eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
148 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزم حسین تشنه لب جان داده ای ، ای کاش باران می شدم روی خاک افتاده ای، ای کاش دامان می شدم کاش می پوشاندمت عریان نمانی لااقل ای خدا ، ای کاش من خاک بیابان می شدم ... کاش یک کهنه حصیر پاره بودم در دهات کاش بودم تا کفن ، بر جسم عریان می شدم کاش می شد باد بودم می وزیدم بر تنت جای زلف درهم تو من پریشان می شدم خیمه هایت سوخت ، آبادی نمی آید به ما جای خیمه های تو من کاش ویران می شدم ناصر دودانگه لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع) تا اشک، نم نم می شود شبهای جمعه باران مجسم می شود شبهای جمعه آشفتگی های تمام هفته ی من یکجا منظم می شود شبهای جمعه عمری ست با دست کریمت حال توبه دائم فراهم می شود شبهای جمعه بر کل اعمال مفاتیح الجنانم گریه مقدم می شود شبهای جمعه من آخرش سر در نیاوردم چگونه نبضم منظم می شود شبهای جمعه با یک طواف عاشقانه دور گنبد مکه مکرم می شود شبهای جمعه حال و هوای کربلای روضه ی ما مثل محرم می شود شبهای جمعه بر آن هزار و نهصد و پنجاه و یک زخم این اشک مرهم می شود شبهای جمعه آری هزار و نهصد و پنجاه و یک بار زهرا پر از غم می شود شبهای جمعه پیراهنی خونی میان دست زهرا در عرش پرچم می شود شبهای جمعه محمد نجاری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
به دل ما کسی محل نگذاشت جز علمدار با وفای حسین بچه های علی و فاطمه اند گریه کن های بچه های حسین @hadithashk
محشر همان ساعت که تن به نیزه دادی بود آن لحظه که بر گونه ات از زین فتادی بود یا که همان ساعات حمله به حرم، که تو با یاری نیزه شکسته ایستادی بود ای خاک عالم بر سر دنیای بعد از او محشر زمانی که پسر از دست دادی بود پیر و جوان در کشتنت همدست هم بودند در قتل صبرت بین دشمن اتحادی بود حجم سلاحی که ته گودال افتاده‌ست حتی برای قتل یک لشکر زیادی بود آنقدر آهسته قدم روی تنت می زد گویا برایش سیر در عرش امر عادی بود اصراف در قتل تو کرده کوفی نامرد اینگونه کشتن با چه حکم و اجتهادی بود؟ یک تن نگفت ای شمر بعد از کشتنش دیگر پیش نگاه خواهرش چه جای شادی بود غارتگران را دست پر به کوفه برگرداند جسمت برای دشمنان باب مرادی بود می‌ریخت خون تازه از حلق تو بر نیزه چل منزل از کیفیت ذبح تو یادی بودی معنا ی آیات تو را بر نی نفهمیدند در شام و کوفه حافظان بی سوادی بود با دیدن حال ربابت شامیان گفتند ذبح گلوی اصغرش دیگر زیادی بود @hadithashk
دنبال تو بودن همه جا می چسبد شیرینیِ ذکر تو به ما می چسبد گویند تمام عاشقان تو حسین آری شب جمعه کربلا می چسبد @hadithashk