خاتمه بر روز سیاهم بدهی
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
********
گریزهای مداحی مناجاتی
گداها میروند ودر خانه یکی را میزنند .ممکن است یک وقت در باز شود وعتاب کنند که این چه وقتی است درزدی؟!چرا مزاحم شدی؟ناامید نمی شود و میرود درخانه دیگری را میزند.او هم ممکن است عتاب کند .بد اخلاقی کند وکمکی نکند ؛ولی بلاخره یکی پیدا میشود وکمکی میکند .بلاخره دری به رویش باز میشود؛اما اگر خداونددر به روی گدایان درگاه خویش باز نکند ،به غیر درگاه او کجا بروند؟چه جایی را دارند که بروند؟هیچ در دیگری را نمیتوانند دق االباب کنند،بدبخت و بی چاره میشوند .خدایا اگر امشب ما را نبخشی چه کنیم؟یا رحیم ؛یا غفور!
تو تنها دستگیر این گدایی
کریمی و رحیمی وباوفایی
خدای من تو خوب ومهربانی
مرا از درگهت هرگز مرانی
تو خود اگاهی از درد درونم
تو دانی غصه های قلب خونم
.
.
#گریز_مناجاتی
گریزهای مداحی مناجاتی
امشب بعید است خداوند دست رد به سینه این جمعیت بزند ؛چون خود خداوند فرموده است :(فاما السائل فلا تنهر) یعنی سائل و گدا را مرانید؛پس چطور ممکن است امشب به ما جواب ندهد و ما را از درگاهش براند ؟غیر ممکن است کسی که خودش فرموده:گدا را مرانید،امشب این جمعیت رادست خالی و ناامید برگرداند.
الا ای مهربان امد گدایت
کند با حالتی محزون صدایت
خدای من تو خوب و مهربانی
مرا از درگهت هرگز مرانی
خدایا من به غفلت مبتلایم
دگر از معصیت بنما جدایم
معصیت خانه خرابم کرده است
غافل از روز حسابم کرده است
ای خدای من به فریادم برس
بین که شیطان انتخابم کرده است
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
******
گریزهای مداحی مناجاتی ـ #جوشن_کبیر
اگرکسی درخانه ی مرا بزندوچند باراسم من بی سرو پا را به زبان بیاورد،اگر بار اول،دوم،سوم…جواب ندهم ،بلاخره اگراصرار کند برای بار پنجم و ششم شرم میکنم جوابش را ندهم.شرم میکنم او را دست خالی بر گردانم .مردم!امشب این جا جمع شده ایم وهمه دست جمعی دعای جوشن کبیر را خوانده ایم وهزار بار اسم خداوند کریم راصدا زده ایم؛چطور ممکن است خداوندی که کریم است ،خداوندی که رءوف است،دست رد به سینه ما بزند؟او که ارحم الراحمین است،چطور به ما جواب ندهد؟
تو کریمی و رحیمی و غفور
کن زتاریکی مرا راهی نور
ای رحیم مهربان ،حی قدیر
جان زهراوعلی دستم بگیر
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
*******
گریزهای مداحی مناجاتی ـ دعای کمیل،روضه ی امام حسن علیه السلام
(ولا تعاجلنی بالعقوبه علی ما عملته فی خلواتی من سوء فعلی و اسائتی و دوام تفریطی و جهالتی و کثرت شهواتی وغفلتی)؛خدایا! در خلوتهای خود گناه انجام داده ام .پیگیر کوتاهی و نادانی خود بوده ام و دنبال شهوترانی و غفلتم رفته ام.(فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته…)؛خدایا!اگر کس دیگری جز تو از گناهم مطلع میشد ،ان را مرتکب نمیشدم، اما نه به خاطر انکه تو سبکترین بینندگانی ؛بلکه چون پرده پوشی. ستار العیوب و غفار الذنوبی.خدایا برد باری تو مرا بر نا فرمانیت جری کرده است.حلم شگفت انگیز تو مرا بی حیا کرده است.خدایا! بی حیایی مرا ببخش! حلم امام حسن (ع)هم شگفت انگیز است. بردباری او هم مثال زدنی است تا انجا که حلم او مروان را جری و بی حیا کرده بود.دستور داد تا جنازه امامک حسن را به جای گل باران تیر باران کردند و نگذاشتند امام حسن(ع)در حرم جدش رسول خدا دفن کنند. وقتی اتش فتنه خاموش شد و جنازه امام حسن(ع)را به سوی بقیع حرکت دادند، مروان نیز به جمع مشایعت کنندگان پیوست و تابوت امام حسن(ع) را به دوش کشید. امام حسین (ع) فرمود :ایا جنازه امام حسن را حمل میکنی؛در حالی که به خدا قسم پیوسته در حال حیات برادرم ،دل او را پر از خون کردی؟مروان گفت:من این کارها را با کسی کردم که حلم و بردباری او با کوه برابر بود.
ای زمین و اسمانها سوگوار غربتت
افتاب حنجرم سنگ مزار غربتت
شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدینه زیربار غربتت
از همه زخم زبان ،تهمت،خیانت از تو صبر
چشم تاریخ اشکبار روزگار غربتت
کاش میشد روشنای تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
سید مهدی حسینی قمی
#گریز_دعای_کمیل
.